این سه مسئله را، کتاب الهی به عنوان امر دقیق و مطلب ظریف توضیح میدهد. آنگاه معلوم میشود هر چه که در دست مردم است روزی آنها نیست. اگر حلال نباشد، روزی نیست. هر چه که در دست انسان است؛ اعم از حلال و حرام، رزق او نخواهد بود. بلکه اگر حلال بود همه آنها هم روزی وی نمیباشد زیرا فقط همان مقداری، که انسان مصرف میکند رزق اوست. آن مقداری که برای نسل آینده ذخیره کرده است و فعلاً انباردار ورثه است، رزق او نیست. چون «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» (2) روزی را خدا اعطا میکند و هرگز مال حرام به خداوند سبحان استناد ندارد و قهراً مال حرام روزی نیست.
اگر کسی از راه ربا، و رشوه و مانند آن چیزی تهیه کرد، روزی او محسوب نمیشود. بلکه، فقط مال حلال میتواند به عنوان روزی محسوب گردد، و راه حلال هم، راهی بسیار ظریف است.کاردان کار ما در کار ماست *** فکر ما در کار ما آزار ماست
هرگز انسان با تقوا؛ خوف و هراس روزی ندارد. انسان اهل دل؛ میداند که خدا این عطش درونی او را، به آن کوثر معرفت سیراب میکند، و اگر کسی بخواهد روزنه دل را از درون، و مجرای گوش شنوا را از بیرون باز کند، از راههای غیب، علوم و معارف که بهترین رزق و ظریفترین روزیهاست نصیبش میشود.
وقتی از معصوم (علیه السلام) سئوال کردند، چرا بعضی از خردمندان، خیلی از روزی برخوردار نیستند؟ فرمود؛ مگر عقل و دانش روزی محسوب نمیشود؟ مگر نه آن است که بهترین روزی؛ علم است؟ مگر نه آن است که؛ یکی از بهترین غذاهای آدمی دانش صحیح است؟
مرحوم فیض در تفسیر آیه: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (15) انسان به غذای خود نگاه کند، از امام باقر (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت علم را از مصادیق طعام دانست و چنین فرمود؛ انسان بنگرد که علمش را از چه کسی میگیرد؟ از چه راهی دانش را تحصیل مینماید؟ با کدام بذر مزرعه دل او سر سبز میشود، و از کدام چشمه آب میگیرد؟
بنابراین، بهترین روزی، همانا روزی علمی خواهد بود و کلید مخزن علم راستین، بدست خدای سبحان است. و راهگشای آن هم، تقوی است. لذا دربارهی افراد وارسته، که آماده پذیرش وحی الهی هستند چنین میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»
(16) آنها که مؤمنند و کار صالح انجام میدهند، دارای مزد بیکرانیاند.
قرآن کریم؛ رسیدن به سعادت را، در پرتو دو رکن میداند. یکی؛ جان پاک؛ که همان حسن فاعلی است. و دیگری؛ عمل صالح که همان حسن فعلی است. اگر روح کسی در اثر اعتقاد صحیح، پاک باشد ولی ایمان و اعتقاد خود را در عمل؛ ظاهر نسازد، و کار خیر انجام ندهد بهرهای از صرف ایمان نمیبرد. چه اینکه اگر روح کسی در اثر کفر و نفاق، تباه شد، از کارهای خیرش در قیامت سودی نمیبرد.
پس حتماً در تحصیل سعادت؛ تحقق این دو پایه لازم است. یکی جان پاک و معتقد؛ یعنی حسن فاعلی، و دیگری عمل صالح و شایسته؛ یعنی حسن فعلی تا از انضمام این دو، انسان به سعادت ابد برسد. ولی در ابتلای به شقاوت، فقدان یکی از آن دو رکن کافی است، و لازم نیست که هر دو پایه از بین برود. زیرا؛ انسان تبهکار، حتماً کیفر میبیند. خواه مسلمان، خواه کافر، چون گر چه از لحاظ خلود در دوزخ بین مسلمان تبهکار و کافر فرق است، ولی در اینکه هر گناهی کیفر دارد، و هر گنهکاری کیفر میبیند بین آنها فرقی نیست.
لذا؛ وقتی مسئله پاداش و بهشت، مطرح است، قرآن دو امر را شرط میداند؛ یکی ایمان و دیگری عمل صالح. ولی هنگامی که مسئله کیفر و عقاب مطرح است، یک امر را شرط میداند و آن سیئه و عمل بد است.
لذا فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» رکن اول، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» - رکن دوم.
«لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» تعبیر به اجر به معنای مزد هم، روی عنایت و لطف الهی است، زیرا انسان؛ برای تکامل خود کار میکند، ولی از خدا مزد میگیرد. این تعبیر، به منظور تشویق است. مثل اینکه؛ انسان به فرزندش میگوید؛ اگر بخوبی درس خواندی، و در امتحان موفق شدی، پاداشی به تو خواهم داد. در حالی که او برای کمال خود درس میخواند ولی پدر عهدهدار تأمین پاداش او میشود.
گرچه این مثال، با ممثل فرق دارد. زیرا بالاخره پدر، از کمال فرزند، طرفی میبندد و لذتی نصیبش میشود؛ زیرا نیازمند است و از این راه مقداری از نیازهای معنوی او برطرف میشود، ولی خدای سبحان بینیاز محض است، لذا؛ نه از ایمان مؤمنان بهره میبرد، و نه از کفر کافران آزرده خواهد شد. «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» (17)
خدای سبحان از کمال احدی طرفی نمیبندد، همه جوامع انسانی مسلمان بشوند، خدا سودی نمیبرد. و همه مردم روی زمین، کافر بشوند، رنجی نمیبیند. بنابراین؛ بین این مثال، و آن ممثل، فرق است، لیکن؛ برای تقریب به ذهن، بیان شد.
خدا میفرماید؛ مؤمنین دارای اجرند، برای خودشان کار کردهاند ولی اجر میگیرند. با اینکه عوض و معوض؛ یعنی توفیق عمل صالح، و پاداش آن هر دو رزق خداست.
«أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» نکته لطفآمیز دیگر، آنکه این پاداش الهی، من و قطع ندارد، دائمی است. زیرا بهشت جاوید، زندگیش جاودانه است. ممنون نیست، مقطوع نیست «عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ» (18) چه اینکه منتی هم بر آنها نهاده نمیشود. از این جهت هم، از آسایش روحی برخوردارند.
و چون قرآن کریم؛ نور است، طرح دعوی بدون برهان بینور است لذا بر دعاوی خود براهین متعددی اقامه میکند. چه اینکه برای ادعای مبدأ و معاد و نبوت، ادله یقین بخش، ارائه مینماید. «قُلْ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ» (19) آیا شما به خدایی کفر میورزید که، کرهی خاک را دوروزه آفرید؟
روز؛ یعنی مرحله و تطور دورهای، نه بیست و چهار ساعت. بلکه در دو دورهی مهم از سیر زمین، آن را ساخت تا به صورت فعلی درآمده است. آیا برای خدای سبحان، انداد وامثال و شرکاء قرار میدهید؟ بجای اینکه از خدای یکتا اطاعت کنید از هوسها و امیال خود، یا از قوانین و مقررات غیر الهی پیروی میکنید؟ خداست که؛ رب و مالک و مدبر همهی عوالم است. شما هم، زیر پوشش تدبیر ربوبی حقید «ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ».
زمین را در دو روز آفرید «وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا» (20) کوههایی ریشهدار؛ که نگهبان و نگهدار زمین است، بر فراز زمین قرار داد، که زمین را از اضطراب و نوسان حفظ کند، و در زمین برکتهای فراوانی قرار داد، تا نیازمندیهای شما را تأمین نماید.
«وَ بَارَکَ فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ» (21) تنظیم بهرهبرداری مواد غذایی از زمین را، در چهار دورهی تحولی (فصول چهارگانه) مقرر نمود و منظور از این چهار روز، چنانچه اشاره شد همانا فصول چهارگانه است، که در طی سال، مواد غذایی از زمین تحصیل میشود، و مراد از آن، احتساب از شش روز کلی آفرینش آسمانها و زمین نمیباشد.
چون در چند جای قرآن، آمده که خداوند آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد، یعنی شش مرحله تطوری. و در سورهی فصلت فرمود؛ زمین را در دو روز آفرید. باز در همین سوره فرمود؛ آسمانها را هم در دو روز آفرید «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ» (22) پس مجموع آسمانها در دو دوره و زمین نیز در دو دوره خلق شدند، و آنچه از مجموع شش دوره تحولی آفرینش کل نظام ماده و حرکت میماند، دو دورهی دیگر است و آن هم برای آفرینش آنچه در بین آسمان و زمین قرار دارد احتساب میشود. و اگر آن چهار روز که مربوط به تقدیر اقوات و مواد غذایی است محسوب گردد جمعاً هشت روز (دوره) میشود نه شش روز، زیرا دو روز برای زمین و دو روز برای آسمانها و چهار روز برای تقدیر غذاها. لذا باید این چهار روز که ظرف تقدیر مواد غذایی است از سنخ شش روز کلی و جامع نباشد.
همانطوری که؛ استاد علامه طباطبائی (رضوانالله تعالی علیه)، فرمودند؛ این چهار روز، ظاهراً فصول چهارگانه است. یعنی؛ خدای سبحان تأمین نیازمندیهای غذایی زمین را در طی چهار فصل مقدر فرمود.پینوشتها
1. بحار ج 70، ص 249.
2. سورهی ذاریات، آیهی 58.
3. سورهی شوری، آیهی 12.
4. سورهی انعام، آیهی 59.
5. سورهی بقره، آیهی 284.
6. سورهی شوری، آیهی 12.
7. سورهی شوری، آیهی 12.
8. نهجالبلاغه فیض حکمت 446.
9. سورهی شوری، آیهی 19.
10. سورهی طلاق، آیات 2 و 3.
11. سورهی اسراء، آیهی 45.
12. من لایحضره الفقیه حدیث 3609.
13. سورهی طه، آیهی 10.
14. سورهی ملک، آیهی 15.
15. سورهی عبس، آیهی 24.
16. سورهی فصلت، آیهی 8.
17. سورهی ابراهیم، آیهی 8.
18. سورهی هود، آیهی 108.
19. سورهی فصلت، آیهی 9.
20. سورهی فصلت، آیهی 10.
21. سورهی فصلت، آیهی 10.
22. سورهی فصلت، آیهی 12.
23. سورهی فصلت، آیهی 10.
24. سورهی الرحمن، آیهی 29.
25. سورهی ابراهیم، آیهی 34.
26. سورهی الرحمن، آیهی 29.
27. مفاتیح الجنان - دعای عرفه.
28. سورهی فصلت، آیهی 11.
29. سورهی نازعات، آیهی 30.
30. سورهی فصلت، آیهی 11.
31. سورهی یس، آیهی 82.
32. سورهی فصلت، آیهی 20.
33. سورهی فصلت، آیهی، 21.
34. سورهی احقاف، آیهی 15.
35. سورهی آل عمران، آیهی 83.
36. سورهی شوری، آیهی 53.
37. سورهی حمد، آیهی 4.
این سه مسئله را، کتاب الهی به عنوان امر دقیق و مطلب ظریف توضیح میدهد. آنگاه معلوم میشود هر چه که در دست مردم است روزی آنها نیست. اگر حلال نباشد، روزی نیست. هر چه که در دست انسان است؛ اعم از حلال و حرام، رزق او نخواهد بود. بلکه اگر حلال بود همه آنها هم روزی وی نمیباشد زیرا فقط همان مقداری، که انسان مصرف میکند رزق اوست. آن مقداری که برای نسل آینده ذخیره کرده است و فعلاً انباردار ورثه است، رزق او نیست. چون «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ» (2) روزی را خدا اعطا میکند و هرگز مال حرام به خداوند سبحان استناد ندارد و قهراً مال حرام روزی نیست.
اگر کسی از راه ربا، و رشوه و مانند آن چیزی تهیه کرد، روزی او محسوب نمیشود. بلکه، فقط مال حلال میتواند به عنوان روزی محسوب گردد، و راه حلال هم، راهی بسیار ظریف است.کاردان کار ما در کار ماست *** فکر ما در کار ما آزار ماست
هرگز انسان با تقوا؛ خوف و هراس روزی ندارد. انسان اهل دل؛ میداند که خدا این عطش درونی او را، به آن کوثر معرفت سیراب میکند، و اگر کسی بخواهد روزنه دل را از درون، و مجرای گوش شنوا را از بیرون باز کند، از راههای غیب، علوم و معارف که بهترین رزق و ظریفترین روزیهاست نصیبش میشود.
وقتی از معصوم (علیه السلام) سئوال کردند، چرا بعضی از خردمندان، خیلی از روزی برخوردار نیستند؟ فرمود؛ مگر عقل و دانش روزی محسوب نمیشود؟ مگر نه آن است که بهترین روزی؛ علم است؟ مگر نه آن است که؛ یکی از بهترین غذاهای آدمی دانش صحیح است؟
مرحوم فیض در تفسیر آیه: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ» (15) انسان به غذای خود نگاه کند، از امام باقر (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت علم را از مصادیق طعام دانست و چنین فرمود؛ انسان بنگرد که علمش را از چه کسی میگیرد؟ از چه راهی دانش را تحصیل مینماید؟ با کدام بذر مزرعه دل او سر سبز میشود، و از کدام چشمه آب میگیرد؟
بنابراین، بهترین روزی، همانا روزی علمی خواهد بود و کلید مخزن علم راستین، بدست خدای سبحان است. و راهگشای آن هم، تقوی است. لذا دربارهی افراد وارسته، که آماده پذیرش وحی الهی هستند چنین میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ»
(16) آنها که مؤمنند و کار صالح انجام میدهند، دارای مزد بیکرانیاند.
قرآن کریم؛ رسیدن به سعادت را، در پرتو دو رکن میداند. یکی؛ جان پاک؛ که همان حسن فاعلی است. و دیگری؛ عمل صالح که همان حسن فعلی است. اگر روح کسی در اثر اعتقاد صحیح، پاک باشد ولی ایمان و اعتقاد خود را در عمل؛ ظاهر نسازد، و کار خیر انجام ندهد بهرهای از صرف ایمان نمیبرد. چه اینکه اگر روح کسی در اثر کفر و نفاق، تباه شد، از کارهای خیرش در قیامت سودی نمیبرد.
پس حتماً در تحصیل سعادت؛ تحقق این دو پایه لازم است. یکی جان پاک و معتقد؛ یعنی حسن فاعلی، و دیگری عمل صالح و شایسته؛ یعنی حسن فعلی تا از انضمام این دو، انسان به سعادت ابد برسد. ولی در ابتلای به شقاوت، فقدان یکی از آن دو رکن کافی است، و لازم نیست که هر دو پایه از بین برود. زیرا؛ انسان تبهکار، حتماً کیفر میبیند. خواه مسلمان، خواه کافر، چون گر چه از لحاظ خلود در دوزخ بین مسلمان تبهکار و کافر فرق است، ولی در اینکه هر گناهی کیفر دارد، و هر گنهکاری کیفر میبیند بین آنها فرقی نیست.
لذا؛ وقتی مسئله پاداش و بهشت، مطرح است، قرآن دو امر را شرط میداند؛ یکی ایمان و دیگری عمل صالح. ولی هنگامی که مسئله کیفر و عقاب مطرح است، یک امر را شرط میداند و آن سیئه و عمل بد است.
لذا فرمود: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا» رکن اول، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» - رکن دوم.
«لَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» تعبیر به اجر به معنای مزد هم، روی عنایت و لطف الهی است، زیرا انسان؛ برای تکامل خود کار میکند، ولی از خدا مزد میگیرد. این تعبیر، به منظور تشویق است. مثل اینکه؛ انسان به فرزندش میگوید؛ اگر بخوبی درس خواندی، و در امتحان موفق شدی، پاداشی به تو خواهم داد. در حالی که او برای کمال خود درس میخواند ولی پدر عهدهدار تأمین پاداش او میشود.
گرچه این مثال، با ممثل فرق دارد. زیرا بالاخره پدر، از کمال فرزند، طرفی میبندد و لذتی نصیبش میشود؛ زیرا نیازمند است و از این راه مقداری از نیازهای معنوی او برطرف میشود، ولی خدای سبحان بینیاز محض است، لذا؛ نه از ایمان مؤمنان بهره میبرد، و نه از کفر کافران آزرده خواهد شد. «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ» (17)
خدای سبحان از کمال احدی طرفی نمیبندد، همه جوامع انسانی مسلمان بشوند، خدا سودی نمیبرد. و همه مردم روی زمین، کافر بشوند، رنجی نمیبیند. بنابراین؛ بین این مثال، و آن ممثل، فرق است، لیکن؛ برای تقریب به ذهن، بیان شد.
خدا میفرماید؛ مؤمنین دارای اجرند، برای خودشان کار کردهاند ولی اجر میگیرند. با اینکه عوض و معوض؛ یعنی توفیق عمل صالح، و پاداش آن هر دو رزق خداست.
«أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ» نکته لطفآمیز دیگر، آنکه این پاداش الهی، من و قطع ندارد، دائمی است. زیرا بهشت جاوید، زندگیش جاودانه است. ممنون نیست، مقطوع نیست «عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ» (18) چه اینکه منتی هم بر آنها نهاده نمیشود. از این جهت هم، از آسایش روحی برخوردارند.
و چون قرآن کریم؛ نور است، طرح دعوی بدون برهان بینور است لذا بر دعاوی خود براهین متعددی اقامه میکند. چه اینکه برای ادعای مبدأ و معاد و نبوت، ادله یقین بخش، ارائه مینماید. «قُلْ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ» (19) آیا شما به خدایی کفر میورزید که، کرهی خاک را دوروزه آفرید؟
روز؛ یعنی مرحله و تطور دورهای، نه بیست و چهار ساعت. بلکه در دو دورهی مهم از سیر زمین، آن را ساخت تا به صورت فعلی درآمده است. آیا برای خدای سبحان، انداد وامثال و شرکاء قرار میدهید؟ بجای اینکه از خدای یکتا اطاعت کنید از هوسها و امیال خود، یا از قوانین و مقررات غیر الهی پیروی میکنید؟ خداست که؛ رب و مالک و مدبر همهی عوالم است. شما هم، زیر پوشش تدبیر ربوبی حقید «ذلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ».
زمین را در دو روز آفرید «وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِنْ فَوْقِهَا» (20) کوههایی ریشهدار؛ که نگهبان و نگهدار زمین است، بر فراز زمین قرار داد، که زمین را از اضطراب و نوسان حفظ کند، و در زمین برکتهای فراوانی قرار داد، تا نیازمندیهای شما را تأمین نماید.
«وَ بَارَکَ فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ» (21) تنظیم بهرهبرداری مواد غذایی از زمین را، در چهار دورهی تحولی (فصول چهارگانه) مقرر نمود و منظور از این چهار روز، چنانچه اشاره شد همانا فصول چهارگانه است، که در طی سال، مواد غذایی از زمین تحصیل میشود، و مراد از آن، احتساب از شش روز کلی آفرینش آسمانها و زمین نمیباشد.
چون در چند جای قرآن، آمده که خداوند آسمان و زمین را در شش روز خلق کرد، یعنی شش مرحله تطوری. و در سورهی فصلت فرمود؛ زمین را در دو روز آفرید. باز در همین سوره فرمود؛ آسمانها را هم در دو روز آفرید «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ» (22) پس مجموع آسمانها در دو دوره و زمین نیز در دو دوره خلق شدند، و آنچه از مجموع شش دوره تحولی آفرینش کل نظام ماده و حرکت میماند، دو دورهی دیگر است و آن هم برای آفرینش آنچه در بین آسمان و زمین قرار دارد احتساب میشود. و اگر آن چهار روز که مربوط به تقدیر اقوات و مواد غذایی است محسوب گردد جمعاً هشت روز (دوره) میشود نه شش روز، زیرا دو روز برای زمین و دو روز برای آسمانها و چهار روز برای تقدیر غذاها. لذا باید این چهار روز که ظرف تقدیر مواد غذایی است از سنخ شش روز کلی و جامع نباشد.
همانطوری که؛ استاد علامه طباطبائی (رضوانالله تعالی علیه)، فرمودند؛ این چهار روز، ظاهراً فصول چهارگانه است. یعنی؛ خدای سبحان تأمین نیازمندیهای غذایی زمین را در طی چهار فصل مقدر فرمود.پینوشتها
1. بحار ج 70، ص 249.
2. سورهی ذاریات، آیهی 58.
3. سورهی شوری، آیهی 12.
4. سورهی انعام، آیهی 59.
5. سورهی بقره، آیهی 284.
6. سورهی شوری، آیهی 12.
7. سورهی شوری، آیهی 12.
8. نهجالبلاغه فیض حکمت 446.
9. سورهی شوری، آیهی 19.
10. سورهی طلاق، آیات 2 و 3.
11. سورهی اسراء، آیهی 45.
12. من لایحضره الفقیه حدیث 3609.
13. سورهی طه، آیهی 10.
14. سورهی ملک، آیهی 15.
15. سورهی عبس، آیهی 24.
16. سورهی فصلت، آیهی 8.
17. سورهی ابراهیم، آیهی 8.
18. سورهی هود، آیهی 108.
19. سورهی فصلت، آیهی 9.
20. سورهی فصلت، آیهی 10.
21. سورهی فصلت، آیهی 10.
22. سورهی فصلت، آیهی 12.
23. سورهی فصلت، آیهی 10.
24. سورهی الرحمن، آیهی 29.
25. سورهی ابراهیم، آیهی 34.
26. سورهی الرحمن، آیهی 29.
27. مفاتیح الجنان - دعای عرفه.
28. سورهی فصلت، آیهی 11.
29. سورهی نازعات، آیهی 30.
30. سورهی فصلت، آیهی 11.
31. سورهی یس، آیهی 82.
32. سورهی فصلت، آیهی 20.
33. سورهی فصلت، آیهی، 21.
34. سورهی احقاف، آیهی 15.
35. سورهی آل عمران، آیهی 83.
36. سورهی شوری، آیهی 53.
37. سورهی حمد، آیهی 4.