بامداد – امام صادق علیه السلام فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج ۱، ماده رحم)
اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی و استحکام روابط خانوادگی را به شدت مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کرده است و خدای متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، می فرماید: «وَ اعبُدوا اللهَ وَ لاتُشرکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بالوالِدینِ احساناً و بِذِی القُربی…» (نساء، آیه ۳۶) خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیکی کنید.
علت این که اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده، این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی و چه از نظر جنبه های معنوی و اخلاقی، باید از واحدهای کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم خود به خود، اصلاح خواهد شد.
اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل تری بهره برداری نموده است. دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیة افرادی را توصیه می کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانواده اند و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۵۸۱۵۷)
ما در این نوشتار به بیان دو داستان کوتاه در این مورد می پردازیم:
علی بن ابوحمزه (ره) از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود، روزی امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب ، با تو ملاقات می کند، و از تو درباره من سوالی می کند در پاسخ بگو؛ او امام ما است که امام صادق(علیه السلام) او را به امامت بعد از خود تعیین نموده است ، و مسائلی از حلال و حرام می پرسد، جواب مسائل او را بده . علی بن ابوحمزه گفت : نشانه آن مرد مغربی چیست؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: او بلند قامت و تنومند است و نامش یعقوب بن یزید می باشد که رئیس قوم خود است، اگر خواست ، نزد من بیاید، او را نزد من بیاور. علی بن ابوحمزه (ره) می گوید: کنار کعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : می خواهم درباره صاحب تو، سوال کنم . گفتم : درباره کدامیک از اصحاب ؟
گفت : درباره موسی بن جعفر (علیهما السلام) گفتم : نامت چیست؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل کجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختی ؟ گفت : در عالم خواب دیدم ، شخصی به من گفت : با علی بن ابوحمزه ملاقات کن ، آنچه سوال کردی، از او بپرس ، جویای حال تو شدم سرانجام در اینجا تو را پیدا کردم . گفتم : همین جا اندکی بنشین تا من طواف خود را تمام کنم و سپس نزد تو می آیم ، طواف را به پایان رسانیدم و نزد یعقوب آمدم و با او مقداری گفتگو نمودم ، فهمیدم که مردی خردمند و هشیار است ، از من خواست او را به حضور امام کاظم (علیه السلام) ببرم ، او را به محضر امام علیه السلام آوردم . وقتی که امام کاظم (علیه السلام) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی و در فلان محل بین تو و برادرت، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیک از شیعیان خود نگفته ایم که رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنکه به وطن برسد می میرد، و تو از کرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را کوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تکلیف من چه می شود، و مرگ من کی فرا می رسد؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم کردی، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاءخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مکه دیدم و به من خبر داد که برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن کردم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۴۸)
صفوان جمال گوید: میان امام صادق (علیه السلام) و عبداللّه بن حسن ، سخنی در گرفت تا به جنجال کشید به طوری که مردم اجتماع کردند، امام با عبداللّه با این وضع از هم جدا شدند. صبح بعد دنبال کاری بیرون رفتم ، ناگاه امام صادق (علیه السلام) را در خانه عبداللّه بن حسن دیدم که می فرماید: ای کنیز! به عبداللّه بگو بیاید، او بیرون آمد و گفت : یا اباعبد اللّه چرا بامداد زود به اینجا آمده ای ؟. امام صادق (علیه السلام) فرمود: من دیشب آیه ای از قرآن تلاوت کردم که مرا پریشان کرد. عبداللّه گفت : کدام آیه؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: این آیه (۲۱ سوره رعد) را که می فرماید: والذین یصلون ما امراللّه به ان وصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب. صاحبان اندیشه ، کسانی هستند که پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده است ، برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب روز قیامت ، بیم دارند. عبداللّه گفت : راست گفتی ، گویا من این آیه را هرگز در کتاب خدا نخوانده بودم ، سپس عبداللّه با امام صادق (علیه السلام) دست به گردن هم انداختند و گریه کردند. به این ترتیب می بینیم این حدیث حاکی است که صله رحم و نبریدن از خویشاوند – اگر چه خویشان در حد گمراهی و فسق باشند – لازم است . تا آنجا که طبق حدیث دیگر، شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: پسر عموئی دارم که هر چه به او می پیوندم او را با من قطع رابطه می کند، تا اینکه تصمیم گرفتم ، من هم از او ببرم ، امام (علیه السلام) فرمود: اگر تو رعایت پیوند را بکنی خداوند بین شما پیوند ایجاد خواهد کرد، وگرنه خداوند از هر دو شما ببرد.
حضرت سجاد علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزی اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند. (اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۶)
امام صادق علیه السلام از جدش امام سجاد علیه السلام نقل می کند که فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج ۱، ماده رحم)
در جای دیگر می فرماید: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۴۸)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: صله رحم عمل را پاک و پرثواب ترمی کند و اموال را می افزاید و دفع بلا می کند و حساب را آسان می کند. (اصول کافی جلد ۴ ،ص ۴۴۷)
منابع:
سایت اندیشه قم
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی
استرس یا فشار روانی که بسیاری از عوامل آن بیرونی است، به یکی از معضلات فراگیر زندگی صنعتی بدل شده است؛ پزشکان قرار گرفتن در اجتماعات دوستانه و شرکت در ورزش های دسته جمعی را راه حلی موثر برای کاهش استرس می دانند.
استرس یا فشار روانی که بسیاری از عوامل آن بیرونی است، به یکی از معضلات فراگیر زندگی صنعتی بدل شده است؛ پزشکان قرار گرفتن در اجتماعات دوستانه و شرکت در ورزش های دسته جمعی را راه حلی موثر برای کاهش استرس می دانند.
بامداد – امام صادق علیه السلام فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج ۱، ماده رحم)
اسلام تحکیم پیوندهای خویشاوندی و استحکام روابط خانوادگی را به شدت مورد تأکید و توجه قرار داده و صله رحم و رسیدگی به بستگان را به عنوان یک ارزش الهی واجب کرده است و خدای متعال آن را در ردیف پرستش خویش قرار داده، می فرماید: «وَ اعبُدوا اللهَ وَ لاتُشرکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بالوالِدینِ احساناً و بِذِی القُربی…» (نساء، آیه ۳۶) خدا را بپرستید و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید و به پدر و مادر و خویشان نیکی کنید.
علت این که اسلام نسبت به نگهداری و حفظ پیوند خویشاوندی این همه پافشاری کرده، این است که همیشه برای اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادی یا نظامی و چه از نظر جنبه های معنوی و اخلاقی، باید از واحدهای کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم خود به خود، اصلاح خواهد شد.
اسلام برای عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل تری بهره برداری نموده است. دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیة افرادی را توصیه می کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضای یک خانواده اند و پیداست هنگامی که اجتماعات کوچک خویشاوندی، نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت می یابد و از هر نظر قوی خواهد شد. (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۵۸۱۵۷)
ما در این نوشتار به بیان دو داستان کوتاه در این مورد می پردازیم:
علی بن ابوحمزه (ره) از شاگردان امام کاظم (علیه السلام) بود، روزی امام کاظم (علیه السلام) به او فرمود: بزودی شخصی از مردم مغرب ، با تو ملاقات می کند، و از تو درباره من سوالی می کند در پاسخ بگو؛ او امام ما است که امام صادق(علیه السلام) او را به امامت بعد از خود تعیین نموده است ، و مسائلی از حلال و حرام می پرسد، جواب مسائل او را بده . علی بن ابوحمزه گفت : نشانه آن مرد مغربی چیست؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: او بلند قامت و تنومند است و نامش یعقوب بن یزید می باشد که رئیس قوم خود است، اگر خواست ، نزد من بیاید، او را نزد من بیاور. علی بن ابوحمزه (ره) می گوید: کنار کعبه رفتم و مشغول طواف بودم ، ناگاه مرد بلند قامت و تنومندی نزد من آمد و گفت : می خواهم درباره صاحب تو، سوال کنم . گفتم : درباره کدامیک از اصحاب ؟
گفت : درباره موسی بن جعفر (علیهما السلام) گفتم : نامت چیست؟ گفت : یعقوب بن یزید گفتم : اهل کجا هستی ؟ گفت : اهل مغرب گفتم : چگونه مرا شناختی ؟ گفت : در عالم خواب دیدم ، شخصی به من گفت : با علی بن ابوحمزه ملاقات کن ، آنچه سوال کردی، از او بپرس ، جویای حال تو شدم سرانجام در اینجا تو را پیدا کردم . گفتم : همین جا اندکی بنشین تا من طواف خود را تمام کنم و سپس نزد تو می آیم ، طواف را به پایان رسانیدم و نزد یعقوب آمدم و با او مقداری گفتگو نمودم ، فهمیدم که مردی خردمند و هشیار است ، از من خواست او را به حضور امام کاظم (علیه السلام) ببرم ، او را به محضر امام علیه السلام آوردم . وقتی که امام کاظم (علیه السلام) او را دید، فرمود: ای یعقوب بن یزید، دیروز آمدی و در فلان محل بین تو و برادرت، درگیری شد و به همدیگر ناسزا گفتید، چنین برخورد و روش از دین من و دین پیروانم نیست ، و ما به هیچیک از شیعیان خود نگفته ایم که رفتارشان چنین باشد، از خدا بترس ، بین شما بزودی (به خاطر قطع رحم) بر اثر مرگ جدایی می افتد، برادرت در همین سفر، قبل از آنکه به وطن برسد می میرد، و تو از کرده خود پشیمان می شوی ، شما قطع رحم نموده اید و نسبت به همدیگر قهر هستید، خداوند عمر شما را کوتاه نمود. یعقوب گفت : ای پسر رسول خدا! تکلیف من چه می شود، و مرگ من کی فرا می رسد؟ امام کاظم (علیه السلام) فرمود: مرگ تو نیز (به خاطر قطع رحم) فرا رسیده بود، ولی تو در فلان منزل ، نسبت به عمه ات صله رحم کردی، خداوند بیست حج (سال) عمر تو را تاءخیر انداخت . علی بن حمزه می گوید: سال بعد، یعقوب را در مکه دیدم و به من خبر داد که برادرم قبل از رسیدن به وطن از دنیا رفت و در همان راه ، او را دفن کردم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۴۸)
صفوان جمال گوید: میان امام صادق (علیه السلام) و عبداللّه بن حسن ، سخنی در گرفت تا به جنجال کشید به طوری که مردم اجتماع کردند، امام با عبداللّه با این وضع از هم جدا شدند. صبح بعد دنبال کاری بیرون رفتم ، ناگاه امام صادق (علیه السلام) را در خانه عبداللّه بن حسن دیدم که می فرماید: ای کنیز! به عبداللّه بگو بیاید، او بیرون آمد و گفت : یا اباعبد اللّه چرا بامداد زود به اینجا آمده ای ؟. امام صادق (علیه السلام) فرمود: من دیشب آیه ای از قرآن تلاوت کردم که مرا پریشان کرد. عبداللّه گفت : کدام آیه؟
امام صادق (علیه السلام) فرمود: این آیه (۲۱ سوره رعد) را که می فرماید: والذین یصلون ما امراللّه به ان وصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب. صاحبان اندیشه ، کسانی هستند که پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده است ، برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب روز قیامت ، بیم دارند. عبداللّه گفت : راست گفتی ، گویا من این آیه را هرگز در کتاب خدا نخوانده بودم ، سپس عبداللّه با امام صادق (علیه السلام) دست به گردن هم انداختند و گریه کردند. به این ترتیب می بینیم این حدیث حاکی است که صله رحم و نبریدن از خویشاوند – اگر چه خویشان در حد گمراهی و فسق باشند – لازم است . تا آنجا که طبق حدیث دیگر، شخصی به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: پسر عموئی دارم که هر چه به او می پیوندم او را با من قطع رابطه می کند، تا اینکه تصمیم گرفتم ، من هم از او ببرم ، امام (علیه السلام) فرمود: اگر تو رعایت پیوند را بکنی خداوند بین شما پیوند ایجاد خواهد کرد، وگرنه خداوند از هر دو شما ببرد.
حضرت سجاد علیه السلام فرمود: هر کس دوست دارد، خدا عمرش را طولانی و روزی اش را افزایش دهد، باید صله رحم کند. (اصول کافی، ج ۲، ص ۱۵۶)
امام صادق علیه السلام از جدش امام سجاد علیه السلام نقل می کند که فرمود: از معاشرت و دوستی با کسی که با بستگان خود قطع رحم کرده بپرهیز، زیرا چنین کسی را در سه جای کتاب خدا (قرآن) مورد لعن و نفرین یافته ام. (سفینة البحار، ج ۱، ماده رحم)
در جای دیگر می فرماید: به خدا پناه می بریم از گناها نی که مایه تسریع نابودی است، مرگ ها را نزدیک و شهرها را از ساکنین، خالی می سازد و آن گناهان، قطع رحم، آزردن پدر و مادر وترک احسان و نیکی (به آنان) است. (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۴۸)
حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: صله رحم عمل را پاک و پرثواب ترمی کند و اموال را می افزاید و دفع بلا می کند و حساب را آسان می کند. (اصول کافی جلد ۴ ،ص ۴۴۷)
منابع:
سایت اندیشه قم
داستان دوستان/محمد محمدی اشتهاردی
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی