1. برای فروش فقط به محصول و ویژگی های آن بسنده نکنید:
اگر فروشندگان با محصولی که می خواهند آن را به فروش برسانند ناآشنا باشند، شرکتشان به آن ها کمک می کند و فروشندگان را به سلاح «ویژگی های خاص و برتر محصول» مجهز می کند. این رویکرد از دو جنبه خطرناک است: فروشنده نظر خودش را به مشتری تحمیل می کند و نظر او را نمی پرسد و تمرکز بر تعداد زیادی از ویژگی محصول، مانع عملکرد مناسب فروشنده در معرفی محصولش خواهد شد.
واقعیت امروزی این است که چرخه توسعه و تولید فشرده تر شده است. پروفسور ریتا گانترمک گرث، از مدرسه عالی تجارت کلمبیا، کتاب هایی در این زمینه نوشته و خاطرنشان کرده است که مزایای رقابتی پایدار و طولانی مدت محصولات یک استثنا هستند، تا یک قاعده. حتی اگر فروشنده ای مزایای محصولی را بسیار دوست داشته باشد، باز هم استفاده از این مزایا در هنگام فروش در سطوح بالا دشوار خواهد بود.
2. روی مسائل کاری و نتایج محصول تان بر کسب و کار تمرکز کنید:
عادت های قدیمی فروش هنوز ادامه دارند و همه از فروشندگان انتظار دارند که در زمینه محصول مورد نظر تخصص داشته باشند. شرکت هایی هنوز هم دوره های آموزش طولانی مدتی برای فروشندگان برگزار می کنند تا با محصول آشنا شوند در حالی که بازار کار فعلی بیشتر به متخصصان فروش و بیزینس نیاز دارد و مدیران اجرایی کمی هستند که حوصله معرفی طولانی مدت محصول را داشته باشند. مشغله آن ها بسیار زیاد است و فقط می خواهند بدانند که ارزش و پتانسیل محصول شما در چیست.
مطالعه ای که اخیرا از سوی کمپانی مایکروسافت صورت گرفته است، نتایج عجیبی را نشان می دهد. این پژوهش نشان می دهد که در چند سال اخیر دامنه توجه مردم یک سوم کاهش داشته و به هشت ثانیه رسیده است. برای این که این موضوع را به شکل ملموس تری احساس کنید، باید بدانید که دامنه توجه فعلی ما یک ثانیه کمتر از ماهی قرمز است!
3. حواس ما به دلیل توسعه فناوری در زندگی به طور مرتب پرت می شود.
نمی دانم اگر این پژوهش صرفا در مورد مدیران اجرایی یا مدیران عامل صورت می گرفت، چه نتایجی حاصل می شد. بر اساس تجربیات من، بسیاری از مدیران عامل، بیش از عموم مردم، از اختلال بیش فعالی نقص توجه رنج برده و در حفظ تمرکز مشکل دارند. وقتی فروشندگان موقعیت مناسبی برای صحبت کردن با مدیران اجرایی ارشد به دست آوردند، باید حواسشان به دامنه توجه آن ها باشد. اگر فروشنده ای نتواند این کار را به درستی انجام دهد، به مشکل بر خواهد خورد.
یکی از معدود مزایای رقابتی پایدار فراهم کردن تجربه خریدی برتر برای آن هاست. پنج گام زیر می توان این کار را انجام داد: دریابید که آن ها می خواهند چه نتیجه کاری به دست آوردند. به آن ها کمک کنید تا دریابید که چرا نمی توانند در محیط کاری فعلی شان به نتایج دلخواه برسند. فقط ویژگی هایی از محصولتان را ذکر کنید که به مشکل آن ها مرتبط است.
به خریداران این قدرت را بدهید تا به اهداف مورد نظرشان برسند. بعد از تماس موفقی که در زمینه فروش داشتید، بسیار مهم است که خلاصه ای از آنچه را که مورد بحث قرار گرفت به همراه مراحل بعدی برای مدیر مورد نظر ارسال کنید زیرا مدیران اجرایی علاقه دارند مسیر مشخصی را پیش روی ببینند.
* فرانک ویسگاتیس – ترجمه شادی حسن پور
وبسایت آی بازاریابی: به نظر میرسد این نکته، قدری بیشازحد ساده و بدیهی باشد؛ اما حقیقت این اسـت که این نکته درواقع یک اصل اسـت و اصلی هم هست که اغلب ما به آن توجهی نداریم. اگر طراحی بستهبندی محصول شما، وبسایت تجارت الکترونیک شما، یا فروشگاه خردهفروشی شما برای مخاطب جذاب باشد . . . شانس موفقیت فعالیتهای شما در رابطه با بازاریابی و فروش را بهمراتب افزایش میدهد.
حالا در رابطه با لوکسترین محصولاتی بیندیشید که تاکنون دیدهاید. مثلاً به آخرین باری توجه کنید که در یک جعبه گوشی هوشمند نو را باز کردید. چه بویی داشت؟ چه احساسی داشت؟ آیا قرار گرفتن هر قطعه از این محصول در کنار هم به شکلی بود که تجربهای کاملاً احساسی از باز کردن این جعبه را برای شما فراهم آورد؟ شاید برای اولین بار که آن را باز کردید لبخندی بر لب داشتید و از جستجو کردن در گوشه و کنار جعبه خوشحال بودید.
طراحی موجب بیرون کشیده شدن عکسالعمل احساسی مثبت در شما میشود.
چیزی که در هنگام وارد شدن به لابی یک هتل لوکس یا باز کردن جعبه یک گوشی هوشمند برای اولین بار تجربه کردید شامل رشتههای مختلفی از طراحیهای بوده که همراه با یک برند یا محصول قرا داشته و به شما عرضهشده اسـت که شامل طراحی صنعتی، طراحی بستهبندی، طراحی گرافیک و در رابطه با موضوع لابی هتل، طراحی داخلی میشوند. درواقع طراحی نقشی کلیدی در چگونگی احساس و تجربه شما بازی میکرده اسـت و بهاحتمالزیاد بهشدت ازنظر احساسی بر شما تأثیرگذار بوده اسـت – حتی اگر از این موضوع اطلاعی هم نداشته باشید.
اما امروزه طراحی اغلب جزئی جداییناپذیر از استراتژی هر شرکت محسوب میشود.
همچنان که طراحی برخی از کالاهای لوکس گذشته را تبدیل به کالاهایی معمولی کرده اسـت، ایجاد تمایز به نظر چالشبرانگیزتر هر مورد دیگری نقش خود را اثبات کرده اسـت. درنتیجه، طراحی ارزش و اهمیت خود را یافته و به اصلی مهمتر از بقیه اصول مؤثر در موفقیت بسیاری از شرکتها تبدیلشده اسـت.
البته، هرگونه بحث و تبادلنظری در عصر کنونی در رابطه با موضوع طراحی نیاز به اشاره و بهنوعی قدردانی از محصولات شرکت اپل دارد؛ چراکه کیفیت عالی کار آنها موجب بسط و توسعه پیدا کردن عرصههای طراحی – از طراحی صنعتی و گرافیک تا بستهبندی و طراحی داخلی – شده اسـت و تأثیر محصولات شرکت اپل قابللمس و غیرقابلاجتناب اسـت.
اما طراحی همچنین میتواند بر احساس قابلاعتماد بودن هم تأثیرگذار باشد. به خرید خود از آخرین وبسایتی توجه کنید که مثلاً جزء برندهای مطرح بازار هم نبوده اسـت. اولین بازدید شما از این وبسایت تأثیر اولیهای بر روش شما داشت. اگر از آن خرید کردید، از این خرید احساس خوبی داشتید؛ چرا ک به آن اعتماد داشتید. عناصر طراحی بهکاربرده شده تنها بهطور کاملاً ناآگاهانه بر شما تأثیرگذار بوده اسـت، اما بهطور حتم بر تصمیم خرید شما تأثیرگذار بوده اسـت. مطالعات مختلف بهطور مکرر نشان داده اسـت که بازدیدکنندگان از یک وبسایت تنها در عرض چند ثانیه در رابطه با قابلاعتماد بودن و اعتبار یک وبسایت تصمیمگیری میکنند. سایتهای زیبا و جذاب میتوانند بر خرید مشتری حتی قبل از توجه بازدیدکننده به کارایی و ارزیابی قیمت محصول تأثیرگذار باشند.
طراحی محصول و بسته بندی هر دو به نوبه خود الهام بخش هستند
به آخرین باری فکر کنید که وارد یک سوپرمارکت شدید یا از یک مرکز خرید بزرگ خرید کردید یا بهصورت آنلاین محصول خاصی را جستجو کردید، میتوانید چیزی با به یاد بیاورید که موجب جلبتوجه شما شده باشد؟ اگر بله؛ بهاحتمالزیاد این موضوع در ارتباط کامل با بستهبندی یا نحوه نمایش محصول بوده اسـت – بهعبارتدیگر این فاکتور طراحی بوده که موجب جلبتوجه شما شده اسـت.
البته طراحی فوقالعاده یک محصول قادر به نجات یک محصول بیکیفیت نیست.
توجه به این نکته هم ضروری اسـت که یک محصول بد و ضعیف در طول زمان دارای ماندگاری زیادی در بازار نخواهد بود، اگر محصول درواقع از کیفیت پایینی برخوردار باشد. شما ممکن اسـت بتوانید یک بستهبندی فوقالعاده برای یک محصول ارائه کنید و از این بابت در ابتدا فروش خیلی خوبی هم داشته باشید، اما تکرار خرید از شما با مشکلات بسیاری روبرو میشود. علاوه بر این، باوجود شبکههای اجتماعی امروزی، اعتبار محصولات بد و بیکیفیت بهسرعت تحت تأثیر قرارگرفته و نابود میشود. بنابراین داشتن محصولات خوب و باکیفیت بسیار مهم اسـت، چراکه بستهبندی و طراحی تنها در مرحله اول کار اسـت که برای پیشبرد کار شما تأثیر زیادی دارند.
هوشمندانه از رهبران بازار پیروی کنید
منظور من تقلید کردن از سبک طراحیهای رهبران بازار نیست. چیزی که منظور من هست، یادگرفتن از تجربه آنها در جلبتوجه مشتریان و مخاطبین خودتان اسـت. محصول باکیفیتی تهیه کنید و بهطور هوشمندانه به طراحی آن بپردازید. تمام جنبههای محصول بر مشتری بالقوه شما تأثیرگذار بوده و میتواند موجب موفقیت یا باخت کسبوکار شما حتی قبل از آزموده شدن آن توسط مشتری شود. مثلاً اگر بستهبندی شما جلبتوجه مشتری را نکند، مطمئناً محصول شما از فروش خوبی برخوردار نمیشود. اگر وبسایت شما حرفهای به نظر نرسد و اعتبار و اعتماد به شما را به مشتری انتقال ندهد، در فروش کمکی به شما نمیکند. تمام این موارد در رابطه با دیگر فعالیتهای شما در عرصه بازاریابی و تبلیغات و برند شما نیز صادق اسـت – اگر هر یک از عناصر طراحی شما بد باشد، فروش شما هم احتمالاً بد خواهد بود.
وبسایت آی بازاریابی: به نظر میرسد این نکته، قدری بیشازحد ساده و بدیهی باشد؛ اما حقیقت این اسـت که این نکته درواقع یک اصل اسـت و اصلی هم هست که اغلب ما به آن توجهی نداریم. اگر طراحی بستهبندی محصول شما، وبسایت تجارت الکترونیک شما، یا فروشگاه خردهفروشی شما برای مخاطب جذاب باشد . . . شانس موفقیت فعالیتهای شما در رابطه با بازاریابی و فروش را بهمراتب افزایش میدهد.
حالا در رابطه با لوکسترین محصولاتی بیندیشید که تاکنون دیدهاید. مثلاً به آخرین باری توجه کنید که در یک جعبه گوشی هوشمند نو را باز کردید. چه بویی داشت؟ چه احساسی داشت؟ آیا قرار گرفتن هر قطعه از این محصول در کنار هم به شکلی بود که تجربهای کاملاً احساسی از باز کردن این جعبه را برای شما فراهم آورد؟ شاید برای اولین بار که آن را باز کردید لبخندی بر لب داشتید و از جستجو کردن در گوشه و کنار جعبه خوشحال بودید.
طراحی موجب بیرون کشیده شدن عکسالعمل احساسی مثبت در شما میشود.
چیزی که در هنگام وارد شدن به لابی یک هتل لوکس یا باز کردن جعبه یک گوشی هوشمند برای اولین بار تجربه کردید شامل رشتههای مختلفی از طراحیهای بوده که همراه با یک برند یا محصول قرا داشته و به شما عرضهشده اسـت که شامل طراحی صنعتی، طراحی بستهبندی، طراحی گرافیک و در رابطه با موضوع لابی هتل، طراحی داخلی میشوند. درواقع طراحی نقشی کلیدی در چگونگی احساس و تجربه شما بازی میکرده اسـت و بهاحتمالزیاد بهشدت ازنظر احساسی بر شما تأثیرگذار بوده اسـت – حتی اگر از این موضوع اطلاعی هم نداشته باشید.
اما امروزه طراحی اغلب جزئی جداییناپذیر از استراتژی هر شرکت محسوب میشود.
همچنان که طراحی برخی از کالاهای لوکس گذشته را تبدیل به کالاهایی معمولی کرده اسـت، ایجاد تمایز به نظر چالشبرانگیزتر هر مورد دیگری نقش خود را اثبات کرده اسـت. درنتیجه، طراحی ارزش و اهمیت خود را یافته و به اصلی مهمتر از بقیه اصول مؤثر در موفقیت بسیاری از شرکتها تبدیلشده اسـت.
البته، هرگونه بحث و تبادلنظری در عصر کنونی در رابطه با موضوع طراحی نیاز به اشاره و بهنوعی قدردانی از محصولات شرکت اپل دارد؛ چراکه کیفیت عالی کار آنها موجب بسط و توسعه پیدا کردن عرصههای طراحی – از طراحی صنعتی و گرافیک تا بستهبندی و طراحی داخلی – شده اسـت و تأثیر محصولات شرکت اپل قابللمس و غیرقابلاجتناب اسـت.
اما طراحی همچنین میتواند بر احساس قابلاعتماد بودن هم تأثیرگذار باشد. به خرید خود از آخرین وبسایتی توجه کنید که مثلاً جزء برندهای مطرح بازار هم نبوده اسـت. اولین بازدید شما از این وبسایت تأثیر اولیهای بر روش شما داشت. اگر از آن خرید کردید، از این خرید احساس خوبی داشتید؛ چرا ک به آن اعتماد داشتید. عناصر طراحی بهکاربرده شده تنها بهطور کاملاً ناآگاهانه بر شما تأثیرگذار بوده اسـت، اما بهطور حتم بر تصمیم خرید شما تأثیرگذار بوده اسـت. مطالعات مختلف بهطور مکرر نشان داده اسـت که بازدیدکنندگان از یک وبسایت تنها در عرض چند ثانیه در رابطه با قابلاعتماد بودن و اعتبار یک وبسایت تصمیمگیری میکنند. سایتهای زیبا و جذاب میتوانند بر خرید مشتری حتی قبل از توجه بازدیدکننده به کارایی و ارزیابی قیمت محصول تأثیرگذار باشند.
طراحی محصول و بسته بندی هر دو به نوبه خود الهام بخش هستند
به آخرین باری فکر کنید که وارد یک سوپرمارکت شدید یا از یک مرکز خرید بزرگ خرید کردید یا بهصورت آنلاین محصول خاصی را جستجو کردید، میتوانید چیزی با به یاد بیاورید که موجب جلبتوجه شما شده باشد؟ اگر بله؛ بهاحتمالزیاد این موضوع در ارتباط کامل با بستهبندی یا نحوه نمایش محصول بوده اسـت – بهعبارتدیگر این فاکتور طراحی بوده که موجب جلبتوجه شما شده اسـت.
البته طراحی فوقالعاده یک محصول قادر به نجات یک محصول بیکیفیت نیست.
توجه به این نکته هم ضروری اسـت که یک محصول بد و ضعیف در طول زمان دارای ماندگاری زیادی در بازار نخواهد بود، اگر محصول درواقع از کیفیت پایینی برخوردار باشد. شما ممکن اسـت بتوانید یک بستهبندی فوقالعاده برای یک محصول ارائه کنید و از این بابت در ابتدا فروش خیلی خوبی هم داشته باشید، اما تکرار خرید از شما با مشکلات بسیاری روبرو میشود. علاوه بر این، باوجود شبکههای اجتماعی امروزی، اعتبار محصولات بد و بیکیفیت بهسرعت تحت تأثیر قرارگرفته و نابود میشود. بنابراین داشتن محصولات خوب و باکیفیت بسیار مهم اسـت، چراکه بستهبندی و طراحی تنها در مرحله اول کار اسـت که برای پیشبرد کار شما تأثیر زیادی دارند.
هوشمندانه از رهبران بازار پیروی کنید
منظور من تقلید کردن از سبک طراحیهای رهبران بازار نیست. چیزی که منظور من هست، یادگرفتن از تجربه آنها در جلبتوجه مشتریان و مخاطبین خودتان اسـت. محصول باکیفیتی تهیه کنید و بهطور هوشمندانه به طراحی آن بپردازید. تمام جنبههای محصول بر مشتری بالقوه شما تأثیرگذار بوده و میتواند موجب موفقیت یا باخت کسبوکار شما حتی قبل از آزموده شدن آن توسط مشتری شود. مثلاً اگر بستهبندی شما جلبتوجه مشتری را نکند، مطمئناً محصول شما از فروش خوبی برخوردار نمیشود. اگر وبسایت شما حرفهای به نظر نرسد و اعتبار و اعتماد به شما را به مشتری انتقال ندهد، در فروش کمکی به شما نمیکند. تمام این موارد در رابطه با دیگر فعالیتهای شما در عرصه بازاریابی و تبلیغات و برند شما نیز صادق اسـت – اگر هر یک از عناصر طراحی شما بد باشد، فروش شما هم احتمالاً بد خواهد بود.
وبسایت پنجره خلاقیت: قبلتر قول دادم که استراتژیهای یکی از بزرگترین فروشندگان را که تاکنون دنیا به خود دیده اســت، در اختیارتان بگذارم که بدون شک آقای استیو جابز اســت. در حالی که استیو به خاطر بازاریابی بینظیر خود و بیرون کشیدن اپل از پرتگاه مشکلات و هدایت آن به سوی باارزشترین و محبوبترین برند در جهان شهرت دارد، اما او قادر بود همه این کارها را انجام دهد؛ زیرا او فروشنده نهایی بود و در آن کار هم نابغه محسوب میشد!
البته او را به عنوان یک فروشنده نمیشناسند بلکه به او میگویند: نابغه، متحولکننده، رهبر، شورشی، پیشرو، بانفوذ، درخشان و این لیست ادامه دارد. در اینجا نکاتی چند از نحوه دستیابی او به این پیروزی و اینکه چگونه میتوانید همچون استیو باشید، آورده شده اســت؛ به عنوان یک فروشنده و همچنین مدیر فروش.
نکته ۱: به تنهایی روی قیمت رقابت نکنید
نکته ۲: مردم نمیدانند چه میخواهند تا وقتی که شما به آنها نشان دهید.
نکته ۳: نمایشی بینظیر خلق کنید.
من جابز را برترین سخنران راهنمای دوران خودمان در آمریکای شمالی میدانم. جیم ران، دو خطیب را از دوران قدیم توصیف کرده اســت. یکی از آنان سیسرو بوده و دیگری دموسینز. گفته شده که وقتی سیسرو سخن میگفته، دیگران مبهوت میشدند و اعتراف میکردند که چه سخنرانی درخشانی!
بسیاری از سخنرانان برای فروش انتهای سالن سخنرانی میکنند. به دست آوردن چند صد هزار دلار پس از یک سخنرانی، روزی حماسی میآفریند. استیو، پس از سخنرانی اش، میلیاردها دلار به دست میآورد. او تا این اندازه مهارت داشت. کتابی که اغلب برای تقویت مهارتهای عرضه به همگان توصیه میکنم «رازهای استیو جابز در معرفی محصول» نوشته کارمین گالو اســت.
معرفی و عرضه فروش شما تا چه اندازه خوب اســت؟
وقتی معرفی محصول استیو را مطالعه میکنید و سپس معرفی محصول خود را بررسی میکنید، آیا جایی برای پیشرفت مشاهده میکنید؟ اگر چنین اســت، فاصله را بردارید. پیشروی بزرگی در این کار وجود دارد.
نکته ۴: «تجربه خرید» ایجاد کنید
نکته ۵: از خطا نترسید
اپل را به خاطر خطاهایش به یاد نمیآورند، اما خطاهای بسیاری هم در آن وجود دارد. مثالی از خطاها عبارتند از: اپلIII، نیوتون، لیسا، پاورمک جی۴ و… اما جابز از شکستها و تجربیاتش درسهای آموزندهای آموخت که موفقیت بعدی او را شکل دادند.
پس خودتان و تیم فروش تان، از شکست نترسید؛ آموختن از خطا راهی بزرگ برای رشد سریع اســت. زیگ زیگلار، به عنوان مدیر فروش موفقی دیگر میگوید: «انتظار بهترینها را داشته باشید و خود را برای بدترین چیزها آماده کنید و روی آنچه پیش میآید سرمایهگذاری کنید.» بنابراین، همیشه و به طور مدام، به سرعت به سمت شکست بروید و تمامی آن خطاها، مهارتهای شما را تقویت میکنند و شما را پالایش کرده اســت و از شما فردی مجرب میسازند.
به طور خلاصه:
1. برای فروش فقط به محصول و ویژگی های آن بسنده نکنید:
اگر فروشندگان با محصولی که می خواهند آن را به فروش برسانند ناآشنا باشند، شرکتشان به آن ها کمک می کند و فروشندگان را به سلاح «ویژگی های خاص و برتر محصول» مجهز می کند. این رویکرد از دو جنبه خطرناک است: فروشنده نظر خودش را به مشتری تحمیل می کند و نظر او را نمی پرسد و تمرکز بر تعداد زیادی از ویژگی محصول، مانع عملکرد مناسب فروشنده در معرفی محصولش خواهد شد.
واقعیت امروزی این است که چرخه توسعه و تولید فشرده تر شده است. پروفسور ریتا گانترمک گرث، از مدرسه عالی تجارت کلمبیا، کتاب هایی در این زمینه نوشته و خاطرنشان کرده است که مزایای رقابتی پایدار و طولانی مدت محصولات یک استثنا هستند، تا یک قاعده. حتی اگر فروشنده ای مزایای محصولی را بسیار دوست داشته باشد، باز هم استفاده از این مزایا در هنگام فروش در سطوح بالا دشوار خواهد بود.
2. روی مسائل کاری و نتایج محصول تان بر کسب و کار تمرکز کنید:
عادت های قدیمی فروش هنوز ادامه دارند و همه از فروشندگان انتظار دارند که در زمینه محصول مورد نظر تخصص داشته باشند. شرکت هایی هنوز هم دوره های آموزش طولانی مدتی برای فروشندگان برگزار می کنند تا با محصول آشنا شوند در حالی که بازار کار فعلی بیشتر به متخصصان فروش و بیزینس نیاز دارد و مدیران اجرایی کمی هستند که حوصله معرفی طولانی مدت محصول را داشته باشند. مشغله آن ها بسیار زیاد است و فقط می خواهند بدانند که ارزش و پتانسیل محصول شما در چیست.
مطالعه ای که اخیرا از سوی کمپانی مایکروسافت صورت گرفته است، نتایج عجیبی را نشان می دهد. این پژوهش نشان می دهد که در چند سال اخیر دامنه توجه مردم یک سوم کاهش داشته و به هشت ثانیه رسیده است. برای این که این موضوع را به شکل ملموس تری احساس کنید، باید بدانید که دامنه توجه فعلی ما یک ثانیه کمتر از ماهی قرمز است!
3. حواس ما به دلیل توسعه فناوری در زندگی به طور مرتب پرت می شود.
نمی دانم اگر این پژوهش صرفا در مورد مدیران اجرایی یا مدیران عامل صورت می گرفت، چه نتایجی حاصل می شد. بر اساس تجربیات من، بسیاری از مدیران عامل، بیش از عموم مردم، از اختلال بیش فعالی نقص توجه رنج برده و در حفظ تمرکز مشکل دارند. وقتی فروشندگان موقعیت مناسبی برای صحبت کردن با مدیران اجرایی ارشد به دست آوردند، باید حواسشان به دامنه توجه آن ها باشد. اگر فروشنده ای نتواند این کار را به درستی انجام دهد، به مشکل بر خواهد خورد.
یکی از معدود مزایای رقابتی پایدار فراهم کردن تجربه خریدی برتر برای آن هاست. پنج گام زیر می توان این کار را انجام داد: دریابید که آن ها می خواهند چه نتیجه کاری به دست آوردند. به آن ها کمک کنید تا دریابید که چرا نمی توانند در محیط کاری فعلی شان به نتایج دلخواه برسند. فقط ویژگی هایی از محصولتان را ذکر کنید که به مشکل آن ها مرتبط است.
به خریداران این قدرت را بدهید تا به اهداف مورد نظرشان برسند. بعد از تماس موفقی که در زمینه فروش داشتید، بسیار مهم است که خلاصه ای از آنچه را که مورد بحث قرار گرفت به همراه مراحل بعدی برای مدیر مورد نظر ارسال کنید زیرا مدیران اجرایی علاقه دارند مسیر مشخصی را پیش روی ببینند.
* فرانک ویسگاتیس – ترجمه شادی حسن پور