مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

هژبر یزدانی عنصر اقتصادی بهائیت

[ad_1]
هژبر یزدانی فرزند رضاقلی، متولد 1313ش، در سنگسر از توابع سمنان، از جمله عناصر مهم و کلیدی در صحنه‌ی اقتصادی رژیم پهلوی بود که با حمایت بهائیان و دربار پهلوی به ثروتی مثال زدنی و بی‌مانندی رسید. پدر هژبر یزدانی گله داری ساده بود و هژبر نیز مانند پدرش، کار خود را با گله‌داری در سنگسر آغاز نمود. کم کم با خرید دام سپس کشتارگاه تهران و بدست آوردن نفوذ در این محل و بهره گیری از حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ جامعه بهائیت و طرفداری و حمایت دربار پهلوی و جانبداری همه جانبه‌ی عبدالکریم ایادی (پزشک مخصوص شاه) و هویدا از او، اقدام به خرید سهام کارخانجات و شرکت‌های مختلف نمود و به ثروتی افسانه‌ای و بی‌مانند دست یافت. (1)
حسین فردوست (مأمور امنیتی رژیم محمدرضا شاه) حمایت ایادی از هژبر یزدانی را از عوامل مهم و مؤثر در رسیدن به قدرت اقتصادی بر می‌شمارد و در خاطرات خود می‌نویسد:
«هژبر یزدانی با حمایت ایادی به قدرتی تبدیل شد و اراضی وسیعی را در باختران و مازندران و اصفهان و غیره در اختیار گرفت و برای من معلوم شد که تمام این وجوه متعلق به بهائیت اســت و این معاملات را یزدانی برای آن‌ها ولی به نام خود انجام می‌دهد.» (2)
فردوست همچنین در مورد چگونگی و میزان قدرت وی در معاملات می‌نویسد:
«چند مورد از معاملات یزدانی را شخصا شنیدم، یک روز ابتهاج، مدیر عامل بانک ایرانیان، به من تلفن کرد که از این پس در بانک ایرانیان سمتی ندارد و تمام سهام بانک و ساختمان و وسایل آن به هژبر یزدانی فروخته شده اســت. یک روز هم سمیعی رئیس بانک توسعه کشاورزی، به من شکایت کرد که فرد بی تربیتی دو گارد مسلح به مسلسل بدون اجازه وارد دفتر کارم شده و گفته که نامش یزدانی اســت و می‌خواهد سهام بانک با ساختمان و وسایل به او واگذار شود! سمیعی پاسخ داده که این امر منوط به اجازه وزارت کشاورزی و تصویب دولت اســت. یزدانی با خشونت جواب داده که ترتیب آن را می‌دهم...»
در جای دیگر فردوست در مورد حمایت بی‌دریغ دربار پهلوی از هژبر چنین می‌نویسد:
«در حوالی سال 1354ش، شکایتی از معینیان رئیس دفتر مخصوص شاه به دستم رسید، مبنی بر این که هژبر یزدانی در سنگسر به مراتع چوپان‌ها تجاوز کرده و برای آنان مزاحمت ایجاد می‌کند، محمدرضا دستور داده بود که تحقیق و گزارش شود. دو افسر خود را به همراه عکاس ساواک به منطقه اعزام کردم. در مراجعت گزارش آنان حاکی از این بود که اهالی ده مرزن آباد در ارتفاعات سنگسر همه بهائی هستند و رئیس آن‌ها هژبر یزدانی اســت و آن‌ها همه مراتع ده مجاور را، که مسلمان نشین اســت به زور تصرف کرده‌اند، مدارک مستند جمع آوری شد و آلبومی نیز تهیه و ضمیمه گزارش شد و مستقیماً به اطلاع محمدرضا رسید. فردای آن روز سپهبد ایادی تلفن کرد و گفت شاه گزارش را به من نشان داده، گزارش سراپا مغرضانه اســت و به شاه گفتم و ایشان دستور داد که مجدداً هیئت بی غرضی را اعزام دارید! پاسخ دادم که گزارش هیئت مستند اســت و اعزام مجدد لزومی ندارد و افزودم که شاه می‌خواهد یزدانی به مناطق چرای دیگران تجاوز کند من که مدعی نیستم. به هر حال یزدانی به کار خود ادامه داد.» (3)
هژبر از سرمایه دارانی بود که به قول مادر فرح، دور شمس پهلوی خواهر بزرگتر شاه جمع شده بودند و با استفاده از نفوذ او در رژیم پهلوی به سودجویی‌های کلان در عرصه‌ی اقتصادی می‌پرداختند و سهمی هم به شمس می‌دادند. (4)
فریده دیبا (مادر فرح)، همچنین ضمن اشاره به باج دادن سرمایه‌داران به شمس (و نیز اشراف) پهلوی برای وارد کردن کالاهای خود (به عنوان محموله‌ی دربار شاهنشاهی، و بدون هر گونه بازرسی و مالیات به داخل کشور)، از صدور اشیاء عتیقه و غیرقابل ارزش گذاری و میراث فرهنگی و ملی (در بسته بندی‌های منقوش با مهر دربار شاهنشاهی) بدون هیچ وارسی از کشور سخن می‌گوید و می‌افزاید:
«عده‌ی دیگری از این سرمایه‌داران که به پشتیبانی خواهران محمدرضا مستحضر بودند با جسارت بیشتری عمل می‌کردند. مثلاً سرمایه سالار بهائی به نام هژبر یزدانی برای خریدن یک بانک دولتی مراجعه کرده بود و چون مدیر عامل بانک با پیشنهاد وی مبنی بر خرید بانک مخالفت کرده، او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به شدت مجروح و مصدوم ساخته بود. هژبر یزدانی در حلقه دوستان و نزدیکان شمسی پهلوی قرار داشت. من بارها هژبر را با آن صورت گوشت آلود و هیکل خپله و قد کوتاه در میهمانی‌های کاخ مهر شهر دیده بودم... به انگشتان دستش انگشترهای گرانبهائی داشت که یک فقره آن انگشتر الماس به ارزش 5 میلیون دلار بود!...... هژبر از بهائیان سرشناس ایران بود. بهائیان ثروت و سرمایه خود را به دست او سپرده بودند و هژبر با این سرمایه‌ها کار می‌کرد. تجربه او در امور و قانون شکنی به اندازه‌ای بود که وقتی تصمیم به احداث یک مجتمع دامداری در سنگسر گرفت همه روستاییان و زمینداران مسلمان را با زور از آن منطقه اخراج و زمین‌های آن‌ها را تصاحب کرد. هژبر علاوه بر دامداری، بانکداری و اداره صنایع و کشاورزی، قاچاق جواهر و طلای ایران را اداره می‌کرد. بر هیچ کس پوشیده نبود که هژبر نمی‌تواند بدون داشتن پشتوانه‌ای قوی به راحتی محموله‌های گرانبهای خود را از مبادی ورود و خروج عبور دهند. محمدرضا به خاطر آنکه متهم به حمایت از بهائیان نشود هرگز هژبر را به میهمانی‌ها و محافل و مجالس خود راه نمی‌داد. فرح هم از او انزجار داشت به طوری که وقتی به مناسبت سالروز تولد فرح یک سری جواهر عتیقه متعلق به کاترین دوم (امپراطور نامی روسیه) را به عنوان هدیه فرستاد، فرح از قبول آن امتناع کرد. ما چند هفته بعد این جواهر را برگردن و لباس شمس دیدیم.» (5)
یزدانی برای جلب توجه و رضایت خاندان پهلوی از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد و به مناسبت‌های مختلف ارادت خود را با ارسال هدایا و اقداماتی نظیر آن اعلام می‌داشت. برای نمونه در نامه‌ای که از دفتر مخصوص فرح برای هژبر یزدانی ارسال گردیده و در آن به خاطر ارسال و تقدیم هدایا به علیا حضرت شهبانوی ایران، تقدیر و تشکر شده، چنین آمده اســت:
«جعبه سیگار طلا با تاج برلیان زمرد تقدیمی جنابعالی از لحاظ پیشگاه مبارک علیا حضرت شهبانوی ایران گذشت. حسب الامر، چون قوطی سیگار قدیمی مربوط به دوره پهلوی اســت، عیناً به وزارت جنگ و هنر فرستاده شد که با ذکر نام اهدا کننده در موزه‌ی پهلوی واقع در کاخ مرمر حفظ و نگهداری کنند.» (6)
هژبر با پهن کردن دام احسان و ریخت و پاش برای درباریان و افراد ذی نفوذ در صحنه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی رژیم پهلوی، سعی در گسترش هر چه بیشتر نفوذ خود و در واقع قوت گرفتن روزافزون بهائیت در این زمینه داشت. او که با حمایت مستقیم و علنی و بی چون و چرای سپهبد ایادی کار خرید و توسعه شرکت‌های زراعی، دامپروری و صنعتی را به پیش می‌برد، کم کم وارد صحنه بانکداری کشور نیز گردید و با در اختیار داشتن سرمایه عظیم و بی‌مانند به خرید و اضافه نمودن کارخانجات و واحدهای صنعتی روی آورد. (7)
یزدانی در عرصه بانکداری، بانک‌های ترانه و نونهالان را تأسیس کرد که بانک نونهالان، مأمور پرداخت وام به بهائیان و انجام معاملات غیرقانونی بود. (8)
هژبر از سال 1350ش، به بعد به خرید سهام شرکت‌های مختلف پرداخت و از قبل آن اعتبارات کلانی از شعب مختلف بانک ملی ایران و بانک صادرات دریافت نمود و با همکاری غیرقانونی بانک ملی ایران و برخی بانک‌های دیگر، وام‌های هنگفتی دریافت نمود و از این طریق شرکت‌هایی به نام خود و خانواده‌اش تأسیس نمود از جمله شرکت کفش اطمینان، شرکت کشاورزی مکانیزه و دامداری کیخسرو، شرکت سهامی قند قزوین، شرکت پوست آریا زمین، شرکت سهامی قند شاه زند و شرکت سهامی قند شیروان (9) که این ترفندها از نمونه‌های بارز شگردهای یزدانی بود.
هژبر در خرید کارخانجات و شرکت‌های مختلف از اعتبارات کلانی که از شعب مختلف بانک ملی ایران و سایر بانک‌ها دریافت می‌نمود: بهره می‌جست. با این عمل شرکت‌های وابسته به هژبر به بانک‌ها مبالغ هنگفتی بدهکار می‌شدند. ولی در هیچ یک از موارد، بانک‌ها پیگیری جدی برای وصول مطالبات نمی‌کردند و این بدهی‌ها طی مدت طولانی باقی می‌ماند و هیچ مرجع قانونی هم مسئله را دنبال نمی‌کرد.
هژبر بابت معاملات مختلف، وام‌هایی با بهره‌های متفاوت را از 5 درصد تولید تا 12 درصد اعتبار در حساب جاری دریافت می‌کرد که هیچ گاه بانک ملی و اداره‌ی امور اقتصادی و دولتی بر آن کنترلی نداشت تا مصرف واقعی این اعتبارات و وام‌ها را مورد رسیدگی و بررسی قرار دهند؛ زیرا در همه جا هژبر یزدانی از ارائه‌ی دفترها و اسناد خود، خودداری می‌کرد و ترازنامه‌هایی هم که در مورد پرداخت مالیات می‌فرستاد، بیشترشان با واقعیت منطبق نبود، به طوری که وزارت اقتصاد و دارایی در مورد مشارکت‌های وی ناچار شد اساساً به تشخیص مالیات اقدام کند. با این حال، هژبر از پرداخت میلیون‌ها ریال مالیات به دولت استنکاف می‌ورزید و مطالبات دولت را پرداخت نمی‌کرد. (10)
ب.کیا، پژوهشگر معاصر، ضمن شرح فعالیت‌های اقتصادی مخرب هژبر یزدانی، به معرفی هویت اعضای دیگر شبکه‌ی مافیابی بهائی که حامی و هم کیسه‌ی یزدانی بوده‌اند وی می‌پردازد. همچنین از دست‌های خارجی پشت پرده‌ی فعالیت‌های یزدانی و گروه همبسته‌ی او سخن می‌گوید، این نویسنده مطلع ایرانی می‌نویسد:
«هژبر یزدانی اهل سنگسر سمنان و در اصل از گله داران این منطقه بود. پس از نفوذ بهائی‌ها در حکومت و با وساطت دوست نزدیک خود حبیب ثابت، به تهران آمد و تشکیلاتی کاملاً مافیایی در تهران به راه انداخت. در تمام مدت، سه یا چهار محافظ مسلح اطراف او بودند. حتی در میهمانی‌های خصوصی با اسلحه وارد می‌شد. به زودی با ثروت بی نهایتی که با انحصار گوشت به دست آورده بود و با نزدیکی به افرادی مانند دکتر ایادی و هرمز قریب (رئیس تشریفات دربار) حکومتی در داخل حکومت برای خود ایجاد کرد.» (11)
ب. کیا در ادامه هژبر یزدانی را عامل دو فاجعه بزرگ اقتصادی در جهت منافع خصوصی بهائی‌ها و کارتل‌ها و صدمه زدن به اقتصاد ایران می‌داند. اولین فاجعه این که هژبر با در دست گرفتن تولید و توزیع گوشت در ایران، با وارد کردن گوشت ارزان از خارج از کشور ضربه ضدیدی به ایلات و عشایر که همه گله دار بودند وارد کرد. فاجعه دوم مسأله کارخانه‌های قند کشور بود که پس از ایجاد چندین کارخانه قند در کشور و خودکفایی در تولید قند و شکر، کارتل‌های معروف شکر در آمریاک به وحشت افتادند. هژبر با سرمایه‌ای که این کارتل‌ها در اختیارش گذاشتند، شروع به خرید کارخانه‌های شکر کشور کرد و بعد با از بین بردن تأسیسات این کارخانه‌ها و جلوگیری از کشت چغندرقند، بار دیگر ایران با چند برابر بهای شکر محتاج شد.
اظهارات محمد یگانه (12) در مورد هژبر یزدانی قابل تأمل اســت. دکتر یگانه با اشاره به سابقه چوپانی و چوبداری هژبر یزدانی و دسترسی سریع به ثروت هنگفت می‌افزاید:
«برای ما این سؤال وجود داشت که هژبر این همه ثروت را از چه طریقی به دست آورده اســت؟ در تحقیقات خود در بانک مرکزی به اینجا رسیدیم که وی از طریق زدو بند با عالی‌ترین مقام‌ها در کشور که مهم‌ترین.... ایشان، هم کیش بهائی وی، تیمسار دکتر ایادی طبیب مخصوص شاه بود، می‌رود از بانک‌های قرض می‌کند و با پول بانک‌ها از این دست به آن دست شروع کرد این کارخانه را خریدن، آن زمین را خریدن، قیمتش بالا رفته مقداری فروخته استفاده کرده و مرتب به این و آن پول می‌دهد و خودش را به این ترتیب نگه داشته‌ اســت.» (13)
یزدانی در سال‌های آخر رژیم پهلوی در فکر آن بود که به تقویت پایه‌های اقتصادی شبکه‌ی بهائیت در مناطق مطمئن‌تر جهان بپردازد و سرمایه‌هایی را که در ایران به دست آورده بود در این راه به مصرف برساند. او میزان وسیعی از سرمایه‌های خود را در استرالیا برای تولید گوسفند به کار انداخت، اما متعاقب این سرمایه گذاری مرتکب قتل جهان بخش کنارسری انهاری شد. علت قتل این بود که هژبر می‌خواست جهان بخش انهاری با پنجاه میلیون تومان به آمریکای جنوبی برود و مقدمات سرمایه گذاری او را با دویست میلیون تومان فراهم کند. مخالفت جهانبخش کنارسری با این کار و شهادت وی علیه هژبر، موجب قتل کنارسری توسط چماقداران یزدانی شد. (14)
سرانجام زمانی که مبارزات مردمی عرصه را بر رژیم پهلوی تنگ نموده بود و رژیم در مقابل صفوف توده‌ی عظیم مردم انقلابی درمانده شده بود، طی این اقدام فرمایشی به جهت عوام فریبی، هژبر یزدانی را به همراه چند تن دیگر دستگیر و زندانی نمودند. با این کار رژیم که خود با حمایت‌های همه جانبه، او را از چوگانی ساده به قدرتی عظیم در صحنه اقتصاد مبدل ساخته بود، با این سعی کرد تا قدری از خشم و نفرت مردم را نسبت به خود بکاهد. با پیروزی انقلاب در زندان‌ها باز شد و زندانیان آزاد شدند. در این حرکت، برخی از رجال وابسته به رژیم پهلوی از جمله هژبر یزدانی از فرصت پیش آمده بهره برد و پس از آزادی از زندان، به کمک ایادی‌اش به خارج از کشور گریخت. (15)

پی‌نوشت‌ها:

1- هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، صص 12-11.
2- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، صص 376-375.
3- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، صص 376-375.
4- فریده دیبا، دخترم فرح، ترجمه‌ی دکتر الهه رئیس فیروز، صص 258-257.
5-فریده دیبا، دخترم فرح، ترجمه‌ی دکتر الهه رئیس فیروز، صص 262-261.
6- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرازهایی از تاریخ انقلاب به روایت اسناد ساواک و آمریکا، ص 16.
7- هژبر یزدانی به ر وایت اسناد ساواک، ص 15.
8- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، ص 361
9- علی اکبر خدری زاده، گوشه‌هایی از زندگی هژبر یزدانی، فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر ایران، س پنجم، ش17، بهار1380ف ص 94.
10- همان، ص 94.
11- ب.کیا، ارتش در تاریکی، صص 84-83.
12- یگانه در سه کابینه هویدا، آموزگار و شریف امامی، وزیر دارایی و مسکن و مشاور بود و افزون بر این سال‌ها ریاست کل بانک مرکزی ایران را به عهده داشت.
13- خاطرات محمد یگانه، به کوشش حبیب لاجوردی، صص 191-190.
14- جهان بخش کنارسری انهاری از کارکنان بانک اصناف بود که از حدود سال 1340ش به علت نوع کار با هژبر یزدانی آشنا شد و از سال 1353 همکاری خود را با او آغاز نمود و عهده‌دار سمت‌هایی نظیر مدیریت کفش اطمینان، عضویت هیئت مدیره‌ی کارخانجات قند اصفهان و قزوین، مدیریت عامل شرکت کشت و صنعت شاهین کی بود. علی‌اکبر خدری زاده، گوشه‌هایی از زندگی هژبر یزدانی، فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر ایران، س پنجم، ش 17، بهار 1380، ص 98.
15- هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک، ص 22.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

هژبر یزدانی عنصر اقتصادی بهائیت


ادامه مطلب ...

کمپانی نفت و بهائیت

[ad_1]
از زمان تأسیس اولین چاه نفت در مسجد سلیمان، این ثروت ملی توسط دولت‌های بیگانه بخصوص انگلیس به تارج رفت،به طوری که کمپانی نفت (انگلیس و ایران) از سال 1293ش الی 1329ش، بیش از 324 میلیون تن نفت ایران را تاراج کرد و درآمد خالص آن بالغ بر 5 میلیارد دلار گردید که سهم ایران از این گنج به یغما رفته به میزان 0/08 به عنوان حق الامتیاز بود.
کمپانی نفت انگلیس- ایران، تا پایان سال 1329ش، بیش از 259 هزار کیلومتر مربع از اراضی نفت خیز ایران را در دست داشت و بیش از 300 دکل در اراضی یاد شده نصب کرده بود.
در سال 1330ش، حق السهم ایران از هر شبکه‌ی نفت 18 سنت بود، در حالی که بحرین، عربستان و عراق به ترتیب 35، 56 و 60 سنت دریافت می‌کردند. (1) در همین زمان اسـت که از سوی دکتر مصدق تلاش برای ملی کردن صنعت نفت صورت می‌گیرد.
استخراج نفت جنوب ایران و فعالیت پالایشگاه آبادان و تأمین سوخت ارزان و آسان ناوگان دریایی بریتانیا، بر فربهی و توانمندی انگلستان افزود و نفت ایران در جنگ «جهانی» اول نقش بسیار مؤثری را در پیروزی بریتانیا و متفقین ایفا نمود، در حالی که ایران هر روز بیش از گذشته دچار تجزیه و تضعیف و زیان می‌گردید. نقض بی طرفی ایران از سوی متفقین در جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط نیروهای تجاوزگر انگلیس و متفقین روسی آن، تشکیل پلیس جنوب و نیروهای نظامی بریتانیا در شرق و شمال ایران، تحمیل قرارداد1919، کودتای انگلیسی سوم اسفند 1929 و تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی، تحمیل استبداد سیاه 20 ساله و ایجاد حکومت خودکامه‌ی فردی وابسته، حاکمیت قشونی‌ها بر مقدرات ملت و امور کشور و نابودی رجال کشور قتل ماژور وابسته و قتل ماژور ایمبری آمریکایی، تشکیل مجلس شورای ملی فرمایشی و لغو قرارداد دارسی در سال 1311ش و انعقاد قرارداد زیان بارتر در سال 1312، اشغال ایران در سوم شهریور 1320توسط متجاوزین انگلیسی و متفق آن روسیه شوروی و کشیدن پای ایران در شعله‌های آتش و ویرانی‌های جنگ «جهانی» دوم، تبعید دیکتاتور به جزیره‌ی موریس و ژوهانسبورگ و آغاز دوره‌ای دیگر از هرج و مرج و... را در قصه‌ی پرغصه‌ی تداوم غارت نفت ایران و منطقه باید جستجو کرد. (2)
در تمام طول این سال‌ها بریتانیا شرکت نفت انگلیس- ایران را در کشورمان راه اندازی می‌کند برای اداره‌ی آن، در کنار عناصر کارکشته‌ی انگلیسی، از برخی عناصر ایرانی نیز بهره می‌گیرد؛ جمله از عناصر سرشناس بهائی همچون فئواد روحانی و برادرانش مسعود و منوچهر روحانی و مهندس هوشنگ فرخان.
بعد از کودتای 28 مرداد، آمریکا به ایران پیشنهاد کرد که برای استخراج، تصفیه و صادرات نفت ایران به جای لغو قانون ملی شدن نفت به جای لغو قانون ملی شدن نفت که ناچار دوباره نفت را در اختیار بریتانیا قرار می‌داد، کنسرسیومی متشکل از شرکت‌های نفتی تشکیل دهند که برای یک دوره امتیاز نفت ایران را در دست بگیرند. مفهوم کنسرسیوم در واقع ادامه غارت نفت ایران بود، فقط برای حفظ ظاهر شرکت ملی نفت در کنار کنسرسیوم قرار گرفت. (3) در این حین با فعال شدن و سلطه‌ی مجدد شرکت نفت انگلیس و ایران و دیگر کمپانی‌های غربی، شاهد فعالیت افراد بهائی نظیر عباس هویدا و فؤاد روحانی در شرکت به اصطلاح ملی نفت هستیم، آیت‌الله بروجردی در نامه‌ای خطاب به مرحوم محمد تقی فلسفی در سال 1333ش، ایشان را مأمور می‌کند که با شاه دیدار کند و راجع به خطر نفوذ بهائیت در کشور با وی سخن بگوید.
مرحوم بروجردی در نامه‌ی مزبور، نسبت به نفوذ گسترده بهائی‌ها در شرکت نفت انگلیس و ایران هشدار می‌دهد:
«به عرض عالی می‌رساند چندی قبل از آبادان مکتوبی از بعضی وکلای فقیه رسیده بود و اظهار داشته بودند که تقریباً اداره‌ی امور نفت آبادان با فرقه‌ی بهائیه شده... نمی‌دانم اوضاع ایران به کجا منجر خواهد شد؟ مثل اینکه اولیای امور در ایران در خواب عمیقی فرو رفته‌اند...» (4)
در حقیقت اولیاء امور در خواب نبودند بلکه عناصر بهائی را با رضایت کامل خود بر اداره امور حساس مملکت مانند نفت گمارده بودند. برای نمونه زمانی که کشورهای عربی حاضر به فروش نفت به اسرائیلی‌ها نبودند، دولت ایران حاضر شد به بهائی کمتر از کشورهای دیگر نفت را به اسرائیل بفروشد. در این خصوص منوچهر فرمانفرمائیان (5)با پرده پوشی از این، مطب قابل توجهی را بیان می‌کند:
«اسرائیلی‌ها در ایران، میان امرای ارتش و ساواک خیلی نفوذ یافتند. خاطرم هست در یکی از کمیسیون‌های نفت شرکت داشتم. یکی از نمایندگان اسرائیل آشکارا گفت: اگر کمکی به ما کنید، ما این کمک را از طریق ساواک به شما مسترد می‌کنیم. من در جواب جلوی همه گفتم: بفرمائید ساواک مابه التفاوت بهای نفت را به شما بدهد، شرکت ملی نفت چنین اجازه‌ای ندارد و ما جزو ساواک نیستیم. متأسفانه این جواب سبب کدورت همکارانم شد که چند نفر از آن‌ها یهودی و بهائی بودند و بیش از همه سنگ اسرائیل را به سینه می‌زدند. طبیعتاً اسرائیل در پی منافع خود بود، ولی ما هم سستی می‌کردیم. آقای انتظام رئیس هیئت مدیره می‌دید که با هویدا به شدت مخالفت می‌کنم...» (6)

پی‌نوشت‌ها:

1- ایرج کیا، سیر استعمار در ایران، صص 216-214.
2-غلامرضا وطن دوست، اسناد سازمان سیا، صص 16-14.
3- ب.کیا، ارتش در تاریکی، ص 69.
4- روح‌الله حسینیان، بهائیت رژیم پهلوی و مواضع علما، فصلنامه مطالعات تاریخی، س پنجم، ش17، بهار1380، ص 15.
5- منوچهر فرمانفرمائیان فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود. وی در شرکت نفت مقامات زیادی را بر عهده داشت از جمله رئیس اداره‌ی کل امتیازات نفت و درآمد معادن، مدیر شرکت کنسرسیوم بین المللی نفت و در آمد معادن، مدیر شرکت کنسرسیوم بین المللی نفت، مدیر شرکت ملی نفت ایران، نماینده ایران در کنفرانس نفت قاهره، امضا کننده‌ی اولین معاهده اوپکو...
6- منوچهر فرمائیان، از تهران تا کاراکاس نفت و سیاست در ایران، صص 782-781.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

الف واکنش‌ها به دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد بهائیتواکنش‌ها به دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد بهائیتالف زنی که امام صادقع بعد از هر نماز او را نفرین …ام‌حکم دختر ابوسفیان چه شخصیتی بود که توسط امام صادقع پس از هر نماز واجب لعن می‌شد قرون وسطی و شکنجه تصاویر منتظران مهدی …مذهبی و تاریخی و فرهنگی شکنجه‌ های ترسناک‌ قرون وسطی دوران قرون وسطی یکی از پشت پرده فروپاشی امپراطوری عثمانی تصاویردر بخشی از این خلافت بزرگ اسلامی، فلسطین و بیت المقدّس، چون نگینی می درخشید و در برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناک


ادامه مطلب ...

بهائیت در رادیو و تلویزیون پهلوی

[ad_1]
بهائیان تشکیلات منجسم و قدرتمندی را در رادیو و تلویزیون داشتند. حبیب ثابت پاسال تلویزیون ایران را در اواخر دهه‌ی 30 شمسی با کمک آمریکایی‌ها و مساعدت رژیم پهلوی راه اندازی کرد. در اصل تأسیس تلویزیون پایگاهی برای تبلیغ به نفع بهائیت محسوب می‌شد. اکثریت قریب به اتفاق کارکنان تلویزیون از مدیر کل تا نگهبان در ورودی، باغبان و کارگران مسئول نظافت بهائی بودند. (1)
مسعود بهنود (روزنامه نگار مطلع عصر پهلوی) می‌نویسد:
«متخصصان سازمان تلویزیون ایران (تحت نظر حبیب ثابت) عموماً بهائی بودند. (2) خود ثابت در نامه‌ای که در تاریخ 44/2/10 به محفل ملی بهائیان ایران نوشته متذکر می‌شود: «هدف اصلی از تشکیل تلویزیون در ایران ایجاد کار برای جمعی از یاران [بهائیان] بوده و به تدریج امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف حکم الهی [افکار بهائی] به وجود آید و به هیچ وجه برخلاف نظریات امرالله [دستورات بهائی] اقدامی نخواهد شد.» (3)
در همین زمینه، باید به نامه‌ی یکی از سران بهائیت به محفل ملی بهائیان ایران راجع به عملکرد مؤسسه‌ی تلویزیون اشاره کرد که کاملاً نشان از پیوند حبیب ثابت با تشکیلات بهائی، و ماهیت سمت و سوی فرهنگی مؤسسه‌ی مزبور به نفع بهائیت دارد. در این نامه با امضای ایادی امرالله در آسیا و خطاب به محفل مقدس روحانی ملی بهائیان ایران، چنین می‌خوانیم:
«از قرار اطلاعاتی که به هیئت رسیده در شب نیمه شعبان از طرف مؤسسه‌ی تلویزیون تبریک به عموم شیعیان جهان گفته شده اســت. چون این دستگاه منتسب به امرالله [بهائیت] اســت. مایه تاسف شد که چرا از طرف مؤسسه تلویزیون به چنین اقدامی مبادرت گردیده اســت؟
بهتر اســت از جناب آقای حبیب ثابت تحقیق شود که چگونه کارکنان آن مؤسسه به چنین عملی مبادرت ورزیده‌اند و برای جلوگیری از این قبیل اقدامات، چه رویه‌ای را اتخاذ نموده‌اند.» (4)
از نوشته فوق برمی‌آید که تشکیلات جهانی بهائیت، مؤسسه‌ی تحت تملک و مدیریت حبیب ثابت را صراحتاً دستگاهی منتسب به خود شناخته و ثابت را مسئول حفظ و رعایت اصول این مسلک در آن موسسه می‌شمرده اســت.
در مقابل مردم مسلمان ایران نیز، همین تلقی را داشته، به طوری که در سیاهه‌ی مطالباتی که در اوایل نخست وزیری هویدا، از سوی برخی روحانیون به عنوان اصلاحات فوری و ضروری در کشور، با هویدا در میان گذارده شد، یکی نیز درخواست ملی کردن تلویزیون و گرفتن آن از ثابت پاسال و اخراج بهائیان از آن دستگاه بود. (5)
زمانی که شاه با تأسیس رادیو تلویزیون ملی ایران، به عمر تلویزیون ثابت پایان داد، از بیت المال مسلمین خسارت وی را پرداخت و بهائیان شاغل در تلویزیون را در سازمان جدید به کار گماشت. مسعود بهنود در این باره می‌نویسد:
«شاه با گسترش دادن به سازمان تلویزیون ملی ایران، ناگزیر شد تلویزیون ایران اولین فرستنده‌ی تلویزیون کشور و متعلق به حبیب ثابت سرمایه‌دار معروف بهائی را در اختیار رضا قطبی قرار دهد، برای جبران خسارت وارده به ثابت، علاوه بر پرداخت غرامت چند میلیونی به او از بودجه‌ی دولت، دستور داد تا از متخصصان تلویزیونی آن سازمان که عموماً بهائی بودند در سازمان تازه استفاده شود. کامبیز محمودی، مدیر تلویزیون ثابت، به معاونت قطبی منصوب شد و بسیاری از دیگر هم مسلکان او در پست‌های مختلف قرار گرفتند.» (6)
احمد اللهیاری (عضو کانون روزنامه‌نگاران در عصر پهلوی و از افراد مطلع) به معرفی چند تن از اعضای شاخص تشکیلات بهائیان در رادیو و تلویزیون ایران که ظاهراً به عنوان یک انجمن صنفی با نام «اتحادیه کارکنان فنی تلویزیون ایران» فعالیت می‌کردند، نظیر داوود رمزی، مهندس مکانیک، فرشید رمزی، کامبیز آزردگان، ژیلا سازگار، دکتر کامبیز محمودی و ... پرداخته:
«داوود رمزی یهودی بهائی شده، در تشکیلات حبیب ثابت مالک نخستین فرستنده تلویزیون ایران دارای موقعیت ممتازی بود. وی به عنوان کارگزار بهائیان در رسانه‌های جمعی ایران نقش آفرینی می‌کرد.»
اللهیاری در ادامه می‌نویسد:
«مهندس مکانیک و کامبیز محمودی معاون رضا قطبی شدند... و فرشید رمزی برادر داوود رمزی، مدیریت برنامه‌ها و موسیقی پاپ و تلویزیون ملی را برعهده داشت... و کامبیز آزردگان هم مدیر برنامه‌های شو، در تلویزیون بود.»
وی یکی از بهائیان سرشناس در تلویزیون را ژیلا سازگار معرفی می‌کند:
«او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در آمریکا به پایان برده و دارای لیسانس روزنامه نگاری از دانشگاه «سن خوزه آمریکا» بود. سازگار بیش از اینکه به عنوان یک روزنامه نگار شهرت داشته باشد، به عنوان یک قصه نویس معروف بود و به اصطلاح از دنباله روهای «جریان سیال ذهنی» به حساب می‌آمد! در کنار تلویزیون با مجله تلاش متعلق به امیرعباس هویدا و اطلاعات بانوان همکاری داشت.» (7)
از سوی دیگر، حوزه‌های هنری نمایشی نظیر تئاتر و سینما نیز به دلیل تأثیرگذاری بیش از حد آن‌ها در مدار توجه بهائیان بود.
یکی از فعالان بهائی در زمینه سینما فردی به نام محبوبی (یکی از صاحبان مؤسسه فارسی فیلمکو) بود که فیلم تبلیغاتی مراسم جشن‌های دو هزار و پانصد ساله به نام فروغ جاویدان توسط مؤسسه وی ساخته شد. هزینه‌های این فیلم چنان نامعقول بود که صدای اداره کل نهم ساواک رژیم را نیز درآورد. در گزارش مورخ 1351/9/12 ساواک درباره فیلم فروغ جاویدان چنین آمده اســت:
«محترماً به استحضار عالی می‌رساند فیلم مذکور که از مراسم جشن دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران توسط وزارت فرهنگ و هنر تهیه شده، طبق اظهار این وزارتخانه مبلغ پنج میلیون تومان هزینه برداشته اســت؛ چون مبلغ فوق چنان مقرون به حقیقت نبود، لذا در امتثال امر مراتب از اداره کل نهم و ساواک تهران طی چند ماده سوال گردید که نتیجه آن به شرح زیر به عرض می‌رسد:
1- هزینه اولیه فیلم فوق 450 هزار تومان بوده اســت.
2- حدود 15 نفر از فیلمبرداران و کارگردانان خارج از کادر وزارت فرهنگ و هنر بوده‌اند.
3- مقداری از این فیلم در انگلستان تهیه و یک بار در حدود یک میلیون و هشتاد هزار تومان به وسیله سفارت ایران حواله شده اســت...» (8)
از سرمایه داران بهائی در زمینه تولید فیلم مهدی میثاقیه می‌باشد. وی فرزند عبدالمیثاق اســت که در سال 1306ش، در تهران متولد شد. در سال 1344ش، به دلیل قرابت با حبیب ثابت پاسال، صلاحیت او از سوی ساواک برای تصدی مدیریت سینما کاپری تایید شد. در سال 1350ش، با دختری آمریکایی به نام سوزان کاترین مایر به طریقه‌ی بهائی و در محفل بهائیت ازدواج کرد. او تهیه کننده فیلم‌های ایرانی و رئیس اتحادیه صنایع فیلم ملی ایران بود. (9) تهیه کنندگی فیلم سینمایی «محلل» به کارگردانی نصرت‌الله کریمی در بهمن 1350ش، به عهده او بوده اســت. این فیلم مبتذل و حریم شکن که تبلیغات آن از روز 17 دی (روز کشف حجاب) آغاز شده بود، در سالگرد انقلاب سفید، 6 بهمن 1350، بر پرده سینماها رفت. وی در ترویج فساد و به فحشا کشاندن نسل جوان از طریق فیلم‌های ضد اخلاقی شهره همگان بود.
مهدی میثاقیه علاوه بر فیلم محلل، تهیه کننده و سرمایه گذار فیلم‌های زیادی بود که اسلام ستیزی و ابتذال، از جمله شاخص‌ها و مؤلفه‌های بارز آن‌ها می‌باشد. (10)
بهائیان علاوه بر تلویزیون و سینما در عرصه رادیو نیز فعال بودند. از این میان ناصر شیرزاد یکی از فعالان در عرصه فرهنگ و رسانه‌ها بود. وی به دلیل بهائی بودن و با حمایت نصرت‌الله معینیان (وزیر اطلاعات) با وجود اینکه کوچکترین اطلاعات فنی نداشت به معاونت کارشناسان آمریکایی که برای ساختمان استودیو جدید رادیو مشغول مطالعه بودند، منصوب شد. شیرزاد، سپس ریاست خبرگزاری پارس، رادیو تهران و دفتر فنی را برعهده گرفت و سرپرست اداره امور فیلم و نمایش و اداره اطلاعات و معاون اداره کل انتشارات و رادیو نیز بود.
در سال 1343ش، با حمایت معینیان و پس از استعلام از ساواک، به عنوان متصدی دفتر اطلاعات و مطبوعات ایران و سپس رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در لندن منصوب شد. در سال 1347ش نیز با همین عنوان به راولیندی پاکستان منتقل و یک سال بعد، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا گردید.
شیرزاد در سال 1349ش، به معاونت اداره کل رادیو تهران رسید و سپس به عنوان سرکنسول به تگزاس آمریکا رفت و در سال 1355ش، با همین سمت به نیویورک آمریکا انتقال یافت. (11)
بهائی دیگری که در رادیو به فعالیت می‌کرد، عباس فروتن (12) بود. وی عضو حزب توده، معاون اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، مدتی سردبیر محله خواندنی‌ها و روزنامه آتش، مدت دو سال اداره کننده مجله آشفته، همکار نصرت‌الله معینیان در اداره انتشارات رادیو و مورد عنایت و حمایت سردمداران رژیم پهلوی بود. وی پس از آنکه از انتشارات و رادیو به واسطه خلاف‌های آشکارش اخراج شد، به واسطه خدماتی که به رژیم کرده بود، مجدداً به انتشارات و رادیو راه یافت و با وجود همه فسادهایش مورد حمایت معینیان قرار گرفت. (13)
فروتن عضو هیئت اجرایی و شورای مرکزی و مسئول تبلیغات و انتشارات شورای داوری بود و در هیئت رسیدگی به اعمال خلاف حیثیت و شئون شغلی و اداره کارمندان دولت در وزارت اطلاعات عضویت داشت. همچنین مشاور وزیران آب، اطلاعات و جهانگردی نیز بود. او در حزب ایران نوین عضویت داشت و در روزنامه ندای ایران نوین مسئول انتشارات و تبلیغات بود. فروتن در دوره‌های 22 و 23 کاندیدای نماینده حزب مردم در مجلس شورای ملی و در انتخابات دوره 24 کاندید حزب مردم در تهران بود. در پرونده وی دوستی نزدیک با ایادی و عضویت در لژ ایران نیز به چشم می‌خورد. (14)
فروتن مانند ناصرشیرزاد، به واسطه معینیان در رادیو مشغول به کار شد و به همراه شیرزاد و برخی دیگر از دست‌اندرکاران برنامه خانه و خانواده، ضمن اطلاع از وضعیت خانم‌هایی که برای دریافت راهنمایی با برنامه در تماس بودند از این اطلاعات سوء استفاده و تا آنجا که مقدورشان بود آن‌ها را گمراه می‌کردند. (15)
در این زمان برنامه‌های رادیو به قدری وقیح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعی آن‌ها بیمناک ساخته بود. ساواک در گزارش مورخه 37/11/18 خود می‌نویسد:
«به طوری که شنیده شده غالباً در جشن‌ها و اعیاد مذهبی و یا نمایشات تفریحی روز جمعه رادیو تهران برنامه‌هایی گنجانده شده که اصولاً دیانت و مذهب را به باد مسخره گرفته و به این طریق کمک مؤثری به ضعیف معتقدات مردم ساده لوح و جوانانی که نسبت به مذهب و حق پرستی با نظر شک و تردید می‌نگرند، می‌نمایند...» (16)
مأموران ساواک بنا به وظایف سازمانی خود که انتقال هر گونه خبر و فعالیت گروه‌های مختلف بود، این گونه گزارش‌ها از فعالیت بهائیان را به ادارات مربوطه ساواک ارسال می‌کردند. اما به دلیل اینکه مدیران ارشد ساواک نظیر پرویز ثابتی (رئیس اداره کل سوم) و از همه مهمتر هویدا و برخی از اعضای کابینه‌اش از پیروان بهائیت بودند، به این گزارش‌ها بهائی داده نمی‌شد و آن‌ها را به بایگانی می‌سپردند.
بهائی دیگری که در این عرصه فرهنگ و هنر به فعالیت می‌پرداخت، هما احساس نام داشت. وی مسئول امور برنامه‌های کودکان و نوجوانان بود. احمد اللهیاری (روزنامه نگار مطلع) احسان را اینگونه معرفی می‌کند:
«هما احسان، متولد سال 1317ش، بود و ادعا می‌کرد که دوره روزنامه نگاری را در کالج فرانکفورت گذرانده اســت. فعالیت مطبوعاتی‌اش را از سال 1334ش، با مجله نقش جهان آغاز کرد و سپس به توصیه محفل ملی بهائیان به رادیو آمد و محمود جعفریان براساس همان توصیه و حمایت، مسئولیت گروه کودک را به وی سپرد. برنامه ریز و سمت و سو دهنده‌ی افکار کودکان و نوجوانان بود. وی مدتی هم به واحد اطلاعات و اخبار رادیو تلویزیون رفت و به کار گویندگی پرداخت؛ اما پس از چندی مجدداً دست‌هایی در حمایت از او فعال شد و با یک گروه تحقیقاتی به نام گروه «مطالعات کودک» با بودجه دولتی و زیر نظر نخست وزیری آغاز به کار کرد. این گروه وظیفه داشت؛ نتیجه مطالعاتش را به نخست وزیر بدهد تا در صورتی که صلاح تشخیص داده شد، برای اجرا به سایر نهادها منعکس شود.» (17)

پی‌نوشت‌ها:

1- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 107.
2- مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند 1299 تا بهمن 1357، ص 531.
3- سندهای بدون شرح، فصلنامه مطالعات تاریخی، س5، ش20، بهار 1387، ص 232.
4- همایون گشت گر، ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیان، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، س13، ش50، تابستان 1388، ص 533.
5- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، ص 387.
6-مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، ص 531.
7- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 111-108.
8- مرکز اسناد وزارت اطلاعات، بزم اهریمن، ج4، صص 394-393.
9-مطبوعات عصر پهلوی، کتاب چهارم، مجله سپید وسیاه، ص 290.
10- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 117-116.
11- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج13، صص 11-10.
12- عباس فروتن فرزند محمد در سال 1303ش، در تهران به دنیا آمد. نامبرده پس از سپری نمودن مقطع ابتدایی در دبستان ادب، از دبیرستان پهلوی دیپلم گرفت و دانشسرای مقدماتی را در کرمان به پایان رساند و در وزارت فرهنگ و هنر آموزگار شد. وی در سال 1326ش، به تهران انتقال یافت و در دبیرستان رشدیه و اداره آمار و تعلیقات به کار پرداخت و در سال 1331ش، از دانشگاه تهران لیسانس فلسفه و علوم تربیتی دریافت نمود. مشارالیه در سال 1329 ش، وارد ارتش شد ولی به علت گرایش کمونیستی پس از یک سال از ارتش اخراج شد. مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، حزب ایران نوین به روایت اسناد، ج3، ص 19.
13- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 84.
14-مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، حزب ایران نوین به روایت اسناد، ج3، ص 20.
15- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج13، ص 4-3.
16- همان، ص 25.
17- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 86.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


18 سپتامبر 2016 ... بهائیان تشکیلات منجسم و قدرتمندی را در رادیو و تلویزیون داشتند. حبیب ثابت پاسال تلویزیون ایران را در اواخر دههی 30 شمسی با کمک آمریکاییها و ...7 فوریه 2014 ... دوران پهلوی بستر بسیار مناسبی برای رشد و نفوذ بهائیان در ایران بود. ... با نام آر، تی، ای (RTE) ایجاد کرد که مخفف رادیو و تلویزیون ایران بود.يارشاطر از دوستان نزديك اسدا لله علم بود و تا پايان حيات رژيم پهلوي، رياست بنگاه ترجمه .... فرقه بهائيت تشكيلات منسجم و قدرتمندي در راديو و تلويزيون داشت كه از ...حکومت پهلوی و آئین بهائی - نقش بهائیت در تاسیس و تقویت حکومت پهلوی. ... بر ارتش در حوزه های فرهنگی نظیر دانشگاه ها، مطبوعات، سینما و تئاتر، رادیو و تلویزیون ...همچنین در طی سال ها فعالیت در حوزه رسانه های کشور، اعم از رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه های مهم و پرتیراژ ایران در دوران دیکتاتوری خاندان پهلوی، همواره نظاره گر ...فرقه بهائیت تشکیلات منسجم و قدرتمندی در رادیو و تلویزیون داشت که نخستین روز فعالیت فرستنده کانال 3 - که با سرمایه بهائیان و حبیب ثابت ایجاد شده بود - تا ...24 مه 2016 ... فرهنگ دوران پهلوی در قبضه بهائیان بهائیت از زمان حکومت قاجار در عرصههای فرهنگی در ... او مدتی هم به کار گویندگی خبر در رادیو تلویزیون پرداخت.بي شک برجسته ترين شخصيت بهائي در ساختار حکومت پهلوي امير عباس هويدا است. .... یزدانی سرمایهدار، ثابت پاسال رییس رادیو تلویزیون، فرخرو پارسا وزیر آموزش ...او مؤسس اولین سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و اولین کارخانه صنعتی مُبل ایران بود. ... به نوشته اسکندر دلدم پدرش، عبدالله ثابت، در آغاز یهودی بود و بعداً بهائی شد. .... او به ویژه از ۱۳۳۲ به بعد، با خاندان پهلوی و شاه و شخصیتهای مهم سیاسی ایران، از جمله ...


کلماتی برای این موضوع

حقیقت بهائیتبهاء الله پیامبر ساختگی بهائیت در مقام تمجید از یکی از یارانش مینویسد لولاه ما دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیتحکم …دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به فارس گزارش می‌دهد پیوند برنامه‌ریزی شده بهائیت و …فارس گزارش می‌دهد پیوند برنامه‌ریزی شده بهائیت و صهیونیسم اسرائیل قبله گاه بهائیان مدیوم کیست؟ چه توانایی هایی دارد؟ پایگاه جامع …مدیوم کیست؟ چه توانایی هایی دارد؟ در علمی که این روزها به نام اسپری تیسم یا همان گنجور فردوسی شاهنامه آغاز کتاب بخش ۷ …بهرام نوشته محتوای کلی شاهنامه مشخص است در مورد چه چیزی بحث می کند و به دنبال چه بوده نگاهی گذرا به زندگی‌نامه‌ی حضرت امام خمینیره از …مبادا در مقابل آمریکا کوتاه بیایید خاطراتی از رابطه رهبر انقلاب و آیت‌الله ملکوتیمرکز اسناد انقلاب اسلامی جریان شناسی انجمن حجتیهچکیده روحانیان در جامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیخود این صلح و شرایط امام حسنع همه‌اش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن می‌جنگید و در اقدام پژوهی محتوای آموزشینوشته شده در تاریخ شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ توسط علی خداوردیجام نیوز خواننده زن، حراج آبروی ایران و زنده به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، تکخوانی خواننده زن در جشنواره موسیقی مراکش با سکوت


ادامه مطلب ...

بهائیت در رادیو و تلویزیون پهلوی

[ad_1]
بهائیان تشکیلات منجسم و قدرتمندی را در رادیو و تلویزیون داشتند. حبیب ثابت پاسال تلویزیون ایران را در اواخر دهه‌ی 30 شمسی با کمک آمریکایی‌ها و مساعدت رژیم پهلوی راه اندازی کرد. در اصل تأسیس تلویزیون پایگاهی برای تبلیغ به نفع بهائیت محسوب می‌شد. اکثریت قریب به اتفاق کارکنان تلویزیون از مدیر کل تا نگهبان در ورودی، باغبان و کارگران مسئول نظافت بهائی بودند. (1)
مسعود بهنود (روزنامه نگار مطلع عصر پهلوی) می‌نویسد:
«متخصصان سازمان تلویزیون ایران (تحت نظر حبیب ثابت) عموماً بهائی بودند. (2) خود ثابت در نامه‌ای که در تاریخ 44/2/10 به محفل ملی بهائیان ایران نوشته متذکر می‌شود: «هدف اصلی از تشکیل تلویزیون در ایران ایجاد کار برای جمعی از یاران [بهائیان] بوده و به تدریج امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف حکم الهی [افکار بهائی] به وجود آید و به هیچ وجه برخلاف نظریات امرالله [دستورات بهائی] اقدامی نخواهد شد.» (3)
در همین زمینه، باید به نامه‌ی یکی از سران بهائیت به محفل ملی بهائیان ایران راجع به عملکرد مؤسسه‌ی تلویزیون اشاره کرد که کاملاً نشان از پیوند حبیب ثابت با تشکیلات بهائی، و ماهیت سمت و سوی فرهنگی مؤسسه‌ی مزبور به نفع بهائیت دارد. در این نامه با امضای ایادی امرالله در آسیا و خطاب به محفل مقدس روحانی ملی بهائیان ایران، چنین می‌خوانیم:
«از قرار اطلاعاتی که به هیئت رسیده در شب نیمه شعبان از طرف مؤسسه‌ی تلویزیون تبریک به عموم شیعیان جهان گفته شده اســت. چون این دستگاه منتسب به امرالله [بهائیت] اســت. مایه تاسف شد که چرا از طرف مؤسسه تلویزیون به چنین اقدامی مبادرت گردیده اســت؟
بهتر اســت از جناب آقای حبیب ثابت تحقیق شود که چگونه کارکنان آن مؤسسه به چنین عملی مبادرت ورزیده‌اند و برای جلوگیری از این قبیل اقدامات، چه رویه‌ای را اتخاذ نموده‌اند.» (4)
از نوشته فوق برمی‌آید که تشکیلات جهانی بهائیت، مؤسسه‌ی تحت تملک و مدیریت حبیب ثابت را صراحتاً دستگاهی منتسب به خود شناخته و ثابت را مسئول حفظ و رعایت اصول این مسلک در آن موسسه می‌شمرده اســت.
در مقابل مردم مسلمان ایران نیز، همین تلقی را داشته، به طوری که در سیاهه‌ی مطالباتی که در اوایل نخست وزیری هویدا، از سوی برخی روحانیون به عنوان اصلاحات فوری و ضروری در کشور، با هویدا در میان گذارده شد، یکی نیز درخواست ملی کردن تلویزیون و گرفتن آن از ثابت پاسال و اخراج بهائیان از آن دستگاه بود. (5)
زمانی که شاه با تأسیس رادیو تلویزیون ملی ایران، به عمر تلویزیون ثابت پایان داد، از بیت المال مسلمین خسارت وی را پرداخت و بهائیان شاغل در تلویزیون را در سازمان جدید به کار گماشت. مسعود بهنود در این باره می‌نویسد:
«شاه با گسترش دادن به سازمان تلویزیون ملی ایران، ناگزیر شد تلویزیون ایران اولین فرستنده‌ی تلویزیون کشور و متعلق به حبیب ثابت سرمایه‌دار معروف بهائی را در اختیار رضا قطبی قرار دهد، برای جبران خسارت وارده به ثابت، علاوه بر پرداخت غرامت چند میلیونی به او از بودجه‌ی دولت، دستور داد تا از متخصصان تلویزیونی آن سازمان که عموماً بهائی بودند در سازمان تازه استفاده شود. کامبیز محمودی، مدیر تلویزیون ثابت، به معاونت قطبی منصوب شد و بسیاری از دیگر هم مسلکان او در پست‌های مختلف قرار گرفتند.» (6)
احمد اللهیاری (عضو کانون روزنامه‌نگاران در عصر پهلوی و از افراد مطلع) به معرفی چند تن از اعضای شاخص تشکیلات بهائیان در رادیو و تلویزیون ایران که ظاهراً به عنوان یک انجمن صنفی با نام «اتحادیه کارکنان فنی تلویزیون ایران» فعالیت می‌کردند، نظیر داوود رمزی، مهندس مکانیک، فرشید رمزی، کامبیز آزردگان، ژیلا سازگار، دکتر کامبیز محمودی و ... پرداخته:
«داوود رمزی یهودی بهائی شده، در تشکیلات حبیب ثابت مالک نخستین فرستنده تلویزیون ایران دارای موقعیت ممتازی بود. وی به عنوان کارگزار بهائیان در رسانه‌های جمعی ایران نقش آفرینی می‌کرد.»
اللهیاری در ادامه می‌نویسد:
«مهندس مکانیک و کامبیز محمودی معاون رضا قطبی شدند... و فرشید رمزی برادر داوود رمزی، مدیریت برنامه‌ها و موسیقی پاپ و تلویزیون ملی را برعهده داشت... و کامبیز آزردگان هم مدیر برنامه‌های شو، در تلویزیون بود.»
وی یکی از بهائیان سرشناس در تلویزیون را ژیلا سازگار معرفی می‌کند:
«او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در آمریکا به پایان برده و دارای لیسانس روزنامه نگاری از دانشگاه «سن خوزه آمریکا» بود. سازگار بیش از اینکه به عنوان یک روزنامه نگار شهرت داشته باشد، به عنوان یک قصه نویس معروف بود و به اصطلاح از دنباله روهای «جریان سیال ذهنی» به حساب می‌آمد! در کنار تلویزیون با مجله تلاش متعلق به امیرعباس هویدا و اطلاعات بانوان همکاری داشت.» (7)
از سوی دیگر، حوزه‌های هنری نمایشی نظیر تئاتر و سینما نیز به دلیل تأثیرگذاری بیش از حد آن‌ها در مدار توجه بهائیان بود.
یکی از فعالان بهائی در زمینه سینما فردی به نام محبوبی (یکی از صاحبان مؤسسه فارسی فیلمکو) بود که فیلم تبلیغاتی مراسم جشن‌های دو هزار و پانصد ساله به نام فروغ جاویدان توسط مؤسسه وی ساخته شد. هزینه‌های این فیلم چنان نامعقول بود که صدای اداره کل نهم ساواک رژیم را نیز درآورد. در گزارش مورخ 1351/9/12 ساواک درباره فیلم فروغ جاویدان چنین آمده اســت:
«محترماً به استحضار عالی می‌رساند فیلم مذکور که از مراسم جشن دو هزار و پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران توسط وزارت فرهنگ و هنر تهیه شده، طبق اظهار این وزارتخانه مبلغ پنج میلیون تومان هزینه برداشته اســت؛ چون مبلغ فوق چنان مقرون به حقیقت نبود، لذا در امتثال امر مراتب از اداره کل نهم و ساواک تهران طی چند ماده سوال گردید که نتیجه آن به شرح زیر به عرض می‌رسد:
1- هزینه اولیه فیلم فوق 450 هزار تومان بوده اســت.
2- حدود 15 نفر از فیلمبرداران و کارگردانان خارج از کادر وزارت فرهنگ و هنر بوده‌اند.
3- مقداری از این فیلم در انگلستان تهیه و یک بار در حدود یک میلیون و هشتاد هزار تومان به وسیله سفارت ایران حواله شده اســت...» (8)
از سرمایه داران بهائی در زمینه تولید فیلم مهدی میثاقیه می‌باشد. وی فرزند عبدالمیثاق اســت که در سال 1306ش، در تهران متولد شد. در سال 1344ش، به دلیل قرابت با حبیب ثابت پاسال، صلاحیت او از سوی ساواک برای تصدی مدیریت سینما کاپری تایید شد. در سال 1350ش، با دختری آمریکایی به نام سوزان کاترین مایر به طریقه‌ی بهائی و در محفل بهائیت ازدواج کرد. او تهیه کننده فیلم‌های ایرانی و رئیس اتحادیه صنایع فیلم ملی ایران بود. (9) تهیه کنندگی فیلم سینمایی «محلل» به کارگردانی نصرت‌الله کریمی در بهمن 1350ش، به عهده او بوده اســت. این فیلم مبتذل و حریم شکن که تبلیغات آن از روز 17 دی (روز کشف حجاب) آغاز شده بود، در سالگرد انقلاب سفید، 6 بهمن 1350، بر پرده سینماها رفت. وی در ترویج فساد و به فحشا کشاندن نسل جوان از طریق فیلم‌های ضد اخلاقی شهره همگان بود.
مهدی میثاقیه علاوه بر فیلم محلل، تهیه کننده و سرمایه گذار فیلم‌های زیادی بود که اسلام ستیزی و ابتذال، از جمله شاخص‌ها و مؤلفه‌های بارز آن‌ها می‌باشد. (10)
بهائیان علاوه بر تلویزیون و سینما در عرصه رادیو نیز فعال بودند. از این میان ناصر شیرزاد یکی از فعالان در عرصه فرهنگ و رسانه‌ها بود. وی به دلیل بهائی بودن و با حمایت نصرت‌الله معینیان (وزیر اطلاعات) با وجود اینکه کوچکترین اطلاعات فنی نداشت به معاونت کارشناسان آمریکایی که برای ساختمان استودیو جدید رادیو مشغول مطالعه بودند، منصوب شد. شیرزاد، سپس ریاست خبرگزاری پارس، رادیو تهران و دفتر فنی را برعهده گرفت و سرپرست اداره امور فیلم و نمایش و اداره اطلاعات و معاون اداره کل انتشارات و رادیو نیز بود.
در سال 1343ش، با حمایت معینیان و پس از استعلام از ساواک، به عنوان متصدی دفتر اطلاعات و مطبوعات ایران و سپس رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در لندن منصوب شد. در سال 1347ش نیز با همین عنوان به راولیندی پاکستان منتقل و یک سال بعد، وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا گردید.
شیرزاد در سال 1349ش، به معاونت اداره کل رادیو تهران رسید و سپس به عنوان سرکنسول به تگزاس آمریکا رفت و در سال 1355ش، با همین سمت به نیویورک آمریکا انتقال یافت. (11)
بهائی دیگری که در رادیو به فعالیت می‌کرد، عباس فروتن (12) بود. وی عضو حزب توده، معاون اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، مدتی سردبیر محله خواندنی‌ها و روزنامه آتش، مدت دو سال اداره کننده مجله آشفته، همکار نصرت‌الله معینیان در اداره انتشارات رادیو و مورد عنایت و حمایت سردمداران رژیم پهلوی بود. وی پس از آنکه از انتشارات و رادیو به واسطه خلاف‌های آشکارش اخراج شد، به واسطه خدماتی که به رژیم کرده بود، مجدداً به انتشارات و رادیو راه یافت و با وجود همه فسادهایش مورد حمایت معینیان قرار گرفت. (13)
فروتن عضو هیئت اجرایی و شورای مرکزی و مسئول تبلیغات و انتشارات شورای داوری بود و در هیئت رسیدگی به اعمال خلاف حیثیت و شئون شغلی و اداره کارمندان دولت در وزارت اطلاعات عضویت داشت. همچنین مشاور وزیران آب، اطلاعات و جهانگردی نیز بود. او در حزب ایران نوین عضویت داشت و در روزنامه ندای ایران نوین مسئول انتشارات و تبلیغات بود. فروتن در دوره‌های 22 و 23 کاندیدای نماینده حزب مردم در مجلس شورای ملی و در انتخابات دوره 24 کاندید حزب مردم در تهران بود. در پرونده وی دوستی نزدیک با ایادی و عضویت در لژ ایران نیز به چشم می‌خورد. (14)
فروتن مانند ناصرشیرزاد، به واسطه معینیان در رادیو مشغول به کار شد و به همراه شیرزاد و برخی دیگر از دست‌اندرکاران برنامه خانه و خانواده، ضمن اطلاع از وضعیت خانم‌هایی که برای دریافت راهنمایی با برنامه در تماس بودند از این اطلاعات سوء استفاده و تا آنجا که مقدورشان بود آن‌ها را گمراه می‌کردند. (15)
در این زمان برنامه‌های رادیو به قدری وقیح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعی آن‌ها بیمناک ساخته بود. ساواک در گزارش مورخه 37/11/18 خود می‌نویسد:
«به طوری که شنیده شده غالباً در جشن‌ها و اعیاد مذهبی و یا نمایشات تفریحی روز جمعه رادیو تهران برنامه‌هایی گنجانده شده که اصولاً دیانت و مذهب را به باد مسخره گرفته و به این طریق کمک مؤثری به ضعیف معتقدات مردم ساده لوح و جوانانی که نسبت به مذهب و حق پرستی با نظر شک و تردید می‌نگرند، می‌نمایند...» (16)
مأموران ساواک بنا به وظایف سازمانی خود که انتقال هر گونه خبر و فعالیت گروه‌های مختلف بود، این گونه گزارش‌ها از فعالیت بهائیان را به ادارات مربوطه ساواک ارسال می‌کردند. اما به دلیل اینکه مدیران ارشد ساواک نظیر پرویز ثابتی (رئیس اداره کل سوم) و از همه مهمتر هویدا و برخی از اعضای کابینه‌اش از پیروان بهائیت بودند، به این گزارش‌ها بهائی داده نمی‌شد و آن‌ها را به بایگانی می‌سپردند.
بهائی دیگری که در این عرصه فرهنگ و هنر به فعالیت می‌پرداخت، هما احساس نام داشت. وی مسئول امور برنامه‌های کودکان و نوجوانان بود. احمد اللهیاری (روزنامه نگار مطلع) احسان را اینگونه معرفی می‌کند:
«هما احسان، متولد سال 1317ش، بود و ادعا می‌کرد که دوره روزنامه نگاری را در کالج فرانکفورت گذرانده اســت. فعالیت مطبوعاتی‌اش را از سال 1334ش، با مجله نقش جهان آغاز کرد و سپس به توصیه محفل ملی بهائیان به رادیو آمد و محمود جعفریان براساس همان توصیه و حمایت، مسئولیت گروه کودک را به وی سپرد. برنامه ریز و سمت و سو دهنده‌ی افکار کودکان و نوجوانان بود. وی مدتی هم به واحد اطلاعات و اخبار رادیو تلویزیون رفت و به کار گویندگی پرداخت؛ اما پس از چندی مجدداً دست‌هایی در حمایت از او فعال شد و با یک گروه تحقیقاتی به نام گروه «مطالعات کودک» با بودجه دولتی و زیر نظر نخست وزیری آغاز به کار کرد. این گروه وظیفه داشت؛ نتیجه مطالعاتش را به نخست وزیر بدهد تا در صورتی که صلاح تشخیص داده شد، برای اجرا به سایر نهادها منعکس شود.» (17)

پی‌نوشت‌ها:

1- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 107.
2- مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، دولتهای ایران از سوم اسفند 1299 تا بهمن 1357، ص 531.
3- سندهای بدون شرح، فصلنامه مطالعات تاریخی، س5، ش20، بهار 1387، ص 232.
4- همایون گشت گر، ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیان، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، س13، ش50، تابستان 1388، ص 533.
5- عبدالله شهبازی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، ص 387.
6-مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، ص 531.
7- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 111-108.
8- مرکز اسناد وزارت اطلاعات، بزم اهریمن، ج4، صص 394-393.
9-مطبوعات عصر پهلوی، کتاب چهارم، مجله سپید وسیاه، ص 290.
10- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 117-116.
11- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج13، صص 11-10.
12- عباس فروتن فرزند محمد در سال 1303ش، در تهران به دنیا آمد. نامبرده پس از سپری نمودن مقطع ابتدایی در دبستان ادب، از دبیرستان پهلوی دیپلم گرفت و دانشسرای مقدماتی را در کرمان به پایان رساند و در وزارت فرهنگ و هنر آموزگار شد. وی در سال 1326ش، به تهران انتقال یافت و در دبیرستان رشدیه و اداره آمار و تعلیقات به کار پرداخت و در سال 1331ش، از دانشگاه تهران لیسانس فلسفه و علوم تربیتی دریافت نمود. مشارالیه در سال 1329 ش، وارد ارتش شد ولی به علت گرایش کمونیستی پس از یک سال از ارتش اخراج شد. مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، حزب ایران نوین به روایت اسناد، ج3، ص 19.
13- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 84.
14-مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات، حزب ایران نوین به روایت اسناد، ج3، ص 20.
15- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، ج13، ص 4-3.
16- همان، ص 25.
17- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 86.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


18 سپتامبر 2016 ... بهائیان تشکیلات منجسم و قدرتمندی را در رادیو و تلویزیون داشتند. حبیب ثابت پاسال تلویزیون ایران را در اواخر دههی 30 شمسی با کمک آمریکاییها و ...7 فوریه 2014 ... دوران پهلوی بستر بسیار مناسبی برای رشد و نفوذ بهائیان در ایران بود. ... با نام آر، تی، ای (RTE) ایجاد کرد که مخفف رادیو و تلویزیون ایران بود.يارشاطر از دوستان نزديك اسدا لله علم بود و تا پايان حيات رژيم پهلوي، رياست بنگاه ترجمه .... فرقه بهائيت تشكيلات منسجم و قدرتمندي در راديو و تلويزيون داشت كه از ...حکومت پهلوی و آئین بهائی - نقش بهائیت در تاسیس و تقویت حکومت پهلوی. ... بر ارتش در حوزه های فرهنگی نظیر دانشگاه ها، مطبوعات، سینما و تئاتر، رادیو و تلویزیون ...همچنین در طی سال ها فعالیت در حوزه رسانه های کشور، اعم از رادیو و تلویزیون و مجلات و روزنامه های مهم و پرتیراژ ایران در دوران دیکتاتوری خاندان پهلوی، همواره نظاره گر ...فرقه بهائیت تشکیلات منسجم و قدرتمندی در رادیو و تلویزیون داشت که نخستین روز فعالیت فرستنده کانال 3 - که با سرمایه بهائیان و حبیب ثابت ایجاد شده بود - تا ...24 مه 2016 ... فرهنگ دوران پهلوی در قبضه بهائیان بهائیت از زمان حکومت قاجار در عرصههای فرهنگی در ... او مدتی هم به کار گویندگی خبر در رادیو تلویزیون پرداخت.بي شک برجسته ترين شخصيت بهائي در ساختار حکومت پهلوي امير عباس هويدا است. .... یزدانی سرمایهدار، ثابت پاسال رییس رادیو تلویزیون، فرخرو پارسا وزیر آموزش ...او مؤسس اولین سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و اولین کارخانه صنعتی مُبل ایران بود. ... به نوشته اسکندر دلدم پدرش، عبدالله ثابت، در آغاز یهودی بود و بعداً بهائی شد. .... او به ویژه از ۱۳۳۲ به بعد، با خاندان پهلوی و شاه و شخصیتهای مهم سیاسی ایران، از جمله ...


کلماتی برای این موضوع

حقیقت بهائیتبهاء الله پیامبر ساختگی بهائیت در مقام تمجید از یکی از یارانش مینویسد لولاه ما دیدار فائزه هاشمی با عضو ارشد فرقه بهائیتحکم …دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران که به فارس گزارش می‌دهد پیوند برنامه‌ریزی شده بهائیت و …فارس گزارش می‌دهد پیوند برنامه‌ریزی شده بهائیت و صهیونیسم اسرائیل قبله گاه بهائیان مدیوم کیست؟ چه توانایی هایی دارد؟ پایگاه جامع …مدیوم کیست؟ چه توانایی هایی دارد؟ در علمی که این روزها به نام اسپری تیسم یا همان گنجور فردوسی شاهنامه آغاز کتاب بخش ۷ …بهرام نوشته محتوای کلی شاهنامه مشخص است در مورد چه چیزی بحث می کند و به دنبال چه بوده نگاهی گذرا به زندگی‌نامه‌ی حضرت امام خمینیره از …مبادا در مقابل آمریکا کوتاه بیایید خاطراتی از رابطه رهبر انقلاب و آیت‌الله ملکوتیمرکز اسناد انقلاب اسلامی جریان شناسی انجمن حجتیهچکیده روحانیان در جامعه ایران، به ویژه از هنگام تحریم استعمال توتون و تنباکو، نقش و پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیخود این صلح و شرایط امام حسنع همه‌اش یک مکر الهی بودیعنی اگر امام حسن می‌جنگید و در اقدام پژوهی محتوای آموزشینوشته شده در تاریخ شنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۴ توسط علی خداوردیجام نیوز خواننده زن، حراج آبروی ایران و زنده به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، تکخوانی خواننده زن در جشنواره موسیقی مراکش با سکوت


ادامه مطلب ...

مطبوعات پهلوی عرصه‌ی تاخت و تاز بهائیت

[ad_1]
فعالیت بهائیان در این عرصه را باید از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی و آزادی عملی که بهائیان در این دوران بدست آوردند، دانست. بهائیان در این زمان با انتشار مجلهای اخبار امری و سپس آهنگ بدیع قدم دراین راه نهادند. آن‌ها بعدها با روی کار آمدن دولت هویدا، فعالیت در این عرصه را گسترش دادند. هویدا خود یکی از فعالان در عرصه مطبوعات بود به طوری که در زمان معاونت شرکت ملی نفت به انتشار مجله کاوش پرداخت و در زمان نخست وزیری‌اش مجله دیگری به نام تلاش را منتشر کرد که سردبیری آن را مجید رهنما برعهده داشت. (1)
هویدا که همواره می‌کوشید روابط دوستانه‌اش با روشنفکران و نویسندگان برقرار کند، داوود رمزی را مجری برنامه‌های ادبی و معرفی کتاب در تلویزیون ثابت پاسال بود مأمور کرد تا به طریقی نویسندگان نامدار را برای گفتگو به نخست وزیری بکشاند. (2)
داوود رمزی ضمن بهره گیری از امکانات دفتر نخست وزیری، عده‌ای از نویسندگان و خبرنگاران را گرد خود جمع کرد و به یاری بودجه و اعتباری که در اختیار داشت گروهی از نویسندگان را تحت نفوذ خود گرفت.
پس از داوود رمزی، مسئولیت کارگزاری بهائیان در مطبوعات به ستار لقایی سپرده شد. او به عنوان یک جوان پرانرژی، فعالیت خود را تحت نظارت یک بهائی دیگر به نام فرهاد نیکخواه که از مشاوران و دوستان نزدیک امیرعباس هویدا و معاون وزیر اطلاعات بود، در عرصه مطبوعات ایران آغاز کرد.
احمد اللهیاری (عضو کانون روزنامه نگاران در عصر پهلوی) در مورد ستاد لقایی می‌نویسد:
«این تازه‌وارد در عرصه مطبوعات به سرعت از هیئت‌های تحریریه مجلات و روزنامه‌ها سر در آورد و زودتر از آنچه تصور می‌شد به دبیری سرویس‌های مختلف جراید و سردبیری مجلات رسید.» (3)
وی در ادامه از فعالیت مهم ستار لقایی در جریان برگزاری جشن‌های دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی که انتشار روزنامه‌ای به همراهی ایرج نبوی (4) بود، یاد می‌کند و می‌نویسد:
«این روزنامه پرتیراژترین نشریه ایرانی تا آن زمان بود که هر روز معادل مجموع تیراژ کل مطبوعات تهران و کلیه شهرستان‌ها، منتشر می‌شد و به عنوان ضمیمه و همراه کلیه روزنامه‌ها و هفته نامه‌ها و ماهنامه‌ها و فصلنامه‌های ایران و به صورت رایگان توزیع می‌شد. این نشریه که تنها به ستایش از خاندان پهلوی و تبلیغات پیشرفت‌های ایران در دوره پهلوی می‌پرداخت در 104 شماره پیاپی انتشار شد...» (5)
از دیگر عناصر سرشناس بهائی که در عرصه مطبوعات فعالیت می‌کرد، دکتر شاهپور راسخ می‌باشد. که استاد مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بود. وی در سال 1303ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات عالی را در دانشگاه تهران در رشته اقتصاد و ادبیات فارسی به پایان برد. در سال 1325ش، با دکتر مهری راسخ (خواهر زاده ایادی) ازدواج کرد. ارتباط نزدیک با عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص شاه و تعصب بسیارش در مرام بهائیت موجب شد تا در رژیم پهلوی جایگاه و پایگاه مناسبی بدست آورد. تدریس در دانشکده هنرهای زیبا، آموزشگاه عالی و حضور در مراکز دولتی، موقعیت او را به عنوان یک دولت مرد بالا برد. (6)
راسخ در سی و ششمین دوره انجمن شور بهائیان در سال 1350ش، به عنوان نائب رئیس انجمن برگزیده شد. (7) وی نقش فعال در تبلیغ بهائی گری در مطبوعات اسـت. به طور نمونه می‌توان از مقالاتی که با نام وی در واسط دهه‌ی چهل شمسی در مجله‌ی راهنمای کتاب به صاحب امتیازی احسان یارشاطر و مدیریت ایرج افشار درج می‌شد، یاد کرد.
راسخ در شماره‌ی شهریور ماه 1345ش، همین مجله (صفحه 231) با این جمله که: «و اخیراً نیز دو جنبش مهم مذهبی ایرانی جهانگیر شده...» تلویحاً از بهائیت تعریف کرد و جالب این اسـت که این امر واکنش تند شادروان جلال آل احمد را برانگیخت و به نگارشی کوتاه اما سخت انتقادی از او خطاب به مدیر مسئول راهنمای کتاب انجامید. جلال در این یادداشت به مدیر مسئول نوشت:
«کلمه‌ی مسئول را که آن بالای مجله نوشته‌ای به رخت می‌کشم و به یادت می‌آورم که وقتی دارند مذهب رسمی مملکت را می‌کوبند و غالب مشاغل کلیدی در دست بهائی‌هاست... از سرکار قبیح اسـت که زیر بال این اباطیل را بگیرید و این بنده‌ی خدای راسخ که یک عمر جان کنده تا جامعه شناس شود، این جوری خودش را لو می‌دهد...» (8)

پی‌نوشت‌ها:

1- دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان، نیمه پنهان، امیرعباس هویدا، ج14، صص 48-47.
2- همان، ص 283.
3- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، ص 68.
4- ایرج نبوی یکی از قدرتمندترین کارگزاران مطبوعات بود و مجلاتی چون فردوسی، بامشاد، خوشه و تهران مصور با نظارت او منتشر می‌شد.
5- احمد اللهیاری، بهائیان در عصر پهلوی، نیمه پنهان، ج31، صص 77-75.
6- حسن قریشی، چهره‌های آشنا، صص 232-231.
7- اخباری امری، سال 1350، ش4، صص 144-143.
8- جلال آل احمد، کارنامه‌ی سه ساله، صص 212-213.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


18 سپتامبر 2016 ... فعالیت بهائیان در این عرصه را باید از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی و آزادی عملی که بهائیان در این دوران بدست آوردند، دانست. بهائیان در این زمان با ...فعالیت بهائیان در این عرصه را باید از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی و آزادی عملی که بهائیان در این دوران بدست آوردند، دانست. بهائیان در این زمان با انتشار مجلهای اخبار ...9 ژوئن 2015 , او افزود که خرید و فروش مشروبات الکولی بیشتر از طریق تماس تیلیفونی ... 23 دسامبر 2008 , مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت , ج- او را ارشاد ...... بسم الله تا سینِ ادامه ... مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت ... مراد از كسانی كه خداوند پیوستن به آنان را فرمان داده، خویشاوندان توست.[4] بنابراین، صله رحم، ...19 سپتامبر 2016 ... مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت ... نخوابیدن کودک تازه به راه افتاده در شب ... پانزده سؤالی که در مورد دیابت باید از پزشکتان بپرسید.مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت ... شخص حقوقى از نظر علم حقوق قابليت برخوردارى از حقوق را دارد، تكاليف قانونى بر عهده مى گيرد، اعمال حقوقى انجام مى دهد، ...مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت. سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون؛ بخش مقالات دینی: نویسنده: مریم صادقی فعالیت بهائیان در این عرصه را باید از ...3 روز پیش ... مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت. مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و ... مریم صادقی فعالیت بهائیان در ... دریافت مطالب روزانه در ."در نیمهی دوم قرن نوزدهم، پس از بابیکشی و بهائی کشیهای جنونآمیز که اغلب با ..... اراک سفر نکند زیرا پیش از تأسیس حکومت پهلوی، عرصهی تاخت و تاز یاغیها بود.19 ا کتبر 2014 ... این نظریه، تأثیرات چشمگیری در برخی از آراء مهم فیلسوفان اسلامی داشته است؛ بگونه ... ... مطبوعات پهلوی عرصهی تاخت و تاز بهائیت.


کلماتی برای این موضوع

مطبوعات پهلوی عرصه‌ی تاخت و تاز بهائیت


ادامه مطلب ...