هاجر نادعلی/کارشناس ارشد معارف نهج البلاغه - بخش نهج البلاغه تبیان
فرمان به کار پسندیده و بازداشتن از کار ناپسند را «امر به معروف و نهی از منکر» میگویند. امر به معروف و نهی از منکر، پیشینه ای به قدمت تاریخ حیات انسان دارد. نخستین انسان دعوت کننده به نیکی، آدم بود و پس از وی نیز پیام آوران وحی و پیروان آنان در انجام این وظیفه مهم تلاش کرده اند. مهمترین این تلاش ها، قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود، که اساس آن با امربه معروف و نهی از منکر آمیخته شده است.
از دیدگاه امام علی علیه السلام، فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد: «فمنهم المنکر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر؛گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر می کند، چنین کسی همه خصلت های خیر را تکمیل می نماید» (آمدی،غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص 63، شماره 80. نهج البلاغه، حکمت 374)
«من تنها به انگیزه اصلاح در امت جدم بپاخاستم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم و پدرم علی ابن ابی طالب علیه السلام رفتار نمایم.»
مراتب سه گانه ی امر و نهی در این روایت از مشکل به آسان (1- دست، 2- زبان، 3- قلب) بیان گردیده است. تقسیم بندی فوق، در کتاب های فقهی علمای اسلام نیز رایج است و فقها به هنگام بحث از این فریضه، آن را به این سه مرتبه تقسیم می نمایند.
در نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر، عنایت دین، قوام شریعت و با فضیلت ترین اعمال بندگان خداست که حتی از جهاد در راه خداوند نیز بالاتر است.آن حضرت فرمود: « أَوَّلَ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ؛ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَلَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلُهُ، وَ أَسْفَلَهُ أَعْلَاهُ؛ نخست درجه از جهاد که از آن باز مى مانید، جهاد با دستهاتان بود، پس جهاد با زبان، سپس جهاد با دلهاتان، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتی هایش آشکار و نیکویی هایش ناپدیدار. »(نهج البلاغه، حکمت375)
ترک نظارت ملی، و بی توجهی به مراحل امر به معروف، انسان را دگرگون نموده دچار مسخ ارزشها می کند، هاضمه ی جامعه بیمار می گردد به طوریکه بد و خوب را دیگر تشخیص نمی دهد. مولای متقیان فرمود: وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَ شَنْآن الْفَاسِقِینَ : فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُوْمِنِینَ، وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ؛ و جهاد بر چهار شعبه است: به کار نیک وادار نمودن، و از کار زشت منع فرمودن. و پایدارى در پیکار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آن که به کار نیک واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود. (نهج البلاغه، حکمت 31)
امام علی علیه السلام، برای امر به معروف و نهی از منکر آثار مبارکی ذکر می نماید که برخی از آنان عبارتند از:
1-مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُومِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَ أَمِنَ کَیدَهُ؛ هر کس امر به معروف کند به مومن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند. (کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص51، ح1)
«چرا از نکوهشی که خداوند نسبت به علمای یهود فرموده است پند نمی گیرید؟ ... چرا که علمای یهود مردم را از سخنان گناه آلود و خوردن حرام نهی نمی کردند.»
2-وامُر بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ اَهْلِهِ؛ امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 332، ح 7635)
3- مَنْ کَانَ فِیهِ ثَلَاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَأْتَمِرُ بِهِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَنْتَهِی عَنْهُ وَ یُحَافِظُ عَلَى حُدُودِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا؛ کسى که سه چیز در او باشد، دنیا و آخرتش سالم مى ماند: 1. امر به معروف کند و خود نیز پذیراى آن باشد. 2. نهى از منکر کند وخود نیز پذیرا باشد. 3. حدود الهى را نگهدارى کند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 332، ح 7645)
امر به معروف و نهی از منکر یکی از شاخص های فرهنگی و اصلی اقدام امام حسین علیه السلام در قیام عاشوراست که بارها توسط ایشان به صراحت بیان شده است. امام حسین(علیه السلام) هم چون پدرش امیرالمومنین علیه السلام، به هر طریق ممکن، به افشاى جنایات بنى امیّه پرداخت و برای احیای دین الهی و سنت های پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله، تا پاى جان ایستادگى کرد.
آن حضرت در سرزمین مقدّس «منا»، طىّ یک خطابه بسیار مهم، سرشناسان جامعه اسلامى آن روز را به سبب مسامحه و سهل انگارى نسبت به فریضه امر به معروف و نهى از منکر در اصلاح امور جامعه، مورد ملامت و سرزنش قرار داد و فرمود: «چرا از نکوهشى که خداوند نسبت به علماى یهود فرموده است پند نمى گیرید؟ آنجا که فرمود: «لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالاَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الاِثْمَ وَاَکْلِهِمْ السُّحْتَ»( سوره مائده، آیه 63).» چراکه علماى یهود، مردم را از سخنان گناه آلود و خوردن حرام نهى نمى کردند.
آنگاه امام(علیه السلام) در ادامه چنین فرمود: «وَ اِنَّما عابَ اللهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لاَنِّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذِینَ بَیْنَ اَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ»؛ خداوند تنها از این جهت بر آنها عیب مى گیرد که آنها با چشم خود شاهد زشتکارى و فساد ستمکاران بودند ولى (هیچ عکس العملى نشان نمى دادند و) آنان را نهى نمى کردند؛ سپس در مورد اهمّیّت و عظمت این دو فریضه فرمود: «اِذا اُدِّیَتْ وَ اُقِیمَتْ، اِسْتَقامَتِ الْفَرایِضُ کُلُّها هَیِّنُها وَ صَعِبُها»؛ هرگاه فریضه امر به معروف و نهى از منکر به درستى انجام شود و اقامه گردد، فرایض دیگر اعمّ از آسان و دشوار انجام خواهد شد».(تحف العقول، ص 168-170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79، ح 37)
شاید بتوان صریح ترین و رساترین تعبیر امام(علیه السلام) در تبیین انگیزه اصلى قیام عاشورا را جمله اى دانست که در وصیّت نامه اش به محمّد حنفیّه آمده است. آن حضرت، چنین نوشت:
«وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب»؛ من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(علیه السلام) رفتار نمایم. (فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329)
از دیدگاه امام علی علیه السلام، فریضه امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد:«گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر می کند،چنین کسی همه خصلتهای خیر را تکمیل می نماید»
امام(علیه السلام) در این عبارات کوتاه و گویا در همان آغاز راه، هدف حرکت الهى خویش را بیان مى کند که قصدش کشورگشایى و به چنگ آوردن مال و مقام دنیا نیست، بلکه هدفش فقط اصلاح جامعه اسلامى و احیاى امر به معروف و نهى از منکر است.
امام حسین علیه السلام در حرکتی که به کربلا ختم شد و عاشورا خلق شد، ما را به سنت و قانون پیامبر صلی الله علیه و آله و به راه و رسم علی علیه السلام سفارش می کند و بر «امر به معروف و نهی از منکر» فرا می خواند و در این راه «صبر و استقامت» را توصیه می نماید. زنده نگه داشتن قیام عاشورا در گرو زنده نگه داشتن امر به معروف و نهی از منکر است، وظیفه ما،تنها مشکی پوشیدن و عزا دار بودن نیست. بلکه باید تفکر و شعور حسینی را در کنار شور حسینی پاس داریم.
هاجر نادعلی/کارشناس ارشد معارف نهج البلاغه - بخش نهج البلاغه تبیان
فرمان به کار پسندیده و بازداشتن از کار ناپسند را «امر به معروف و نهی از منکر» میگویند. امر به معروف و نهی از منکر، پیشینه ای به قدمت تاریخ حیات انسان دارد. نخستین انسان دعوت کننده به نیکی، آدم بود و پس از وی نیز پیام آوران وحی و پیروان آنان در انجام این وظیفه مهم تلاش کرده اند. مهمترین این تلاش ها، قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بود، که اساس آن با امربه معروف و نهی از منکر آمیخته شده است.
از دیدگاه امام علی علیه السلام، فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد: «فمنهم المنکر بیده و لسانه و قلبه فذلک المستکمل لخصال الخیر؛گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر می کند، چنین کسی همه خصلت های خیر را تکمیل می نماید» (آمدی،غررالحکم و دررالکلم، ج2، ص 63، شماره 80. نهج البلاغه، حکمت 374)
«من تنها به انگیزه اصلاح در امت جدم بپاخاستم، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم و پدرم علی ابن ابی طالب علیه السلام رفتار نمایم.»
مراتب سه گانه ی امر و نهی در این روایت از مشکل به آسان (1- دست، 2- زبان، 3- قلب) بیان گردیده است. تقسیم بندی فوق، در کتاب های فقهی علمای اسلام نیز رایج است و فقها به هنگام بحث از این فریضه، آن را به این سه مرتبه تقسیم می نمایند.
در نگاه امیرالمومنین علی علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر، عنایت دین، قوام شریعت و با فضیلت ترین اعمال بندگان خداست که حتی از جهاد در راه خداوند نیز بالاتر است.آن حضرت فرمود: « أَوَّلَ مَا تُغْلَبُونَ عَلَیْهِ مِنَ الْجِهَادِ الْجِهَادُ بِأَیْدِیکُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِکُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِکُمْ؛ فَمَنْ لَمْ یَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً، وَلَمْ یُنْکِرْ مُنْکَراً، قُلِبَ فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلُهُ، وَ أَسْفَلَهُ أَعْلَاهُ؛ نخست درجه از جهاد که از آن باز مى مانید، جهاد با دستهاتان بود، پس جهاد با زبان، سپس جهاد با دلهاتان، و آن که به دل کار نیکى را نستاید و کار زشت او را ناخوش نیاید، طبیعتش دگرگون شود چنانکه پستى وى بلند شود و بلندیش سرنگون زشتی هایش آشکار و نیکویی هایش ناپدیدار. »(نهج البلاغه، حکمت375)
ترک نظارت ملی، و بی توجهی به مراحل امر به معروف، انسان را دگرگون نموده دچار مسخ ارزشها می کند، هاضمه ی جامعه بیمار می گردد به طوریکه بد و خوب را دیگر تشخیص نمی دهد. مولای متقیان فرمود: وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ الصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَ شَنْآن الْفَاسِقِینَ : فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُوْمِنِینَ، وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ؛ و جهاد بر چهار شعبه است: به کار نیک وادار نمودن، و از کار زشت منع فرمودن. و پایدارى در پیکار با دشمنان، و دشمنى با فاسقان. پس آن که به کار نیک واداشت، پشت مومنان را استوار داشت، و آن که از کار زشت منع فرمود بینى منافقان را به خاک سود. (نهج البلاغه، حکمت 31)
امام علی علیه السلام، برای امر به معروف و نهی از منکر آثار مبارکی ذکر می نماید که برخی از آنان عبارتند از:
1-مَن أمَرَ بِالمَعروفِ شَدَّ ظَهرُ المُومِنِ وَ مَن نَهى عَنِ المُنکَرِ أَرغَمَ أَنفَ المُنافِقِ وَ أَمِنَ کَیدَهُ؛ هر کس امر به معروف کند به مومن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند. (کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص51، ح1)
«چرا از نکوهشی که خداوند نسبت به علمای یهود فرموده است پند نمی گیرید؟ ... چرا که علمای یهود مردم را از سخنان گناه آلود و خوردن حرام نهی نمی کردند.»
2-وامُر بِالْمَعْرُوفِ تَکُنْ مِنْ اَهْلِهِ؛ امر به معروف کن تا از اهل معروف شوى. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 332، ح 7635)
3- مَنْ کَانَ فِیهِ ثَلَاثٌ سَلِمَتْ لَهُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةُ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَأْتَمِرُ بِهِ وَ یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَنْتَهِی عَنْهُ وَ یُحَافِظُ عَلَى حُدُودِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَلا؛ کسى که سه چیز در او باشد، دنیا و آخرتش سالم مى ماند: 1. امر به معروف کند و خود نیز پذیراى آن باشد. 2. نهى از منکر کند وخود نیز پذیرا باشد. 3. حدود الهى را نگهدارى کند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 332، ح 7645)
امر به معروف و نهی از منکر یکی از شاخص های فرهنگی و اصلی اقدام امام حسین علیه السلام در قیام عاشوراست که بارها توسط ایشان به صراحت بیان شده است. امام حسین(علیه السلام) هم چون پدرش امیرالمومنین علیه السلام، به هر طریق ممکن، به افشاى جنایات بنى امیّه پرداخت و برای احیای دین الهی و سنت های پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله، تا پاى جان ایستادگى کرد.
آن حضرت در سرزمین مقدّس «منا»، طىّ یک خطابه بسیار مهم، سرشناسان جامعه اسلامى آن روز را به سبب مسامحه و سهل انگارى نسبت به فریضه امر به معروف و نهى از منکر در اصلاح امور جامعه، مورد ملامت و سرزنش قرار داد و فرمود: «چرا از نکوهشى که خداوند نسبت به علماى یهود فرموده است پند نمى گیرید؟ آنجا که فرمود: «لَوْلاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالاَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الاِثْمَ وَاَکْلِهِمْ السُّحْتَ»( سوره مائده، آیه 63).» چراکه علماى یهود، مردم را از سخنان گناه آلود و خوردن حرام نهى نمى کردند.
آنگاه امام(علیه السلام) در ادامه چنین فرمود: «وَ اِنَّما عابَ اللهُ ذلِکَ عَلَیْهِمْ، لاَنِّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذِینَ بَیْنَ اَظْهُرِهِمُ الْمُنْکَرَ وَ الْفَسادَ، فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلِکَ»؛ خداوند تنها از این جهت بر آنها عیب مى گیرد که آنها با چشم خود شاهد زشتکارى و فساد ستمکاران بودند ولى (هیچ عکس العملى نشان نمى دادند و) آنان را نهى نمى کردند؛ سپس در مورد اهمّیّت و عظمت این دو فریضه فرمود: «اِذا اُدِّیَتْ وَ اُقِیمَتْ، اِسْتَقامَتِ الْفَرایِضُ کُلُّها هَیِّنُها وَ صَعِبُها»؛ هرگاه فریضه امر به معروف و نهى از منکر به درستى انجام شود و اقامه گردد، فرایض دیگر اعمّ از آسان و دشوار انجام خواهد شد».(تحف العقول، ص 168-170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79، ح 37)
شاید بتوان صریح ترین و رساترین تعبیر امام(علیه السلام) در تبیین انگیزه اصلى قیام عاشورا را جمله اى دانست که در وصیّت نامه اش به محمّد حنفیّه آمده است. آن حضرت، چنین نوشت:
«وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب»؛ من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(علیه السلام) رفتار نمایم. (فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 33 و بحارالانوار، ج 44، ص 329)
از دیدگاه امام علی علیه السلام، فریضه امر به معروف و نهی از منکر سه مرتبه دارد:«گاهی فرد با دست و زبان و قلب نهی از منکر می کند،چنین کسی همه خصلتهای خیر را تکمیل می نماید»
امام(علیه السلام) در این عبارات کوتاه و گویا در همان آغاز راه، هدف حرکت الهى خویش را بیان مى کند که قصدش کشورگشایى و به چنگ آوردن مال و مقام دنیا نیست، بلکه هدفش فقط اصلاح جامعه اسلامى و احیاى امر به معروف و نهى از منکر است.
امام حسین علیه السلام در حرکتی که به کربلا ختم شد و عاشورا خلق شد، ما را به سنت و قانون پیامبر صلی الله علیه و آله و به راه و رسم علی علیه السلام سفارش می کند و بر «امر به معروف و نهی از منکر» فرا می خواند و در این راه «صبر و استقامت» را توصیه می نماید. زنده نگه داشتن قیام عاشورا در گرو زنده نگه داشتن امر به معروف و نهی از منکر است، وظیفه ما،تنها مشکی پوشیدن و عزا دار بودن نیست. بلکه باید تفکر و شعور حسینی را در کنار شور حسینی پاس داریم.