تدلیس، فاقد را واجد وانمود کردن است. بر سر کچل، زلف مصنوعی میگذارند، تا مودار نشان داده شود. چالههای آبله صورت را پر می کنند، تا عروس در نظر داماد، آبله رو دیده نشود. فریب در ازدواج (تدلیس)، به مفهوم اثبات صفات مطلوب یا رفع عیوب به صورت دروغین، از جمله عوامل فروپاشی نظام خانواده یا تیرگی روابط زوجین است. به این لحاظ زن و مرد از فریب یکدیگر نهی شدهاند، علاوه بر آن، فریب دارای پیامدهای حقوقی نیز میباشد.
راهی که شارع مقدس برای جبران این ضرر پیش بینی نموده، حق فسخ نکاح است. عدم صداقت هنگام انتخاب همسر که منجر به فریب طرف مقابل در ازدواج میشود، آثار و پیامدهای حقوقی ویژهای دارد که با عنوان قانون «تخلف از شرط صفت» در قانون مدنی مطرح است.
ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی بیـان میدارد: «هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد».
نمونههایی از تدلیس عبارتند از:
* مردی که سـواد انـدکی در حد خوانـدن و نوشتـن داشتـه و نیـز به واسـطه سـانحهای کـه در کـودکی بـرایش اتـفاق افتـاده، گردنـش کج بـوده اسـت، بـه خواستگاری دختـری میرود و در مراسـم خواستگاری خـود را دیپلمه معرفـی مینماید و گردن خود را بسته و وانمود میکند که موقتا دچار گردن درد شده است، پس از ازدواج همسر او متوجه فریب شوهر شده، به دادگاه مراجعه نموده و تقاضای فسخ نکاح میکند.
* زنی قبلا ازدواج کرده و شش ماه زندگی زناشوئی داشته است، پس از طلاق، شناسنامه المثنی گرفته و خود را دوشیزه معرفی مینماید، بعد از ازدواج، همسرش متوجه ازدواج قبلی زن میشود. اما به دلیل آنکه مهریه زن سنگین بوده و شوهر از نظر اقتصادی توان پرداخت آن را نداشته، از طلاق منصرف میشود. اما به دلیل برخورد غیر صادقانه همسرش، خشمگین بوده و بنای ناسازگاری با زن را گذاشته است، زن تحمل نکرده و از دادگاه تقاضای طلاق کرده است.
* دختـری پـس از ازدواج متوجه شـده که همسـرش او را فریـب داده و در خارج از کشور همسر دارد و اکنون مجهول المکان است و مدتی است که نفقه پرداخته نکرده است.
* دختر دارای لکهای قهوهای رنگ بر روی پوست پا در پشت زانو است، همسرش بعد از ازدواج از ادامه زندگی با زن منصرف شده است، اما به دلیل مهریه سنگین زن، توان طلاق و پرداخت مهریه را ندارد، به دادگاه مراجعه نموده و ادعای تدلیس زوجه را نموده و عنوان میکند، همسرش دارای نقص زیبایی میباشد و این مطلب را به او نگفته است، بنابراین تقاضای فسخ نکاح دارد.
* مردی که معتاد به مشروب و تریاک بوده، خود را سالم وانمود کرده؛ پس از ازدواج زن متوجه شده و تقاضای جدایی دارد.
*مردی به دادگاه مراجعه کرده و در تقاضای فسخ نکاح ادعا میکند، همسرش ازدواج قبلی خود را از او مخفی داشته است و در شناسنامه المثنی او نیز، اثری از این موضوع نبوده است، زن ادعا میکند که حقیقت را در گفتگوی خصوصی قبل از عقد با همسرش در میان گذارده و شوهر با علم به این موضوع اقدام به ازدواج با او نموده است، از زن دلیل این ادعا خواسته شده و زن قادر به اثبات آن نیست.
به هر حال تدلیس به چیزی اطلاق میشود که سبب ابهام امر بر فرد فریب خورده میگردد. ادیان الهی همواره بر لزوم رعایت مسائل اخلاقی در روابط افراد، تأکید ورزیده و مؤمنان را از تدلیس و نیرنگ بازداشتهاند. خداوند در قرآن کریم تدلیس را مورد مذمت و نکوهش قرار میدهد و چند نمونه از آن را ذکر میکند:
*حیله ورزی برادران حضرت یوسف (ع) در جدایی بین پدر و فرزند؛ خداوند برادران حضرت یوسف را مورد سرزنش قرار میدهد که به واسطه حیله، بین پدر و فرزند جدایی افکندند. (یوسف/ ۱۸-۷).
* نیرنگ همسر عزیز مصر؛ قرآن کریم نیرنگ همسر عزیز مصر را در مورد یوسف (ع) مورد نکوهش قرار میدهد. (یوسف/ ۳۴-۳۰).
* نـهی از طلاق مـکرر و رجـوع بـه زن با هدف زیـان رساندن؛ (بقره/ ۲۳۰-۲۲۹) اگر مردی نیرنگ به کار برده و همسر خود را مکرر طلاق دهد و بدون قصد زندگی با زن، به او رجوع کند، مورد نکوهش قرار گرفته است. البته این عمل را معمولا بدین منظور انجام میدهند تا از ازدواج زن با مرد دیگر جلوگیری نمایند.
* نهی از نیرنگ زنان مطلقه؛ حیله زنان مطلقه در کتمان بارداری نهی شده است. (بقره/ ۲۲۸) این امر توسط زنان چه بسا به این دلیل است که مدت عده کوتاه گردد و بدین وسیله حق زوج در رجوع به زن از بین برود. یا شوهر از حق پدری فرزندش محروم گردد.
در روایات نیز این مسئله مورد توجه قرار گرفته از جمله:
* پیامبر (ص) فرمودند: «ملعون من ضار مؤمنا او مکر به»؛ «کسی که به مؤمنی ضرر رساند یا به او مکر ورزد مورد لعنت قرار میگیرد». حضرت علی (ع) نیز فرمودهاند: «المکر بمن ائتمنک کفر»؛ «مکر ورزیدن به کسی که به تو اعتماد کرده است، کفر میباشد». آنچه در این نوشتار مورد نظر است، تمام موارد تدلیس اعم از اخلاقی، سیاسی، تجاری و... نیست، بلکه فقط تدلیس از نظر فقه و حقوق، آن هم موردی که موجب فسخ نکاح میشود، مطمح نظر میباشد.
روایات فسخ نکاح و تدلیس
یکی از موارد فسخ نکاح، بعضی از بیماریهای خاص است، این بیماریها به گونهای است که فرد بیمار از آن مطلع میباشد، به همین جهت در اکثر موارد، وجود عیب همراه با تدلیس بـوده است؛ بدین معنـا که فرد بیمـار یا بیمـاری خود را کتمان نموده یا خود را سالم معرفی کرده است. در هر دو صورت همسر او، به دو دلیل میتوانـد نـکاح را فسخ نمایـد و از همسر بیمـار خود جدا گردد که آنها عبارت است از:
۱- همسر در زندگی با بیمار دچار ضرر میشود، لذا سختی و دشواری زندگی مشترک با چنین فردی موجب حق فسخ برای همسر او خواهد شد.
۲- فرد بیمار با نیرنگ سبب فریب همسر خود گشته و با کسی که مقصود همسر نبوده ازدواج نموده است. پس برای جلوگیری از ادامه ضرر و فریب، حق فسخ نکاح از طرف شارع ایجاد شده است.
با کنکاشی در احادیث اهل البیت (ع) میتوان روایات فسخ نکاح را به چند دسته تقسیم نمود:
۱- روایاتی که به عیوب زن و مرد اشاره نموده و در آن سخنی از تدلیس به میان نیامده است.
۲- روایاتی که به تدلیس در عیوب خاص زن و مرد اشاره دارد، مانند:
* امام باقر (ع) فرمودند: «هرگاه زن مبتلا به جنون، عفل، برص، افضاء یا زمین گیری ظاهری، نیرنگ نماید و خود را سالم وانمود کند و بدینگونه مردی با او ازدواج کرد، مرد حق دارد، نکاح را بدون طلاق، فسخ نماید و اگر علت تدلیس و فریب، ولی دختر باشد، مهریه از او بازپس گرفته میشود».
* از امام صادق (ع) سئوال شد: مردی با دختری کور، لنگ یا دارای برص ازدواج میکند در حالی که ولی دختر بیماری را از خواستگار مخفی نگاه داشته است، حال مرد چه حقوقی دارد؟ حضرت فرمودند: میتواند نکاح را فسخ نماید و مهریه زن را باید پدر دختر بپردازد. (زیرا او باعث فریب شوهر شده است).
* مردی که به بیماری خصاء مبتلا بود، در خواستگاری به دروغ خود را سالم وانمود ساخت. دختر پس از ازدواج، متوجه بیماری شوهرش شد، حضرت فرمودند: «زن حق فسخ نکاح دارد و مهریهاش را نیز از شوهر میگیرد. مرد نیز به واسطه نیرنگی که به کار برده، تعزیر میشود».
* از امـام موسی کاظم (ع) سئـوال شـد، «مردی عنین که قصـد ازدواج داشـت، تدلیس کرد و بیماری خود را مخفی نمود، حال زن پس از ازدواج متوجه شده، این زن چه حقوقی دارد؟ حضرت فرمودند: باید مهریه به زن پرداخت شود و زن پس از آنکه دانست، شوهرش توانائی آمیزش جنسی ندارد، میتواند عقد ازدواج را فسخ نماید.
احادیثی که حکم تدلیس در غیر از عیوب مختص زن و مرد را بیان مینماید:
* از امام صادق (ع) سئوال شد، «زنی که دارای عیبی بوده، مسئولیت ازدواج خود را به مردی از بستگان یا مردی دیگر سپرده است و عیب خود را نیز از آن فرد مخفی داشته است، پس از ازدواج، شوهر متوجه میگردد، حال چه میتوان کـرد؟ حضـرت فرمودنـد: مهریهای که به زن پرداخت شده، از او باز پس گرفته میشود.
* از امام باقر (ع) سئوال شد، «زنی فرزند نامشروعی به دنیا میآورد و تنها پدر او از ایـن امـر مـطلع است، آیا پس از آنکه پدر مشاهده کرد دخترش اصلاح شده، میتواند او را به مردی شوهر دهد و این راز را فاش ننماید؟ حضرت فرمودند: در این صورت اگر شوهر بعد از ازدواج متوجه این امر شود، میتواند مهریهای که به همسرش پرداخته، از پدر همسرش باز پس گیرد، زیرا به مجرد آنکه ناموس دختر در اختیار شوهر قرار گرفت به او مهریه تعلق میگیرد، ولی به واسطه تدلیس پدر حقیقت از داماد مخفی شده، مرد میتواند مهریه را از پدر زن درخواست نماید. در ضمن اگر شوهر مایل باشد، میتواند به زندگی با همسر خود ادامه دهد».
در کتب فقهی پیرامون موضوع فسخ نکاح به واسطه تدلیس، مباحث متعددی مطرح شده است، از قبیل: شرائط تحقق تدلیس، تأثیر سکوت در تدلیس، تحقیق وضعیت مهریه زن در صورت فسخ نکاح و... |
* امام باقر (ع) فرمودند: «در کتاب امام علی (ع) آمده است، اگر کسی دختری را که دارای عیـب است، بـه عقـد ازدواج مردی درآورد و عیـب دختـر را از او مخفی کند، مهریه به واسطه حلال شدن آمیزش جنسی شوهر با زن، به وی تعلق میگیرد، ولی آن را باید فردی که واسطه در ازدواج بوده و عیب دختر را برای پسر بیان ننموده است، بپردازد».
* از امام باقر (ع) سئوال شد: «مردی با دختری ازدواج میکند، در شب زفاف عروس همراه با خواهر بزرگترش به منزل شوهر میرود، خواهر بزرگتر لباس عروس را گرفته و به تن میکند، سپس چراغ را خاموش نموده، به حجله وارد میگردد، عروس نیز از فرط خجالت سخنی نمیگوید، داماد به تصور آنکه همسرش در بستر است، با او آمیزش مینماید، صبح هنگام عروس نزد داماد آمده و اتفاق شب گذشته را برای او بیان میکند و داماد متوجه حقیقت میشود، حال داماد چه حقوقی دارد؟ حضرت فرمودند: بر خواهر فریبکار مطابق جزای زن زناکار غیر محصنه، حد جاری میشود و مهریهای نیز به او تعلق نمیگیرد و تا پایان عده خواهر بزرگتر، شوهر نباید با خواهر کوچکتر آمیزش نماید، (جمع بین دو خواهر جایز نیست) و پس از اتمام عده خواهر بزرگتر، داماد با خواهر کوچکتر زندگی مشترک خود را آغاز نماید».
* بردهای تدلیس نموده و خود را آزاد معرفی مینماید و زن به گمان آنکه او آزاد میباشد با او ازدواج میکند، وی پس از اطلاع از فریب مرد، نزد حضرت علی (ع) شکایت میکند، حضرت فرمودند: اگر زن مایل باشد، آن دو از یکدیگر جدا میشوند».
* مردی به دروغ خود را پسر مردی معرفی مینماید و با زنی ازدواج میکند، زن پس از اطلاع از وضعیت او، از امام (ع) در مورد حکم این ازدواج سئوال میکند، حضرت فرمودند: نکاح فسخ میشود».
* مردی از دختر قبیلهای خواستگاری نمود، به او گفتند: شغل تو چیست؟ گفت: خرید و فروش چهارپا، پس از ازدواج متوجه گردیدند که پیشه او خرید و فروش سنجاب است. بستگان دختر نزد حضرت علی (ع) رفته، از او شکایت نمودند که حقیقت را بیان نکرده است، حضرت فرمودند: ازدواج او صحیح بوده و فسخ نمیگردد؛ چرا که معامله سنجاب هم معامله چهارپا میباشد».
* روایت شده است، «در صورتی که مردی خود را متعلق به قبیلهای معرفی نماید و پس از ازدواج مشخص گردد که به قبیله دیگری اعم از پستتر یا برتر از آن تعلق داشته است، همسر وی حق فسخ نکاح خواهد داشت».
* از امام صادق (ع) سئوال شد: «مردی پس از ازدواج با زنی متوجه شد که وی در گذشته مرتکب زنا شده است، حقوق مرد چیست؟ حضرت فرمودند: مرد میتواند نکاح را فسخ نماید و نیز میتواند در صورت تمایل، به زندگی با زن ادامه دهد. مهریه نیز به زن تعلق میگیرد، به واسطه آنکه ناموس زن در اختیار مرد قرار گرفته است، ولی مرد میتواند مهریه را از کسی که سبب فریب او شده و زن را به عقد ازدواج او در آورده، باز پس گیرد».
با توجه به روایات و احادیث مصادیق تدلیس در نکاح عبارتند از:
۱-تدلیس در عیوب که موجب فسخ نکاح میشود.
۲- فریب در عیوب جسمی
۳- فریب در اوصاف
۴- فریب در عدم بیان نقص یا کتمان عیب
۵- فریب در عفت زوجه وکتمان رابطه نامشروع جنسی قبل از ازدواج
۶- فریب در موقعیت اجتماعی
۷- فریب در موقعیت خانوادگی
۸- اشتباه در موقعیت اجتماعی
موارد فسخ نکاح در فقه
در فقه فسخ نکاح شامل دو مورد میشود:
۱- برخی عیوب خاص در مردان و زنان، به شرطی که قبل از عقد وجود داشته باشد، به استثنای جنون و عنن مردان که اگر بعد از عقد نیز حادث شود، موجب حق فسخ برای زن میگردد. عیوب خاص مردان شامل عنن، خصاء، مقطوع بودن آلت تناسلی و جنون میباشد و عیوب زنان شامل افضاء، قرن، جذام، برص، زمین گیری، نابینایی از هر دو چشم و جنون است. عیوب مذکور گاهی تدلیس هم واقع میشود. حکم فسخ نکاح نسبت به علم و جهل زوجین متغیر میشود که در نمودار مشخص شده است.
۲- تدلیس در صفاتی غیر از عیوب مذکور ثابت شود، در چنین حالتی، فرد مغبون پس از آگاهی عیب همسرش، در صورت تمایل، میتواند اقدام به فسخ نکاح نماید. البته این حق فوری بوده و در صورت رضایت موقت به ادامه زندگی مشترک، دیگر نمیتوان نکاح را فسخ نمود. لازم به ذکر است، اگر آگاهی فرد مغبون بعد از رابطه زناشویی باشد، وی میتواند علاوه بر فسخ نکاح، از عامل فریب، مهریه را بازپس گیرد. با توجه به مطالب مذکور مشخص میشود، رابطه عیوب موجب فسخ نکاح و تدلیس عموم و خصوص من وجه میباشد.
حکم تدلیس در آرای فقیهان
در کتب فقهی پیرامون موضوع فسخ نکاح به واسطه تدلیس، مباحث متعددی مطرح شده است، از قبیل: شرائط تحقق تدلیس، تأثیر سکوت در تدلیس، تحقیق وضعیت مهریه زن در صورت فسخ نکاح پس از عقد یا بعد از ازدواج، حکم عامل تدلیس، تدلیس و حق خیار به صورت مطلق یا در صورت شرط کردن آن و بررسی تفاوت تدلیس با تخلف از شرط صفت.
بسیاری از فقها به استناد روایات، قائل به حق فسخ به واسطه تدلیس در عقد ازدواج شدهاند و از فسخ به دلیل تخلف صفت مشروط در نکاح نامی نبردهاند، برخی از آنان پس از ذکر موارد تدلیس، به صفاتی مانند بکارت اشاره نموده و نوشتهاند، اگر شروط مزبور در عقد به صورت شرط لحاظ شود، در صورت تخلف سبب حق فسخ میگردد، برخی از فقها نیز تدلیس را به طور مطلق موجب فسخ ندانستهاند، بلکه در صورت وجود اشتراط صفت قائل به حق فسخ شدهاند.
منابع:
زهرا آیت اللهی- آثار فقهی- حقوقی فریب در ازدواج
حر عاملی- وسائل الشیعه- ج۱۴
ابواب العیوب و التدلیس، باب اول، ح ۴-۱، ۱۴-۷ باب ۲، ح
(برگرفته از جام طهور)
1249