به گزارش ساینس دیلی ، نمونه اولیه این فناوری که سبک وزن بوده و با فرم بدن منطبق میشود، به مراتب بیشتر از فناوریهای قبلی توانایی تولید برق را دارد.
این فناوری جدید به سادگی میتواند در یک تیشرت تعبیه شود.
این پژوهشگران همچنین محل مناسب برای جذب گرمای بدن را در این پژوهش شناسایی کردهاند.
محققان در روشهای قبلی از گرماگیرها (heat sinks ) برای تولید برق استفاده میکردند که بسیار سخت و سنگین بود یا تنها قادر به تولید یک میکرووات و یا کمتر در هر سانتی متر مربع بود.
وشایی افزود: اما فناوری جدید ما تا 20 میکرووات برق تولید کرده در حالیکه از هیچ گرماگیری استفاده نمیکند و همین امر سبب سبک و راحت بودن این فناوری شده اســت.
این طراحی جدید از یک لایه ماده رسانا تشکیل شده که بر روی پوست قرار گرفته و به تولید حرارت می پردازد.
این ماده رسانا دارای یک لایه پلیمری اســت که مانع از اتلاف گرما و راه یافتن آن به بیرون شده و حرارت بدن را از طریق یک TEG که در مرکز واقع شده اســت منتقل میکند.
کل این سیستم بسیار نازک و انعطاف پذیر بوده و تنها در حدود 2 میلیمتر اســت.
وشایی اظهار کرد که این نمونه اولیه تنها یک سانتیمتر مربع اســت، اما ما به راحتی و بسته به نیاز میتوانیم آن را گسترش دهیم.
این پژوهشگران همچنین دریافتند که بازو بهترین گزینه برای گرفتن گرمای بدن اســت و به راحتی و از طریق تعبیه این فناوری در یک تیشرت میتوان حرارت بدن را جذب کرد.
به اعتقاد وشایی برای تعبیه فناوریهای پوشیدنی، تیشرتها یک گزینه مناسب هستند اما با این حال باز هم به اندازه بازوبندها موثر نیستند.
وی اظهار کرد: هدف آنها توسعه فناوریهای پوشیدنی اســت که برای نظارت طولانی مدت بر سلامت انسان استفاده شود. مانند دستگاههایی که بر سلامت قلب نظارت میکنند یا متغیرهای فیزیکی و زیست محیطی را برای پیشبینی و جلوگیری از حملات آسم بررسی میکنند.
ما برای انجام این کار نیاز به دستگاههایی داریم که با باتری کار نکنند و در حال حاضر بر این باوریم که طراحی این نمونه اولیه ما را به هدفمان بسیار نزدیک میکند.
در پی دیدار وزرای ارتباطات ایران و فنلاند، موضوع آمادگی مبادله اطلاعات و نیز همکاری آموزشی و دانشگاهی دو کشور در خصوص نوآوری و فناوری های جدید ارتباطی، مورد توافق قرار گرفت.
به گزارش مشرق، وزارت ارتباطات اعلام کرد: در دیدار
محمود واعظی با وزیر ارتباطات و حمل و نقل فنلاند، دو طرف ضمن اعلام
آمادگی برای گسترش همکاری در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات بر همکاری های
بخش خصوصی دو کشور تاکید کردند.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
کشورمان در راست هیاتی از مقامات دولتی و بخش خصوصی حوزه ارتباطات و فناوری
اطلاعات، به فنلاند سفر کرده اسـت. وی با آنا برنر وزیر ارتباطات و حمل و
نقل این کشور دیدار و گفتگو کرد.
واعظی خواستار تولید مشترک نوکیا در ایران شد
واعظی
در این دیدار با ارائه گزارشی از نقش و جایگاه حوزه ICT در توسعه کشور، به
عنوان یک سیاست مبنایی دولت اعلام کرد: دولت ها برای تقویت بخش خصوصی و
تامین منابع مالی و بانکی نیز نقش اساسی دارند.
وی با اشاره به
اینکه منابع بانکی کشور فنلاند برای اعطای خط اعتباری به شرکت های مهم از
جمله شرکت نوکیا می تواند در جهت سرمایه گذاری مشترک و تولید مشترک در داخل
ایران تأثیر گذار باشد، بیان کرد: ایران آمادگی دارد تا از این همکاری
بهره برداری لازم را به دست آورد، البته این موضوع ابتدا باید توسط دولت
فنلاند بررسی و نتیجه آن به ما منعکس شود.
در این دیدار وزیر
ارتباطات و حمل و نقل فنلاند خاطرنشان کرد: ما نیز به عنوان نماینده دولت
آمادگی داریم که در کلیه زمینه های ارتباطی از جمله دولت الکترونیک و امنیت
شبکه که امروز نقش مهم و اساسی در هر کشور دارد، همکاری لازم را انجام
دهیم.
آمادگی فنلاند برای همکاری با ایران در حوزه خدمات موبایل
وی
افزود: همچنین در دیجیتالی کردن خدمات بیشتر به مردم دو کشور در زمینه های
سلامت ، حمل و نقل، آموزش و فراهم کردن فرصت های جدید تبادل داده ها و
همچنین خدمات موبایل آمادگی لازم را برای همکاری مشترک اعلام می کنیم.
وی بیان کرد: امروزه داده ها بعنوان سرمایه نقد کشورهای دنیا به حساب می
آیند و باید آن ها را با رعایت و صلاح و منافع کشورها تبادل کرد.
وزیر
ارتباطات و حمل و نقل فنلاند از آمادگی این کشور برای مبادله اطلاعات را
با ایران خبر داد و گفت: با توجه به سفر آینده نزدیک رئیس جمهور فنلاند به
ایران مایل هستیم که نقش شرکت های فنلاندی و حضور فعال تر آن ها را در
بازار حوزه ICT ایران از جمله توسعه زیرساخت ها افزایش پیدا کند.
وی
همچنین خواستار همکاری های آموزشی و دانشگاهی دو کشور در زمینه نوآوری و
فناوری های جدید ارتباطی و استارتاپها که نقش مهم و قابل توجهی در بازار
کسب و کار حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات دارند، شد.
در این دیدار
شرکت های بخش خصوصی از جمله شرکت های اپراتوری حاضر، گزارشی از دستاودرها و
پیشرفت های کشور خود را ارائه و زمینه همکاری های مشترک را در خصوص انتقال
تکنولوژی و سرمایه گذاری، پیشنهاد کردند.
به نقل از "یورو ان سی ای پی”، در آخرین جلسه تست تصادف خودروها اروپا ۴ خودرو بالاترین امتیاز ایمنی ۴ بخش متفاوت را به دست آوردند. بر اساس این تست، خودروها از لحاظ ایمنی در رتبهبندی بین یک تا پنج ستاره قرار میگیرد.در این جلسه بالاترین نشان ایمنی از سوی کارشناسان ایمنی اروپا در تست برخورد با موانع سخت از جلو، برخورد تمام عرض با موانع، تست برخورد جانبی و تست ضربههای شلاقی به محصول بازطراحی شده و جدید رنو سنیک تعلق گرفت. این خودرو تقریبا ۹۰ درصد تست ایمنی بزرگسالان را با جمع آوری امتیاز ۳۴٫۵ به دست آورد.
تست شلاقی موسسه Euro NCAP برای بهبود عملکرد صندلی و پشتیهای سر طراحی شده اســت. به طور مثال طراحی باید با توجه به دادههای موجود از تصادفات در دنیای واقعی به منظور حفاظت موثر انجام شود. هندسه پشتی سر از این جهت مهم اســت که از انجام حرکات اضافی سر جلوگیری به عمل میآورد و پشتیبان موثری محسوب میشود.
در این تستها سرنشینان ساختگی کودک در عقب رنو سنیک ۸۲ درصد موارد ایمنی، عابران پیاده حواشی خودرو ۶۷ درصد و سامانههای کمکی ۵۹ درصد در برابر خطرات ایمن ماندند. مدل تست شده در این ارزیابی یک رنو سنیک ۵ صندلی بود که حدود یک هزار و ۵۱۷ کیلوگرم وزن دارد اما امتیاز اخذ شده در خصوص گرند سنیکهای ۷ صندلی نیز کاربرد دارد.
اما یکی دیگر از خودروهای تست شده در آخرین جلسه "NCAP” اروپا سوبارو "لورج” اســت که در اوایل سال جاری میلادی کمی بهتر از همتایان فرانسوی به بازار ارائه شد. این خودرو ۹۲ درصد معیارهای ایمنی برای سرنشینان بالغ جلو، ۸۳ درصد معیارها برای سرنشینان کودک ساختگی در عقب، ۷۵ درصد معیارهای ایمنی برای عابران پیاده و ۶۷ درصد سامانههای امنیتی کمکی را در این ارزیابی دارا بود. تمامی این معیارها در کنار یکدیگر باعث شد تا این خودرو ۵ ستاره تست ایمنی را کسب کند.
در این ارزیابی آدمکهای بچه که نقش کودک ۱٫۵و ۳ساله را بازی میکنند در صندلی عقب با صندلی بچهای که خودروساز پیشنهاد میدهد آزمایش میشود. در سال ۲۰۱۶نحوه انجام تست کمی دچار تغییر شده اســت به طوری که آدمکهای بچه نقش کودکان ۶و ۱۰سال را که بر روی متکای مخصوص نشسته اســت، بازی میکنند.
زمانی که این تست با مجموعه گزینههای اختیاری انجام میشود، احتمالا نمیتوان نتایج ناشی از تویوتا هایلوکس را نادیده انگاشت. مدل ۲۰۱۶ تویوتا هایلوکس مجموعهای از سامانههای امنیتی را به مدل استاندارد خود افزوده اســت. شاید تعجببرانگیز باشد که این خودرو بدون این سامانهها ۲ ستاره خود را در نرخ کلی رتبه بندی را از دست میدهد.
سناریوی مشابهی نیز در خصوص کیا نیرو ۲۰۱۶ وجود دارد. این خودرو نیز به مجموعهای از سامانههای کمکی پیشرفته رانندگی مجهز اســت که باعث رتبهبندی آن در رده ۵ ستارهها میشود. نمونه استاندارد و بی گزینه امنیتی این خودرو ۴ ستاره امنیتی را از آن خود کرده اســت.
امروزه استفاده از کامپوزیتهای پلیمری تقویت شده با الیاف جهت مقاومسازی و تقویت سازههای فلزی، یک روش نوین و کارا برای بهسازی سازههای فولادی محسوب میشود.
وزن پایین، استحکام بالا و مقاومت در برابر خوردگی این نوع کامپوزیتها، آنها را به یک گزینه ایدهال جهت استفاده در بازه وسیعی از سازهها، نظیر سازههای فولادی، سازههای بتنی و سازههای چوبی تبدیل کرده اســت.
با این حال، کاهش شدید استحکام چسب متصلکننده این کامپوزیتها به سازه فلزی مادر در برخی شرایط خاص دمایی، استفاده از آنها را با محدودیت جدی مواجه کرده اســت. امروزه با ورود فناوری نانو به حوزه ساختمان و پلیمر، این مشکلات تا حدود زیادی در حال مرتفع شدن اســت.
اصغر حبیب نژاد کورایم، مجری طرح، هدف از انجام طرح حاضر را بهبود عملکرد در دمای بالای چسب اپوکسی متصلکننده این کامپوزیتها به سازه فلزی مادر به کمک نانولولههای کربنی عنوان کرد.
وی با بیان این که سازههای فلزی موجود در خلیجفارس، نظیر اسکلهها و سکوهای نفتی در تابستان دمای ۵۰ تا ۶۰ درجه سانتیگراد را تجربه میکنند، افزود: چسبهای تقویتکننده رایج، در بازه دمایی مذکور ضعیف شده و کارایی خود را از دست میدهند؛ با استفاده از نانوچسب تولید شده در این طرح، میتوان این سازهها را محافظت کرده و موجب صرفهجویی در هزینه و افزایش عمر کاری سازههای فلزی مذکور شد.
حبیب نژاد کورایم عنوان کرد: نانولولههای کربنی بهعنوان یک نانوذره یک بعدی خواص مکانیکی و الکتریکی منحصر به فردی دارند؛ خواص مکانیکی عالی و نیز نسبت طول به قطر بسیار بالای این نانومواد امکان استفاده از آنها را بهعنوان یک مسلحکننده در مقیاس نانو فراهم میکند.
به گفته وی، این مسلح کننده با خاصیت پل زنندگی خود بر روی دو طرف ترک میتواند از توسعه ترک جلوگیری کرده یا انرژی زیادی را مستهلک کند که این موضوع موجب بهبود خواص مکانیکی نانوکامپوزیت حاصل در مقایسه با ماده اولیه میشود.
حبیب نژاد کورایم تصریح کرد: نانولولههای کربنی بهواسطه انرژی سطحی بالایشان بهشدت تمایل به کلوخه شدن در ماده زمینه دارند؛ لذا توزیع یکنواخت آنها در ماده زمینه، پارامتر بسیار مهمی در اثرگذاری این نانوذرات اســت.
این محقق اظهار داشت: در غیر این صورت، این نانوذرات نه تنها خواص مکانیکی و ترمومکانیکی ماده زمینه را بهبود نخواهد بخشید، بلکه بهواسطه تمرکز تنش ناشی از وجود این نانوذرات، خواص نانوکامپوزیت حاصل نسبت به ماده اولیه بدتر خواهد شد؛ از این رو، مرحله اول در انجام این پژوهش، انتخاب یک روش مناسب جهت اختلاط یکنواخت نانولولههای کربنی با رزین اپوکسی بود.
وی ادامه داد: در مرحله بعد اتصال سازه فلزی مادر و نانوچسب تولید شده و در شرایط مختلف از جمله دماهای ۴۰ الی ۷۰ درجه سانتیگراد آزمایش شد تا اثر استفاده از نانولولههای کربنی بر رفتار چسب اتصال بررسی شود.
این تحقیقات حاصل تلاشهای دکتر اصغر حبیب نژاد کورایم- عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و پژوهشگرانی از دانشگاه موناش کشور استرالیا اســت. نتایج این کار در مجله Composites Part B (جلد ۹۴، سال ۲۰۱۶، صفحات ۹۵ تا ۱۰۱) به چاپ رسیده اســت.
۵۴۵۴
هفته نامه تجارت فردا - ندا گنجی: نقل قول مشهوری از «محمدتقی برخوردار» پدر لوازمخانگی ایران با این مضمون وجود دارد که «اگر ما میدانستیم انباشت سرمایه، کار را به اینجا میرساند یک کار کوچک میکردیم». در این عبارت موجز، چه رنجها که نهفته نیست. برخوردار، در این جملات از حادثهای روایت میکند که در یک برهه تاریخی به وقوع پیوست و مقوله کارآفرینی در ایران را فلج کرد.
اشاره این کارآفرین صاحبنام ایرانی به مصادره بنگاههای اقتصادی و ملی کردن اموال صاحبان این بنگاهها در ماههای پس از پیروزی انقلاب اسـت. اما آیا داستان مصادرهها، تنها مصیبت کارآفرینان در سالهای معاصر بوده اسـت؟ آیا کارآفرینان و صاحبان سرمایه در عصر پهلوی اول و دوم و حتی پیش از آن مورد حمایت دولت و مردم بودهاند؟ شواهد تاریخی نشان میدهد که کارآفرینی در همه ادوار با مصائب فراوانی همراه بوده اسـت.
چنان که با روی کار آمدن دولت رضاشاه که سیاستهای خود را بر اساس دولتمداری و تمرکزگرایی قدرتمند بنا نهاده بود به تدریج نهادهای خودآیین اقتصادی ضعیف شد و از بین رفت و بهجای آن نهادهای دولتی اقتصادی قرار گرفت. دولت از سال 1310 خورشیدی بر نظارت خود بر امور اقتصادی افزود و ابزار این نظارت، نظام بوروکراتیکی بود که بر روند معاملات و صادرات و واردات حاکم بود.
شکلگیری این رویه، برای سرمایهداران ایرانی تحمیلی دشوار به شمار میآمد. چنان که افزون بر سرمایهداران مستقر در پایتخت، سرمایهداران شهرستانی در چرخه کاغذبازیهای اداری که اغلب مستلزم سفر به تهران بود، امکان فعالیت آزاد خود را از دست داده بودند. نتیجه آنکه، نهادهای اقتصادی زیربخش نهاد سیاسی قرار گرفتند و آن بخش از نهاد اقتصادی نیز که میتوانست خلاق و خودآیین عمل کند به دلیل ضعف ساختاری ناتوان شده بود (سهیلا ترابی فارسانی).
کارآفرینان و صاحبان سرمایه در دوره دوم پهلوی نیز از گزند مداخلات دولتی در اقتصاد و البته نگرش منفی دولتیها به مقوله کارآفرینی و سرمایهداری مصون نبودند. این سرمایهستیزی چنان در ذهن برخی از دولتمردان این دوره ریشه دوانده بود که شخصی مانند امیرعباس هویدا، در کسوت نخستوزیر، به شدت مدافع کنترل قیمت و سیاستهای مقابله با توسعه بخش خصوصی بود. گفته میشود، به رهبران بخش خصوصی به صورت تحقیرآمیزی به عنوان بازرگان اشاره میکرد و به سادگی، بارها آنها را پدرسوخته و لعنتی میخواند (ولی نصر).
اما همزمان با پیروزی انقلاب و سالهای پس از آن، جز نهاد دولت، گروه دیگری نیز به ستیز با انباشتگی سرمایه که از ملزومات کارآفرینی اسـت، برخاست. انقلابیون متاثر از تفکرات سوسیالیستی، شمشیر مبارزه با سرمایهداران را از رو بستند. اما تقریباً همه کارآفرینان، چه کسانی که اتهام ارتباط با دربار به آنان وارد بود و چه کسانی که از این اتهام منزه بودند و با اتکا بر داشتههایشان به موقعیت راهبری بنگاههای بزرگ تولیدی دست یافته بودند، در آتش خشم جریان چپ که به بدنه قدرت راه یافته بود، سوختند.
نقطه اوج این تحرکات رادیکالی علیه کنشگران بخش خصوصی، تصویب قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران، توسط شورای انقلاب در تیرماه سال 1358 بود. بر این اساس، مجوز تملک دولتی سهام بسیاری از صنایع و معادن بزرگ صادر شد. هرچه بود، این بنگاههای بزرگ مصادرهشده که روزگاری، جمعیت بزرگی را به اشتغال گرفته بودند و محصولاتی پرطرفدار در بازارهای بینالمللی تولید میکردند، دیگر هیچگاه رنگ رونق را به خود ندیدند و یکییکی به ورطه تعطیلی غلتیدند.
صاحبان این بنگاهها و کارآفرینان دهههای 1340 و 1350 نیز اکنون یا چهره در نقاب خاک کشیدهاند یا روزهای سالخوردگی را سپری میکنند. اما مصائب کارآفرینان ایرانی را پایانی نیست؛ آنان روزگاری با چوب مصادره رانده شدند و حالا به دنبال مفری برای رهایی از قوانین دست و پاگیر هستند. چرا محنت کارآفرینان ایرانی را پایانی نیست؟
کوشندگان، نوآوران، خطرپذیران
محمود صدری: گرفتاریهای کارآفرینی و کارآفرینان، پرشمار اسـت و تاکنون درباره آنها سخنها گفته شده اسـت. اما آنچه گفته شده نوعاً در چارچوب تکنیکها و مشکلات اجرایی و مقررات دست و پاگیر و مانعتراشیهای نظام اداری بوده اسـت. حال آنکه مقدم بر این ظواهر و عوارض و معلولها باید ریشهها و مبانی و علتهای فکری، اجتماعی و سیاسی چنین وضعی بررسی شود.
به نظر میرسد، سه سوءتفاهم بزرگ درباره لفظ و معنای کارآفرینی و کارآفرینان، مقدمه باقی قضایا شده اسـت. سوءتفاهم نخست در بستر سنت کاهلانه ترجمه در ایران شکلگرفته که واژگان Entrepreneur و Entrepreneurship به «کارآفرین» و «کارآفرینی» ترجمه شده اسـت. حال آنکه خلق کار و به تعبیر دقیقتر ایجاد شغل، تنها یکی از آثار جزییِ پدیده entrepreneurship اسـت. معنای واژهای که در ایران به «کارآفرینی» فروکاسته شده اسـت و احتمالاً همین لفظِ فروکاسته، از این پس هم رایج خواهد ماند، اقدامی سهوجهی اسـت که «کوشش و نوآوری و خطرکردن» را یک جا در خود دارد.
از این حیث، لفظ کارآفرینی فقط جنبه فرعی این پدیده یعنی اشتغالزایی آن را نشان میدهد و دو پاره مهمتر یعنی نوآوری و شجاعت خطر کردن را نادیده میگیرد. حال آنکه فرد یا بنگاه «کارآفرین» در زمینه کار فرعیاش نهتنها مشکلی ندارد، بلکه تشویق هم میشود. مردم و دولت هر دو از ایجاد شغل منتفع میشوند و خشنودند و مانع آن نمیشوند.
مشکل کارآفرین از آنجا آغاز میشود که نوآوری و خلاقیتش، منافع خاص را به خطر میاندازد. جوزف شومپیتر اقتصاددان چک-آمریکایی، برای توصیف این وضع، اصطلاح بسیار دقیق «تخریب خلاق» را ابداع کرد. تخریب خلاق یعنی اینکه نیروهای فکری و اقتصادی با نوآوریهای خود، بنیانهای نظم اقتصادی موجود را به لرزه میاندازند و به همین علت اسـت که نهادهای مستقر بهویژه سیاستمداران و صاحبان منافع خاص از مخالفان جدی نوآوری هستند.
سوءتفاهم دوم هم تلقی عمومی و نظریهپردازی خواص درباره ثروت و ثروتمندان اسـت. بر اساس این تلقی، که برآمده از تقلیل کارآفرینی به اشتغالزایی اسـت، دارندگان ثروتهای بزرگ به عنوان افرادی انگاشته میشوند که مکلفند برای جامعه شغل ایجاد کنند و در قبال این خدمتی که ارائه میکنند «سود عادلانه» ببرند. معیار عادلانه بودن را هم خود مردم و نظریهپردازان منتقد تعیین میکنند و هر جا با تفاوتهای مشهود میان خود و کارآفرینان مواجه میشوند، بیمحابا به مقایسه درآمد خود و درآمد کارآفرینان روی میآورند.
حتی بعضاً با ژست بخشندگی، برای خودشان و کارآفرین، سهمیه تعیین میکنند و از تعابیری قریب به این عبارت استفاده میکنند: «ما که نمیگوییم مالش را به ما بدهد، ولی فاصله هم حدی دارد. سرمایه از اوست و کار از ما، پس سود بنگاه باید با نسبتهایی معقول و متناسب با سرمایه و کار تقسیم شود.» تقریباً عمده آثار انتقادی درباره نسبت کار و سرمایه که در دو دهه اخیر در جهان منتشر شده و در ایران طرفدارانی جدی دارد، حول همین «سهمیهبندی کار و سرمایه» میچرخد.
سوءتفاهم سوم که به نظر میرسد چندان هم سوءتفاهم نیست بلکه بهرهبرداری سنجیده سیاستمداران از تلقیهای اجتماعی و پیشنهادهای نظریهپردازانِ منتقد اقتصاد آزاد اسـت، تبدیل کردن تلقیهای نادرست عمومی و نظریهپردازیهای سست به برنامههای سیاستی و طرحها و لوایح قانونی اسـت.
در واقع اینجا حلقه پایانی و البته بسیار تاثیرگذارِ این سوءتفاهم سهگانه اسـت که با مداخله در کسب و کارها و مبادلات داوطلبانه مردم، راه را بر افراد و بنگاههای مبتکر و پربازده میبندد و برای افراد و بنگاههای کاهل و کمبازده که حیاتشان در گرو خاصهخواری از کیسه بودجهها و منابع عمومی اسـت، هموار میکند.
کارآفرینان ایرانی در شکلگیری این تلقیها و نظریهپردازیها و اعمال خودسرانه و خلاقیتکش، سهمی نداشتهاند اما در زمینه رشد لگامگسیخته آن مسوولند. زیرا تصورات و احکام کلی عوام و نظریهپردازان منتقد درباره ثروتمندان با وجود نادرست بودن، مستظهر به ملغمهای از شواهد درست و برهانهای نادرست اسـت که اصلاح آن بر عهده کارآفرینان شریف و زحمتکش اسـت.
شواهد درست، ثروتهای نامشروع و بادآوردهای اسـت که از کیسه بیتالمال به جیب خاصهخواران رفته و در یک دهه اخیر بخشی از آنها افشا شده اسـت. مردم، و چهبسا نظریهپردازان منتقد و خیراندیش، با دیدن این شواهد، آن را به همه کسب و کارها و ثروتها تعمیم میدهند و چنین استنباط میکنند که لابد هر کس بیش از دیگران دارد، دستش به روی اموال عمومی گشوده اسـت.
راه اصلاح این تلقیها و بستن باب برهانهای نادرست، این اسـت که ثروتمندان و بنگاهداران درستکار از علنیت و شفافیت نهراسند و کارنامههای پاکیزه و درخشان خود را در برابر کارنامههای ناپاک و تاریکِ خاصهخواران بگشایند تا مردم بتوانند فرق ثروتهای برآمده از کوشش و نوآوری و خطرپذیری و ثروتهای برآمده از روابط ناسالم و برخورداری از حمایتهای غیرقانونی را به چشم ببینند.
چنین علنیت و شفافیتی نشان خواهد داد که فرد نوآور و خطرپذیر، شریک داشتههای جامعه نمیشود و بر سفره عواید مالیاتی دولت و دیگر منابع عمومی ننشسته اسـت، بلکه با نیروی ابداع و ابتکار و گذشتن از فرصتهای برخورداری از داشتههای خود، از هیچ، چیز میآفریند. بخش بسیار کوچکی از آفریدههای خود را صرف زندگی بهتر برای خود میکند و مابقی را وارد چرخه تولید اجتماعی میکند و با این کار به کارکنان خود، اجزای دیگر تولید اجتماعی و مصرفکنندگان نهایی خیر میرساند.
دست آخر اینکه، این از شگفتیهای کشور ماست که با وجود سنت دیرینه کتابت در ایران و حتی وجود اشکالی از تذکرهنویسی در میان عالمان و ادیبان و دبیران و سیاستمداران ایرانی و حتی گروهی اندکشمار از فعالان اقتصادی، این سنت در زمانه ما کمرنگ شده و کارآفرینان رغبت چندانی برای مکتوب کردن خاطرات خود و پایدار کردن جریان تجربه، نشان نمیدهند.
اگر کارآفرینان ایرانی قلم به دست گیرند یا زبان به سخن باز کنند، گفتههای آنها مدارک و مستنداتی در خور اعتناست که محققان میتوانند با بهرهگیری از آنها، بسترهای تولید و توزیع خلاقانه و موانع و تنگناهای آن را شناسایی کنند و به کسانی که امروزه بر ثروت و ثروتمندان میشورند، نشان دهند که عمل فداکارانه «فرد» خلاق و خطرپذیر، تامینکننده منافع «جامعه» اسـت.
مدیران و بنگاهداران ایرانی اگر تاریخ همتایان خود در کشورهای پیشرفته امروزی را خوانده باشند، میدانند که فضای کسب و کار مناسبی که امروزه در اختیار آنهاست، نتیجه دست کم پنج قرن تلاش (قرون شانزدهم تا بیستم میلادی) پیوسته برای برقرار کردن حکومت قانون و اصلاح رویههای حقوقی در زمینه مالیاتها و امتیازهاست. دانستن و واگویی این تجربهها احتمالاً بیشتر به کار کوشندگان عرصه تولید خواهد آمد تا توسل به سیاستمداران و بوروکراتهای گماشته آنها برای اخذ وام کمبهره یا سهمی از درآمدهای نفتی دولت.
تجربه تاریخی مقابله با «تخریب خلاق»
ویلیام لی در سال 1583 بعد از تحصیلاتش در دانشگاه کمبریج، به کالورتون انگلستان بازگشت تا کشیش محلی شود. الیزابت اول چندی پیش از آن با صدورِ حکمی اتباعش را مکلف کرده بود همواره کلاه بافتنی به سر بگذارند. لی نوشته که «بافندگان تنها ابزارهای تولید چنین پوشاکی بودند اما خیلی طول میکشید تا کار تمام شود. به فکر کردن افتادم. مادر و خواهرانم را میدیدم که در تاریک و روشن سرشب در کار بافتن با قلابهای کاموابافیاند.
[این پرسش به ذهنم آمد که] اگر این پوشاک با دو قلاب و یک رشته کاموا، بافته میشود، چرا کاری نکنیم که چندین قلاب، کار بافتن را انجام دهند؟» این فکر بکر آغاز مکانیزهشدن تولید منسوجات بود. لی شیفته ساختن ماشینی شد که مردم را از بافندگی دستی بیپایان خلاص کند. او بعدها در این باره میگفت: «وظایفم را در قبال کلیسا و خانواده نادیده گرفتم. ایده ماشینم و ساخت آن قلب و مغزم را تسخیر کرده بود.»
سرانجام، در سال 1589 ماشین نساجی آماده شد. لی با هیجان به لندن رفت تا با الیزابت اول ملاقات کند و به او نشان دهد که این ماشین چقدر مفید خواهد بود و از او بخواهد اختراع را به نامش ثبت کند که دیگران از آن کپیبرداری نکنند. اما واکنش ملکه ویرانگر بود. الیزابت نپذیرفت که اختراع به نام لی ثبت شود، در عوض گفت «استاد لی، تو هدف والایی داری.
اما ببین این اختراع چه بلایی سر رعایای فقیر من خواهد آورد. این ماشین مطمئناً با محروم کردن آنها از اشتغال، نابودشان میکند، و به گدایی دچارشان میکند.» لی، سَرخورده به فرانسه رفت تا بختش را آنجا امتحان کند؛ وقتی آنجا هم ناکام ماند، به انگلستان بازگشت و از جیمز اول (1603 تا 1625) جانشین الیزابت اول درخواست حق ثبت اختراع کرد.
جیمز اول نیز درست به همان دلایل الیزابت اول نپذیرفت. هر دو میترسیدند که مکانیزه شدن نساجی موجب بیثباتی سیاسی شود. این ماشین مردم را بیکار میکرد و بیکاری بیثباتی سیاسی به بار میآورد و قدرت سلطنت را تهدید میکرد. ماشین نساجی یک نوآوری بود که موجب افزایش بهرهوری میشد، اما در عین حال به تخریب خلاق هم میانجامید.
دانشمندان حوزه مواد غذایی در تلاش هستند تا همبرگر با گوشت آزمایشگاهی بسازند اما نتیجه کار آنها طعم مصنوعی یا بسیار گران بوده است. اکنون یک شرکت توانسته همبرگر بدون گوشتی تولید کند که کاملا طعم واقعی میدهد.
ماده سازنده مخفی این همبرگرها "هِم" بوده که بخشی از رنگدانه قرمز در خون است.
هِم ترکیبی است که به وفور در گوشت یافت شده، باعث قرمز شدن خون است و همچنین اکسیژن را به ماهیچهها منتقل میکند. همچنین این ترکیب باعث طعم منحصربفرد گوشت میشود.
از سوی دیگر، این ماده یکی از اجزای سازنده اصلی حیات بوده و در گیاهانی مانند شبدر، ریشه دانه سویا و مخمر نیز وجود دارد.
در همبرگر غیرممکن از ماده هِم موجود در مخمر تصفیهشده استفاده شده که از ظاهر و طعم مشابه خون برخودار است. این ماده توسط پروتئین لگهموگلوبین منتقل میشود.
سایر مواد تشکیلدهنده این غذا شامل جایگزینهای رایج گوشت هستند که در سایر همبرگرهای گیاهی دیده میشوند؛ این مواد شامل پروتئین گندم، روغن نارگیل، پروتئین سیب زمینی، پروتئین ایزوله سویا و صمغ ژل هستند.
بخش بیرونی این همبرگر بدون گوشت در زمان پخت به رنگ کاراملی درآمده، اما بافت و رنگ داخل آن کاملا تغییر کرده و یک محصول خام به چیزی کاملا شبیه به همبرگر پخته تبدیل میشود. حتی گفته میشود که نمونه نیمپز این برگر در بشقاب ردی شبیه به خون جا میگذارد.
این همبرگر بدون گوشت اخیرا در منوی یک رستوران در نیویورک با قیمت 12 دلار ارائه شده که به میزان قابل توجهی ارزانتر از برگر آزمایشگاهی 330 هزار دلاری است که در سال 2013 توسط دانشمندان دانشگاه ماستریخت هلند معرفی شده بود.
شرکت غذای غیرممکن در تلاش برای کاهش هر چه بیشتر قیمت این همبرگر است. همچنین برنامههایی برای معرفی این برگر غیرممکن به رستورانهای دیگر در لسآنجلس و سانفرانسیسکو و در نهایت، فروشگاههای مواد غذایی وجود دارد.
این شرکت قصد دارد تحقیقات خود را در زمینه تولید نسخههای مبتنی بر گیاه سایر انواع گوشتها از جمله ماهی و مرغ و همچنین لبنیات گسترش دهد.
دلیل اصلی تولید این همبرگر بدون گوشت، کمک به محیط زیست است زیرا تولید گوشت به شکل سنتی به منابع بسیار زیادی نیاز داشته و ضایعات و گازهای گلخانهای زیادی نیز تولید میکند.
محققان پژوهشگاه فناوریهای نوین علوم زیستی «ابنسینا» موفق به تولید واکسنی برای پیشگیری و درمان سرطان در فاز حیوانی شدند.
دکتر حجتاله ربانی مجری طرح از طرح تولید واکسن برای سرطان خبر داد و خاطرنشان کرد: ایده ما در این طرح تحقیقاتی این بود که همانند برخی از بیماریها که دارای واکسن هستند، برای پیشگیری از سرطان، واکسنی تولید کنیم تا از بدو تولد به نوزادان تزریق شود تا آنها مبتلا به سرطان نشوند.
وی از تولید این واکسن خبر داد و با تاکید بر این که واکسن تولید شده برای پیشگیری از انواع سرطانها کاربرد دارد، ادامه داد: این واکسن متشکل از آنتی ژنهای پروتئینی است و مطالعات فاز حیوانی آن نیز طی شده است.
ربانی با بیان این که وزارت بهداشت از این طرح حمایت نکرده است، گفت: بسیاری از کشورها درصدد تولید این واکسن هستند و این در حالی است که شانس تهیه این واکسن بسیار کم است چرا که این واکسن بر اساس تغییراتی که در ساختار پروتئین یک نوع سلول خاص ایجاد میشود، به دست میآید.
وی با تاکید بر اینکه این واکسنها تنها برای پیشگیری به کار نمیروند بلکه در حوزه درمان نیز وارد شده است، گفت: میزان دوز واکسن درمانی و یا تعداد آن با دوز پیشگیری متفاوت است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه «ابن سینا» با بیان اینکه این واکسنها بر اساس نوع آنتی ژنهای هر فرد تولید نمیشود، اظهار کرد: این واکسنها فردی نبوده بلکه عمومی هستند و به صورت اختصاصی برای از بین بردن سلولهای سرطانی به کار میرود.
تولید آنتی بادی علیه سلولهای بنیادی
دکتر ربانی تولید آنتی بادی بر ضد سلولهای بنیادی را از دیگر زمینههای تحقیقاتی خود نام برد و افزود: آنتی بادیهای ضدمارکرهای سلولهای بنیادی ابزار تحقیقاتی برای همه محققان کشور است که هم اکنون تولید 15 مارکر سلولهای بنیادی را در دستور کارداریم که تعدادی از آنها ساخته شده است.
به گفته وی، این بیومارکرها علاوه بر جلوگیری از خروج ارز، برای انجام فعالیتهای تحقیقاتی پژوهشگاه مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
خبرگزاری مهر: گروهی از محققان در هند به دنبال تحقق یک ایده جدید در دنیای فناوریهای نوظهور هستند. به نقل از انگجت، هند از جمله کشورهای جهان محسوب می شود که مردم آن به میزان قابل توجهی ماهی مصرف می کنند. آمارهای موجود حکایت از آن دارند که در سال ۲۰۱۴ مردم این کشور بزرگ آسیایی به طور میانگین سالانه ۲.۸ کیلوگرم گوشت ماهی مصرف کرده اند که این یعنی ۳.۷ میلیون کیلوگرم ماهی برای کل سرزمین ماهاراجه ها.
تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد فلسهای ماهی حاوی فیبرهای کولاژنی هستند که با برخورداری از خاصیت مهم فیزوالکتریک، می توانند در مواد مختلف کاربرد داشته باشند.
چنین ایده هایی گامی مهم به سوی تولید تجهیزات الکترونیکی انعطاف پذیری محسوب می شود که انرژی مورد نیازشان را خودشان تأمین می کنند.
مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت از تصویب کاهش 10 درصدی قند در نوشابهها و آبمیوههای صنعتی خبر داد.
اچ تی سی همچنان تیتر خبرهای داغ بازار اسمارت فون هاست و اخیراً وارد عرصه گیم نیز شده اســت. اما بسیاری از خبرهای مرتبط به این شرکت مثبت نبوده اند. به نظر می رسد که این تولید کننده تایوانی عظمت خود را در روزهای اخیر از دست داده اســت اما قطعاً تلاش خود را برای بازگشت به روزهای اوج متوقف نخواهد کرد. چرا که پیش بینی می شود این شرکت در سال جاری میلادی به جای تولید یک گوشی نکسوس، از دو گوشی نکسوس پرده بردارد.
اچ تی سی شرکتی ست که اولین دستگاه نکسوس جهان را تولید کرده اســت. اسمارت فون نکسوس وان در سال 2010 توسط این شرکت تولید شد و از آن تاریخ تا کنون، شرکت گوگل و اچ تی سی هیچ همکاری خاصی در زمینه تولید اسمارت فون با یکدیگر نداشتند تا زمانی که در سال 2014 برای تولید تبلت نکسوس 9 به همکاری پرداختند. گوگل معمولا همکاران OEM خود را تغییر می دهد اما به نظر می رسد سلایق خاص خود مانند همکاری با ال جی و به طور همزمان، شرکت هواوی را از دست نمی دهد.
تولید نکسوس 6X برای هواوی اهمیت زیادی داشت چرا که حداقل پرچم این شرکت را در بازار غرب به احتزاز در می آورد. حضور هواوی در آمریکا به شکل خاص گسترده نشد اما نام هواوی در آمریکا یک نام کاملاً بیگانه نیز به حساب نمی آمد. پرستیژ ساخت یکی از اسمارت فون های گوگل باعث شد که هواوی در بازار جهانی به یک شرکت معتبر تبدیل شود. این اتفاق باید برای شرکت اچ تی سی نیز می افتاد چرا که این شرکت نتوانست دل کاربران اسمارت فون ها را با تولید پرچمداران سری One M7 به دست بیاورد. این در حالی ست که گوشی میان رده One A9 بازخوردهای مثبتی را کسب کرد هر چند که ویژگی های آن از ویژگی های یک پرچمدار خیره کننده فاصله داشت.
یک اسمارت فون نکسوسی می تواند ثابت کند که اچ تی سی هنوز هم می تواند در ردیف اول تولید کنندگان بازار قرار گیرد. شایعات حاکی از آن اســت که ال جی قصد دارد دو مدل 5 و 5.5 اینچی را به بازار عرضه کند و اگر این ادعا درست باشد، موفقیت های این گوشی در کارنامه ال جی به ثبت خواهد رسید. اسمارت فون های نکسوس به مجموعه ای از الزامات اولیه و طراحی های خاص نیاز دارند که به نسبت پرچمداران شورانگیزی مانند گلکسی اس و سری گوشی های G ال جی، نکات مثبت بیشتری را در چنته داشته باشند.