مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

رابطه عاشقانه از نوع ناصر حجازی و همسرش + عکس

رابطه عاشقانه از نوع ناصر حجازی و همسرش + عکس

هر وقت سخن از عشق و عاشقی می شود، ماجرای ناصرخان حجازی و همسرش بهناز شفیعی هم یک جورهایی وسط می آید. با خانم شفیعی در این باره حرف زدیم،بریده هایی از آن مصاحبه را برایتان آوردیم:

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

* همه چیز از دانشکده شروع شد. من دانشجوی سال دوم مترجمی بودم که ناصر برای ثبت نام به دانشکده ما آمد. البته دو سال از من بزرگتر بود اما دیرتر وارد دانشکده شد. به جان آتیلا آن زمان اصلا نمی دانستم او فوتبالیست است که خیلی ها بگویند به خاطر فوتبال با او ازدواج کردمخ. اصلا آن زمان فوتبال مثل امروز که نبود. نه درآمدی، نه چیزی حتی یادم هست وقتی به خواستگاری ام آمد و گفت شغلم فوتبال است پدرم گفت اینکه سرگرمی است، از کار و بارت بگو.

* از همان اول محبوب بود و مرتب با موهای زیبا. با دخترها زیاد حرف نمی زد. ما وقتی زمان استراحت مان می شد یک ربع زمان داشتیم تا چایی یا چیزی بخوریم. چند باری در همین دانشکده دور هم نشسته بودیم و حرف می زدیم. نه پارتی بود نه مهمانی و بیرون رفتنی. بعد از یک ماه هم پیشنهاد ازدواج داد و آمد خواستگاری من. آنقدر خجالت می کشیدم که رفتم به شوهر خواهرم گفتم تا با پدرم حرف بزند.

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

پدرم ابتدا مخالف بود و می گفت تو تازه درست را شروع کرده ای. خوب یادم است که وقتی آمد خانه ما ۱۰ بار رنگ عوض کرد! اصلا سرش را بلند نمی کرد. پدرم به او گفت من نمی پرسم چه چیزی داری اما بگو برای زندگی ات چه کار کرده ای؟ که ناصر هم گفت من یک پیکان دارم. همین حرف باعث شد تا پدرم بگوید پسری که در این سن می تواند با پول خودش ماشین بخرد می تواند روی پای خودش بایستد.

* صبح ها می رفتم اداره، ظهرها دانشگاه و بعدازظهرها هم خانه و نوشتن تکالیف خودم و ناصر. او اصلا وقت نمی کرد. تمام تکلیف هایش را من انجام می دادم که به خاطر عشق مان یک بار هم دم نزدم.

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

* ناصر اصلا از این اخلاق ها نداشت که بگوید من عاشقتم و از این حرف ها، خودم هم خوشم نمی آمد. به ناصر می گفتم آدم نباید لوس باشد. تو با رفتارت ثابت کن عاشق من هستی.

* وقتی رفت بنگلادش زندگی ام مثل جهنم بودم. نمی توانستم بدون ناصر بمانم اما سخت بود که همراهش بروم. بچه ها نمی توانستند آنجا درس بخوانند. بعد از برگشتن با او تلفنی در ارتباط بودم تا زنگ می زد و می گفت «الو» می زد زیر گریه. آن زمان هم ارتباطات پیشرفته نبود. همسایه ای داشتیم در بنگلادش که به او زنگ می زدیم و می رفت ناصر را صدا می زد اما خب زشت بود هر روز زنگ می زدیم؛ به همین دلیل نامه می نوشتیم. تقریبا ۱۰ یا ۲۰ روز طول می کشید تا این نامه به دست او برسد اما تحمل می کردیم.

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

* با وجود فشردگی زیاد، پنج شنبه ها به جاده می زدیم و می رفتیم شمال. جمعه یا شنبه برمی گشتیم. در راه ماشین ها همه پیکان بودند اما مردم می گفتند و می خندیدند. امروز بیشتر ماشین ها پورشه است و دختر و پسرها دارند با هم دعوا می کنند. به نظر من امروزی ها اصلا عاشق نمی شوند. یکی به ما می گفت لیلی و مجنون. اما من می گویم ما اینطور نیستیم و سلام من و ناصر بر لیلی و مجنون و هر کس که واقعا عاشق است.

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

مرحوم ناصر حجازی در لحظه عقد

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

همسر ناصر حجازی همسر فوتبالیست ها همسر بازیکنان بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی بهناز شفیعی

بیوگرافی بهناز شفیعی بیوگرافی ناصر حجازی همسر بازیکنان همسر فوتبالیست ها همسر ناصر حجازی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی آتیلا حجازی + عکس همسر و دخترش

بیوگرافی آتیلا حجازی + عکس همسر و دخترش

آتیلا حجازی Attila Hejazi (متولد ۱۲ خرداد ۱۳۵۵ قد : ۱۷۹ ) بازیکن بازنشسته و مربی فوتبال است. وی پسر ناصر حجازی می‌باشد. آتیلا خواهری به نام آتوسا دارد و در سال ۱۳۷۴ در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد.

آتیلا از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۸ برای استقلال بازی کرد و سپس به استقلال رشت پیوست که پدرش ناصر سرمربی وقت آن بود.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

پس از آن که مظلومی سرمربی استیل‌آذین زاگرس در فصل ۱۳۹۰-۹۱ لیگ برتر شد، آتیلا در ۱۹ مهر ۱۳۹۱ به عنوان دستیار به این تیم پیوست.

آتیلا حجازی پسر مرحوم ناصر حجازی مهمان برنامه دورهمی بود و از خاطرات دوران فعالیت پدرش در فوتبال ایران و تیم استقلال گفت.

آتیلا حجازی عنوان کرد: در حال حاضر ایران زندگی نمی‌کنم و این چند روز را در ایران هستم و سه روز آینده پیش خانواده‌ام برمی‌گردم.

وی در خصوص حضورش در فوتبال و نبودن در پست دروازه‌بانی گفت: من عاشق دروازه‌بانی بودم، اما پدرم همیشه می‌گفت: دروازه بان ها در تیررس خبرنگارها و فشارهای مردم هستند و اگر یک گل را خراب کنی و نگیری، فشار روحی و روانی زیادی را باید محتمل شوی و از مخالفان دروازه‌بانی من بود.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi
حجازی در ادامه به حضور خواهرش در تیم فوتبال بانوان اشاره کرد و درخصوص آن بیان کرد: خواهرم قبلا فوتسالیست بود و بعد ها به فوتبال راه پیدا کرد.

وی در ادامه از خاطرات دوران کودکی و همراهی پدر بر روی نیمکت استقلال گفت و با اشاره به اینکه گاهی قرمزها بیشتر هوادار خانواده ما بودند تا آبی ها، از هر دو تیم و همه مردم تشکر کرد.

در پایان حجازی به دنیای آلوده فوتبال اشاره کرد و در خصوص گفته پدرش درباره فوتبال پاک توضیح داد: پدرم سالها پیش می دانست که اگر بازیکنی برای رسیدن به تیم هر کاری را انجام دهد، یعنی آلوده شدن دنیای فوتبال و ورود ناپاکی ها به ورزش، به همین خاطر بود که دوران گذشته فوتبال را فوتبال پاک اسم گذاشت.

همچنین در این سری از برنامه، آتیلا حجازی پسر مرحوم ناصر حجازی، پیراهن بازی پدرش را در سال ۱۳۶۵ به موزه «دورهمی» برای مزایده و فروش به نفع خیریه اهدا کرد.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

آتوسا حجازی و همسرش

*۸ ماهه به دنیا آمد

آتیلا زودتر از موعد به دنیا آمد. او ۸ ماهه به دنیا آمد و فقط یک کیلو و نهصد گرم وزن داشت. از این رو پزشکان اعلام کرده بودند که ممکن است نماند. با این حال خدا به دل ناصر و نازی نگاه کرد و او را سالم نگه داشت.

*امیرارسلانی که آتیلا شد

ناصر همراه تیم‌ملی به سفر رفت و در غیاب او نازی شناسنامه‌اش را گرفت. نازی نام امیر ارسلان را برای آتیلا انتخاب کرد و در شناسنامه به ثبت رساند. ناصر که از سفر برگشت از این که نازی نام امیرارسلان را برای آتیلا انتخاب کرده بود ناراحت شد. او گفت: من از نوجوانی دوست داشتم نام فرزندم را آتیلا بگذارم و باید الان هم نام او را آتیلا بگذاریم. در نهایت پس از کش و قوس فراوان و رفت و آمدهای مداوم به ثبت احوال نام امیرارسلان به آتیلا تغییر کرد.

*پسر شیطونی که آرام نمی‌نشست

شیطون بود و بازیگوش تا جایی که این شیطنت‌های او نازی را مجبور به استعفا از کارش کند. نازی آن روزها مترجم گروه‌های سیاسی خارجی بود که به ایران می‌آمدند. شغل خوب و پردر‌آمدی داشت، اما آتیلای او چنان شیطون و بازیگوش بود که هیچ مهد کودکی او را قبول نمی‌کرد. نامش را در سه،  چهار مهدکودک معتبر و خوب تهران نوشته بود، اما دو، سه روز که نمی‌گذشت با او تماس می‌گرفتند و می‌گفتند: خانم به دلیل شیطنت‌های بیش از اندازه فرزندتان ما نمی‌توانیم از او نگهداری کنیم. در نهایت نازی وقتی دید پسر نا‌آرامش آرام نمی‌نشیند از کار خود استعفا داد تا خود او را نگهداری کند.

*ساکت و مظلوم در مدرسه

شیطنت‌های آتیلا به یک‌باره در ۷ سالگی فروکش کرد. آن پسر شیطون و بازیگوش به بچه‌ای آرام و مظلوم تبدیل شد که این‌بار مدرسه نازی را به دلیل سکوت بیش از اندازه آتیلا می‌خواستند و به او می‌گفتند: آتیلا چه مشکلی دارد که این قدر ساکت است.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

همسر و فرزندان ناصر حجازی

*بچه زرنگ

در درس و تحصیل موفق بود. آتیلا هر سال تحصیلی خود را با معدل بالا قبول شد. دلیل اصلی درس خواندن او این بود که بچه با آبرویی بود و از این که بلد نباشد درسی را جواب دهد می‌ترسید و می‌گفت اگر درس بلد نباشم،  آبرویم می‌رود. او پسر ناصر حجازی بود و به همین دلیل باید از اعتبار پدرش هم در مدرسه دفاع می‌کرد. مخصوصا این که مسئولان و معلمان مدرسه او را به این واسطه خیلی دوست داشتند.

*شروع فوتبال از دو سالگی

آتیلا خیلی زود فوتبال خود را شروع کرد. پدر شوق فوتبالی‌اش باعث شده بود تا از همان کودکی و در حالی که تازه راه افتاده بود با او فوتبال بازی کند. ناصر شوق فوتبالیست شدن آتیلا را داشت و به همین دلیل او را حمایت می‌کرد، با او بازی می‌کرد تا پسر کوچکش از کودکی استعداد خود را برای فوتبالیست شدن نشان دهد. آتیلا فقط یک سال و نیم سن داشت که فوتبال خود را آغاز کرد.

*۲سال حضور در استقلال

آتیلا سابقه دو سال حضور در استقلال را دارد. او از سال ۷۶ تا ۷۸ را به عنوان بازیکن در استقلال به میدان رفت. شاگرد پدرش بود و زیر نظر او در استقلال به میدان می‌رفت. آتیلا پنالتی زن اول استقلال هم بود و همیشه پنالتی‌های خود را به گل تبدیل می‌کرد. با جدایی ناصر حجازی از استقلال او به همراه پدرش به ذوب‌آهن و استقلال رشت رفت.

*مربیگری

آتیلا بعد از پایان فوتبالش رو به مربیگری آورد. او به عنوان مربی در تیم‌های استقلال،  مس،  گسترش فولاد تبریز و استیل‌آذین فعالیت کرد. در ابتدای فصل هم با پیشنهاد مربیگری در استقلال از سوی پرویز مظلومی مواجه شد، اما به دلیل سفر به ترکیه نتوانست این درخواست را بپذیرد.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

*ازدواج با هم‌کلاسی

آتیلا در سال ۸۶ با همکلاسی‌اش در دانشگاه یعنی نسترن ناصری ازدواج کرد. آنها در دانشگاه آزاد تهران شمال با هم درس می‌خواندند و علاقه آتیلا به نسترن باعث شد تا از او خواستگاری کرده و پیوند فرخنده‌شان رقم بخورد.

*مهریه ۱۴ سکه

مهریه آتیلا و همسرش ۱۴ سکه طلا است. ناصر و نازی برای آتوسا هم همین رقم مهریه را تعیین کرده بودند. آنها اعتقاد داشتند مهریه بالا دلیلی بر خوشبختی آدم‌ها نیست. مهریه نازی و ناصر هم یک سکه طلا بوده است.

*جانان،  جان بابا

ماحصل ازدواج آتیلا و نسترن یک دختر ۵ ساله به نام جانان است. نام جانان با پیشنهاد آتوسا صورت گرفت که همه اهل خانه هم از آن استقبال کردند. جانان همه جان بابا آتیلا است و او وابستگی خاصی به دخترش دارد و این وابستگی را در جانان هم می‌توان دید. البته ناصر خان هم قبل از فوتش جانان کوچولوی خود را دید و علاقه خیلی زیادی به نوه خود داشت، اما این دیدار فقط چند ماهه بود تا ناصر حجازی خیلی زود آنها را تنها بگذارد. نکته قابل توجه بعد از فوت ناصر این بود که جانان در حالی که هنوز یک سالش نشده بود به محض دیدن عکس ناصر از خود شور و شوق نشان می‌داد.

*خوب و بد آتیلا

از مهم‌ترین خصوصیت اخلاقی آتیلا می‌توان به صداقت او اشاره کرد. او آدم صادق و رکی است و این صداقت و راستگویی را از پدرش به ارث برده تا نقطه قوت اخلاقی او باشد. نقطه ضعفش هم به عجول بودنش بر‌می‌گردد. وقتی او در به دنیا آمدن هم عجله داشته و ۸ ماهه به دنیا آمده، الان هم باید عجول باشد.

*مهاجرت به ترکیه

دو،  سه ماهی از مهاجرت آتیلا به ترکیه گذشته است. او ترجیح داد زندگی خود را در کشور ترکیه دنبال کند. آتیلا در نظر دارد در این کشور کمپ بزرگی از ناصر حجازی را احداث کند تا بتواند فعالیت فوتبالی خود را در ترکیه دنبال کند.

*مطالعه نمی‌کند

اگر چه آدم تحصیلکرده‌ای است اما علاقه‌ای به مطالعه ندارد. آتیلا کم‌تر رغبت به کتاب خواندن دارد، اما با این حال تماشای فیلم و سریال از علایق او است. او وقت زیادی را برای تماشای فیلم می‌گذارد.

*تلخ و شیرین

بدترین اتفاق زندگی‌اش به فوت بابا ناصر برمی‌گردد. پدری که آتیلا وابستگی خیلی زیادی به او داشت و رفتنش کمر او را خم کرد تا بدترین اتفاق زندگی‌اش در ۲ خرداد سال ۹۰ رقم بخورد. شیرین‌ترین روز زندگی‌اش هم وقتی بود که جانان کوچولوی او به دنیا آمد.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

*بارسایی

آتیلا از بین تیم‌های خارجی بیشتر طرفدار بارسلونا است. او بارسایی بودن را از پدرش به ارث برده و به همین دلیل همیشه بازی‌های این تیم را تعقیب کرده و دوست دارد بارسلونا برنده بازی‌ها باشد.

*مارک‌باز و خوش‌تیپ

به تیپ و لباسش اهمیت زیادی می‌دهد. به هر حال او پسر ناصر حجازی است و خوش‌تیپی را از پدرش یاد گرفته است. همیشه هم از یک برند معروف در لباس و کفش‌هایش استفاده می‌کند و بیشتر لباس‌هایش را به رنگ‌های سورمه‌ای، قهوه‌ای و مشکی انتخاب می‌کند.

*با‌وجدان

آتیلا در زندگی‌اش فقط از خدا ترس دارد. این که کاری نکند، حرفی نزند که خدا از او ناراحت شود. همیشه تلاش می‌کند رابطه‌ای دوستانه با خدای مهربانی‌ها داشته باشد. آدم با‌وجدانی هم است و اعتقاد دارد آدم هر کاری که می‌کند، باید وجدان خود را هم در نظر بگیرد.

*غذاهای مورد علاقه

حتی در انتخاب غذا هم به پدرش رفته و ذائقه‌اش کاملاً مثل ناصر خان است. آتیلا آدم خوش‌خوراکی است. علاقه زیادی به خوردن کله‌پاچه دارد و اصولاً هفته‌ای یک بار کله‌پاچه را می‌خورد. خورشت قیمه بادمجان و قورمه سبزی هم از دیگر غذاهای مورد علاقه او هستند.

*علاقه به مسی

لیونل مسی از جمله چهره‌های مورد علاقه فوتبالی آتیلا است. او علاقه زیادی به مسی دارد. هر چند که این علاقه را می‌توان نسبت به رونالدوی رئالی هم دید. در کل آتیلا علاقه‌مند به فوتبال خوب و ناب است.

*صدای مرتضی پاشایی

علاقه زیادی به صدای مرتضی پاشایی داشت. مخصوصا این که این خواننده با صدای خوب خود برای پدرش خواند تا بیشتر برای آتیلا و خانواده‌اش خاطره‌ساز شود. طی مدت حیات پاشایی آتیلا و خانواده‌اش با او دوستی و رفاقت داشتند و از این رو فوت این خواننده محبوب برای آنها تلخ بود و تحت تأثیر این پرواز غم انگیز قرار گرفتند.

*کار در خانه

زمانی که در تهران سکونت داشتند، آتیلا کم‌تر در خانه کار می‌کرد، اما الان با سکونت در ترکیه به دلیل تنهایی همسرش در خانه، آتیلا هم در کارهای خانه به او کمک می‌کند. بخش مهمی از روز آتیلا و همسرش با سپری کردن کلاس‌های زبان در ترکیه و ورزش سپری می‌شود.

آتیلا حجازی در یک فیلم سینمایی شیفت شب در نقش همسر نیکی کریمی به ایفای نقش پرداخت.

پسر مرحوم حجازی درباره حضور در شفیت شب گفت: «من در این سال ها ۴ پیشنهاد برای بازیگری در سینما داشتم. حالا نمی خواهم اسم کارگردان ها را ببرم ولی در سالیان نسبتا دور، دو پیشنهاد داشتم که آن موقع در استقلال بازی می کردم ولی هر دو پیشنهاد را همان موقع رد کردم. ۵،۶ سال بعد هم یک پیشنهاد دیگر رسید.»

آتیلا حجازی در پاسخ به این سوال که چه زمانی با خانم کریمی کار را شروع کردید و چه شد این پیشنهاد را قبول کردید، گفت: «راستش نزدیک به سه سال قبل بود که خانم کریمی به من پیشنهاد دادند. ایشان با من تماس گرفتند و خواستند که چند سکانس کوتاه در فیلم شان حضور داشته باشم.»

گفتنی است کارگردانان بسیاری قبل و بعد از انقلاب نتوانستند ناصر حجازی را برای حضور در یک فیلم سینمایی قانع کنند اما آتیلا سرانجام به جمع سینمایی ها ملحق شد.

همسر ناصر حجازی همسر آتیلا حجازی همسر آتوسا حجازی دختر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی پسر ناصر حجازی بیوگرافی ناصر حجازی بیوگرافی آتیلا حجازی Attila Hejazi

زندگی آتیلا حجازی در ترکیه

آتیلا حجازی دیگر در انظار عمومی دیده نمی شود. می گویند برای همیشه به ترکیه مهاجرت کرده است؛ یکی از بیزینسی که آنجا به راه انداخته، صحبت می کند و یکی از راه اندازی مدرسه فوتبال حجازی در یکی از شهرهای این کشور خبر می دهد.

بعد از مرگ ناصر حجازی، آتیلا روی نیمکت استقلال نشست. می گویند این خواست علی فتح الله زاده بوده که یادگار ناصرخان را نادیده نگیرند و به خاطر همین از اعضای هیات مدیره و کادر فنی خواسته که حتما پستی را برای او در نظر بگیرند.

آنالیزوری، مسئولیتی بود که به او سپرده شد. قلعه نویی که آمد، آتیلا از استقلال رفت. او در بازگشت مظلومی به استقلال بنا بر دلایلی با این تیم به توافق نرسید و بعدش از ایران رفت.

چند ماه قبل بود که آتیلا تصمیم گرفت به ترکیه برود. می گویند او با کمک مالی مادر، راهی آنتالیا شد تا در این شهر بیزینسی را برای خودش راه بیاندازد. امیر رفیعی، کسی که مستند حجازی را ساخته است، یکی از کسانی است که از آتیلا خبر دارد. او به «تماشاگران امروز» می گوید:«آتیلا یک مرکز خرید و فروش آپارتمان را مدیریت می کند. یکی از برنامه هایش هم این است که مدرسه فوتبال حجازی را در ترکیه هم بسط و گسترش دهد. البته هنوز برای راه اندازی این مدرسه کاری انجام نداده است.» حالا آتیلا از این می گوید که در ترکیه چه می کند:

زندگی جدید خوش می گذرد؟ زندگی کنار دریا!

– اینجا واقعا بهشت است؛ آرامش که داشته باشی دیگر برای زندگی چیزی کم نداری.

الان چه می کنی؟

– من دنبال آرامش بودم. در ایران یکسری تنش هایی داشتم، از این فوتبال و از حرف هایی که زده می شد، خسته شده بودم. متاسفانه مردم ما جوری هستند که دوست دارند پشت سر هم و راجع به هم حرف بزنند و اظهارنظر کنند. یکسری حسادت هایی وجود دارد که … ولی اینجا از این خبرها نیست و جز آرامش، من چیزی ندارم و هیچ چیزی من را ناراحت نمی کند. محیط خیلی خوبی است و زن و بچه ام راحت هستند و بچه ام مدرسه خوبی می رود.

چیزهایی که در تهران نمی توانست استفاده کند اینجا به راحتی استفاده می کند. همین هم برای من بس است چون خانواده برایم در درجه اول اهمیت هستند و وقتی دیدم آن محیط را دوست ندارند، گفتم برویم هر جا دوست دارید. چون قبلا به اینجا آمده بودیم و دیده بودیم. وقتی دیدم چقدر آدم ها با هم مهربان هستند و به هم احترام می گذارند، اینجا را انتخاب کردیم.

آلانیا هستید؟

– بله، ۱۳۰ کیلومتری آنتالیاست.

دقیقا چه کاری می کنی؟

– دنبال این هستم که مدرسه فوتبال تهرانم را اینجا به همان نام مدرسه فوتبال ناصر حجازی تاسیس کنم و الان دنبال کارهایش هستم. اینجا اینطور نیست که شب بخوابی صبح بیدار شوی یک مدرسه فوتبال دارا و سارا تاسیس کنی، قانون دارد و بی قانونی نیست. باید یکسری آیتم ها داشته باشی. باید مدرک مربیگری آ داشته باشیو زیر نظر یک باشگاه باشی. شهری که من در آن زندگی می کنم یک تیم لیگ یکی دارد که فصل گذشته در پلی آف نتوانست به سوپرلیگ بیاید.

رفتم و با آنها صحبت کردم. خیلی هم استقبال کردند و احترام گذاشتند و همین خیلی برای من اهمیت داشت. جایی که نه من را می شناسند و نه چیزی می دانند، همین که ما رفتیم صحبت کردیم و از رزومه مان گفتیم برخورد خوبی کردند. البته چون زبان انگلیسی ام خوب است و فوتبالیست بوده ام و مدرک آ مربیگری دارم و … خیلی راحت تر می توانم جذب کار شوم. یکسری صحبت ها انجام شده و امیدوارم بتوانم این مدرسه فوتبال را اینجا دایر کنم.

اینکه می گویند در کار مسکن هستی…

– بله، در یکی از پروژه هیا ساختمانی اینجا یک سرمایه گذاری کوچکی کرده ام و در کار خرید و فروش و ساخت ملک و آپارتمان و … هستم.

به نظر می رسد کار معاملات مسکن یک مقدار از روحیات ژنتیک شما دور است. خاندان حجازی، هم خودت، هم خدابیامرز ناصرخان یک مقدار از این کارها…

– وقتی فضای کار دیگری برای من وجود ندارد، نمی توانم بیکار بمانم. به من گفتند باید حقت را بگیری و مثل پدرت باشی. پدر من یک دونه بوده و دیگر تکرار نمی شود. از طرفی هم من نه دلال دارم، نه منیجر، نه مدیربرنامه، نه ایجنت، نه خبرنگار و … دوست خبرنگار زیاد دارم ولی هیچ وقت دنبال این نبوده ام که مثلا بگویم می شود برای من یک تیم درست کنی! الان واقعا به حرف پدرم رسیده ام که می گفت اگر می خواهی در فوتبال ایران موفق شوی، اگر آن راهی که من رفتم را بروی هیچ وقت موفق نمی شوی. راست می گفت. همیشه می گفت فوتبال ما ناپاک کاست، الان بعد از چند سال همه به این نتیجه رسیده اند که فوتبال ما پاک نیست.

به سعید رمضانی (همسر آتوسا دختر ناصر حجازی) گفتم تو در این فوتبال به هیچ جا نمی رسی، برای اینکه کسی فضایی به تو نمی دهد. دیدید که سه هفته هم تیم سیاه جامگان را به او ندادند. یک روز شخصی زنگ زد گفت آقای حجازی اگر می خواهی تیم داشته باشی باید به فلان جا برویم، من هم برای اولین بار در عمرم گفتم بروم ببینم چه خبر است. باورتان نمی شود، سه مربی آنجا دیدم، یک نفر با تلفن می گفت آقا فلانی خوب است برایت می فرستم ۷۰۰ تومان را بنویس ۹۰۰ تومان یا فلانی کم گرفته یا … فوتبال ما این مدلی است و این چیزی است که به چشم دیدم و کسی برایم تعریف نکرده. بعد اگر شما با این گروه گره نخوری هیچ کاری نمی توانی بکنی. آتیلا حجازی حالا مدرک مربیگری را بگذار در کوزه آبش را بخور.

فوتبالیست بودن را هم همینطور. چهل سال با کسی زندگی کردی یا بالاخره کمک بودی و … هم مهم نیست، تیم محلات را هم به شما نمی دهند. برای اینکه ارتباط نداری. والا چه کسی گفته من سواد ندارم؟ شما با سوادترین مربی ایران را بیاور، یک مناظره با او می گذارم ببین من کجا کم می آورم. ولی کسی این چیزها را نمی بیند. خدای معلومات باشی ولی ارتباط نداشته باشی، کاری نمی توانی بکنی. کسی نمی آید به ما میدان بدهد که اگر نتیجه نگرفتیم ردمان کند. اینطوری شد که تصمیم گرفتم بروم.

یک نگاه منفی درباره اینکه در آنجا وارد کار مسکن شده ای و … هست. اینکه می خواهند یک رؤیایی را به جوان های ایرانی بفروشند؛ مثل اتفاقاتی که در امارات افتاد.

– نه من ایرانی های بسیاری را می بینم که به اینجا می آیند و همه از زندگی راضی هستند. در همه جای دنیا خوب و بد وجود دارد. اینجا هم همینطور. ایران هم همینطور. اقلا خودم آدمی نیستم که بگذارم حق هموطنم را بخورند.

پس هیچ رؤیایی را به کسی نمی فروشی؟

– نه به هیچ وجه! من دنبال یک کار و سرمایه گذاری بودم و به نظرم این زندگی و این کار در این بازه زمانی که می خواستم در آرامش باشم، برایم بهترین کار بود.

Attila Hejazi بیوگرافی آتیلا حجازی بیوگرافی ناصر حجازی پسر ناصر حجازی خانواده ناصر حجازی دختر ناصر حجازی همسر آتوسا حجازی همسر آتیلا حجازی همسر ناصر حجازی


ادامه مطلب ...

بیوگرافی سینا حجازی و پدرش صدرالدین حجازی +عکس همسر و اینستاگرام

بیوگرافی سینا حجازی و پدرش صدرالدین حجازی +عکس همسر و اینستاگرام

سینا حجازی متولد ۱۳۶۱ در شهر رضا اصفهان، خواننده است

دانشجوی انصرافی رشته مدیریت دولتی است، می گوید  ترم هشتم درحالی‌ که فقط شش واحد برایم باقی مانده بود، به این نتیجه رسیدم که تنها چیزی که از دانشگاه یاد گرفتم، این است که باید از آن‌جا بزنم بیرون، چون هیچ چیز در دانشگاه یاد نمی‌ گیرید

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگانسینا حجازی مهمان برنامه خندوانه و رامبد جوان در شبکه نسیم

شروع موسیقی از رو کتاب !

همه چیز را خودم یاد گرفتم و تئوری موسیقی را از روی کتاب‌ های آموزشی آموختم

البته به‌صورت پراکنده کلاس‌هایی رفتم که تجربه ناموفقی بود  مثلا در جلسه دوم کلاس آواز با استاد دعوا کردم و در جلسه سوم کلاس پیانو به استاد گفتم چیزهایی را که درس می‌ دهید، نمی‌خواهم. شما طبق قواعد و اصولی پیش می‌ روید که به درد من نمی‌ خورد

 

عکس سینا حجازی و میترا حجار

پدر بازیگر پسر خواننده

سینا با قدرت می‌ گوید که فرزند صدرالدین حجازی (بازیگر سینما و تلویزیون) است و هرگز از پارتی و رانت برای به شهرت رسیدن استفاده نکرده جالب است که در این سال‌ها، صدرالدین حجازی هم هرگز برای پسرش متوسل به پارتی‌ بازی نشده و او نیز روش کاری پسرش را می‌ پسندد

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگان

بازیگری با پدر

سینا تجربه بازیگری رو نیز دارد و در فیلم از بلور خون بعنوان با پدرش هم بازی بوده است

 

معروف شدن سینا حجازی!

با خواندن تیتراژ سریال مسیر انجرافی بر سر زبان ها افتاد و  با ترانه لیلی وجه یه خواننده رسمی را به خود گرفت و محبوب شد، اولین آلبوم وی در سال ۱۳۹۴ بنام رویا منتشر شد

 

طنز موسیقی سینا حجازی

مشکل طنز است همین که خیلی‌ ها طنز من را درک نمی‌ کنند و به آن می‌ خندند، در حالی‌که ظاهر قضیه خنده‌ آور است و بعضی از کارهای من به‌ شدت غم‌ انگیز است

سبک سینا حجازی

می گوید قالب اصلی برای من رگه است، پاپ رگی بعنوان نوع سبک خوانندگی وی نام برده میشود

او توانایی تخصصی در زدن ساز کوبه ای رو هم دارد، به موزیک های آمریکا جنوبی علاقمند است و باب مارلی و جیسون مراز خواننده های مورد علاقه اش میباشد

 

ازدواج و همسر سینا حجازی

سینا حجازی با میترا حجار بازیگر زن معروف ازدواج کرده و صاحب یک پسر می باشد.

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگان

instagram sinahejazi

صدرالدین حجازی (متولد ۱۳۲۷) بازیگر تئاتر، سینما، تلویزیون ایرانی است.

فیلم های سینمایی صدرالدین حجازی

  • گیس بریده (۱۳۸۵)
  • رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳)
  • مزاحم (۱۳۸۰)
  • مثلث آبی (۱۳۷۸)
  • روز شیطان (۱۳۷۳)
  • سه مرد عامی (۱۳۷۲)
  • از بلور خون (۱۳۷۱)
  • جدال بزرگ (۱۳۶۹)
  • تفنگ‌های سحرگاه (۱۳۶۷)
  • شاخه‌های بید (۱۳۶۷)
  • ناخدا خورشید (۱۳۶۵)
  • زنجیرهای ابریشمی (۱۳۶۴)

سریالهای تلوزیونی صدرالدین حجازی

  • ۱۳۹۴- کیمیا به کارگردانی جواد افشار
  • ۱۳۹۲-۱۳۹۳ – هفت‌سنگ به کارگردانی علی‌رضا بذرافشان (بازیگر مهمان)
  • ۱۳۹۰ – نابرده رنج به کارگردانی علی‌رضا بذرافشان
  • ۱۳۸۸-۱۳۸۹ – چاردیواری به کارگردانی سیروس مقدم
  • ۱۳۸۸ – مرد دوهزارچهره به کارگردانی مهران مدیری
  • ۱۳۸۵ – زیر زمین به کارگردانی علیرضا افخمی (در نقش یکی از همسایگان)
  • ۱۳۸۹ – ۱۳۸۳ مختارنامه به کارگردانی سید داود میرباقری (در نقش خولی از عاملین کربلا)
  • ۱۳۷۷-۱۳۸۱ – تفنگ سرپر به کارگردانی امرالله احمدجو
  • ۱۳۷۴-۱۳۷۵ – صید در پی صیاد به کارگردانی صادق هاتفی
  • ۱۳۷۰ – روزی روزگاری به کارگردانی امرالله احمدجو (در نقش «مخور»)
  • ۱۳۶۷ – تهران ۵۳ به کارگردانی هوشنگ توکلی

سینا حجازی که به تازگی به جمع خوانندگان مجاز پیوسته و آلبومش هم روانه بازار شده است، یکی از خوانندگانی است که با ارائه سبکی متفاوت خیلی زود به چهره‌ای محبوب و پرطرفدار تبدیل شده و حالا که به جایگاه قابل‌توجهی دست پیدا کرده، با قدرت می‌گوید که فرزند صدرالدین حجازی است و هرگز از پارتی و رانت برای به شهرت رسیدن استفاده نکرده. جالب است که در این سال‌ها، صدرالدین حجازی هم هرگز برای پسرش متوسل به پارتی‌بازی نشده و او نیز روش کاری پسرش را می‌پسندد. در یکی از روزهای بهاری در استودیوی شخصی سینا حجازی ‌مهمان این پدر و پسر هنرمند شدیم؛ پدر و پسری که با بیش از ۳۰ سال اختلاف سن خیلی خوب یکدیگر را درک می‌کنند و یک‌جور تله‌پاتی جالب میان آنها جریان دارد!

ما از نسل‌های متفاوت هستیم!

     آقای حجازی اگر سینا پسر شما نبود، باز هم کارهای او را گوش می کردید؟

صدرالدین: وقتی از هنر در عرصه‌های مختلف اعم از شعر، نقاشی، موسیقی و. . . صحبت می‌کنیم یعنی خلاقیت، بدعت و به عبارتی نوآوری؛ به همین خاطر هنر و هر شاخه‌ای که آدمی تازگی و بدعت درآن نداشته باشد، ماندگار نیست. این پویایی و به روز بودن هنرمند است که باعث بالندگی او می‌شود. به هر حال من از نسل دیگری هستم و با جاذبه‌های خودش از موسیقی بزرگ شده‌ام اما بی‌تعصب و نگاه به این رابطه پدر و پسری کارهایش را می‌شنوم و دوست دارم. درست است که سبک و سیاق موسیقی سینا در نسل من متعارف نبوده اما وقتی می‌بینم مانند سایرین نیست و به نوعی هویت خاص خودش را دارد و مولف است برایم جذاب می‌شود.

     با همین نگاه بی‌طرفانه این حرکت مستقل او را رو به موفقیت می‌بینید؟

صدرالدین: مهم‌ترین وجه کار سینا این است که روی پای خودش ایستاده و تا اینجای کار پیش آمده است. روزی که تصمیم گرفت مستقل شعر بگوید، کار بسازد و آن را اجرا کند احساس کردم آدم موفقی خواهد شد. چون در این عرصه اگر چشم به راه حس آدم دیگری باشید بخشی از موفقیت شما تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد. ممکن است شاعری شعر بسیار خوبی هم بگوید اما آن شعر خوب با حس سینا همخوان و همسو نباشد. وقتی سینا خودش شعر کارش را می‌گوید و آن را می‌سازد و می‌خواند، در کارش احساس تضاد و غریبگی نمی‌بینید و متوجه می‌شوید چقدر همه عناصر کار همجنس است.

     پس شما شکل متفاوت و تازه کارهای سینا را دوست دارید؟

صدرالدین: بله و به نظرم راهش را درست انتخاب کرده است. وقتی نوآوری درست باشد، خوشایند است؛ چه در عرصه خارجی و چه داخلی ابداعات خلاقانه جالب توجه بوده‌اند؛ مثلا حتی در موسیقی سنتی کشور ما آنها که یکنواخت کار نمی‌کنند و به سمت تلفیق آمده‌اند، بیشتر به موفقیت رسیده‌اند. نمونه‌های خوبی داریم، مثلا ایرج خواننده بزرگی است اما پسر ایشان، احسان با کارهای جدیدش موفق‌تر شد یا آقای شجریان نیز یک نمونه دیگر است اما همایون با کار اخیرش که برای فیلم «آرایش غلیظ» اجرا کرد اتفاق جذاب و خوبی را خلق کرد. این تنوع و تکثر باید باشد.

آدم‌های همفکر جذب هم می‌شوند

     سینا جان شما هنگامی که شروع به این سبک کار کردید چقدر به جنس مخاطب کارهای‌تان فکر می‌کردید؟

سینا:
من اصلا به فکر مخاطب نبودم؛ وگرنه مانند خیلی‌های دیگر کار می‌کردم. این را همیشه گفته‌ام مخاطب انتخاب نکرده‌ام. به نظرم آرتیست باید کاری را که می‌خواهد ارائه بدهد. همیشه یکسری آدم که هم‌عقیده و هم‌احساس تو هستند شما را پیدا می‌کنند. کسانی که شاید اگر قرار بود خواننده شوند به این شکل کار می‌کردند اما شاید به علت‌های مختلف مثلا تامین معیشت زندگی‌‌شان نتوانسته‌اند خواننده شوند. حالا من شرایطش را داشتم که خواننده شوم. همین حس و فکر مشترک باعث می‌شود که آدم‌ها از نوع خودشان را پیدا کنند. همیشه این مخاطب است که آرتیست را پیدا می‌کند. به نظرم اگر قرار باشد به خاطر مارکت دنبال مخاطب باشی هیچ وقت نمی‌توانی مخاطب مناسبی پیدا کنی چون مخاطب تغییر می‌کند اما آرتیست نباید تغییر کند. معتقدم آرتیست باید خط مشی داشته باشد. چون درنهایت آدم‌های همفکر جذب هم می‌شوند.

     شما اصلا نخواستید به سمت کار پدرتان بروید کما اینکه موقعیت آن نیز برای شما مهیا بود؟

سینا:
نه، دوست نداشتم. به نظرم دنیای موسیقی عمیق‌تر است. من بهترین فیلمی را که دوست داشتم شاید درنهایت ۴ بار دیده باشم اما موزیکی را که دوست داشتم یک عمر شنیده‌ام. شاید نظر پدرم برعکس باشد اما به عقیده من موسیقی
ماندگارتر است.

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگانسینا حجازی در کنار مادرش (همسر صدرالدین حجازی)

     موسیقی عمیق‌تر است یا شخصی‌تر؟

سینا: خب وقتی شخصی بشود عمیق‌تر هم می‌شود؛ برای مثال من ممکن است با شنیدن یک موسیقی در تنهایی‌ام هزاران خاطره را زنده کنم اما این اتفاق با تماشای یک فیلم نمی‌افتد. در فیلم شما شاهد سرگذشت شخصیتی هستید که همه چیز آن از پیش مشخص شده است. این در حالی است که وقتی مثلا یک موسیقی را از من می‌شنوید ممکن است یاد خاطره یا آدمی بیفتید که ربطی به آن فضای موسیقی ندارد.

     شاید چون انتزاعی‌تر است. . .

سینا:
این ویژگی موسیقی من است که اصلا در کارم به شما تصویری نمی‌دهم. تصویرسازی نمی‌کنم و این شما هستید که روی موسیقی من تصویر می‌گذارید. در واقع کارگردان فیلمی که در ذهن شما با موسیقی من است، خود شما هستید.

     یعنی شما متریال را می‌دهید و باقی‌اش با من شنونده است. . .

سینا: قطعا؛ مثلا من آهنگی را می‌خوانم که در آن به رویاپردازی پرداخته‌ام با یکسری لحن، اشعار و سازهایی که حس عاشقانه می‌دهد و این شما هستید که با معشوق خود در آن آهنگ زندگی می‌کنید. من نمی‌آیم عاشق و معشوقی را در کادر آن موزیک بگذارم و بگویم همین است. به نظر من این حس و حال موسیقی خیلی باحال‌تر است و بیشتر دوستش داشتم تا حضور در سینما و فیلم.

    جهان هستی براساس موسیقی است

     شما تنها پسر خانواده هستید؟

سینا: خیر، یک برادر دارم که سمت کارهای هنری نیامد.

     آقای حجازی شما این نگرانی را نداشتید که تنها یک پسر شما جذب هنر شد و او هم راه شما را ادامه نداد و در بخش دیگری از هنر مشغول شد؟

صدرالدین: اینکه دلم می‌خواست نام حجازی‌ها در بازیگری ادامه پیدا کند این‌طور نبود؛ هرچند شرایط برای سینا سهل‌الوصول بود. اما خب او کششی به این وادی نداشت و یادم هست از همان بچگی هم موسیقی را دوست داشت. ضمن آنکه در تایید حرف سینا که می‌گوید موسیقی ماندگارتر است می‌گویم که موسیقی برای مخاطب سهل‌الوصول‌تر است. شما می‌توانید موسیقی را در هر شرایطی و هر جایی گوش کنید؛ به همین خاطر با آدم‌ها عجین‌تر و نزدیک‌تر است. ضمن آنکه هنر نمایش هم باز نیاز به موسیقی دارد و اگر موسیقی نباشد آن اثر چیزی کم دارد.

موسیقی حسی‌تر و در عین حال عملی‌تر است. نگاه کنید حتی هزینه ساخت یک آلبوم به مراتب بسیار کمتر از تهیه یک فیلم است. حتی به این موضوع دقت کنید که شما می‌توانید در یک آلبوم مثلا ۱۰ موضوع را در ۱۰ ترک عنوان کنید اما در سینما شما فقط می‌توانید یک موضوع و حرف را بیان کنید.

     در واقع موسیقی پیشروتر و پیشگام‌تر از سینماست. . . ؟

صدرالدین: بله، زمانی که سینما نبود، موسیقی وجود داشت. اصلا موسیقی با آفرینش و خلقت درآمیخته است. جهان هستی براساس موسیقی است.  حتی همین راه رفتن ما هم براساس ریتم است. همه اتفاق‌های دنیا هارمونی دارد و به همین علت موسیقی دارای اعتبار ویژه‌ای است.

    پدر برای فرزندش یک الگوست

     جناب حجازی به نظر شما سینا هنرمند است؟

صدرالدین: سینا را منهای کارش در این عرصه اساسا به خاطر منشی که دارد هنرمند می‌دانم. در واقع منش هنرمندانه او برای من جذاب است چون حتی اگر کار موسیقی نمی‌کرد و در حرفه بازیگری حضور داشت آن را هنرمندانه انجام می‌داد. به فرض اگر قرار بود مجتمعی را بسازد آن را هم هنرمندانه می‌ساخت. این حس هنری در وجود اوست.

     این حس را شما در تربیتش به او منتقل کردید؟

صدرالدین: به نظرم اگرچه بحث ژن مطرح است اما بخشی از آن هم اکتسابی است. این خیلی طبیعی است. پدر برای بچه‌اش یکی از الگوهاست. ارتباط پدر با فرزند، دیالوگ‌هایی که بین آنها برقرار می‌شود؛ محیط زندگی و. . . تاثیرگذار هستند. وقتی سینا می‌بیند که پدرش به شعر علاقه دارد ناخودآگاه او هم کنجکاو می‌شود؛ همان‌طور که من علاقه به شعر را از پدرم دارم.

     پدرتان شعر هم می‌گفتند؟

صدرالدین: بله اما ایشان در واقع روحانی بودند. من هم از پدرم تاثیر گرفتم. به یاد دارم ۱۳ ساله بودم که بالای منبر رفتم.

     وقتی با این زمینه خانوادگی وارد هنر شدید مخالفت نکردند؟

صدرالدین: اتفاقا ایشان ذهن روشنی داشتند و بسیار مرا تشویق کردند. یادم نمی‌رود که به من گفتند اگر بتوانی بازیگر خوبی شوی خیلی بهتر از آن است که یک واعظ معمولی باشی. او معتقد بود که من با بازیگری می‌توانستم اثرگذارتر باشم و تشویق‌های ایشان خیلی به من کمک کرد.

     شما هم همین رویه را در رابطه با سینا در پیش گرفتید؟

صدرالدین: حتما همین‌طور بود. این مسیری بود که سینا خودش انتخاب کرد و من هم همیشه حمایتش کردم. البته گاهی مخالفت‌هایی بود اما به شکل منطقی قانع می‌شدم؛ مثلا در مورد شیوه شروع کارش دنبال چیزی بود که من مخالف بودم اما بعد دیدم این از اشراف او بر شرایط ناشی می‌شود و اتفاقا نظرش درست بود و جواب هم داد؛ مثلا من می‌گفتم بهتر است با تیتراژ تلویزیون شروع کنی اما او با تک‌آهنگ‌های اینترنتی موافق بود. البته شیوه او درست بود.

     و پذیرفتید که درست عمل می‌کند؟

صدرالدین: بله. به نظرم رابطه پدر و پسری که در یک مسیر هستند، حالا در شاخه‌های مختلف، می‌تواند به رابطه مرید و مرادی هم بدل شود که گاهی جای آنها می‌تواند تغییر کند. یعنی جایی که می‌بینم که اطلاعات و جهان‌بینی پسرم نسبت به حرفه‌اش از من بیشتر است، مرید او می‌شوم.

     اینکه پسرتان جاهایی اطلاعاتی بیشتر از شما داشته باشد باعث احساس خجالت در شما نمی‌شود؟

صدرالدین: اتفاقا این باعث افتخار من می‌شود. جاهایی بوده که من به سینا تاسی کرده‌ام.

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگان

همیشه ریتم را دوست داشتم

     سینا جان چه زمانی بود که خیلی جدی به سمت موسیقی رفتید؟

سینا: دانشجو بودم و درس می‌خواندم که دکتر یا مهندس بشوم. ترم ۸ بودم و ۶ واحد مانده بود که درسم در رشته مدیریت دولتی تمام شود. بعد دیدم دانشگاه به تو یاد می‌دهد که این مدرک به هیچ دردی نمی‌خورد. برای همین درس را رها کردم و آمدم سمت موسیقی گرچه این علاقه همیشه در من بود و یک دفعه ایجاد نشد.

     شما در موسیقی به سبک رگه پرداخته‌اید؛ در ذهن من نخستین چیزی که از این سبک شکل می‌گیرد نام باب مارلی است. شما هم با دیدن تصویر باب مارلی بود که خواستید دنبال این سبک بروید؟

سینا: من همیشه ریتم را دوست داشتم و نخستین‌سازی که شروع کردم تنبک بود. بعد دیدم ‌سازی ایرانی است که من نمی‌توانم در آن کار خاصی انجام بدهم چون تا دلتان بخواهد در این زمینه مشاهیر داریم. برای همین سراغ تومبا رفتم. دوره نوجوانی من با تومبا و پرکاشن و. . . گذشت. نقطه طلایی این سازها در موسیقی رگه و آمریکای لاتین است یعنی از علاقه‌ای که به آن نوع موسیقی داشتم و می‌خواستم ببینم چطور این سازها را می‌نوازند درگیر این سبک موسیقی شدم.

     یعنی سازبندی کارهای‌شان شما را جلب کرد؟

سینا: درواقع اول آن ریتم بود که یقه من را گرفت و ریتم هم ساز شد و ساز هم رسید به موسیقی آمریکای جنوبی. کارهای کارلوس سانتانا را می‌شنیدم که عموما بی‌کلام بودند و بعد از آن پله پله به کارهای وکال مانند باب مارلی رسیدم.

     آن موقع می‌دانستید نام آن سبک رگه است؟

سینا: نه اینکه نشناسم. به هر حال شما وقتی دنبال سبک خاص از موسیقی برای شنیدن هستید اول از هر چیزی می‌خواهید بدانید سبکش چیست اما به شکل دقیق و کامل نمی‌دانستم رگه چیست. یعنی طوری نبود که به راحتی رگه را بین ریتم‌های آمریکای لاتین تشخیص بدهم. این پایه علاقه من به موسیقی به این شکل است.

     این جذابیت باعث شد بخواهید آن را دنبال کنید؟

سینا: عموم ملودی‌هایی که ما شنیده‌ایم شرقی است. برای همین این ملودی‌ها در ذهنم بود. آشنایی با آن سبک موسیقی باعث شد اینها را با هم تلفیق کنم و از دل آن ریتم ها و ضد ضرب‌ها و ملودی آشنای شرق خودمان رسید به این جنس از کار. همین حالا اگر تنظیم را از روی کارهای من ‌بردارید خط ملودی‌اش ایرانی است.

     چرا سراغ کارهای باکلام رفتید که مجبور شوید به آن رنگ و بوی ایرانی بدهید؟

سینا: برای آنکه حرف داشتم. به نظرم و در نگاه من این‌طور است که هرکسی که به سمت موسیقی می‌آید حرفی برای گفتن دارد و می‌خواهد چیزی را بیان کند؛ مثلا من همیشه می‌خواستم درباره فاصله طبقاتی حرف بزنم. خب موسیقی مورد علاقه من هم این سبک است؛ برای همین در ترک «دیدی داری» آنها را با هم تلفیق کردم تا با شکل موسیقی محبوبم حرف دلم را بزنم. اگر حرف داشته باشی با موسیقی بدون کلام نمی‌توانی اغنا شوی و آن را بگویی.

     می‌توانیم بگوییم خواستید متفاوت باشید و کارهای متفاوت انجام بدهید که خودتان را برتر نشان بدهید؟

سینا: این اصلا نگاه و قضاوت صحیحی نیست چون من اصلا نمی‌خواستم بگویم موزیسین متفاوتی هستم. این سبکی بود که دوستش داشتم. اتفاقا الان شما در هر جای دنیا صحبت از رگه کنید می‌گویند خدا بیامرزدت؛ دوران طلایی آن تمام شده تو تازه می‌خواهی رگه کار کنی؟!! اما چون در مملکت ما این سبک نبود به آن انگ متفاوت بودن می‌زنند.

     البته این مساله یکه‌تاز بودن، سودهایی هم دارد. . . !

سینا: بله اما این‌طور نبود که من بخواهم مثلا از یک خط سیری بیرون بروم و بگویم همه مشکی پوشیده‌اند و در یک مسیر هستندپس من لباس قرمز بپوشم و از مسیر مخالف بروم.

    عنوان کرده‌اید که محسن چاووشی الگوی شما بوده اما من حس می‌کنم سبک کار شما بیشتر به کارهای سیروان خسروی نزدیک است. . .

سینا: من این را در مصاحبه‌های قبلی هم گفته‌ام که این شباهت‌ها را که می‌گویید نمی‌فهمم. گاهی انگار ما می‌ترسیم به کسی که ملاقاتش می‌کنیم بگوییم چهره‌ات جدید است، می‌گوییم مثلا پسرعمو یا دوستی دارم که خیلی شبیه شماست. انگار وحشت داریم یک سبک، یک آدم یا یک کار جدید بیاوریم و بپذیریم. این پذیرش در فرهنگ ما کم است. خواننده جدید که می‌آید باید بگوییم شبیه یک نفر قبلی است. نه ریتم آهنگ‌های من شبیه سیروان است و نه نوع خواندنم شبیه محسن چاووشی. به نظرم نه‌تنها شباهتی وجود ندارد بلکه با این شکل نگاه به خصوص در رسانه‌ها باعث می‌شویم آرتیست‌ها شبیه هم شوند.

     اگر شباهتی وجود ندارد پس چرا از سوی افراد مختلف مطرح می‌شود؟

سینا: به همین علت که گفتم. ضمن آنکه برای نخستین بار و از سمت شماست که می‌شنوم کارهایم شبیه کارهای سیروان خسروی است. او کارهایش الکترونیک است. حتی خوانش ما مثل هم نیست. شاید از نظر کاراکتری شبیه باشیم اما کارهای من ریتمیک نیست و برعکس سیروان ضدضرب است.

     در تیپ و ظاهر چقدر سعی کردید متفاوت باشید؟

سینا: راستش این کار را کردم. من به این مساله زیاد دقت می‌کردم که بعضی چهره‌ها هستند وقتی شابلون آنها را روی دیوار می‌زنند بسیار قابل تشخیص هستند یعنی از روی همان تصویر شابلونی می‌توانید آن شخص را بشناسید. انگار حتی شابلون تصویرشان امضای آنهاست. از آنجا که خدا به من موهای فری داده سعی کردم تمرکزم بیشتر روی آنها باشد که مثلا اگر روزی یک نفر شابلونی از من زد از روی موهای فرش مشخص بشود من هستم.

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگان

     روحیه انتقادی تان به غیر موسیقی انگار دامن خانواده را هم گرفته!؟

سینا: بله. البته انتقاد نبود و تعریف بود؛ مثلا آهنگ ماما که برای مادرم خواندم. شوخی‌هایی هم کردم که مثلا یکی از آنها را پاک کردم. مثلا در آلبومم نوشته بودم این کار را تقدیم می‌کنم به پدر و مادرم که زحمت به دنیا آمدن مرا کشیدند ولی چون حس کردم در ارشاد حذف می‌شود آن را پاک کردم.

    یک فرزند در هر سنی باشد برای پدرش همیشه بچه است!

     آقای حجازی شما این رویه سینا را می‌پسندید؟

صدرالدین: من دوست نداشتم سینا را در حرفه خودمان بیاورم چون خودم هیچ وقت حس خوبی نسبت به دوستانی که بچه‌های خودشان را وارد کار می‌کردند، نداشتم. خدا خسرو شکیبایی را رحمت کند؛ هنگام فیلمبرداری یک کار با هم در شهرستان همخانه بودیم. آن زمان جمعیت ایران حدود ۶۵ میلیون نفر بود. به او گفتم خسرو من ایمان دارم در این جمعیت ۶۵ میلیون نفری دست کم ۱۰ یا ۱۵ میلیون نفر مثل من و تو وجود دارد که استعداد و ذوق بازیگری را دارند اما حالا براساس شانس و تلاش و. . . شرایطی به وجود آمده که ما اینجا هستیم و ۳۰ سال جلوی دوربین رفتیم.

چه بسا اگر این اتفاق برای آنها هم رقم می‌خورد الان یا جای ما بودند یا در کنار ما. برای همین مخالفم کسی بچه خودش را وارد عرصه کند چون همیشه احساس می‌کنم حضور این بچه جای یکی از آن ۱۵ میلیون نفر را می‌گیرد. چون پسر من امکانش را داشت که دست کم در یک کار به خاطر پدرش بازی کند و خودش را نشان دهد اما آن پسر ندارد. راستش بچه من اگر خودش با علم، دانش، استعداد و تلاش خودش هم به این عرصه بیاید مردم باور نمی‌کنند و همیشه این فکر وجود دارد که پدرش او را وارد کرده است. البته سینا هم خودش این اکراه را داشت. حتی یک زمانی اتفاق افتاد که نقش یک داستان را برایش در نظر گرفتند آن هم با کارگردانی اهل نام و مولف اما خودش احساس کرد که این کار را دوست ندارد.

     پس تنها تجربه مشترک بازیگری شما همان کار «از بلور خون» بود که سینا نقش فرزند شما را داشت؟

صدرالدین: بله و چقدر هم تجربه خوبی شد. من و مصطفی طاری در نقش دو خلافکار بودیم. در بخشی از داستان من با همسر و فرزندم که سینا نقش آن را داشت درگیر می‌شوم، فرزندم در آن سکانس خون گریه می‌کرد تا جلوی درگیری من را بگیرد. شاید اگر الان کسی آن فیلم را ببیند بگوید بازیگری در خون سینا بود و باید حتما آن را دنبال می‌کرد و به خاطر همین ذوق ذاتی سیناست که می‌پندارم می‌توانیم ۴۸ ساعت با هم صحبت کنیم و خسته نشویم.

گاهی جای مراد و مرید بین ما عوض می‌شود. شما زمانی کسی را دوست دارید که از او چیزهایی هم یاد می گیرید و من با افتخار می‌گویم از سینا چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام. حتی اگر ۶۰ سالش بشود باز هم بچه من است اما این سن یک عدد است مهم دانش اوست.

     آلبوم را پدرتان هم شنیده و نظر داده؟

سینا: بله ما کارها را بارها و بارها با هم شنیده‌ایم اما راستش من در نهایت حرف خودم را می‌زنم و کارم را می‌کنم.

     از آلبوم راضی هستید؟ می‌خواهم بدانم چقدر در آن جبر و مسائل مجاز شدن دخیل بوده و تو را از آن سینا حجازی که خودت دوست داشتی جدا کرده است؟

سینا: به هر حال وقتی مجوز می‌گیرید یعنی باید از فیلترهایی عبور کنید. اما من همه تلاش خودم را کردم که این اتفاق نیفتد که مخاطب بگوید حالا که مجاز شده نمی‌تواند مانند قبل حرف‌هایش را بزند و به همین خاطر کارش جذابیت قبل را ندارد. اما معتقدم خودم نباید نظری درباره آلبوم بدهم چون کار اشتباهی است. درنهایت این آلبوم نتیجه فکر و تلاش و احساس من است یا به عبارتی همان که همه هنرمندان می‌گویند، فرزند من است، اینکه بلند یا کوتاه، زشت یا زیباست مهم نیست؛ من دوستش دارم. مهم این است مردم خوششان بیاید.

     برای تیتراژ برنامه‌ای دارید؟

سینا: فعلا نه و البته رغبتی هم ندارم.

     اما به نظر می‌آید موفق بودید و حتی در جشن دنیای تصویر، نامزد جایزه هم شدید…

سینا: بله کاندیدا شدم اما در واقع من آن آهنگ را چهار سال قبل از سریال «مسیر انحرافی» ساخته بودم و سازندگان آن کار چون دیدند به موضوع کارشان می‌خورد پارت اول آهنگ را برداشتند و استفاده کردند. به نظر کار سفارشی هیچ وقت خوب نمی‌شود. بقالی که نیست بگویند پنیر داری و تو بگویی دارم یا ندارم.

     کدام وجهه سینا و کارش را دوست دارید؟

صدرالدین: به نظرم سینا قائم به خودش است، بعد از خدا و خواست او که در آن شک نداریم سینا خودش حرکت کرد. اگر قرار بود برود دنبال مجوزش منتظر من نمی‌ماند. حتی من بارها زنگ زده‌ام که بخواهم کاری برایش انجام بدهم اما او نپذیرفته و من به این روحیه‌اش خیلی افتخار می‌کنم.

جاهایی بوده که حضور من به سریع‌تر و ساده‌تر انجام شدن کارش کمک می‌کرد اما خودش با سعی و سختی آن را انجام داد و این برای من خیلی لذت‌بخش بود. متکی بودن به خودش بی‌نظیر است. من خودم هم همین‌طور بودم. وقتی از یک جای کوچک برای کار به شهر آمدم کسی حمایتم نکرد و در همه این سال‌ها هم کسی پشتم نبوده است اگرچه خودم بارها دست خیلی‌ها را گرفتم اما شده وقتی چند سال بیکار بودم کسی نپرسیده حالت چطور است. به نظرم مهم است افرادی که در این وادی قدم برمی‌دارند روی پای خودشان بایستند و تلاش کنند چون در این صورت خیلی موفق‌تر هستند تا اینکه روی دیوار کسی یادگاری بنویسند.

همسر میترا حجار همسر صدرالدین حجازی همسر سینا حجازی خانواده سینا حجازی خانواده بازیگران بیوگرافی صدرالدین حجازی بیوگرافی سینا حجازی اینستاگرام سینا حجازی اینستاگرام خوانندگان

رابطه پدر و پسری ما متفاوت است!

     پسرتان با شما روراست است؟

صدرالدین: خیلی زیاد و این رک بودنش را دوست دارم. رابطه ما طوری است که یک ساعت با هم از خنده ریسه می‌رویم و یک دفعه هم اشک هم را درمی‌آوریم. گاهی سینا جلوی جمع حرفی را زده که شاید اگر پدر دیگری بود حالش بد می شد. منظورم بی‌احترامی نیست. منظورم این است که همه چیز حتی اشتباه شما را همانجا مقابل شما عنوان می‌کند. این برای من لذت‌بخش است و نشان می‌دهد پسرم مراقبم است و جایی اگر اشتباهی بکنم حواسش جمع است.

     این نگاه پدر باعث شده با ایشان راحت باشید؟

سینا: اتفاقا من این راحتی را از بابا دارم.

     شما این شکل رابطه را دوست دارید؟

سینا: خیلی زیاد چون من پدر و پسر با این شکل و حد از رفاقت خیلی کم دیده‌ام.

     کدام کار پدر را دوست ندارید؟

سینا: این سوال سختی است چون به هر حال پدرم هستند و کارهای‌شان را دوست دارم اما بوده کارهایی که فکر می‌کنم می‌توانست بهتر باشد و مثلا گفته‌ام این نقش و بازی‌تان آنقدر پررنگ نبود اما طوری نبوده که کل کار را نفی کنم.

     کاری از پدرتان است که ندیده باشید؟

سینا: خیلی زیاد. البته به علل مختلفی؛ مثلا اینکه بعضی کارهای بابا برای زمان قبل از تولد من است و بیشترشان پیدا نمی‌شود؛ مثل همان کاری که در آن بازی هم کردم. پدرم در مدت۵۰ سال نزدیک ۳۰۰ کار بازی کرده است. البته این را می‌گویم که همیشه مراقب بودم کسی رابطه پدر و پسری ما را نداند.

     چرا؟

سینا: شما می‌دانید که نیکلاس کیج، برادرزاده فورد کاپولا است ولی چون نمی‌خواست کسی بگوید از رانت عمویش استفاده می‌کند نامش را عوض کرد. به نظرم اگر ننه صمد هم خاله کاپولا بود الان آنجلینا جولی شده بود. هیچ وقت دوست نداشتم مردم بگویند طرف چون در این کار است پسرش را می‌خواهد وارد کند و. . . از این نگاه و اعتبار قرض کردن بدم می‌آمد. سعی کردم کسی متوجه آن نشود. الان دیگر مرا به شکل مستقل می‌شناسند و آلبومم در مراحل انتشار است. الان دیگر ابایی ندارم بگویم پسر صدرالدین حجازی هستم. چون بیل‌هایم را خودم جای دیگری زدم تا از اعتبار پدرم استفاده نکنم.

اینستاگرام خوانندگان اینستاگرام سینا حجازی بیوگرافی سینا حجازی بیوگرافی صدرالدین حجازی خانواده بازیگران خانواده سینا حجازی همسر سینا حجازی همسر صدرالدین حجازی همسر میترا حجار


ادامه مطلب ...