جام جم سرا:
اگر فرد مورد نظر شما برای ازدواج گزینه مناسبی باشد، شما می توانید از انتخاب خود دفاع کنید یعنی اگر شما از نظر عقلانی و بر اساس ملاک هایتان نه با هندی بازی و عاشق شدن افراطی، همسر آینده تان را انتخاب کرده باشید و هم کفو بودن از نظر مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، تحصیلات، قیافه و... را رعایت کرده باشید می توان گفت فرد موردنظر شما، گزینه مناسبی برای ازدواج است اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزندشان، به دلیل نداشتن ملاک های اصلی و هم کفو نبودن فرد با فرزند یا خانواده شان است. البته این جمله به معنی این نیست که هیچ پدر و مادری در این باره اشتباه نکرده اند و هرگز تصمیم های آنان نادرست نخواهد بود.
دغدغه والدین را نادیده نگیرید
رضا آذریان کارشناس و مشاور خانواده با بیان این مطلب می گوید: در بحث ازدواج، افراد باید آمادگی های مختلفی را داشته باشند که یکی از این آمادگی ها، آمادگی خانواده است. آمادگی خانواده برای ازدواج هر فرزندی در چندین بعد قابل بررسی است.
به طور مثال باورهای خانواده اهمیت دارد، در بعضی خانواده ها ترتیب سنی بچه ها اصلی ترین ملاک برای ازدواج آن هاست و هیچ گاه فرزند کوچک تر نمی تواند از فرزند بزرگ تر زودتر ازدواج کند. شرایط اقتصادی خانواده برای ازدواج فرزندشان هم شامل آمادگی خانواده محسوب می شود. وقتی خانواده به هر دلیل منطقی آمادگی لازم برای عروس کردن دختر یا داماد کردن پسر را ندارد، فرزندان نباید با نادیده گرفتن دغدغه های والدین برای ازدواج در یک زمان خاص اصرار کنند.
این گونه از انتخاب تان دفاع کنید
این مشاور خانواده می افزاید: مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندشان نمی شوند حتی اگر با ازدواج او ۱۰۰درصد مخالف باشند. بنابراین اگر پدر یا مادری با فرد موردنظر فرزندشان برای ازدواج مخالف هستند، فرزندان باید دلایل آن ها را بشنوند. اگر این دلایل منطقی و عقلانی باشد، جوانان نباید احساسی تصمیم بگیرند و بگویند که فقط ما ۲نفر مهم هستیم و پیوند قلبی ما ۲نفر همه مشکلات مان را حل خواهد کرد.
فرزندان باید روی دلایل منطقی فکر کنند. اگر هم دلایل غیرمنطقی بود، در گام اول باید در یک فضای صمیمی و یک فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنند. جوانان باید ملاک هایشان را برای پدر و مادرشان بازگو کنند و بگویند که چرا و بر چه اساسی از این انتخاب شان دفاع می کنند.
با این حال، ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما منطقی نباشد در این شرایط بهتر است از یک ناظر بی طرف که می تواند بزرگ فامیل باشد، کمک بگیرید تا او دلایل را بررسی کند. این ناظر بی طرف باید مورد تأیید والدین و فرزندشان باشد.
صبر هم لازمه متقاعد کردن والدین است
آذریان ادامه می دهد: زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند، باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
توجه ویژه والدین به اختیار فرزندشان
این مشاور خانواده معتقد است: جوانان نباید فراموش کنند که همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج، به والدین مان نیاز داریم. البته پدر و مادرها هم باید به بحث اختیار در جوانان برای انتخاب همسر آینده شان توجه ویژه ای داشته باشند. بالاخره اگر جوانی با فردی که هیچ علاقه ای به او ندارد، ازدواج کند به احتمال زیاد زندگی او شکست خواهد خورد و شاید باعث سرشکستگی اجتماعی خانواده اش هم بشود. پدر و مادرها باید به فرزندانشان کمک کنند تا آن ها قدرت تصمیم گیری و انتخاب صحیح را در خودشان افزایش دهند زیرا در غیر این صورت، اعتماد به نفس فرزندشان به شدت کاهش می یابد.
ازدواج پیوند ۲نفر نیست، پیوند ۲خانواده است
تبیان نیز در این باره می نویسد: ازدواج در ایران به معنی پیوند ۲ نفر نیست، شما با ازدواج تان ۲خانواده و در برخی مناطق کشور ۲ طایفه را به هم پیوند می زنید و به همین دلیل، خانواده سهم بزرگی در انتخاب و زندگی آینده فرزندان دارد. آن قدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سایه این مخالفت همواره بر سر زندگی تان خواهد بود.
چه طور والدینمان را راضی کنیم؟
ازدواج با رضایت والدین، آرامش بیشتری را برای شما در پی دارد اگر والدین شما با دلایل نه چندان منطقی با ازدواج تان مخالفت می کنند می توانید با چند راه حلی که در ادامه خواهید خواند، تلاش کنید که نظر مساعد آن ها را جلب کنید.
۱ - اول از همه بگوییم که تهدید، پرخاشگری، دعوا یا فرار از خانه و ... به هیچ نتیجه ای نمی رسد و فقط آتش معرکه را بیشتر می کند. بنابراین از فکر راه حل های بیهوده بیرون بیایید و بیشتر تلاش کنید در سکوت و آرامش ماجرا را پیش ببرید.
۲ - با والدین تان صحبت کنید، در شرایطی آرام و منطقی بحث را پیش بکشید و سعی کنید نظر مثبت شان را جلب کنید. والدین شما، حتما دلایلی برای مخالفت شان دارند. آن ها را بشنوید و سعی کنید فارغ از شور و شوق عاشقی و هیجانات مقطعی، این دلایل را تحلیل کنید. شاید واقعا حق با آن ها باشد. می توانید این دلایل را با فرد سومی که به بی طرفی او اطمینان دارید در میان بگذارید و با او مشورت کنید. این فرد می تواند دوست، استاد، بزرگ فامیل یا مشاور باشد.
۳ - والدین گاهی به خاطر بی اعتمادی به شما با انتخاب تان مخالفت می کنند، چون فکر می کنند به قدر کافی بزرگ و عاقل نشده اید. در این شرایط باید دلایل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشریح کنید و با صحبت های منطقی به پدر و مادرتان ثابت کنید که بزرگ و قابل اعتماد هستید.
۴ - اگر هیچ کدام از راه ها نتیجه نداد، سعی کنید همراه والدینتان پیش مشاور خانواده بروید و در شرایطی منصفانه درباره مشکل صحبت کنید.
مخالفت خانواده ها را جدی بگیرید
اگر مخالفت خانواده ها به این دلیل بود که دو خانواده از نظر مذهبی در یک سطح نیستند، اگر اختلاف مالی فراوان بین خانواده ها وجود داشت، اگر فاصله سنی شما و فرد مورد علاقه تان بسیار زیاد است و اگر مخالفت والدین به دلیل موجه نبودن شخصیت فرد موردنظر است (در حالی که شما به اشتباه فکر می کنید، می توانید با قدرت عشق و صبر او را عوض کنید) بهتر است به توصیه والدین تان گوش دهید و بی گدار به آب نزنید. حساسیت والدین در این مسائل کاملا منطقی است و شما باید در انتخاب تان دقت بیشتری داشته باشید. (خراسان)
جام جم سرا:
اگر فرد مورد نظر شما برای ازدواج گزینه مناسبی باشد، شما می توانید از انتخاب خود دفاع کنید یعنی اگر شما از نظر عقلانی و بر اساس ملاک هایتان نه با هندی بازی و عاشق شدن افراطی، همسر آینده تان را انتخاب کرده باشید و هم کفو بودن از نظر مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، تحصیلات، قیافه و... را رعایت کرده باشید می توان گفت فرد موردنظر شما، گزینه مناسبی برای ازدواج است اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزندشان، به دلیل نداشتن ملاک های اصلی و هم کفو نبودن فرد با فرزند یا خانواده شان است. البته این جمله به معنی این نیست که هیچ پدر و مادری در این باره اشتباه نکرده اند و هرگز تصمیم های آنان نادرست نخواهد بود.
دغدغه والدین را نادیده نگیرید
رضا آذریان کارشناس و مشاور خانواده با بیان این مطلب می گوید: در بحث ازدواج، افراد باید آمادگی های مختلفی را داشته باشند که یکی از این آمادگی ها، آمادگی خانواده است. آمادگی خانواده برای ازدواج هر فرزندی در چندین بعد قابل بررسی است.
به طور مثال باورهای خانواده اهمیت دارد، در بعضی خانواده ها ترتیب سنی بچه ها اصلی ترین ملاک برای ازدواج آن هاست و هیچ گاه فرزند کوچک تر نمی تواند از فرزند بزرگ تر زودتر ازدواج کند. شرایط اقتصادی خانواده برای ازدواج فرزندشان هم شامل آمادگی خانواده محسوب می شود. وقتی خانواده به هر دلیل منطقی آمادگی لازم برای عروس کردن دختر یا داماد کردن پسر را ندارد، فرزندان نباید با نادیده گرفتن دغدغه های والدین برای ازدواج در یک زمان خاص اصرار کنند.
این گونه از انتخاب تان دفاع کنید
این مشاور خانواده می افزاید: مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندشان نمی شوند حتی اگر با ازدواج او ۱۰۰درصد مخالف باشند. بنابراین اگر پدر یا مادری با فرد موردنظر فرزندشان برای ازدواج مخالف هستند، فرزندان باید دلایل آن ها را بشنوند. اگر این دلایل منطقی و عقلانی باشد، جوانان نباید احساسی تصمیم بگیرند و بگویند که فقط ما ۲نفر مهم هستیم و پیوند قلبی ما ۲نفر همه مشکلات مان را حل خواهد کرد.
فرزندان باید روی دلایل منطقی فکر کنند. اگر هم دلایل غیرمنطقی بود، در گام اول باید در یک فضای صمیمی و یک فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنند. جوانان باید ملاک هایشان را برای پدر و مادرشان بازگو کنند و بگویند که چرا و بر چه اساسی از این انتخاب شان دفاع می کنند.
با این حال، ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما منطقی نباشد در این شرایط بهتر است از یک ناظر بی طرف که می تواند بزرگ فامیل باشد، کمک بگیرید تا او دلایل را بررسی کند. این ناظر بی طرف باید مورد تأیید والدین و فرزندشان باشد.
صبر هم لازمه متقاعد کردن والدین است
آذریان ادامه می دهد: زمانی که پدر و مادر به هیچ وجه راضی نمی شوند و به عبارتی اصلا حاضر نیستند حرف های شما را بشنوند یا طرف مقابل را ببینند، باید بدانید که الان زمان قانع کردن پدر و مادر نیست. شما باید صبر کنید تا پدر و مادر از فضای عاطفی و هیجانی خود بیرون بیایند چون در فضای هیجانی آدم ها نمی توانند خوب به مسئله نگاه کنند و تصمیم بگیرند، بنابراین دختر و پسر باید با درایت، صبر کنند تا زمان مناسب برای حرف زدن فرا برسد.
توجه ویژه والدین به اختیار فرزندشان
این مشاور خانواده معتقد است: جوانان نباید فراموش کنند که همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج، به والدین مان نیاز داریم. البته پدر و مادرها هم باید به بحث اختیار در جوانان برای انتخاب همسر آینده شان توجه ویژه ای داشته باشند. بالاخره اگر جوانی با فردی که هیچ علاقه ای به او ندارد، ازدواج کند به احتمال زیاد زندگی او شکست خواهد خورد و شاید باعث سرشکستگی اجتماعی خانواده اش هم بشود. پدر و مادرها باید به فرزندانشان کمک کنند تا آن ها قدرت تصمیم گیری و انتخاب صحیح را در خودشان افزایش دهند زیرا در غیر این صورت، اعتماد به نفس فرزندشان به شدت کاهش می یابد.
ازدواج پیوند ۲نفر نیست، پیوند ۲خانواده است
تبیان نیز در این باره می نویسد: ازدواج در ایران به معنی پیوند ۲ نفر نیست، شما با ازدواج تان ۲خانواده و در برخی مناطق کشور ۲ طایفه را به هم پیوند می زنید و به همین دلیل، خانواده سهم بزرگی در انتخاب و زندگی آینده فرزندان دارد. آن قدر که اگر پدر و مادر مخالف ازدواج شما باشند، سایه این مخالفت همواره بر سر زندگی تان خواهد بود.
چه طور والدینمان را راضی کنیم؟
ازدواج با رضایت والدین، آرامش بیشتری را برای شما در پی دارد اگر والدین شما با دلایل نه چندان منطقی با ازدواج تان مخالفت می کنند می توانید با چند راه حلی که در ادامه خواهید خواند، تلاش کنید که نظر مساعد آن ها را جلب کنید.
۱ - اول از همه بگوییم که تهدید، پرخاشگری، دعوا یا فرار از خانه و ... به هیچ نتیجه ای نمی رسد و فقط آتش معرکه را بیشتر می کند. بنابراین از فکر راه حل های بیهوده بیرون بیایید و بیشتر تلاش کنید در سکوت و آرامش ماجرا را پیش ببرید.
۲ - با والدین تان صحبت کنید، در شرایطی آرام و منطقی بحث را پیش بکشید و سعی کنید نظر مثبت شان را جلب کنید. والدین شما، حتما دلایلی برای مخالفت شان دارند. آن ها را بشنوید و سعی کنید فارغ از شور و شوق عاشقی و هیجانات مقطعی، این دلایل را تحلیل کنید. شاید واقعا حق با آن ها باشد. می توانید این دلایل را با فرد سومی که به بی طرفی او اطمینان دارید در میان بگذارید و با او مشورت کنید. این فرد می تواند دوست، استاد، بزرگ فامیل یا مشاور باشد.
۳ - والدین گاهی به خاطر بی اعتمادی به شما با انتخاب تان مخالفت می کنند، چون فکر می کنند به قدر کافی بزرگ و عاقل نشده اید. در این شرایط باید دلایل خود را از انتخاب فرد مورد نظر تشریح کنید و با صحبت های منطقی به پدر و مادرتان ثابت کنید که بزرگ و قابل اعتماد هستید.
۴ - اگر هیچ کدام از راه ها نتیجه نداد، سعی کنید همراه والدینتان پیش مشاور خانواده بروید و در شرایطی منصفانه درباره مشکل صحبت کنید.
مخالفت خانواده ها را جدی بگیرید
اگر مخالفت خانواده ها به این دلیل بود که دو خانواده از نظر مذهبی در یک سطح نیستند، اگر اختلاف مالی فراوان بین خانواده ها وجود داشت، اگر فاصله سنی شما و فرد مورد علاقه تان بسیار زیاد است و اگر مخالفت والدین به دلیل موجه نبودن شخصیت فرد موردنظر است (در حالی که شما به اشتباه فکر می کنید، می توانید با قدرت عشق و صبر او را عوض کنید) بهتر است به توصیه والدین تان گوش دهید و بی گدار به آب نزنید. حساسیت والدین در این مسائل کاملا منطقی است و شما باید در انتخاب تان دقت بیشتری داشته باشید. (خراسان)
جام جم سرا: هنوز چند ساعت تا نشستن پرواز دوحه به مشهد مانده اما چادر سیاهش را سر کرده و منتظر پسر بزرگش است تا دنبالش بیاید و او را با خود از سبزوار به مشهد ببرد. مادر شهریار دو ساعت فاصله شهرشان تا مشهد را با دلهره طی میکند. بالاخره به فرودگاه میرسد و سرانجام عقربهها روی ساعت 10 میایستد، 10شب چهارشنبه21خرداد. حالا پسرش شهریار رسیده است. چند دقیقه بعد مردی که موقع رفتن از خانه بسیار قویتر و جوانتر بود وارد سالن میشود. 42ماه زجر صورت این مادر و پسر را کاملا تغییر داده است. دستان شهریار میلرزد و فریاد میزند: «مادر» جدایی چهارساله مادر و فرزند به پایان رسیده است. شهریار در آغوش مادر اشک میریزد. مادر صورت پسرش را لمس میکند. چروکها را میشمارد هر کدام ردی از درد دارند ردی از شکنجه و ناله. خواهر، برادر، همسر برادر شهریار، همه و همه جمع شدهاند و یکبهیک به ملوان آزادشده خوشآمد میگویند و همگی به سمت حرم امامرضا(ع) میروند و شب را در حرم میگذرانند. سپس ظهر شهریار سوار بر ماشین برادر همراه با دیگران به سمت خانهاش سبزوار میرود. دلش برای سنگریزههای این شهر هم تنگ شده است. در ورودی شهر فقط فامیل و نامزدش نیستند که به انتظار ایستادهاند و برای دیدنش لحظهشماری میکنند. هیاتی شامل معاون فرماندار، شهردار، رییس بنیاد شهید سبزوار و... در پنجکیلومتری شهر منتظر ورود او هستند و از وی استقبال گرمی میکنند. نگاه شهریار با نگاه نامزدش گره میخورد. چاووشیخوانان ملوان را به سمت خانهاش میبرند و زندگی بار دیگر آغاز میشود. شهریار علیآبادی که از چنگ دزدان دریایی سومالی آزاد شده و به کشور بازگشته در گفتوگویی با خبرنگار ما درباره سالهای اسارت و نحوه آزادیاش توضیح داده است:
* کشتی شما چطور دزدیده شد؟
**چهار سال قبل دزدان به ما وسط اقیانوس هند حمله کردند و ما را به سمت آبهای ساحلی سومالی بردند.
*حمله چطور اتفاق افتاد؟
**روش کار دزدان دریایی این بود که ابتدا کشتیهای تجاری را شناسایی و بعد به آنها حمله میکردند. آنها با کشتی مادر که کشتیهای ماهیگیری است به وسط آب میآیند و بعد قایقهای تندرو را به آب میاندازند. در مورد ما هم همینطور شد، قایقهای تندرو کشتی ما را محاصره و بعد هم اسیرمان کردند.
*آنها چه تجهیزاتی داشتند؟
**آنها کلاشنیکف و سلاحهای سنگین داشتند و تعدادشان هم زیاد بود وقتی وارد کشتی شدند ابتدا به سمت فرماندهی کشتی رفتند و بعد هم سایر خدمه را اسیر کردند.
*بعد از اسارت به کجا منتقل شدید؟
**آنها کشتی را به سمت آبهای سومالی و در جایی که در اختیار خودشان بود بردند، مدتی در کشتی بودیم و بعد هم ما را به جایی دیگر منتقل کردند.
*گفته شده یکی از خدمه کشتی که هندی بود توسط دزدان کشته شد، این اتفاق چطور افتاد؟
**آن فرد هندی زمان سرقت کشتی کشته نشد بعد از اینکه همه ما را به ساحل بردند و ششماه گذشت آن فرد هندی را کشتند تا به نوعی زهرچشم بگیرند و بگویند خیلی در کارشان جدی هستند.
*در زمان اسارت شرایط چطور بود؟
**خیلی ما را اذیت میکردند شکنجه میشدیم وضعیت بهداشتی بسیار بد بود. خوراک هم کم بود.
*شما را چطور شکنجه میکردند؟
**دستوپاهایمان را میبستند و بعد ما را میزدند.
*این کارها را به چه دلیل انجام میدادند؟ فیلم یا عکس تهیه میکردند؟
**آنها ما را کتک میزدند و بعد به صاحب کشتی یا خانوادههایمان زنگ میزدند که صدای ناله ما را بشنوند. با این کار قصد داشتند خانواده و دولت را تحت فشار بگذارند تا بتوانند هرچه زودتر مبلغی را که میخواستند به دست آوردند. بارها شده بود مرا آویزان کرده و ساعتها در همان حالت نگه داشته بودند. وضعیت بهداشت هم خیلی بد بود.
*فکر میکردی آزاد شوی؟
**میدانستم وزارت امور خارجه کارهایی انجام میدهد، در جریانش قرار داشتم.
*چطور متوجه شده بودی دولت در حال کمک به توست؟
**از طریق سفیر ایران در کنیا یک تلفن برایم فرستاده بودند آنها با گروهی از دزدها صحبت کرده بودند. با شیوخ منطقه و افراد بانفوذ صحبت کردند و توانستند طی یک نقشه کاملا پیچیده ما را آزاد کنند.
*کسی از دزدان دریایی خبر نداشت که شما تلفن همراه دارید؟
**نه، چون در ساعات خاصی صحبت میکردم ضمن اینکه یک گروه دزد آمدند و گوشی را به من دادند کاملا هماهنگشده بود. سفارت ایران خوب توانسته بود در آنها نفوذ کند و یک کار بسیار عجیب انجام داد که باعث آزادی من شد. من با سفیر در ارتباط بودم و کارها هماهنگشده بود.
*بعد از این فرار چه اتفاقی افتاد؟
**تحویل یک گروه دیگر از دزدان شدیم و بعد هم ما را به دولت تحویل دادند. نیروهای سازمانملل در سومالی ما را تحویل گرفتند و با هواپیمای اختصاصی به کنیا منتقل شدم.
*بازهم به دریا برمیگردی؟
**راستش فعلا نمیخواهم در این مورد فکر کنم میخواهم کنار خانوادهام باشم. میخواهم پیش مادرم و همسرم و برادرم در شهرم باشم و با فامیل زندگی کنم، فکر نمیکنم حالا حالاها به دریا و بازگشت به آن فکر کنم.(شرق)
محسن بدون لحظهای مکث این حرفها را گفت و از خانه بیرون آمد، مهتاب را دوست داشت و به نظرش همین کافی بود، اما هر چه تلاش میکرد نمیتوانست خانوادهاش را به این وصلت راضی کند، آنها درباره خانواده مهتاب تحقیق کرده بودند و حالا حتی به خودشان زحمت دیدن او را هم نمیدادند. روانشناسان معتقدند ازدواج در جامعه ایرانی وصلت دو خانواده است نه دو نفر و این یعنی نقش خانواده در انتخاب همسر امری مهم و تاثیرگذار است.اغراق نیست اگر بگوییم شناخت خانواده همسر به اندازه شناخت و انتخاب همسر مهم است، اما چه دلیلی برای این میزان اهمیت در انتخاب خانوادهها وجود دارد؟
مریم حسنی، بانویی سی و شش ساله است که با وجود تفاوتها و مخالفتهای خانوادهاش با حمید ازدواج و چند سالی هم زندگی کرد، اما سرانجام تفاوتها کار خودشان را کردند و حالا چهار سال از جداییاش میگذرد.
او میگوید: هنگامی که با حمید نامزد شدم دو ماه بود که با هم همسایه شده بودیم، خانوادهام مخالف بودند و میگفتند خانوادهها با هم جور نیستند. من خانوادهای مذهبی و سنتی داشتم و حمید خانوادهای غیرمذهبی و به اصطلاح متجدد. آنوقتها معنی حرفشان را درک نمیکردم، فکر میکردم در نهایت این من و حمید هستیم که زیر یک سقف خواهیم رفت، اما بعد از ازدواج هر روز مسالهای پیش میآمد که باعث دلخوریمان میشد. یک روز با پوششم مشکل داشتند، یک روز با نوع حرف زدنم، گاهی میشنیدم که در غیابم خانواده یا دوستان مرا مسخره میکنند. چند ماه پس از عروسی با ورشکسته شدن همسرم مجبور شدیم مدتی در خانه پدرش زندگی کنیم، در آن ایام حتی جزئیترین رفتارهای من زیر ذرهبین بود، چرا که خانواده حمید در تمام کارهایم دخالت میکردند و همسرم فقط از من توقع صبر و حوصله داشت و میگفت که نمیتواند با خانوادهاش مقابله کند. همان یک سال آنقدر به من فشار آمد که مجبور به طلاق شدم. من همسر سابقم را بخشیدهام، اما خانوادهاش را تا ابد نمیبخشم!
فرهنگها و سبکهای متفاوت: هر خانواده در رشد و پرورش فرزندانش راه و رسمی دارد، بسیاری از اعتقادات، باورها، عادتها، رفتارها و سبکهای زندگی از خانواده به ارث رسیده است. حتما این ضربالمثل قدیمی را شنیدهاید: «مادر را ببین و دختر را بگیر.» این یعنی اثر والدین روی فرزندان نه تنها بسیار عمیق است، بلکه حتی پس از ازدواج نیز این اثرات ادامه دارد.
خانوادههای سنتی فرزندانی پایبند به سنت تربیت میکنند و خانوادههای متجدد تمام تلاششان بر این است که فرزندانی شبیه به خود تربیت کنند. حالا تصور کنید فرزندی که سالها با راه و روشی متفاوت زندگی کرده قرار است تمام زندگیش را با دیگری تقسیم کند، به نظرتان تا چند وقت میتواند دوام بیاورد و خودش نباشد یا تا چند مرتبه میتواند سوءتفاهمات پیش آمده میان همسر و خانوادهاش را مدیریت کند و هر بار توضیح دهد که اتفاقات پیش آمده زیر سر تفاوتهاست و قصد و غرضی در کار نیست؟
تفاوت طبقاتی: بسیاری از خانوادهها نسبت به تفاوت طبقاتی نگاهی منفی دارند، در حالی که تفاوت طبقاتی به خودی خود تفاوت تاثیرگذاری نیست، بلکه نگاه آدمها نسبت به این مقوله میتواند این تفاوت را چشمگیر یا تاثیرگذار کند. برخی گمان میکنند ثروتمند بودن در نهایت به مزایایی همچون تحصیلات، شغل خوب یا حتی ویژگیهای رفتاری مانند ادب، نجابت و وقار منتهی میشود، در حالی که شواهد و نمونههای زیادی در زندگی هر کدام از ما وجود دارد که نشان میدهد افراد با سطح درآمد متوسط یا حتی کم توانستهاند فرزندانی باشرافت و مسئولیتپذیر بار بیاورند. بنابراین اگر تفاوت طبقاتی میان دو خانواده، مانعی برای انتخاب است، به بررسی بیشتری برای تصمیمگیری نهایی نیاز است. بسیاری از کسانی که در زندگی از خود لیاقت نشان دادهاند و ما آنها را به عنوان انسانهایی موفق میشناسیم کسانی بودهاند که بدون پشتوانه خانواده و تکیه بر توانایی خویش مسیرشان را یافتهاند.
وصلتی برای دوست داشتن: وقتی به یک نفر بله میگویید و تصمیم میگیرید همسرش باشید، علاوه بر همسر بودن، عروس یا داماد یک خانواده بزرگتر میشوید و باید شریک غم و شادی آنان هم باشید. در صورتی که نتوانید با آنها ارتباط درستی داشته باشید اولین ضربه به رابطه خودتان و همسرتان وارد میشود.
ممکن است همسرتان در دوراهیهای سختی برای انتخاب، میان شما و خانوادهاش قرار بگیرد و مجبور باشد قاضی ناخواسته میان شما باشد. حالا هر تصمیمی که بگیرد یک طرف را ناراحت و طرف دیگر را راضی کرده است. به نظرتان این وضعیت چقدر دوام میآورد؟ ضمن اینکه دوست داشتن فقط یک حس نیست، بلکه امری پویاست که میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات در طول زندگی باشد.
فرزند آینده را دریابید: با تمام این تفاوتها برخی جوانان در نهایت تصمیم به ازدواج میگیرند، چرا که گمان میکنند مسیر زندگی، آنها را سازگار خواهد کرد در حالی که با ورود فرزندان دیگر فقط شما نیستید که باید با این تفاوتها کنار بیایید.
معمولا فرزندان در چنین خانوادهای با روابطی از هم گسسته و مشکلدار مواجه میشوند، روابطی که آنها را دچار سردرگمی میکند و در این شرایط نمیدانند آیا اجازه دارند پدربزرگ و مادربزرگشان را دوست داشته باشند؟ مبادا این علاقه سبب دلگیری پدر یا مادرشان شود. با بزرگشدن فرزندان، زمانی که باید هویتی برای خویش انتخاب کنند، نمیدانند آیا با فرهنگ و باورهای مادر چالش کنند یا با فرهنگ و باورهای پدر.
چنین موقعیتی بستری برای سرکشی، آشفتگی خانواده، از بین رفتن روابط صمیمانه و در نهایت عدم احراز یک هویت سالم را برای نوجوان فراهم میکند.
اصالت خانوادگی
خانواده اصیل یعنی چه؟ حقیقت این است که در جامعه کنونی هیچ تعریف ثابت و دقیقی از اصالت وجود ندارد، چرا که هر کس با توجه به شرایط خود و عرف جامعه تعریفی برای اصالت دارد. برخی اصالت را ثروتمند بودن یک خانواده تعبیر میکنند، حالا اگر این ثروت از نیاکان به ارث رسیده باشد که چه بهتر! برخی دیگر هم داشتن خانوادهای تحصیلکرده را معیار اصالت میدانند. عدهای نجیب و خوشنام بودن یک خانواده را در یک محله اصالت میدانند و عدهای دیگر مذهبی و معتقد بودن را.
اصیل در واژه به معنای اصل بودن و ریشه داشتن است. یعنی اگر به سادهترین شکل بخواهیم اصالت را معنا کنیم، اصالت به داشتن یک پدر و مادر خوب اشاره دارد و نه چیزی بیش از این، اما افراد زیادی برای توصیف یک خانواده از این واژه استفاده میکنند.
فارغ از درست یا غلط بودن این تعابیر، وقتی معیاری مثل اصالت را مطرح میکنید و خواهان خانوادهای اصیل هستید مشخص کنید اصالت از نظر شما و خانوادهتان به چه ویژگیهایی اطلاق میشود و مراقب باشید مبادا دیگران را با خطکش خودتان بیاصالت بخوانید و در کنار خطکش خودتان حتما خطکش خداوند را هم در نظر داشته باشید که میفرماید: «گرامیترین شما نزد من با تقویترین شماست.»
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)