بهترین دیالوگ های ماندگار و جملات معروف و ماندگار فیلم هامون با بازی به یاد ماندنی مرحوم خسرو شکیبایی و بیتا فرهی
بهترین دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم هامون از خسرو شکیبایی– حمید هامون (زنده یاد خسرو شکیبایی) : آقای رئیس، این خانوم ، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیر کنه… انگار من جنایت کردم. حالا هم باید نفقشو بدم … هم خونه رو بدم ، هم مهریه رو بدم … هم بچه مو بدم ، هم شرفمو بدم . چرا؟ چرا؟ من نمی تونم طلاق بدم؟ من نمی تونم . این زن ، این زن سهم منه، حق منه، عشق منه … من طلاق نمی دم…
– (رویای هامون اولین مونولوگ) : خواب می بینم که در کنار دریا هستم و با عده ای آشنا و غریبه به سویی می روم. انسان از آن چیزی که بسیار دوست می دارد خود را جدا می سازد. در اوج خواستن نمی خواهد…دراوج تمنا نمی خواهد.
دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد. امیدوار است اما امیدواراست امیدوار نباشد.
همواره بیاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند.
– تو میخوای من اونی باشم که واقعن تو میخوای من باشم ؟ اگه من اونی باشم که تو میخوای ، پس دیگه من ، من نیست . یعنی من خودم نیستم …
– همیشه بهت می گفتم زن خوشگل نگیر،گرفتی ،حالا نمی خوادت، چقدر گفتم عنترشو بگیر تا کنارت برا همیشه بمونه،گوش ندادی،گوش ندادی…
– حمید هامون :
خب پدر مادرو جد و آباد اگه مطرحه خب من مادرم خیلی زود رفت
پدرمم انقد ساده بود که آسه می رف آسه می یومد که گربه شاخش نزنه
ولی من درس ضد بابامم
من مرتب شیلنگ تخته می ندازم ولی به هیچ جایی نمی رسم دکتر
دارم فرو میرم
به هیچی اعتماد ندارم به هچی اعتقاد ندارم
دارم هدر میرم این یعنی چی؟
دکتر من یه زمانی فکر می کردم یه گهی میشم اما هیچ پخی نشدم.
چهل و خورده ای ازم گذشته بدتر آویزونم؛
ما آویخته ها به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده و کپک زده ی خودمونو؟
– هامون(مرحوم خسرو شکیبایی): تو عوض شدی!
مهشید(بیتا فرهی): عوض نشدم..تو رو دیگه دوس ندارم!
هامون: یعنی همه اون زمزمه ها،زندگیا،عشقا..همه دروغ بود؟!