خشونت و پرخاشگری ممکن اسـت گاهی نشانه ای از یک اختلال روانی باشد که به صورت ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل می شود و در این حالت به جز درمان کاری نمی توان کرد.
وی اذعان کرد: وقتی کودکی در هر یک از محیط های خانه، مدرسه و اجتماع خشونت را تجربه می کند و توجهش به تعامل انسان ها با یکدیگر از طریق پرخاشگری، تندخویی تحریک پذیری جلب می شود، به روش شرطی سازی آموزش می بیند که او نیز برای احقاق خواسته های خود به این روش ها متوسل شود.
این روانپزشک با بیان اینکه رفتارهای خشونت آمیز به طور ناخواسته باعث پرخاشگر شدن کودک می شود، تصریح کرد: در معاینات کلینیکی و بالینی این کودکان متوجه تاثیر خشونت، پرخاشگری و رفتارهای نامتعادل خانواده بر رفتارهای آنها می شویم که والدین نیز در این رابطه از عصبی و پرخاشگری وی اظهار ناراحتی می کنند.
وی با اشاره به زمینه ژنتیک در رفتارها و خصوصیات فردی بیان کرد: خشونت و پرخاشگری ممکن اسـت گاهی نشانه ای از یک اختلال روانی باشد که به صورت ژنتیکی از والدین به فرزندان منتقل می شود و در این حالت به جز درمان کاری نمی توان کرد.
این روانپزشک با بیان اینکه پیشگیری از اختلالات رفتاری به راحتی امکانپذیر اسـت، افزود: با آموزش به خانواده ها برای جلوگیری از تندخویی و پرخاشگری و رعایت احترام متقابل در محیط خانه می توان از کودک انتظار فرد محترم و آرام را داشت.
قربانی تصریح کرد: اگر در کنار پرخاشگری علائمی مانند کم خوابی، اضطراب و رفتارهای تهاجمی نظیر خودزنی و خودکشی اسـت این رفتارها نشانه یک بیماری اسـت که نیاز به درمان های دارویی دارد و بایستی به روانپزشک ارجاع داده شود.
وی افزود: در صورتی که محیط خانواده زمینه پرخاشگری را در کودک فراهم می کند، رفتار وی تک علامت و بدون علائم بیماری بوده و روانشناس و مشاور با ترغیب خانواده به تغییر رفتار و آموزش های لازم برای خویشتنداری و کنترل خشم به کودک به تغییر رفتار وی کمک می کند که نیازمند همکاری بیشتر خانواده ها در این زمینه هستیم.
منبع : باشگاه خبرنگارانیکی از بارزترین انواع خشونت علیه کودکان خشونت جسمی اســت که تبعات جسمی و روان شناختی بسیار مهمی در ذهن و جسم آنها به جا می گذارد. عواقب جسمی شاید قابل ترمیم باشد اما آسیب های عاطفی تا آخر عمر با کودک خواهدبود. در ادامه به برخی از این آسیب های روانی اشاره می کنیم:
از دست دادن اعتماد خود به دنیاکودکان که به وسیله نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی مثل پدر و مادر مورد خشونت قرار می گیرند، اطمینان و اعتماد خود را به تمام دنیا از دست می دهند. قاعدتا از نظر این کودکان فردی که باید آنها را در مقابل جامعه مورد حمایت قرار دهد به آزارگر تبدیل می شود. کودک به دنبال این آسیب اعتماد خود را به دنیا از دست می دهد و این موضوع گاهی تا آخر عمر فرد نیز غیرقابل جبران اســت.
اضطراب، ترس های اجتماعی و رفتارهای بازگشتیاضطراب از دیگر عوارض روان شناختی شایع در کودکان قربانی آزار اســت. در این کودکان سطح اضطراب و گوش به زنگی بالاست و این اضطراب را خصوصا در ارتباط با فرد آزارگر و در مورد سایر افراد به صورت عمومی تر می توان دید.ترس های اجتماعی هم در این کودکان بیشتر اســت و حتی ممکن اســت شاهد رفتارهای بازگشتی باشیم. یعنی کودکی که کنترل ادرار و مدفوع داشته بعد از خشونت های جسمی ممکن اســت دچار ناتوانی در کنترل ادرار و مدفوع شود.
افسردگی و اضطرابافسردگی از دیگر عوامل روان شناختی شایع در کودکان مورد آزار جسمی اســت. این افسردگی ممکن اســت طی دوره و بعد از دوره آزار جسمی دیده شود یا در سال های بعد یعنی در نوجوانی و بزرگسالی بروز کند.
ناتوانی در برقراری ارتباط
متاسفانه این کودکان در آینده در برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان مشکل پیدا می کنند. دنیای کودکی که مورد آزار جسمی قرار گرفته با دنیای همسالان خود متفاوت اســت. این کودک تجربه هایی کسب کرده که کودکان همسن و سال او در مدرسه یا مهد تجربیات مشابه آن را ندارند و این مساله باعث می شود کودک خود را از دیگر کودکان جدا حس کند و نتواند ارتباط خوبی داشته باشد و در بازی ها و فعالیت های گروهی با آنها همراه نشود.
ضعف در فرزندپروریوقتی این کودکان در بزرگسالی نقش مادر و پدر می گیرند، ارتباط خوبی با فرزندانشان نخواهندداشت و تحت تاثیر ضربه عاطفی دوران کودکی قرار می گیرند. کودکان دختر مهارت های فرزندپروری را از مادر و کودکان پسر از پدر دریافت می کنند. کودکی که مورد آزار جسمی پدر یا مادر قرار می گیرد، در آینده دچار مشکل می شود. با وجود اینکه کودک از این آزار آسیب دیده و رنج کشیده و از نظر ذهنی شکنجه شده، ممکن اســت شیوه های فرزندپروری مشابه والدین خود را پیش بگیرد و خشونت گرا شود و حتی در تربیت فرزندانش از خشونت جسمی استفاده کند.
ممکن اســت این کودکان در آینده به دلیل تجربیات تلخ گذشته روابط عاطفی به شدت قوی با فرزندانشان برقرار کنند و سطح اضطرابشان در مورد کودکانشان بالا باشد و حس کنند باید همیشه فرزندشان را مورد حمایت قرار دهند اما این رابطه هم بیمارگونه اســت و جلوی رشد اجتماعی کودک را می گیرد.عوارض ناشی از خشونت همیشه باقی می ماند حتی اگر کودکی خود مورد آزار قرار نگیرد ولی شاهد آزار دیدن مادر، خواهر، پدر یا برادرش باشد. اضطراب و افسردگی در این شرایط نیز با شدت کمتر بروز می کند.
*عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی