مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

الهه رضایی: دهه شصتی‌ها دوران سختی داشتند

جام جم سرا: خانم رضایی دقیقا‌‌ همان کسی بود که بعدازظهرهای روزهای دور کودکی در قاب شیشه‌ای تلویزون‌های قدیمیمان می‌دیدیم؛ به‌‌ همان اندازه ملیح، شیرین، خوش بیان و مهربان و دوست داشتنی. او در حال حاضر مدیریت مهد کودکی را برعهده دارد که دهه شصتی‌ها و بعضا دهه پنجاهی‌ها، بچه‌هایشان را به مأمن امن آن می‌سپارند. دیدن چهره به‌یادماندنی و دلنشین خانم مجری آن روز‌ها، برایم یادآور خاطرات دلچسب بسیاری بود که حتما با خواندن این گفتگو برای شما هم زنده می‌شود.

خانم رضایی چرا کار اجرا را بعد از بازنشستگی‌‌ رها کردید؟

- علتش بیشتر تغییر علاقمندی‌های سازمان صدا و سیما به نحوه اجرا بود. من ده سالی غیر از کار کودک، کار بزرگسال کردم ولی در کار کودک موفق‌تر بودم؛ چون با وضعیت صورت و چهره من، کار کودک هماهنگ‌تر بود و البته عادت ذهنی مخاطبان هم موثر بود. بعد از ۸۷ چون خیلی دیگر به کار بزرگسال تمایلی نداشتم و برای کودک هم روش اجرا و فرمت کار عوض شد و با روش من هماهنگ نبود، حداقل من ترجیح دادم در روش خودم تغییری ایجاد نکنم و گروه‌های جدید و جوان‌های پرانرژی‌تر وارد کار کودک شوند.

شما و خانم خامنه برای ما دهه شصتی‌ها دو شخصیت بسیار نوستالژیک هستید، اجرای بسیار به یادماندنی و متمایزی داشتید. خودتان فکر می‌کنید چه چیزی باعث ماندگاری اجرای شما شد؟

- شاید یکی از دلایلش که بچه‌های دیروز خیلی به آن اشاره می‌کنند، این بود که هر چیز که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و شاید آن علاقه مندی که در وجود من شخصا و همینطور خانم خامنه بود، روی اجرای ما تاثیر می‌گذاشت. دلیل دیگرش هم این بود که برنامه دیگری هم نبود. امکانات تفریحی و استفاده از رسانه‌های جمعی خیلی محدود بود. بچه‌ها اینترنت و کامپیو‌تر و سی دی کارتون‌های مختلف نداشتند. اگر بخواهیم کلی‌تر نگاه کنیم یک مثلث بود که یک سرش معلم و مدرسه بود، یک سرش مادر و یک سر دیگر تلویزیون و بچه‌ها هر جا که احساس خلأ می‌کردند، شاید به دیگری پناه می‌بردند و خستگی مدرسه را نیز با برنامه کودک در می‌کردند.

دهه شصتی‌ها چون خودشان در دوران کودکی سختی‌ها و کمبودهایی داشتند، سعی می‌کنند همه وسایل و امکانات را برای بچه‌هایشان فراهم کنند و بیش از حد بچه‌ها را آزاد می‌گذارند


اما اکثرا می‌گویند جمله‌هایی که گفته می‌شد و آرامش کلامی که وجود داشته، برای آن‌ها دلنشین بوده است. ما باید بچه‌ها را نصیحت می‌کردیم و برای همین سعی می‌کردیم حرف‌هایی که می‌زنیم با آرامش باشد تا حرف ما با بچه‌ها بهتر بپذیرند و ما هم با زبان خودمان و نه به زبان کودکانه که امروز باب شده است، با بچه‌ها حرف می‌زدیم.

به نظر من همین هم باعث می‌شد که بچه‌ها شما را باور می‌کردند و اینقدر از شما حرف شنوی داشتند و هر چقدر می‌گفتید برو عقب، ما هم می‌رفتیم تا به در و دیوار می‌خوردیم یا سر از بالکن و پاسیو درمی‌آوردیم!

- (با خنده) بله، بچه‌های دیروز خیلی صداقت داشتند و ساده‌تر بودند.

اتفاقا الان شما در مهد کودک کار می‌کنید، با بچه‌های همین ده شصتی‌ها. با دهه هفتادی‌ها هم که کمابیش در ارتباط بوده‌اید. از نظر شما هر کدام چه ویژگی داشتند؟

- خب دهه شصتی‌ها در یک دوران سختی در کشورمان رشد کردند. ما سال‌ها مسئله جنگ و تبعات آن را داشتیم؛ به همین دلیل شصتی‌ها بچه‌های آرام‌تر و محتاطتری هستند و شادابی، پرانرژی بودن، شیطنت و بازیگوشی دهه هفتاد به بعد خیلی بیشتر است.

از طرفی دهه شصتی‌ها چون خودشان در دوران کودکی سختی‌ها و کمبودهایی داشتند، سعی می‌کنند همه وسایل و امکانات را برای بچه‌هایشان فراهم کنند و بیش از حد بچه‌ها را آزاد می‌گذارند. تفاوتشان بیشتر در آرام بودن و پرهیاهو بودنشان است؛ البته باز در این دهه هم از ۶۵ تا ۷۰، شرایط متفاوت‌تری بود و از ۶۵ به بعد بچه‌ها شرایط آرام‌تر و بهتری را تجربه کردند.

درباره کارتون‌ها و کلا برنامه‌های کودک امروز چه نظری دارید؟

- حقیقتش مدتهاست که برنامه‌ها را ندیدم؛ ولی چون به اقتضای شغلم با بچه‌های کوچک و والدینشان در تماس هستم، می‌توانم بگویم به میزان زیادی کارتون‌های خشن، روحیه بچه‌ها را تغییر داده است. بچه‌هایی که روحیه آرامی داشتند را ترسناک و مضطرب بار آورده و بقیه هم بچه‌های سخت و خشنی شدند. به نظر می‌آید که بعضی از کارتون‌های امروز تاثیر خوبی نداشتند.

بعد از اینکه شبکه پویا راه اندازی شد، چون کارتون‌های دهه‌های گذشته را نشان می‌داد، من از مادرهای بچه‌ها می‌شنیدم که بچه‌هایشان کارتون‌های قدیمی را بیشتر دوست دارند و استقبال می‌کنند. حتی‌‌ همان کارتون‌هایی که از دید ما نخ نما شدند؛ مثل پسر شجاع یا حنا دختری در مزرعه؛ در صورتی که کارتون‌های امروزی والت دیزنی فوق العاده زیبا و جذاب است اما انگار‌‌ همان سادگی کارتون‌های قدیمی و ریتم ساده‌ای که داشتند، باعث می‌شود بچه‌های جدید هم با آن‌ها خیلی ارتباط برقرار کنند.

زمان ما اجازه نمی‌دادند بچه‌ها ۸ و ۹ شب تلویزیون نگاه کنند و همه باید این ساعت می‌خوابیدند اما الان بچه‌ها از آخرین سریال‌های تلویزیونی هم خبر دارند


اصلا یکی از دلایلی که بچه‌های جدید اینقدر با بچه‌های قدیم فرق کردند برمی گردد به تنوع رسانه‌ها.

- بله. هم تنوع رسانه‌ها و بخش دیگر هم به رویکرد خانواده‌ها برمی‌گردد که براحتی اجازه می‌دهند بچه‌ها هر برنامه‌ای را ببینند؛ مثلا زمان ما اجازه نمی‌دادند بچه‌ها ۸ و ۹ شب تلویزیون نگاه کنند و همه باید این ساعت می‌خوابیدند اما الان بچه‌ها از آخرین سریال‌های تلویزیونی هم خبر دارند. شاید هم گاهی چون مادر‌ها مشغولیت‌های زیادی دارند و حوصله ندارند، به بچه‌ها اجازه می‌دهند که بنشینند پای تلویزیون و برنامه‌های مختلف را ببینند تا خودشان بتوانند به کارشان برسند و توی این برنامه‌ها هم دعوا، خشونت، بدآموزی و... وجود دارد و بچه‌ها هم یاد می‌گیرند و چیزهایی را می‌فهمند که آن سن زمان فهمیدنش نیست.

یک گله‌ای که بچه‌های دیروز دارند این است که چرا نقاشی‌هایی را که می‌فرستادند، نشان نمی‌دادند؟ راستی اصلا نقاشی‌هایمان را چه کار کردند؟!

- اتفاقا زمان پخش برنامه بچه‌های دیروز یک خانم یا آقایی پیامک زده بود و گفته بود در آن زمان چون نقاشی من را نشان نداده بودید، من هم رفتم یک لیوان آب ریختم روی تلویزیون که خانم مجری را خیس کنم و تلویزیونمان سوخت! (با خنده) بله متاسفانه این مشکل را به خاطر محدودیت زمان دائما داشتیم. نقاشی‌ها را هم که اصلا نمی‌شد نگهداری کنیم و عملا امکانش نبود. شما می‌دانید چقدر نقاشی به ما می‌رسید؟ اگر می‌خواستیم نگهداری کنیم، باید اندازه چندتا اتاق را فقط برای آرشیو نقاشی‌ها خالی می‌کردیم. آن زمان چون بچه‌ها سرگرمی زیادی نداشتند و برنامه‌های تلویزیونی یا مسابقات مختلف نبود که بتوانند در آن شرکت کنند، برای همین تنها چیزی که می‌توانستند با آن هم مطرح شوند و اسمشان خوانده شود و هم لذت ببرند، نقاشی بود.

شاید خیلی از بچه‌ها در آن زمان به بچه‌های شما حسودی می‌کردند! بچه‌های خودتان رابطه‌شان با شغل شما چطور بود و چه حسی داشتند؟

- اتفاقا بچه‌های من خیلی راضی نبودند؛ چون حس می‌کردند مادرشان دارد با بچه‌های دیگر تقسیم می‌شود. بعد هم جلوی دوربین بودن همان طور که می‌دانید دردسرهای خاص خودش را دارد؛ چون نمی‌توانستم با بچه‌هایم در بیرون از منزل راحت باشم. بچه‌های من هیچ جا راحت نبودند.

خیلی از بچه‌های دیروز خودشان صاحب فرزندند و من فقط دوست دارم به آن‌ها بگویم برای تربیت فزندانشان بیشتر وقت بگذارند


چه انتقادهایی معمولا از شما می‌شد؟

- اینکه چرا کارتون کم پخش می‌شد یا چرا نقاشی ما را نشان نمی‌دادند.

یا چرا اینقدر می‌گفتید «برید عقب‌تر»!

- (با خنده) بله! یا یک انتقادی که از ما داشتند این بود که چرا اینقدر نصیحت می‌کنیم . این انتقادی بود که خود ما هم البته داشتیم و دوست نداشتیم که این آموزش‌ها خیلی مستقیم باشد و بیشتر من دوست داشتم به صورت عملی آموزش داده می‌شد.

چه توصیه‌ای به بچه‌های دیروز دارید؟

- در حال حاضر خیلی از بچه‌های دیروز خودشان صاحب فرزندند و من فقط دوست دارم به آن‌ها بگویم برای تربیت فزندانشان بیشتر وقت بگذارند و آن‌ها را با تلویزیون و سی دی‌های مختلف سرگرم نکنند و حتما از کمک کار‌شناسان استفاده کنند و اگر به مشکلی در تربیت فرزندشان برخوردند، تصور نکنند که خودشان به تنهایی می‌توانند حلش کنند. (هانیه روزبهانی/موفقیت)


ادامه مطلب ...

مجری معروف تلویزیون: خیلی‌ها از دختر من توقع چیز دیگری داشتند

مجری معروف تلویزیون: خیلی‌ها از دختر من توقع چیز دیگری داشتند

گپ وگفت دربارۀ دغدغه های ساده و روزمرۀ چهره ای که همیشه در قاب شهرت، دست نیافتنی به نظر می رسد، بی شک جذاب است. در کافه گپ این هفته سراغ «سیدکاظم احمدزاده» تهیه کننده، برنامه ساز و مجری تلویزیون رفتیم و صحبت از ریزه کاری های زندگی او، گپ وگفتی خواندنی را رقم زد.

همسر مجریان مهریه بازیگران خانواده مجری مشهور خانواده سید کاظم احمدزاده بیوگرافی سید کاظم احمدزاده بهترین مهریه

*کمی به گذشتۀ شما سر بزنیم و به عنوان اولین سؤال بفرمایید که در چه خانواده ای پرورش یافتید؟

سال ۴۱ در تهران و محلۀ میدان خراسان به دنیا آمدم و در یک خانوادۀ مذهبی، معمولی و زحمتکش پرورش یافتم. پدر من از آن دسته افراد زحمتکشی بود که با تلاش زیاد سعی در کسب روزی حلال داشت.

*دوران مدرسه چطور دانش آموزی بودید؟

آن سال ها خیلی شاگرد زرنگ نبودم خیلی معمولی بودم و زیاد هم شیطنت نمی کردم.

*از دوران کودکی و مدرسه فاصله بگیریم. چطور با همسرتان آشنا شدید؟

به روش خیلی سنتی به خواستگاری ایشان رفتیم ما را پسندیدند و بنده هم ایشان را پسندیدم و با یک مراسم ساده، ازدواج کردیم. البته مراسم عقد ما سال ۶۴ و جشن عروسی سال ۶۵ بود.

*مهریۀ همسرتان چقدر بود؟

مهریۀ همسرم ۱۴ سکه بهار آزادی بود.

* اوایل زندگی مشترک چه شغلی داشتید و وضع مالی شما چطور بود؟

من در آن سال ها معلم بودم و زندگی را با حقوق کم معلمی شروع کردیم.

*حاصل این ازدواج چند فرزند بود؟

۳ دختر

*فرزندان شما ازدواج هم کرده اند؟

بله، ازدواج کرده اند و من در حال حاضر ۳ نوه هم دارم.

*مراسم ازدواج فرزندانتان چطور برگزار شد؟

خیلی ها از دختر آقای احمدزاده توقع چیز دیگری داشتند ولی مراسم آنها خیلی ساده بود و این سادگی در جهیزیه، جشن عروسی و سیسمونی وجود داشت و نسبت به هم سن و سال های خود مراسم کم هزینه ای داشت البته همسرم در عین سلیقه در تهیۀ جهیزیه و سایر موارد سادگی را رعایت می کرد.

*چقدر اهل هدیه خریدن برای همسرتان هستید؟

الی ماشاءلله!

*بیشتر چه هدیه ای ایشان را خوشحال می کند؟

مورد خاصی نیست که بخواهم الان به آن اشاره کنم یا به عنوان مثال بگویم گل یا طلا ایشان را خوشحال می کند. مثل همۀ زن های عالم همین که متوجه شوند مورد محبت و توجه قرار گرفته اند خوشحال خواهند شد. ولی همسر من خیلی هم اهل طلا و این قسم از هدایا نیست.

*اگر وقت خالی داشته باشید به چه کاری مشغول می شوید؟

هر زمان و فرصتی خالی که داشته باشم به خانواده می پردازم.

*اهل ورزش هم هستید؟

به صورت حرفه ای نه. ولی در جوانی و نوجوانی خیلی اهل ورزش بودم. به والیبال و شنا خیلی علاقه داشتم و هنوز هم به این دو ورزش علاقمند هستم. البته آن زمان به ورزش هایی مثل کوهنوردی، رزمی، قایق رانی و مشت زنی پرداختم و در واقع در هر ورزشی تا جایی که می توانستم، ورود پیدا کردم.

*از اینکه مشغلۀ زیادی دارید و ممکن است کمتر در منزل باشید، همسرتان گله ای کردند؟

گله می کنند ولی به این دلیل که من درکارهایی مثل اجرا، تحقیقات و تهیه کنندگی دچار صدمه می شوم به خصوص تهیه کنندگی که با توجه به شرایط امروز سازمان سختی های بیشتری را به خود گرفته است. ولی به هر حال ایشان هم بعد از گذشت بیست واندی سال و حضور در تلویزیون متوجه هستند که ما فقط متعلق به خود و ایشان نیستیم و در کارهایی که متعلق به اهل بیت و مردم باشد خود را شریک می داند و با رغبت بیشتری شرایط را تحمل می کند.

*در منزل اهل عصبانی شدن هم هستید؟

البته این سؤال را من نباید جواب دهم، همسرم باید بگوید. نام من کاظم است به معنی فرودهندۀ خشم و علی رغم اینکه سید هستم تا جایی که به خاطر دارم زیاد عصبانی نمی شوم. من بسیار شوخ طبع و خانواده دوست هستم و همیشه سعی می کنم فضای خانواده را شاد نگه دارم.

*اگر عصبانی شوید، چه واکنشی از خود نشان می دهید؟

همسر و فرزندان من به خوبی می دانند زمانی که عصبانی باشم فقط سکوت می کنم و در لاک خودم فرو می روم و از تغییر گویش من به ناراحتی یا عصبانیت من پی می برند.

*هردو نفر که زیر یک سقف زندگی می کنند در اوج تفاهم هم که باشند با هم اختلاف نظر پیدا می کنند. شما در اوایل ازدواج به خصوص این اختلاف نظرها را چطور حل می کردید؟

اوایل ازدواج که چه عرض کنم ما همین الان هم اختلاف نظر داریم و این یک امر کاملاً طبیعی است. ولی قراری که از روز اول تا این ۳۱ سال داشتیم این بود که اگر موضوعی پیش آمد اول سکوت کنیم و ۲۴ ساعت راجع به آن حرفی نزنیم و بعد که ناراحتی فروکش کرد، دربارۀ آن گپ بزنیم و همیشه به دنبال رفع مشکلات هستیم و دنبال مقصر نمی گردیم.

* با توجه به اینکه شما خود اهل رسانه هستید این روزها فضای مجازی را چگونه ارزیابی می کنید؟

وجه غالب فضای مجازی مزخرف است ولی اگر کسی زرنگ باشد می تواند از این فضا هم بیشترین استفاده را ببرد، ما هم سعی می کنیم که فقط از این فضا بیشترین استفاده را ببریم.

*این فضای مجازی به تعبیر شما چه تفاوتی بین جامعۀ امروز و گذشته ایجاد کرده است؟

این نسل با نسل گذشته به هیچ عنوان قابل مقایسه نیست. نسل امروز درگیر سرعت بالای تکنولوژی است و این تغییر میل و سلیقه، اجتناب ناپذیر است و باید این تنوع و تغییر را قبول کرد و با آن کنار آمد، هرچند که سخت است.

*در پایان شما به عنوان فردی که سال ها در رسانه دغدغۀ مردم و جامعه را داشته است چه توصیه ای دارید برای دختران و پسرانی که در آستانۀ ازدواج هستد؟

اتفاقاً در حال ساخت برنامه ای با این محتوا هستم. اتفاقی که در جامعۀ امروز ما افتاده این است که از ارزش های مذهبی دور شده ایم. منظور از ارزش های مذهبی نماز و روزه و این قبیل اعمال نیست و عمل نکردن به این ارزش ها نه تنها به کانون خانواده بلکه در اقتصاد و موضوعات دیگر هم اثرگذار بوده است. به نظر من تنها مسئله ای که به وسیلۀ آن جوانان می توانند خود را مصون کنند، رفتن به آغوش باورهای مذهبی است. اخیراً آقای مدیری در برنامۀ دورهمی سؤال جالبی از میهمانان خود می پرسد و آن این است که آیا عاشق شده اید؟ داستان از همین جا شروع می شود. عاشق شدن فعلی نیست که تمامی داشته باشد، طبیعتاً عشقی که من ۳۱ سال پیش نسبت به همسرم داشتم الان ۳هزار برابر است. دختران و پسران امروز توجه داشته باشند که زیبایی های ظاهری ملاکی برای ازدواج نیست البته در شرایطی که خداوند عقل و محبت را بین زن و مرد ایجاد کرده است. عشق های بعد از ازدواج پایدارتر و روزافزون است و این موضوع حرف من نیست بلکه سفارش دین و اخلاق است. باید به همۀ اصول زندگی نگاه اعتقادی داشته باشیم. در بحث پدر و مادر هم همین است زمانی که آنها را برکت بدانیم نمی گوییم گرفتاریم و به پدر و مادر نمی رسیم بلکه می گوییم اگر نرسیم گرفتاریم. باید الگوهای دینی را در همۀ موارد به مردم داد. همه دور شدیم از ارزش های معنوی به همین دلیل این همه آمار طلاق و طلاق عاطفی بالاست. به عنوان مثال وقتی من به این حدیث واقف باشم که اگر زن و مرد به هم لبخند بزنند فرشته ها پایکوبی می کنند انگیزه ای می شود که رفتار خوب و روی خوش با همسرم داشته باشم.

منبع:هفته نامه نماینده

بهترین مهریه بیوگرافی سید کاظم احمدزاده خانواده سید کاظم احمدزاده خانواده مجری مشهور مهریه بازیگران همسر مجریان


ادامه مطلب ...