جام جم سرا به نقل از ایسنا: آدمهایی که فکرهایی دارند توی ذهنشان که ما بیخبریم و ما هم راحت از کنارشان میگذریم، مانند بسیاری از مشکلات روزمرهمان. کودکانی که نمیدانند چه میکنند یک لحظه شادند و با تمام وجودشان لبخند میزنند تا جایی که فکر میکنی چقدر سرخوشند. لحظه بعد دست میگذارند روی زانوهاشان و سر را میگذارند، در گریبان که ژستی میشود جالب برای عکاسی.
مینشینند یکجا و خیره میشوند به دیوار اتاق، بدون اینکه ذرهای به وجود تو در کنارشان اهمیت دهند. لحظه دیگر آنقدر هیجان دارند که از دیوار راست بالا میروند، نگاه نمیکنند زمان و مکان چیست و چه میشود.
دوست دارند کاری کنند و بی اینکه علتش برای ما قابل درک باشد، کارشان را انجام میدهند. کاری که همه ما یک زمانهایی دوست داریم انجام دهیم ولی کنترل میکنیم داخل جمع از این کارها نکنیم تا یک وقت مردم فکر نکنند دیوانهایم، مردم پشت سرمان حرف نزنند.
کودکانی که من در دبستان اکسیر دیدم، متفاوت بودند با دنیایی که در آن زندگی میکنیم. مدرسهای که ٥٠ دانشآموز در خودمانده دارد. دانشآموزانی که گاهی غم وجودشان آنقدر بالا میزند که سر به دیوار میکوبند و گریه میکنند. کودکانی با ذهنهای پیچیده. اوتیسم عامل این پیچیدگی است.
شاید توصیف من و امثال من از اوتیسم یک بیماری ناراحتکننده و رنجآور باشد که نمیتوان درکش کرد. کودکانی با درجاتی از عقبماندگی که خودشان هم نمیدانند چه میکنند، ولی اوتیسم چیز دیگری است. چیزی خارج از توصیفات ما. بیماریای که تنها کسی آن را درک میکند که از نزدیک با آن ارتباط داشته باشد. پدر و مادرهایی که سالهایسال تلاش کردند که بیماری کودکشان را به مردم بشناسند، ولی موفق نشدند و هنوز تلاششان به جایی نرسیده. پدری که میگفت جرأت نمیکند کودک اوتیسمیاش را رستوران ببرد. مردم غر میزنند گلایه میکنند و مینالند از دیدن چنین کودکانی.
پدری که مجبور است هر روز بعد از خستگی کار و زندگی، پسرش را چند ساعت داخل پارکها بچرخاند تا خسته شود و زود بخوابد. مادری که بیماری پسرش را پذیرفته و کنار آمده تلاش میکند تا هرچه زودتر پسرش بتواند حرف بزند، ولی از یک چیز خیلی ناراحت است، آن هم نگاه جامعه است. جامعهای شامل من و امثال من که سالمیم و نمیخواهیم افراد خاص را بین خودمان بپذیریم. مادری که میخواهد جامعه یک روی خوش به فرزندش نشان دهد، ولی چنین اتفاقی نیفتاده است.
مادرانی دیدم که اجازه نمیدادند دوربین عکاس به بچههایشان نزدیک شود. میترسیدند که کسی بفهمد یکییکدانهشان اوتیسم دارد. میترسیدند آبروی خانوادگی شان برود به خاطر یک بیماری. مادری که میگفت ما از رنجهایش خبر نداریم و نمیدانیم چه میکشد از وضعیتش. بیماری از یک طرف و نگاههای مردم از طرفی دیگر.
مادرانی که نگاهشان پر واهمه بود برای آیندهای که نمیدانند چیست. برای بچههایی که معلوم نیست فردا روز داخل این جامعه چه باید بکنند. چطور گلیمشان را از آب بیرون بکشند. چطور باید با مردمی ارتباط برقرار کنند که درکشان نمیکنند. در یک کلام چطور زندگی کنند. نگرانیهای از عمق وجود.
بیماری اوتیسم یا درخودماندگی مانند سایر بیماریهای روانی علایم و نشانههایی دارد که قابل تشخیص است. این بیماری به هیچ عنوان یک بیماری لاعلاج و ناخوشایند نیست و حتی برخی از صاحبنظران معتقدند که نوابغی چون ایزاک نیوتن، آلبرت اینشتین، جرج اورول، اچ جی ولز در صورتی که اوتیسم نداشتند نمیتوانستند به چنین جایگاهی برسند. لازم است سطح آگاهی جامعه ما از این بیماری افزایش یابد تا مردم راحتتر بتوانند در مورد این بیماری و کودکان مبتلا به آن قضاوت کنند. علایم و نشانههای اوتیسم بیشتر اوقات قبل از ٣ سالگی ظهور میکنند.
اوایل والدین کودک مبتلا به اوتیسم متوجه میشوند که کودکشان شروع به صحبت نکرده و مانند سایر کودکان همسنش رفتار نمیکند، اما اینکه کودک مانند سایر کودکان و در سن آنها شروع به صحبت کرده و بعد مهارتهای کلامی خود را از دست دهد، نیز ممکن است.
علایم اوتیسم شامل تأخیر در یادگیری صحبت کردن یا اصلا صحبت نکردن، انواع رفتارها، علایق و بازیهای تکراری برای مثال تاب خوردن مداوم، علاقه غیرطبیعی به بعضی از اشیاء و ناراحت شدن در صورت تغییر برنامه روتین زندگی و ناتوانی در گفتن اسم، برقراری ارتباط چشمی، اجتناب از نوازش شدن و بغل شدن یا کمک نخواستن و رفتار خودزنی مثلا کوبیدن سر به زمین یا دیوار یا با دستهاست.
ممکن است کودکان مبتلا به اوتیسم در رفتار با دیگران مشکل داشته باشند. وقتی این کودکان بزرگتر میشوند بعضی از آنها ممکن است بیشتر علاقه ارتباط با دیگران داشته و کمتر دچار پریشانی شوند. بعضی دیگر تقریبا سبک زندگی نزدیک به سبک زندگی سالم و عادی دارند. با اینحال سایر این کودکان باز هم در مهارتهای زبانی و اجتماعی دچار مشکل بوده و دوران نوجوانی و بلوغشان بیماری آنها را شدیدتر کند.
اغلب کودکان مبتلا به اوتیسم در یادگیری علم و مهارت کند بوده و بعضی از آنها نشانههایی از هوش پایین را نشان میدهند. سایر کودکان مبتلا به اوتیسم در یادگیری مشکلی نداشته اما در ارتباط اجتماعی، کلامی و زندگی طبیعی مشکل داشته باشند. تعداد کمی از کودکان مبتلا به اوتیسم تواناییهای بالایی داشته و مهارتهای مثال زدنی در بعضی از مهارتهای خاص همچون هنر، موسیقی یا ریاضی از خود نشان میدهند.
بهنظر میرسد که اوتیسم نوعی بیماری ژنتیکی و ارثی است. دانشمندان در تلاشند تا ژنی را که موجب ابتلای افراد به این بیماری میشود پیدا کنند. همچنین محققان هماکنون بر عوامل محیطی همچون عفونتهای ویروسی، عوارض و مشکلات هنگام بارداری و آلوده کنندههای هوا درحال تحقیق هستند تا ارتباط آن با بیماری اوتیسم را بسنجند.
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
دانشمندان برای بیمارانی که هیچ کنترلی بر اندامهای بدن خود ندارند و تنها مغز سالمی دارند، بیماران در خود مانده، راهی برای برقراری ارتباط با دیگران یافتهاند.
براساس گزارش BBC، محققان برای خواندن فکر افراد فلج کامل و ایجاد توانایی پاسخدادن در آنها، سطح رابط مغزی-رایانهای ایجاد کردهاند و با کمک همین نرمافزار، مردی توانست به دخترش بفهماند که با ازدواج او مخالف است.
این مطالعه جدید که روی چهار بیمار در خود قفل شده در سوئیس انجام گرفت، همچنین نشان داد این افراد برخلاف اینکه قادر به حرکت دادن بدن خود نیستند، اما خوشحالند.
تمامی این بیماران به شکلی پیشرفته از اسکلروسیز جنبی آمیوتروفیک مبتلا بودند،بیماری که در آن مغز توانایی کنترل ماهیچهها را از دست میدهد. این بیماری به تدریج باعث میشود افراد درون بدن خود اسیر شوند، آنها میتوانند فکر کنند اما نمیتوانند حرکت کرده یا صحبت کنند. با اینهمه در این شرایط درخودماندگی نیز راههایی برای برقراری ارتباط از طریق حرکات چشم وجود دارد. اما تمامی افراد حاضر در این تحقیق کاملا درخود مانده بوده و حتی توانایی حرکت دادن چشمهایشان را نیز نداشتند.
فعالیت سلولهای مغزی میتواند سطح اکسیژن خون را تغییر دهد، و این باعث تغییر رنگ خون میشود. دانشمندان با استفاده از تکنیکی به نام طیفنگاری نزدیک به مادون قرمز توانستند با کمک نور درون مغز بیماران را نگاه کرده و رنگ خون جاری در مغز آنها را شناسایی کنند. سپس از بیماران پرسشهایی پرسیده میشود که پاسخ آن بله یا خیر بود، برای مثال از بیمار پرسیده میشد که آبا نام همسرت یوآخیم است؟ تا رایانه بتواند برای ترجمه تغییرات ایجاد شده در سیگنالهای مغزی فرد تمرین کرده و آموزش ببیند.
در نهایت این سیستم به دقت 75 درصدی دست یافت. این به آن معنی است که برای اطمینان از پاسخ درست باید از بیمار بارها یک پرسش را پرسید. در یکی از موارد مردی به درخواست موافقت دخترش برای اجازه ازدواج با دوستش 8 بار از 10 بار پاسخ منفی داد.