جام جم سرا به نقل از ایسنا: آدمهایی که فکرهایی دارند توی ذهنشان که ما بیخبریم و ما هم راحت از کنارشان میگذریم، مانند بسیاری از مشکلات روزمرهمان. کودکانی که نمیدانند چه میکنند یک لحظه شادند و با تمام وجودشان لبخند میزنند تا جایی که فکر میکنی چقدر سرخوشند. لحظه بعد دست میگذارند روی زانوهاشان و سر را میگذارند، در گریبان که ژستی میشود جالب برای عکاسی.
مینشینند یکجا و خیره میشوند به دیوار اتاق، بدون اینکه ذرهای به وجود تو در کنارشان اهمیت دهند. لحظه دیگر آنقدر هیجان دارند که از دیوار راست بالا میروند، نگاه نمیکنند زمان و مکان چیست و چه میشود.
دوست دارند کاری کنند و بی اینکه علتش برای ما قابل درک باشد، کارشان را انجام میدهند. کاری که همه ما یک زمانهایی دوست داریم انجام دهیم ولی کنترل میکنیم داخل جمع از این کارها نکنیم تا یک وقت مردم فکر نکنند دیوانهایم، مردم پشت سرمان حرف نزنند.
کودکانی که من در دبستان اکسیر دیدم، متفاوت بودند با دنیایی که در آن زندگی میکنیم. مدرسهای که ٥٠ دانشآموز در خودمانده دارد. دانشآموزانی که گاهی غم وجودشان آنقدر بالا میزند که سر به دیوار میکوبند و گریه میکنند. کودکانی با ذهنهای پیچیده. اوتیسم عامل این پیچیدگی است.
شاید توصیف من و امثال من از اوتیسم یک بیماری ناراحتکننده و رنجآور باشد که نمیتوان درکش کرد. کودکانی با درجاتی از عقبماندگی که خودشان هم نمیدانند چه میکنند، ولی اوتیسم چیز دیگری است. چیزی خارج از توصیفات ما. بیماریای که تنها کسی آن را درک میکند که از نزدیک با آن ارتباط داشته باشد. پدر و مادرهایی که سالهایسال تلاش کردند که بیماری کودکشان را به مردم بشناسند، ولی موفق نشدند و هنوز تلاششان به جایی نرسیده. پدری که میگفت جرأت نمیکند کودک اوتیسمیاش را رستوران ببرد. مردم غر میزنند گلایه میکنند و مینالند از دیدن چنین کودکانی.
پدری که مجبور است هر روز بعد از خستگی کار و زندگی، پسرش را چند ساعت داخل پارکها بچرخاند تا خسته شود و زود بخوابد. مادری که بیماری پسرش را پذیرفته و کنار آمده تلاش میکند تا هرچه زودتر پسرش بتواند حرف بزند، ولی از یک چیز خیلی ناراحت است، آن هم نگاه جامعه است. جامعهای شامل من و امثال من که سالمیم و نمیخواهیم افراد خاص را بین خودمان بپذیریم. مادری که میخواهد جامعه یک روی خوش به فرزندش نشان دهد، ولی چنین اتفاقی نیفتاده است.
مادرانی دیدم که اجازه نمیدادند دوربین عکاس به بچههایشان نزدیک شود. میترسیدند که کسی بفهمد یکییکدانهشان اوتیسم دارد. میترسیدند آبروی خانوادگی شان برود به خاطر یک بیماری. مادری که میگفت ما از رنجهایش خبر نداریم و نمیدانیم چه میکشد از وضعیتش. بیماری از یک طرف و نگاههای مردم از طرفی دیگر.
مادرانی که نگاهشان پر واهمه بود برای آیندهای که نمیدانند چیست. برای بچههایی که معلوم نیست فردا روز داخل این جامعه چه باید بکنند. چطور گلیمشان را از آب بیرون بکشند. چطور باید با مردمی ارتباط برقرار کنند که درکشان نمیکنند. در یک کلام چطور زندگی کنند. نگرانیهای از عمق وجود.
بیماری اوتیسم یا درخودماندگی مانند سایر بیماریهای روانی علایم و نشانههایی دارد که قابل تشخیص است. این بیماری به هیچ عنوان یک بیماری لاعلاج و ناخوشایند نیست و حتی برخی از صاحبنظران معتقدند که نوابغی چون ایزاک نیوتن، آلبرت اینشتین، جرج اورول، اچ جی ولز در صورتی که اوتیسم نداشتند نمیتوانستند به چنین جایگاهی برسند. لازم است سطح آگاهی جامعه ما از این بیماری افزایش یابد تا مردم راحتتر بتوانند در مورد این بیماری و کودکان مبتلا به آن قضاوت کنند. علایم و نشانههای اوتیسم بیشتر اوقات قبل از ٣ سالگی ظهور میکنند.
اوایل والدین کودک مبتلا به اوتیسم متوجه میشوند که کودکشان شروع به صحبت نکرده و مانند سایر کودکان همسنش رفتار نمیکند، اما اینکه کودک مانند سایر کودکان و در سن آنها شروع به صحبت کرده و بعد مهارتهای کلامی خود را از دست دهد، نیز ممکن است.
علایم اوتیسم شامل تأخیر در یادگیری صحبت کردن یا اصلا صحبت نکردن، انواع رفتارها، علایق و بازیهای تکراری برای مثال تاب خوردن مداوم، علاقه غیرطبیعی به بعضی از اشیاء و ناراحت شدن در صورت تغییر برنامه روتین زندگی و ناتوانی در گفتن اسم، برقراری ارتباط چشمی، اجتناب از نوازش شدن و بغل شدن یا کمک نخواستن و رفتار خودزنی مثلا کوبیدن سر به زمین یا دیوار یا با دستهاست.
ممکن است کودکان مبتلا به اوتیسم در رفتار با دیگران مشکل داشته باشند. وقتی این کودکان بزرگتر میشوند بعضی از آنها ممکن است بیشتر علاقه ارتباط با دیگران داشته و کمتر دچار پریشانی شوند. بعضی دیگر تقریبا سبک زندگی نزدیک به سبک زندگی سالم و عادی دارند. با اینحال سایر این کودکان باز هم در مهارتهای زبانی و اجتماعی دچار مشکل بوده و دوران نوجوانی و بلوغشان بیماری آنها را شدیدتر کند.
اغلب کودکان مبتلا به اوتیسم در یادگیری علم و مهارت کند بوده و بعضی از آنها نشانههایی از هوش پایین را نشان میدهند. سایر کودکان مبتلا به اوتیسم در یادگیری مشکلی نداشته اما در ارتباط اجتماعی، کلامی و زندگی طبیعی مشکل داشته باشند. تعداد کمی از کودکان مبتلا به اوتیسم تواناییهای بالایی داشته و مهارتهای مثال زدنی در بعضی از مهارتهای خاص همچون هنر، موسیقی یا ریاضی از خود نشان میدهند.
بهنظر میرسد که اوتیسم نوعی بیماری ژنتیکی و ارثی است. دانشمندان در تلاشند تا ژنی را که موجب ابتلای افراد به این بیماری میشود پیدا کنند. همچنین محققان هماکنون بر عوامل محیطی همچون عفونتهای ویروسی، عوارض و مشکلات هنگام بارداری و آلوده کنندههای هوا درحال تحقیق هستند تا ارتباط آن با بیماری اوتیسم را بسنجند.
هر نوزادی که متولد میشود، ممکن است به این بیماری مبتلا باشد. با توجه به این که غده تیروئید بر همه جوانب سلامت تاثیر میگذارد، در صورت کنترل و تشخیص کمکاری تیروئید، اقدامات درمانی برای آن باید بهسرعت شروع شود.
دکتر فهیمه سهیلی پور، فوقتخصص غدد و متابولیسم کودکان میگوید: کمکاری تیروئید بر اثر کمبود ترشح هورمونهای تیروئید، ممکن است از بدو تولد یا درهر زمانی پس از تولد ایجاد شود. لزوم تشخیص بهموقع این بیماری از آن روی اهمیت دارد که سالهای اول عمر، زمان تکامل مغز کودک بوده و تکامل طبیعی مغز وابسته به هورمونهای تیروئید است. این بیماری در بدو تولد بهندرت علائم دارد. در صورت تشخیص میتوان از عوارض برگشتناپذیر و غیرقابل جبران آن جلوگیری کرد. اختلال در تکامل غده تیروئید و اختلال در سنتز هورمونهای تیروئید، علل این بیماری است. بروز کمکاری مادرزادی تیروئید، در دختران دو برابر پسران است.
نشانههای متفاوت در بدو تولد
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در این باره به جامجم میگوید: کمکاری تیروئید در 95 درصد موارد در بدو تولد بدون علامت است و بندرت با علائمی از قبیل، ورم اطراف چشم، خواب آلودگی، زبان بزرگ و زردی طولانی خود را نشان میدهد.
این متخصص تاکید میکند: با از بین رفتن زمان طلایی و به تعویق افتادن درمان، این بیماری با اختلال در تکامل مغز، سبب بروز اختلال تواناییهای مغزی، بدنی و رشد قدی میشود. همچنین بروز اختلال در ترشح هورمونهای تیروئید در ماههای اول تولد، باعث عقب ماندگی ذهنی کودک میشود.
اختلال تیروئیدی مادر، جدی گرفته شود
مصرف مناسب ید، در مادران باردار در پیشگیری از ابتلا به این بیماری نقش موثری دارد. در حال حاضر، مساله کمبود ید در ایران حل شده است. مصرف کافی ید از اختلال در تکامل مغز جنین جلوگیری میکند.
دکتر سهیلی پور معتقد است؛ بررسی کمکاری تیروئید در مادر باردار ضرورت دارد، چراکه جنین در سه ماه اول تولد قادر به ساختن هورمون تیروئید نیست و تکامل مغز جنین در این سه ماه وابسته به هورمونهای تیروئید مادر است. استفاده از برخی داروهای پرکاری تیروئید و رادیواکتیو، طی حاملگی سبب بروز کمکاری مادرزادی تیروئید در نوزاد میشود، البته این تاثیرات ممکن است گذرا یا دائم باشد.
این متخصص تاکید میکند: نکته حائز اهمیت این است که مادر، قبل از بارداری و در دوران بارداری از نظر تیروئیدی تحت نظر پزشک باشد. فراموش نکنیم مشکلات تیروئیدی در حاملگی، سبب بروز کمکاری مادرزادی تیروئید نمیشود.
درمان کمهزینه
در طرح غربالگری کشور، با گرفتن چند قطره خون از پاشنه پای نوزادان، در روز سوم تا پنجم تولد، برای تشخیص کمکاری مادرزادی تیروئید، بیماریابی انجام میشود. عوارض این بیماری با تشخیص زودرس و درمان به موقع در کشور کاهش یافته است.
این استاد دانشگاه با اشاره به این موارد میگوید: بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید در صورت تشخیص بهموقع، درمانی کمهزینه دارد و با شروع هر چه سریعتر درمان، از عوارض بیماری جلوگیری میشود.
وی در پاسخ به این سوال که بعد ازتشخیص کمکاری مادرزادی کودک چه اقداماتی باید انجام شود، میگوید: در صورت غیرطبیعی بودن آزمایش پاشنه پا، نوزاد به متخصصان اطفال یا به فوق تخصص غدد درون ریز و متابولیسم کودکان ارجاع داده میشود. چنانچه با آزمایش سرمی تشخیص این بیماری تائید شود، کودک در یک روند سه ساله تحت درمان قرار میگیرد.
بعد از این دوره درمان در بیشتر موارد قرص تیروئید قطع شده و بیمار دوباره از نظر بالینی و آزمایشگاهی مورد بررسی قرار میگیرد. اگر آزمایش، با وجود عدم مصرف یک ماهه دارو طبیعی باشد، میتوان دارو را قطع کرد.
هانیه ورشوچی - دانش و سلامت
در مورد عقب ماندگی ذهنی و علت آن چه میدانید ؟ با دلگرم همراه باشید.
به معنای نقص هوشی در اوئل زندگی- در مقابل دمانس می باشد که با محدود شدن عملکرد اجتمائی همراه است. با اقدامات آموزشی و اجتمائی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه, انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان می باشد.
کمتوانی ذهنی mental Retardation یا «عقبماندگی ذهنی» اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص میگردد. کمتوانی ذهنی از لحاظ آماری به این صورت تعریف میشود عملکرد شناختی که بر اساس آزمون استاندارد هوش، معادل دو انحراف معیار زیر میانگین جمعیت عمومی باشدسن شروع کمتوانی ذهنی زیر ۱۸ سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهای است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار میرود.
با اقدامات آموزشی و اجتمائی میتوان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه، انجام کارهای خانهداری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان میباشد.
در جمعیت ۱۵-۱۹ سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود ۳-۴ مورد در ۱۰۰۰ است. معادل ۶-۸ مورد در ۲۰۰۰بیمار یک پزشک عمومی. این شیوع از سال ۱۹۳۰ اندکی تغییر کرده اما بروز موارد شدید به علت مراقبت های خوب نوزادی و جنینی تا حد یک سوم تا یک دوم کاهش یافته است. علت ثابت ماندن شیوع, زندگی طولانی تر افراد عقب مانده ذهنی است.
تعریف هوش
وکسلر هوش را به عنوان توانایی کلی جامع فرد برای این که به طور هدفمند عمل کند و به طور منطقی بیاندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله بپردازد ، تعریف کرده است.
تعریف رفتار سازشی
ثمر بخشی یا درجه ای که افراد می توانند استاندارد های مانند استقلال شخصی و مسئولیت اجتماعی را که از سن و گروه فرهنگی آنها انتظار می رود از خود نشان دهد. به همین سبب انتظارات از گرووه های سنی مختلف متفاوت خواهد بود(گروسمن ،۱۹۷۳).
دوران رشد وتحول
دوران رشد وتحول از تولد تا هجده سالگی است.
به طور معنی دار پایین تر متوسط
ناظر است بر نمره ای بیش از دو انحراف استاندارد زیر میانگین (متوسط)در یک آزمون میزان شده هوشی.
عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی از خفیف تا بسیار شدید (عمیق) تعیین می گردد. که به چند طبقه بندی اشاره می شود.
کدام دسته از عقبماندههای ذهنی میتوانند بچههای سالمی داشته باشند؟
عقبماندههای ذهنی متوسط (تعلیمپذیر) معمولا شکل ظاهری مشخصی دارند. اکثرا از ابتدای تولد در کلیهی فعالیتهای ذهنی و جسمی عقب هستند. به مدرسه میروند ولی از همان سال اول دبستان مردود میشوند. بعضیها با کمک زیاد و با تجدید در امتحان قبول میشوند. بیش از دو تا چهار کلاس نمیتوانند درس بخوانند؛ لذا بهتر است این افراد از ابتدا در مدرسه مخصوص تحصیل کنند. کارهای ساده را در مدت طولانی میتوانند فراگیرند و انجام دهند. ندرتا ازدواج میکنند، ولی به نظارت و کمک در امور خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی احتیاج دارند.
فرزندان آنها ممکن است کاملا سالم باشند، به شرطی که علت عقبماندگی ذهنی این دسته به خاطر عوامل ارثی نبوده باشد و به علل دیگر مانند عفوت مغزی و یا ضربه مغزی و نظایر آن ایجاد شده باشد. از نظر رشد هوشی، حداکثر به اندازه یک کودک 8-7 ساله رشد میکنند. تعداد آنها نسبت به عقب ماندههای خفیف خیلی کمتر است. به خاطر وخامت اختلال و بار سنگین مالی، روانی، عاطفی و اجتماعی که بر فرد، خانواده فرد مبتلا به عقب ماندگی ذهنی و به تبع آن بر جامعه تحمیل میشود و نیز به دلیل بار سنگینی که این اختلال بر روی خدمات بهداشتی جامعه مینهد، انجام هر گونه اقدام و تلاش جهت بررسی عللی که در هر منطقه در ایجاد عقب ماندگیهای ذهنی بیشترین نقش را دارند و تلاش در راه پیشگیری از موارد ابتلا به عقب ماندگی ذهنی در حدد ممکن ضروری است.
در ایران از سال 54 مستندات مربوط به تحقیقات در زمینه عقب ماندگی ذهنی در دسترسی هستند، که عمده این مطالعات نیز به بررسی کودکانی پرداختهاند که از خدمات ویژه از قبیل بهزیستی استفاده میکردهاند و از قیاس با گروههای مقایسه بهره نبردهاند. لذا با توجه به فقدان بررسی تحلیلی در این زمینه و نیز امکان تاثیر عوامل خاص وابسته به منطقه ( از جمله غرق شدگی، مصرف قلیان و نیز رعایت مسایل مرتبط با تنظیم خانواده) پژوهشی در شهر بندرعباس برای تعیین عوامل خطر عقب ماندگی متوسط ذهنی صورت گرفته است.
این مطالعه که از نوع مورد شاهدی است بر روی 93 بیمار با تعداد مشابهی از شاهدهای بیمارستانی که از نظر سن به صورت گروهی همسان بودند، مقایسه شده و نسبت شانس متغیرهای مستقل (نسبت فامیلی والدین، تفاوت سنی کودک مورد نظر با فرزند قبلی و بعدی خانواده ، سن مادر هنگام زایمان، محل زایمان، مراقبتهای دوران بارداری ، سابقه وجود فرد مبتلا به عقبماندگی ذهنی در خانواده و بستگان ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده برای وقوع عقبماندگی متوسط) برآورد شده است.
مهمترین یافته مطالعه حاضر ارتباط معنیدار فاصله با تولد بعدی است. در تحقیق حاضر، تفاوت سنی با فرزند قبلی اثر معنیداری در وقوع عقبماندگی ذهنی کودک نداشت؛ اما تفاوت سنی با فرزند بعدی با وقوع عقبماندگی ذهنی ارتباط معنیداری داشت.
میتوان چنین فرض کرد که چنانچه پس از تولد طفل با فاصله کمتر از سه سال، کودک دیگری متولد شود، انحراف توجه از کودک به فرزند جدید و در نتیجه عدم دریافت تحریکات مناسب روانشناختی در سالهای اولیه عمر، منجر به وقوع عقبماندگی ذهنی متوسط میشود. به نظر میرسد این تحقیق اولین گزارش باشد که نشان میدهد فاصلهگذاری کمتر از 36 ماه میتواند منجر به شانس بیشتر وقوع عقبماندگی ذهنی در طفل شود، هر چند احتیاج به تحقیقات بیشتری است تا تاثیر این فاکتور به شکل مشروحتری مورد بررسی قرار گیرد.
سایر عوامل موثر در عقبماندگی ذهنی کودکان
از عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی میتوان به اختلالات پیش از تولد (اختلالات ژنی، ناهنجاریهای کروموزومی، آنومالیهای میتوکندریال، سندرمهای پلی ژنتیک فامیلیال، عفونتهای داخل رحمی، تراتوژنها، اختلال کارکرد جفت، آنومالیهای ایدیوپاتیک مادرزادی CNS ، سموم، مسایل حوالی تولد ( نارس بودن بسیار شدید، صدمات ناشی از هیپوکسی وایسکمی، خونریزیهای داخل جمجمه، اختلالات متابولیک، عفونتها) و نیز صدمات مغزی، غرق شدگی و خفگی، اختلالات متابولیک، سموم از جمله سرب، خونریزیهای داخل مغز، سوء تغذیه) و عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (فقر، از هم گیسختگی خانواده، اختلال ارتباط بین شیرخوار و مراقب، بیماریهای روانی والدین و اعتیاد آنان) اشاره کرد.
اگرچه شانس خطر مصرف مواد دخانی (قلیان و سیگار) در بروز عقبماندگی ذهنی کودک وجود دارد و محققان بسیاری نیز بر این رابطه نظر داشتهاند اما یافتههای تحقیق تاکید کرده است که درخصوص مصرف دخانیات در دوران بارداری چه به صورت سیگار و چه به صورت قلیان ، تفاوت معنیداری در موارد این تحقیق دیده نشده است.
خوشبختانه مصرف سیگار در میان مادران مورد مطالعه اعم از مورد و شاهد بسیار کم بوده است که این مساله حاکی از آن است که در منطقه تحقیق (بندرعباس) مصرف قلیان رایج است نه سیگار، و قلیان نیز به صورت ذاتی نمیتوانند به فراوانی سیگار مورد استفاده قرار گیرد. در تحقیق حاضر رابطه معنیداری بین مصرف قلیان در دوران بارداری و عقب ماندگی ذهنی بچه پیدا نشد.
نقش اساسی سه سال اول زندگی والدین در شانس عقبماندگی ذهنی کودکان
وضعیت زندگی والدین در سه سال اول زندگی کودک که مورد بررسی این تحقیق بوده و حتی بعد از سه سال اول که این تحقیق به آن نپرداخته است، از دیگر عواملی است که در دو گروه عوامل فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی موثر بر عقبماندگی ذهنی کودک مطرح است. به هر حال همانطور که انتظار میرود عدم رعایت آرامش در فضای خانوادگی منجر به بالا رفتن شانس عقب ماندگی ذهنی میشود.
تاثیر محل زندگی خانواده بر بروز عقبماندگی ذهنی کودک
از نظر تئوریک پارامترهای زیادی را میتوان در مورد تاثیر محل زندگی خانواده بر زمان تولد کودک و وقوع عقبماندگی ذهنی کودک برشمرد، از جمله دسترسی به امکانات زایمان و تولد بهداشتی، وجود تحریکات مناسب بعد از تولد، سطح تحصیلات والدین، وضعیت اقتصادی و اجتماعی، آلایندههای محیطی (مثل سرب) و ....در تحقیق فعلی گر چه زندگی در روستا با احتمال عقب ماندگی ذهنی بیشتری همراه بوده اما این فاکتور معنیدار نبوده است.
وضعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده میتواند از طرق گوناگون باعث تاثیر در ابتلا یا بروز عقب ماندگی ذهنی شود، از جمله بارداری در سنین پایین، نداشتن مراقبتهای دوران بارداری و زایمان، تغذیه نامناسب، ابتلا به عفونتها و غیره. در تحقیق فعلی تاثیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی پایین بر عقبماندگی ذهنی کودک، به طور مشخص از نظر آماری، تقریبا نزدیک به معنیدار بود.
آیا زردی دوران نوزادی، باعث عقبماندگی ذهنی کودکان میشود؟
این تحقیق تاکید کرده است که تقریبا تمامی منابع موجود در زمینه عوامل عقبماندگی ذهنی کودکان، به نقش عوامل «پری ناتال» مانند زردی دوران نوزادی هشدار دادهاند، اما از نظر میزان ارتباط بین وقوع این عوامل و احتمال عقب ماندگی ذهنی یافتههای دقیقی در دست نیست.
در تحقیق حاضر اما، نقش زردی دوران نوزادی در ایجاد عقب ماندگی ذهنی خیلی بزرگ نبوده است. در مجموع زردی، در 27 درصد موردها و 25 درصد شاهدها دیده شده که نشان دهنده آن است که حتی اگر اثر معنیدار باشد، بزرگی زیادی ندارد.
تاثیر بسیار قوی صدمات مغزی در بروز عقبماندگی ذهنی کودکان
سابقه نیمه غرق شدگی و ابتلا به مننژیت، جزء صدمات مغزی بعد از تولد است که بر عملکرد آنها در بعد کلان تردیدی نیست. در تحقیق حاضر عملکرد بسیار قوی ولی از نظر آماری غیر معنیدار از غرق شدگی دیده شده است که در این زمینه کم بودن تعداد مشاهدات مهمترین دلیل وقوع این تناقضهاست.
یک تحقیق بر روی 175 کودک معلول و عقب مانده ذهنی کمتر از 15 سال هم نشان داده است که سن مادر، سیانوز هنگام تولد، عدم مراقبت مادر در دوران بارداری و نسبت فامیلی والدین در بین کودکان رایج بودهاند.
سرخچه ( سرخجه )
بیماری عفونی و ویروسی است که این بیماری اگر در سه ماهه اول بار داری پدیدار شود ، موجب نارسایی هوشی ، نابینایی، ناشنوایی و ... می شود. واکسن این بیماری باعث پیشگیری از ابتلاء به این بیماری شده و دخترانی که قبل از ازدواج به سرخچه مبتلا نشده اند تزریق واکسن این بیماری توصیه شده است.سایر عفونت ها ی ویروسی مانند تب خال ،آنفلانزا ، اوریون و ... ممکن است آثار مختلف و ناهنجاری های گوناگون و نارسایی هوشی در کودک ایجاد کند.
عامل همخونی Rh
این عامل در ایجاد ناهنجاری های هوشی تاثیر فراوان دارد ، عدم تجانس عاملRh مادر و پدر اهمیت بسیاری دارد بویژه هنگامی که Rh مادر منفی و Rh پدر مثبت باشد. در بارداری اول مقداری از Rh مثبت جنین از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد Rh را می سازد که همین آنتی کور در زایمان های بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماری کرن ایکتروس را به وجود می آورد که باعث رسوب املاح آهن حاصل از خراب شدن گلبول های قرمز کودک در سلول های مغز می باشد ، یرقان حاصل از این بیماری باعث عقب ماندگی ذهنی ، فلج مغزی و ... می شود.
عوامل تراتوژیک ( عوامل آسیب زا بر جنین )
این عارضه شامل عواملی است که اگر مادر در دوران بارداری در معرض آن ها قرار گرفته و یا مورد استفاده قرار دهد برای جنین مضر است ؛ مانند پرتو نگاری ( اشعه X ) ،مصرف دارو ها ( تالیدومید ) ،فلزات سنگین ( سرب و جیوه) و هرمون های جنسی ،کمبود ویتامین ها مخصوصاَ AوD و مصرف بیش از اندازه ویتامین ها از جمله A وK ، مصرف زیاد ویتامین D که باعث افزایش کلسیم در خون نوزاد می شود.
تاثیر اشعه X
قرار گرفتن مادران باردار به دفعات و به مدت طولانی در ماههای اول بارداری در معرض تابش اشعه X ( مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر) باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین، کمبود وزن، عدم رشد مغز، میکروسفالی ، هیدروسفالی ، و نارسایی های هوشی و نقایص بدنی می شود.
تاثیر داروهای شیمیایی
مصرف هر دارویی بیجا در زمان بارداری مخصوصاً در سه ماهه اولیه بارداری ، اگر به مدت طولانی هم مصرف نشود خالی از ضرر نیست.
مسمومیت سرب
در مسمومیت شدید سرب نرخ مرگ و میر بالاست و آسیب دیدگی دایمی رواج کامل دارد. در بزرگسالان عوارضی چون کم خونی، دردهای حاد روده ای و بیماری های سیستم عصبی پیرامونی مشاهده می شود. در کودکان ممکن است آنسفالوپاتی ، عقب ماندگی ذهنی، صرع های قابل بازگشت و فلج مغزی رخ دهد.
اعتیاد
والدین به مشروبات الکلی موجب مسمومیت شده و ژن مسموم باعث نقص هوشی و ضعف عمومی در رشد طبیعی و ناهنجاری های حسی و حرکتی و گاهی سبب عقب ماندگی ذهنی و ناهنجاری های مغزی نیز می گردد .
همچنین تحقیقات نشان می دهد که مصرف مواد مخدر به علت خاصیت تنگ کنندگی رگها که توسط نیکوتین اعمال می شود و وجود مونواکسید کربن موجود در سیگار، از عوامل موثر در به وجود آمدن نوزادان سبک وزن و نارس می باشد و نوزادان سبک وزن تر از حد طبیعی گاهی دچار بعضی از ناهنجاری های بدنی و ذهنی و عاطفی می گردند.
هیجانات مادر
هیجان های ناگهانی و شدید و یا دائمی مادر بر روی جنین تاثیر می گذارند علت این تاثیر، تغییرات اساسی بیوشیمیایی است که به خاطر چگونگی ترشح هورمون های غدد داخلی در ارگانیسم مادر روی می دهد. مادرانی که در دوران بارداری با استرس ها و مشکلات گوناگونی روبه رو هستند، این مشکلات در آن ها ایجاد تنش می کند و نوزاد کم وزن متولد می شود.
سوء تغذیه مادری در دوران آبستنی
سوء تغذیه مادری به هنگام دوران آبستنی به کم وزنی نوزاد در وقت تولد منتهی می شود.
سن والدین
همانطور که نتایج تحقیقات نشان می دهد که کروموزم ها در خانم ها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می کند و ممکن است باعث تولد کودک عقب مانده ذهنی شود. بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین ۲۰ تا ۲۸ سالگی گزارش شده است، قبل از این دوران به علت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمان های مشکل زیاد است و بعد از سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود.
چسبندگی کروموزومی با افزایش سن مادر بطور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد و عوارض دیگر مربوط به دوره ی آبستنی نیز تا حدی با افزایش سن، بیشتر می شود. در مطالعه ای که لیلین فلد ، پاسامانیک انجام دادند و مکرراً به آن استناد می شود، از ۱۱۰۷ کودک عقب مانده ذهنی و همین تعداد افراد گروه گواه ، ریسک عقب ماندگی ذهنی در کسانی که مادرنشان بعد از ۳۵ سالگی صاحب اولین فرزند شده بودند، بسیار بالا بود.
حوادث حین زایمان
نارسی جنین
بعضی از نوزادان به هنگام تولددر حدود ۵/۲ کیلوگرم یا کمتر وزن ارند ، نوزادان کم وزن بخش بزرگی از کسانی که در دوران نوزادی می میرند و یا معمولا نابهنجاری های عصب شناختی از خود نشان می دهند، را تشکیل می دهد. بین نارسی و طبقه اجتماعی پایین پیوند مستحکمی وجود دارد . در مطالعات مختلف نشان داده شده که مادران متعلق به طبقات اجتماعی اقتصادی پایین تر آمادگی بیشتری برای داشتن کودک کم وزن دارند.
دیررسی جنین
با توجه به تاریخ آخرین دوره قاعدگی ،مدت حدود چهار درصد از آبستنی ها ، بیش از ۴۲ هفته یا بیشتر ادامه می یابد . اثرات آبستنی طولانی کاملا متغیر است . گاه جنین به رشد خود ادامه داده و به وزنش اضافه می شود و به نظر می رسد که خطری متوجه نمی باشد. در دیگر موارد، جنین در بدست آوردن مواد غذایی نا کام شده و در رحم گرسنه می ماند ،به طوری که وزن خود را از دست می دهد . در حالی که دوره آبستنی به سرآمده باشد ماما های انگلیسی زایمان غیر طبیعی (سزارین )را توصیه می کنند و در آمریکا اغلب ماماها تر جیح می دهند که دوران آبستنی تا سه هفته پس از تاریخ مقرر ادامه یابد.
زایمان های طولانی
در بعضی از مواقع بواسطه طول مدت زایمان و ایجاد شرایط نامساعد برای جنین ، فشار های غیر طبیعی بر نوزاد وارد آمده و سبب اختلالات ذهنی می گردد. معمولاً علل زایمانهای طولانی عبارتند از : عدم تناسب بین جمجمه کودک و استخوان لگن مادر ، حالت کم حرکتی رحم ، بزرگی غیر عادی نوزاد ،قرار گرفتن غیر عادی کودک در رحم مادر ، واکنش های هیجانی و غیر عادی مادر که سبب جلوگیری از تولید به موقع نوزاد و فشار وارد بر وی می شود .
پیچیدگی بند ناف به دور گردن نوزاد، نارسی کودک، نارسی تنفسی و ... معمولاً در اثر زایمانهای طولانی، سختی تولد نوزاد چند برابر شده و در نتیجه نوزاد از همان لحظات اول خسته و آسیب دیده یا احیاناً نیمه جان به دنیا می آید . معمولاً بر اثر فشار زیاد یا طولانی ، ناحیه سر صدمه دیده و گاهی نوزاد دچار بی حالی و خفگی می شود و از نخستین مرحله تولد که آغاز سازگاری فیزیولوژیکی و بیولوژیکی با محیط است ، کودک از فعالیت باز می ماند و هوای کافی و لازم به سلول های او نمی رسد و همین وقفه موجب نقصان رشد عمومی و عقب ماندگی ذهنی نوزاد می شود.
صدمه مستقیم به سر
وضع حمل نوزاد از کانال طبیعی تولد می تواند فرآیندی مشکل و پر حادثه باشد ، در بعضی از مواقع ضربه ها و لطمه های وارده بر مغز از جمله عوارض متداول عقب ماندگی ذهنی است.استفاده از وسایل فیزیکی و مکانیکی پزشکی مانند فورسپس در بسیاری از موارد اگر با دقت لازم نباشدباعث وارد آمدن فشار بر جمجمه و مغز نوزاد شده و عوارض گوناگونی از جمله نارسائی ذهنی و اختلالات حسی و حرکتی را سبب می شود . در مطالعات مربوط به رابطه ی عملکرد هوشی و وضعیت سر جنین در طول وضع حمل ، معلوم گردید که بین نوزادانی که عادی متولد شده اند ، و نوزادانی که دچار آسیب شده اند ، از نظر هوش و کنترل بدن تفاوت هایی وجود دارد.
بطور کلی عللی که در هنگام بارداری و زایمان و تولد کودک سبب عقب ماندگی ذهنی می گردد اکثراً قابل پیشگیری است. بنابراین حفظ کردن مادر از برخورد با عوامل سوء در دوران بارداری و امکانات صحیح و زایمان بموقع و مراقبت کافی و کامل از نوزاد ( پیشگیری از کمبود اکسیژن در نوزاد، جلوگیری از اسیدوز، اصلاح کمبود قند خون و اختلالات بیوشیمی دیگر نوزاد) از اثر گذاشتن بر روی مغز کودک، و در نتیجه از عقب افتادگی ذهنی جلوگیری خواهد کرد .
حوادث بعد از تولد
عفونت ها:
عفونت ها دو نوع هستند : مننژیت و آنسفالیت.
التهاب مغز(آنسفالیت) یا التهاب پرده های مغز را (مننژیت) در اثر عفونت های باکتریایی، یا ارگانیسم های سلی بوجود می آید. گاه التهاب مغز به ضایعاتی منجر می شود که گردش ماده مغزی ـ نخاعی را متوقف کرده و موجب هیدروسفالوس (تجمع مایع در مغز) می گردد. مننژیت در اوان کودکی رخ می دهد و با آنتی بیوتیک ها قابل درمان است، ولی آنسفالیت معمولاً معلول ویروس هایی چون سرخک، آبله مرغان، سیاه سرفه، آنفلونزا است. بنابراین معالجه آن با آنتی بیوتیک ها نتیجه بخش نیست.
مسمومیت ها:
در برخی از مسمومیت ها ی غذایی و دارویی در کودک بویژه در دوران شیرخوارگی و خردسالگی سبب ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد.
ضربه های وارده به مغز کودک:
در بسیاری از موارد ضربه های وارده بر مغز کودک مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده است، هر ضربه و فشار بسهولت بر مغز اثر می گذارد و سبب ضایعات مغزی و بالطبع عقب ماندگی ذهنی و یا اختلالات حسی و حرکتی می شود. مراقبت از کودک در این شرایط از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اختلالات غدد داخلی کودک:
در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی بویژه غده های هیپوفیز و تیروئید نارسایی هایی در سوخت و ساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک می گردد. و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری می نماید که موجب اختلالات گوناگون در فعالیت های ذهنی و حسی و حرکتی می شود.
کمبود غذا و سوء تغذیه :
سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از مواد غذایی لازم برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً ناتوانی عصبی و ناهنجاری روانی گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می گردد. بطوری که بسیاری از کودکان و نوجوانان که از تغذیه لازم برخوردار نبوده بر اثر گرسنگی مستمر تا حدود سه سال نسبت به همسالان خود عقب ماندگی ذهنی داشته اند که جبران آن در سنین بالاتر به سختی انجام پذیر است.
خستگی های جسمی و روانی :
در بسیاری از موارد فرسودگی های شدید موجب ضعف و مسمومیت تدریجی بدن شده و بر مغز و اعصاب کودک اثر نامطلوب می گذارد و کودک را از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد. همچنین خستگی های ذهنی روانی که بعلت تعارض و کشمکش های شدید طولانی عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض می گردد موجب فرسودگی و اختلالات و کندذهنی می گردد.
عقب ماندگی به علت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی
عوامل محیطی بسیاری در هوش و سازگاری همه ی کودکان از جمله عقب ماندگان ذهنی تاثیر دارد. تاثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر، تغذیه، ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرس های مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک می باشد. عدم ارائه تسهیلات و برنامه های آموزش و پرورش که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی می باشد.
ازجمله عواملی است که در رکود هوشی کودکان موثر است. در این صورت عقب ماندگی بیشتر به فقر فرهنگی و ضعف انگیزه ها و محرکات لازم و ضروری محیط تربیتی کودک است. فقدان محرکات محیطی مناسب موجب می گردد که کودک انگیزه های لازم در تحرک و تلاش و تفکر وکسب تجارب تازه که در پرورش رشد هوشی کودک بسیار مهم می باشد، نداشته باشد.
همچنین وجود خانواده ها و محیط های مضطرب و پرتشنج و حضور والدین ناراحت و پرخاشگر که مرتب بی دلیل کودک خود را سرزنش نموده و تنبیه می نمایند، باعث می شود که کودک از نظر عاطفی رشد سالم و طبیعی و سازگار با محیط نداشته و دچار خمودگی و نارسایی هوشی گردد.( اکثریت کودکان عقب مانده ذهنی جامعه متعلق به گروه عقب مانده های روانی اجتماعی می باشند. (فقر فرهنگی) و بیشتر در سطح آموزش پذیر هستند
57 درصد از علل عقب ماندگیهای ذهنی مربوط به دوره قبل از تولد
یک مطالعه توصیفی نسبتا مفصل نیز بر روی 700 کودک عقب مانده ذهنی 14-1 ساله نشان داد که 57 درصد از علل عقب ماندگیهای ذهنی مربوط به دوره قبل از تولد است.
طبق همین تحقیق، در مجموع مهمترین عوامل عقبماندگی ذهنی کودکان به ترتیب عبارتند از: بالا رفتن سن مادر به بیش از 35 سال، ازدواج فامیلی والدین و سابقه نقص ذهنی در خانواده.
تاثیر مصرف داروهای روانی و ضداستفراغ بر عقبماندگی ذهنی کودکان
در این تحقیق برای اولین بار در ایران در خصوص مصرف داروها و تاثیر آن بر بروز عقبماندگی ذهنی کودکان تحقیق شده که بیشترین دخالت را مربوط به مصرف داروهای روانی و ضد استفراغ گزارش کرده است. از دیگر عوامل قبل از تولد نیز از ضربههای وارده به شکم مادر در زمان حاملگی یاد شده است.
پسران بیش از دختران در معرض خطر ابتلا به عقبماندگی ذهنی هستند
در این تحقیق علل حین تولد، تاثیر کمی در ایجاد عقب ماندگی ذهنی کودکان داشتهاند. علل بعد از تولد پس از علل قبل از تولد، بیشترین سهم را در ایجاد عقب ماندگی ذهنی داشتهاند و از این میان این علل بیشترین تاثیر مربوط به تب و تشنج کودکان و پس از آن ضربههای وارده به سر کودک بوده است. همچنین طبق گزارش این تحقیق پسران بیشتر از دختران در معرض خطر ابتلا به عقب ماندگی ذهنی بودهاند.
کودکان استثنایی
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و ) مشخصه اصلی آنها می شود .
متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
تعریف کودک استثنایی
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان . و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند .
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود .
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد .
در اینگونه کودکان واکنشها ، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است .
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند . در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی . عقلانی ، رفتاری و ... فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند .
پیشگیری
پیشگیری اولیه
جلوگیری از ظهور عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد، اهمیت ویژهای دارند. آموزش خانواده، ممانعت از ازدواجهای فامیلی، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین ۳۵ سالگی، رعایت بهداشت حاملگی (پرهیز از اشعه، دارو، ضربه به شکم، تغذیه مناسب مادر، جلوگیری و کنترل نمودن عفونتهای مادرزادی و ...) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت کودک پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخلهٔ درمانی به موقع در موارد بیماری، مثل کمکاری تیروئیدی (هیپوتیروئیدی) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد.
پیشگیری ثانویه
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن جلوگیری از بروز آن است. به نظر نمیرسد داروهای خاصی نیز در کنترل پیشرفت اختلال مؤثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح کارایی این افراد در خانواده و جامعه است.
پیشگیری ثالث
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد. استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارایی عملی این افراد میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش کودک و خانواده، آموزش مهارتهای کلامی، محیطی، ارتباطی، اجتماعی، همچنین آموزشهای ویژه و فیزیوتراپی و آموزشهای مهارتهای جسمی همگی میتوانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک مؤثری باشند.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی