بسیاری از دختران با مطالعهی کتابها و سایتهای اینترنتی و به ویژه با ورود به دانشگاهها و موسسات آموزش عالی یا با ورود به محیطهای شغلی در مییابند که لزوما تمام آموزههایی که از خانوادهها آموختهاند، صحیح نیستند. در طول این سالها، خانوادهی این دختران در پاسخ به هر سوال یکه چرا باید درباره جامعه و مردان اینگونه بیندیشم، به آنها گفتهاند «دخترم ما در ایران زندگی میکنیم. اینجا که اروپا و آمریکا نیست.»
وقتی این دختران به محیطهای شغلی و تحصیلی وارد میشوند، خیلی زود در مییابند که دختران دیگری در همین شهر خودشان در ایران هستند که اینگونه نمیاندیشند و با این آموزهها بزرگ نشدهاند و آسیب مرگباری هم ندیدهاند و با هویتی مستقل و منسجم از عهده جهان و ایران و «مردان بد» هوسرانش بر میآیند!
اما عدهای از دختران به هر دلیلی از دسترسی به اطلاعات واقعبینانهتر محروم میمانند یا اگر شخصیت محافظهکاری داشته باشند، ترجیح میدهند که اطلاعاتی افزون بر آن آموزهها و پیشفرضهای به ظاهر ایمنیبخش دریافت نکنند تا دچار تشتت ذهنی و اضطراب نشوند.
چون در چنین فضایی، حتی داشتن فانتزی جنسی نیز خطرناک یا گناهآلود محسوب میشود، این دختران طی یک فرایند موفق سرکوبسازی، هرگونه فانتزی و تمایل جنسی را در درون خود خاموش میکنند. این بهترین راه برای رهایی از تعارض بین داشتن میل به ارتباط عاطفی و جنسی از یک سو و ترس اغراقی از گناهکار و بوالهوس بودن از سوی دیگر است. «بکارت ذهنی» محصول مستقیم این فرایند است.
بکارت ذهنی از بکارت جسمی بسیار مهمتر است چراکه ممکن است حتی بعد از یک ازدواج مشروع نیز باقی بماند و منجر به احساس بینیازی از سکس و سردی عمیق در روابط جنسی شود و حتی در مواقعی مانع برداشتن بکارت جسمی هم بشود؛ پدیدهای که به آن «ازدواج به وصال نرسیده» میگویند. یعنی زن پس از چند ماه یا چند سال از ازدواج همچنان باکره باقی مانده است البته پدیده بکارت ذهنی تنها ویژه زنان نیست و در مردان هم به میزان کمتر دیده میشود.
البته شاید در طرف مقابل یعنی در بخشی از دنیای پسرانه و مردانه نیز نگرش به دختران، نگرش شکارچیگری و فریب به قصد کامجویی باشد. شاید علت این پدیده جدابودن مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان دخترها و پسرها باشد. یعنی در چنین فضایی چون پسرها امکان دسترسی به دنیای فکری و عاطفی دختران را ندارند، فقط قادرند آنها را از دور به عنوان ابژههای جنسی و جسمی ادراک کنند.
البته در سالهای اخیر به دلایل مختلف اجتماعی و شبکههای ارتباط جمعی این دیوار بین دنیای ذهنی و عاطفی پسران و دختران تا حدودی فروریخته و دوطرف قادر شدهاند تا غیر از جسمشان، بینش هنری، سیاسی، اجتماعی و دنیای ذهنی و عاطفی خود را نیز در معرض دیده شدن قرار دهند.
اما به هر ترتیب همچنان مهمترین مفهومی که به دختران در رابطه با جنس مخالف منتقل میشود، مفهوم آسیب است. در چنین فضایی است که بسیاری از دختران، عاشق شدن و وابسته شدن به یک پسر را شبیه طاعون یا یک سرطان لاعلاجکننده میبینند و در این توهماند که اگر این وابستگی به ازدواج ختم نشود، از این بلای ترسناک جان و روان سالم به در نخواهند برد. به ویژه اگر آن پسر در دوستی خواستههای «نامعقول» نیز داشته باشد. بر این اساس سندرم سیندرلا شکل میگیرد: «من فقط با کسی ارتباط میگیرم و به او دلبسته خواهم شد که مطمن باشم رابطهام با او به سرانجام خوبی خواهد رسید که حتما ازدواج است».
در سندرم سیندرلا تنها سرانجام خوب همانا توهم از راه رسیدن پسری خوشبر و رو و شیرینسخن و دارای فهم و کمال بسیار و متمکن از نظر مالی است که بیصبرانه انتظار ازدواج با محبوب شیرینش را میکشد و چون معمولا چنین چیزی فقط مال قصههایست این دختران عملا هیچگونه ارتباط کلامی یا عاطفی را تجربه نمیکنند.
از سوی دیگر برای پسرها محدودیت کمتری در برقراری ارتباط کلامی و عاطفی و جنسی وجود دارد. کمتر مادری در یک مهمانی عصرانه زنانه به دوستانش فاش میکند که دخترش دوستپسر دارد. درحالی که در همان مهمانی مادر یک پسر قیافهای ظاهرا ناراحت و ناراضی به خودش میگیرد و میگوید «والله پسر من که فقط خدا میدونه چیکار میکنه. بیست تا دختر دور و برشن. روزی صدبار بهش زنگ میزنند» و در حالی که سعی میکند نشان دهد که چقدر از این موضوع ناراحت است، چشمانش از غرور برق میزند. به نظر میرسد جامعه در مورد پسران در مقایسه با دختران کمتر نگران آسیب روحی و عاطفی و جنسی ناشی از رابطه است.
دکتر سامرند سلیمی، روانپزشک و مشاورازدواج و خانواده
گردآوری: گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
منبع: salamaneh.com
نوشته عوارض بکارت ذهنی در ذهن دختران چیست؟ اولین بار در بامداد پدیدار شد.
جام جم سرا: این نشخوارها وقتی ادامه مییابند ذهن را تاریک و تاریکتر میکنند تا جایی که دیگر قادر به دیدن و درک کردن موضوعات و اتفاقات نیستید.
این فرآیند ذهنی با یک عامل استرسزا آغاز میشود. این عوامل میتوانند طلاق، خیانت، درگیری و مشاجره و بسیاری عوامل استرسزای دیگر باشند و همچنین این استرس با عوامل دیگری همچون سرزنش اطرافیان تشدید میشود و فرد احساس بد را در خود تلقین میکند.
مشکلات ذهنی در واقع توجه ما را به طور کامل به خودشان معطوف میکنند و ما قادر به تمرکز بر هیچ چیز دیگری نیستیم و به لحاظ جسمی نیز دچار یک کشمکش داخلی میشویم که حتی اجازه یک خواب راحت را در طول شب به ما نمیدهد.
نشخوارهای ذهنی تمام جنبههای مثبت زندگی ما را تحت تاثیر قرار میدهند و آنها را بیارزش جلوه میدهند و فرد دیگر قادر به دیدن اتفاقات مثبت زندگی نیست و همه چیز را سیاه میبیند.
به نقل از سایسنترال، پنج روش مقابله با نشخوارهای ذهنی به قرار زیرند:
- پذیرفتن مشکلات: نباید به عوامل استرسزا همچون یک بمب در حال انفجار نگاه کرد. در واقع تخریب و ساخت و ساز همواره در کنار هم قرار دارند و باید بپذیریم که اتفاقات زندگی همیشه قابل پیشبینی نیستند.
- پذیرفتن واقعیت: سرزنش دیگران را متوقف کنید و تلاش کنید تا در نقشهای مختلف خود اعم از همسر، مادر و یا هر نقش دیگری که دارید بهتر ظاهر شوید. بیشتر از خودتان مراقبت کنید و برای شاد کردن خود توقع زیادی نداشته باشید.
- هوشیاری: در ارتباط با اشتباهاتتان هوشیار باشید و از آنها درس بگیرید. انرژیتان را روی مسائل جدیدتری متمرکز کنید. ورزش کنید و اعتماد به نفس را تمرین کنید. بر ترسهایتان غلبه کنید.
- قدردانی: از تغییرات نترسید و به آنها با دید مثبت نگاه کنید. اگر شما نسبت به شرایط مثبت قدردان باشید، این شرایط برایتان بیشتر فراهم میشوند.
- انضباط درونی: سعی کنید مشکلات، شما را تبدیل به آدمی کنند که همیشه میخواستید. از گذشته درس بگیرید و موضوعات را در ذهنتان نظم ببخشید. انضباط درونی، شما را تبدیل به آدمی سازگار، واقعبین، هوشیار و سپاسگذار میکند و شما میتوانید با خوشبینی بیشتری مسئولیتهای زندگی را برعهده بگیرید. (ایسنا)
جام جم سرا به نقل از سلامت نیوز: در ادامه، مصاحبه دکتر تیرنگ نیستانی با مجله کدبانو را درباره نقش خوردن صبحانه در یادگیری دانش آموزان میخوانید:
خوردن صبحانه تا چه اندازه در میزان یادگیری دانش آموزان موثر است؟
اهمیت صبحانه از سایر وعدهها بیشتر است چون در وعدههای ابتدایی یا صبحانه یک بخش مهمی از انرژی و مواد مغذی و مورد نیاز بدن تامین میشود. بخصوص در بچهها که قرار است به مدرسه بروند، پشت میز بنشینند، و یادگیری داشته باشند، نیاز به تمرکز ذهنی دارند اهمیت آن دو چندان است.
مطالعات بسیاری نقش این وعده غذایی را در درازمدت نشان داده است. به طور مثال بچههایی که صبحانه نمیخورند درصد یادگیریشان کمتر است یا افزایش وزن در کودکانی که صبحانه نمیخورند بیشتر است.
آیا شیربا کورن فلکس یا شیرکاکائو با کیک برای صبحانه جایگزین خوبی برای نان و پنیر و گردو است؟
بدن بخش مهمی از کالری خود را باید از غلات به دست آورد. کورن فلکس نیز از ذرت تهیه میشود و میتواند به عنوان جایگزین نان مصرف شود، بنابراین غلات میتواند بخش مهمی از غلات صبحانه را تامین نماید.
بعد از ۶ ساعت درس خواندن در مدارس بهترین و پرانرژیترین ناهار برای دانش آموزان کدام گروه غذایی است؟
از هیچ گونه وعده غذایی نباید انتظار معجزه داشته باشیم و جمیع این گروههای غذایی در تعادل با هم میتوانند پاسخگوی نیاز بدن باشد، بنابراین ناهاری که برای کودک درست میشود باید دارای تمام گروههای غذایی باشد.
آیا دانش آموزان نیاز به آموزش دروس تغذیه در مدارس دارند؟
بله، فرهنگسازی چیزی است که از سن پایین شروع میشود تا تاثیرگذارتر باشد.
خوردن صبحانه و میان وعده به صورت دسته جمعی در مدارس بهتر است یا در منزل و به تنهایی؟
هر یک از این روشها فواید و ضررهایی دارد. خوبی آن این است که بچههایی که میل به صبحانه خوردن ندارند در جمع این میل درونشان به وجود میآید اما بدی آن این است که خوردن صبحانه به صورت دسته جمعی در بعضی موارد باعث پرخوری میشود؛ یعنی مقدارغذایی که ما در یک جمع مصرف میکنیم چه از لحاظ کالری و چه از لحاظ حجم میتواند خیلی متفاوت باشد. پیشنهاد ما خوردن صبحانه در جمع خانواده و با نظارت مادر است. مصرف صبحانه به صورت جمعی یا فرد هر یک میتواند تجربه خوبی برای بچهها باشد.
با توجه به علاقه شدید کودکان به فست فود (سوسیس و کالباس) بهترین جایگزین کدام است؟
داستان و مقوله فست فود ریشههای اجتماعی دارد. تعریف یکی از اساتید بنام از فست فود این است که میگوید: تغذیه یک فرآیند اجتماعی است که پیامدهای زیستی، فرهنگی و اقتصادی دارد. بنابراین به وجود آمدن فست فود ناشی از تغییرات اجتماعی است به ویژه در کشور ما، به دلیل اینکه در غذاهای ایرانی طبخ آن زمانبر است و با مناسبات اجتماعی فعلی ما اصلا امکانش نیست؛ یعنی من اطمینان دارم که اگر صنعت به کمک سفره ایرانی نمیآمد خیلی از غذاهایی که الان داریم مصرف میکنیم را نمیتوانستیم مصرف کنیم، بنابراین نمیتوان با آن مقابله کرد و ریشه در خیلی از مسائل اجتماعی و فرهنگی ما دارد ولی میتوان آن را اصلاحش کرد، میشود آن را به قسمت سلامت پیش برد و در کل الگوی مصرف آن را اصلاح کرد.
باورهایی از این دست، آن قدر قدرتمند میشوند که گمان میکنیم جزء جدایی ناپذیر لحظاتمان هستند و کنترل بسیاری از امور مهم زندگی روزمرهمان را بهدست میگیرند، گاهی حضورشان آن چنان بدیهی و نامحسوس است که حتی به بسیاری از آنها هوشیار نیستیم. برخی از مهمترین باورهای رایج و غلطی که در زندگی زناشویی زوجین مداخله میکنند در ادامه ذکر شده است:
باور غلط شماره یک: عشق رومانتیک میتواند ازدواج خوب و خوشایندی را ایجاد کند.
ازدواج رابطه جنجالی عاشقانه نیست، بلکه رابطهای جدی و عملی است. افرادی که به ازدواج با دید مجموعهای از انتظارات نامحدود عاشقانه مینگرند، وقتی که با شکست و ناملایمات زندگی مواجه میشوند، شدیدا احساس ناامیدی میکنند.
هرکسی که معنای واقعی و حقیقی عشق را دریابد، پی میبرد که این هیجان پیچیده برای رشد و بالیدگی احتیاج به زمان دارد. یعنی کشف قابلیتها و حالاتی که در اثر با هم بودن آشکار میشود و باعث تکامل و رضامندی میشود. اغلب افراد هدف اصلی و عمده عشق را نمیدانند و یا گم کردهاند. اکثرا در همان ماهها یا سالهای اولیه ازدواج خود، قطعا به این نتیجه میرسند که همسر آنها زن یا مرد رویایی آنها نیست، در این بین اغلب آنها این توانایی را دارند که با این موضوع کنار بیایند و عدهای هم که گرفتار عشق جنجالی بیحد و حصر شدهاند، قادر به این کار نیستند. زوجین متاهل باید خود را در مقابل فعالیتهایی که موجب میشود هر کدام از آنها در مقابل هم قرار بگیرند، خود را سازگار کنند.
باور غلط شماره دو: شما باید همسر خود را به یک انسان برتر تبدیل کنید.
زن و شوهرهای زیادی هستند که قصد دارند بعد از ازدواج طرف مقابل را عوض کنند. بگذار ازدواج کنیم «من او را آدم میکنم». ممکن است این تنش در طرف مقابل هم باشد و او هم یک چنین تصمیمیداشته باشد. این عقیده ممکن است عوض شود و این عادت بد را بعد از ازدواج ترک شود. نکته مهم اینجاست که ممکن است با متاهل شدن یا با ازدواج، همسازی و سازگاری بین دو زوج بیشتر شود، نگرشها و عواطف و احساسات همسوتر از قبل شود، اما هدف از ازدواج تغییر آنها نباید باشد.
باور غلط شماره سه: تضادها مکمل یکدیگرند.
اینکه شخص با نشاط، سرزنده، در حال پیشرفت و برون گرا به فردی که فوق العاده کنترل کننده و درونگراست جذب شود، نامعمول نیست. این گونه تفاوتها و تضادها باعث ایجاد سبکهای متفاوتی در زندگی میشود. در واقع برای دوستی یا یک رشته روابط موقتی ممکن است این جذابیتها کارگر باشد، اما برای ازدواج نه. در ازدواج این گونه تفاوتها اغلب باعث اختلاف میشود. باعث ایجاد تفاوتها و اختلافهای بنیادی در زندگی میشود. چرا که ازدواج یک رابطه عینی است، نه صوری. زمانی که افراد با نظرات متضاد و عدم شباهتها بیشتر اوقات خود را با هم میگذرانند، برخوردها و کشمکشها بین آنها قطعی و اجتناب ناپذیر است.
فرض کنید یکی از زوجین به صحبت کردن، مطرح کردن احساسات، عقاید و عواطف علاقهمند است و در مقابل طرف وی به دنبال فضای خصوصی برای خود باشد و از تنهایی لذت ببرد و بخواهد تنها باشدیا یکی از زوجین دارای میل جنسی بالا با فردی که میل جنسی پایینی دارد، ازدواج کند. اگر بنا باشد که تضادها همدیگر را جذب کنند و باعث شادی شوند، چگونه میتوان در هریک از ازین زوجین خوشبختی را یافت یا زوج سازگاری را پیدا کرد. ازدواج سازگار و خوشبخت به شباهتهای بنیادی احتیاج دارد که در واقع، از تفاوتها بسیار مهمتر است. این تفاوتها تاثیر خود را بر تربیت کودک میگذارد، بسیاری از طلاقها نیز پیامد همین اختلافها و تفاوتها هستند.
باور غلط شماره چهار: عشاق حقیقی از همه افکار و احساسات طرف مقابل مطلعند.
این هم از این افسانه نشات میگیرد که عشق شورانگیز باید وجود داشته باشد که هر دو بتوانند ذهن همدیگر را بخوانند.
این خوب است که در زندگی، دوستان خوب، عشاق، زوجین همه با هم کار کنند، متحد باشند و هر کدام دیگری را بفهمند و درک کنند و درباره عواطف هم آگاهی داشته و حساس باشند. عقاید و ترجیهات همدیگر را بدانند و احتمالا آن قدر با هم جور باشند که به قول خودشان افکار هم را بخوانند. اما این احتمال هم هست که نتوانند به چنین درجهای برسند و همه این موارد را انجام دهند. این افسانه در مورد امور جنسی هم صادق است.
باور غلط شماره پنج: ازدواج میتواند همه آرزوها را کامل و برآورده کند.
«من خودم به تنهایی میتوانم زندگی کنم.» این جمله ای است که هر یک از زوجین باید به خود متذکر شوند و همواره تکرار کنند. هنگامی که افراد برای رسیدن به آرزوهای خود ازدواج میکنند، همواره تهدیدهای هیجانی بارها در زندگی آنها اتفاق میافتد.
«من نمیتوانم بدون تو زندگی کنم، اگه مرا ترک کنی خودم را میکشم. و...».
در ازدواجهای مختلف ما شاهد این مسائل بوده و میبینیم که آنها چگونه به یکدیگر چسبیدهاند و آزادیهای فردی را از هم گرفتهاند؛ نه از روی عشق بلکه از روی ترس و احساس گناه. بدین ترتیب زوجها رفته رفته به «زوجین اکسیژنی» تبدیل میشوند، البته بدون اینکه باعث رشد و تقویت زندگی هم باشند. این موارد حتی در بین دوستان هم مشاهده میشود. اینکه به هم میگویند «تو همه دنیای منی، تو همه چیز منی و...». این وابستگی مرضی حس خشم و انزجار را در هر دوی آنها پرورش میدهد. همسر وابسته از ناجی خود رفته رفته متنفر میشود، زیرا پی میبرد که بدون او نمیتواند زندگی کند. در واقع این هیجان انگلی یا کنهای به هر دو ضرر میرساند.
عشق پخته هیچ وقت این احساس هیجان و شور انگلی را در فرد ایجاد نمیکند. یک انسان عاشق و پخته همواره این را تکرار میکند که من میتوانم با تو یا بدون تو زندگی کنم اما خیلی ترجیح میدهم که با تو زندگی کنم چون عاشقت هستم. امیدوارم که تو نیز این احساس را داشته باشی.
باور غلط شماره شش: هیچ کس نباید در مورد مسائل خصوصی و مشکلاتمان اطلاع داشته باشد.
در این افسانه زن و شوهر یا یکی از آنها این عقیده را دارد که هرگز نباید کسی از مسائل خصوصی و مشکلاتمان خبردار شود، حتی درمانگر. زوجین ممکن است این مطالب را جزو خیانت به همسر خود بدانند. افرادی با این عقیده در فرهنگ ما کم نیستند و در واقع، میل به غیرت داشتن نسبت به مسائل خصوصی باعث این افسانه میشود. این گونه افراد معتقدند که دیگران (همه بدون استثناء) میخواهند از تجارب آنها سوءاستفاده کنند. (قانون)
دکتر بهروز جلیلی روانپزشک کودک و نوجوان با ارائه مبحث «کم توانی ذهنی» در اولین همایش اختلالات عصبی - تکاملی، افزود: با رعایت رژیم غذایی مادر در دوران بارداری و مراقبتهای لازم در زندگی روزمره مادر جهت جلوگیری از صدمات احتمالی به او، میتوان از اختلال کم توانی ذهنی یا عقب ماندگی ذهنی جنین از دوران رحمی، پیشگیری کرد.
وی ادامه داد: جبران کمبود پروتئین خانمی که باردار است و پیشگیری از عفونتهایی مانند سرخجه و توکسوپلاسموز در او، باعث پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی جنین در این دوران میشود.
جلیلی، درباره پیشگیری از کم توانی ذهنی کودک پس از تولد، نیز گفت: مراقبت از جمجمه کودک برای جلوگیری از ایجاد هرگونه ضربه به سر نوزاد و رژیم غذایی مادری که شیردهی دارد، از اهمیت بسزایی در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی کودک، برخوردار است.
این استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران همچنین تاکید کرد: پس از تولد، احتمال بروز اختلال تکاملی کودک که حاصل از کم کاری تیروئید او خواهد بود و یا اختلالی به نام «فنیل کتونیوری» وجود دارد که حتی رژیم غذایی مناسب و کنترل شده، میتواند از این نوع اختلالات جلوگیری کند.
وی افزود: البته هرچه این نوع اختلالات، زودتر تشخیص داده شوند و برای درمان اقدام سریع انجام شود، شانس درمان اختلالات، بیشتر میشود. لذا انجام آزمایش در دوران شیرخواری کودک لازم است تا والدین و پزشک، به این نوع اختلالات زودتر پی ببرند و برای درمان اقدام کنند.
جلیلی، در پایان خاطرنشان کرد: خوشبختانه انجام تست غربالگری پیشگیری از این نوع اختلالات، در برنامه کشوری نظام بهداشت و درمان وارد شده و بیمارستانها موظف شدهاند که پس از تولد نوزاد، نسبت به انجام آزمایشهای لازم در این خصوص اقدام کنند.
نخستین همایش اختلالات عصبی - تکاملی طی روزهای ۱۷ و ۱۸ دی ماه جاری، در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برگزار شد. (مهر)
هر نوزادی که متولد میشود، ممکن است به این بیماری مبتلا باشد. با توجه به این که غده تیروئید بر همه جوانب سلامت تاثیر میگذارد، در صورت کنترل و تشخیص کمکاری تیروئید، اقدامات درمانی برای آن باید بهسرعت شروع شود.
دکتر فهیمه سهیلی پور، فوقتخصص غدد و متابولیسم کودکان میگوید: کمکاری تیروئید بر اثر کمبود ترشح هورمونهای تیروئید، ممکن است از بدو تولد یا درهر زمانی پس از تولد ایجاد شود. لزوم تشخیص بهموقع این بیماری از آن روی اهمیت دارد که سالهای اول عمر، زمان تکامل مغز کودک بوده و تکامل طبیعی مغز وابسته به هورمونهای تیروئید است. این بیماری در بدو تولد بهندرت علائم دارد. در صورت تشخیص میتوان از عوارض برگشتناپذیر و غیرقابل جبران آن جلوگیری کرد. اختلال در تکامل غده تیروئید و اختلال در سنتز هورمونهای تیروئید، علل این بیماری است. بروز کمکاری مادرزادی تیروئید، در دختران دو برابر پسران است.
نشانههای متفاوت در بدو تولد
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در این باره به جامجم میگوید: کمکاری تیروئید در 95 درصد موارد در بدو تولد بدون علامت است و بندرت با علائمی از قبیل، ورم اطراف چشم، خواب آلودگی، زبان بزرگ و زردی طولانی خود را نشان میدهد.
این متخصص تاکید میکند: با از بین رفتن زمان طلایی و به تعویق افتادن درمان، این بیماری با اختلال در تکامل مغز، سبب بروز اختلال تواناییهای مغزی، بدنی و رشد قدی میشود. همچنین بروز اختلال در ترشح هورمونهای تیروئید در ماههای اول تولد، باعث عقب ماندگی ذهنی کودک میشود.
اختلال تیروئیدی مادر، جدی گرفته شود
مصرف مناسب ید، در مادران باردار در پیشگیری از ابتلا به این بیماری نقش موثری دارد. در حال حاضر، مساله کمبود ید در ایران حل شده است. مصرف کافی ید از اختلال در تکامل مغز جنین جلوگیری میکند.
دکتر سهیلی پور معتقد است؛ بررسی کمکاری تیروئید در مادر باردار ضرورت دارد، چراکه جنین در سه ماه اول تولد قادر به ساختن هورمون تیروئید نیست و تکامل مغز جنین در این سه ماه وابسته به هورمونهای تیروئید مادر است. استفاده از برخی داروهای پرکاری تیروئید و رادیواکتیو، طی حاملگی سبب بروز کمکاری مادرزادی تیروئید در نوزاد میشود، البته این تاثیرات ممکن است گذرا یا دائم باشد.
این متخصص تاکید میکند: نکته حائز اهمیت این است که مادر، قبل از بارداری و در دوران بارداری از نظر تیروئیدی تحت نظر پزشک باشد. فراموش نکنیم مشکلات تیروئیدی در حاملگی، سبب بروز کمکاری مادرزادی تیروئید نمیشود.
درمان کمهزینه
در طرح غربالگری کشور، با گرفتن چند قطره خون از پاشنه پای نوزادان، در روز سوم تا پنجم تولد، برای تشخیص کمکاری مادرزادی تیروئید، بیماریابی انجام میشود. عوارض این بیماری با تشخیص زودرس و درمان به موقع در کشور کاهش یافته است.
این استاد دانشگاه با اشاره به این موارد میگوید: بیماری کمکاری مادرزادی تیروئید در صورت تشخیص بهموقع، درمانی کمهزینه دارد و با شروع هر چه سریعتر درمان، از عوارض بیماری جلوگیری میشود.
وی در پاسخ به این سوال که بعد ازتشخیص کمکاری مادرزادی کودک چه اقداماتی باید انجام شود، میگوید: در صورت غیرطبیعی بودن آزمایش پاشنه پا، نوزاد به متخصصان اطفال یا به فوق تخصص غدد درون ریز و متابولیسم کودکان ارجاع داده میشود. چنانچه با آزمایش سرمی تشخیص این بیماری تائید شود، کودک در یک روند سه ساله تحت درمان قرار میگیرد.
بعد از این دوره درمان در بیشتر موارد قرص تیروئید قطع شده و بیمار دوباره از نظر بالینی و آزمایشگاهی مورد بررسی قرار میگیرد. اگر آزمایش، با وجود عدم مصرف یک ماهه دارو طبیعی باشد، میتوان دارو را قطع کرد.
هانیه ورشوچی - دانش و سلامت
وی افزود: از میان این تعداد دانشآموز 224 نفر نابینا، 288 دانشآموز ناشنوا، 150 دانشآموز دچار نقص جسمی حرکتی، 323 دانشآموز در حوزه رفتارهای هیجانی و طیف اوتیسم و 4 هزار و 533 دانش آموز کم توان ذهنی بودند
معاون تشخیص و پیشگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی با بیان اینکه پایگاههای تخصصی سنجش همچنان فعال است، اظهار داشت: با توجه به این مسئله ممکن است تغییر در تعداد دانشآموزان مدارس استثنایی حاصل شود البته در این پایگاهها افراد مشکوک به مشکلات سلامتی ارجاع داده میشوند و برخی نیز پس از معاینات به مدارس عادی راه پیدا میکنند.
وی بیان کرد: طبق پیشبینیها پایگاههای تخصصی تا پایان آذر ماه به فعالیت خود ادامه میدهند تا کار معاینات تخصصی برای تمامی دانشآموزان مشمول کامل شود.
عظیم عراقی یادآور شد: علاوه بر این پایگاهها مراکز سنجش دانشآموزان پیش دبستان تا پایان آذر ماه فعال بوده البته چنانچه در استانی کار سنجش به اتمامی رسیده باشد پایگاهها به فعالیت خود پایان میدهند.
معاون تشخیص و پیشگیری سازمان آموزش و پرورش استثنایی با اشاره به اینکه روند سنجش در مراکز استانی که نوبت گیری انجام شده تا زمان اجرای کامل طرح در بازه زمانی پایان آذر ماه ادامه دارد، گفت: طرح سنجش برای نوآموزان پیش دبستانی فرآیندی است که مداخلات زودهنگام را تسریع میکند.
وی یادآور شد: به طور کلی طرح سنجش برنامهای خودگردان بوده و با توجه به هزینه اخذ شده از خانوادهها فعالیت میکند و تخصیص اعتبار به آن تعلق نمیگیرد.
-
باشگاه خبرنگاران
وبسایت روزیاتو: برای انجام کارهای مختلف، انگیزه های متفاوت لازم است. در اینجا به سه مورد برای افزایش انگیزه اشاره خواهیم کرد و ضمن برشمردن آنها چگونگی و زمان به کار گرفتن هر یک را با هم مرور می کنیم.
ممکن است شما درست نقطه مقابل من باشید و زمانی که صبح از خواب بلند می شوید بسیار هیجان زده باشید تا روزتان را بسازید. در واقع ممکن است شما در گروه افرادی باشید که روزها برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کنید و حتی ممکن است این کار را هنگام صرف ناهار و یا حتی بعد از ظهرها انجام دهید.
زمان هایی هم وجود دارد که واقعا حال و حوصله کار کردن ندارید. این اتفاق بیشتر در اوقاتی می افتد که انگیزه کافی برای انجام کارهایتان ندارید. خبر خوب این است که محققان برای این مشکل هم راهکارهایی ارائه کرده اند. اگر ما هم جزء افرادی هستیم که گاهی انگیزه کافی برای انجام کارهایمان را نداریم، راه هایی علمی وجود دارند که بتوانیم از پس چنین چالشی که در زندگی مان به وجود آمده بربیاییم.
بیایید به بررسی این راهکارهایی که به مدد علم برای پیدا کردن انگیزه به ما پیشنهاد شده بپردازیم و برخی از آنها را با هم مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم:
در کل انگیزه به دو دسته انگیزه های درونی و بیرونی تقسیم می شوند. اگر زمانی که مهمان دارید، به دنبال تمیز کردن خانه تان هستید، این انگیزه نوع بیرونی است. اما اگر برای خودتان تفریحی را برای یک روز تعطیل ترتیب می دهید و اقدام به پیدا کردن راهی برای ارضاء خواسته تان می کنید، انگیزه درونی را خود را به کار گرفته اید.
در مورد انگیزه بیرونی، به عنوان مثال اگر رئیس تان به شما پیشنهاد داده که پروژه ای را که در دست دارید، زودتر از زمان معمول آن به پایان برسانید، پاداش مالی دریافت خواهید کرد، آن وقت شما نوعی انگیزه بیرونی برای انجام سریع تر آن پروژه پیدا کرده اید.
درست است که شما برای دریافت آن پاداش مالی بیشتر تلاش می کنید اما چنین انگیزه ای در تمامی موارد نمی تواند پاسخگو باشد و تنها در مواردی که در آنها خلاقیت وجود ندارد کارآمد است.
این راهکار، یعنی انگیزه بیرونی، زمانی که با افکاری خلاقانه و نو مواجه هستید، با شکست مواجه خواهد شد. پس محققان این نوع انگیزه را در چنین مواردی پیشنهاد نمی کنند.
در مورد ایده ها و افکار خلاقانه، به زمان بیشتر احتیاج داریم تا بتوانیم آنها را در ذهن مان بپرورانیم و چنین افکاری را به دیگر چیزهای مرتبط اتصال دهیم.
بیایید این کار را در عمل بررسی کنیم: به سه مورد از انگیزه های درونی تان تمرکز کنید. برای خودتان پاداش هایی را برای به ثمر رساندن کارهای ساده در نظر بگیرید، پاداش هایی که کمی هم برایتان فضا را مفرح کند. مثلا به خودتان قول بدهید در صورتی که آن کار را انجام دهید، غذای خوشمزه ای را که دوست دارید می خورید یا یک بازی که مورد علاقه تان است را انجام دهید یا یک فیلمی که مدت ها بود دوست داشتید ببینید را تماشا کنید.
اما در مورد کارهای خلاقانه مانند نوشتن یک مقاله و یا گذاشتن اسم بر روی یک کسب و کار جدید، تلاش نکنید که از انگیزه های بیرونی تان استفاده کنید. به جای این کار به پیشنهاد «دان پینک» که در مورد انگیزه های درونی مطلب می نویسد، گوش کنید و راهکارهای او را به کار گیرید که عبارتند از:
هنگامیکه از سمت رئیس تان کاری به شما واگذار می شود و برای آن زمان خاصی در نظرگرفته می شود، تلاش کنید که بر سر زمان منطقی به انجام رساندن آن با رئیس به توافق برسید تا بدین ترتیب بتوانید شانس انجام صحیح و به موقع آن را برای خودتان فراهم آورید.
و در نهایت، تمرکز به هدف؛ این امر زمانی است که شما می خواهید کار بزرگ تر از اندازه و تصورتان را انجام دهید. زمانی که مثلا به مشتری هایتان فکر می کنید، یا به اینکه چگونه کسب و کار شما خواهد توانست بر جهان تاثیرگزار باشد و یا به دنبال راهکارهایی برای اعضای تیم تان هستید که بتوانند در فعالیت هایشان مبدع باشند، در تمامی این موارد شما انگیزه فراوانی خواهید داشت تا بخش مربوط به خودتان را به بهترین نحو انجام دهید.
زمانی که این سه مورد، یعنی خودمختاری، تسلط و هدف را همزمان به کار گیرید، خودتان را قطعا خوش شانس و در مسیری که حرکت می کنید مصصم می بینید.
زمانی که بدانیم کاری که انجام می دهیم برای دیگران هم مفید است، آن وقت، کار موردنظر را با انگیزه بیشتری انجام خواهیم داد. یکی از نمونه ها مطالعه ای در دانشگاه میشیگان است. دانشجویان این دانشگاه به مدت ۱۰ دقیقه با کارگران یک مرکز در مورد افزایش حقوق تلفنی صحبت کردند. آمار بدست آمده نشان داد که آن کارگران تا ۱۷۱ درصد افزایش درآمد را تجربه کردند.
حالا این مورد را به صورت عملی بررسی می کنیم: با کسانی که ممکن است از کار شما بهره ببرند صحبت کنید. تلاش کنید با افرادی که از کار شما مستقما تاثیر می پذیرند صحبت نمایید. ممکن است آنها مشتری های نهایی شما یا مشتری های نهایی آن گروهی باشند که در مورد کارتان با آنها صحبت می کنید. ممکن است این افراد جزء گروهی نباشند که شما هر روز ملاقات شان می کنید اما در ارتباط بودن با این قشر خواهد توانست انگیزه شما را افزایش دهد. ممکن است از آنها بخواهید که فرم های نظرسنجی را برای تان پر کنند. مثلا به شما در مورد آنچه رضایت شان را بیشتر جلب می کند، اطلاعاتی بدهند.
اگر کنجکاو هستید که بدانید که این کار برای تان نتیجه ای را نیز به دنبال خواهد داشت یا خیر، تلاش کنید که امر یاد شده را به شکل مداوم پی گیری کنید و آن را تا زمانی انجام دهید که بدانید موثر است.
در مورد یافته های این بخش به دو مورد می توان اشاره کرد که به شما انگیزه می دهد. اولی پایه شناختی دارد و از آن به «نفرت از دست دادن» یاد می شود. به عنوان مثال زمانی که شما پولی را روی زمین پیدا می کنید، خوشحال می شوید اما زمانی که همان مقدار پول از کیف پولتان گم می شود، واقعا ناراحت می شوید. «نفرت از دست دادن» به این موضوع ربط پیدا می کند که ما زمانی که چیزی را گم می کنیم، احساسات بیشتری را در مقایسه با یافتن همان چیز، پیدا می نماییم.
دومین بخش مربوط به یافتن، صاحب آن بودن است. «تاثیر موهبت ها» اصطلاحی است که برای این مورد استفاده قرار می گیرد و رتبه بندی چیزهای ارزشمندی را در زندگی صاحب شان تعیین می کند. دن اریلی اقتصاددان رفتارگرای دانشگاه دوک به همراه پروفسور زیو کارمن به مطالعه ای در این مورد پرداخته. آنها از دانشجویانی که برنده لاتاری چند دوره خرید بلیط های بازی های بسکتبال بودند خواستند تا بلیط هایشان را بفروشند، آنها هم به طور متوسط بلیط هایشان را به مبلغ ۱٫۴۰۰ دلار (حدود ۱٫۹۰۰٫۰۰۰ تومان) فروختند.
سپس از کسانی که بلیط هایشان هرگز در مسابقات نبرده بود رقم پیشنهادی فروش بلیط هایشان را پرسیدند و آنها ۱۷۰ دلار (حدود ۶۰۰٫۰۰۰ تومان) را اعلام کردند که البته تفاوت بسیاری میان این ارقام وجود دارد.
علت این جریان آن بود که برندگان تصور می کردند که بلیط هایشان از ارزش بیشتری برخوردار است و این همان «تاثیر موهبت ها» بود که به کار آمد. در واقع گروه برنده برای فروش بلیط هایشان مقاومت بیشتری نشان می دادند.
پروفسور واسیلی دالاکاس، از بخش بازاریابی دانشگاه سن مارکوس کالیفرنیا، در کلاس های دانشگاهی خود و در میان دانشجویان، نفرت از دست دادن را مورد مطالعه قرار داد. او دو کلاس داشت که در هر دوی آن دو کلاس از روش ها و آزمون های مشابهی استفاده می کردند. هر کدام از سئوال های آزمون های وی یک نمره داشت که اگر پاسخ اشتباه به آن داده می شد، یک نمره از دست می رفت و اگر درست جواب داده می شد یک امتیاز را برای آن دانشجو به همراه داشت.
داگلاس در کلاس اول خود به دانشجویان گفت درصورتی که ۵ امتیاز را در این امتحان کسب کنند لازم نیست در امتحان پایانی شرکت کنند. ۴۳ درصد از دانشجویان این کلاس نمره ۵ را از این آزمون کسب کردند. و اما در کلاس دوم، داگلاس به دانشجویانش گفت که امتحان پایان ترم دلبخواهی است و می توانند در آن شرکت نکنند مگر اینکه دانشجویی نتواند در این آزمون نمره ۵ را کسب کند. در کلاس دوم ۸۲ درصد از دانشجویان توانستند نمره ۵ را کسب کنند. باورتان می شود؟
در حالت دوم دانشجویان باور داشتند که این حق را پیدا کرده اند که بتوانند در آزمون نهایی شرکت نکنند و این آزمون برایشان حالت اختیاری پیدا کرده بود و با از دست دادن آزمون اول، این احتمال برای شان از بین خواهد رفت. در واقع ذهنیت از دست دادن، باعث می شد که آنها انگیزه بیشتری برای کسب نمره لازم در آزمون اول را بدست آورند.
در گروه اول چیزی برای از دست دادن وجود نداشت و بدست آوردن یک موقعیت جدید آن قدر که از دست دادن موقعیتی، عذاب آور است، نمی تواند در فرد انگیزه ای برای به انجام رساندن حتمی کار به وجود آورد.
این از دست دادن چه در مورد پول باشد، یا حقی و… اطمینان حاصل کنید که چیزی را برمی گزینید که بتوانید آن را صاحب شوید و آن همان چیزی باشد که به شما احساس ارزشمندی بیشتری می دهد.
مورد آخر را هم به مرحله عمل درآوریم: از روند نفرت از دست دادن برای ایجاد بیشترین میزان انگیزه در خودتان بهره ببرید. زمانی که انگیزه کافی برای انجام یک کار را ندارید می توانید از تاثیرات روانشناسی رفتارگرا استفاده کنید. مثلا اگر برای بدست آوردن یک میزان مشخص از پول تلاش می کنید، در نظر بگیرید اگر همان میزان را از دست بدهید چقدر احساس بدی خواهید داشت. آن وقت انگیزه بیشتری پیدا می کنید که تا آن را بدست آورید چرا که شما از دست دادن را دوست ندارید.
در واقع حس مالکیت، حسی است که می تواند هر دو نوع انگیزه، یعنی بیرونی و درونی را افزایش دهد. البته عوامل بسیار دیگری همچون، نظم، اراده، پشتکار و توجه و تمرکز کافی نیز می توانند در این روند تاثیر داشته باشند اما از همه اینها مهم تر، انگیزه است. بدون انگیزه، امکان ندارد که بتوان سختکوش تر به انجام کارها رسیدگی کرد.
همچنان مواردی که برشمرده شدند ممکن است لزوما برای همه افراد کارآمد نباشد. رویکردهای متفاوت دیگری هم وجود دارند که ممکن است برای این گروه بیشتر کارآمد باشند. یادمان باشد که رویکرد مناسب با خودمان را بیابیم و آن را به کار گیریم.
وبسایت پنجره خلاقیت - مهندس سیده فاطمه مقیمی: وقتی فردی تصمیم میگیرد که کارآفرین شود؛ احتمالا ذهنیتی از موانع و ریسکهایی که در مسیر کسبوکار پیش خواهد آمد، در ذهن خود دارد. با این حال هر چه عمر کسبوکار بیشتر میشود، موانع بیشتری بر سر راه کارآفرین خودنمایی میکند.
این به خصوص در وقتیست که کسبوکار هنوز آنچنان که باید و شاید جان نگرفته و به مرحلهای نرسیده که بتوان در مورد تداومیافتن حیات آن نظر قطعی داد.
این مرحلهایست که سیل افکار منفی و ناامیدکننده به ذهن کارآفرین هجوم میآورد و اگر از قبل برنامهای برای این مرحله تدارک دیده نشده باشد، ممکن است عطای کارآفرینی به لقایش بخشیده شود. در ادامه ۳ راهکار را نوشتهام که میتواند به کارآفرین کمک کند تا از این مرحله دشوار عبور کند.
وقتی شما به کارتان اعتقاد داشته باشید، آنوقت میتوانید در مورد آن برنامهریزی کنید. این اعتقاد، اعتماد به نفس را هم به دنبال خود میآورد و باعث میشود کارآفرین در همان مراحل اولیه فعالیت کارآفرینانه به شکل بهینهای روندهای کسبوکار را مدیریت کند. این نکته، باعث موفقیت فاز اول کسبوکار میشود که همان تضمین پایا و مانابودن کسبوکار در مراحل آغازین فعالیت خود است. این اعتماد به نفس در مرحله توسعه کسبوکار هم به کار میآید و باعث میشود این روند هم به شکل صحیحی دنبال شود و به نتایجی که کارآفرین در پی آن است، برسد.
یادمان باشد که توسعه کسبوکار هیچ گاه به پایان نمیرسد و بر شما به عنوان کارآفرین است که در هر نقطه از این فعالیت به نحوی حرکت کنید که انگیزه شما حداکثری باشد. جمله معروفی دارم که آن را به شکل خطاطی شده قاب کردهام و به دیوار دفترم زدهام. جمله این است: «باور کنید کارتان خاص است و اگر شما نباشید زندگی سخت خواهد شد.» شما باید در قالب کسبوکارتان خدمتی را ارائه دهید که جامعه مشتریانتان آن را بسیار ضروری قلمداد کنند.
۲- آموزش یکی از مهمترین اولویتها برای کارآفرین باشد
همیشه در آموزش فضاهای جدید و رشد جدید اتفاق میافتد. اگر میخواهیم با کسبوکار خود روی جامعه اثرگذار باشیم، باید آموزش را به فرایندی دائمی در زندگی خود تبدیل کنیم. آموزش برای یک کارآفرین میتواند شامل انواع مختلفی باشد و از آموزشهای انگیزشی و خودیاری را در بر بگیرد تا آموزشهای اقتصادی و مالی. گاهی اوقات در قالب آموزش فقط از تجربیات استفاده میکنید و گاهی آموزشی فراتر از تجربیات را از سر میگذرانید.
در این حالت شاید تکرار مستمر یک کار برای آموزش، نیاز شما باشد که این همان آموزش به شیوه کلاسیک آن است. البته یادمان باشد که آموزشی به کار ما میآید که به بالندگی ما کمک کند. یعنی انگیزه دوچندانی برای کار و فعالیت در ما به وجود بیاورد.
گاهی از آموزهها و مفاهیمی استفاده میکنیم که موجب نخوت و رخوت و متعاقب آن ناامیدی و بیانگیزگی میشود که این آموزهها چندان دور از دسترس ما هم نیستند و بنابراین لازم است بدانیم از چه آموزههایی استفاده میکنیم. در بخشی از این یادداشت اشاره شد که آموزش روندی تمامناشدنیست. اگر این ذهنیت را در خود پرورش ندهیم، بسیاری از آموزشهای دریافتی ما به تدریج کارکرد و تاثیر خود را از دست خواهد داد.
۳- مشاوره و الگوبرداری را فراموش نکنید
از طریق مشاوره و الگوبرداری میتوانید برای الهامبخشی به خود جهت تداوم روند کارآفرینانهای که در پیش گرفتهاید استفاده کنید و افزون بر این از طریق الگویابی به مستندسازی فعالیتهایی که تاکنون صورت گرفته است بپردازید و از این طریق بهترین رویکرد آموزشی ممکن را دنبال کنید.
خیلی چیزها اگر صرفا از جنبه تئوریک دنبال شود، نمیتواند عمق چندانی در ذهن بیابد و تاثیری واقعی به وجود بیاورد. اگر این با الگوبرداری و مستندسازی همراه شود، آن وقت تاثیری تصاعدی به خود میگیرد و میتواند به شکلی واقعی و بادوام زندگی فرد کارآفرین و به طور کلی فردی را که در جستجوی موفقیت است، متحول کند.
یادمان باشد که مغز ما ساختاری الگوگیرنده دارد و اگر از این قابلیت به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم، آن وقت تحقق خواستهها و اهدافمان را در بهترین سطحش به نظاره خواهیم نشست. البته باید از الگوهایی استفاده کنیم که خودشان آن تجربه کاری را در بهترین وجه ممکن از سر گذراندهاند و به ثمر رساندهاند.
برای داشتن مغز فعال باید به یه سری کارها رو بیاورید.دروغ نیست اگر بگوییم داشتن ذهنی پویا و شاداب آرزوی همه ماست، تصور نمی کنم فردی را پیدا کنید که دوست نداشته باشد حتی در سنین میانسالی و پیری قدرت ذهنش را حفظ کرده باشد. شما هم اگر دوست دارید
خیلی زود این قابلیت خود را از دست ندهید و به زوال عقل مبتلا نشوید، این گزارش را دنبال کنید و با چند راهکار بسیار ساده ولی مؤثر برای حفظ توان ذهنی و سر زنده نگه داشتن مغز آشنا شوید:زندگی، تلاش کنید حداقل هفته ای چند بار کاغذ و مدادتان را آماده کنید
در یک نامه کاغذی از خودتان بابت هر آنچه انجام داده اید و به هر آنچه رسیده اید تشکر کنید. تصور نکنید، که نامه های این چنینی تنها باید از جانب دیگران برایتان نوشته شود یا اینکه خودتان برای قدر دانی از دیگران بنویسید. نوشتن روی کاغذ اعصاب مغز شما فعال و پر قدرت نگه می دارد
و نوعی ورزش برای حافظه شما محسوب می شود.اگر چپ دست هستید با دست راست مسواک بزنید و اگر راست دست هستید عکس این عمل را انجام دهید. با این کار شما هر دو بخش مغز خود را فعال نگه می دارید و از بدون استفاده ماندن بخش مخالف مغزتان جلوگیری می کنید.
علاوه بر این می توانید، موقع مسواک زدن روی یک پا بیاستید و تلاش کنید تعادلتان را حفظ کنید.هرچند برای اغلب ما ایجاد تغییر در آنچه هر روز انجام می دهیم با احساس ترس و نا امنی همراه اســت، ولی چنین تصمیمی برای مغز مثل ورزش اســت و موجب تقویت آن می شود.
با کارهای خیلی ساده مانند: امتحان کردن یک غذای جدید، تمرین کردن برای کاهش احساس خودخواهی و لجاجت یا هر تغییر کوچک اما مثبت دیگری به شاداب و قوی ماندن ذهن کمک قابل توجهی می کند.اگر می خواهید مطمئن شوید که مغزتان در بهترین شرایط به سر می برد، باید ورزش کنید.
اما این بار یک ورزش جدید را تجربه کنید، به جای اینکه مثل قبل روی تردمیل راه بروید یا دوچرخه بزنید. لباس مناسب بپوشید، یک پارک مناسب انتخاب کنید و شروع به دویدن کنید. با همین کار ساده و کم خرج نه تنها به حفظ قوای ذهنتان کمک کرده اید بلکه استرس و ناراحتی را هم از خودتان دور می کنید.
ممکن اســت شما علاقه مند پروپاقرص کتاب های جنایی باشید، اما این دلیل نمی شود کتاب های دیگر را امتحان نکنید. از امروز تلاش کنید، علاوه بر اینکه در مورد موضوعات یا کارهای مورد علاقه تان مطالعه می کنید به دیگر کتاب هایی که با موضوعاتی متفاوت نوشته شده اند هم توجه کنید.
حوزه مطالعاتی و یادگیری خود را گسترش دهید تا ذهنتان با حیطه های جدیدی آشنا شود و آنها را تحلیل کند. در کنار این، یادگیری مهارت جدید را فراموش نکنید. لازم نیست حتماً سراغ زبان های خارجی یا فعالیت های سخت بروید کارهای ساده مثل حل روزانه جدول کلمات متقاطع یا هر فعالیت جدید دیگری به ترشح دوپامین در مغز کمک می کند و موجب افزایش اعتماد به نفس و بهبود عملکرد اجتماعی می شود.