مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

۱۹ ترفند برای احساس رضایت و خوشبختی

جام جم سرا: توجه و رعایت نکاتی که در پی به آن‌ها اشاره شده، می‌تواند اثر بسیار خوبی در روابطتان بگذارد و با ایحاد دلگرمی، صمیمیت و نزدیکی هر دو طرف را افزایش دهد:

به همسرتان احترام بگذارید

یکی از ساده‌ترین راه‌ها صدازدن همسر به شکلی محترمانه است. یادتان باشد خیلی از اوقات رفتارهای بی‌ادبانه و تند، از رفتارهای ساده‌تری شروع می‌شود. وقتی به خودمان اجازه می‌دهیم همسرمان را به شکلی غیرمودبانه صدا بزنیم، عجیب نخواهد بود اگر بعد از مدتی از عبارات بد‌تر استفاده کنیم! اما احترام در کلام می‌تواند به گرمی بیشتر در روابط همسران ختم شود.

بچه‌ها را مقابل همسرتان قرار ندهید

به بچه‌هایتان یاد دهید به پدرشان یا مادرشان باید احترام بگذارند؛ البته منظور از این یاد دادن سخنرانی برای بچه‌ها نیست. از قدیم گفته‌اند، با احترام برخورد کردن شما مهم‌ترین نکته در آموزش این احترام است. در مواردی که بچه‌ها برخوردی اشتباه دارند، نوع برخورد شما و نشان دادن ناراحتی به اندازه و به شکلی صحیح می‌تواند از تکرار آن جلوگیری کند. کودکان ما همسران آینده هستند، و تربیت صحیح آن‌ها نه تنها روابط همسران را تحکیم می‌بخشد بلکه در روابط آینده خود آن‌ها نیز تاثیر مثبت می‌گذارد.

با هم مشورت کنید

سعی کنید تصمیم‌گیری‌های خانه را به صورت مشورتی پیش ببرید و نه با تحکم کردن. بعضی مواقع اموری که معمولاً خودتان به تنهایی در مورد آن‌ها تصمیم می‌گیرید را با همسرتان مطرح کنید و طبق نظر او رفتار کنید. مشورت کردن می‌تواند استحکام و همراهی را در روابط همسران ایجاد کند.

مثل عابر بانک به او نگاه نکنید

متاسفانه گاهی دیده می‌شود که وظیفه مرد خانه و یا گاهی زن خانه، پول درآوردن است و بس. البته در ایجاد چنین وضعیتی معمولاً خود فرد نیز تاحدی مقصر است اما شما سعی کنید تا حد امکان از به وجود آمدن چنین وضعیتی جلوگیری کنید یا حداقل آن را کمرنگ کنید. در برخی مواقع بد نیست خواسته‌های او را در نظر بگیرید، مطابق نظرات او عمل کنید و تصمیم گرفتن در اموری را به بعد از مشورت با او موکول کنید. با انجام این کار‌ها نیز می‌توان تا حدی احساس ارزشمندی را در روابط همسران ایجاد کرد.

قول‌هایش را عملی کنید

اگر همسرتان به بچه‌ها قولی داده، سعی کنید برای عملی شدن قول، تلاش خودتان را بکنید، هر چند چندان هم موافق آن نباشید. اگر قرار باشد همسرتان به بچه‌ها چیزی بگوید و شما چیزی دیگر، در طولانی مدت جدا از عوارض بدی که این برخورد روی بچه‌ها دارد، در رابطه بچه‌ها و شما و همسرتان و در کل بر روابط همسران هم اثر می‌گذارد.

جلوی دیگران او را سرزنش نکنید

همه ما ایراداتی داریم، تذکر در مورد ایراد نیز اتفاق عجیبی نیست که پیش نیاید. اصلاً وقتی ما همسرمان را دوست داشته باشیم، درست این است که به او این موارد را به شکلی زیبا متذکر شویم اما هیچ وقت این کار را جلوی دیگران انجام ندهیم بیان ایرادات جلوی دیگران در بیشتر موارد جز تحقیر معنای دیگری برای همسر ما ندارد. کاری که البته تاثیر مثبت چندانی نیز بر روابط همسران به دنبال نخواهد داشت.

خطا‌هایش را بزرگ نبینید

بزرگ نکردن خطاهای همسرتان از جمله مواردی است که بهتر است به آن توجه داشته باشید. اگر همسرتان مرتکب خطایی شده که چندان هم وحشتناک نیست، زمانی که خودش نیز پشیمان شده و سعی در جبران آن دارد، در عوض منت گذاشتن، او را سریع ببخشید. یادتان باشد طول دادن فرآیند بخشیدن و منت گذاشتن. در بسیاری از مواقع می‌تواند تنها باعث آسیب به عزت نفس همسران و احساس کوچک شدنشان و لطمه در روابط همسران شود.

جلوی بچه‌ها دعوا نکنید

اگر فرزند دارید، هیچ وقت جلوی چشم آن‌ها با هم بگومگو و دعوا نکنید. به هر صورت از قدیم گفته‌اند که در دعوا حلوا خیرات نمی‌کنند. احتمال بروز رفتارهایی که احترام شما و همسرتان را نزد بچه‌ها کم کند در رفتار کم نیست! کم شدن احترام در خانه معمولاً در طولانی مدت باعث می‌شود خانه از محلی برای آرامش به محلی که احساسات ناخوشایند ایجاد می‌کند، و کاهش صمیمیت در روابط همسران تبدیل شود.

به خانواده‌اش احترام بگذارید

حتی اگر با خانواده همسرتان اختلاف نظرهای زیادی دارید و سابقه خوبی نیز در رابطه شما با آن‌ها وجود ندارد، باز سعی کنید به آن‌ها احترام گذاشته و همسرتان را برای قطع رابطه با آن‌ها تحت فشار نگذارید. احترام به خانواده همسر، در واقع احترام به خود او نیز هست. اگر خاطرات تلخ زیادی دارید، فقط همین نکته را در ذهن داشته باشید که لازم نیست عاشق آن‌ها باشید اما می‌توانید برخوردی انسانی و محترمانه با آن‌ها داشته باشید؛ رابطه‌ای که در ‌‌نهایت به نفع روابط همسران نیز خواهد بود.

مدام گله نکنید

سعی کنید زمان حضور در کنار همسرتان را تنها به بیان مسائلی که داشتید، مشکلاتی که باید او در اسرع وقت حل کند، بیان انتقادات و نارضایتی‌ها و مواردی از این دست پر نکنید. این کار باعث می‌شود برای خود شما نیز حضور همسر به معنی مسائل تنش‌زا و ناخوشایند شود، علاوه بر اینکه برای همسرتان نیز حضور در خانه و همنشینی با شما به معنی تنش و ناراحتی می‌شود. سعی کنید توازنی بین بیان مسائل خوشایند و ناخوشایند برقرار کرده و به ویژه در ابتدای حضور همسرتان در خانه، محیطی آرام برقرار کنید این نکته یکی از راههای ایجاد آرامش در روابط همسران می‌تواند باشد.

خشمتان را کنترل کنید

بسیاری از ما زمانی که عصبانی می‌شویم دیگر فراموش می‌کنیم چه کاری خوب است، چه کاری بد. معمولا برخوردهای ما تند بوده و چندان کنترلی نیز روی آن‌ها نداریم. این نقطه ضعف البته قابل برطرف کردن است؛ کافی است در کلاس‌هایی که به منظور مدیریت خشم در مراکز مشاوره یا فرهنگسرا‌ها برگزار می‌شود شرکت کنید و یا با در تماس بودن با یک مشاور عصبانیت خود را به شیوه‌ای درست بیان کنید؛ شیوه‌ای که نه به شما آسیب برساند، نه به همسرتان و نه به روابط همسران!

حستان را روتوش کنید

چه در زمان خوشحالی و چه در زمان دلخوری از روش‌های مناسب برای ابراز احساسات استفاده کنید؛ البته حتما‌‌ همان طور که خودتان هم به تجربه دریافته‌اید حساسیت موضوع زمانی که دلخورید بیشتر است. استفاده از جملاتی که اول آن‌ها با من شروع می‌شود، اشاره به رفتار مشخصی که باعث دلخوری شده و نه توهین به شخصیت فرد، از جمله مواردی هستند که بهتر است به آن‌ها توجه داشته باشید همین نکات کوچک و ظریف می‌تواند پایه‌های روابط همسران را مستحکمتر نماید.

به زبان بی‌زبانی حرف نزنید

یکی از اشتباهاتی که همسران زیادی درگیر آن هستند، باورهای اشتباه شناختی است. یکی از باورهای اشتباه این است که همسر ما باید از نیازهای ما بدون اینکه ما آن‌ها را بیان کنیم، خبر داشته باشد! چنین باوری معمولاً باعث ایجاد نارضایتی در خود ما و بعد از مدتی هم ایجاد عصبانیت در همسرمان می‌شود، زیرا در هر صورت او توانایی ذهن‌خوانی ندارد. برای پیشگیری از این دردسر‌ها بد نیست با این باورهای اشتباه آشنا شوید و فکری به حال آن‌ها بکنید. با این کار آینده زندگی مشترکتان را نیز تضمین کرده‌اید. برخی رفتارهای ساده می‌توانند رابطه عاطفی بین ما و همسرمان را تقویت کنند. فراموش نکنید که نیازهای عاطفی بخش مهمی از نیازهای هر فرد است که ارضای آن‌ها می‌تواند رضایت در روابط همسران را افزایش دهد.

ایراد نگیرید

شاید با خود فکر کنید اگر قرار به تعریف کردن باشد که اوضاع درست نمی‌شود؛ با ایرادات همسری که البته گاهی اوقات بدجوری هم اعصاب خرد کن می‌شود، چه می‌شود کرد؟ به روی او نیاورم؟ آن وقت هیچ وقت درست می‌شود؟ اصلاً این همه خودخوری درست است؟ توجه داشته باشید لازم نیست که خیلی خودتان را سانسور کنید، دندان روی جگر بگذارید و وقتی ایرادی وجود دارد، به روی همسرتان نیاورید. می‌توان ایرادات را بیان کرد اما با زبانی زیبا، بدون توهین، بدون مسخره کردن و تحقیر. می‌شود در مورد آن‌ها گفت‌و‌گو کرد اما اگر قرار باشد «تنها» در مورد ایرادها با همسرتان حرف بزنید و صحبت دیگری نداشته باشید، آن وقت مشکل ایجاد می‌شود. از تاکید زیاد روی نقاط ضعف خودداری کنید. تاکید زیاد روی نقاط ضعف، روابط همسران را دچار مشکل می‌کند.

او را ستایش کنید

هر چند وقت یک بار سعی کنید به همسرتان نشان دهید که نقاط مثبت او را می‌بینید. تعریف کردن از همسر متاسفانه کاری است که بسیاری از افراد از یاد برده‌اند. از همسرتان تعریف کنید طوری که انگار این ویژگی خوب را تنها و تنها او در جهان دارد، مطمئن باشید این کار نه تنها همسرتان را طلبکار نمی‌کند و باعث کوچکی شما نمی‌شود که در طولانی مدت، هم باعث خوشحالی همسرتان و هم باعث افزایش رضایت در خود شما می‌شود. این را هم به نکات ایجاد صمیمت در روابط همسران اضافه کنید.

منفی بافی نکنید

در مورد آینده زندگی مشترکتان با امید صحبت کنید. برنامه‌هایی برای آن داشته باشید و با همسرتان در مورد آن صحبت کنید. فقط یادتان باشد لازم نیست زیادی جدی وارد بحث در مورد آینده شوید؛ همین قدر که در مورد ۲۰ سال بعد دعوایتان شود که اسم نوه‌تان چه باشد بهتر است! هدف از این کار در درجه اول ساخت آینده زندگی در ذهن است، کاری که به هر دوی شما امید بیشتری برای بهترکردن زندگیتان می‌دهد امیدی که به روابط همسران انرژی مثبت می‌دهد.

از او تعریف کنید

جدای از تعریف از زندگی مشترکتان، سعی کنید از همسرتان و ویژگی‌های خوبی که دارد، جلوی دیگران نکاتی را بیان کنید. البته می‌دانم که متاسفانه در فرهنگ ما خیلی رسم نیست که همسران از همدیگر تعریف کنند اما اگر می‌دانستید این کار چقدر می‌تواند رابطه بین شما را تقویت کرده و شما را به او نزدیک‌تر کند و البته احساس رضایت را به شکلی غیرمستقیم در شما افزایش دهد، قطعاً خودتان یک تنه دست به کار می‌شدید! تعریف کردن از همسر در روابط همسران می‌تواند نقش داروی شفا بخش را داشته باشد.

گاهی تنها باشید

بد نیست هر از گاهی برنامه‌ای مشترک بدون حضور بچه‌ها داشته باشید. البته لازم نیست دفعات آن خیلی زیاد یا زمان آن طولانی باشد. این فعالیت مشترک می‌تواند رفتن به سینما و تئا‌تر باشد یا حتی قدم زدن در پارک. اگر امکانش را دارید که بچه‌ها را به کسی بسپارید، به شکلی که دائم نگران آن‌ها نباشید، مسافرتی یکی دو روزه نیز پیشنهاد خوبی است. در روابط همسران یادتان باشد شما ابتدا همسر هستید بعد پدر و مادر.

لطیف باشید

استفاده از عبارات محبت آمیز، به اندازه و درست، می‌تواند ارتباط عاطفی شما را تقویت کند. توجه داشته باشید که نوازش می‌تواند به صورت کلامی هم باشد؛ زمانی که با عباراتی زیبا و لطیف با او صحبت می‌کنید. اگر برای شما ابراز احساسات چندان راحت نیست، برای شروع شاید بد نباشد که از فرستادن پیامک‌هایی زیبا استفاده کنید. نوشتن و نامه نگاری در روابط همسران تاثیر مثبتی دارد. (الهام واعظ/مشاوره صدای سلامت)


ادامه مطلب ...

خوشبختی در همین نزدیکی است

جام جم سرا:این روزها گروه زیادی از زوج‌های جوان یا میانسال برای بهبود روابط و داشتن یک زندگی مشترک موفق از کتاب‌ها، جلسات، گردهمایی‌ها، سمینارها و سایت‌های اینترنتی کمک می‌گیرند، اما بعضی‌ها هم هستند که خودشان گزینه‌های متفاوتی را انتخاب و آنها را در زندگی امتحان می‌کنند. شما هم اگر می‌خواهید از تجربیات دیگران کمک بگیرید و از نکات آموزنده زندگی آنها استفاده کنید، بد نیست تجربیات زوج‌های موفق را بخوانید. بسیاری از آنها به روش آزمون و خطا پیش رفته و به نتایجی رسیده‌اند که دانستن آنها به شما کمک می‌کند وقت زیادی از دست ندهید و راه خطا را نروید.

همه زندگی در شادی و خوشحالی خلاصه نمی‌شود. ما انسان‌ها می‌خواهیم زندگی شادی داشته باشیم و همه لحظه‌هایمان، همراه با حسی خوب باشد اما نباید فراموش کنیم خوشحالی و احساس شادی، دائمی نیست؛ می‌آید و می‌رود و به همین دلیل ساده ممکن است روزهایی خوشحال نباشیم. در چنین مواقعی، زوج‌های هوشمند می‌دانند نشستن و غصه خوردن فقط کارها را خراب‌تر و روابط را تیره‌تر می‌کند. پس به جای زانوی غم بغل گرفتن، دست به کار می‌شوند و با هدف مشخص، راه‌هایی را پیدا می‌کنند و کارهایی را انجام می‌دهند که به کمک آنها، دوباره شادی و خوشی را به زندگی‌شان برگردانند.

زن و شوهرهای موفق، همیشه برای کمک به یکدیگر آماده‌اند. وقتی زندگی به زن و مرد سخت می‌گیرد و اتفاقاتی می‌افتد که آنها نمی‌دانند چطور باید با آن برخورد کنند، زن یا مرد باید برای کمک به همسرش آماده باشد و هر کاری از دستش برمی‌آید برای او انجام دهد. با در پیش گرفتن چنین شیوه‌ای و با گذشت زمان، استرس آنها کمتر می‌شود و در نتیجه بهتر می‌توانند راه‌حلی برای مقابله با مشکلات پیدا کنند. علاوه بر این هیچ کدام در شرایط سخت و ناگوار احساس تنهایی نمی‌کنند.

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام داده‌اید، نتیجه متفاوتی هم در انتظارتان نخواهد بود. زوج‌های زرنگ و دانا می‌دانند هنگامی که با مشکلات زندگی روبه‌رو می‌شوند، باید به شیوه‌هایی متفاوت با مشکل‌شان برخورد ‌کنند و به همین دلیل نتیجه متفاوتی هم می‌گیرند. گاهی همین تغییرات کوچک و جزئی در نگرش، رفتار و شیوه برخورد باعث می‌شود تحولات بزرگی در زندگی زن و مرد به وجود آید تا مشکلات را به کمک هم و از بهترین مسیر برطرف کنند.

نگرش شما مهم است. خیلی‌ها فکر می‌کنند برای داشتن زندگی بهتر، فقط باید رفتار را تغییر داد. البته با این‌که تغییر رفتار هم بسیار مهم است، ولی بدون تغییر نگرش و طرز فکر نمی‌توان انتظار زیادی داشت. پس فراموش نکنید نگرش اشتباه و نادرست می‌تواند بر احساسات و اعمال شما اثر بگذارد.

با تغییر طرز فکر، زندگی مشترک‌تان تغییر می‌کند. پس از تغییر نگرش، نحوه فکر کردن و باورهایی که زن و شوهر نسبت به یکدیگر دارند از مهم‌ترین مسائلی است که می‌تواند زندگی مشترک‌شان را تحت تاثیر قرار دهد. برای گام نخست، توقعات و انتظاراتی را که از همسرتان دارید و همین‌طور نحوه برخورد با او را اصلاح کنید تا زندگی موفق‌تری داشته باشید. برای رسیدن به این نقطه، آنچه را تا امروز به آن عمل می‌کردید یادداشت کرده و سعی کنید نادرست‌ها را تغییر دهید. این تغییرات را هم یادداشت کنید و در صورت گرفتن نتیجه مثبت، به تغییرات، عمق و گسترش بیشتری بدهید.

گل‌هایی که بیشتر به آنها رسیدگی کرده‌اید، سرحال‌تر و زیباتر خواهد بود. فراموش نکنید زندگی مشترک هم به رسیدگی نیاز دارد و هر چه بیشتر و بهتر به زندگی‌تان برسید، نتیجه بهتری هم در انتظارتان است. روزهای آشنایی، دوران نامزدی و ایام پس از عقد بسیار شیرین و خاطره‌انگیز است، اما یادتان باشد بعد از ازدواج هم همسرتان را فراموش نکنید و بیش از گذشته مراقب زندگی‌تان باشید.

از خودتان شروع کنید. خودتان را تغییر دهید تا زندگی مشترک‌تان تغییر کند. می‌گویند اگر بخواهید رفتار و اعمال همسرتان را عوض کنید، درست مانند این است که بخواهید طنابی را به سمت جلو فشار دهید که کاری غیرممکن و نشدنی است. پس دست از این کار غیرمنطقی بردارید و برای بهبود زندگی مشترک به تغییر خودتان فکر کنید. همیشه اهمیت حفظ زندگی مشترک، بیشتر از ایجاد دگرگونی‌های کوچک در رفتار یکی از طرفین یا هر دوی آنهاست.

وجود بحران در زندگی به معنای پایان زندگی مشترک نیست. سست عنصری در برابر فراز و نشیب‌هایی که در طول زندگی پیش می‌آید، آنها را به توفان‌هایی تبدیل می‌کند که می‌تواند زندگی را زیر و رو کند، با همان سر و صدا و ترس و وحشت، اما اگر بخواهید از چنین توفان‌هایی به سلامت عبور کنید، باید به حرکت ادامه دهید. پس در زمان روبه‌رو شدن با مشکلات نترسید، آرامش‌تان را حفظ کنید و به کارهای‌تان ادامه دهید. اطمینان داشته باشید به نتیجه دلخواه‌تان خواهید رسید. (ضمیمه چاردیواری)

مترجم : زهره شعاع

focusonthefamily.com


ادامه مطلب ...

مهریه بالا خوشبختی نمی‌آورد

جام جم سرا: آیت الله علی خاتمی افزود: تعیین مقدار مهریه حقی است که خداوند بر عهده دختر و پسری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، گذاشته است. آینده هیچ زندگی مشترکی مشخص و روشن نیست و از این رو مهریه می‌تواند به عنوان تضمینی برای آینده زن محسوب شود.

وی تاکید کرد: مهریه بالا برای تضمین آینده زندگی زن به این معنا نیست که دختران به فکر ساختن زندگی مشترک خوب نبوده و فقط معیارهای مادی را ملاک خوشخبتی قرار دهند. نباید در تعیین مقدار مهریه به صورت احساسی عمل کرد و مردان باید متوجه باشند که پس از عقد مهریه به عنوان طلب به حق زن و بدهی واجب مرد مطرح خواهد بود.

نماینده ولی فقیه دراستان و امام جمعه زنجان با بیان اینکه پرداخت مهریه از سوی مردان حتی در صورتی که زنان آن را مطالبه نکنند، ضروری است، تصریح کرد: در صورتی که مردی به آن میزان دارایی داشته باشد که بتواند مهریه همسر خود را بپردازد و چنین کاری را انجام ندهد در حق زن ظلم کرده است. دختران و پسران باید با تعقل در توانمندی و توقعات خود، میزان مهریه را تعیین کنند و بویژه دختران باید متوجه باشند که تعیین مهریه بالا شاید در ابتدا موجب مباهات وی در میان همسن و سالان خود باشد، اما بین وی و همسرش کدورتی پنهان ایجاد می‌کند که در آینده می‌تواند زمینه ساز مشکلات بسیاری باشد.

آیت الله خاتمی اظهار کرد: از سوی دیگر زمانی که زندگی به کام زوجین نبوده و اختلاف نظری پیش بیاید، بعید به نظر نمی‌رسد که دختر مهریه کلان خود را برای رهایی از چنین زندگی تلخی بخشیده و شیرینی آرامش را به تلخی همراهی با همسر ترجیح دهد.

نماینده ولی فقیه مهریه کم را موجب ایجاد برکت در زندگی و مهریه بالا را زمینه ساز شر و کدورت برشمرد. (ایرنا)


ادامه مطلب ...

۴ تصور اشتباه برای خوشبختی در ازدواج

جام جم سرا به نقل از جام نیوز: برخی افراد با تصورات غلطی تصمیم به ازدواج می‌گیرند که با آن تصوارت نزدیک به خرافه گمان می‌کنند خوشبخت خواهند شد؛ حال آنکه چنین نیست. برای ازدواج، از این خرافه‌ها دوری کنید:


خرافه شماره یک: ازدواج خود به خود موجب خوشبختی می‌شود.

افراد خوشبخت بخوبی می‌دانند ​ خوشبختی در حیطه ازدواج و خوشبختی فردی همواره یکسان نیست. آن‌ها می‌دانند در شکل‌گیری احساس خوشبختی در یک زندگی مشترک متعهدانه و همراه با عقل و درایت، احساس خوشبختی فردی نقش بسیار مهمی دارد، اما آن‌ها ابتدا به خوشبختی در حیطه مشترک خود و همسرشان اهمیت می‌دهند. افراد بعد از ازدواج باید میان علایق شخصی و آنچه سبب تقویت زندگی مشترکشان می‌شود، تعادل برقرار کنند و این حقیقت را در نظر بگیرند که چشم‌پوشی از علایق شخصی به خاطر فردی که دوستش داریم جزءلاینفک و ضروری یک رابطه صمیمانه به شمار می‌رود و هنگامی که چنین حقیقتی در حیطه ازدواج نادیده گرفته شود، به معنای خودخواهی است و نتایج زیانباری برای شما و همسرتان به همراه خواهد آورد.


خرافه شماره دو: یک ازدواج خوب همواره عاشقانه باقی خواهد ماند.

این جمله را که «دوستش دارم اما عاشقش نیستم» را از زبان بسیاری از زوجین بعد از ازدواج شنیده‌ایم. متاسفانه این جمله در بسیاری از ازدواج‌های ناموفق به چشم می‌خورد. هنگامی که فردی می‌گوید همسرش را دوست دارد ولی عاشق او نیست به معنای این است که همسرش جذابیت روزهای اول آشنایی را ندارد. خاموش شدن شعله‌های عشق پرشور چیزی است که تقریبا در همه ازدواج‌ها رخ می‌دهد. این احساس شورانگیز در برخی زوجین تا چند سال دوام می‌آورد و در برخی زوجین نیز تنها پس از چند ماه که از ازدواجشان می‌گذرد، فروکش می‌کند، اما باید دانست​ حتی در چنین شرایط ناامیدکننده‌ای هنوز عشق وجود دارد، اما فقط شکل آن تغییر یافته است زیرا اگر عشق رمانتیک همچنان باقی بماند و زوجین در تمام لحظه‌ها مشتاقانه درگیر وجود یکدیگر باشند، زوجین نمی‌توانند به مسائل شغلی، پرورش فرزند و روابط اجتماعی بپردازند.


خرافه شماره سه: در یک ازدواج موفق انجام کارهای خانه و مراقبت از بچه‌ها به‌طور عادلانه میان زن و شوهر تقسیم می‌شود.

گاهی اوقات محققان دست به تحقیقات گسترده، بلندمدت و پرهزینه می‌زنند تا چیزی را کشف کنند که از قبل مشخص است و نیازی به کشف کردن ندارد، تقسیم عادلانه کار خانه یکی از این مسائل است. به خاطر انجام کارهای منزل هیچ‌گاه اوقات خود را تلخ نکنید. خانم‌ها باید این را بدانند که در این دوران با این‌که تقسیم یا تصور تقسیم ناعادلانه کارهای خانه موجب درگیری بسیاری از زوجین شده است، زنان بسیاری هستند که با این‌که همه کار‌ها به تنهایی انجام می‌دهند، از زندگی مشترک خود رضایت دارند. پس نه این خرافه را باور کنید نه به خاطر آن با شوهر خود بجنگید.


خرافه شماره چهار: اگر از ازدواج خود ناراضی هستید طلاق بهترین راه‌حل است.

این نکته قابل قبول است که گاهی رفتارهای مخرب یک فرد از قبیل اعتیاد، اعمال غیرقانونی و اختلالات شدید روانی چاره‌ای جز طلاق برای همسر او باقی نمی‌گذارد، اما واقعیت این است که بسیاری از دلایل اقدام به طلاق فرد به خاطر موارد کم‌ارزش است. نیازی به توضیح ندارد که هیچ زن و شوهری در تمام موارد زندگی با یکدیگر توافق نظر ندارند. اختلاف در طرز تفکر به ما این فرصت را می‌دهد که چگونه از نگاه دیگری به مسائل نگاه کنیم و در صورت لزوم از خود انعطاف‌پذیری نشان دهیم. پس از ازدواج باید یادمان باشد که ازدواج بتنهایی نمی‌تواند خوشبختی فرد را ضمانت کند، بلکه خوشبختی چیزی است که زن و شوهر باید آن را با تلاشی پیگیر دنبال کرده و به آن دست یابند؛ پس با کوچک‌ترین اختلافی به فکر طلاق نباشید.


ادامه مطلب ...

کلید خوشبختی در ازدواج: قول غیر واقعی به یکدیگر ندهید

نسرین طهرانی افزود: جملاتی مثل این موارد که «هر چی تو بگی من انجام می‌دهم»، «بدون تو هیچ تصمیمی نمی‌گیرم» و «هیچ وقت تنهات نمی‌زارم» جملاتی کلی هستند و در عمل، در مسیر اصلی زندگی اتفاق نمی‌افتد. بنابراین بسیار مهم است به قوانین و مرز تصمیمگیری‌ها آگاه باشیم و برمبنای آن‌ها قول‌ها و وعده‌هایمان را تنظیم کنیم.

این روانکاو تصریح کرد: هیچ‌گاه اتفاق نمی‌افتد که فردی به طور کامل خواسته‌های دیگری را انجام دهد. بنابراین پذیرفتن این قول موجب بروز درگیری‌ها و مشکلات زیادی در زندگی مشترک می‌شود.

وی در ادامه گفت: هم‌کفو بودن به معنای هم‌طراز بودن است نه تشابه و مثل هم بودن که لازم است دختر و پسر از نظر ویژگی‌هایی مانند شغل، تحصیل، خانواده و حتی زیبایی هم‌طراز باشند. در این جهت بسیار زیبنده است برخی نمرات در دختران و برخی نمرات در پسران بالا‌تر باشد، برای مثال بسیار بجاست که نمره زیبایی دختر کمی بالا‌تر و میزان قدرت مرد بیشتر باشد، چراکه مردان قدرتمند در نظر همسرانشان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند.

طهرانی یکی از دلایل فروپاشی خانواده‌ها را تغییر نقش و جایگاه مردان و زنان دانست که در برخی موارد قدرت و تکیه‌گاه بودن مردان را زیر سوال می‌برد.

وی با اشاره به معیارهای غلط ازدواج اظهار کرد: گاهی هدف از ازدواج، فرار از خانواده و یا تامین نیازهای مالی و یا هر هدفی غیر از ازدواج است. از جمله قواعد بازی، موضوع نقش هاست. در قاعده نقش، نقش ما به عنوان یک فرد متاهل کاملا با نقش قبلی ما به عنوان یک فرد مجرد متفاوت می‌شود. اصلا قرار نیست کسی پس از ازدواج خودش را به طور کامل تغییر دهد، چراکه باید پیش از ازدواج تغییرات لازم را در خود ایجاد کرده باشد و از نقش خود به عنوان یک فرد متاهل آگاهی و دانش کسب کرده باشد و سپس وارد زندگی مشترک شود.

وی در ادامه گفت: پیش از ازدواج باید دنیای متاهلی را بشناسیم و خود را برای آن آماده سازیم. سپس با آرامش به آن بپردازیم و از زوایای شگفت انگیز آن لذت ببریم. زندگی مشترک «نمایش قدرت مرد و مدیریت آن قدرت توسط زن است». مادامی که این اصل استوار است، زندگی با قدرت و زیبایی پابرجاست!

طهرانی با بیان اینکه ازدواج امری قانونمند است، اظهارکرد: باید پیش از شروع آن، از قوانین آن مطلع باشیم. در این جهت برنامه قاعده بازی را طراحی کرده‌ایم. برنامه قاعده بازی، دانش زندگی متاهلی است که دختران و پسران باید قبل از ازدواج آن بیاموزند و از قوانین آن آگاه شوند. اصول و قوانین زندگی مشترک، از امور بسیار مهم و ضروری هستند که باید فراگرفته شوند و نا‌آگاهی از دانش زندگی متاهلی آسیب‌های غیر قابل جبرانی به‌دنبال خواهد داشت و تاثیر آن در جامعه اجتناب ناپذیر خواهد بود. از جمله این قوانین، قانون مرزهاست که باید به عنوان یکی از بنیادی‌ترین اصول و قوانین زندگی مشترک از آن نام برد.

وی افزود: قوانین مرز‌ها به بسیاری از ریز موضوعاتی که قبل از شروع زندگی از نظر دور می‌مانند و در مسیر زندگی فرد را با بحران روبرو می‌سازد، اشاره می‌کند. یکی از این ریز مرز‌ها، مرز بین واقعیت و ایده‌ال‌ها، مرز بین خیال و واقعیت و مرز بین درست و نادرست است. (ایسنا)


ادامه مطلب ...

توهم خوشبختی: ازدواج بر اساس اسطوره‌های ذهنی رایج

باورهایی از این دست، آن قدر قدرتمند می‌شوند که گمان می‌کنیم جزء جدایی ناپذیر لحظاتمان هستند و کنترل بسیاری از امور مهم زندگی روزمره‌مان را به‌دست می‌گیرند، گاهی حضورشان آن چنان بدیهی و نامحسوس است که حتی به بسیاری از آن‌ها هوشیار نیستیم. برخی از مهم‌ترین باورهای رایج و غلطی که در زندگی زناشویی زوجین مداخله می‌کنند در ادامه ذکر شده است:


باور غلط شماره یک: عشق رومانتیک می‌تواند ازدواج خوب و خوشایندی را ایجاد کند.

ازدواج رابطه جنجالی عاشقانه نیست، بلکه رابطه‌ای جدی و عملی است. افرادی که به ازدواج با دید مجموعه‌ای از انتظارات نامحدود عاشقانه می‌نگرند، وقتی که با شکست و ناملایمات زندگی مواجه می‌شوند، شدیدا احساس ناامیدی می‌کنند.

هرکسی که معنای واقعی و حقیقی عشق را دریابد، پی می‌برد که این هیجان پیچیده برای رشد و بالیدگی احتیاج به زمان دارد. یعنی کشف قابلیت‌ها و حالاتی که در اثر با هم بودن آشکار می‌شود و باعث تکامل و رضامندی می‌شود. اغلب افراد هدف اصلی و عمده عشق را نمی‌دانند و یا گم کرده‌اند. اکثرا در‌‌ همان ماه‌ها یا سال‌های اولیه ازدواج خود، قطعا به این نتیجه می‌رسند که همسر آن‌ها زن یا مرد رویایی آن‌ها نیست، در این بین اغلب آن‌ها این توانایی را دارند که با این موضوع کنار بیایند و عده‌ای هم که گرفتار عشق جنجالی بی‌حد و حصر شده‌اند، قادر به این کار نیستند. زوجین متاهل باید خود را در مقابل فعالیت‌هایی که موجب می‌شود هر کدام از آن‌ها در مقابل هم قرار بگیرند، خود را سازگار کنند.


باور غلط شماره دو: شما باید همسر خود را به یک انسان بر‌تر تبدیل کنید.

زن و شوهرهای زیادی هستند که قصد دارند بعد از ازدواج طرف مقابل را عوض کنند. بگذار ازدواج کنیم «من او را آدم می‌کنم». ممکن است این تنش در طرف مقابل هم باشد و او هم یک چنین تصمیمی‌داشته باشد. این عقیده ممکن است عوض شود و این عادت بد را بعد از ازدواج ترک شود. نکته مهم اینجاست که ممکن است با متاهل شدن یا با ازدواج، همسازی و سازگاری بین دو زوج بیشتر شود، نگرش‌ها و عواطف و احساسات همسو‌تر از قبل شود، اما هدف از ازدواج تغییر آن‌ها نباید باشد.


باور غلط شماره سه: تضاد‌ها مکمل یکدیگرند.

اینکه شخص با نشاط، سرزنده، در حال پیشرفت و برون گرا به فردی که فوق العاده کنترل کننده و درونگراست جذب شود، نامعمول نیست. این گونه تفاوت‌ها و تضاد‌ها باعث ایجاد سبک‌های متفاوتی در زندگی می‌شود. در واقع برای دوستی یا یک رشته روابط موقتی ممکن است این جذابیت‌ها کارگر باشد، اما برای ازدواج نه. در ازدواج این گونه تفاوت‌ها اغلب باعث اختلاف می‌شود. باعث ایجاد تفاوت‌ها و اختلاف‌های بنیادی در زندگی می‌شود. چرا که ازدواج یک رابطه عینی است، نه صوری. زمانی که افراد با نظرات متضاد و عدم شباهت‌ها بیشتر اوقات خود را با هم می‌گذرانند، برخورد‌ها و کشمکش‌ها بین آن‌ها قطعی و اجتناب ناپذیر است.


فرض کنید یکی از زوجین به صحبت کردن، مطرح کردن احساسات، عقاید و عواطف علاقه‌مند است و در مقابل طرف وی به دنبال فضای خصوصی برای خود باشد و از تنهایی لذت ببرد و بخواهد تنها باشدیا یکی از زوجین دارای میل جنسی بالا با فردی که میل جنسی پایینی دارد، ازدواج کند. اگر بنا باشد که تضاد‌ها همدیگر را جذب کنند و باعث شادی شوند، چگونه می‌توان در هریک از ازین زوجین خوشبختی را یافت یا زوج سازگاری را پیدا کرد. ازدواج سازگار و خوشبخت به شباهت‌های بنیادی احتیاج دارد که در واقع، از تفاوت‌ها بسیار مهم‌تر است. این تفاوت‌ها تاثیر خود را بر تربیت کودک می‌گذارد، بسیاری از طلاق‌ها نیز پیامد همین اختلاف‌ها و تفاوت‌ها هستند.


باور غلط شماره چهار: عشاق حقیقی از همه افکار و احساسات طرف مقابل مطلعند.

این هم از این افسانه نشات می‌گیرد که عشق شورانگیز باید وجود داشته باشد که هر دو بتوانند ذهن همدیگر را بخوانند.
این خوب است که در زندگی، دوستان خوب، عشاق، زوجین همه با هم کار کنند، متحد باشند و هر کدام دیگری را بفه‌مند و درک کنند و درباره عواطف هم آگاهی داشته و حساس باشند. عقاید و ترجیهات همدیگر را بدانند و احتمالا آن قدر با هم جور باشند که به قول خودشان افکار هم را بخوانند. اما این احتمال هم هست که نتوانند به چنین درجه‌ای برسند و همه این موارد را انجام دهند. این افسانه در مورد امور جنسی هم صادق است.


باور غلط شماره پنج: ازدواج می‌تواند همه آرزو‌ها را کامل و برآورده کند.

«من خودم به تنهایی می‌توانم زندگی کنم.» این جمله ای‌ است که هر یک از زوجین باید به خود متذکر شوند و همواره تکرار کنند. هنگامی‌ که افراد برای رسیدن به آرزوهای خود ازدواج می‌کنند، همواره تهدیدهای هیجانی بار‌ها در زندگی آن‌ها اتفاق می‌افتد.
«من نمی‌توانم بدون تو زندگی کنم، اگه مرا ترک کنی خودم را می‌کشم. و...».
در ازدواج‌های مختلف ما شاهد این مسائل بوده و می‌بینیم که آن‌ها چگونه به یکدیگر چسبیده‌اند و آزادی‌های فردی را از هم گرفته‌اند؛ نه از روی عشق بلکه از روی ترس و احساس گناه. بدین ترتیب زوج‌ها رفته رفته به «زوجین اکسیژنی» تبدیل می‌شوند، البته بدون اینکه باعث رشد و تقویت زندگی هم باشند. این موارد حتی در بین دوستان هم مشاهده می‌شود. اینکه به هم می‌گویند «تو همه دنیای منی، تو همه چیز منی و...». این وابستگی مرضی حس خشم و انزجار را در هر دوی آن‌ها پرورش می‌دهد. همسر وابسته از ناجی خود رفته رفته متنفر می‌شود، زیرا پی می‌برد که بدون او نمی‌تواند زندگی کند. در واقع این هیجان انگلی یا کنه‌ای به هر دو ضرر می‌رساند.


عشق پخته هیچ وقت این احساس هیجان و شور انگلی را در فرد ایجاد نمی‌کند. یک انسان عاشق و پخته همواره این را تکرار می‌کند که من می‌توانم با تو یا بدون تو زندگی کنم اما خیلی ترجیح می‌دهم که با تو زندگی کنم چون عاشقت هستم. امیدوارم که تو نیز این احساس را داشته باشی.


باور غلط شماره شش: هیچ کس نباید در مورد مسائل خصوصی و مشکلاتمان اطلاع داشته باشد.

در این افسانه زن و شوهر یا یکی از آن‌ها این عقیده را دارد که هرگز نباید کسی از مسائل خصوصی و مشکلاتمان خبردار شود، حتی درمانگر. زوجین ممکن است این مطالب را جزو خیانت به همسر خود بدانند. افرادی با این عقیده در فرهنگ ما کم نیستند و در واقع، میل به غیرت داشتن نسبت به مسائل خصوصی باعث این افسانه می‌شود. این گونه افراد معتقدند که دیگران (همه بدون استثناء) می‌خواهند از تجارب آن‌ها سوء‌استفاده کنند. (قانون)


ادامه مطلب ...

راز خوشبختی: مغز همسرتان را اسکن کنید

لطفا به این جملات دقت کنید:

«شوهرم اصلاً به من و احساساتم اهمیتی نمی‌دهد.»

«هر کاری که کرده‌ام هرگز کافی نبوده و همیشه یک چیزی هست که من به اشتباه انجام داده‌ام.»

«زنم همیشه سعی می‌کرد مرا تغییر دهد.»

«کار تنها چیزی است که برایش مهم است.»

«زنم خیلی احساساتی است. این مرا خسته کرده.»

این‌ها جملاتی است که به هنگام جدایی زن و شوهر می‌شنویم. در عمق هر یک از این جمله‌ها نشانه‌ای از سوء تفاهم یا سوء تغییر آشکار است.

این‌ها افرادی هستند که شریک زندگیشان را درک نمی‌کنند و به بن بست رسیده‌اند. آیا این جملات، حرف دل شما هم هست؟ چند درصد آن؟ چقدر از زندگی با همسرتان ناامید شده‌اید و چقدر به ادامه زندگی امیدوارید؟ قبل از اینکه خیلی دیر بشود، متن زیر را با دقت بخوانید:

یک راز...

همسران موفق، آن‌ها که سال هاست زندگی مشترک خوبی دارند، اغلب عنوان می‌کنند که مدت‌ها پیش، دست از تغییر دیگری برداشته‌اند. این نوع پذیرش، هیچ یک از آن‌ها را در برابر دیگری تحقیر نمی‌کند، بلکه پایه‌ای می‌شود تا عشق دائمی بر آن ساخته شود. با پذیرش تفاوت‌ها، و با کنار گذاشتن بخش عمده‌ای از آن‌ها، زن و مرد آزاد می‌شوند با هم فعالیت کنند و به آرامش دست یابند.

مردانی که نصف مغزشان کار نمی‌کند و زنان انتقام جو

یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های زنان و مردان، نوع واکنش آن‌ها به استرس و نگرانی هاست. مردان ترجیح می‌دهند مشکلاتشان را فراموش کنند، اما زنان سعی در برقراری ارتباط و در میان گذاشتن مشکلاتشان دارند.

روش مقابلهٔ ما با استرس، بیان کاملی از تفاوت ذاتی مغزی ما است. هنگامی که زن، از یک بخش مغزش استفاده می‌کند، بخش‌های دیگر مغزش نیز همزمان، فعال می‌شوند. اما هنگامی که مرد از یک بخش مغزش استفاده می‌کند خون به آرامی به آن بخش جریان می‌یابد و بخش‌های دیگر مغز مرد تا زمانی که نیاز نباشد، تقریباً بیکار می‌مانند.

به همین دلیل است که مردان ترجیح می‌دهند در یک زمان، تنها یک کار را انجام دهند، اما زنان چند تا کار را با هم انجام می‌دهند. و باز به همین دلیل است که هر مردی شاید در زمانی که در محل کارش مشغلهٔ فکری دارد، فراموش می‌کند شیر بخرد و به خانه بیاورد و یا تولد همسرش است. آیا این دلیل بی‌توجهی مرد است؟ اگر روش کار مغز مرد را ندانید، چنین فکر خواهید کرد و شوهرتان را به بی‌توجهی و بی‌مسئولیتی در مورد خودتان محکوم خواهید کرد و این ابتدای یک زندگی نازیباست.

مغز زن دارای رشته‌های عصبی فراوانی است و بین نیمکرهٔ چپ و راست مغز ارتباط بیشتری برقرار می‌کند، بنابراین به معنای واقعی کلمه، همزمان کارهای زیادی انجام می‌دهد. زن در شرایط استرس زا، ممکن است بیش از حد دستپاچه و تحریک پذیر شود. آیا این موضوع او را به لحاظ احساسی ضعیف می‌کند؟ اگر ندانید که مغز زن چگونه کارهای مختلف را کنار هم قرار می‌دهد، شاید به این نتیجه برسید.

شاید در شرایط استرس زا تصور کنید فردی بی‌گذشت است و همهٔ اشتباهاتی که تاکنون انجام داده‌اید را یادآوری می‌کند. اما به این دلیل نیست که انتقامجو است. دلیلش، وجود بخشی از مغز به نام «هیپو کامپ» (مرکز حافظهٔ مغز) است که هر اشتباهی را انجام دهید، به خاطر می‌سپارد.
اما یک کارگردان هنری زن، با اینکه همهٔ این کار‌ها را انجام می‌دهد، در مغزش به شامی هم که باید آماده کند، جایی که برای تولد پسرش باید کیک بخرد و لباسی که باید خودش و شوهرش در سالگرد ازدواجشان بپوشند نیز، فکر می‌کند. برعکس، کارگردان تلویزیون مرد به حدی سرگرم کارش می‌شود که مسائل مهمی مانند مهمانی شب یا حتی تولد همسرش را فراموش می‌کند

می‌دانم در ذهنتان می‌گویید: مردان زیادی هستند که چند تا کار را با هم انجام می‌دهند. کارگردان تلویزیونی را در نظر بگیرید. او چند کار را با هم و همزمان انجام می‌دهد: اعلام شات‌ها برای سه دوربین، متوقف کردن حرکت پنج یا شش بازیگر و گوش دادن به تلفن، ضمن اینکه با گوشی به کارگردان فنی هم گوش می‌دهد.

اما یک کارگردان هنری زن، با اینکه همهٔ این کار‌ها را انجام می‌دهد، در مغزش به شامی هم که باید آماده کند، جایی که برای تولد پسرش باید کیک بخرد و لباسی که باید خودش و شوهرش در سالگرد ازدواجشان بپوشند نیز، فکر می‌کند. برعکس، کارگردان تلویزیون مرد به حدی سرگرم کارش می‌شود که مسائل مهمی مانند مهمانی شب یا حتی تولد همسرش را فراموش می‌کند.

هر دو نیمکرهٔ مغز زنان برای انجام چند کار همزمان با هم ارتباط دارند و مغز مردان در یک زمان روی یک کار بیشترین تمرکز را می‌کند. یک زن هرگز مسئولیت‌هایش را فراموش نمی‌کند حتی اگر مشغول کشیدن یک نقاشی یا در حال اسکی کردن روی یک سراشیبی تند باشد.

زمانی که مردی در حال استراحت است و همه چیز را فراموش می‌کند تا استرسش را از بین ببرد، اما زن همهٔ آن‌ها را به یاد می‌آورد.

حال چه کنیم؟

زمانی که زن به خاطر فعالیت بیش از حد مغزش آشفته می‌شود، توجه خاص مرد به او، البته اگر با عشق و درک همراه باشد، می‌تواند او را آرام کند و به او در بازسازی هورمون کاهندهٔ استرس (اکسی توسین) کمک کند.

همهٔ این‌ها موید یک گفتهٔ قدیمی است: «کار هیچ زنی تمامی ندارد». آن نیمکرهٔ مغز زن، که مربوط به پذیرش مسئولیت می‌شود، به معنای واقعی کلمه «خاموش» نمی‌شود. زن نمی‌تواند با استراحت کردن، مشکلات روزش را به راحتی فراموش کند. زنان با وقت گذاشتن برای در میان گذاشتن مشکلاتشان، با استرس مقابله می‌کنند، اما چیزی را فراموش نمی‌کنند. پس زنان با حرف زدن، فقط دارند استرس‌هایشان را تخلیه می‌کنند و اگر به احساسشان احترام بگذارید، روزهای خوبی خواهید داشت.

برای هیچ مردی هم شبیه شدن به یک زن امکان پذیر نیست. مرد برای از بین بردن استرسش، و برخورد با وظایف چند گانه‌اش به غار تنهایی می‌رود، روی مبل دراز می‌کشد و فوتبال می‌بیند!

شناختن تفاوت‌های ذاتی مغزی به ما کمک می‌کند تا از انتظارات غیر واقعی خود بگذریم و بپذیریم که مردان همیشه مرد، و زنان همیشه زن هستند. تفاوت‌های مهم در ماهیت درونی ما واقعیاتی هستند و اگر آن‌ها را بپذیریم، نه تنها به برداشت مثبت‌تر ما از شریک زندگیمان کمک می‌کند، بلکه دیگر توقع آن را نخواهیم داشت که آن‌ها باید مثل ما فکر، احساس و رفتار کنند.(تبیان)


ادامه مطلب ...

چگونه احساس خوشبختی کنیم؟

خوشبختی هم، مثل هر امر دیگری نیاز به اصولی دارد، آنچه مسلم است این که ما می‌توانیم خوشبخت‌تر از این که هستیم باشیم، به شرطی که اصولی را در زندگی بدانیم و به آن پایبند باشیم، به شرطی که روش صحیح زندگی کردن را بیاموزیم و تعبیر درستی از زندگی داشته باشیم. خوشبختی و موفقیت بستگی به بینش، احساس و تصور ما از زندگی دارد مثل مثبت‌اندیشی و داشتن افکار خوب. برای رسیدن به خوشبختی باید به این موارد توجه ویژه کرد:

داشتن هدف مشخص

خوشبختی برای افراد مختلف معانی متفاوت دارد. برای مثال، خوشبختی از نظر یکی آن است که جان و مال خود را وقف کمک به دیگران کند و حال آن که از نظر دیگری ممکن است، داشتن دوستان خوب و یکدل یا رسیدن به شهرت و افتخار و از این قبیل باشد؛ اما چیزی که مهم است و هیچ‌گاه تغییر نمی‌کند، این است که هدف باید روشن باشد، زیرا بسیاری از مردم هستند که برای خوشبختی و موفقیت در زندگی بسرعت گام بر می‌دارند و به طور پیوسته فعالیت می‌کنند و لحظه‌ای از لحظات زندگی خود را بیهوده هدر نمی‌دهند، اما هدف‌شان مشخص نیست و مدام از این شاخه به آن شاخه می‌پرند.

بنابراین برای خوشبخت بودن کافی است بدانیم که چه اهدافی در زندگی داریم، همچنین باید با افکار و روحیه خود بیشتر آشنا شویم و برای رسیدن به اهدافی که باور داریم خوشبخت‌مان می‌کنند، برنامه‌ریزی کنیم. در نتیجه وقتی اهداف‌مان را دنبال می‌کنیم، احساس بهتری نسبت به خود پیدا خواهیم کرد. پس باید هدف خود را مشخص کرده، همیشه به آن فکر کنیم و برای رسیدن به آن نقشه بکشیم و تلاش کنیم.

داشتن افکار خوب

همیشه سعی کنیم افکار خوب و مثبت در خیال خود پرورش دهیم و هیچ وقت تسلیم شکست و نا‌امیدی نشویم. در این صورت موفقیت ما در رسیدن به هدف‌مان بیشتر خواهد بود. در واقع باید کم‌کم عادت کنیم بر ترس‌های بیهوده خود غلبه کنیم؛ زیرا تکرار افکار سالم و مثبت، موفقیت و خوشبختی ما را تضمین می‌کند. همچنین باید خودمان را عادت بدهیم تا هر روز چند دقیقه به انجام کارهایی که شادمان می‌کند، فکر کنیم. این چند دقیقه، فرصت لازم برای متمرکز شدن روی نقاط مثبت زندگی را به ما می‌دهد و ما را به خوشبختی و شادی طولانی می‌رساند.

پس همیشه بکوشیم، روزی را بدون داشتن افکار خوب سپری نکنیم.

و اما آخرین نکته، غلبه بر قسمت ناخودآگاهی خویش است. ممکن است بگویید، من هیچ وقت در برابر خوشبختی، مقاومتی نمی‌کنم. درست است، بیشتر مردم چنین تصور می‌کنند که اراده‌ای قوی دارند و اگر تصمیم بگیرند که خوشبخت شوند، هیچ چیز مانع آنها نخواهد شد، اما درست در چند قدمی آن، پشت پا به خوشبختی خود می‌زنند. برای روشن‌تر شدن مطلب کمی آن را تجزیه و تحلیل می‌کنیم:

آیا زمانی که در زندگی احساس خوشبختی و موفقیت می‌کنید، می‌توانید از آن استفاده کنید و از موفقیت خود لذت ببرید؟ اگر می‌خواهیم مطمئن شویم که خوشبختی خود را قربانی مقاومت‌های منفی ناخودآگاهی‌مان نمی‌کنیم، باید ببینیم از موقعیت‌های جزئی روزمره‌مان چگونه استفاده می‌کنیم. برای مثال، وقتی شخصی توفیق و همت آن را دارد که درس بخواند و به مدارج بالای علمی برسد، از پیشرفت خود خوشحال شده و احساس خوشبختی می‌کند، اما اگر هدفش آن باشد که از دیگران از نظر علمی جلو بزند، نه‌تنها در طول تحصیل، بلکه بعد از فارغ‌التحصیل شدن هم احساس خوشبختی و نشاط نخواهد کرد، زیرا او در قسمت ناخودآگاهی خود نمی‌تواند تحمل کند.

و در پایان آنچه ما را خوشبخت و بانشاط می‌کند، آن نیست که چه هستیم یا چه داریم یا چه می‌کنیم، بلکه آن است که در مورد اینها چگونه می‌اندیشیم و عمل می‌کنیم. در حقیقت خیلی مهم است که درک کنیم و باور داشته باشیم، ما شایسته خوشبخت شدن هستیم. (جام جم سرا/ نسرین علیمحمدی / چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

209


ادامه مطلب ...

۶ راهکار کاربردی برای خوشبختی همسران

روان‌شناسان معاصر می‌گویند خانواده یک «سیستم» است. سیستم همان‌طور که می‌دانید مجموعه‌ای از چند عامل است که روی هم تأثیر متقابل می‌گذارند. احتمالاً از کتاب دینی دبیرستان یادتان مانده ساعت و دوچرخه نمونه‌هایی از سیستم هستند. اگر زنجیر دوچرخه خراب شود حرکت دوچرخه دچار مشکل می‌شود.

زندگی مشترک زوج‌های جوان هم یک سیستم دو عضوی است؛ سیستمی که تحت تأثیر حالت‌های هیجانی همسران – مثلاً شادی، اندوه، اضطراب و مخصوصاً خشم هر کدام از دو طرف- روابط بین آن‌ها، عوامل محیطی مانند بچه‌ها، خانواده‌های پدری دو طرف، دوستان و شغل هر کدام از دو طرف قرار می‌گیرد. در بهترین حالت، سیستم خانواده سعی می‌کند نیازهای هر یک از همسران و همچنین نیازهایی را که محیط بر آن‌ها تحمیل می‌کند برآورده کند، اما همیشه این‌طور نیست. تعارضات زناشویی زمانی شکل می‌گیرد که برخی هیجان‌های مخرب، روابط ناسالم بین همسران یا سایر پدیده‌های بیرون از این سیستم، مخل سلامت و رضایت همسران شود.


موضوع تعارضات زناشویی و مشکلات همسران هنگامی جدی‌تر می‌شود که بدانیم کیفیت رابطهٔ همسران خاستگاه بسیاری از مشکلات جنسی است. مشکلات جنسی و ناسازگاری‌های همسران در زمینهٔ روابط غیرجنسی ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند؛ به این معنا که بیشتر زوج‌هایی که مشکلات جنسی دارند، گرفتار ناسازگاری‌های زناشویی نیز هستند و اکثر همسران دارای مشکلات زناشویی، از اختلالات جنسی هم رنج می‌برند. در این می‌ان، فقدان ارتباط، روابط خصمانه و ناتوانی در آشکارسازی و مبادلهٔ عواطف از مشخصه‌های زوج‌هایی است که از مشکلات جنسی رنج می‌برند. اگر بین شما هم تعارض‌هایی وجود دارد، با استفاده از این راهکار‌ها می‌توانید آن‌ها را حل و فصل کنید. فقط یادتان باشد اگر این راهکار‌ها زیر نظر یک خانواده‌درمانگر انجام شود، بسیار مؤثر‌تر خواهد بود.


۱-گفت‌وگوی دوطرفهٔ هدفمند داشته باشید

برای انجام گفت‌وگو، موضوعات مشخصی را انتخاب کنید و با هدف حل مشکل به شیوه‌های مثبت به گفتگو بنشینید. در این روش، باید گله‌ها و شکایت‌ها را به خواسته‌ها تغییر دهید، خواسته‌ها را ساده و به تکالیف تبدیل کنید و سپس بر سر چگونگی اجرای تکالیف به توافق برسید. برای مثال، ممکن است چنین موضوعی پیش آید: زن از اینکه شوهرش هر شب دیر به خانه می‌آید نگران می‌شود و با شکوه و شکایت به این رفتار شوهر واکنش نشان می‌دهد. موضوع مشخص است. برای حل چنین مشکلی به شیوهٔ گفت‌وگوی دوطرفه، لازم است در گام اول زمان بازگشت به خانه مشخص شود، شوهر سعی کند به موقع به خانه بازگردد و در صورت تأخیر، همسرش را از قبل مطلع سازد؛ در مقابل زن هم سعی کند پس از آمدن شوهر از او به گرمی استقبال کند و دربارهٔ زمان بحث نکند.


۲-به جای سکوت، رابطه برقرار کنید

به شکلی ساده، باز، مثبت و سازنده با هم ارتباط برقرار کنید و به آنچه دیگری می‌گوید دقیقاً گوش دهید. زمان‌هایی را برای گفتگو با یکدیگر تعیین و در خلال آن‌ها تلاش کنید از شیوه‌های ارتباطی غلط مثل کناره‌گیری و سکوت استفاده نکنید. بهتر است به بعضی موارد -که مخصوصاً در اوایل زندگی بیشتر شایع است- حواستان باشد: سعی کنید با احساسات خود ارتباط برقرار کنید و عواطف خود را برای همسرتان آشکار کنید، سعی نکنید ذهن همسرتان را بخوانید و واجب‌تر اینکه این ذهن‌خوانی را به زبان نیاورید، شفاف صحبت کنید، در درون خودتان به دنبال علت و چرایی احساسات، افکار و باور‌هایتان باشید، و به جای حدس زدن و پیشداوری دربارهٔ احساسات و افکار همسرتان، سؤالاتتان را در همین خصوص به صورت مستقیم و صریح از او بپرسید.


۳-عیب ندارد بحث کنید

بعضی از زوج‌ها بیش از اندازه با هم مؤدب و رسمی به‌نظر می‌رسند و گویی نگران اینند که مبادا با برقراری ارتباطی نزدیک و صمیمانه و غیر رسمی، حریمی شکسته شود یا ناراحتی و کدورتی پیش آید. گاهی اوقات نیز ترس‌های زیاده از حد از مطرح کردن موضوعات معینی که باید به موقع به آن‌ها پرداخته شود، کار دست زوج‌های جوان می‌دهد.
این ترس‌ها مانع از آن می‌شود که زوج‌ها اطلاعات لازم را دربارهٔ یکدیگر یا سایر موضوعات زندگی مشترک خود کسب کنند یا به یکدیگر انتقال دهند. در چنین شرایطی بسیاری از موضوعات می‌توانند براحتی منجر به دلخوری، قهر، واکنش‌های انتقادی، سکوت و کناره‌گیری شوند. برای داشتن یک زندگی گرم و صمیمی، حذف چنین رعایت کردن‌های بی‌دلیلی ضروری است.
برای گریز از این اتفاقات یا حل آن‌ها، موضوعی ساده و بی‌خطر از متن زندگی و روابطتان انتخاب و بر سر آن موضوع با یکدیگر بحث کنید. نظم و نظافت مربوط به اتاق پذیرایی، آشپزخانه، توالت، صدای تلویزیون، صحبت با تلفن و غیره می‌تواند موضوع بحث باشد. لازم است به‌طور جدی دربارهٔ این موضوعات بحث کنید. این روش، بازداری‌های بی‌مورد را کاهش می‌دهد و برخورد فعال و سازندهٔ همسران در زمینه‌های دیگر روابطشان را افزایش می‌دهد.
اما گاهی اوقات نیز به نظر می‌رسد خود برقراری چنین ارتباطی، مشکلی جدی است و همسران نمی‌توانند با یکدیگر بحث کنند؛ در این حالت پیشنهاد می‌شود روش بازی نقش را امتحان کنند.


۴-از تکنیک بازی نقش استفاده کنید

در این روش که عنوان کامل‌تر آن بازی نقش وارونه است، از همسران خواسته می‌شود هر یک نقش دیگری را در بحث بر سر موضوع مورد نظر اجرا کند. برای انجام این کار، خودتان را در جایگاه و موقعیت طرف مقابل بگذارید و از دریچهٔ ذهن و احساس او به موضوعی خاص نگاه کنید تا با حال‌وهوای هیجانی و فکری او بیشتر آشنا شوید. پس از حدود پنج دقیقه، هر یک به نقش اصلی خود بازگردید و بگویید از منظر طرف مقابلتان چه چیزهایی را دیده و آموخته‌اید.


۵-گام به گام پیش بروید

تکلیف می‌تواند هر چیزی باشد که همسران بر سر آن اختلاف نظر دارند و هیچ‌کدام هم کوتاه نمی‌آیند و حق را به خود می‌دهند؛ از رفتن به مکانی برای تفریح و گردش گرفته تا خرید کردن، تغییر مبلمان و اثاثیهٔ منزل، رفتن به مهمانی، کم‌وکیف ارتباط با دوستان، دفعات مطلوب فعالیت‌های جنسی، پریدن وسط حرف طرف مقابل، با لهجه حرف زدن یا نزدن و غیره. بعضی وقت‌ها موضوعاتی بسیار ساده و پیش پا افتاده نیز می‌تواند دردسرساز شود؛ مانند اینکه زباله‌ها را چه کسی بیرون ببرد یا توی مغازه چه کسی پول بدهد.
در چنین شرایطی بهترین کار، انجام نوبتی آن تکلیف است؛ مثلاً توافق صورت می‌گیرد برای این آخر هفته زن انتخاب ‌کند کجا بروند و آخر هفتهٔ بعد را مرد. این هفته را مرد دربارهٔ تعدد فعالیت‌های جنسی زناشویی تصمیم می‌گیرد و هفتهٔ آینده را زن؛ یا روزهای زوج، روز زن باشد و روزهای فرد، روز مرد؛ که در این حالات، تصمیم برای انجام هر کاری برعهدهٔ فردی است که روز اوست (نگران نباشید. جمعه‌ها را برای دعوا‌هایتان کنار گذاشته‌ام!) این روش معمولاً تنشِ برخواسته از موضوعات این چنینی را حذف می‌کند و به شما فرصت می‌دهد در سایر زمینه‌های زندگی مشترک احساسات بهتری داشته باشید.


۶-دعواهای نیم‌سـاعتهٔ منظم داشته باشید

بعضی وقت‌ها کار از کار گذشته است. یعنی دو نفر آن قدر در در دام یک تعامل خشک و انعطاف‌ناپذیر گرفتار شده‌اند که تغییر رابطهٔ آن‌ها به‌وسیله گفتگو، ارتباط‌آموزی، بحث‌ها، بازی نقش و انجام تکالیف براساس جدول‌های زمانی امکان‌پذیر نیست. این جور وقت‌ها می‌شود سراغ یک روش به‌نام «پارادوکس» رفت. هدف اصلی پارادوکس مبارزه با ترس همسران از تغییر است. در پارادوکس دقیقاً‌‌ همان چیزی که کام همسران را تلخ کرده است برایشان تجویز می‌شود!
برای اینکه پارادوکسی عمل کنید، زمان‌های کوتاهی (مثلاً ۳۰ دقیقه) را در طول هفته با توافق خودتان مشخص کنید و در طی آن با یکدیگر به گفتگو بنشینید. فقط یادتان باشد قرار است گفتگویی انتقادی انجام دهید؛ اما نه از نوع سازنده، بلکه انتقادی بشدت کوبنده! که در آن اجازه ابراز احساسات و عواطف و حس پاسخگو بودن نسبت به صحبت‌های طرف مقابل را ندارید و هدف این گفتگو نیز حل مسئله نیست. با این روش، دو طرف جرئت پیدا می‌کنند عواملی را که منجر به دلخوری و ناراحتی شده و ممکن است با گذشت زمان به ظاهر فراموش شده اما در حقیقت در دل آن‌ها باقی مانده باشد بازگو کنند و طرف مقابل را از عمق احساسات خود در خصوص موضوعات معینی باخبر سازند. فقط یادتان باشد نیم ساعت در هفته و نه همهٔ هفته! (دکتر رضا قربان جهرمی - روان‌شناس و زوج‌درمان‌گر/ سپیده دانایی)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

خوشبختی روی خط تعادل

سعیده، بانوی 35 ساله‌ای است که وقتی از مشکلاتش حرف می‌زند گریه می‌کند. او یک فرزند 2 ساله دارد و فرزند دیگرش نوزادی است که ناخواسته و بی‌مقدمه وارد زندگی‌شان شده است.

سعیده ناچار است برای این‌که کارش را از دست ندهد کمتر از 2 ماه دیگر به سر کار خود برگردد و آن‌وقت 2 کودک می‌مانند که کسی نیست از آنها مراقبت کند.

همسرش شاغل است، اما زندگی‌شان کفاف سپردن 2 کودک به مهدکودک را نمی‌دهد.

مادرش نیز قادر نیست از هر 2 کودک با هم نگهداری کند. او اکنون مادری خسته و افسرده است که هنوز از زیر بار پرورش اولین کودکش کمر راست نکرده کودک دوم به خانواده وارد شده است.

سعیده می‌گوید: خود را مثل کرم ابریشمی می‌بینم که هر حرکتی می‌کنم تنها در پیله خودم است و هرگز نمی‌توانم از آن خارج شوم.

سعیده درست می‌گوید. برای این‌که بتوانیم مشکل را درست ارزیابی کنیم باید یک قدم از خود خارج شویم و به زندگی و مشکلاتمان از بالا و مثل یک شخص ثالث نگاه کنیم.

آیا چیزهایی هست که می‌توانیم تغییر دهیم؟

آیا چیزهایی هست که بتوانیم کنار بگذاریم؟

آیا سرمایه‌مان را می‌توانیم افزایش دهیم؟

آیا نیروی کمکی برای ما وجود دارد؟

چقدر می‌توانیم برای تمدد اعصاب زمان در نظر بگیریم.

خانواده چقدر از زندگی ما را اشغال کرده است؟

این سوالات و بسیاری از پرسش‌های دیگر است که می‌توانیم با مرور آن کمی از موقعیت فعلی فاصله بگیریم و آن را بهتر ارزیابی کنیم.

برای این‌که این کار بهتر صورت بگیرد یک قلم و کاغذ بردارید و سعی کنید مدار تعادل را ترسیم کنید.

زندگی شما باید در یک مدار 360 درجه بین کار و ثروت، دانش و تحصیلات، خانه و خانواده، معنویات و روحیات، دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی و سلامت و زیبایی تقسیم شود.

برای این‌که بدانید آیا در تعادل هستید یا نه از یک تا 20 به وقت، سرمایه و اهمیتی که برای هر یک از ابعاد زندگی خود قائل هستید، امتیاز دهید. هر یک از بخش‌های زندگی که کمتر از متوسط به آن بها دهید سبب می‌شود بخش‌های دیگر زندگی‌تان شما را خسته و فرسوده کنند.

ارزیابی و برنامه‌ریزی

گام بعدی ارزیابی و برنامه‌ریزی است. تمام بخش‌های فراموش‌شده زندگی‌تان را طبق امتیازی که دارند رده‌بندی کنید.

قسمت‌هایی هست که ما زیاد به آن توجه کرده‌ایم و شاید 19 امتیاز به دست آورده‌اند. برای این‌که به تعادل برسید گاه عملی نیست که همه بخش‌ها را به 19 برسانید. گاهی لازم است این بخش را کمی تعدیل و بقیه قسمت‌ها را کمی تقویت کنید تا دوباره بر مدار تعادل و توازن قرار گیرید.

برای تقویت بخش‌ها برنامه‌ریزی کنید. می‌توانید کمی از وقت و سرمایه‌ای که به بخش‌های خیلی قوی اختصاص داده‌اید کم کنید و به سهم بخش‌های ضعیف بیفزایید.

اولویت‌بندی کنید و قسمت‌هایی از زندگی را که کمتر از 10 امتیاز کسب کرده‌اند مورد توجه قرار دهید تا به آنها بیشتر بپردازید و در مواردی که 14 امتیاز کسب کرده‌اید سعی کنید به دنبال ارتقا و شکوفایی باشید.

مرحله‌های 14 امتیاز به بالا را سعی کنید در وضع خود حفظ کنید.

به میزان رضایت خود از هر یک از این قسمت‌ها نیز امتیاز دهید و بخش‌هایی که امتیاز کمی کسب کرده‌اند را در برنامه تقویتی قرار دهید و سعی کنید آنها را به ایده‌آل‌های خود نزدیک کنید.

با این کار می‌توانید تعادل بیشتری در زندگی ایجاد کنید. اما باید در نظر داشته باشید ظرفیت و توانایی‌های شما محدود است باید آن را درست توزیع کنید وگرنه پرداختن زیاد به هر یک از وجه‌های زندگی می‌تواند شما را از وجوه دیگر غافل کند.

همه ما زندگی‌های مرفهی را سراغ داریم که گاه در آن جای عشق، خالی است و گاه انسان‌های تک‌بعدی با روح‌های کوچکی در قفس‌های طلایی سر می‌کنند.

همه ما دانشجویان سختکوشی را می‌شناسیم که نه کار می‌کنند و نه ازدواج و فقط دانشجو هستند یا زنان و مردان بااستعدادی که خود را با خانه‌داری نامحدود یا کار نا محدود و وسواس‌گونه از پا درمی‌آورند، بی‌این‌که به استعدادهای دیگر خود فکر کنند. استعدادهایی که ممکن است آنها را از این همه کار بی‌نهایت خلاص سازد.

وسعت بخشیدن

اگر می‌خواهید حیطه عملکرد خود را در این دایره اختیارات و ابعاد زندگی وسعت ببخشید باید تلاش کنید، برنامه‌ریزی کنید و مجری دقیق و خوبی باشید و مهم‌تر از همه در حین انجام امور هرگز تعادل را فراموش نکنید.

برای رسیدن به این هدف باید مهارت‌های خود را افزایش دهید. با برنامه‌ریزی، یادگیری چیزهای جدید و رعایت انضباط شخصی می‌توانید تلاش کنید و بزرگ شوید. بزرگ‌تر از آنچه اکنون هستید.

در مرحله اول از خود بپرسید که آیا من بهترین چیزی هستم که می‌توانم باشم.

این سوال را در همه ابعاد طرح کنید: آیا در کار خود بهترین کارمند ممکن هستم و نمی‌توانم خود را ارتقا دهم؟

در زندگی آیا همسر خوبی هستم؟

آیا به اندازه کافی سالم هستم و برای ظاهر خود تلاش کرده‌ام؟

آیا بنده خوبی هستم و در ابعاد معنوی بهتر ازا ین نمی‌توانم باشم؟

آیا چیزی نیست که بیاموزم و نمی‌توانم دانش و مهارت خود را افزایش دهم؟

آیا در صحنه اجتماع تمام کاری که می‌توانسته‌ام انجام داده‌ام و نمی‌توانستم انسان موثرتری باشم؟

حالا برای خود جدولی تهیه کنید و تمام این موارد را در یک ستون و ضعف‌ها و تهدیدها، نقاط قوت و فرصت‌ها و مهارت‌ها و تجربیات و چیزهایی که نیاز دارید بیاموزید و اهداف خود را در سطر نخست بنویسید و برنامه خود را برای رسیدن به اهداف با چشم‌اندازی درست و منطقی تنظیم و با دقت به اجرا بگذارید.

اگر شما هم مثل سعیده که در ابتدای گزارش در موردش صحبت کردیم، احساس می‌کنید که در یک پیله قرار گرفته‌اید، وقتش رسیده است که فرصت‌ها و تهدیدهای خود را ارزیابی کنید و اقدامات جدیدی که برای وسعت بخشیدن به زندگی خود نیاز دارید، در نظر بگیرید و شروع به تعادل بخشیدن کنید.

باور کنید یک برنامه متعادل کشتی خوشبختی شما را سریع‌تر از آنچه تصور می‌کنید، به سواحل امن و دوست‌داشتنی می‌رساند.

ماندانا ملاعلی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)


ادامه مطلب ...