مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

پرویز کلانتری: یک بچه طالقانی، «حسنک کجایی» را به ذهنم آورد

جام جم سرا: از این باب که خاطره‌ای نوستالژیک را فرارویتان گذاشته باشیم و اگر تصویرگر «حسنک کجایی» را نمی‌شناختید اندکی با او آشنا شوید، و بخصوص در خرید کتابهای مصور بدانید چه خصیصه‌ای ذهن کودکتان را بارورتر می‌سازد، مطلب کوتاهی را در این باره، به نقل از صبا انتخاب کرده‌ایم که می‌خوانید:

***

وقتی معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش از توزیع کتاب‌های درسی از ۱۵ شهریور خبر داد، ما را برد به سال‌های دور درس و کتاب و مشق. روزهایی که درس «حسنک کجایی» را می‌خواندیم و امروز بیشتر از هر چیز تصویر آن در ذهنمان نقش بسته است.

تصویرساز آن، نقاش و تصویرگر خوش اخلاقی است که حالا در آستانه ۸۰ سالگی است. پرویز کلانتری درباره تصویرسازی کتاب‌های درسی می‌گوید: «من یکی از بهترین و مؤثر‌ترین دوره‌های زندگی‌ام دوره‌ای بود که تصویرگری کتاب‌های درسی را انجام می‌دادم و کتاب‌های تاریخ و جغرافیا هم بود. در آن زمان من ۲۷ساله بودم و پس از مدتی، بنیاد فورد از ما دعوت کرد به امریکا برویم. آنجا درباره این‌که کتاب‌های درسی باید چگونه باشد و حتی چاپ آن‌ها اطلاعات خوبی جمع کردیم.»

وی با انتقاد از تصویرسازی‌های کتاب‌های درسی کنونی اضافه می‌کند: «اولین اصلی که در تصویرگری کتاب‌های درسی وجود دارد این است که شخصیت‌ها باید سمپات باشند، اما تصاویر کتاب‌های ما همه اخم کرده‌اند. من وقتی می‌خواستم‌‌‌ همان پسرک داستان «حسنک کجایی» را نقاشی کنم از یک بچه طالقانی با‌‌‌ همان پوشش الگو گرفتم. در واقع به استفاده از عنصر بومی در کار‌هایم بسیار وفادار بودم. وقتی برای بچه‌ها نقاشی می‌کنیم خوب است به عناصر بومی توجه کنیم».

او همچنین اشاره می‌کند: «ایران فقط تهران نیست. الان جوری برای بچه‌ها می‌نویسند و نقاشی می‌کنند که اصلاً قومیت‌های ما در آن دیده نمی‌شود. این بد است.»

کلانتری سپس می‌گوید: «من دوست دارم همیشه کودک درونم نقاشی کند. با این‌که سالخورده هستم اما آن کودک درون میل به بازیگوشی دارد و مرا به مسیرهای مختلفی می‌کشاند. جذابیت هر کاری، از این بخش می‌آید. پل کلی بعد از ۳۰ سال نقاشی کردن می‌گوید می‌خواهم مانند کودکان نقاشی کنم. اصلاً همه کار نقاشان بازیگوشی است.»


ادامه مطلب ...

عقد به هم خورد اما یاد او از ذهنم نمی‌رود

پاسخ مشاور: رخدادهای آسیب‌زایی همچون طلاق و جدایی‌های عاطفی از مواردی است که می تواند دید فرد را به دنیا و عملکرد عاطفی او تغییر دهد و باعث تحریک شدید و خرد کننده او شود. از دست دادن شریک از جمله ناراحت کننده ترین و آسیب‌زاترین تجاربی است که ممکن است در زندگی رخ دهد و به دنبال این تجربه استرس زا ، فرد می تواند هم پیامد مثبت و هم منفی را تجربه کند.


مسئولیت شکست را بپذیرید

تحقیقات نشان داده است نقشی که فرد در جدایی دارد در تحمل آسیب ناشی از آن، موثر است. اگر فرد خودش مسبب این جدایی باشد همراه با احساس گناه، می تواند آن را تحمل کند. اما اگر فرد در آن نقشی نداشته باشد به دلیل از دست دادن حمایت مورد انتظار از رابطه، همراه با تلاش برای درک علت جدایی، احساس در هم ریختگی عاطفی و شناختی بیشتر و سخت تری را تجربه می کند.
شما ظاهرا در از هم پاشیدن زندگی گذشته خود نقشی نداشته اید و شاید به همین علت است که با گذشت زمان و تشکیل زندگی جدید هنوز گرفتار احساسات رابطه قبلی خود هستید. دردهای شما درمان نیافته است؛ اما باید بدانید که با وجود مقصر دانستن اطرافیان در از هم پاشیدن زندگی قبلی تان، مسئولیت نهایی این جدایی بر عهده خودتان بوده است و باید به شیوه ای فعال با آن روبرو شوید و خود را پیدا کنید.
لازم است ابتدا خویشتن خویش را بر اساس آنچه به نظرتان مناسب می آید بپذیرید تا بتوانید دیگری را در آن شریک کنید. بهتر بود قبل از ازدواج مجدد به بازسازی خود و عقایدتان می پرداختید و دیگری را در این بحران عاطفی سهیم نمی کردید.


به پیشرفت زندگی جدید خود بیندیشید

زندگی احساسی و عاطفی هر فرد نتیجه تصمیم گیری ها و انتخاب های او است؛ ازدواج یعنی تعهد به خود و دیگری آن هم نه درگفتار بلکه در ذهن و رفتار و عمل. بنابراین شما مخاطب محترم خود را از شر این افکار وسوسه‌انگیز نجات دهید. احساس دوست داشتن آن فرد را از خود جسمانی اش جدا و تلاش کنید با همه سختی هایی که دارد، آن احساس عشق و علاقه را به همسرتان منتقل کنید. به آنچه امروز صاحبش هستید بیندیشید. شما در مقابل زندگی امروزتان مسئول هستید و به احتمال زیاد، به هم ریختگی های روح شما توسط همسرتان حس می شود و می تواند در دراز مدت به رابطه امروز شما آسیب برساند.
اگر به خودتان اطمینان داشته باشید کم کم می توانید به دیگران توجه کنید و آن ها را دوست داشته باشید و به آن ها محبت کنید. گذشته با تمام خوبی ها و بدی هایش رفته است و شما در امروز قرار دارید. تلاش کنید همه آن ها را با احساسات و هیجانات پشتشان، دور بریزید. آن فرد امروز متعلق به دیگری است و شما وارد رابطه دیگری شده اید. به همسرتان نزدیک تر شوید. به او بیشتر محبت کنید. دست از مقایسه بردارید و به دنبال ویژگی های آن فرد در همسرتان نگردید که این خیال باطل شما را به بیراهه خواهد برد.
با توجه به اینکه با گذشت این سال ها و تشکیل زندگی جدید هنوز گرفتار خاطرات گذشته هستید و درد آن را حس می کنید، شاید بهتر باشد با کمک یک متخصص، گذشته را مرور کنید و پرونده آن را برای همیشه در زندگی خود ببندید. (منیژه مسگری - کارشناس ارشد روانشناسی/ خراسان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.


ادامه مطلب ...

چرا کوچکترین و بی اهمیت ترین مسائل ذهنم را درگیر می کنند؟

شاید در زندگی چیزی ندارید که انرژی خود را برای آن صرف کنید یا چیزی که شور، هیجان و انرژیتان را به خود جذب کند شما نقطه ی اتکا ندارید که به شما ثبات بدهد و به شما بگوید چه چیزی در زندگی در حقیقت مهم است.

چرا کوچکترین و بی اهمیت ترین مسائل ذهنم را درگیر می کنند؟

داشتن تمرکز و هدف همان مواردی است که مسیر حرکت شما را مشخص می کنند و شما فاقد آن ها هستید.

بدون تمرکز کافی، دورنمای مناسبی ندارید و اغلب مسائل جزیی توجه شما را به خود جلب می کند. فردی که جهت روشنی در زندگی دارد وقت خود رابرای مسائل جزیی نمی گذارد. به همین علت اشخاصی که تجربه ی نزدیک به مرگ داشته اند تمام زندگیشان تغییر می کند زیرا تجربه ی نزدیک به مرگ موجب می شود به درک عمیق تری از زندگی برسند.

هنگامی که تجربه نزدیک به مرگ داشته باشید دیگر ترک ها و لکه های روی کفپوش اتاق ناهارخوری چندان مهم به نظر نمی رسد. اهداف ما در زندگی به طور دقیق تعیین می کنند چه نگاهی نسبت به جهان داشته باشیم. بدون داشتن هدفی که برای آن تلاش کنیم چیزی که توجه ما را به خود معطوف کند حس جهت گیریمان در زندگی را از دست می دهیم.

هنگامی که ذهنتان را مشغول مسائل جزیی می کنید زمان و توجهی خود را معطوف مسائل مهم تر خواهید کرد. عصبانیت درباره ی مسائل جزیی موجب می شود ذهن شما درگیر آن ها شود و دیگر نمی توانید با چالش های مهم زندگی مواجه شوید.

زمانی که مسائل جزیی بر طبق نظر شما پیش نمی رود به شدت عصبانی می شوید زیرا می دانید چیز دیگری ندارید که ذهنتان را مشغول آن کنید و وقتی تمام چیزهایی که دارید مسائل جزیی و کم اهمیت هستند خشم و ناراحتی شما افزایش می یابد همچنین هنگامی که مسائل جزیی نیز درست پیش نمی روند احساس می کنید هیچ چیزی درست پیش نمی رود.

شاید این عبارت برای شما اشنا باشد چرا هیچ چیز خوبی در زندگی ام رخ نمی دهد؟ این احساس ناکامی اغلب به بیرون فرستاده می شود. هنگامی که می بینید دیگران کامل نیستند عصبانی و خشمگین می شوید.

به طور تقریبی با هر چیزی که روبه رو می شوید از آن که ایراد می گیرید و وقتی بداخلاق هستید به هیچ وجه حوصله ی هیچ کس و هیچ چیزی را ندارید زیرا از نظر روان شناختی تکیه گاه مطمئنی ندارید هنگامی که مشغولیت های ذهنی داشته باشید از لحاظ هیجانی سردرگم می شوید.

به همین دلیل است که نمی توانید به خوبی استرس را کنترل کنید. در حالی که موضوعی ذهنتان را درگیر کرده نمی توانید بر کار خاصی تمرکز کنید. شما با چالش های روزمره ی زندگی به خوبی روبه رو نمی شوید زیرا هر موضوع کوچکی را مانند مشکلی حاد می بینید. ممکن است به شدت مستعد اختلال خود بیمار انگاری شوید زیرا هر بُعد زندگیتان را مانند مشکلی بزرگ در نظر می گیرید.

اگر متوجه شده اید که رابطه شما با کسی بدون علت به هم خورده است احتمال دارد ریشه در همین موضوع داشته باشد. اگر همسرتان بدون هیچ هدفی پیشرفتی ندارد رابطه با شما را به عنوان تکیه گاهی دیده است که می تواند همیشه به آن متکی باشد. هنگامی که او در دیگر حیطه های زندگی معنا و تکیه گاهی پیدا می کند دیگر به ثبات رابطه با شما نیاز ندارد.

شما فکر می کنید که احساسات همسرتان نسبت به شما تغییر کرده است در حالی که ارتباط او با خودش تغییر کرده است.

چه باید کرد؟

هر روز صبح مواردی را که بسیار مهم هستند به خودتان یادآوری کنید؛ برای به دست آوردن دیدگاهی مناسب این بهترین روش است. آیا زنده اید؟ آیا در کشوری آزاد زندگی می کنید؟ آیا می توانید تصمیم بگیرید چگونه می خواهید زندگی کنید؟ ایا می توانید گرمای خورشید را بر پوستتان احساس کنید؟ موهبت های زندگیتان را بشمارید و برای همه ی آن ها شکرگزار باشید.

از یاداوری های دیداری استفاده کنید تا بتوانید اولویت هایتان را مشخص کنید دو عدد تنگ ماهی یا ظرف شیشه ای بخرید یکی بزرگ و دیگر کوچک. برچسب مسائل جزیی را بر روی تنگ بزرگ بچسبانید روی یک تکه کاغذ تمام مسائل کوچک مانند یافتن حوله ی خیس روی تخت یا ریختن تکه های غذا در کف اتاق که شما را عصبانی می کنند، بنویسید.

سپس آن ها را درون تنگ بزرگ بیندازید. هر بار که نسبت به چیزی کم اهمیت به طور نامناسب واکنش نشان دادید آن را نیز بنویسید و به درون تنگ بیندازید. به زودی مسائل جزیی زیادی خواهید داشت. در واقع بیشتر مواردی که نوشتید مسائل جزیی و کم اهمیت هستند آن ها مواردی هستند که نباید نگرانشان باشید.

چرا بعد از هر اتفاق خوب می ترسم اتفاق بدی برایم بیفتد؟

این باور که خوشبختی همیشه بهایی دارد باور متداولی است و از این حقیقت ریشه می گیرد که برای به دست آوردن بسیاری از چیزها در زندگی باید بهای آن را پرداخت. دوستمان تنها در صورتی به ما لطف می کند که… من مطمئن هستم برنده می شوم تنها اگر… از زمان کودکی نیز حرف های خردمندانه ای شنیده ام: نابرده رنج گنج میسر نمی شود،

هر قدر پول بدهی همان قدر آش می خوری، برای برنده شدن باید از خیلی چیزها گذشت. در حالی که چنین حرف هایی به طور کلی درست هستند اگر به هیچ وجه نمی توانید هیچ اتفاق خوبی یا خوش اقبالی را بپذیرید پس طرز فکر شما غیرطبیعی است.

این که بتوانید اتفاق های خوب را بپذیرید یا خیر به یک معیار ساده بستگی دارد. اگر احساس کنید لیاقت خوش اقبالی را دارید پس به راحتی می توانید آن را قبول کنید اما برخی اشخاص هستند که احساس می کنند لیاقت ندارند چای پارک مناسبی پیدا کنند. وقتی خوش اقبالی های غیر منتظره در مسیرتان قرار می گیرد دچار ترس و اضطراب می شوید زیرا احساس می کنید شایستگی آن را ندارید.

در حالی که ممکن است پذیرش اتفاق های خوب برای شما دشوار باشد اما با آن ها مواجه می شوید. چالش مهم تر در ارتباط با مواردی است که در زندگی رخ می دهند روی آن ها کنترل دارید و متوجه می شوید چگونه موفقیت هایتان را تخریب می کنید.

چه باید کرد؟

خود را با افکاری مجهز کنید که به شما اجازه می دهد اتفاق های خوب را بپذیرید هر چه نسبت به اتفاق های خوب پذیراتر باشید اتفاق های خوب بیشتری وارد زندگیتان می شوند. برای از بین بردن احساس بی ارزشی یا حقارت تجسم کنید از دام افکارهای منفی رها شده اید وهیچ مسئولیتی ندارید جز این که از بروز اتفاق های خوب غیر منتظره لذت ببرید.

به عنوان مثال تصور کنید فرشته ای محافظ یا یکی از اجداد دور به صورت روح در کنارتان حضور دارد و مراقب شماست از شما حمایت می کند و در مسیر زندگی به شما کمک می کند. اگر می ترسید از لذت بردن از اتفاق های خوب زیاد، چشم بخورید اجازه دهید فرشته محافظتان نه خود شما با چشم بد مقابله کند یا تصور کنید که وقتی اتفاق های خوب رخ می دهند.

در واقع عامل جبرانی برای شما نیز اتفاق های بد و بداقبالی هایی که تاکنون داشته اید است و قرار نیست هیچ اتفاق بدی با آن ها همراه شود یا زندگی را همانند یک صفحه ی شطرنج بزرگی تصور کنید و بر اساس دلایلی ممکن است هرگز ندانید با حرکتی که انجام می دهید چه مزایای مشخصی به همراه خواهد داشت.

آرام باشید اتفاق های خوب زندگیتان را بپذیرید و شکرگزار آن ها باشید بدانید که سریع ترین راه دور کردن اتفاق های خوب، مورد سوال قرار دادن آن ها است و مطمئن ترین راه جذب اغلب اتفاق های خوب این است که هر وقت با آن ها مواجه شدید از آن ها لذت ببرید.

انتظارات منفی را رها کنید و انتظارات مثبت را جایگزین آن ها کنید؛ به جای این که ذهنتان را با مسائل خود تخریبی اشغال کنید موارد بهتری در اختیار آن قرار دهید.

به یاد داشته باشید که اتفاق های خوب به صورت جداگانه رخ نمی دهند بلکه به صورت گروهی اتفاق می افتد. بنابراین دفعه ی بعد که اتفاق های خوب رخ می دهند هیجان زده شوید زیرا بر روی غلتک افتاده اید و به احتمال زیاد قرار است به طور پی در پی اتفاق های خوب بیشتری برایتان رخ دهد.

هر بار که اتفاق خبوی می افتد حداقل ده بار و بدون استثنا این عبارت را برای خود تکرار کنید: از این اتفاق خوب سپاسگزارم. خوشحالم که این اتفاق خوب رخ داد زیرا من لیاقت آن را دارم و حتی شایستگی بیشتر از این را نیز دارم.


ادامه مطلب ...

ذهنم قفل شده است

[ad_1]
ذهنم قفل شده است

خبرگزاری آریا -
به حافظه سپردن مطالب یکی از مهم ترین توانایی های انسان است.‎

اخیرا حافظه تان خوب کار نمی کند حتی نشانه گذاری ها هم دیگر دردی را دوا نمی کند. احساس می کنید، زندگی پرتنشی که دارید، ذهن تان را درگیر کرده است و دچار فراموشی شده اید.

به حافظه سپردن مطالب یکی از مهم ترین توانایی های انسان است. حافظه و توانایی بازیابی مطالب از آن اساس و ابزار کار کسانی است که فعالیت های ذهنی زیاد دارند. با این حال اشتباه نکنید حافظه فقط استعدادی فطری نیست بلکه می توان با استفاده از فنون و روش های خاص حافظه را کارآمدتر و قوی تر ساخت.

«زنی 35 ساله هستم. کمتر از دو سال است که از همسرم جدا شده ام. زندگی بسیار پر تنشی را پشت سر گذاشته ام و با سختی فراوان و بخشیدن مهریه ام، همسرم راضی به طلاق شد. در زندگی مشترک مان بسیار تحقیر می شدم. دارای یک پسر 12 ساله هستم که با پدرش زندگی می کند و من فقط آخر هفته ها او را ملاقات می کنم . سال هاست پدر و مادرم را از دست داده ام و الان که جدا شده ام به تنهایی در آپارتمانی که اجاره کرده ام زندگی می کنم. خاطرات بد گذشته، دوری از فرزندم، زندگی سخت و ملال آوری که در گذشته داشته ام و... همه باعث شده که حال روحی خوبی نداشته باشم، حافظه ام اخیراً بسیار ضعیف شده و از آنجا که در یک بخش حساس، مشغول به کار هستم بسیار دچار دردسر شده ام. نمی دانم این وضعیت تا کی برای من ادامه دار می شود؟ آیا مشکل من رفع می شود؟ راهکاری برای بهبود حافظه وجود دارد؟»

بسیاری از افراد از حافظه خود ابراز ناخرسندی می کنند. بویژه افرادی که شرایط سخت و اضطراب آوری را پشت سر می گذارند در بازیابی جزییات بسیار ناتوان می شوند. از جمله آدرس، شماره تلفن، اسم افراد، زمان ملاقات و ... را فراموش می کنند.
حافظه مانند یک بانک است که اگر در آن سپرده داشته باشیم می توانیم از آن برداشت کنیم و اگر سپرده ای نداشته باشیم، هنگام نیاز نمی توانیم از آن استفاده کنیم. شرایط سختی که این خانم پشت سر گذاشته باعث شده که نتواند بر روی مطالب مختلف تمرکز درستی انجام داده و مطالب به درستی در حافظه خود ثبت کنند. وقتی مطالب به درستی در حافظه ثبت نشود، بعد از آن توانایی به خاطر آوردن آن مطلب بسیار دشوار می شود.

در ادامه راهکارهایی ارائه می شود تا افراد بر حافظه خود تسلط بیشتری داشته باشند:

علاقه مند باشید
نسبت به مطالبی که باید به ذهن بسپارید، علاقمند باشید. یادآوری اتفاق خاص با جزییات به علاقه افراد و میزان اهمیتی که به آن اتفاق یا جزییات می دهند، بستگی دارد. افراد، مکان ها و موضوعاتی که برای فرد جالب توجه است بیشتر به خاطر سپرده می شود. هنگامیکه اشتیاق به انجام کاری باشد، بیشتر به آن توجه کرده و لذا آن مطلب در ذهن ماندگارتر می شود.

خوب توجه کنید
توجه خود را بیشتر کنید. اگر می خواهید چیز بیشتری در ذهن باقی بماند، باید بیشتر به آن توجه کرد. مشکل از حافظه نیست، مشکل ممکن است از توجه باشد. افرادی که حافظه خوبی دارند به اتفاقاتی که روی می دهد توجه بیشتری دارند.

تفکر کنید
فراموش نکنید که حافظه یک فرآیند فعال است. توجه مضاعف افراد، مشاهده جزییات بیشتر، تفکر بیشتر در باره دلایل رویدادها، درک ارتباط بین آنچه که فرد می داند با آنچه سعی می کند بیاموزد، آنچه به خاطر سپرده می شود و فرد می تواند آن را به یاد آورد، همگی فرآیندی فعال است.

خونسرد باشید
داشتن ذهن آرام به حافظه کمک می کند. با ذهن آرام بیاموزید. موارد آموخته را با ذهن آرام باز خوانی کنید. برای مثال اگر وسیله را در محل کارتان جا گذاشته اید، به جای آشفتگی سعی کنید خود را آرام و خونسرد نگهدارید و با آرامش اتفاقات را مرور کنید. در این صورت یادآوری با موفقیت بیشتری صورت می گیرد.

مضطرب نباشید
اضطراب تان را کنترل کنید.اضطراب ملایم سبب افزایش علاقه و توجه می شود، اما افزایش اضطراب ممکن است به تضعیف توجه و تمرکز منجر شود و به خاطر آوردن مطلب را دشوار سازد. مثلاً اضطراب زیاد هنگام امتحان در به خاطر آوردن مواد درسی خلال جدی ایجاد می کند و مدیریت این اضطراب کمک شایان توجهی به این دست دانش آموزان می کند. این خانم هم مشکلی مشابه دارد و به علت بحران هایی که پشت سر گذاشته است احتمالاً بسیار مضطرب و مشوش است و همین مساله باعث ضعف جدی وی در فرآیند بازیابی مطالب می شود.

افسردگی ممنوع
برای تقویت حافظه باید افسردگی را کنترل کرد. افسردگی علاقه و لذت بردن از اتفاقاتی را که افراد را احاطه کرده است، تضعیف می کند.
در نتیجه انرژی کمی برای یادآوری باقی می ماند. افراد افسرده بیشتر مضطرب می شوند و افکار توام با افسردگی دارند مثلاً «ذهنم قفل شده است»؛ «مغزم درست کار نمی کند» و... وقتی احساس افسردگی می کنید برای درمان آن اقدام جدی کنید، چون درمان افسردگی باعث می شود که حافظه به کارکرد طبیعی خود باز گردد.

آنچه دوست دارید، ببینید
از راه های حسی مورد علاقه خود باید استفاده کرد. برخی با دیدن، چیزی را بهتر به حافظه می سپارند یعنی «حافظه تصویری» خوبی دارند و برخی دیگر با شنیدن بهتر به خاطر می آورند یعنی «حافظه شنیداری» در آنها قوی تر است. اگر با گوش دادن چیزی را بهتر به خاطر می سپارید به جای خواندن کتاب و جزوه آموزشی، CD یا برنامه های صوتی گوش دهید.
فراموش نکنید تا وقتی که حالات روحی تان نامناسب است تمام مسائل و وظایف مهم زندگی تان را یادداشت کنید و دائماً آن را مرور کنید تا فعالیت های کاری و درسی و زندگی تان به طور جدی مختل نشود.

منبع: پیام مشاور




[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

تست شخصیت مینه سوتا ، فرم بلند ام ام …پرسشنامه ای که در اختیار شماست، دارای تعدادی جمله است با توجه به محتوای جمله ها پاسخ چگونه بفهمیم که هک شده ایمچگونه بفهمیم که هک شده ایم ؟ راههای زیادی هست که به کمک آنها بفهمیم هک شده ایم یا نه؟ذکر و دعا گویند جهت دزدیده شده و مالی که گم شده، هفت یا هفتاد مرتبه این ذکر را بخوانند بی شک به نامِ من عشق است، آیا می شناسیدم؟نامِ من عشق است، آیا می شناسیدم؟ نسترن وثوقی ادبیات و هنر و فرهنگ استفاده از مطالب بازیابی پسورد هک شده یا فراموش شده در یاهوبازیابی پسورد هک شده یا فراموش شده در یاهو دلایل مختلفی ممکن است باعث شوند تا شما روزنوشته های محمدرضا شعبانعلی روزنوشته های …پیش نوشت تاکنون به بهانه‌های مختلف در مورد تجربه ذهنی صحبت کرده‌ایم در متمم هم با زندگی هایی که حرمتشان فرو ریخته استپزشکی قانونی جای زنانی است که به بن بست رسیده اند سکوتشان مقابل خشونت جواب نداده استشوهرم سرد مزاج است نوعروس پرسش یک سال است که ازدواج کردم متوجه شدم که شوهرم در مسایل جنسی سرد مزاجه ومن فوق داستان های پیوسته و قسمت دار سکسیمن دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و تقریبا از همون ابتدای دانشجوییم مشغول به کار شده امتمام چیزهایی که لازم است در خصوص یک عمل جراحی … توضیح فارسی برای این برنامه هنوز ارائه نشده است در صورت تمایل به تست شخصیت مینه سوتا ، فرم بلند ام ام پی آی پرسشنامه ای که در اختیار شماست، دارای تعدادی جمله است با توجه به محتوای جمله ها پاسخ خود را ذکر و دعا گویند جهت دزدیده شده و مالی که گم شده، هفت یا هفتاد مرتبه این ذکر را بخوانند بی شک به لطف و چگونه بفهمیم که هک شده ایم چگونه بفهمیم که هک شده ایم ؟ راههای زیادی هست که به کمک آنها بفهمیم هک شده ایم یا نه؟ نامِ من عشق است، آیا می شناسیدم؟ نامِ من عشق است، آیا می شناسیدم؟ نسترن وثوقی ادبیات و هنر و فرهنگ استفاده از مطالب بدون بازیابی پسورد هک شده یا فراموش شده در یاهو بازیابی پسورد هک شده یا فراموش شده در یاهو دلایل مختلفی ممکن است باعث شوند تا شما نتوانید داستان های پیوسته و قسمت دار سکسی شب شراب من دانشجوی رشته کامپیوتر هستم و تقریبا از همون ابتدای دانشجوییم مشغول به کار شده ام سرحانی سلام داستانهای بسیار زیبا از کسانی که با امام زمان سرحانی سلام داستانهای بسیار زیبا از کسانی که با امام زمان عج ملاقات کرده اند لحظه نگار درباره‌ی قفل دوستی دارم که تا دیروز، یک خط در میان اسنپ را تبلیغ می‌کرد هر جا و به هر بهانه‌ای می‌گفت زندگی هایی که حرمتشان فرو ریخته است پزشکی قانونی جای زنانی است که به بن بست رسیده اند سکوتشان مقابل خشونت جواب نداده است شوهرم سرد مزاج است نوعروس پرسش یک سال است که ازدواج کردم متوجه شدم که شوهرم در مسایل جنسی سرد مزاجه ومن فوق العاده روش بازکردن فلش قفل شده تصویر زبان قفل شده فلش قفل شده بیماری انسان قفل شده حلقه های قفل شده در فاز رایت دی وی دی قفل شده باز کردن ایمیل قفل شده فرمت گوشی قفل شده


ادامه مطلب ...