خرید اولین ماشین زندگی، شاید لذتبخشتر از خرید ماشینهای بعدی باشد، حتی اگر با کمک قرض و قسط، سادهترین ماشین بازار را خریداری کنیم. وقتی سوئیچ را به دستم دادند و پشت ماشین نشستم تا حرکت کنم، جملهای از مسئول تحویل ماشین شنیدم که ذهن مرا به خود مشغول کرد. او گفت: میدانی که ماشین زمان میبرد تا آببندی شود، خیلی با سرعت نرو، چد روزی راههای کوتاه را انتخاب کن و سعی کن به جاده نروی تا ماشین نفس بگیرد!
حرفهایش مرا یاد خبری انداخت که چند وقت پیش در مورد آمار بالای طلاق در دو سال اول زندگی مشترک خوانده بودم. زندگیهایی که زن و شوهر مثل تمام وسایل خانهای که در آن زندگی میکنند، از آکبند درآمدهاند و نوی نو هستند. خودشان، احساسشان و بیتجربگیشان. یاد روزهای اول زندگی مشترک خودم افتادم که در کنار تمام زیباییهایش، مشکلات و ناهماهنگیهای زیادی آزارم میداد.
مثل فیلمهایی که در دور تند قرار میگیرند، زندگی و درددلهای دوستانم در اوایل ازدواجشان از مقابل چشمانم گذشت. آنهایی که حتی تا مرز جدایی پیش رفتند اما بعد از آشتی و تلاش دوباره، سالهاست که بدون مشکل شدید، بخوبی با هم زندگی میکنند.
زندگی زناشویی تازهنفس، نیاز دارد به آن زمان لازم را بدهیم تا «نفس» بگیرد و بتواند از پس مشکلاتش بربیاید. کمتر کسی با ماشینی که همین امروز تحویل گرفته و صفر کیلومتر است، به دل جاده یخبندان میزند. اما خیلی از ما توقع داریم با شریکی که تازه وارد زندگیمان شده و صفر کیلومتر است بتوانیم به دل زندگی بزنیم و به هیچ مشکلی هم برنخوریم. این خطای شناختی باعث میشود در هنگام رویارویی با مشکلات، به جای آنکه آنها را طبیعی قلمداد کنیم، به انتخابمان شک کرده و گمان کنیم به آخر خط رسیدهایم. اما زوجهای جوان باید بدانند که زندگی مشترک مانند ماشینی است که تازه آن را تحویل گرفتهاند. نیاز به آببندی دارد و صبوری بیشتر تا بتوانند باهم به تفاهم برسند.
اگر تازه ازدواج کردهاید، برای آنکه زندگی مشترکتان نفسی بگیرد، باید چند ماه و یا حتی چند سال به خودتان فرصت دهید. خیلی زود با سرعت بالا نروید و حوصله داشته باشید. میتوانید برای اینکه زندگیتان آبگیری شود، از چند راهکار ساده استفاده کنید.
ذرهبینتان را بردارید
شما قبل از آنکه تخت گاز برانید، باید بتوانید مرکبتان را بشناسید، دقت کردهاید برخی ماشینها نقطه کلاج متفاوتی دارند و حتی رانندههای حرفهای هم ممکن است چند دقیقه اول را صرف شناختن آن کنند! شما هم باید همسرتان و نوع ارتباطتان را شناسایی کنید. برای این شناخت چند سوال روز خواستگاری و رفت و آمدهای دوران نامزدی کافی نیست. قدیمیها میگویند تا زیر یک سقف نروی، نمیتوانی طرف مقابل را خوب و کافی بشناسی. پس بعد از اینکه زندگیتان به صورت واقعی آغاز شد، سعی کنید یکدیگر را خوب بشناسید. شناخت هیجانها، احساسات، ترجیحها و حتی نوع منطق و تصمیمگیریهای طرف مقابل میتواند زندگیتان را خوب آببندی کند.
اندکی صبر، سحر نزدیک است
مهمترین چیزی که زن و شوهرهای جوان باید به آن توجه کنند، صبر داشتن و زمان دادن به یکدیگر است. برخی از کنار آمدنها در طول زمان ایجاد میشود. حتی وقتی یکدیگر را خوب میشناسید، درک تفاوتها و سازگار شدن با آنها نیاز به زمان دارد که تنها شرط آن صبوری است.
«منهایی که «نیممن» میشوند
یکی از چیزهایی که باعث استحکام زندگی زناشویی میشود، تبدیل «من» به «نیممن» است تا بتوانید یک «مای» کامل را بسازید. شما بعد از ازدواج باید از یک فرد بودن به یک جمع بودن تغییر ماهیت بدهید. دوران مجردی، روزهای تصمیمات و زندگی یک نفره است، اما بعد از ازدواج ورق برمیگردد. اینکه بتوانید کنترل مرکب دو نفرهتان را به دست بگیرید، یک مهارت است. اگر تنها سرنشین یک ماشین باشی، براحتی مسیر پیش رو را انتخاب میکنی، اما اگر دو نفر باهم قرار باشد تصمیم بگیرند که به کدام مقصد و از کدام راه بروند، کمی کار سخت میشود. برای آنکه بتوانید انتخابهای دونفره داشته باشید، لازم است از نگاه همسرتان هم به موضوعات بنگرید.
اختلافات یواشکی
یکی از مهمترین چیزهایی که باید تا استوار شدن پایههای زندگی مشترکتان رعایت کنید، حل اختلافات در درون چهاردیواری دو نفرهتان است. همان طور که صدای دعوایتان نباید از خانه بیرون برود، اختلافات و تعارضاتتان مخصوصا در سالهای اولیه باید به صورت یک راز بین خودتان باقی بماند. حتی اگر بناچار باهم قهر هستید هم نباید اجازه دهید که والدینتان از این موضوع باخبر شوند، چه برسد به اینکه برای قهر، خانه را ترک کرده و به خانه پدری بروید.
مشورت و همفکری همیشه برای جوانها لازم است اما بهتر است این کار با یک مشاور آگاه انجام شود و یا اگر از والدین پرسیده میشود، طوری نباشد که آنها متوجه بروز اختلاف بین شما شوند. عروس و دامادی که تازه وارد خانواده همسر شدهاند، نیاز به زمان دارند تا تبدیل به دختر و پسر آن خانواده شوند، پس در این زمان طلایی که همسرتان باید جایگاه خود را در قلب والدین شما به دست آورد، با گفتن اختلافاتی که در آینده حل خواهد شد، تصویر او را خراب نکنید.
در یک کلام تا زندگیتان پا بگیرد و پایههایش استوار شود، کمی دست به عصا راه بروید. این نهال تا به درختی تنومند تبدیل شود، نیاز به زمان و صبر و فکر دارد، پس مانند یک راننده حرفهای، با ماشین صفر کیلومتر مدارا کنید تا بتوانید روزی با آن به دل جادههای یخبندان هم بزنید.
ندا داوودی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
336
یکی از بهترین سفرها در زندگی تبدیل رابطه دوستی به ازدواج است. هر کس دوست دارد از یک جاده مشخص و بدون هیچ توقفی در مسیر برای رسیدن به آن عبور کند. همه دوست دارند رابطهای را شروع کنند و بعد یک روز از خواب بیدار شوند و ببینند تا ماهعسلی که همیشه منتظرش بودند چند ساعتی بیشتر فاصله ندارند.
نکته مهم در آن این است: اگر همه خانمها بتوانند تحققپذیر بودن این انتظار را در ابتدای هر رابطهشان بفهمند، آنوقت میزان دلشکستگیها به حداقل خواهد رسید. مطمئنم که از خودتان میپرسید آیا این امکانپذیر است؟ من پاسختان را خواهم داد.
اولین چیزی که باید به پایگاه اطلاعاتی باورهایتان اضافه کنید این واقعیت است که هنوز هم مردهای خوب وجود دارند. وقتی میگویم مردهای خوب منظورم مردهایی است که بتوانند همسرانی احتمالی باشند. مردهایی که آنقدر دوستتان خواهند داشت که هر چیزی را برای ازدواج کردن با شما قربانی کنند. مردهایی که آرزوهایتان را تحقق خواهند بخشید.
سوال دیگر این است: چطور باید چنین مردهایی را پیدا کرد؟ اگر بدانید این مردها چه شکلی هستند، آنوقت هر جایی میتوانید آنها را پیدا کنید چون همهجا هستند.
داشتن مردی که شما را در مراحل عشق پیش ببرد، ازخودگذشتگیهای لازم را بکند و هر چه میخواهید را برایتان فراهم کند، فوقالعاده است. فوقالعاده نیست؟ چرا واقعاً هست.
اما همانقدر که این میتواند هیجانانگیز باشد، اگر یک روز خودتان را در دستان مردی ببینید که یک روز به شما میگوید، «ببخشید عزیزم ولی باید این چیزی را که برای آن اسم رابطه گذاشتهایم را تمام کنیم» میتوانند فاجعهبار باشد. اینجاست که قلبتان شکسته خواهد شد!
ولی چطور باید بفهمید که رابطهتان به ازدواج منجر خواهد شد یا نه؟
چیزی که باید در نظر داشته باشید این است که چطور با او آشنا شدهاید و حتی کجا؟
نباید توقع داشته باشید مردی که در خیابان با او آشنا شدهاید فکر بزرگ ازدواج کردن با شما را در سر داشته باشد. این درست مثل پولی است که در خیابان روی زمین پیدا کنید و چون آن لحظه جوابگوی نیازتان بوده است، زندگیتان را حول آن بسازید. چقدر احمقانه!
مردهایی که با شما در خیابان، رستوران و کافه و از این قبیل آشنا میشوند اکثراً از آنهایی هستند که میآیند، قلبتان را میشکنند و میروند.
اگر بگویید استثناهایی وجود دارد با شما موافقم. بله وجود دارد ولی نمیتوانید مطمئن باشید که مورد شما هم ازجمله آن استثناها باشد.
مورد مهم دیگری که باید به آن فکر کنید سرمایهگذاری است که روی شما کرده است: چه چیزهایی برایتان میخرد؟ چه برنامههایی برایتان دارد؟ آیا آنطور است که میخواهد امروز خوشحال باشید و هیچ علامت مشخصی وجود ندارد که فردا هم روز فوقالعادهای برایتان بسازد؟ شما را با خود به مهمانی میبرد ولی هیچ هدفی برای آینده ندارد؟ هیچ چیز جز چیزهای مصرفشدنی (لباس، کفش، کیف، ساعت و از این قبیل) برای شما سرمایهگذاری نمیکند؟
هر مردی تا زمانیکه هر چیزی از شما که میخواهد را به دست بیاورد، میتواند اینکار را بکند. وقتی تمام خواستههای جنسی و غیرجنسی او را برآورده کردید، دیگر شروع پایان یافتن رابطهتان است.
اگر واقعبین باشید، یک مرد واقعی و یک همسر احتمالی برای آینده شما سرمایهگذاری میکند. ایرادهای شما را پیدا کرده و سعی میکند آنها را اصلاح کند. به شما کمک خواهد کرد در زمینههای تحصیلی، کاری و همه عرصهها پیشرفت کنید.خیلی بیشتر از مسائل عادی روزمره برای شما انجام میدهد.
چنین مردی را پیدا کردهاید؟ عالی است!
ولی قبل از اینکه به شما تبریک بگویم، بگذارید کمی این ارزیابی را جلوتر ببریم. آیا به خدا اعتقاد دارد؟ آیا رابطهتان تحت فرمان همانی است که ازدواج را برای انسان بنیاد نهاد؟ اگر اینطور نیست، شاید باید قبل از ادامه مسیر با این فرد، پاسخی برای این مسئله پیدا کنید.
دوستان من، رابطههای آزمون و خطا به هیج دردی نمیخورند! اگر شک دارید، بیشتر تحقیق و بررسی کنید.
اگر ما یاد بگیریم که خودمان را فریب ندهیم، دیگر هیچکس نخواهد توانست ما را فریب دهد.
منبع مقاله : motivationandlove.com
مترجم : زینب آرمند