چکیده
علی بن موسیالرضا (علیه السلام) بخش عمدهتر از عمر خود را در منطقه حجاز و مدینة النبی به سر برده و چند سال پایانی را به واسطه فراخوان مأمون خلیفه عباسی، در منطقه خراسان و شهر مرو گذارند. این دو منطقه از لحاظ ابعاد مختلف فرهنگی – اجتماعی، تفاوتهای چشمگیری با هم داشتند و در نتیجه، شرایط و گفتمانهای مختلفی در آن دو، جریان داشت. سؤالی که محور اصلی این مقاله را سامان داده، رصد گفتمانهای غالب مدینه و مرو و نحوه انعکاس آنها در روایات منقول از حضرت رضاست. سیری در میراثروایی بر جای مانده از آن حضرت، دو تفاوت نسبیِ محتوایی و روشی را در احادیث منقول از ایشان نشان میدهد که این مطالعه تلاش دارد پارهای از آن ها را نمایان سازد. هم چنین در این نوشتار، تحلیلی گفتمانی از چرایی تفاوت پارهای از عملکردهای حضرت رضا (علیه السلام) با ائمه پیشین ارائه شده است.1. مقدمه
در باور شیعه اثناعشریه، تمامی ائمه معصومین (علیه السلام)، نور واحدند (2) و یک مقصد را دنبال نمودهاند، اما این نکته قابل خدشه نیست که ویژگیهای خاص تاریخی و فرهنگی، هر امام را با مسائل و شرایط متفاوتی روبه رو میکرده است؛ امری که امروزه در علوم انسانی از آن به «گفتمان / discourse» (3) تعبیر میکنند. بنابراین این قاعده نانوشته عرفی که هر امام، پیش از آن که پیشوای تمام بشریت برای تمام اعصار باشد، ابتدا مسئول مردم زمانه خویش است، اهمیت پژوهش گفتمانی و تحلیل فرهنگی - اجتماعی عصر او را دو چندان میکند.2. جایگاه روایات رضوی در میراث حدیثی شیعه و اهل سنّت
سخنان امام رضا (علیه السلام)، در جهانبینی معتقدان به امامت آن حضرت، به مثابه سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد و به عنوان نص شرعی نگریسته میشود. بنابراین طبیعی مینماید که شیعیان معتقد به آن حضرت، اهتمام وافری در ضبط، نقل و کتابت اقوال آن حضرت بنمایند که بسیاری از آنها در صحیفةالرضا، عیون اخبار الرضا و هم چنین مسند الامام الرضا منعکس شده است. نکته شایان توجه آن که میراث کنونی حضرت رضا (علیه السلام) تنها گوشهای از معارفی است که از گذر تاریخ و تلاشهای محدثان به دست ما رسیده، و قسمت قابل ملاحظهای از آن به دست فراموشی سپرده شده است، چنان که «علی بن ابراهیم بن هاشم» اعتراف میکند احادیث بسیاری از طریق یاسر (یکی از خدام حضرت) و دیگر روات از امام رضا (علیه السلام)، شنیده، اما گذشت زمان، موجب فراموشی آنها شده است. (9) در نقطه مقابل، رواتی نیز وجود داشتند که به محض استماع روایت، آن را به ضبط میکشیدند. در این زمینه بهترین شاهد، شتاب «العباسی» (10) در جستن دوات و کاغذ برای نگارش سخنان حضرت رضاست:3. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مدینه
امام رضا (علیه السلام)، از بدو تولد تا ماه ذیقعده سال 200 ق که به مرو خوانده شد، (27) در حجاز و غالباً در مدینة النبی میزیست. امام رضا (علیه السلام)، که در سال 148 ق به دنیا آمده بود، به سال 183 ق، پس از شهادت پدرشان امام کاظم (علیه السلام)، رهبری شیعیان را به عهده گرفت. بنابراین حدود 17 سال از دوران امامت حضرت در مدینه سپری شد. روایات رضوی صادر شده در این باره زمانی نشا میدهد سه مسئله «تبیین وترویج امامت شیعی»، «مقابله با فرق نحرف شیعی» و «تبیین احکام و علم فقه»، مهمترین گفتمانهای روایات رضوی در شهر مدینه را تشکیل میدهد. البته شایان ذکر است مقصود از مهمترین گفتمانها، آن نیست که ثامنالحجج در مرو یا شهر دیگری درباره آنها سخنی نفرموده باشد، بلکه مقصود نویسنده از مهمترین گفتمانها، مقولهای از جنس شدت و ضعف است و نه نفی و اثبات.الف – تبیین و ترویج امامت در دو گفتمان شیعی و غیر شیعی
پیش از حضرت امام رضا (علیه السلام) غالباً مسائل مربوط به امامت، در میان خواص و محافل علمی شیعی مطرح شده، و تبلیغ وترویج آن با اشاره به تقیه، منع و حتی ممنوع اعلام شده بود، (28) اما ثامنالحجج (علیه السلام) با مناسب دیدن شرایط و در نظر گرفتن مصالح جامعه شیعی، به صورت آشکار و بدون هیچ پروایی به تبیین مفهوم امامت و ترویج علنی آن پرداخت. همین تفاوت رفتار حضرت با پدران خود، شیعیان را به اظهار شگفتی و نگرانی واداشت؛ به عنوان نمونه محمدبن سنان در زمان خلافت هارون، خدمت حضرت رسید و از این که شایان امامت خود را آشکار کرده، سؤال کرد. امام نیز به آسیب ندیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ابوجهل استنادجسته، فرمود: «اگر هارون توانست شاخه مویی از سرم بر کند، شهادت دهید که من امام نیستم.» (29) این نگرانی از صفوان بن یحیی نیز نقل شده است: «شما امر عظیمی را آشکار کردهاید و ما از این بابت بر جان شما از دست هارون، هراس ناکیم.» امام در پاسخ فرمود: «او هر تلاشی انجام دهد، قادر نیست بر من چیره شود». (30) (31)ب – گفتمان مقابله با فرق منحرف شیعی
در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام)، شیعیان در واگرایی کم نظیری به سر میبردند. از یک سو اختلاف آنان در شناخت امام جدید در پس شهادت امام پیشین، فرقی چون فطحیه، اسماعیلیه و واقفه را پدید آورده بود و از دیگر سو اندیشههای متعدد غلو و تفویض، شیعیان را به سمت خود جذب میکرد. بنابراین حضرت امام رضا (علیه السلام) که خود را پیشوای هشتم معرفی میکرد، هم میبایست در یک عرصه با غلات و مفوضه مبارزه کند و هم در جبههای دیگر، جریان مدعیان امامت را شکست دهد. در این جا به صورت مختصر به مهمترین گروهها اشاره خواهد شد.واقفیه:
واقفیه نام فرقههایی از شیعه است که منکر رحلت امام کاظم (علیه السلام) شدند، در امامت آن حضرت متوقف شدند و رهبری دینی امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امام نپذیرفتند. (51) واقفه از پرشمارترین و مناقشه انگیزترین فرقههای منحرف شیعی در زمان امام رضا (علیه السلام) بودند (52) و خطری جدی در از میان بردن پیوستاری جامعه شیعی ایجاد کردند. (53) این وضعیت، شدت مبارزه امام در ساحتهای مختلف را میطلبید. بیشترین رویارویی امام رضا (علیه السلام)، با این گروه در قالب مناظره و ارائه پاسخ بوده است. در این جا فقط به مهمترنی شبهات واقفه و پاسخهای آن حضرت اشاره میشود:اسماعیلیه و فطحیه:
اسماعیلیه و فطحیه، نام دو فرقه شیعیاند که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام)، بهترتیب در اسماعیل و عبدالله افطح (پسر اول و دوم آن حضرت) میجستند. در مورد اسماعیلیه باید گفت چون آنان پس از مرگ اسماعیل تا زمان تشکیل دولت فاطمی در سال 297 ق، در دوران ستر به سر میبردند، (63) مواجهه خاصی با حضرت رضا (علیه السلام) نداشتند. تنها در روایتی، ثامن الحجج به علت گمراهی اسماعیلیه (وصایت امام صادق (علیه السلام) درباره اسماعیل) اشاره فرمود و وصیت مذکور را در خصوص صدقات دانست و نه وصیت به امامت. (64)زیدیه و علویان قائم به سیف:
بیشترین تعامل زیدیه و امام رضا (علیه السلام) مرتبط با مسائل سیاسی و قیام علیه خلافت عباسی بوده است، به این صورت که زیدیان برای تأیید قیام و همراه کردن، نزد آن حضرت میآمدند، (76) اما حضرت رضا (علیه السلام) که شرایط را برای قیام مسلحانه فراهم نمیدید، از هرگونه دخالتی خودداری فرمود؛ به عنوان نمونه در قیام محمدبن ابراهیم طباطبا (77) در سال 199 ق که سه فرزند امام کاظم (علیه السلام) به نامهای زید، اسماعیل و ابراهیم به امارت شهرهای اهواز، فارس و یمن درآمدند، (78) حضرت رضا (علیه السلام) ورود نکرد. حتی در قیام محمد دیباج، آن حضرت به عنوان میانجی حکومت و زیدیان بود. (79) نیز حضرت رضا (علیه السلام) پیوستن شیعیان به قیام برادرش، زید را – که به واسطه آتش زدن عباسیان سیاه پوش، به «زیدالنار» ملقب شده بود – (80) تأیید ننمود. (81)غلات و مفوّضه:
هر چند صادقین (علیه السلام) تلاش دامنهداری جهت از میان بردن غلات انجام دادند و در تضعیف آنها نقش مؤثری داشتند، ولی هم چنان این جریان در زمان امام رضا (علیه السلام) به حیات خود ادامه داد. امام، رأس غلات در زمان خود را محمدبن فرات معرفی فرمود و او را بدتر از ابوالخطاب دانست. (87) هم چنین آن حضرت رابطه خود با غلات را به بیزاری حضرت عیسی از مسیحیان تشبیه نمود. (88)ج- علم فقه و پاسخ به احکام شرعی و مسائل آزمونی
گفتمان مهم دیگر ثامن الحجج (علیه السلام) در مدینة النبی، مسائل مرتبط با فقه واحکام شرعی است. این گفتمان را میتوان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد: ابتدا آن که حضرت امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای قطعیه و با توجه به آن که یکی از شئون امام، تبیین حلال و حرام است، مورد سؤال قرار میگرفت. (94) از سوی دیگر به دلیلتردید واقفه در امامت حضرت رضا (علیه السلام) و وجود روایاتی از ائمه پیشین مبنی بر سؤال از حلال و حرام الهی به عنوان راهکار آزمودن مدعیان امامت، (95) با روایات زیادی مواجه هستیم که از ثامن الحجج سؤال فقهی شده و حضرت بدانها پاسخ گفته است. به همین دلیل تعداد گزارههای فقهی منقول از امام رضا (علیه السلام) را برخی به پانزده هزار (96) و برخی به هجده هزار مورد (97) رساندهاند که بخش قابل ملاحظهای از آن، در پاسخ به واقفیه بوده است.4. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مرو
مرو، نام یکی از مشهورترین شهرهای خراسان بود و در کنار هرات، نیشابور و بلخ، یکی از ایالتهای بزرگ خراسان (104) به شمار میآمد؛ شهری که محدثانی از صحابه را در خود جای داده بود (105) و چنان علم حدیث درآن رواج داشت که محدثان، مسجدی مخصوص برای خود داشتند. (106) در این شرایط و با ورود امام رضا (علیه السلام) و اصحاب ایشان به مرو، احادیث رضوی بسیاری که در حجاز صادر شده بود، به خراسان – خصوصاً در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور - راه یافت و میان محدثان این منطقه متداول گشت. نشانه این مطلب را در سلسله سند مجموعهای از احادیث مشاهده میکنیم که به حضور افراد ذیل در خراسان تصریح شده است: «حَدَثنَا أَبوالحَسَنِ مُحمَّدُبنُ عَلِی بنِ الشَّاهِ الفَقِیه المَروَزِی بِمَروَرُود فِی دَارِه...»، «أبو مَنصُورٍ أَحمَدُبنُ إبرَاهِیمَ بنِ بَکرٍ الخُورِی بِنَیسَابُور...» و «حَدَّثنِی أَبوعَبدِاللهِ الحُسَینُ بنُ مُحَمَّدٍ الاُشنَانِی الرَّازِی العَدلُ بِبَلخٍ...». (107) (108)الف – مناظره با رهبران سایر ادیان
تنوع ادیان در شهر مرو، همیشه و از زمان ساسانیان گرفته تا قرون متقدم اسلامی وجود داشته است. (115) شبهات و چالشهایی که ارباب برخی از این ادیان در مبانی دینی مسلمانان به وجود آورده بودند، (116) ورود امام رضا (علیه السلام)، به مناظرات را لازم ساخته بود. حضور فعال و توان مندانه آن حضرت در مناظره با رهبران یهودی، مسیحی، زردشتی و صابئی (رأس الجالوت، جاثلیق، هیربد هیربدان و عمران صابی) و دفع شبهه و اقناع آنان، نشان دهنده اهمیت این گفتمان است. (117) علاوه بر ادیان پیش گفته، دین بودایی نیز در مرو گسترش بسیاری داشت (118) و برخی پرسشها در مورد تناسخ، (109) در ارتباط با این آیین دانسته شده است. (120) موضوع غالب مناظرات، اثبات وحدانیت خداوند، نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حقانیت دین اسلام بوده است.ب- گفتوگو با رهبران مذاهب و فرق اسلامی
فضای فکری نسبتاً آزاد دوران مأمون و علاقهای که وی به برپایی مناظره داشت، (124) موجب پدایی فرق و مذاهب متنوعی شد و بسیاری از مذاهب ساخت یافته را به تثبیت اندیشههای کلامی سوق داد. بنابراین طبیعی مینماید که ثامن الحجج (علیه السلام) به عنوان امام شیعیان و رهبر جریان مذهبی شیعه، در تعامل با آنها باشد و در بسیاری از موارد به رویارویی با آنها برخیزد. (125) این گفتوگوها در موضوعات متعدد خداشناسی، عصمت انبیا، جبر و تفویض، خلق قرآن و ... بود و طی آن، حضرت چنان از مبانی کلامی شیعه دفاع نمود که به «عالم آل محمّد» شهره شد (126) و برخی ایشان را «مجّدِد مذهب امامیه» نامیدند. (127) (128)ج – گفتمان طب و بیان مسائل پزشکی
یکی از گفتمانهای امام رضا (علیه السلام)، به ویژه در خراسان، گفتمان طب و مسائل مربوط به سلامت جسم است. اثر منسوب به آن حضرت در زمینه طب یعنی، رساله ذهبیه (132) و هم چنین اقوالی که در کتب روایی پراکنده است، روایات امام را در این زمینه تشکیل میدهد.د- تبیین صحیح از زهد و مخالفت با تصوف
از روایات چنین بر میآید که به هنگام زندگی حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو، تصوف در این شهر رواج داشته و عدهای معنای زهد را در گوشهگیری از دنیا تفسیر میکردند. (137) از همین رو عدهای از صوفیان خراسانی نزد حضرت آمده، لب به اعتراض گشودند و گفتند:نتیجهگیری
حضرت امام رضا (علیه السلام) هفده سالِ نخستین دوران امامت خود را در منطقه حجاز و به ویژه مدینة النبی به سر برد و سه سال پایانی را در خراسان و خصوصاً شهر مرو گذرانید. از بسامدسنجی و تحلیل محتوای روایات رضوی بر میآید که ثامن الحجج (علیه السلام) در منطقه حجاز به سه امر «تبیین و ترویج گفتمان امامت شیعی»، «مقابله با فرق منحرف شیعه و تلاش در بازگرداندن آنها به جریان اصلی امامیه» و «بیان احکام شرعی» بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.پینوشتها:
1. دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع).
2. امام باقر (ع) فرمود: «کُلُّنَا وَاحِدٌ مِن نُورٍ وَاحِدٍ و روُحُنَا مِن اَمرِ الله.» (بحارالانوار، ج26، ص 16).
3. گفتمان صرفاً با عناصر لغوی سر وکار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی میپردازد و در حقیقت به یک موضوع جامعهشناختی مبدّل میشود. (نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8) در تحلیل گفتمانی علاوه بر شناسایی محدوده زمانی و بافت جغرافیایی، گفتمان رقیب نیز شناسایی میشود؛ زیرا در بسیاری از موارد دیگرآن گفتمان، باعث هویتبخشی به گفتمان مورد مطالعه میشود (ر.ک: سیدعلی اصغر سلطانی، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، علوم سیاسی، شماره 28، 1383، ص 175).
4. ر.ک: علی شریعتمداری، روانشناسیتربیتی، ص 56.
5. درک ناصحیح این تفاوت را در نقدهای شیعیان - عمدتاً واقفیها - بر امام رضا (ع) مشاهده میشود، جایی که آنان اظهار علنی امامت و فتوا دادن را به ترتیب منافی سیره ائمه دیگر و امام کاظم (ع) می دانستند. (ر.ک: ادامه مقاله).
6. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ج2، ص 181.
7. محمّدحسن پاکدامن، گرایشهای کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 20-23؛ حسن مجیدی، «تحلیل گفتمان مناظرههای امام رضا (ع) »، فرهنگ رضوی، شماره 2، ص 1392، ص 9-40.
8. یحیی میرحسینی، «گفتمانهای غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات جشنواره امام رضا (ع)، ص 35-70.
9. قَالَ عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ بنِ هَاشِمٍ: «حَدَّثَنِی یاسِرٌ وَ غَیرُهُ عَنِ الرِّضَا بِاَحَادِیثَ کَثِیرَةٍ لَم أَذکُرهَا لِاَنِّی سَمِعتُهَا مُنذُ دَهر». (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 15).
10. احتمالاً مقصود هشام بن ابراهیم العباسی باشد که نام او در شمار روات آن حضرت ثبت شده است. گزارشهای متناقضی در مورد عقیده و خصوصاً رویارویی او با امام رضا - از یک شیعه محب و هوادار تا جاسوسی از طرف دستگاه عباسی که نسبت ناروا به امام داده و به محاجه بر میخیزد - وجود دارد (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 220؛ ابنغضائری، الرجال؛ 16؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 501) از همین رو برخی از رجالشناسان در همخوان کردن روایتهای متعارض کوشش نمودهاند؛ یا به این صورت که او را شیعهای با اعتقادات عامه دانستهاند (محمدباقر بهبهانی، تعلیقه علی منهج المقال، ص 354؛ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 369) و یا راه حل را در تغییر احوالش جسته و برخی اختلاف روایتها را ناشی از تصحیف در نوشتار شمردهاند. (ر.ک: محمّدتقی تستری، قاموس الرجال، ج10، ص 517-518) افزون بر این، شوشتری معتقد به وجود دو هشام بن ابراهیم در میان اصحاب حضرت رضاست و لذا از این راهکار نیز سود جسته است. (ر.ک: همان، ص 519 و 520).
11. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 343.
12. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
13. سعدالدین تفتازانی، شرحالمقاصد، ج5، ص 254.
14. ویلفرد مادلونگ نیز معتقد است هر چند زیدیه به مانند امامیه، مقام خلافت را از مقام امامت مجزا میدانند، اما به دلیل آن که نگاه دنیویتری به امامت دارند، ولایت عهدی علی بن موسی را نوعی حرکت سیاسی پنداشتهاند که میتوانست در راستای انقلاب علیه خلافت عباسی تحلیل شود.
Wilferd Madeluna, Der Imam Al-Qasim ibn Ibrahim una aie Glaubenslehre der Zaiditen, (p.78)
15. در کتاب ائمه اهل البیت الزیدیة، نام امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام شانزدهم این فرقه آمده است (عباس محمد زید، ائمه اهل البیت الزیدیة، ص 53).
16. برای مشاهده نسخههای متعدد ابن اثر در کتاب خانههای زیدی یمن، ر. ک: عبدالله حبشی، فهرست مخطوطات المکتبات الخاصة فی الیمن، ص 368؛ علی سمان، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر صنعاء، ج1، ص 402) و هم چنین برای بررسی طرق متعدد نقل و اجازه آن، ر. ک: مجدالدین مویدی، لوامع الانوار فی جوامع العلوم، ج1، ص 279؛ احمد سیاغی، المنهج المنیر تتمة الروض النضیر، ج1، ص 37.
17. برای مشاهده اسامی، ر.ک: عبدالله حبشی، همان، ص 196، محمدرضا حسینی جلالی، ثبت الأسانید العوالی الی مروایات السید محمدرضا حسینی الجلالی، ص 31.
18. ر.ک: عبدالسلام الوجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، ج1، ص 92؛ سیداحمد حسینی اشکوری، مؤلفات الزیدیة، ج1، ص 465.
19. این در حالی است که کوشش علمای امامیه پیرامون این اثر، منحصر بهترجمه بوده است! (به عنوان نمونه به زبان اردو: آقابزرگ تهران، الذریعة، ج4 ، ص111 و به زبان فارسی: علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخههای خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، ج6، ص 352.
20. به عنوان نمونه: ابنماجه، السنن، ج1، ص 25 و 26 و دارقطنی، السنن، ج2، ص 123.
21. البته باید به این مسئله اشاره نمود که شمار روایات رضوی در کتب سته اهل سنت، بسیار کم است و احتمال میرود بدان دلیل باشد که آنان معتقدند روایاتی که أبناء الرضا، اباصلت هروی و شیعیان از آن حضرت نقل میکنند، جعلی است. (ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج8، ص 456).
22. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.
23. ابنماجه، السنن، ص 26.
24. ر. ک: اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 307.
25. مناوی، فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص 641.
26. برای مشاهده منابع اهل سنت، ر.ک: ابن سلامه، مسند الشهاب، ج2، ص 324.
27. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج8، ص 544.
28. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ المُذِیعَ لِاَمرِنَا کَالجَاحِدِ لَه.» (الکافی، ج2، ص 224) و «مَن أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِن أَمرِنَا، فَهُوَ کَمَن قَتَلَنَا عَمداً وَ لَم یقتُلنَا خَطَاء». (برقی، المحاسن، ج1، ص 256)
29. الکافی، ج8، ص 257 258.
30. مفید، الارشاد، ج2، ص 255.
31. میتوان دو شبهه و اعتراض واقفه نسبت به امام رضا (علیه السلام)، یعنی چرایی نفی تقیه (حمیری، قرب الاسناد، 349) و هم چنین اظهار چیزی که هیچ یک از امامان پیشین درباره آن تکلم نکردند (شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 464) را در این راستا تحلیل نمود. بنابراین درک ناصحیح شرایط را می توان یکی از عوامل گمراهی آنان دانست.
32. قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 371.
33. اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 315.
34. این تغییر رفتار هارون باید به صورت مستقل بررسی شود. عواملی چون روی کار آمدن وزیران ایرانی و خارج شدن حکومت از ایدئولوژی عربگرای اموی، گذر حکومت عباسی از دوره ناپایدار انتقالی به وضعیت ثبات – و در نتیجه نداشتنترس افراطی از مخالف - میتواند مورد مداقه قرار گیرد. این رفتار هارون مختص امام رضا (ع) نبود؛ به عنوان نمونه هنگامی که محمد فرزند امام صادق (ع) مشهور به دیباج - که قیام کرده بود و پس از تسلط بر شهر مکه، امیرالمومنین خطاب میشد - دستگیر و بر هارون وارد شد، امانش داد. (ابوالفرج اصفهانی، 441).
35. الکافی، ج1، ص 203-199.
36. همان، ص 284.
37. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 418 و 419. در روایتی دیگر، این تعداد به 36 میرسد. (همو، الخصال، ج2، ص 528).
38. محمد نعمانی، الغیبة، ص 220.
39. بقره، آیهی 124.
40. الکافی، ج1، ص 199.
41. صدوق، کمالالدین، ص 678.
42. ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص 437.
43. محمد نعمانی، همان، ص 217.
44. صدوق، ثوابالاعمال، ص 7.
45. ر.ک: عیون الاخبار الرضا (ع)، ج2، ص 135.
46. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 467.
47. به عنوان نمونه: کتاب الامامه از محمدبن ابی عمیر و یعقوب بن نعیم. (ر.ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 281 و ج20، ص 146).
48. البته واژه امامیه هنوز در آن زمان ساخت نیافته بود و چنانچه بخواهیم از اصطلاح دقیقتر بهره بجوییم، باید از واژه «قطعیه» استفاده کنیم؛ یعنی کسانی که در سال 183 ق شهادت امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند و پس از ایشان به امامت حضرت رضا (ع) باور داشتند. (قاسم رسّی، مجموع کتب و رسائل، ج1، ص 538؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص 80).
49. ر.ک: سخنان امام در مسجد مرو (الکافی، ج1، ص 199) و در مجلس مأمون (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200).
50. اهمیت این مسئله زمانی بهتر درک میشود که به گفتمان رقیب توجه کنیم؛ جایی که مأمون نیز ادعای امامت کرده، خود را «امام الهدی» میخواند. Micheal cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of Prophets in the Age of Al-Mamun, p67) برای مشاهده بازتاب این لقب در اشعار، ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج6، ص 214.
51. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 28 و 29. برای مطالعه طیفهای واقفیه، ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص 80 و 81.
52. نفوذ این فرقه به حدی بود که بسیاری از شیعیان کتابهایی تحت عنوان «الرد علی الواقفه» نگاشتند؛ به عنوان نمونه، ر.ک: نجاشی، الرجال، ص 42؛ شیخطوسی، الفهرست، ص 12.
53. آنان حتی کتابهایی در تأیید اندیشه خود نوشته بودند؛ مانند کتاب الغیبة از حسن بن علی بن ابی حمزه (نجاشی، رجال، ص 37) و کتاب ذم من خالف الحق و أهله نوشته حمید بن زیاد. (همان، ص 132).
54. دلایل واقفه: شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 477-475. پاسخهای حضرت: حمیری، قرب الاسناد، ص 154 و شیخ طوسی، همان، ص 458.
55. امری که نیاز به پژوهشی مستقل دارد، وجود روایاتی مبنی بر قائم خوانده شدن امام کاظم (ع) در زمان حیات شان است؛ به عنوان نمونه هنگامی که شیعهای پس از تولد حضرت کاظم (ع) هدیهای خدمت امام صادق (ع) آورد، ایشان فرمود: «به خدا سوگند که آن را به قائم آل محمد هدیه دادی.» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 44) حتی روایاتی وجود دارد که جماعتی از شیعیان در گفت و گو با امام کاظم (ع) و با تمسک به حدیثی از پدرشان، ایشان را قائم میدانستند. (همان، ص 41) برای مشاهده به کار رفتن تعبیر «موسی قائم آل محمد» ر.ک: حمیری، همان، ص 132.
56. برای مطالعه شبهه و پاسخ ر.ک: شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 464؛ الکافی، ج1، ص 384 و 385.
57. امام هشتم تا سال 195 ق و هنگامی که عمر شریفش از چهل فراتر رفته بود، فرزندی نداشت. از همین رو «حسین بن قیاما» از بزرگان واقفه آن را بهانه کرد و با استناد به روایتی از حضرت صادق (ع)، مبنی بر این که امام نمیبایست عقیم باشد، امامت حضرت رضا (ع) را زیر سؤال برد (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 209). برای مطالعه شبهه دیگر او که با کنایه حضرت را بدون امام صامت خواند، ر.ک: الکافی، ج1، ص 354.
58. سئوال از امکان رسیدن امامت به دایی، عمو و برادر و همین گفتمان قابل تفسیر است که برخی به دنبال یافتن جانشین برای حضرت رضا (ع) بودند، اما ثامنالحجج ادامه امامت را در فرزند خویش که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود، منحصر داشتند. (ابن خرّاز قمی، کفایةالاثر، ص 278).
59. الکافی، ج1، ص 322 و 323.
60. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 457؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 215.
61. پسین بودن رتبه استفاده از دو ابزار اخیر را میتوان در این روایت بازجست: حمیری، قرب الاسناد، ص 153.
62. محمدبن حوقل، صورةالارض، ج1، ص 91.
63. آدرس داده شده در فهرست منابع نیامد.
64. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 473 و 474.
65. سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص 306.
66. صدوق، کمالالدین، ص 74؛ سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 78.
67. نوبختی، فرق الشیعة، ص 87.
68. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 113.
69. نوبختی، همان.
70. سعدبن عبدالله اشعری، همان؛ ابن عنبسه، عمدةالطالب، ص 195.
71. خواجه نصیرالدین طوسی، همان؛ شیخ طوسی، همان، ص 530.
72. برای مشاهده اسامی محدثان و علمای فطحی، ر.ک: ابن داوود حلی، الرجال، 532 و 533.
73. ر.ک: شیخ طوسی، الأمالی، ص 412 و 413؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 385.
74. نجاشی، الرجال، ص 35.
75. شاهدی مبنی بر تقابل امام رضا (ع) با اسماعیلیه و فطحیه در مرو ثبت نشده و لذا این گفتمان، منحصر به مدینه بوده است.
76. فرمانده ی نظامی این قیام بر عهده سری بن منصور معروف به ابوالسرایا بود و لذا گاه قیام به نام وی به ثبت رسیده است. (ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 302-306).
77. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 207 و 208.
78. ابن خلدون، تاریخ، ج3، ص 304.
79. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 440 و 441.
80. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج4، ص 118.
81. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 346.
82. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 274.
83. صدوق، کمالالدین، ج2، ص 371 و 372.
84. الکافی، ج5، ص 23.
85. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
86. برای مطالعه روایات نادر صادر شده در این رابطه در مرو، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 234.
87. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 303 و 555.
88. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200 و 201.
89. الکافی، ج1، ص 187.
90. صدوق، همان، ص 202.
91. همو، التوحید، ص 364.
92. همو، عیون الاخبار الرضا، ج1، ص 143.
93. به عنوان نمونه: ر.ک: همان، ج2، ص 200 و 201.
94. نشانه این امر، تک نگاریهای متعدد اصحاب آن حضرت در ابواب مختلف فقهی است (به عنوان نمونه: ر.ک: نجاشی، الرجال، 412؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص 47) که محتوای بسیاری از آنها را روایات رضوی تشکیل میداد.
95. الکافی، ج1، ص 284.
96. شیخ طوسی، الغیبة، ص 73.
97. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 350.
98. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج19، ص 135؛ قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج33، ص 839.
99. امام (ع) در حالی که گفتمان فقهی ساخت یافته شیعه به فعالیت مشغول بود که مذاهب فقهی عامه یا در همین مرحله بودند (مانند فقه حنفی) و یا مرحله تکون و شکلگیری را طی میکردند (مانند مذهب شافعی).
100. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 465.
101. از پاسخ امام رضا (ع) مبنی بر این که هارون آسیبی به ایشان نمیرساند، هویداست که امام کاظم (ع) به دلیل رعایت تقیه، افتایی را که امام صادق (ع) داشت تعطیل نموده بود.
102. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 178.
103. شیخ طوسی، استبقار، ج2، ص 97 و 98.
104. شاید به سبب همین اهمیت بوده که آن را «امّ خراسان» نیز نامیدهاند. (عبدالله حمیری، قربالاسناد، ص 532)
105. حاکم نیشابوری، معرفه علومالحدیث، ص 194.
106. مسجدی به نام عتیق یا بنیهامان. آن جا که پس از ذکر این مسجد، از بنا شدن مسجد سومی به دست ابومسلم یاد میشود، روشن میشود که این مکان در زمان حضرت رضا (ع) وجود داشته است. (محمد ابن حوقل، صوره الارض، ج2، ص 434؛ ابواسحاق اصطخری، مسالک الممالک، ص 259)
107. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 24 و 25.
108. این سلسله سند در کتاب عیون أخبار الرضا از حدیث شماره 4 باب «الأخبار المجموعه» تا شماره 190 همان باب، تکرار شده است. (ر.ک: ج2، ص 24-48) شایان ذکر است مضمون این احادیث، بسیار با صحیفه الرضا که زیدیه منتشر میکنند، مشابهت دارد.
عبارات مرتبط با این موضوع
بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع
چکیده
علی بن موسیالرضا (علیه السلام) بخش عمدهتر از عمر خود را در منطقه حجاز و مدینة النبی به سر برده و چند سال پایانی را به واسطه فراخوان مأمون خلیفه عباسی، در منطقه خراسان و شهر مرو گذارند. این دو منطقه از لحاظ ابعاد مختلف فرهنگی – اجتماعی، تفاوتهای چشمگیری با هم داشتند و در نتیجه، شرایط و گفتمانهای مختلفی در آن دو، جریان داشت. سؤالی که محور اصلی این مقاله را سامان داده، رصد گفتمانهای غالب مدینه و مرو و نحوه انعکاس آنها در روایات منقول از حضرت رضاست. سیری در میراثروایی بر جای مانده از آن حضرت، دو تفاوت نسبیِ محتوایی و روشی را در احادیث منقول از ایشان نشان میدهد که این مطالعه تلاش دارد پارهای از آن ها را نمایان سازد. هم چنین در این نوشتار، تحلیلی گفتمانی از چرایی تفاوت پارهای از عملکردهای حضرت رضا (علیه السلام) با ائمه پیشین ارائه شده است.1. مقدمه
در باور شیعه اثناعشریه، تمامی ائمه معصومین (علیه السلام)، نور واحدند (2) و یک مقصد را دنبال نمودهاند، اما این نکته قابل خدشه نیست که ویژگیهای خاص تاریخی و فرهنگی، هر امام را با مسائل و شرایط متفاوتی روبه رو میکرده است؛ امری که امروزه در علوم انسانی از آن به «گفتمان / discourse» (3) تعبیر میکنند. بنابراین این قاعده نانوشته عرفی که هر امام، پیش از آن که پیشوای تمام بشریت برای تمام اعصار باشد، ابتدا مسئول مردم زمانه خویش است، اهمیت پژوهش گفتمانی و تحلیل فرهنگی - اجتماعی عصر او را دو چندان میکند.2. جایگاه روایات رضوی در میراث حدیثی شیعه و اهل سنّت
سخنان امام رضا (علیه السلام)، در جهانبینی معتقدان به امامت آن حضرت، به مثابه سخنان رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) قلمداد و به عنوان نص شرعی نگریسته میشود. بنابراین طبیعی مینماید که شیعیان معتقد به آن حضرت، اهتمام وافری در ضبط، نقل و کتابت اقوال آن حضرت بنمایند که بسیاری از آنها در صحیفةالرضا، عیون اخبار الرضا و هم چنین مسند الامام الرضا منعکس شده است. نکته شایان توجه آن که میراث کنونی حضرت رضا (علیه السلام) تنها گوشهای از معارفی است که از گذر تاریخ و تلاشهای محدثان به دست ما رسیده، و قسمت قابل ملاحظهای از آن به دست فراموشی سپرده شده است، چنان که «علی بن ابراهیم بن هاشم» اعتراف میکند احادیث بسیاری از طریق یاسر (یکی از خدام حضرت) و دیگر روات از امام رضا (علیه السلام)، شنیده، اما گذشت زمان، موجب فراموشی آنها شده است. (9) در نقطه مقابل، رواتی نیز وجود داشتند که به محض استماع روایت، آن را به ضبط میکشیدند. در این زمینه بهترین شاهد، شتاب «العباسی» (10) در جستن دوات و کاغذ برای نگارش سخنان حضرت رضاست:3. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مدینه
امام رضا (علیه السلام)، از بدو تولد تا ماه ذیقعده سال 200 ق که به مرو خوانده شد، (27) در حجاز و غالباً در مدینة النبی میزیست. امام رضا (علیه السلام)، که در سال 148 ق به دنیا آمده بود، به سال 183 ق، پس از شهادت پدرشان امام کاظم (علیه السلام)، رهبری شیعیان را به عهده گرفت. بنابراین حدود 17 سال از دوران امامت حضرت در مدینه سپری شد. روایات رضوی صادر شده در این باره زمانی نشا میدهد سه مسئله «تبیین وترویج امامت شیعی»، «مقابله با فرق نحرف شیعی» و «تبیین احکام و علم فقه»، مهمترین گفتمانهای روایات رضوی در شهر مدینه را تشکیل میدهد. البته شایان ذکر است مقصود از مهمترین گفتمانها، آن نیست که ثامنالحجج در مرو یا شهر دیگری درباره آنها سخنی نفرموده باشد، بلکه مقصود نویسنده از مهمترین گفتمانها، مقولهای از جنس شدت و ضعف است و نه نفی و اثبات.الف – تبیین و ترویج امامت در دو گفتمان شیعی و غیر شیعی
پیش از حضرت امام رضا (علیه السلام) غالباً مسائل مربوط به امامت، در میان خواص و محافل علمی شیعی مطرح شده، و تبلیغ وترویج آن با اشاره به تقیه، منع و حتی ممنوع اعلام شده بود، (28) اما ثامنالحجج (علیه السلام) با مناسب دیدن شرایط و در نظر گرفتن مصالح جامعه شیعی، به صورت آشکار و بدون هیچ پروایی به تبیین مفهوم امامت و ترویج علنی آن پرداخت. همین تفاوت رفتار حضرت با پدران خود، شیعیان را به اظهار شگفتی و نگرانی واداشت؛ به عنوان نمونه محمدبن سنان در زمان خلافت هارون، خدمت حضرت رسید و از این که شایان امامت خود را آشکار کرده، سؤال کرد. امام نیز به آسیب ندیدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ابوجهل استنادجسته، فرمود: «اگر هارون توانست شاخه مویی از سرم بر کند، شهادت دهید که من امام نیستم.» (29) این نگرانی از صفوان بن یحیی نیز نقل شده است: «شما امر عظیمی را آشکار کردهاید و ما از این بابت بر جان شما از دست هارون، هراس ناکیم.» امام در پاسخ فرمود: «او هر تلاشی انجام دهد، قادر نیست بر من چیره شود». (30) (31)ب – گفتمان مقابله با فرق منحرف شیعی
در زمان زندگانی امام رضا (علیه السلام)، شیعیان در واگرایی کم نظیری به سر میبردند. از یک سو اختلاف آنان در شناخت امام جدید در پس شهادت امام پیشین، فرقی چون فطحیه، اسماعیلیه و واقفه را پدید آورده بود و از دیگر سو اندیشههای متعدد غلو و تفویض، شیعیان را به سمت خود جذب میکرد. بنابراین حضرت امام رضا (علیه السلام) که خود را پیشوای هشتم معرفی میکرد، هم میبایست در یک عرصه با غلات و مفوضه مبارزه کند و هم در جبههای دیگر، جریان مدعیان امامت را شکست دهد. در این جا به صورت مختصر به مهمترین گروهها اشاره خواهد شد.واقفیه:
واقفیه نام فرقههایی از شیعه است که منکر رحلت امام کاظم (علیه السلام) شدند، در امامت آن حضرت متوقف شدند و رهبری دینی امام رضا (علیه السلام) را به عنوان امام نپذیرفتند. (51) واقفه از پرشمارترین و مناقشه انگیزترین فرقههای منحرف شیعی در زمان امام رضا (علیه السلام) بودند (52) و خطری جدی در از میان بردن پیوستاری جامعه شیعی ایجاد کردند. (53) این وضعیت، شدت مبارزه امام در ساحتهای مختلف را میطلبید. بیشترین رویارویی امام رضا (علیه السلام)، با این گروه در قالب مناظره و ارائه پاسخ بوده است. در این جا فقط به مهمترنی شبهات واقفه و پاسخهای آن حضرت اشاره میشود:اسماعیلیه و فطحیه:
اسماعیلیه و فطحیه، نام دو فرقه شیعیاند که امامت را پس از امام صادق (علیه السلام)، بهترتیب در اسماعیل و عبدالله افطح (پسر اول و دوم آن حضرت) میجستند. در مورد اسماعیلیه باید گفت چون آنان پس از مرگ اسماعیل تا زمان تشکیل دولت فاطمی در سال 297 ق، در دوران ستر به سر میبردند، (63) مواجهه خاصی با حضرت رضا (علیه السلام) نداشتند. تنها در روایتی، ثامن الحجج به علت گمراهی اسماعیلیه (وصایت امام صادق (علیه السلام) درباره اسماعیل) اشاره فرمود و وصیت مذکور را در خصوص صدقات دانست و نه وصیت به امامت. (64)زیدیه و علویان قائم به سیف:
بیشترین تعامل زیدیه و امام رضا (علیه السلام) مرتبط با مسائل سیاسی و قیام علیه خلافت عباسی بوده است، به این صورت که زیدیان برای تأیید قیام و همراه کردن، نزد آن حضرت میآمدند، (76) اما حضرت رضا (علیه السلام) که شرایط را برای قیام مسلحانه فراهم نمیدید، از هرگونه دخالتی خودداری فرمود؛ به عنوان نمونه در قیام محمدبن ابراهیم طباطبا (77) در سال 199 ق که سه فرزند امام کاظم (علیه السلام) به نامهای زید، اسماعیل و ابراهیم به امارت شهرهای اهواز، فارس و یمن درآمدند، (78) حضرت رضا (علیه السلام) ورود نکرد. حتی در قیام محمد دیباج، آن حضرت به عنوان میانجی حکومت و زیدیان بود. (79) نیز حضرت رضا (علیه السلام) پیوستن شیعیان به قیام برادرش، زید را – که به واسطه آتش زدن عباسیان سیاه پوش، به «زیدالنار» ملقب شده بود – (80) تأیید ننمود. (81)غلات و مفوّضه:
هر چند صادقین (علیه السلام) تلاش دامنهداری جهت از میان بردن غلات انجام دادند و در تضعیف آنها نقش مؤثری داشتند، ولی هم چنان این جریان در زمان امام رضا (علیه السلام) به حیات خود ادامه داد. امام، رأس غلات در زمان خود را محمدبن فرات معرفی فرمود و او را بدتر از ابوالخطاب دانست. (87) هم چنین آن حضرت رابطه خود با غلات را به بیزاری حضرت عیسی از مسیحیان تشبیه نمود. (88)ج- علم فقه و پاسخ به احکام شرعی و مسائل آزمونی
گفتمان مهم دیگر ثامن الحجج (علیه السلام) در مدینة النبی، مسائل مرتبط با فقه واحکام شرعی است. این گفتمان را میتوان از سه زاویه مورد بررسی قرار داد: ابتدا آن که حضرت امام رضا (علیه السلام) به عنوان پیشوای قطعیه و با توجه به آن که یکی از شئون امام، تبیین حلال و حرام است، مورد سؤال قرار میگرفت. (94) از سوی دیگر به دلیلتردید واقفه در امامت حضرت رضا (علیه السلام) و وجود روایاتی از ائمه پیشین مبنی بر سؤال از حلال و حرام الهی به عنوان راهکار آزمودن مدعیان امامت، (95) با روایات زیادی مواجه هستیم که از ثامن الحجج سؤال فقهی شده و حضرت بدانها پاسخ گفته است. به همین دلیل تعداد گزارههای فقهی منقول از امام رضا (علیه السلام) را برخی به پانزده هزار (96) و برخی به هجده هزار مورد (97) رساندهاند که بخش قابل ملاحظهای از آن، در پاسخ به واقفیه بوده است.4. گفتمانهای غالب روایات رضوی در شهر مرو
مرو، نام یکی از مشهورترین شهرهای خراسان بود و در کنار هرات، نیشابور و بلخ، یکی از ایالتهای بزرگ خراسان (104) به شمار میآمد؛ شهری که محدثانی از صحابه را در خود جای داده بود (105) و چنان علم حدیث درآن رواج داشت که محدثان، مسجدی مخصوص برای خود داشتند. (106) در این شرایط و با ورود امام رضا (علیه السلام) و اصحاب ایشان به مرو، احادیث رضوی بسیاری که در حجاز صادر شده بود، به خراسان – خصوصاً در شهرهای بلخ، مرو و نیشابور - راه یافت و میان محدثان این منطقه متداول گشت. نشانه این مطلب را در سلسله سند مجموعهای از احادیث مشاهده میکنیم که به حضور افراد ذیل در خراسان تصریح شده است: «حَدَثنَا أَبوالحَسَنِ مُحمَّدُبنُ عَلِی بنِ الشَّاهِ الفَقِیه المَروَزِی بِمَروَرُود فِی دَارِه...»، «أبو مَنصُورٍ أَحمَدُبنُ إبرَاهِیمَ بنِ بَکرٍ الخُورِی بِنَیسَابُور...» و «حَدَّثنِی أَبوعَبدِاللهِ الحُسَینُ بنُ مُحَمَّدٍ الاُشنَانِی الرَّازِی العَدلُ بِبَلخٍ...». (107) (108)الف – مناظره با رهبران سایر ادیان
تنوع ادیان در شهر مرو، همیشه و از زمان ساسانیان گرفته تا قرون متقدم اسلامی وجود داشته است. (115) شبهات و چالشهایی که ارباب برخی از این ادیان در مبانی دینی مسلمانان به وجود آورده بودند، (116) ورود امام رضا (علیه السلام)، به مناظرات را لازم ساخته بود. حضور فعال و توان مندانه آن حضرت در مناظره با رهبران یهودی، مسیحی، زردشتی و صابئی (رأس الجالوت، جاثلیق، هیربد هیربدان و عمران صابی) و دفع شبهه و اقناع آنان، نشان دهنده اهمیت این گفتمان است. (117) علاوه بر ادیان پیش گفته، دین بودایی نیز در مرو گسترش بسیاری داشت (118) و برخی پرسشها در مورد تناسخ، (109) در ارتباط با این آیین دانسته شده است. (120) موضوع غالب مناظرات، اثبات وحدانیت خداوند، نبوت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و حقانیت دین اسلام بوده است.ب- گفتوگو با رهبران مذاهب و فرق اسلامی
فضای فکری نسبتاً آزاد دوران مأمون و علاقهای که وی به برپایی مناظره داشت، (124) موجب پدایی فرق و مذاهب متنوعی شد و بسیاری از مذاهب ساخت یافته را به تثبیت اندیشههای کلامی سوق داد. بنابراین طبیعی مینماید که ثامن الحجج (علیه السلام) به عنوان امام شیعیان و رهبر جریان مذهبی شیعه، در تعامل با آنها باشد و در بسیاری از موارد به رویارویی با آنها برخیزد. (125) این گفتوگوها در موضوعات متعدد خداشناسی، عصمت انبیا، جبر و تفویض، خلق قرآن و ... بود و طی آن، حضرت چنان از مبانی کلامی شیعه دفاع نمود که به «عالم آل محمّد» شهره شد (126) و برخی ایشان را «مجّدِد مذهب امامیه» نامیدند. (127) (128)ج – گفتمان طب و بیان مسائل پزشکی
یکی از گفتمانهای امام رضا (علیه السلام)، به ویژه در خراسان، گفتمان طب و مسائل مربوط به سلامت جسم است. اثر منسوب به آن حضرت در زمینه طب یعنی، رساله ذهبیه (132) و هم چنین اقوالی که در کتب روایی پراکنده است، روایات امام را در این زمینه تشکیل میدهد.د- تبیین صحیح از زهد و مخالفت با تصوف
از روایات چنین بر میآید که به هنگام زندگی حضرت رضا (علیه السلام) در شهر مرو، تصوف در این شهر رواج داشته و عدهای معنای زهد را در گوشهگیری از دنیا تفسیر میکردند. (137) از همین رو عدهای از صوفیان خراسانی نزد حضرت آمده، لب به اعتراض گشودند و گفتند:نتیجهگیری
حضرت امام رضا (علیه السلام) هفده سالِ نخستین دوران امامت خود را در منطقه حجاز و به ویژه مدینة النبی به سر برد و سه سال پایانی را در خراسان و خصوصاً شهر مرو گذرانید. از بسامدسنجی و تحلیل محتوای روایات رضوی بر میآید که ثامن الحجج (علیه السلام) در منطقه حجاز به سه امر «تبیین و ترویج گفتمان امامت شیعی»، «مقابله با فرق منحرف شیعه و تلاش در بازگرداندن آنها به جریان اصلی امامیه» و «بیان احکام شرعی» بیش از موضوعات دیگر پرداخته است.پینوشتها:
1. دانشجوی دوره دکتری رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق (ع).
2. امام باقر (ع) فرمود: «کُلُّنَا وَاحِدٌ مِن نُورٍ وَاحِدٍ و روُحُنَا مِن اَمرِ الله.» (بحارالانوار، ج26، ص 16).
3. گفتمان صرفاً با عناصر لغوی سر وکار ندارد، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی و اجتماعی میپردازد و در حقیقت به یک موضوع جامعهشناختی مبدّل میشود. (نورمن فرکلاف، تحلیل انتقادی گفتمان، ص 8) در تحلیل گفتمانی علاوه بر شناسایی محدوده زمانی و بافت جغرافیایی، گفتمان رقیب نیز شناسایی میشود؛ زیرا در بسیاری از موارد دیگرآن گفتمان، باعث هویتبخشی به گفتمان مورد مطالعه میشود (ر.ک: سیدعلی اصغر سلطانی، «تحلیل گفتمان به مثابه نظریه و روش»، علوم سیاسی، شماره 28، 1383، ص 175).
4. ر.ک: علی شریعتمداری، روانشناسیتربیتی، ص 56.
5. درک ناصحیح این تفاوت را در نقدهای شیعیان - عمدتاً واقفیها - بر امام رضا (ع) مشاهده میشود، جایی که آنان اظهار علنی امامت و فتوا دادن را به ترتیب منافی سیره ائمه دیگر و امام کاظم (ع) می دانستند. (ر.ک: ادامه مقاله).
6. باقر شریف قرشی، حیاة الامام الرضا (ع)، ج2، ص 181.
7. محمّدحسن پاکدامن، گرایشهای کلامی در عصر امام رضا (ع)، ص 20-23؛ حسن مجیدی، «تحلیل گفتمان مناظرههای امام رضا (ع) »، فرهنگ رضوی، شماره 2، ص 1392، ص 9-40.
8. یحیی میرحسینی، «گفتمانهای غالب در اندیشه امام رضا (ع)»، مجموعه مقالات جشنواره امام رضا (ع)، ص 35-70.
9. قَالَ عَلِی بنُ إبرَاهِیمَ بنِ هَاشِمٍ: «حَدَّثَنِی یاسِرٌ وَ غَیرُهُ عَنِ الرِّضَا بِاَحَادِیثَ کَثِیرَةٍ لَم أَذکُرهَا لِاَنِّی سَمِعتُهَا مُنذُ دَهر». (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 15).
10. احتمالاً مقصود هشام بن ابراهیم العباسی باشد که نام او در شمار روات آن حضرت ثبت شده است. گزارشهای متناقضی در مورد عقیده و خصوصاً رویارویی او با امام رضا - از یک شیعه محب و هوادار تا جاسوسی از طرف دستگاه عباسی که نسبت ناروا به امام داده و به محاجه بر میخیزد - وجود دارد (ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 220؛ ابنغضائری، الرجال؛ 16؛ شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص 501) از همین رو برخی از رجالشناسان در همخوان کردن روایتهای متعارض کوشش نمودهاند؛ یا به این صورت که او را شیعهای با اعتقادات عامه دانستهاند (محمدباقر بهبهانی، تعلیقه علی منهج المقال، ص 354؛ میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج5، ص 369) و یا راه حل را در تغییر احوالش جسته و برخی اختلاف روایتها را ناشی از تصحیف در نوشتار شمردهاند. (ر.ک: محمّدتقی تستری، قاموس الرجال، ج10، ص 517-518) افزون بر این، شوشتری معتقد به وجود دو هشام بن ابراهیم در میان اصحاب حضرت رضاست و لذا از این راهکار نیز سود جسته است. (ر.ک: همان، ص 519 و 520).
11. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 343.
12. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
13. سعدالدین تفتازانی، شرحالمقاصد، ج5، ص 254.
14. ویلفرد مادلونگ نیز معتقد است هر چند زیدیه به مانند امامیه، مقام خلافت را از مقام امامت مجزا میدانند، اما به دلیل آن که نگاه دنیویتری به امامت دارند، ولایت عهدی علی بن موسی را نوعی حرکت سیاسی پنداشتهاند که میتوانست در راستای انقلاب علیه خلافت عباسی تحلیل شود.
Wilferd Madeluna, Der Imam Al-Qasim ibn Ibrahim una aie Glaubenslehre der Zaiditen, (p.78)
15. در کتاب ائمه اهل البیت الزیدیة، نام امام رضا (علیه السلام) به عنوان امام شانزدهم این فرقه آمده است (عباس محمد زید، ائمه اهل البیت الزیدیة، ص 53).
16. برای مشاهده نسخههای متعدد ابن اثر در کتاب خانههای زیدی یمن، ر. ک: عبدالله حبشی، فهرست مخطوطات المکتبات الخاصة فی الیمن، ص 368؛ علی سمان، فهرست مخطوطات مکتبة الجامع الکبیر صنعاء، ج1، ص 402) و هم چنین برای بررسی طرق متعدد نقل و اجازه آن، ر. ک: مجدالدین مویدی، لوامع الانوار فی جوامع العلوم، ج1، ص 279؛ احمد سیاغی، المنهج المنیر تتمة الروض النضیر، ج1، ص 37.
17. برای مشاهده اسامی، ر.ک: عبدالله حبشی، همان، ص 196، محمدرضا حسینی جلالی، ثبت الأسانید العوالی الی مروایات السید محمدرضا حسینی الجلالی، ص 31.
18. ر.ک: عبدالسلام الوجیه، اعلام المؤلفین الزیدیة، ج1، ص 92؛ سیداحمد حسینی اشکوری، مؤلفات الزیدیة، ج1، ص 465.
19. این در حالی است که کوشش علمای امامیه پیرامون این اثر، منحصر بهترجمه بوده است! (به عنوان نمونه به زبان اردو: آقابزرگ تهران، الذریعة، ج4 ، ص111 و به زبان فارسی: علی صدرایی خویی، فهرستگان نسخههای خطی حدیث و علوم حدیث شیعه، ج6، ص 352.
20. به عنوان نمونه: ابنماجه، السنن، ج1، ص 25 و 26 و دارقطنی، السنن، ج2، ص 123.
21. البته باید به این مسئله اشاره نمود که شمار روایات رضوی در کتب سته اهل سنت، بسیار کم است و احتمال میرود بدان دلیل باشد که آنان معتقدند روایاتی که أبناء الرضا، اباصلت هروی و شیعیان از آن حضرت نقل میکنند، جعلی است. (ر.ک: ابن حبان، الثقات، ج8، ص 456).
22. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص 362.
23. ابنماجه، السنن، ص 26.
24. ر. ک: اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 307.
25. مناوی، فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر، ج4، ص 641.
26. برای مشاهده منابع اهل سنت، ر.ک: ابن سلامه، مسند الشهاب، ج2، ص 324.
27. طبری، تاریخ الامم والملوک، ج8، ص 544.
28. به عنوان نمونه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «إنَّ المُذِیعَ لِاَمرِنَا کَالجَاحِدِ لَه.» (الکافی، ج2، ص 224) و «مَن أَذَاعَ عَلَینَا شَیئاً مِن أَمرِنَا، فَهُوَ کَمَن قَتَلَنَا عَمداً وَ لَم یقتُلنَا خَطَاء». (برقی، المحاسن، ج1، ص 256)
29. الکافی، ج8، ص 257 258.
30. مفید، الارشاد، ج2، ص 255.
31. میتوان دو شبهه و اعتراض واقفه نسبت به امام رضا (علیه السلام)، یعنی چرایی نفی تقیه (حمیری، قرب الاسناد، 349) و هم چنین اظهار چیزی که هیچ یک از امامان پیشین درباره آن تکلم نکردند (شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 464) را در این راستا تحلیل نمود. بنابراین درک ناصحیح شرایط را می توان یکی از عوامل گمراهی آنان دانست.
32. قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص 371.
33. اربلی، کشفالغمة، ج2، ص 315.
34. این تغییر رفتار هارون باید به صورت مستقل بررسی شود. عواملی چون روی کار آمدن وزیران ایرانی و خارج شدن حکومت از ایدئولوژی عربگرای اموی، گذر حکومت عباسی از دوره ناپایدار انتقالی به وضعیت ثبات – و در نتیجه نداشتنترس افراطی از مخالف - میتواند مورد مداقه قرار گیرد. این رفتار هارون مختص امام رضا (ع) نبود؛ به عنوان نمونه هنگامی که محمد فرزند امام صادق (ع) مشهور به دیباج - که قیام کرده بود و پس از تسلط بر شهر مکه، امیرالمومنین خطاب میشد - دستگیر و بر هارون وارد شد، امانش داد. (ابوالفرج اصفهانی، 441).
35. الکافی، ج1، ص 203-199.
36. همان، ص 284.
37. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 418 و 419. در روایتی دیگر، این تعداد به 36 میرسد. (همو، الخصال، ج2، ص 528).
38. محمد نعمانی، الغیبة، ص 220.
39. بقره، آیهی 124.
40. الکافی، ج1، ص 199.
41. صدوق، کمالالدین، ص 678.
42. ابن شعبه حرانی، تحفالعقول، ص 437.
43. محمد نعمانی، همان، ص 217.
44. صدوق، ثوابالاعمال، ص 7.
45. ر.ک: عیون الاخبار الرضا (ع)، ج2، ص 135.
46. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 467.
47. به عنوان نمونه: کتاب الامامه از محمدبن ابی عمیر و یعقوب بن نعیم. (ر.ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 281 و ج20، ص 146).
48. البته واژه امامیه هنوز در آن زمان ساخت نیافته بود و چنانچه بخواهیم از اصطلاح دقیقتر بهره بجوییم، باید از واژه «قطعیه» استفاده کنیم؛ یعنی کسانی که در سال 183 ق شهادت امام موسی کاظم (ع) را پذیرفتند و پس از ایشان به امامت حضرت رضا (ع) باور داشتند. (قاسم رسّی، مجموع کتب و رسائل، ج1، ص 538؛ نوبختی، فرق الشیعة، ص 80).
49. ر.ک: سخنان امام در مسجد مرو (الکافی، ج1، ص 199) و در مجلس مأمون (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200).
50. اهمیت این مسئله زمانی بهتر درک میشود که به گفتمان رقیب توجه کنیم؛ جایی که مأمون نیز ادعای امامت کرده، خود را «امام الهدی» میخواند. Micheal cooperson, Classical Arabic Biography: The Heirs of Prophets in the Age of Al-Mamun, p67) برای مشاهده بازتاب این لقب در اشعار، ر.ک: ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج6، ص 214.
51. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 28 و 29. برای مطالعه طیفهای واقفیه، ر.ک: نوبختی، فرق الشیعه، ص 80 و 81.
52. نفوذ این فرقه به حدی بود که بسیاری از شیعیان کتابهایی تحت عنوان «الرد علی الواقفه» نگاشتند؛ به عنوان نمونه، ر.ک: نجاشی، الرجال، ص 42؛ شیخطوسی، الفهرست، ص 12.
53. آنان حتی کتابهایی در تأیید اندیشه خود نوشته بودند؛ مانند کتاب الغیبة از حسن بن علی بن ابی حمزه (نجاشی، رجال، ص 37) و کتاب ذم من خالف الحق و أهله نوشته حمید بن زیاد. (همان، ص 132).
54. دلایل واقفه: شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 477-475. پاسخهای حضرت: حمیری، قرب الاسناد، ص 154 و شیخ طوسی، همان، ص 458.
55. امری که نیاز به پژوهشی مستقل دارد، وجود روایاتی مبنی بر قائم خوانده شدن امام کاظم (ع) در زمان حیات شان است؛ به عنوان نمونه هنگامی که شیعهای پس از تولد حضرت کاظم (ع) هدیهای خدمت امام صادق (ع) آورد، ایشان فرمود: «به خدا سوگند که آن را به قائم آل محمد هدیه دادی.» (شیخ طوسی، الغیبة، ص 44) حتی روایاتی وجود دارد که جماعتی از شیعیان در گفت و گو با امام کاظم (ع) و با تمسک به حدیثی از پدرشان، ایشان را قائم میدانستند. (همان، ص 41) برای مشاهده به کار رفتن تعبیر «موسی قائم آل محمد» ر.ک: حمیری، همان، ص 132.
56. برای مطالعه شبهه و پاسخ ر.ک: شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 464؛ الکافی، ج1، ص 384 و 385.
57. امام هشتم تا سال 195 ق و هنگامی که عمر شریفش از چهل فراتر رفته بود، فرزندی نداشت. از همین رو «حسین بن قیاما» از بزرگان واقفه آن را بهانه کرد و با استناد به روایتی از حضرت صادق (ع)، مبنی بر این که امام نمیبایست عقیم باشد، امامت حضرت رضا (ع) را زیر سؤال برد (صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 209). برای مطالعه شبهه دیگر او که با کنایه حضرت را بدون امام صامت خواند، ر.ک: الکافی، ج1، ص 354.
58. سئوال از امکان رسیدن امامت به دایی، عمو و برادر و همین گفتمان قابل تفسیر است که برخی به دنبال یافتن جانشین برای حضرت رضا (ع) بودند، اما ثامنالحجج ادامه امامت را در فرزند خویش که در آن زمان هنوز به دنیا نیامده بود، منحصر داشتند. (ابن خرّاز قمی، کفایةالاثر، ص 278).
59. الکافی، ج1، ص 322 و 323.
60. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 457؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص 215.
61. پسین بودن رتبه استفاده از دو ابزار اخیر را میتوان در این روایت بازجست: حمیری، قرب الاسناد، ص 153.
62. محمدبن حوقل، صورةالارض، ج1، ص 91.
63. آدرس داده شده در فهرست منابع نیامد.
64. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 473 و 474.
65. سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص 306.
66. صدوق، کمالالدین، ص 74؛ سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 78.
67. نوبختی، فرق الشیعة، ص 87.
68. خواجه نصیرالدین طوسی، قواعد العقائد، ص 113.
69. نوبختی، همان.
70. سعدبن عبدالله اشعری، همان؛ ابن عنبسه، عمدةالطالب، ص 195.
71. خواجه نصیرالدین طوسی، همان؛ شیخ طوسی، همان، ص 530.
72. برای مشاهده اسامی محدثان و علمای فطحی، ر.ک: ابن داوود حلی، الرجال، 532 و 533.
73. ر.ک: شیخ طوسی، الأمالی، ص 412 و 413؛ همو، اختیار معرفة الرجال، ص 385.
74. نجاشی، الرجال، ص 35.
75. شاهدی مبنی بر تقابل امام رضا (ع) با اسماعیلیه و فطحیه در مرو ثبت نشده و لذا این گفتمان، منحصر به مدینه بوده است.
76. فرمانده ی نظامی این قیام بر عهده سری بن منصور معروف به ابوالسرایا بود و لذا گاه قیام به نام وی به ثبت رسیده است. (ر.ک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج6، ص 302-306).
77. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 207 و 208.
78. ابن خلدون، تاریخ، ج3، ص 304.
79. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 440 و 441.
80. ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج4، ص 118.
81. عبدالله حمیری، قرب الاسناد، ص 346.
82. ابن خزاز قمی، کفایة الاثر، ص 274.
83. صدوق، کمالالدین، ج2، ص 371 و 372.
84. الکافی، ج5، ص 23.
85. سعدبن عبدالله اشعری، المقالات و الفرق، ص 94.
86. برای مطالعه روایات نادر صادر شده در این رابطه در مرو، ر.ک: صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 234.
87. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 303 و 555.
88. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 200 و 201.
89. الکافی، ج1، ص 187.
90. صدوق، همان، ص 202.
91. همو، التوحید، ص 364.
92. همو، عیون الاخبار الرضا، ج1، ص 143.
93. به عنوان نمونه: ر.ک: همان، ج2، ص 200 و 201.
94. نشانه این امر، تک نگاریهای متعدد اصحاب آن حضرت در ابواب مختلف فقهی است (به عنوان نمونه: ر.ک: نجاشی، الرجال، 412؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص 47) که محتوای بسیاری از آنها را روایات رضوی تشکیل میداد.
95. الکافی، ج1، ص 284.
96. شیخ طوسی، الغیبة، ص 73.
97. ابن شهر آشوب، المناقب، ج4، ص 350.
98. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج19، ص 135؛ قاضی نورالله مرعشی، احقاق الحق، ج33، ص 839.
99. امام (ع) در حالی که گفتمان فقهی ساخت یافته شیعه به فعالیت مشغول بود که مذاهب فقهی عامه یا در همین مرحله بودند (مانند فقه حنفی) و یا مرحله تکون و شکلگیری را طی میکردند (مانند مذهب شافعی).
100. شیخ طوسی، اختیار معرفةالرجال، ص 465.
101. از پاسخ امام رضا (ع) مبنی بر این که هارون آسیبی به ایشان نمیرساند، هویداست که امام کاظم (ع) به دلیل رعایت تقیه، افتایی را که امام صادق (ع) داشت تعطیل نموده بود.
102. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج1، ص 178.
103. شیخ طوسی، استبقار، ج2، ص 97 و 98.
104. شاید به سبب همین اهمیت بوده که آن را «امّ خراسان» نیز نامیدهاند. (عبدالله حمیری، قربالاسناد، ص 532)
105. حاکم نیشابوری، معرفه علومالحدیث، ص 194.
106. مسجدی به نام عتیق یا بنیهامان. آن جا که پس از ذکر این مسجد، از بنا شدن مسجد سومی به دست ابومسلم یاد میشود، روشن میشود که این مکان در زمان حضرت رضا (ع) وجود داشته است. (محمد ابن حوقل، صوره الارض، ج2، ص 434؛ ابواسحاق اصطخری، مسالک الممالک، ص 259)
107. صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص 24 و 25.
108. این سلسله سند در کتاب عیون أخبار الرضا از حدیث شماره 4 باب «الأخبار المجموعه» تا شماره 190 همان باب، تکرار شده است. (ر.ک: ج2، ص 24-48) شایان ذکر است مضمون این احادیث، بسیار با صحیفه الرضا که زیدیه منتشر میکنند، مشابهت دارد.
عبارات مرتبط با این موضوع
بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع بسترهتر متفاوت فرهنگیِ مدینةالنبی و شهر مرو، و بازتاب آن در روایات امام رضا ع