از من به تو گفتن
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - فوتوفن شعر > عزتالله الوندی:
گاهی وقتها شعر از موسیقی آغاز میشود. وقتی موسیقی زیبایی در ذهنمان موج میخورد و تخیلمان را قلقلک میدهد، واژهها روی وزنی نادیدنی سوار میشوند و به رشته درمیآیند.
آنوقت گاهی حتی دست خودمان نیست که چه واژههایی را کنار هم بگذاریم. اول آنها را مینویسیم و بعد ویرایش میکنیم. بنابراین زور وزن و قافیه بر زبان شعر ما میچربد.
آنوقت بعضی قواعد را فراموش میکنیم یا اصلاً نادیده میگیریم. چون وزن برایمان مهمتر است. اما اگر خوب فکر بکنیم، درخواهیم یافت که شعر یک اتفاق زبانی است و طبیعتاً اتفاق زبانی برایمان مهمتر از وزن خواهد بود.
شاعری که بهخاطر وزن زبان، کلامش لنگ میزند، کمی تا قسمتی ناشی است. پس اگر میخواهیم شاعری ناشی نباشیم، باید یا آنقدر بر وزن مسلط باشیم که بهخاطر آن زبان را زیر سؤال نبریم، یا اینکه بیخیال وزن و قافیه بشویم و برویم سراغ شعرهایی که از قید وزن و قافیه آزادند.
البته در این وضعیت هم باید و نبایدهایی وجود دارد که گاهی ناامیدمان میکند، اما بهتر است ناامید نشویم، چون همهچیز با تمرین به دست میآید. شعر بیوزن گفتن هم دشواریهای خودش را دارد. کدام دشواری؟ دشواری موسیقی را.
خیلیها اعتقاد دارند یکی از ارکان شعر موسیقی است، چراکه اگر در بطن و متن شعر باشد، ما را دنبال خودش میکشد. اما اگر نباشد، هرچند حرفمان بزرگ، باارزش و عجیب و غریب باشد، راهش برای رسیدن به مخاطب پر از دستانداز خواهد بود.
حالا نگاهی میاندازیم به چند نمونه از شعرهای نوجوانان:
میخوام غمو دورش کنم/ جایی نمونده که بره
در این بیت از شعر دوستمان، آریانا توکلنیا، 13 ساله از رشت، چند اشکال زبانی دیده میشود که این اشکالات را وزن به شاعر تحمیل کرده است.
اول حشو یا اضافهگویی است. حرف شاعر این است: میخواهم غم را دور کنم. «ش» در این مصراع زیادی است و شاعر ناچار شده برای پرکردن وزن از آن بهره بگیرد.
نکتهی دوم ناشیوایی مصراع است. مخاطب متوجه منظور شاعر میشود، اما به نظرش این مصراع چندان زیبا نیست. به عبارتی مصراع مورد نظر رساست، اما شیوا نیست.
این نمونهی سپید را هم بخوانید:
شاخههای پیر گرفتند بادبادکم./تابوت ساخت عنکبوت/ برای قاصدکهای کوچکم/ قایقهای کاغذی/ پشت سد جا ماندند/ من هنوز چوبی/ من هنوز عروسکم
شاعر این شعر، هلیا معیری فارسی، 15 ساله از لاهیجان، ناچار شده برای اینکه قافیهاش را حفظ کند، «را» را در مصراع اول حذف کند. این اشتباه را هرگز مرتکب نشویم، چون باعث ضعف زبانی میشود.
با نفس صدای تو پر از ترانه میشوم/ فقط به دنبال خودت در این کرانه میشوم
مصراع دوم شعر سایه برین، 16 ساله از تهران، هم به دلیل نارسایی مضمون، ضعف زبانی دارد. اینجا نمیدانیم منظور شاعر چیست. آیا این است که در این کرانه فقط دنبال تو میآیم؟ در این صورت نارسایی معنا در این شعر که حاصل تحمیل وزن است، باعث ضعف زبانی شده است...
این بحث ادامه دارد...
از من به تو گفتن
کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - فوتوفن شعر > عزتالله الوندی:
گاهی وقتها شعر از موسیقی آغاز میشود. وقتی موسیقی زیبایی در ذهنمان موج میخورد و تخیلمان را قلقلک میدهد، واژهها روی وزنی نادیدنی سوار میشوند و به رشته درمیآیند.
آنوقت گاهی حتی دست خودمان نیست که چه واژههایی را کنار هم بگذاریم. اول آنها را مینویسیم و بعد ویرایش میکنیم. بنابراین زور وزن و قافیه بر زبان شعر ما میچربد.
آنوقت بعضی قواعد را فراموش میکنیم یا اصلاً نادیده میگیریم. چون وزن برایمان مهمتر است. اما اگر خوب فکر بکنیم، درخواهیم یافت که شعر یک اتفاق زبانی است و طبیعتاً اتفاق زبانی برایمان مهمتر از وزن خواهد بود.
شاعری که بهخاطر وزن زبان، کلامش لنگ میزند، کمی تا قسمتی ناشی است. پس اگر میخواهیم شاعری ناشی نباشیم، باید یا آنقدر بر وزن مسلط باشیم که بهخاطر آن زبان را زیر سؤال نبریم، یا اینکه بیخیال وزن و قافیه بشویم و برویم سراغ شعرهایی که از قید وزن و قافیه آزادند.
البته در این وضعیت هم باید و نبایدهایی وجود دارد که گاهی ناامیدمان میکند، اما بهتر است ناامید نشویم، چون همهچیز با تمرین به دست میآید. شعر بیوزن گفتن هم دشواریهای خودش را دارد. کدام دشواری؟ دشواری موسیقی را.
خیلیها اعتقاد دارند یکی از ارکان شعر موسیقی است، چراکه اگر در بطن و متن شعر باشد، ما را دنبال خودش میکشد. اما اگر نباشد، هرچند حرفمان بزرگ، باارزش و عجیب و غریب باشد، راهش برای رسیدن به مخاطب پر از دستانداز خواهد بود.
حالا نگاهی میاندازیم به چند نمونه از شعرهای نوجوانان:
میخوام غمو دورش کنم/ جایی نمونده که بره
در این بیت از شعر دوستمان، آریانا توکلنیا، 13 ساله از رشت، چند اشکال زبانی دیده میشود که این اشکالات را وزن به شاعر تحمیل کرده است.
اول حشو یا اضافهگویی است. حرف شاعر این است: میخواهم غم را دور کنم. «ش» در این مصراع زیادی است و شاعر ناچار شده برای پرکردن وزن از آن بهره بگیرد.
نکتهی دوم ناشیوایی مصراع است. مخاطب متوجه منظور شاعر میشود، اما به نظرش این مصراع چندان زیبا نیست. به عبارتی مصراع مورد نظر رساست، اما شیوا نیست.
این نمونهی سپید را هم بخوانید:
شاخههای پیر گرفتند بادبادکم./تابوت ساخت عنکبوت/ برای قاصدکهای کوچکم/ قایقهای کاغذی/ پشت سد جا ماندند/ من هنوز چوبی/ من هنوز عروسکم
شاعر این شعر، هلیا معیری فارسی، 15 ساله از لاهیجان، ناچار شده برای اینکه قافیهاش را حفظ کند، «را» را در مصراع اول حذف کند. این اشتباه را هرگز مرتکب نشویم، چون باعث ضعف زبانی میشود.
با نفس صدای تو پر از ترانه میشوم/ فقط به دنبال خودت در این کرانه میشوم
مصراع دوم شعر سایه برین، 16 ساله از تهران، هم به دلیل نارسایی مضمون، ضعف زبانی دارد. اینجا نمیدانیم منظور شاعر چیست. آیا این است که در این کرانه فقط دنبال تو میآیم؟ در این صورت نارسایی معنا در این شعر که حاصل تحمیل وزن است، باعث ضعف زبانی شده است...
این بحث ادامه دارد...