جشن ازدواج زهرا نعمتی با رهام شهابی ، یک زوج قهرمان که امروز عروس خانم تاریخ ساز شد. زهرا خانم نعمتی دختر کرمانی تیم ملی تیر و کمان معلولان ایران سال ۱۳۸۳ در یک حادثه رانندگی ویلچر نشین شد.
زندگی بر زهرا سخت شد ولی تمام نشد با همت و تلاش زیاد ادامه داد و امروز اولین زن طلایی ایران شد .
زهرا نعمتی (متولد ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۴) عضو تیمملی تیراندازی با کمان بانوان معلول ایران است. وی نخستین و تنها زن در تاریخ ورزش ایران است که موفق به کسب مدال طلا در سطح بازیهای جهانی المپیک و پارالیمپیک شده است. او همچنین، در ۲۹ می ۲۰۱۳ (۸ خرداد ۱۳۹۲) در مراسم کمیته بینالمللی المپیک در سن پترزبورگ روسیه مفتخر به دریافت جایزه معتبر ورزشکار برتر پارالیمپیک ۲۰۱۲ لندن از سوی «بنیاد بینالمللی اسپورت آکورد» شد. حامی مالی زهرا نعمتی به مدت دوسال تا پایان مسابقات المپیک ۲۰۱۶ شرکت پتروآذرپاد میباشد.
زهرا نعمتی همسر «رهام شهابی پور» عضو تیمملی تیراندازی با کمان مردان معلول ایران است. این زوج قهرمان، جشن عروسی خود را پس از دریافت مدال طلای زهرا نعمتی در دهکده المپیک لندن ۲۰۱۲ برگزار کردند.
زهرا نعمتی از ۱۲ سالگی ورزش تکواندو را آغاز کرد و موفق به کسب کمربند مشکی دان یک شد.پلههای موفقیت در تکواندو را به خوبی طی میکرد تا اینکه از بد روزگار در یک سانحه تصادف کمرش آسیب دید و از آن به بعد ویلچرنشین شد. بعد از آسیبدیدگی تصمیم گرفت به ورزش ادامه بدهد. بهطور اتفاقی وارد رشته تیراندازی با کمان شد و به خوبی پیشرفت کرد.
رهام شهابی پور همسر زهرا نعمتی ۳۳ ساله فوق دیپلم و اهل سیر جان است. جالب این که او هم مانند زهرا نعمتی فرزند چهارم خانواده میباشد رشته ورزشی وی هم تیر و کمان است و به دلیل سقوط از ارتفاع معلول شده است .
برخلاف هیجان تمام گفتوگوهای قبل، این مصاحبه برای همه رنگ و بوی دیگری داشت. اولینبار در بازیهای پارالمپیک لندن بود که خبر را شنیدیم زهرا نعمتی و رهام شهابیپور اعضای تیم اعزامی تیراندازی با کمان ایران در بازیهای لندن بودند. البته مدال طلای زهرا نعمتی یک امتیاز بسیار بزرگ برای ورزش ایران محسوب میشد اما چیزی که تمام این اتفاقات را تحت تاثیر خود قرار داد خبر ازدواج آنها بود. زهرا نعمتی و رهام شهابی مدتها قبل با هم در جریان تمرینات تیراندازی با کمان آشنا بودند ولی دست سرنوشت همه چیز را به بازیهای لندن کشاند تا خبر اول کاروان ایران پیوند زناشویی آنها باشد.زوج موفق ورزش ایران در این گفتوگو به ما میگویند دقیقا چه اتفاقهایی افتاد تا داستان پرفراز و نشیب زندگیشان به اینجا رسید. زندگی با امید بزرگ به آینده، چیزی که ممکن است خیلیها با وجود داشتن تمام شرایط از آن دور باشند.
آشنایی تان با یکدیگر چطور شکل گرفت و چطور تصمیم به ازدواج گرفتید؟
شهابیپور: حدود ۶ سال پیش در کرمان یک انجمن برگزار میشد به اسم انجمن نخاعی پویای کرمان که در آنجا بود با خانم زهرا نعمتی آشنا شدم. بعد از این نشستها هر دوی ما با رشته تیراندازی با کمان آشنا شدیم. حدود ۵-۴ سال هم در این باشگاه فعالیت داشتیم در کل آشنایی ما ۶ سال طول کشید بعد از آن، تصمیم به ازدواج گرفتیم.
زهرا نعمتی: من و رهام ۶ سال است که با هم آشنا شدیم و ۴ سال و نیم است که تیراندازی با کمان را با هم شروع کردیم و از وقتی رو به این ورزش آوردیم روزبهروز رابطهمان بیشتر شد و این صمیمیت و دوستی بین ما شکل گرفت و کمکم تصمیم گرفتیم که زندگی خیلی خوبی را با هم بسازیم.
جالب است همیشه تیراندازی رشته خشنی به نظر میرسد اما در مورد شما باعث شکل گرفتن یک عشق شد.
به نظر من نه تنها تیراندازی خشن نیست بلکه رشتهای است به شدت لطیف. شاید شما فکر کنید به دلیل علاقهای است که من به این رشته دارم اما کسانی که این رشته را به شکل حرفهای دنبال میکنند از لطافت این ورزش خبر دارند، به خصوص که تیراندازی با روح فرد سر و کار دارد و همچنین جسم را هم درگیر میکند. خود من از وقتی که تیراندازی با کمان را شروع کردم با روح و خدای خودم ارتباط بهتری برقرار کردم و با تمام وجود از تیراندازی لذت میبرم و معتقدم تیراندازی با کمان به هیچ وجه رشته خشنی نیست، طبیعی است در هر کاری اگر آرامشات بیشتر حفظ شود موفقتر خواهی بود و تیراندازی برای من اینطور است.
قبل از رشته تیراندازی با کمان هم در رشته خاصی از ورزش فعالیت داشتید؟
شهابیپور: قبلها که مشکل جسمی نداشتم در رشته کاراته فعالیت داشتم و تا کمربند قهوهای پیش رفته بودم.
زهرا نعمتی: من قبل از اینکه دچار سانحه شوم از ۱۲ سالگی تکواندو را به صورت حرفهای دنبال میکردم و کمربند مشکی دان یک را داشتم اما بعد از اتفاقی که برایم پیش آمد ۲ سال تمام به فیزیوتراپی میرفتم و تمام تلاشم را میکردم که به وضعیت جسمی بهتر برگردم اما خدا را شکر امیدم را از دست ندادم و به لطف خدا توانستم تیراندازی را دنبال کنم.
یعنی این مشکل جسمی به تازگی برای شما پیش آمده است؟
شهابیپور: من سال ۸۰ در اثر یک سانحه دچار مشکل نخاعی شدم آن موقع در اداره برق کرمان پیمانکار بودم و بر اثر برقگرفتگی از چراغ برق پرت شدم و این مشکل برایم پیش آمد.
زهرا نعمتی: در سال ۸۳ دانشجوی رشته گیاه پزشکی دانشگاه جیرفت بودم و در راه برگشت به کرمان دچار تصادف شدم و بیاحتیاطی راننده باعث شد دچار آسیبدیدگی نخاع شوم و به مدت ۳ هفته در بیمارستان بستری شدم. بعد از این اتفاق به خاطر خانوادهام سعی کردم روحیهام را حفظ کنم همانطور که گفتم تا ۲ سال بعد از این اتفاق درگیر رفت و آمد به فیزیوتراپی بودم و بعد از گذراندن این دوران سراغ رشته تیراندازی با کمان رفتم و در حال حاضر هم یک مزون لباس عروس دارم.ما در شروع زندگیمان مطمئنا با مشکلاتی روبهرو خواهیم شد باید صبرمان را تقویت کنیم، البته این شرایطی است که من و همسرم با جان و دل برای با هم بودن آن را پذیرفتهایم.
با توجه به اینکه هردوی شما از لحاظ جسمانی شرایط مشابهی را دارید فکر میکنید این شرایط مشابه چقدر روی ازدواجتان تاثیر گذاشت؟
شهابیپور: خب، این شرایط جسمی به خودی خود یکسری محدودیتها برای آدم به وجود میآورد. اما درک این شرایط برای کسی که خودش درگیر این ماجراست ملموستر و راحتتر از کسی است که این شرایط جسمی را ندارد. ما در بین دوستانمان کسانی را دیدهایم که تصمیم به ازدواج با کسی گرفته که شرایط سالم داشته و بعد از ازدواج زندگیشان درگیر مشکلاتی شده است. منظورم این است که درک شرایط جسمانی برای کسی که خود او هم این شرایط را دارد راحتتر است.من در تاریخ ۱۰ آذرماه، سال۸۰ دچار سانحه برقگرفتگی شدم و حدود یکماه در بیمارستان بستری شدم تا به شرایط جراحی رسیدم. وقتی از بیمارستان مرخص شدم، دکترها به این نتیجه رسیدند که درمان خاصی برای کسانی که آسیب جدی نخاعی دیدهاند هنوز وجود ندارد. اینطور شد که نزدیک به ۱۰ سال است که روی ویلچر نشستهام.
به هر حال این شرایط جسمی سختیهای خودش را دارد فکر میکنید با کنار هم قرار گرفتن شما دو نفر با این شرایط جسمانی مشابه اوضاع بهتر خواهد شد؟
زهرا نعمتی: در طول این چند سال نامزدی به هر دوی ما ثابت شده که با یکدیگر بهتر میتوانیم با مشکلاتمان کنار بیاییم و چقدر هم حل کردن این مشکلات برای هر دوی ما لذتبخش است.
هیچ وقت در تیراندازی طرف مقابل را رقیب خودتان دانستید؟
زهرا نعمتی: بله، ما معمولا رقبای خیلی خوب با هم هستیم و در رشتهمان با هم شوخی نداریم. به هر حال کار و حرفه هر دوی ما تیراندازی است و شاید این مسئله پوئن مثبتی برای من بوده و شاید دیگر خانمها این شانس را نداشتند که در کنار همسرشان بتوانند تمرین کنند. به هر حال رهام از قهرمانان جهانی است و این اتفاق باعث پیشرفت من میشد و سعی میکردم هر طور شده خودم را به رهام برسانم و مسلم است که همه این شرایط خیلی به من کمک کرد.
شهابیپور: نمیشود گفت رقیبیم اما همیشه حریف تمرینی هم هستیم. اینکه مسابقات به طور جداگانه بین خانمها و آقایان برگزار میشود شاید همین شرایط تمرین من و همسرم باعث پیشرفت هر دوی ما در این ورزش شده است.
کری هم برای یکدیگر میخوانید؟
شهابیپور: بله، کری خواندن در همه رشتههای ورزشی وجود دارد. بعضی وقتها من برای همسرم کری میخوانم و گاهی او برای من.
زهرا نعمتی: همانطور که گفتم ما در رشته تیراندازی با کمان شوخی نداریم. اما به وقتش کری هم برای هم میخوانیم و یکی از دلایل پیشرفت هر دوی ما همین ایجاد رقابت و کری بین ما بود. من کسب مدال طلا را مدیون زحمات رهام هستم. او خیلی برای من واقعا زحمت کشید، به من روحیه داد و اعتمادبهنفس در هر شرایطی به من میداد.
چطور از بین همه رشتههای ورزشی سراغ تیراندازی با کمان رفتید؟
شهابیپور: قبل از اینکه دچار معلولیت شوم به این رشته علاقه داشتم ولی در استان کرمان امکانات تیراندازی فراهم نبود. بعد از سانحه نخاعی، من در انجمن یکسری اطلاعات از این رشته گرفتم و این رشته جزو معدود ورزشهایی بود که افراد معلول میتوانستند همزمان با افراد توانمند رقابت داشته باشند و این قضیه باعث ایجاد انگیزه برای ما شد که این حرفه را دنبال کنیم. البته در ابتدا فعالیتمان به صورت جدی و حرفهای، این رشته نبود و بعد کمکم به تیراندازی با کمان علاقهمند شدیم و وقتی سازمان بهزیستی کرمان امکاناتی برای این رشته فراهم کرد و در اختیار انجمن قرار داد تصمیم گرفتیم این ورزش را جدیتر دنبال کنیم و به مرور زمان علاقه زیادی به این رشته پیدا کردیم.
در کنار این حرفه شغل دیگری هم دارید؟
شهابیپور: تا قبل از مسابقات پارالمپیک فروشگاه داشتم اما به دلیل شرایط و مسابقات فشردهای که داشتیم، دیگر نتوانستم اداره فروشگاه را دنبال کنم.
زهرا نعمتی: من هم مزون لباس عروس دارم.
چرا تصمیم گرفتید ازدواجتان را در لندن برگزار کنید؟
شهابیپور: اعلام این ازدواج از طریق همکاران شما بود. واقعیت این است که من و خانم نعمتی از مدتها پیش با هم نامزد بودیم اما این مسئله در فدراسیون جانبازان اعلام نشده بود و خیلی از دوستان از این قضیه اطلاع نداشتند و تنها کسانی که از این نامزدی مطلع بودند بچههای انجمن تیر و کمان بودند. در لندن آقای خسرویوفا، رئیس کمیته پارالمپیک از نامزدی من و خانم نعمتی باخبر شد و برای گفتن تبریک به نزد ما آمد و اینگونه بود که نامزدی ما از طریق خبرنگارها در رسانهها منتشر شد.
اعتراف کنید کدامتان در این رشته ورزشی حرفهایتر هستید و معمولا کدام یک از شما طرف دیگر را بیشتر راهنمایی میکند؟
شهابیپور: خانم نعمتی پدیده این رشته هستند و سالها باید بگذرد تا کسی در رشته تیراندازی با کمان بتواند به این جایگاه برسد. با توجه به اینکه در هر زمینهای به پیشرفت رسیدن با استعداد و اراده و پشتکار میسر میشود. من فکر میکنم استعداد خانم نعمتی از من بیشتر بوده است، به خصوص که در همه در ورزشها بحث قدرت و فعالیتهای عضلانی مهم است اما در تیراندازی با کمان بحث قدرت عضلانی شاید ۲۰درصد ماجراست و مابقی برمیگردد به تواناییهای ذهنی کسی که بتواند تیراندازی کند و فکر میکنم در این قضیه هم خانم نعمتی از من بااستعدادتر است.
زهرا نعمتی: من میگویم رهام. او حق مربی را بر گردن من دارد. این مدالی که من کسب کردم نتیجه زحمات اوست. در شرایطی که از لحاظ روحی یا تکنیکی و تاکتیکی به هم میریختم کسی که بیشترین کمک را به من کرد رهام بود. به هر حال ما در ماه فقط ۱۰ روز زیر نظر مربیمان کار میکردیم و همه کمکها برای من از طرف همسرم بود.
اولین اقدام برای آیندهتان چیست؟
زهرا نعمتی: ما تصمیم داریم به یاری خدا و کمک مسئولان در جزیره کیش کار تفریحی راهاندازی کنیم و امیدوارم مسئولان از ما حمایت کنند و هدف اول ما برای تشکیل زندگی برپایی این پروژه است.