جام جم سرا: بهتر است به نظر دخترتان احترام بگذارید و تصمیم او را بپذیرید. دخترتان هنوز بسیار جوان است و در آینده موقعیت های بهتری خواهد داشت. حتی اگر مخالفت دخترتان، به نظر شما غیرمنطقی و نادرست باشد ممکن است به علت مشکلاتی که در گذشته با همسر سابقش داشته است محبتش به او به طور کامل از بین رفته باشد. همچنین ممکن است در صورتی که با توصیه دیگران و برخلاف میل خود دوباره ازدواج کند نتواند به همسرش اعتماد کند و مدام به او شک داشته باشد و متعاقب آن ناسازگاری هایی داشته باشد که باعث سردشدن زندگی مشترک شان شود. حتی در صورتی که با اصرار داماد سابق تان دختر شما نیز راضی به این ازدواج شد بهتراست برای اطمینان بیشتر به مشاور پیش از ازدواج مراجعه کنید.(مهرناز صفرزایی- روان شناس/خراسان)
جام جم سرا: «محمود شجاعی» افزود: ۸۰ درصد موارد ابتلا به بیماریهای قلبی وعروقی تغذیه ناسالم، کم تحرکی و مصرف دخانیات است و با تغییر در سبک زندگی، درصد قابل توجهی از موارد ابتلا به بیماریهای قلبی وعروقی و دیابت قابل جلوگیری است. اصلاح شیوه زندگی در کاهش ۴۰ درصدی ابتلا به سرطانها نیز موثر است.
شجاعی بیماریهای قلبی عروقی را نخستین علت مرگ ومیر در استان مذکور دانست و ادامه داد: از سه هزار و ۵۰۰ تا چهارهزار مورد مرگی که سالانه در استان گزارش میشود، حدود یکهزار و۸۰۰مورد آن ناشی از بیماریهای قلبی وعروقی است.
وی افزود: حدود ۱۹/۵درصد از مرگ ومیرهای قلبی عروقی به دلیل سکته قلبی و ۹/۳ درصد به دلیل سکته مغزی رخ میدهد و افزایش استفاده از غذاهای فست فود آمار بیماریهای قلبی و عروقی را درکشور و استان افزایش داده است.
هفتم مهرماه به عنوان روز جهانی قلب نامگذاری شده است. (ایرنا)
جام جم سرا به نقل از مهرخانه: این واحد جزو درسهای عمومی الزامی به شمار میآید و تمام دانشجویان مقطع کارشناسی در هر رشتهای که باشند بایستی این درس را بگذرانند. پنج عنوان تشکیل خانواده، تحکیم خانواده، تعالی خانواده، ایمنسازی خانواده و فرزندآوری؛ سرفصلهای درس دانش خانواده و جمعیت به شمار میآیند.
زهرا آیتاللهی، مشاور امور بانوان ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و مدیر گروه زنان و خانواده پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی که یکی از مؤلفان کتاب دانش خانواده و جمعیت نیز است، در گفتوگویی درباره ضرورت تغییر این واحد درسی گفت: در وضعیتی که دانشجویان ما در سن ازدواج بودند و هیچ اطلاعاتی راجع به معیارهای انتخاب همسر، آداب همسرداری، و تسهیل ازدواج از هیچکدام از دروس دانشگاهی دریافت نمیکردند، درس تنظیم خانواده فقط به بحث بارداری و پیشگیری از بارداری میپرداخت.
وی افزود: ما نیاز داشتیم درسی در دانشگاهها داشته باشیم که اولاً عمومی باشد و همه دانشجویان آن را بگذرانند و ثانیاً در آن درس به موضوع تشکیل خانواده، همسرگزینی مناسب، حقوق و تکالیف همسران نسبت به یکدیگر، مهارتهای لازم زن و شوهر جوان، راههای حل مشکلات خانوادگی و... پردخته شود و در ضمن آن به موضوع باروری نیز توجه گردد؛ در نتیجه درس «دانش خانواده و جمعیت» جایگزین درس تنظیم خانواده شد.
آیتاللهی اضافه کرد: علت دیگر این بود که کل مباحث کتابهای تنظیم خانواده در دانشگاهها، با نگاه کنترل جمعیت و تشویق به فرزندآوری کمتر و شعار مشهوری که سالها همه جا مطرح میشد؛ یعنی ۲ فرزند کافی است، تنظیم شده بود.
مدیر گروه زنان و خانواده پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی با تأکید بر اینکه براساس تحقیقات صورتگرفته جمعیت ما در حال رفتن به سمت سالمندی است و به مرور زمان از جوانان کشور کاسته میشود و این خطر بزرگی برای جامعه ماست، گفت: اگر ما با همین سیر پیش رویم، قطعاٌ در ایران با رشد منفی جمعیت مواجه خواهیم شد.
این استاد دانشگاه افزود: مصلحت اجتماعی و سیاستهای جمعیتی کشور اقتضا میکرد که این هشدار به جوانانی که در سنین ازدواج قرار دارند، داده شود. افرادی که ازدواج میکنند برخی خواهان فرزند نیستند، برخی یک فرزند میخواهند و برخی نهایتاً خواهان ۲ فرزند هستند. اگر با همین سیر پیش رویم آسیبهای اجتماعی زیادی هم متوجه جامعه ایران و هم خانوادهها خواهد شد.
وی ادامه داد: الان یکی از مشکلات ما مشکلات تکفرزندان است که میزان تحمل سختی آنها کم و توقعاتشان بالاست و افرادی که از نظر روحی و روانی بتوانند بازده زیادی برای جامعه و خانواده داشته باشند، نیستند؛ لذا باید قشر جدید جامعه اطلاع یابند که مسیر آینده کشور تشویق به فرزند آوری است؛ البته با شرایط مساعد.
آیتاللهی گفت: نباید شرایط را سخت گرفت؛ یک خانواده میتواند با امکانات اقتصادی اولیه و توان تربیتی اولیه، دارای فرزند شود، تلاش خود را بکند و به کمک خدا هم امیدوار باشد.
مشاور امور بانوان ریاست نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها خاطرنشان کرد: امروزه بسیاری از خانواده که وسع مالی و توان تربیتی نیز دارند نمیخواهند بیشتر از ۲ فرزند داشته باشند؛ به این دلیل که گاه تربیت فرزند را بسیار سخت میبینند یا معتقد به امکانات اقتصادی وسیع هستند؛ در حالیکه وسعت امکانات اقتصادی، بچه را نازپرورده کرده و تأثیرات تربیتی منفی دارد.
این مؤلف درباره کاستیهای موجود در کتاب دانش خانواده و جمعیت اظهار داشت: به نظرم بحث جمعیت کتاب باید مفصلتر شود و از حالت اختصار بیرون بیاید. البته اشکالات حتماً وجود دارد، اما هنوز برای ما مشخص نشده است. ما سعی کردیم متناسب با نیاز واقعی دانشجویان کتاب را بنویسیم و در حال حاضر نیز این کتاب توسط اساتید خانواده در حال ازریابی نیازها و بارخوردهای دانشجویان است تا با توجه به نقصهای موجود، آن را با ویراستاری جدید منتشر کنیم.
آیتاللهی با بیان اینکه کتاب تنظیم خانواده توسط پزشک زنان در دانشگاهها تدریس میشد، اما کتاب موجود توسط اساتید اخلاق تدریس میشود، توضیح داد: قبلاً کسانی که معمولاً پزشک بودند کتاب را تدریس میکردند که یک مشکل وجود داشت؛ اینکه کتاب شامل دو بخش بود: بخش جمعیت و بخش تنظیم خانواده؛ و قاعدتاً پزشکان ما میتوانستند بحث تنظیم خانواده را تدریس کنند، اما درباره جمعیت تخصصی نداشتند.
وی افزود: برای اینکه این مشکل تکرار نشود برای تمام اساتید دانش خانواده و جمعیت، کارگاه آموزشی برگزار شد تا خلأ اطلاعاتی برای آنها وجود نداشته باشد و سعی میشود مرتب اطلاعات آنها بهروز گردد.
این استاد دانشگاه درخصوص آموزشهای جنسی و پزشکی به اساتید این درس اظهار داشت: دختران و پسران جوان ما زمانیکه ازدواج میکنند باید درباره مسائل جنسی اطلاع داشته باشند تا بتوانند زندگی زناشویی موفقی داشته باشند. این بحث همواره مطرح بوده است که این اطلاعات در چه زمانی باید به جوانان داده شود. به نظر میرسد دادن این اطلاعات به دختران و پسرانی که معلوم نیست تا چند سال دیگر ازدواج خواهند کرد، مناسب نیست. واقعیت این است که گاهی اوقات دادن برخی از اطلاعات باعث میشود که افراد به سمت آنچه به آنها اطلاع داده میشود، کشیده شوند.
این محقق خاطرنشان کرد: در مرکز سیاستگذاری امور زنان در کشور از جمله مرکز مطالعات فرهنگی اجتماعی زنان مطرح شد که به جوان در آستانه عقد ازدواج این اطلاعات داده شود. پسر ۱۸ سالهای که معلوم نیست چه زمانی ازدواج کند، چه ضرورتی دارد با ۳۰ مدل روش پیشگیری از بارداری آشنا شود؟ آن هم در نظامی که روابط خارج از چارچوب خانواده به هیچ عنوان پذیرفته نیست. در نظام اسلامی و مردمی که دین را دوست دارند، اعتقاد بر این است که رابطه جنسی دختر و پسر باید از طریق ازدواج صورت گیرد و مناسب این است که این اطلاعات چه اطلاعات؛ درباره رابطه زناشویی موفق و چه راههای پیشگیری از بارداری، در آستانه عقد ازدواج در اختیار آنها قرار گیرد.
آیتاللهی با بیان اینکه بایستی آموزشهای یک ساعتهای را که به دخترها و پسرها در ضمن دادن آزمایشات لازم داده میشود، به آموزشهای مفصل و کارگاههای یکروزه یا دو روزه تبدیل کنیم، ادامه داد: این طرحی است که داده شده و مشکلی ندارد؛ هم عقلانی است و هم خداپسندانه و پزشکانی که میخواهند تنظیم خانواده را تدریس کنند باید جذب این مراکز شوند.
جام جم سرا به نقل از خراسان: آنها همان جا عهد میکنند که تا پای مرگ کنار هم بمانند. اما در بعضی موارد آنچه این دو کبوتر عاشق را از هم جدا میکند مرگ نیست، بلکه نفر سومی است که با باز شدن پایش به زندگی آنها تمام رویاهایشان را نقش بر آب میکند.
گاهی اوقات زن به شوهرش خیانت میکند و گاهی زن شاهد بیوفایی همسرش است که البته در هر صورت هر دو نفر در بروز این روابط فرازناشویی مقصرند؛ مگر در اندک مواردی که بیماریهای روانی و کمبودهای شخصیتی باعث این اتفاق شوم شده است.
روی سخن این گزارش با زنانی است که این روزها تلخترین روزهای عمرشان را میگذرانند؛ زنانی که دستان همسر، تکیهگاه و امید زندگی خود را در دست زن دیگری یافتهاند. برخیهایشان تاب و توان تحمل این شرایط را ندارند و دادگاه خانواده و سرانجام طلاق را برگزیدهاند، اما برخیها هم هنوز کورسوی امیدی دارند و میخواهند شوهرشان را به زندگی بازگردانند و روزهای شیرین آغاز زندگی مشترک را بار دیگر تجربه کنند اما نمیدانند چه کنند و چطور در این راه سخت و پرپیچ و خم گام بردارند.
حجت الاسلام والمسلمین عباسعلی هراتیان، کارشناس ارشد روانشناسی خانواده توصیههایی دارد که به این خانمها کمک میکند قدمهای استوارتری در راه بهبود و بازسازی زندگی مشترک خود بردارند.
بیوفایی به همسر در همه جوامع محکوم است
باید به زنانی که متوجه روابط فرازناشویی شوهرانشان شدهاند، حق داد که احساس منفی شدیدی نسبت به همسرشان داشته باشند و هیچ انرژی را برای بازسازی عشق و تقویت رابطه عاطفی در خود نیابند. چرا که زنان بسیار عاطفیتر و احساسیتر از مردان هستند و حاصل این ضربه، از دست دادن اعتماد نسبت به همسر، احساس شکست نسبت به گذشته و ناامنی نسبت به آینده است.
واقعیت این است که در تمامی جوامع مدنی به محض اینکه زن و شوهر با خطبه عقد یا بنابر رسوم و فرهنگ خودشان با هم ازدواج میکنند و رابطه زن و شوهری میان آنها پیش میآید و زندگی مشترک خود را آغاز میکنند، میان آنها حریم و رابطهای ایجاد میشود که در تمام جوامع بشری به رسمیت شناخته میشود و مردم آن جوامع برای آن قداست و حرمت قائل هستند.
به همین دلیل وارد شدن شخص یا اشخاص دیگر به این حریم قبیح و زشت تلقی شده و با آن به شدت برخورد میشود. مثلا زنی که به شوهرش خیانت میکند یا مردی که به زنش بیوفا است به مجازات حبس، تبعید و شلاق محکوم میشود که این موارد بسته به نوع جرم و کیفیت آن، تقسیم بندیهای خاص خود را دارد. در شرع مقدس اسلام و تمام مذاهب آسمانی هم خیانت عملی حرام تلقی میشود و ارتکاب آن از سوی هر فردی با کیفر و جزای سنگین همراه است.
این کارها حال شما را بهتر میکند
۱ - صبور باشید: قابل درک است که فهمیدن این ماجرا چقدر فشار روانی بر شما تحمیل میکند اما بهتر است بعد از مطلع شدن از این موضوع، کمی به خود، همسر و رابطهتان زمان بدهید و اجازه ندهید دیگران از آن باخبر شوند. آبروی فردی و خانوادگی، به راحتی قابل ترمیم نیست.
۲ - دوره نقاهت را سپری کنید: انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بیاعتمادی و عصبانیتتان حتی اگر تصمیم بگیرید همسرتان را ببخشید و به زندگی خود ادامه دهید، به راحتی از بین رود. از بین رفتن درد و رنج ناشی از خیانت همسر، نیازمند زمان است. لزومی هم ندارد هیجانات خود را سرکوب کنید. گریه کردن یک امر کاملا طبیعی است.
۳ - منزوی نشوید: از روابط اجتماعیتان نکاهید بلکه آن را تقویت کنید. رابطه با دوستان و فامیل شما را از تمرکز افراطی بر خود و افسردگی دور نگاه خواهد داشت.
۴ - ویژگیهای مثبت شوهرتان را در نظر بگیرید: نکات مثبت همسر و زندگیتان را مرور کنید. ممکن است بتوانید از آن، فهرستی تهیه کنید و هرگاه مرور میکنید، موردی به آن اضافه کنید از ویژگیهای مثبتی که دارد یا ویژگیهای منفی که ندارد.
۵ - در حقش مهربانی کنید: روانشناسان معتقدند، رفتارها، احساسها و شناختها بر یکدیگر تأثیرگذارند. همان گونه که تفکر درباره نکات مثبت همسر، میتواند حستان را عوض کند و رفتارتان را تحت تأثیر قراردهد، رفتار مهربانانه بر اساس وظایف همسری نیز میتواند به آرامی ذهنیت و حستان را تغییر دهد.
۶ - رفتار همسرتان را سرزنش کنید نه شخصیتش را: یکی از تلاشهای دین و البته روانشناسی این است که در برخورد با خطای فرد، شخصیت را از رفتار جدا کند تا جایی که هنوز هویت انسانی باقی است، هیچ کس، حتی خود فرد نیز اجازه ندارد که هویت و شخصیت را که اساس افکار، هیجانات و رفتارهاست مورد سرزنش قرار دهد. آیا تفاوتی بین جمله «تو آدم بدی هستی» و «تو خوبی اما این رفتارت خیلی بد بود» وجود ندارد؟ شما کاملا حق دارید رفتار او را نپذیرید اما تلاش کنید خود او را بپذیرید. این تمرین، در اغلب موارد نتایج مثبتی در پی داشته است.
۷- سهم خودتان را مشخص کنید: تاکنون خود را جای همسرتان گذاشتهاید تا ماجرا را از نگاه او ببینید؟ واضحتر بگویم، تاکنون سهم خود را از این ماجرا تحلیل و بررسی کردهاید؟
بسیاری از ما برایمان مشکل است نقش خود را در بروز یک رویداد تنش زا در زندگی بپذیریم. در واقع بیشتر افراد سعی میکنند دستاویزی بیابند و تمام تقصیرها را بر گردن این و آن بیندازند و به اصطلاح «فرافکنی» کنند. بهتر است بر اساس اصل واقعیت پذیری نقش خود را، حتی اگر بسیار کم باشد، بپذیرید و آن را با همسرتان در میان بگذارید تا موقعیتی فراهم کنید تا اوهم در این باره صحبت کند و سهم خود را بپذیرد.
۸- احساسات خود را به اشتراک بگذارید: یکی از بهترین راهکارهای موثر در این شرایط جلسه بیان احساس است. روز و ساعتی مشخص از هفته را تعیین کنید. زمانی که از نظر جسمی و روانی، از نشاط کافی برخوردارید. در گفتههایتان فقط از ضمیر «من» استفاده کنید نه «تو». مثلا «من هنوز احساس شکست میکنم وقتی به اون ماجرا فکر میکنم»، به جای «تو قلب منو شکستی»، «تو مقصری» و... همسرتان نیز ممکن است حرفهایی از این دست داشته باشد و بزند. توقع ما از هر دو این است که اصلا در صدد نگاه منطقی وپاسخ دادن به حرفهای یکدیگر نباشند، حتی اگر کاملا غیرمنطقی بود. زیرا خاصیت این جلسه، تنها تخلیه احساسهایی است که انبار شده و رفتارها و هیجانات شما را تحت تأثیر قرار داده است
روانشناسان همواره تاکید دارند که سلامت روان انسانها به شدت تحت تاثیر تفکرات آنها است. برای مثال رابطه قوی میان افسردگی و اضطراب با درون گرایی افراد وجود دارد و اشخاص درونگرا به شدت از اطرافیان و اتفاقات دنیای اطرافشان دور میشوند.
افزایش افکار خودآیند منفی تجربه ناخوشایندی است که فرد را در درون خودش نگه میدارد و از تفکرات او، زندانی میسازد که او را هرچه بیشتر از اطرافیانش دور میکند. در نمونههای شدید این اختلالات، فرد نهایتا از بهبود خود کاملا ناامید میشود.
به نقل از جی اس آنلاین، کارشناسان معتقدند با تمرینات سادهای میتوان از نشخوارهای ذهنی و افکار خودآیند منفی که امکان زندگی عادی را مختل میسازند، جلوگیری کرد. اولین گام در این راه شناسایی زمانی است که این تفکرات به ذهن هجوم میآورند چرا که این افکار معمولا به صورت ناخودآگاه به سراغ فرد میآیند.
انجام فعالیتهایی نظیر یوگا و مدیتیشن (مراقبه) برای آرام و خاموش کردن این گفتوگوی آزاردهنده درونی بسیار موثر است و افرادی که این فعالیتها را انجام میدهند بیش از کسانی که آن را انجام نمیدهند بهبود مییابند.
راه حل دیگر پرت کردن حواس از طریق پیاده روی یا انجام فعالیتهای بدنی دیگر است. وقتی فردی به لحاظ فیزیکی مشغول انجام کاری میشود، ذهن به طور غیرارادی آنچه را که درگیرش بوده رها میکند. پس پیاده روی، گوش دادن به موسیقی و مطالعه میتواند تفکرات منفی را متوقف کند.
علاوه بر این، نوشتن نگرانیها به جای فکر کردن به آنها نیز میتواند برای آرام کردن ذهن موثر باشد. این مورد به خصوص در افراد مبتلا به تفکرات وسواسی مفید است. چرا که اندیشیدن درباره موضوعات منفی، گذشته و آنچه در آینده رخ میدهد کاری از پیش نمیبرد و بلکه فرصت زندگی کردن در لحظه و ساختن آینده را نیز از شما میگیرد. پس به جای فکر کردن به زندگی آن هم به جنبههای منفی آن، بیایید زندگی کنیم. (ایسنا)
در اولین گام باید این سوال را پرسید که زندگی در جهان کنونی، در قیاس با صدسال گذشته، چه اندازه تغییر کرده است؟
واقعیت این است که زندگی و چگونه زندگیکردن یکی از مفاهیمی است که هم عموم مردم و هم نخبگان درباره آن سخنان زیادی گفتهاند. سوالی که دانشمندان علوم انسانی را به خود مشغول کرده، این بوده که زندگی خوب، سالم و سازنده، چگونه است و برای رسیدن به آن، چه باید کرد؟ زمانی هم که ما از مهارتهای زندگی حرف میزنیم، درواقع از راههایی صحبت به میان میآید که میتواند انسان را به این نوع زندگی نزدیک کند و خوشبختی به همراه بیاورد.
برای بهتر شدن درک مفهوم مهارتهای زندگی باید از دو نگاهی حرف بزنیم که درباره زندگی وجود دارد. در یک نگاه ایدهآلی، زندگی خوب، زندگیای است که در آن هیچ تنشی وجود ندارد و هیچ دستاندازی، زندگی فرد را دچار تشویش نمیکند. فرد در موقعیتی رویایی زندگی میکند و هیچگونه گرفتاری و کشمکشی نمیتواند زندگی او را دچار تغییر کند. اما یک نگاه دیگر نیز وجود دارد که اساس زندگی را با ناراحتی و سوگ، از دستدادن و کشمکش عجین میداند. اینکه با گذشت هر روز، یک روز از عمرمان از دست میرود و پیرتر میشویم، هر چند وقت یکبار متوجه موی سفیدی میشویم و چین و چروکهای صورتمان را نگاه میکنیم.
در بارزترین شکل ما معتقدیم زمان و سلامتیمان هر روز برای ادامه زندگی کمتر میشود. از طرف دیگر مدام در زندگی با این مسأله روبهرو هستیم که باید از خواستههایمان بگذریم و با خود مرور میکنیم که جمعشدن خیلی از خواستههایمان باهم، سازگاری ندارد.
حالا اگر قرار باشد این دو نگاه را کنار یکدیگر بگذاریم و بعد از مهارتهای زندگی حرف بزنیم، باید بگوییم مهارتهای زندگی در وهله اول، پذیرش نگاه دوم و قبول آن است. بعد وقتی پذیرفتیم که زندگی همیشه و در همه موقعیتها، خوشایند نیست، باید راهی را انتخاب کنیم که به وسیله آن آرامش بیشتری داشته باشیم.
مهارت زندگی به ما یاد میدهد که چه راهی را باید انتخاب و چگونه باید زندگی کرد تا سازگاری بیشتری به دست آورد و آرامش بیشتری داشت تا بتوان از آن لذت برد.
مهارتهای زندگی ساختن یک شهر رویایی نیست که در آن هیچ گرفتاری وجود ندارد و سوگ، تلخی و ناکامی در آن بیمعناست بلکه بخش مهمی از مهارتهای زندگی کنار آمدن با همین تلخیهاست که عنصر مهمی در ساخت زندگی است و کسی که میتواند سازگارتر باشد درواقع مهارت بهتری دارد.
در مجموع میتوان گفت آدمهایی که مهارت بهتری دارند بهتر با ناکامیها کنار میآیند، تنشهای خود را حل میکنند و راهحلهای گوناگونی دارند و میتوانند آن را در شرایط مختلف استفاده کنند. (امیرحسین جلالی - روانپزشک/شهروند)
630
آنهایی که اینجا هستند یا محو تماشای گلهای رنگارنگاند که با زیبایی خاصی کنار هم قرار گرفتهاند یا مشغول عکاسی. اینجا پارک شریعتی (کوروش سابق) در خیابان شریعتی تهران است، پارکی نه چندان بزرگ که با گلهای لاله سفید، سرخ، زرد، بنفش، صورتی و... تزئین شده و در طراوت باران بهاری سبزه و چمن و گلهای زیبایش میدرخشد.
جمعیت زیادی به پارک آمدهاند و به جای اینکه داخل پارک باشند در حاشیه هستند و عکس میگیرند و ذوقشان هر رهگذری را سر کیف میآورد و مشتاق میکند تا دقایقی به تماشا بایستد.
بازی بچهها کنار گلهای فرش شده حس دیگری به پارک داده است؛ مدتها میشد که جز چند سالمند اینجا مشتری زیادی نداشت ولی حالا چه! پیر و جوان، بزرگ و کوچک، زن و مرد دست کم ساعتی به پارک میآیند و با لبخند بر میگردند. حالا بهار است و عطر گلها همه جا را پر کرده. حس قشنگی است قدم زدن در بوستانهای سبز با گلهای رنگارنگ.
بیش از ۴ میلیون گل لاله و میلیونها شاخه گل فصلی در پارک و بوستانها و معابر تهران کاشته شدهاند که چهره بهاری شهر را دو چندان زیبا کردهاند. اواخر سال گذشته هم ۵ میلیون درخت در سراسر شهر برای افزایش سرانه فضای سبز در پیادهروها جای گرفت.
چند سالی میشود که نهادهای مدیریت شهری اهمیت ویژهای به زیباسازی شهرها بخصوص پارکها و بوستانها میدهند و با گلکاری و نصب المانهای زیبا سعی دارند چهره عبوس شهر را تغییر دهند. شاید امسال تهران و بسیاری دیگر از شهرها زیبا و دل انگیزتر از هر سال شدهاند. این را مرد ۵۰ سالهای که همراه نوهاش به پارک کوروش آمده میگوید. دست پسربچه را گرفته که وسط گلها نرود.
میپرسم بوستان چقدر تغییر کرده؟
میگوید: «زمین تا آسمان. البته زمستان بود و کسی به پارک محل نمیآمد ولی حالا ماجرا فرق کرده. هوا خیلی تمیز شده، آسمان هم چند وقتی است گشاده دستی میکند. حالا با این باران بهاری و چمن کاری و گل کاری همه چیز تغییر کرده است. آدم سرحال میآید. دو سه سالی است گل کاشته میشود و پای جوانها و بچهها هم به اینجور جاها باز شده. قدم میزنند، عکس میگیرند، ساعاتی را اینجا میگذرانند. من هم روزی چند ساعت با نوهام میآیم و از هوای تمیز و تماشای گلها و شادی مردم سر حال میشوم.»
کمی آنطرفتر نگهبان پیری سوت به دهان قدم میزند و هر از گاهی سوت میکشد تا بچهای روی چمنها ندود یا دست به گلی نزند.
او میگوید: «فصل بهار کارمان زیاد میشود. باید مواظب باشیم کسی دست به گل نزند یا آنها را نچیند. امسال هم مثل سالهای پیش شهرداری فضاهای سبز را گل کاری کرده. لالههای هلندی که اینجا کاشته شده قیمت زیادی دارند. مردمی که به این پارک میآیند محو تماشای گلها میشوند و لابه لای بوتهها و گلها میروند که عکس بگیرند. من هم سوت میزنم که از محوطه خارج شوند ولی کسی گوشش بدهکار نیست، من هم تا جایی که صدمهای به لالهها وارد نکنند، زیاد سخت نمیگیرم.»
یادم میآید تا همین چند سال پیش برای دیدن گلهای لاله هلندی باید از تهران حرکت میکردیم تا برسیم به گچسر در جاده چالوس. آنجا مزرعهای هست پر از گلهای رنگارنگ که البته دوستداران زیادی دارد و از شهرهای مختلف برای دیدن مزرعه گل میآیند. فروردین ماه هر وقت میخواستیم به گچسر برویم چند ساعتی در ترافیک کرج و جاده چالوس کلافه میشدیم ولی حالا مجموعههای گل زیادی در بوستانها و پارکها و معابر و حاشیه اتوبانها فراهم شده و دیگر نیازی به سفر نیست. انگار این دفعه طبیعت به تهران سفر کرده است.
«امسال بیش از ۴ میلیون گل لاله در ۵۰ بوستان سراسر پایتخت کاشته شده است.» این را علی محمد مختاری، مدیرعامل سازمان بوستانها و فضای سبز شهر تهران میگوید.
او اضافه میکند: «علاوه بر کاشت ۴ میلیون لاله، میلیونها گل فصلی دیگر هم مانند بنفشه و میمون و نرگس و نسترن در ۲ هزار و ۱۲۴ پارک کوچک و بزرگ تهران، معابر و حاشیه بزرگراهها کاشته شده و این تعداد نسبت به سال گذشته افزایش چشمگیرتری دارد.
عملیات گلکاری را از اسفندماه آغاز کردیم و بستگی به مساحت بوستانها و بافت مناطق گلهای پاییزه به صورت فرش گل یا تپه گل کاشته شد و با توجه به طراحیهای جدید و استقبال مردم میتوان گفت بازدیدکنندگان از چهره شهر بویژه بوستانها رضایت دارند.»
مختاری در ادامه به کاشت ۵ میلیون درخت در حاشیه بزرگراهها و معابر و پارکهای جنگلی در تهران اشاره میکند و میگوید: «باید سرانه فضای سبز برای هر نفر را افزایش دهیم؛ درختکاری جزو اولویتهای ما قرار گرفته که با توجه به بافت فشرده جمعیتی در مناطق ۷، ۱۰، ۱۱ و ۱۷ و همچنین کمبود فضای سبز در این مناطق، سعی کردیم درختکاری در این محدودهها بیشتر از مناطق دیگر باشد.»
با زیبا شدن معابر شهری رفت و آمد خانوادهها را میتوان به پارکها و بوستانها دید، موضوعی که پیش از این کارشناسان در رسانههای مختلف نسبت به آن هشدار میدادند: «پیاده روی نه صرفاً به عنوان یک پدیده در ارتباط با ورزش و سلامتی، بلکه به عنوان یک موضوع فرهنگی که نمایانگر بخشی از حیات اجتماعی شهر است، کم شده است.»
کم و بیش شنیدهایم که دیگر مردم نه وقت و نه حوصله پیادهروی را دارند. کمتر کسی جز سالمندان و بازنشستگان به بوستانهای محلی سر میزنند و مردم پیوسته در شتابی بیپایان و چرخه روزمرگی گرفتار شدهاند.
اینها هنوز به جای خود باقی است اما در این روزهای بهاری انگار تهران نفس میکشد و به لطف بادی که پیوسته میوزد و بارانی که یکسره آسمان را تمیز و پاکیزه میکند و اهتمام نهادها در جان بخشیدن به پارکها و بوستانها، لبخند عابران میدرخشد. شهر بوی نسترن و نرگس و بنفشه میدهد. هر بار که پشت پنجره میایستی دماوند مثل کله قندی سفید و پاکیزه آن گوشه ایستاده و چقدر حالت خوب میشود.
باران میبارد و بوی خوش گلها و سبزی درختان ناخواسته آدم را یاد جنگلهای گیلان و مازندران میاندازد انگار نه انگار اینجا همان شهری است که بیشتر روزهایش بوی گازوئیل و نفت کوره و بنزین نیم سوخته میداد. حال تهران این روزها چقدر خوب است.
حالا مردم بیشتر به پارک میآیند و از غریبگی رها شدهاند. بچهها کنار هم بازی میکنند و از قفس آپارتمانها بیرون آمدهاند و در میان سبزه و چمن میدوند و به گلها میخندند. شاید گل بهانهای باشد برای آشتی. عکس سلفی یادتان نرود! (حمید حاجی پور/ ایران)
382
تی. هارو اِکِر در کتاباش اسرارِ ذهن میلیاردرها تاکید میکند که “موفقیت مهارتی آموختنی است. اگر میخواهید یک گلفبازِ فوقالعاده شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید. اگر میخواهید یک نوازندهی پیانو فوقالعاده شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید… اگر میخواهید ثروتمند شوید، میتوانید چگونگی انجام آن را یاد بگیرید.”
آندرو کارنیج، که از هیچ شروع کرد و ثروتمندترین مرد کشور شد، تمام ثروتش را به یک اصل نسبت میدهد: مغز متفکر.
ایدهی او این است که دور خودت را از آدمهای با استعدادی که هم بینش شما هستند پر کنید چون چند ذهن خلاق و باهوش اساسا از یک مغز قدرتمندتر است.
بهعلاوه، ما شبیه آدمهایی میشویم که با آنها ارتباط داریم، و همین دلیل است که ثروتمندان دوست دارند با کسانی که ثروتمند هستند ارتباط داشته باشند.
میلیاردر خودساخته استیو سیهبولد میگوید، “در اکثر موارد، ثروت خالصتان بازتابِ سطح دوستان نزدیکتان است. در کنار آدمهایی بودن که از شما ثروتمندتر هستند این پتانسیل را در پی دارد که میتوانید فکرتان را گسترش دهید و درآمدتان را به سرعت افزایش دهید. واقعیت این است که، در مورد پول ثروتمندان متفاوت از قشر متوسط فکر میکنند، و در جوار آنها بودن چیزهای فراوانی را میتواند نصیبمان کند.”
اگر میخواهید بیشتر دربیاورید، یک راهحل ساده آن است که بیشتر کار کنید- و شما وقتی شغل دوم داشته باشید از این که اضافهکاری کنید بیشتر پول به دست خواهید آورد.
شما خواهید توانست مجموعهی مهارتهایتان را با کار کردن در زمینهای متفاوت، فکر کردن درمورد کار در یک بافت اجتماعی متفاوت، و گسترش شبکهی ارتباطیتان افزایش دهید. بهعلاوه، این فرصتی فوقالعاده است برای پول درآوردن از یکی از علایق خاصتان- مثل عکاسی، موسیقی، تدریس خصوصی، یا مربیگری- یا اشتیاقتان را به یک کار کمکی تبدیل کنید.
کارهایی پردرآمدی را که میتوانید به صورت جانبی انجام دهید چک کنید و در مورد چگونگی شروع یک کار کمکی نوشتههای خانمی را بخوانید که نزدیک به ۴۰۰۰ دلار به صورت جانبی در ماه درآمد کسب کرده بود.
آدمهای ثروتمند بیشتر ترجیح میدهند آموزش ببینند تا سرگرم شوند- اگر میخواهید مثل آنها بشوید، دست به کار شوید و شیرجه بزنید توی کتابهای مربوط به سرمایهگذاری یا تامین مالی شخصی، یا از زندگینامهی یک شخص موفق نکاتی را الگوبرداری کنید.
سیهبولد مینویسد، “بروید خانهی یک آدم پولدار و اولین چیزی که خواهید دید یک کتابخانهی بزرگِ پر از کتاب است که او برای آموزش خودش در زمینهی موفقتر شدن از آنها استفاده کرده است.”
مثلا میلیاردر، وارن بافیت، را در نظر بگیرید که تخمین میزند حدود ۸۰ درصد از وقتش را به مطالعه اختصاص میدهد.
درحالیکه ثروتمندان لزوما برای پولدار شدن خیلی به تحصیلات رسمی بهایی نمیدهند- بسیاری از بزرگترین آدمهای موفق تحصیلات رسمی کمی دارند- آنها قدر قدرت یادگیری را سالها پس از اتمام دانشکده میدانند.
اگر میخواهید ثروتاندوزی کنید، موفق باشید، یا در زندگی پیش بیوفتید، باید خودتان را به بلاتکلیفی و زحمت عادت بدهید.
آدمهای ثروتمند، به گونهای خاص، راحتی را در بلاتکلیفی مییابند. سیهبولد مینویسد، “راحتی جسمی، روانشناختی، و عاطفی هدف اصلی نگرش قشر متوسط جامعه است. متفکران جهانی از همان اول میآموزند که میلیاردر شدن آسان نیست و نیاز به راحت بودن میتواند مخرب باشد. آنها میآموزند که وقتی در یک حالت بلاتکلیفی پیش میروند احساس راحتی کنند.”
اگر میخواهید ثروتمند شوید باید با احساس نا راحتی مشکلی نداشته باشید. اگر مشکل دارید، یاد بگیرید چگونه مشکل نداشته باشید، سیهبولد مینویسد: “آدمهای بزرگ میدانند برای ثروتمند شدن باید بهایی پرداخت، ولی اگر از گذراندن درد و رنجهای موقت آزرده خاطر نشوند، میتوانند برای باقی عمر از ثروت فراوانشان بهره ببرند.”
کاربستِ این نگرش را از امروز با یکی از راهکارهای پیشنهادی سیهبولد شروع کنید: “فهرستی تهیه کنید از ۵ کاری که باید امروز انجام بدهید و ناراحت کننده هستند ولی به شما کمک میکنند اندوختهی مالی خود را درست کنید.”
احتمال دارد پولی که در حساب پساندازتان خواباندهاید به میزان ناچیزی افزایش پیدا میکند. این بهخاطر آن است که اکثر ما از بانکهای بزرگ استفاده میکنیم که نرخ بهرهی بسیار کمی حدود ۰،۰۱ درصد میدهند.
با این نرخ بهره، اگر شما سرمایهی ۱۰۰۰۰ دلاری را به مدت یک سال در حساب پسانداز اصلیتان بخوابانید، بهرهی خالص ۱ دلار را دریافت خواهید کرد، و تازه این مبلغ پیش از کسر مالیات است. یک سپردهی ۵۰۰۰۰ دلاری بعد از یک سال فقط ۵ دلار بهره خواهد داشت.
ولی اگر از یک حساب پساندازِ با بهرهی بالا در یک بانک داخلی استفاده میکنید، به لطف نرخ بهرهی ۱ درصد، سپردهی ۱۰۰۰۰ دلاریتان در طول سال ۱۰۰ دلار بهره خواهد داشت- و ۵۰۰۰۰ دلار ۵۰۰ دلار. حسابهای پساندازِ با نرخ سود بیشتر- بیشترین نرخ موجود ۱.۲۵ درصد است- حتی بهرهی بیشتری به شما خواهند رساند.
قبول، استفاده از یک حساب پسانداز با بهرهی بالا قرار نیست ثروت بادآورده برایتان به ارمغان بیاورد یا یکساله شما را ثروتمند کند، ولی این روشی آسان برای چند چوق بیشتر درآوردن از پولی که به نحو دیگری از آن استفاده نمیشود. اگر میخواهید برای شروع کسب بهرههای بیشتر، از بانکهای مرسوم به یک بانک برخط بروید، بیشتر درمورد حسابهای پسانداز با بهرهی بالا مطالعه کنید و فهرست گزینههای بانکی مگنیفای مانی را بررسی کنید.
میگویند سحرخیز باش تا کامروا شوی، و ممکن است پشتِ این گفتاورد حقیقتی نهفته باشد.
سحرخیزان از طریق پاسخ دادن ایمیلها، ورزش کردن، مراقبه کردن، یا مطالعه، پیش از آن که بسیاری از ما حتی ساعت زنگدارمان را خاموش کرده باشیم، از همه پیشی میگیرند و به همین جهت شادتر و سالمتر هستند.
بعضی از قدرتمندترین و موفقترین آدمها قدر هر صدایی را که بیدارشان میکند میدانند – اگر این کار برای آنها جواب داده است، برای شما هم می تواند جواب بدهد.
یکی از موثرترین راههای کسب پول بیشتر از طریق سرمایهگذاری آن است، پس این کار را در اسرع وقت شروع کنید.
رامیت ستی در پرفروشترین اثر نیویورکتایمز، “یادتان میدهم که ثروتمند شوید”، مینویسد: “بهطور میانگین، میلیاردرها ۲۰% از درآمد داخلیشان را هر ساله سرمایهگذاری میکنند. ثروت آنها با مبلغی که هر سال به دست میآورند سنجیده نمیشود، بلکه با چگونگی پس انداز و سرمایهگذاریشان در طول زمان سنجیده میشوند.:
بخش اعظم ماجرا اینجا است که برای سرمایهگذاری کردن نیازی نیست حتما ثروتمند باشید- فقط باید در کنارگذاشتن بخشی از پولتان به صورت منظم و پیوسته کوشا باشید. هرچه بیشتر بتوانید پول کنار بگذارید، بهتر است، ولی حتی مقداری اندک هم میتواند در دراز مدت، به لطف بهرهی مرکب، کارساز باشد.
سادهترین نقطهی شروع سرمایهگذاری کردن در طرح ۴۰۱(ک) کارفرمایان است. بعد توجهی هم به اختصاص پولتان به یک بیمهی بازنشستگی مرسوم یا خویشفرما داشته باشید، حسابهای بازنشستگی فردی با محدودیتها و ساختارهای مالیاتی متفاوت- که انتخاب هر یک از آنها به درآمدتان و مسائل مالیاتی بستگی دارد. اگر هنوز پولی برایتان باقی مانده است و تشنهی سرمایهگذاری آن هستید، میتوانید دربارهی صندوقهای شاخص کم هزینه، که وارن بافیت پیشنهاد میدهد، تحقیق کنید و به روشهای سرمایهگذاری برخطی که “مشاوران روباتیک” نامیده میشوند نگاهی بیندازید. برای کسب اطلاعات بیشتر پیش از شروع دربارهی اصول اولیهی این کار مطالعه کنید.
اگر میخواهید بیشتر پول در بیاورید، باید هدفی مشخص داشته باشید و بعد طرح مشخصی برای نحوهی رسیدن به آن هدف داشته باشید. پول از آسمان نمیبارد، باید برای به دست آوردنش تلاش کنید.
اِکِر تاکید میکند: ثروتمندان متعهد میشوند که به ثروت دست یابند. این کار تمرکز، جربزه، دانش، و تلاش فراوان میخواهد و اگر اهداف درست و بینشی روشن داشته باشید شدنی است: “دلیل شمارهی یک اکثر کسانی که به خواستههایشان نمیرسند این است که آنها نمیدانند چه میخواهند. ثروتمندان کاملا به وضوح میدانند که خواهان ثروت هستند.” برای درآمد و ثروت خالص سالانهیتان آن چه را اِکِر “بازی رسیدن به هدف” می نامد روی کاغذ پیاده کنید. وقتی برای رسیدن به این هدفها چهارچوب زمانی مشخص میکنید، واقعبین باشید، ولی در ضمن، بزرگ فکر کنید و از به چالش کشیدن خودتان نترسید.
T. Harv Eker is an author, businessman and motivational speaker known for his theories on wealth and motivation. He is the author of the book Secrets of the Millionaire Mind published by HarperCollins
این را همیشه شنیده ایم که هر جا دل شاد باشد آن شهر قابل زندگی ترین جای دنیاست اما به هر حال فهرست پیش رو توسط کارشناسانی تهیه شده که این 10 شهر را قابل زندگی می دانند.
ده: هامبورگ-آلمان- در فهرست 2016 در جایگاه دهم قرار گرفته اسـت.
این را همیشه شنیده ایم که هر جا دل شاد باشد آن شهر قابل زندگی ترین جای دنیاست اما به هر حال فهرست پیش رو توسط کارشناسانی تهیه شده که این 10 شهر را قابل زندگی می دانند.
ده: هامبورگ-آلمان- در فهرست 2016 در جایگاه دهم قرار گرفته اسـت.