سادیسم در زنان کمتر از مردان شناخته شدهاست، چرا که از نظر فروید زنان به طور غریزی به سمت مازوخیسم گرایش دارند؛ اما این تنها ظاهر قضیه است.
اصطلاح سادیسم که از انحراف جنسی مارکی دو ساد نویسنده فرانسوی قرن 18 میلادی گرفته شدهاست، به یک اشتیاق زیاد و همیشگی برای آزار رساندن و تسلط کامل داشتن بر دیگران و مخصوصا شریک جنسی اشاره دارد. در واقع سادیسم عموما با نشانههای ترکیب شده از غرایز خشونت آمیز با غرایز جنسی در نظر گرفته میشود.
از آنجا که رفتار و تمایلات جنسی مردانه بیشتر پرخاشگرانه و سلطهجویانه است شکل مردانه سادیسم بهتر شناخته شدهاست و بیشتر خود را نشان میدهد. در مقابل این ابراز سلطهجویانه سادیسم، نوع معکوس آن به مازوخیسم یا آزارطلبی جنسی، همجنس بازی و عقده اختگی منجر میشود.
بنابراین سادیسم در زنان تظاهر کمتری دارد چرا که از نظر فروید تمایلات جنسی زنان به طور غریزی به سمت مازوخیسم یا آزارطلبی جنسی میباشد. اما در پشت این ظاهر منفعلانه مجموعهای از عناصر معکوس نیز هست که به غریزه محافظت از خود در زنان بازمیگردد و زمانی خود را نشان میدهد که امنیت آنان مورد تهدید واقع شده باشد. در آن هنگام است که پرخاشگری پنهان شده آزاد میشود و به سمت سادیسم بسط داده میشود.
سادیسم در زنان در مقایسه با سادیسم در مردان کمتر بیرحمانه یا کمتر خشونت آمیز نیست بلکه تنها احتمال دارد زنان سادیستیک راه و روش متفاوتی از مردان برای ابراز تمایلات سادیسمی خود انتخاب کنند، روشی که با ذات طبیعی و آنابولیک زنان هماهنگی بیشتری داشته باشد.
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار دادن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود. این افراد از تحقیر و تمسخر و آزار روحی یا جسمی و جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران لذت زیادی میبرند و گاهی رفتارهای پرخاشگرانه یا جنایتکارانه از خود بروز میدهند.
سادیسم یا دگرآزاری یا تمایل به آزاررسانی در طبقهبندی موسوم به «دی.اس.ام. سه» به عنوان اختلال شناخته میشد، ولی از زمان انتشار طبقهبندی «دی.اس.ام. چهار» در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود؛ بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.
درمان سادیسم در صورتی امکان پذیر است که خود فرد تمایل به درمان داشته باشد. رواندرمانی تحلیلی و رفتاردرمانی، هیپنوتیزم درمانی، شرکت در گروههای خودیاری و همچنین خانواده درمانی، کاهش استرسهای محیطی و دارو برای درمان به کار میرود.
سازمان بهداشت جهانی این اختلال سادیسم را بصورت ترکیب با مازوخیسم جنسی به نام آزارگری – آزارخواهی یا سادومازوخیسم Sadomasochism معرفی کرده است وملاکهای زیر را برای این انحراف جنسی دارد:
آزار دادن و تحقیر دیگران و بیاحترامی به آنها یا آزار دیدن و مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای جنسی میشود. این ناهنجاری به تعاملاتی اطلاق میشود که در آن یک شخص با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت میبرد ارضا میشود. بسیاری از افراد در روابط جنسی خود به اعمال دردناک خفیفی مثل گاز گرفتن، نیشکون گرفتن و سیلی زدن مبادرت میورزند. وقتی هر دو شریک جنسی از این اعمال لذت میبرند، این رفتارها لذت جنسی را افزایش میدهند. اما افراد آزارگر و آزارطلب غالبا نه تنها از اعمال دردآور خفیف پا را فراتر میگذارند بلکه تنها با توسل به این رفتارها میتوانند به لذت جنسی برسند. فرد آزارگر زمانی به اوج لذت جنسی میرسد که دیگران را تحقیر کند یا آنها را آزار دهد. ارضای جنسی فرد آزارطلب یا مازوخیسم به دربند بودن یعنی آزاردیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران بستگی دارد. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که ریشههای آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و برخی دیگر به نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند. سادیسم و مازوخیسم جنسی به طور کلی چندان شناخته شده نیست و هنوز تحقیقات بر روی آن ادامه دارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
جام جم سرا: زن با چهرهای گندمگون و نمکین و قدی متوسط و آرایشی ملایم 25 ساله مینماید. فارغ از آنچه در اطرافش میگذرد کنار خیابان راه میرود. توی حال خودش است که یکباره صدای موتوری را میشنود که به او نزدیک میشود و بعد یک تصویر گنگ از چهره دو مرد که پارچی به دست دارند آبی که در پارچ یا بطری است آسیبی به چشم و صورت زن نمیرساند اما زخم ترسی که به جان او نشسته کاریتر از آن است که به این زودیها ترمیم شود. هدف، آزار است؛ ترساندن زنی تنها در پیادهروٰ و مرد لذت میبرد از این ترساندن.
مصادیق کمرنگتر آن را نیز میتوان هرجایی دید و این مصادیق آنقدر رایج و عادی شدهاست که دیگر به آن توجه چندانی هم نمیکنیم. اگر کمی فکر کنیم این روزمرههای کمرنگ پایههای چنین خشونت و آزاری را بنا نهادهاند. از پرت کردن ترقه زیر پای خانمها که مدتی قبل منجر به افتادن و سقط جنین یک خانم باردار شده بود گرفته تا متلکگویی و دست درازی به حریم خصوصی افراد در فضاهای بستهای چون آسانسور، تاکسی یا پیادهروهای پر تردد و محلهای شلوغ. بهنظر میرسد لذت بردن از آزار دیگران که از آن به سادیسم اجتماعی تعبیر میشود مشکلی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
سادیسم اجتماعی
سادیسم نوعی خشونت بیمارگونه است که ریشه در مشکلات روانی و عقدههای سرکوب شده دارد. سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن به دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود.
روانشناسان اجتماعی علل آزارهای روانی و خشونت کلامی علیه زنان را قدرتطلبی مردانی میدانند که جایگاه مناسب خود را در جامعه یا خانواده کسب نکردهاند و زنان را فرو دستتر از خود میدانند.
کوروش محمدی رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی در گفتوگویی ریشه این آسیبها را در خانواده جستوجو کرده است و اعتقاد دارد پسرانی که در خانواده خشونت علیه خواهر و مادر خود را مشاهده میکنند و الگوی سلطهگرانه نسبت به زن را تجربه کردهاند همین رفتار را در جامعه تکرار میکنند، اما این گروه سلطهگر گاهی رفتاری بیمارگونه از خود نشان میدهند که به شکل سادیسم اجتماعی علیه زنان بروز میکند.
ترس شما لذت من
مریم سهیلی 32 ساله از یک روز بارانی خاطره بدی در ذهن دارد. او میگوید: «در یکی از خیابانهای شمال تهران در یک روز زمستانی و خلوت از یک مأموریت کاری برمی گشتم و حدود 45 دقیقه بودکه منتظر تاکسی بودم، اما ناگهان دیدم چند جوان که سوار بر یک خوردو بنز بودند، به سمت من مسیر خود را کج کردند. من به سرعت به سمت پیاده رو دویدم و آنها فاصله خود را تنها چند سانتیمتر آن سوتر از من حفظ کردند و تمام آبی را که در کناره خیابان جمع شده بود عمداً با حرکت ماشین به من پاشیدند و کمی جلوتر بوق ممتدی زدند. چهره هایشان را میشد دید که ازخنده کبود شدهاند در حالی که من گلآلود و ترسیده و خسته بودم از سرما میلرزیدم.»
نمونههایی از این دست زیاد دیدهایم، مردانی که در خیابان به دنبال زنان روانه میشوند و با حرفهایی که زمزمه میکنند به آنان توهین میکنند یا آنان را میترسانند.
امروز سبک جدید سادیسم اجتماعی به شکل پاشیدن آب به جای اسید به صورت زنان عابر بروز کرده است که یکی را تا سرحد مرگ بترسانند و خودشان تا سرحد جنون کیف کنند.
سجاد معتمدی، روانشناس، اعتقاد دارد: «سادیسم یک اختلال شخصیتی است که دانشمندان علوم رفتاری آن را ناشی از غرایز سرکوب شده جنسی و احساس حقارت در مقابل جنس مخالف میدانند. شخصیت سرکوبگر مادر یا زنی دیگر در خانواده که نفرت پنهان مرد را برانگیزد میتواند این حالت را بروز دهد. گاه مشکلات دیگر مثل بیمهری نامزد شخص یا ناتوانی اقتصادی برای ازدواج نیز در کنار عوامل روانی قرار میگیرد و سبب میشود به نوعی خشونت در رفتار و اعمال شخص شکل بگیرد. نوع دیگری از خشونت به خاطر بیارزش پنداشتن دیگران و نداشتن نگاه انسانی به افراد صورت میگیرد. فاصله طبقاتی زیاد بین طبقات اجتماعی و نگاه از بالا به پایین برخی از افراد به طبقات پایینتر و زنان سبب میشود رفتارهای خشونتآمیزی را صرفاً برای تفریح علیه آنان اعمال کنند.»
معتمدی میافزاید: «دستهای از این افراد از بیاعتنایی قربانیان خود و نشنیده گرفتن حرفها و ندیده گرفتن رفتارهای دارای خشونت کلامی و جنسیشان تحریک میشوند و بیشتر این نوع رفتارها را از خود بروز میدهند، به همین دلیل باید در مورد برخورد با انواع خشونت علیه زنان یا کودکان فرهنگسازی شود تا فرهنگ سکوت در مقابل مزاحمت به فرهنگ اعتراض در مقابل مزاحمت بدل شود تا جایی که فشار اجتماعی و حتی قانونی سبب شود متعرضان به خاطر ترس از عواقب رفتارشان رفتار خود را تعدیل کنند.»
به فرزندتان میگویید هیس؟
شما چطور مادری هستید؟ به دختران خود میآموزید که مراقب خود باشند و از حق خود در مقابل متجاوزان و مزاحمان دفاع کنند یا شما هم مثل خیلیهای دیگر میگویید: هیس. دختر نباید صدایش در آید تا آبروداری کند؟
م- ناظری مادر 40 ساله دو دختر 7 و 4 ساله است. او میگوید: «یکی از دخترهایم امسال به مدرسه رفت و دختر دیگرم به مهد کودک میرود. من به آنها یاد دادهام که از خودشان مراقبت کنند و نگذارند کسی به آنها دستدرازی کند و اگر کسی مزاحم آنها شد به معلم، مدیر، بزرگترها، یا حتی پلیس شکایت کنند.»
سعیده نیز مادر 37 ساله یک دختر 13 ساله است. او میگوید: «دخترم نوجوان است و به او یاد دادهام که مراقب سرو وضعش باشد و اگر در خیابان کسی مزاحمش شد محل نگذارد اما اگر از حدی پیشتر رفت خیلی جدی برخورد کند و تذکر دهد که اگر ادامه دهی از تو شکایت میکنم و در مرحله شدیدتر مردم و پلیس را به کمک بطلبد اما خودتان هم میدانید که مردم به دختری که برای مزاحمت سرو صدا راه میاندازد بد نگاه میکنند و فکر میکنند قصد جلب توجه دارد.»
همیشه محرومیتها میتواند واکنشهای روانی را به همراه داشته باشد که گاه منجر به استحکام شخصیت یا تضعیف و ناهنجاریهای شخصیتی در فرد میشود. خشونت اجتماعی نیز یکی از این واکنشها به محرومیت میتواند باشد |
روانشناسان اعتقاد دارند ترس از نکوهش خانواده در دختران مزاحمت دیده سبب میشود مشکلاتی را که با آن درگیر هستند به خانواده اطلاع ندهند و چه بسا درگیر مشکلات پیچیده تری شوند. در عین حال رفتار عادلانه میان دختران و پسران در خانواده نیز میتواند جلوی بروز خشونتهای آتی را در میان جامعه علیه دختران بگیرد.
چگونه جامعهای امن بسازیم
معصومه زاهدی، روانشناس تربیتی، اعتقاد دارد فرق گذاشتن میان دختر و پسر در خانواده و رجحان دادن پسران در برخی خانوادهها یا رفتارهای خارج از قاعده والدین مثل کنترل بیش از حد برخی و دادن آزادی بیش از حد به برخی دیگر سبب میشود عصیانگری در پسران و سرخوردگی و ترس از دفاع در دختران نهادینه شود و در درازمدت آسیبهای اجتماعی را پدید آورد.
وی ریشه همه مشکلات را در خانواده جستوجو میکند و میگوید: اگر بنیان خانواده بر عدالت و انصاف میان دو جنس مادر و پدر و دختر و پسر خانوده بنا شده باشد این آسیبها کمتر مشاهده خواهد شد.
زاهدی میافزاید: «همیشه محرومیتها میتواند واکنشهای روانی را به همراه داشته باشد که گاه منجر به استحکام شخصیت یا تضعیف و ناهنجاریهای شخصیتی در فرد میشود. خشونت اجتماعی نیز یکی از این واکنشها به محرومیت میتواند باشد.
از دید این روانشناس مشکلی چون سادیسم اجتماعی و خشونت خیابانی علیه زنان و انواع مزاحمتها ریشه در باورهای فرهنگی و شیوههای تربیتی دارد که مردان را مختار و مقتدر و بیبازخواست و زنان را فرودست و گناهکار، مقصر و فاقد حریم خصوصی تفسیر میکند و چنین برداشتی در ذهن مردان و زنان به یکی اجازه میدهد به زنان تعرض کند و به دیگری اجازه دفاع و اعتراض در مقابل جمع نمیدهد.»
تحلیل نظرات کارشناسان دراین خصوص نشان میدهد برای کاهش مشکلاتی از این دست از یک سو باید نظام تربیتی خانواده در راستای توانمندسازی زنان برای ارتقای فکری و علمی به جای جلوهگری جسمی تغییر کند و دختر دانا جای کلیشه دختر زیبا را بگیرد و مراقبت و دفاع از خود به دختران آموزش داده شود و رفتار پرخاشگرانه و مقتدرانه پسران علیه دختران در خانواده اصلاح شود و از سوی دیگر، فرهنگ محکوم کردن قربانی در جامعه برچیده شود. همچنین شدت گرفتن قوانین و مجازاتها علیه مزاحمتها و خشونتهای خیابانی نسبت به زنان میتواند بروز این مشکلات را محدودتر سازد. (ماندانا ملاعلی)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
بیماری سادیسم عبارت است از لذت بردن از تحقیر، تمسخر و آزار روحی یا جسمی و جنسی دیگران، که در جوامع گوناگون مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.
شاید در در اجتماع به افرادی برخورد کرده باشید که از تحقیر، تمسخر و کنایه زدن به دیگران لذت میبرند، مردی که همسر خود را مورد آزار جسمی یا روانی (تحقیر، سرزنش و به کار بردن الفاظ ناپسند) قرار میدهد یا رییسی که از آزار روحی کارمندان زیردست خود لذت میبرد؛ اگر این آزار رساندن به دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود احتمالا آن فرد به بیماری سادیسم مبتلاست. در حقیقت سادیسم عبارت است از لذت بردن از تحقیر، تمسخر، آزار روحی یا جسمی و جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران که گاهی با رفتارهای پرخاشگرانه یا جنایتکارانه همراه است.
اصطلاح سادیسم از کجا آمده است؟
واژه سادیسم (دیگرآزاری) از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰–۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شدهاست. دوساد دوباره ازدواج کرد و خیلی زود به عنوان یک آدم عیاش و شهوت طلب شهرت یافت. وی به جرم ایراد ضرب و جرح و مرگ دو تن از قربانیان مورد تجاوز خود بارها زندانی شد و در نهایت به اعدام محکوم گردید و در آخر روانه تیمارستان شد و آنجا در سن ۷۴ سالگی درگذشت. وی نویسنده چندین داستان از جمله «ضرر تقوی و برکت شرارت» میباشد که در آن صحنههای سادیستی و شکنجه و آزار توام با لذت جنسی را وصف نموده است.
انواع بیماری سادیسم عبارت است از:
سادیسم ذهنی: شخص صحنههای سادیستی را تجسم مینماید ولی اقدام به آزار دیگران نمینماید.
سادیسم احساسی: شخص از تحقیر و آزار روحی دیگران لذت میبرد و از پایمال کردن شخصیت دیگران ارضا میشود.
سادیسم بدنی: شخص به آزار دیگران میپردازد و از ضرب و جرح ساده تا قتل و سوزاندن افراد مورد نظر خود پیش میرود. این افراد در روابط زناشویی، همسر خود را مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار داده و احساس لذت میکنند.
سن شروع بیماری سادیسم
این اختلال در دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی خود را نشان میدهد و هیچ گونه ارتباطی با سو مصرف داروها، بیمارییهای جسمی یا ضربه مغزی قبلی ندارد.
تفاوت بیماری سادیسم و اختلال شخصیت ضد اجتماعی
در اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فرد آزاررسان، به دلیل لذت بردن دیگران را آزار نمیدهد، ولی فرد مبتلا به سادیسم از آزار دادن و صدمه زدن به دیگران، احساس لذت میکند.
عملکرد مختل در نتیجه بیماری سادیسم چگونه است؟
همانند سایر اختلالات روان پزشکی، به مرور موجب کاهش عملکرد شغلی و اجتماعی فرد میشود.
نزدیکان و یا همکاران وی، از او کناره گیری میکنند و در مواردی که آزارهای جنسی یا جسمی شدید باشد، مشکلات قانونی نیز پیدا خواهند کرد.
سادیسم یا دیگرآزاری در مقابل مازوخیسم یا خودآزاری قرار دارد. سادیسم در سال ۱۹۸۰ میلادی به عنوان اختلال روانی دستهبندی شد اما از زمان انتشار راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 4 (DSM-IV) در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود؛ بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
سادیسم جنسی یا دیگرآزاری جنسی به اختلالی گفته میشود که ویژگی آن کسب ارضای جنسی از فعالیتهایی را شامل میشود که به دیگران آسیب میرساند.
سادیسم و ناهنجاریهای جنسی معمولا متاثر از عدم تعادل بین نیازهای جنسی و ارضای آنها و نیز افکاری بیمار گونه میباشد که به طرق مختلف در زندگی افراد نمایان و باعث ناهنجاریهای بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی میگردد. شرایط محیطی و نبود آموزشهای صحیح باعث گسترش روز افزون افراد مبتلا به این عارضه شدهاست. افراد دچار آزارخواهی جنسی، ممکن است در دوران کودکی تجاربی داشتهاند که آنها را متقاعد کرده که درد کشیدن، پیششرط لذت جنسی است. عواملی نظیر تجاوز، پورنوگرافی، تنوع گرایی، رابطه با افراد مختلف نیز میتواند زمینه ساز چنین میلی در افراد شود.
شروع این اختلال معمولا پیش از ۱۸ سالگی است و اکثر مبتلایان مرد هستند. طبق نظریه روانکاوی، افراد دچار آزارگری جنسی با دیگران همان کاری را میکنند که میترسند بر سرشان بیاید و از ابراز غرایز پرخاشگرانه خود لذت جنسی میبرند.
انجمن روانپزشکی آمریکا برای بیماری سادیسم جنسی ملاکهای تشخیصی زیر را ارایه کردهاست:
برخی از نشانههای سادیسم جنسی عبارتند از:
• تقلیل قوه تفکر
• عارضههای عصبی و روانی
• افزایش بیماریهای جنسی
• برهم خوردن روابط و شکست در ازدواج
• کم شدن حافظه و فراموشی
• ناامنی اجتماعی
• طرد شدگی
• رواج روابط نامشروع
• عقب ماندگی اجتماعی
سادیسم و ناهنجاریهای جنسی معمولا متاثر از عدم تعادل بین نیازهای جنسی و ارضای آنها و نیز افکاری بیمار گونه میباشد که به طرق مختلف در زندگی افراد نمایان و باعث ناهنجاریهای بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی میگردد. شرایط محیطی و نبود آموزشهای صحیح باعث گسترش روز افزون افراد مبتلا به این عارضه شدهاست. کسانی که از سادیسم و ناهنجاریهای جنسی رنج میبرند در زندگی خود انواع شکستها را تجربه میکنند و بدلیل داشتن افکاری پریشان که صرفا آب و رنگی جنسی دارد به خود و جامعهای که در آن حضور دارند صدمات جبران ناپذیری میزنند.
درمان سادیسم جنسی در صورتی امکان پذیر است که خود فرد تمایل به درمان داشته باشد. در اینصورت رفتار درمانی، شناخت درمانی و هیپنوتیزم درمانی میتواند مفید باشد.
سازمان بهداشت جهانی این اختلال را بصورت ترکیب با آزارخواهی جنسی به نام آزارگری – آزارخواهی یا سادومازوخیسم Sadomasochism معرفی کرده است وملاکهای زیر را برای این انحراف جنسی دارد:
آزار دادن و تحقیر دیگران و بیاحترامی به آنها یا آزار دیدن و مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای جنسی میشود. این ناهنجاری به تعاملاتی اطلاق میشود که در آن یک شخص با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت میبرد ارضا میشود. بسیاری از افراد در روابط جنسی خود به اعمال دردناک خفیفی مثل گاز گرفتن، نیشکون گرفتن و سیلی زدن مبادرت میورزند. وقتی هر دو شریک جنسی از این اعمال لذت میبرند، این رفتارها لذت جنسی را افزایش میدهند. اما افراد آزارگر و آزارطلب غالبا نه تنها از اعمال دردآور خفیف پا را فراتر میگذارند بلکه تنها با توسل به این رفتارها میتوانند به لذت جنسی برسند. فرد آزارگر زمانی به اوج لذت جنسی میرسد که دیگران را تحقیر کند یا آنها را آزار دهد. ارضای جنسی فرد آزارطلب یا مازوخیسم به دربند بودن (یعنی آزاردیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران) بستگی دارد. آزارگری و آزارطلبی هم در روابط دگرجنس گرایانه و هم در روابط همجنسگرایانه روی میدهند. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که ریشههای آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و برخی دیگر به نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند.
آزارگری و آزار طلبی جنسی به طور کلی چندان شناخته شده نیست و هنوز تحقیقات بر روی آن ادامه دارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
سادیسم در زنان کمتر از مردان شناخته شدهاست، چرا که از نظر فروید زنان به طور غریزی به سمت مازوخیسم گرایش دارند؛ اما این تنها ظاهر قضیه است.
اصطلاح سادیسم که از انحراف جنسی مارکی دو ساد نویسنده فرانسوی قرن 18 میلادی گرفته شدهاست، به یک اشتیاق زیاد و همیشگی برای آزار رساندن و تسلط کامل داشتن بر دیگران و مخصوصا شریک جنسی اشاره دارد. در واقع سادیسم عموما با نشانههای ترکیب شده از غرایز خشونت آمیز با غرایز جنسی در نظر گرفته میشود.
از آنجا که رفتار و تمایلات جنسی مردانه بیشتر پرخاشگرانه و سلطهجویانه است شکل مردانه سادیسم بهتر شناخته شدهاست و بیشتر خود را نشان میدهد. در مقابل این ابراز سلطهجویانه سادیسم، نوع معکوس آن به مازوخیسم یا آزارطلبی جنسی، همجنس بازی و عقده اختگی منجر میشود.
بنابراین سادیسم در زنان تظاهر کمتری دارد چرا که از نظر فروید تمایلات جنسی زنان به طور غریزی به سمت مازوخیسم یا آزارطلبی جنسی میباشد. اما در پشت این ظاهر منفعلانه مجموعهای از عناصر معکوس نیز هست که به غریزه محافظت از خود در زنان بازمیگردد و زمانی خود را نشان میدهد که امنیت آنان مورد تهدید واقع شده باشد. در آن هنگام است که پرخاشگری پنهان شده آزاد میشود و به سمت سادیسم بسط داده میشود.
سادیسم در زنان در مقایسه با سادیسم در مردان کمتر بیرحمانه یا کمتر خشونت آمیز نیست بلکه تنها احتمال دارد زنان سادیستیک راه و روش متفاوتی از مردان برای ابراز تمایلات سادیسمی خود انتخاب کنند، روشی که با ذات طبیعی و آنابولیک زنان هماهنگی بیشتری داشته باشد.
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار دادن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود. این افراد از تحقیر و تمسخر و آزار روحی یا جسمی و جنسی افراد به خصوص در حضور دیگران لذت زیادی میبرند و گاهی رفتارهای پرخاشگرانه یا جنایتکارانه از خود بروز میدهند.
سادیسم یا دگرآزاری یا تمایل به آزاررسانی در طبقهبندی موسوم به «دی.اس.ام. سه» به عنوان اختلال شناخته میشد، ولی از زمان انتشار طبقهبندی «دی.اس.ام. چهار» در سال ۱۹۹۴، از آن به عنوان یک ویژگی شخصیتی نام برده میشود؛ بنابراین، دیگرآزاری به صرف وجود داشتن، بیماری نیست و در افراد و جوامع گوناگون مرزها و محدودیتهای متفاوتی دارد.
درمان سادیسم در صورتی امکان پذیر است که خود فرد تمایل به درمان داشته باشد. رواندرمانی تحلیلی و رفتاردرمانی، هیپنوتیزم درمانی، شرکت در گروههای خودیاری و همچنین خانواده درمانی، کاهش استرسهای محیطی و دارو برای درمان به کار میرود.
سازمان بهداشت جهانی این اختلال سادیسم را بصورت ترکیب با مازوخیسم جنسی به نام آزارگری – آزارخواهی یا سادومازوخیسم Sadomasochism معرفی کرده است وملاکهای زیر را برای این انحراف جنسی دارد:
آزار دادن و تحقیر دیگران و بیاحترامی به آنها یا آزار دیدن و مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای جنسی میشود. این ناهنجاری به تعاملاتی اطلاق میشود که در آن یک شخص با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت میبرد ارضا میشود. بسیاری از افراد در روابط جنسی خود به اعمال دردناک خفیفی مثل گاز گرفتن، نیشکون گرفتن و سیلی زدن مبادرت میورزند. وقتی هر دو شریک جنسی از این اعمال لذت میبرند، این رفتارها لذت جنسی را افزایش میدهند. اما افراد آزارگر و آزارطلب غالبا نه تنها از اعمال دردآور خفیف پا را فراتر میگذارند بلکه تنها با توسل به این رفتارها میتوانند به لذت جنسی برسند. فرد آزارگر زمانی به اوج لذت جنسی میرسد که دیگران را تحقیر کند یا آنها را آزار دهد. ارضای جنسی فرد آزارطلب یا مازوخیسم به دربند بودن یعنی آزاردیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران بستگی دارد. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که ریشههای آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و برخی دیگر به نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند. سادیسم و مازوخیسم جنسی به طور کلی چندان شناخته شده نیست و هنوز تحقیقات بر روی آن ادامه دارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره