آن طور که متخصصان میگویند، احساس پشیمانی و ندامت اغلب با یأس، ناامیدی و نارضایتی همراه است و به همین دلیل میتواند دلیلی باشد برای افسوس خوردن یا مدتی را با حسرت زندگی کردن. از طرف دیگر، همیشه گفتهاند و شنیدهایم «پشیمانی سودی ندارد» و این باور، کار را بدتر و سختتر میکند؛ یعنی هر قدر هم که از اتفاقی ناراحت باشید و پشیمانیتان را نشان دهید، باز هم فایدهای ندارد و دیگر کاری از دستتان ساخته نیست. حالا هر چقدر غصه بخورید، هر قدر حسرت بکشید و هر کاری انجام دهید دیگر نمیتوانید به وضع قبلی برگردید و به قول معروف «دیگر کار از کار گذشته است».
اما برای اینکه در چنین موقعیت سختی قرار نگیرید و این قدر عذاب نکشید، بد نیست در هر شرایطی آن شعار قدیمی و معروف «پیشگیری بهتر از درمان است» را در نظر داشته باشید. بله؛ قرار نیست همیشه به فکر پیشگیری از بیماریهای جسمی باشیم و کسی هم نگفته این شعار فقط برای دردها و ناراحتیهای بدن انسان است. پس برای اینکه کمی آرامتر زندگی کنید و در شرایط سخت و طاقتفرسایی قرار نگیرید، از آنچه میتواند موجب احساس پشیمانیتان شود دوری و اجتناب کنید و در یک کلام دورش را خط بکشید و به سراغش نروید؛ یعنی همان طور که از قدیم گفتهاند :«چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟»
البته برای اینکه بتوانید بدرستی عواملی را که موجب پشیمانیتان میشود، بشناسید بهتر است شرایطی را که در آن قرار میگیرید، به طور دقیق بررسی کنید و جنبههای مثبت و منفی اتفاقاتی را که ممکن است روی دهد، در نظر بگیرید. این اصلا کار سخت و پیچیدهای نیست، اما نتیجهای بسیار ارزشمند دارد. با انجام چنین کاری و بروز چنین رفتاری، کمتر سراغ تصمیمهای عجولانه خواهید رفت و همین موضوع میتواند احتمال پشیمانی در آینده دور یا نزدیک را بشدت کاهش دهد؛ البته همین جا به یک نکته مهم هم اشاره کنیم و آن اینکه بعد از بررسی جوانب کار و گرفتن تصمیم با در نظر گرفتن تمام شرایط، دیگر نباید شک و تردید به خودتان راه دهید، زیرا همین تردید و دودلی هم ممکن است عاملی شود برای پشیمانی شما در آینده.
در ضمن، اگر اتفاقی افتاده که ناراحت هستید و احساس میکنید از انجام کاری پشیمان شدهاید، لازم نیست زندگی را تعطیل کنید و فقط بنشینید و مشغول غصه خوردن شوید، چون همیشه آیندهای در پیش دارید که میتوانید با تجربیات امروزتان از آن به بهترین شکل استفاده کنید. یادتان نرود که همه انسانها جایزالخطا هستند و مهم این است که پس از هر خطا به دنبال راهی برای جبران و درس گرفتن از این تجربه برای آینده باشید. پس اگر گاهی شرایطی پیش آمد که شما را ناراحت کرد و پشیمان شدید، از اتفاقاتی که رخ داده، درس بگیرید و از آنها برای رسیدن به موفقیتهای دیگر زندگی استفاده کنید.
نکته مثبت دیگری که در این مورد مطرح میشود، این است که اگر برای انجام هر کاری به فکر عاقبت و نتیجهاش باشید، کمتر به راه خطا میروید و در نتیجه دردسرهایتان هم کمتر میشود. با این حال، کسانی که از کارهای خطایشان پشیمان میشوند و ابراز ناراحتی میکنند، در مقایسه با افرادی که توجهی به این اشتباهات ندارند، وضع بهتری خواهند داشت؛ چون این پشیمانی و ناراحتی نشان میدهد، وجدانشان بیدار است و میخواهند کار اشتباه خود را اصلاح و جبران کنند؛ همین میل به تغییر و درک اشتباهات، میتواند شروعی باشد برای تجربه کردن نوع و لایه دیگری از زندگی. البته در این میان کسانی هم هستند که فقط در ظاهر نشان میدهند از انجام کاری پشیمان شدهاند و باتوجه به شرایط و موقعیتی که در آن قرار دارند، فقط تظاهر به پشیمانی میکنند. چنین افرادی نه تنها واقعا از اشتباه خود ناراحت نشدهاند که حتی میخواهند با یک کار اشتباه دیگر، آن را مخفی کنند.
پس خوب است قدری تأمل کنیم و ببینیم ما جزو کدام گروه هستیم و با اشتباهها چگونه برخورد میکنیم و چطور با آنها کنار میآییم.
نیلوفر اسعدی بیگی / جامجم
این روزها هرجا که می نشینی و با هرصنفی که باب صحبت اقتصادی را باز می کنی می بینی که همه از این اوضاع ناراضی هستند و به قول معروف "ناله دارند".
بعضی ها در همین اوضاع خراب اقتصادی، کار بلد هستند و معاملاتشان برد برد است ؛ از همان ابتدا هم نفع می رسانند و هم نفع می برند ... در همان اول می دانند چگونه شروع کنند که سود آور باشد، بعضی ها برعکس؛ نه تنها خودشان نمی توانند معامله ی سودآوری داشته باشند، بلکه به طبع، به دیگران هم نمی تواند سودی برساند.
فرآوری: زهرا اجلال- بخش قرآن تبیان
عده ای دیگر هم هستند که وقتی از دور به کارهایشان نگاه می شود فکر می کنیم که کاربلد نیستند و سودی نخواهند برد اما در گذر زمان می بینیم که چه زیرکانه و سیاستمدارانه کار کرده اند و چه خوب سود و منفعت برده اند ...
و عده ای نیز از هر طریق و به هر قیمت در پی بدست آوردن سود هستند و برایشان مهم نیست این سود از چه راهی بدست آمده است؛ حلال یا حرام.. به قیمت بی آبرو کردن دیگری یا ضایع کردن حق آن ها ...
فصل انار در جاده قم، سلفچگان یا جاده ساوه، دکه های فروش انار به فراوانی دیده می شود، و دیده اید روبروی هر دکه چندین صندوق قرار دارد و در هر کدام چندین ردیف انار درشت و سرخ رنگ چیده شده است، انارها به قدری از دور زیباست که اشتهای هر بیننده ای را تحریک می کند، و وسوسه خرید بسیاری را به آن دکه ها می کشاند، اما همین که نزدیکتر شده و به سراغ صندوق ها می روی می بینی که هیچکدام انار واقعی نیست، بلکه توپ های رنگ شده ای است که به شکل انار در آورده اند!
حال به نظر شما تمام آن توپ ها اگر در یک کفه باشند و فقط یک انار در کفه دیگر، آیا از جهت ارزش غذایی اصلاً قابل مقایسه اند؟
انار خون ساز است و مقوی قلب، مُفرّح و از بین برنده چربی و دفع کننده سموم داخلی و تنظیم کننده حرارت بدن؛ ولی آن توپ ها چه؟
این مثال و مثال ابتدای بحث در مقدمه را برای آن آوردیم تا تفاوت گمراهی و هدایت را روشن شود. گمراهی شبیه همان توپ هاست و هدایت شبیه انار.
تمامی پیامبران آمدند تا فرق توپ و انار را به ما بفهمانند.
آنان کسانی هستند که به بهای از دست دادن هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی می شوند. اما این داد و ستد هیچ سودی برای ایشان نداشت و در شمار هدایت یافتگان راه نیافتند.
آمدند تا بگویند تو اگرچه از راه دروغ و رشوه و خیانت و ... منافع و سودها فراوانی به چنگ می آوری و از راه صداقت و راستی چیزهایی را در ظاهر از دست می دهی یا به ظاهر چیزهای نازل و ناچیز به کف می آوری، اما این دو دستاورد هرگز با یکدیگر قابل مقایسه نیستند، و تفاوت از زمین تا آسمان است.
در قرآن کریم این مقایسه را در چهره ی منافقین به ترسیم کشیده است؛ بیان می کند که منافقین گوششان بدهکار این حرف ها نیست، انارها را داده و توپ ها را بر می دارند، و این معامله ای است که هیچ سودی به همراه ندارد، و سرانجام نیز ایشان را به سود و بهره ای هدایت نکرده و به منفعتی نمی رساند.
چون پاره ای از معامله ها همان طور که در مقدمه ذکر شده، در ظاهر و در مقدمه راه منفعتی در پی ندارند، اما سرانجام سودی فراوان حاصل می شود، مثل صیادی که تور خالی را به آب می اندازد اما دیری نمی گذرد که همان تور را با ماهی های فراوان به چنگ می آورد، اگر چه ممکن است تورش به ظاهر فرسوده و یا پاره شود، اما در برابر سود گزافی که به چنگ آورده است، هیچ است.
اما منافق نه اکنون سودی می برد، نه سرانجامش به سودی هدایت می شود تو گویی در حقیقت هم دام را از دست داده و هم ماهی را.
دام هرباره ماهی آوردی ماهی اینبار دام ببرد [سعدی]
از این رو قرآن کریم در این آیه کریمه می فرماید: اُولئک الّذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجرتهُم و ما کانوا مُهتدین
آنان کسانی هستند که به بهای از دست دادن هدایت، خریدار ضلالت و گمراهی می شوند. اما این داد و ستد هیچ سودی برای ایشان نداشت و در شمار هدایت یافتگان راه نیافتند.
فرد منافق و کسی که همچومن منافقان عمل می کند و آن ها را راهبر خود قرار می دهند، سود و زیان خود را نمی شناسد و لذا هدایت را با ضلالت معامله می کند. (اشتروا الضلالة بالهدی) یادمان نرود که دنیا همچون بازار است و مردمان، معامله گر و مورد معامله، اعمال و انتخاب های ماست.