جام جم سرا:
رد انگشت همسایهها هنوز در کوچه هست؛ همسایههایی که تنها شاهدان اسبابکشی اجباری بودند. در سکوت، ماموران شهرداری منطقه یک از راه رسیدند و هرچه در خانه بود را بردند و دم در، ماموری را به پاسبانی گذاشتند؛ ماموری که ساکت است و به هیچ سوالی جواب نمیدهد.
روز ورود ماموران شهرداری به خانه سیمین و جلال، همسایهها با علی خلاقی تماس میگیرند تا به او بگویند، خانهای که همسرش وصی قانونی صاحب آن بوده در حال تخلیه است و معلوم نیست چه بر سر اموال سیمین میآید. بر سر کتاب گمشده «کوه سرگردان»، برسر دیگر دستنوشتههای یادگاری سیمین و جلال. همسایهها از روی حق همسایگی تماس گرفته بودند اما شهرداری چطور توانسته حق مالکیت به انجام نرسیده خود را اینطور کف دست خانه بگذارد؟ برای یافتن دلیل این اسبابکشی ناگهان و در سکوت، باید کمی به عقب برگشت. کادو تولد سیمین دانشور امسال تلخ بود. در روز تولدش ناگهان خبر رسید که شهرداری منطقه یک بدون اطلاع دخترخوانده و وصی قانونی سیمین، خانه را از ویکتوریا دانشور- خواهر سیمین- خریده و چک آن را هم صادر کرده است. اما در واکنش به این اتفاق، علی خلاقی، همسر و وکیل لیلی ریاحی فرزندخوانده سیمین دانشور و جلال آلاحمد گفت که به این موضوع اعتراض خواهد کرد: «خانم ویکتوریا دانشور بهصورت یکطرفه اقدام به فروش منزل این دو نویسنده به شهرداری کرده. من با متن وصیتنامه و حکم دادگاه بدوی مبنی بر تملک ثلث اموال و تملک تمامی آثار مکتوب سیمین دانشور به شهرداری مراجعه کردم و مدیرکل املاک شهرداری منطقه یک پس از مشاهده مدارک من با تایید آنها و اظهار تعجب از عمل غیرقانونی ویکتوریا دانشور به بنده اعلام کرد ماجرای فروش این خانه به حالت تعلیق درخواهد آمد تا زمانی که دادگاه در مورد این وصیتنامه، نتیجه قطعی را اعلام کند.»
اما داودی، مسوول روابط عمومی شهرداری منطقه یک نگاه دیگری به ماجرا دارد: «این خانه خریداری شده و به زودی بهعنوان «خانه ادبیات» آغاز به کار خواهد کرد.» وقتی از او میپرسم که شهرداری برای مرمت و احیای خانه سیمین و جلال با میراث فرهنگی همکاری میکند؟ جوابش منفی است و دلیلش هم اینکه سازمان میراث فرهنگی تنها میتواند در بحث حفاظت فیزیکی با شهرداری همکاری کند. اما غریب اینکه خانه امید این دو نویسنده به ثبت سازمان درآمده و حالا که خالی از آدمها و وسایل و کتابهایش شده، خدا میداند نگهدارنده آن چطور قرار است ستونهای لرزانش را سرپا نگه دارد؟ حالا باید «به کی سلام کنم؟» کجا باید دنبال دستنوشتههای آخرین رمان سیمین دانشور و متن نامههای شخصی جلال بگردم/بگردیم؟ کسی چه میداند. خانهای که قرار بود خانه سیمین و جلال باشد، قرار است خانه ادبیات نام بگیرد. آن هم با پنجمیلیاردتومانی که شهرداری منطقه یک بابتش هزینه کرده و سهمیلیاردتومانش را هم به ویکتوریا دانشور چک داده است.
صبح جمعه در برنامههای تهرانگردی رییس شورای شهر، ماجرا به اطلاع احمد مسجدجامعی هم رسید. اول باور نکرد و پرسید: «حتی آن پرتره سیمین که آیدین آغداشلو کشیده بود را هم بردند؟» و وقتی که خلاقی تایید کرد و گفت: «کل خانه را جارو کردهاند» موضوع نگرانکنندهتر از قبل شد. مسجدجامعی قول پیگیری از شهرداری منطقه یک را داد اما نگرانیها هنوز بر سر جای خود باقی است. شاید خلاقی و همسرش بتوانند با رای دادگاه، مانع از فروش خانه به شهرداری شوند. شاید در روی پاشنه همیشگی نچرخد و برای یکبار هم که شده، خانه امید ادبیات معاصر، چراغش خاموش نشود اما تکلیف آنهمه که از این خانه رفته چه خواهد شد؟ اسبابکشی مرکز باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی که کاملا تحت نظر دولت انجام شد، آن همه خسارت و از دست رفته روی دستها گذاشت، حالا معلوم نیست که در پایان این قصه، چقدر از آنچه در خانه این مرد و زن داستاننویس بوده سالم بهجای خود برگردد. هر تکه از اسباب خانه سیمین و جلال، کلید قفلی است که تا به حال گشوده نشده و چون رازی در خانه مانده و بعید نیست این اسبابکشی اجباری و خاموش، بعضی از قفلها را برای همیشه قفل نگه دارد و تا سالها، عابران کوچه ارض، از خود بپرسند: «به کی سلام کنم؟» به خانهای که بهجای «سیمین و جلال» عنوان «ادبیات» را بر پیشانی گذاشته یا به مکانی که از خاطره، خالی شده و به جایی برای جدال وراث بدل شده است؟(سعید برآبادی/شرق)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوما به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.