مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

حواسم پـرت آفتـاب شـد

[ad_1]

حواسم پـرت آفتـاب شـد

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خانه فیروزه‌ای >‌یاسمن رضائیان:
در دنیای کوچک خودم چیزهای زیادی دارم که ارزشمندند. آن‌هایی که برای به‌دست‌آوردنشان تلاش کرده‌ام، دویده‌ام، مدام با خودم تکرار کرده‌ام، خندیده‌ام و برای روشن شدن دنیایم روی نوک پاهایم ایستاده‌ام و پرده‌ها را کنار زده‌ام تا آفتاب به درونم بتابد.

کنار این‌ها، داشتنی‌هایی هم هستند که اتفاقی به دست آمده‌اند‌. شبیه نمره‌ی خوب امتحان زبان که از قبل برایش آماده نبودم. این خوشی‌های اتفاقی، تقاطع‌هایی هستند که خستگی‌های وقت و بی‌وقت تلاش‌کردن را به هم وصل می‌کند و حالم را خوب می‌کند.

درست مثل حس یک استکان چای بی‌مقدمه در ساعتی از روز که رو به غروب می‌رود و ذهنت را از دغدغه‌های کتاب‌ها و مسئله‌ها خارج می‌کند.

در دنیای کوچکم چیزهایی دارم که نمی‌دانم چه‌طور اتفاق افتاده‌اند. گاهی با خودم می‌گویم شاید آن‌ها را در خواب خواسته‌ام. برای به‌‌دست‌‌آوردنشان ندویده‌ام، گریه نکرده‌ام؛ اما حسی در قلبم داشته‌ام که می‌دانستم می‌خواهم آن‌ها را داشته باشم.

گاهی حواسم نیست و آرزو می‌کنم. یک لحظه در عمیق‌ترین حالت‌ ممکن برای خواستن اتفاقی قرار می‌گیرم، آن را به زبان می‌آورم و بعد به کلی فراموش می‌کنم. اما تو یادت می‌ماند. یادت می‌ماند و یک روز، در یک لحظه آن اتفاق خوب را در دنیایم رقم می‌زنی.

آرزوهای من از قبل برآورده شده‌اند، تو تمام آن‌ها را به من داده‌ای و فقط باید صبر کنم تا زمانش برسد. می‌دانم هر روز که می‌گذرد بیش‌تر از قبل به آرزوهایم نزدیک می‌شوم.

* * *

هیچ‌کس زیبایی را یاد نمی‌گیرد‌. همه از زمانی که یادمان می‌آید می‌دانستیم زیبایی چیست و آن را تشخیص می‌دهیم‌. زیبایی‌ها را از ابتدا درک می‌کنیم. زیبایند چون با ذاتمان ارتباط دارند و شاید از همان روزهای اول که یادم نمی‌آید تو را خواسته بودم. شاید در یک لحظه‌ی سخت و شاید هم در انتهای یک اتفاق خوب.

 زیبایی تو، جهان تو و آفرینشت هماهنگی بی‌نظیری با دنیای من دارد و من این زیبایی بی‌‌مانند را خواسته بودم‌. حالا از آرزویی که نمی‌دانم کی بر زبان آورد‌ه‌ام‌ بی‌نهایت خوشحالم.

* * *

گفته بودی صدای قلب‌ها را می‌شنوی. صدایی که با آن در سکوت با خودم حرف می‌زنم. گفته بودی تو را بپرستیم که این راه مستقیم است.

گفته بودی به کسی که تو را می‌خواند نزدیکی و او را اجابت می‌کنی. تو تصویر زیبایی از خودت در ذهن من شکل دادی و من لابد یک‌بار در سکوت خودم خواسته بودم همیشه کنارم باشی.

 تو شنواترین شنوندگان هستی، صدای درخواست مرا شنیدی و این‌طور حضورت را تا انتهای مرزهای دنیایم ادامه دادی. مثل آفتاب عصر پاییز که به‌اندازه‌ی هیچ آفتاب دیگری حالم را خوب نمی‌کند.

حضور تو می‌تابد. من روشن می‌مانم و دلگرم. حالا می‌توانم گهگاه در پیشگاه این آفتاب چشم‌هایم را ببندم و به دنیای کوچکم فکر کنم.

جهانِ منحصر به‌فرد من رو به تکامل دارد. تو خلق می‌کنی، نور می‌بخشی و برآورده‌ می‌کنی.‌ دنیای من با تو در زمان پیش می‌رود. با تو ابعاد تازه‌ای را کشف می‌کند. با تو خیالم از همه‌چیز راحت است.

* * *

قرار بود از دنیای خودم به تو برسم. قرار بود به خودم یادآوری کنم اتفاق‌های زیبایی در دنیایم دارم که همه‌ی آن‌ها را تو خلق کرده‌ای‌. قرار بود بگویم چون زیبایی، همه چیز را زیبا خلق می‌کنی‌. اما کلمه‌هایم در ذهنم بالا و پایین پریدند و حواسم پرت شد.

حواسم رفت پی روشنایی‌ات، پی آفتاب بودنت‌. تو آن‌قدر وسیعی که اگر حواسم را جمع نکنم یادم می‌رود داشتم به کدام‌ صفت تو فکر می‌کردم.

درست مثل روزهای بارانی پاییز که ظرف آب از دست آسمان رها می‌شود و قطره‌های آب در جهان پخش می‌شوند، کلمه‌هایم از ذهنم رها شدند، در دنیایم پخش شدند و هر کدام یک صفت از تو را به یادم آوردند.

این ظرف رها شده‌‌ی کلمه‌ها را به‌حال خودش می‌گذارم. این آشفتگی را دوست دارم که باعث شد حساب کار از دستم برود. شاید همین امروز ظرف آب از دست آسمان رها شود و آشفتگی آسمان، آشفتگی ذهنم را بشوید. بعد دوباره در دنج‌ترین جای دنیایم می‌نشینم و نوشتن از زیبایی ممتد تو را ادامه می‌دهم.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

زیباترین شعرهای عاشقانهزیباترین شعرهای عاشقانه وقتی دلگیری و تنها زیباترین شعرهای عاشقانهرمان بادیگاردطنزپلیسیعاشقانهعکسشم …بخونید اگه خوب بود بگید بازم بذارم آروم کلید رو توی قفل چرخوندم و درو یواش باز کردم عینک بزنیم یا نزنیم؟ چه شد که من …حدود یک سال است که چشمانم دیگر متن روی تلویزیون ۴۲ اینچی را از فاصله ۴ متری و متن رمان تقـــــــــــــــــــــاصواقعا متفاوتهامکان نداره رمان تقـــــــــــــــــــــاصواقعا متفاوتهامکان نداره از خوندنش پشیمون بشیمتن کامل شازده کوچولو شازده کوچولو یا شهریار کوچولو به فرانسوی ‏ داستانی نوشته آنتوان دو سن کلبه تنهایی من قسمت شانزدهم و هفدهم رمان قرار …کلبه تنهایی من قسمت شانزدهم و هفدهم رمان قرار نبود ادبیات معاصر ادبیات معاصر ایران هوا که تاریک شد برگشتم وقتی در را باز کردم دیدم زنی روبرویش رمانی عاشقانه و زیبا که هرگز از خوندنش پشیمون …یک قدم تا عشق باد سرد پاییزی به صورتم تازیانه می زد، زیپ پالتویم راتا روی چانه بالا شعر نو قشنگ درباره دوستی شعرقشنگدربارهدوستیمجموعه اشعار شاعران معاصر و شاعران جوان بزرگترین پایگاه ادبی شعر فارسیدانلود رمان دو تخس شیطون خاتون آنلاینخاتون آنلاین مجله تفریحی بانوان ، آشپزی سبک زندگی زایمان مدل های جدید و ،اس ام اس پناهندگی دات کام مشاهده مبحث خاطرات و اخبار …آخرین بازدید شما امروز امروز نوامبر صفحه اول خاطرات و تجربیات مهاجرتانجمن زنان موفق وسخت کوش آی وی افی نوین …آیویاف چیست؟ و فرق آن با سایر روشهای کمک باروری از قبیل میکرو اینجکشن، زیفت و گیفت مصاحبه با سحر قریشی از راز های زندگی تا آمادگی …سحر قریشی یکی از بازیگران جوانی است که پله‌های ترقی را خیلی زود و سریع طی کرد و به یک بدون ویرایش اضطراب بشدت اذیت کننده چند روزه اخیر کم کم تبدیل به خشم شد و بالاخره من و با احساس تیر سیر الی الله از حکیم فرزانه آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری نقل شد که روزی خدمت آقای مجتهدی رفته و در انجمن زنان موفق و سخت کوش آی وی افی صفحه آیویاف چیست؟ و فرق آن با سایر روشهای کمک باروری از قبیل میکرو اینجکشن، زیفت و گیفت طرز تهیه رب خانگی یاد بگیر دات کامطرز تهیه رب خانگی که سالم و مطمئن و بدون مواد نگهدارنده بوده و این رب را چند سال بدون چهار ستاره مانده به صبحنام کتاب چه‌گونه ترنج دانش‌مند شد نویسنده گیتی صفرزاده تصویرگر علی‌رضا کریمی


ادامه مطلب ...