به همین خاطر، خیلی از زوج ها یکدیگر را تا پای سفره عقد نمی دیدند و اولین دیدارشان وقتی بود که داماد تور سپید را از روی صورت عروس کنار میزد و هر دو با خجالت، سلام و علیک سردی با هم می کردند و زندگی مشترک آغاز میشد.
آن روزها طلاق هم پدیدهای خارج از عرف بود. زوج ها باید در هر شرایطی پای هم می ماندند و کم پیش می آمد که دو نفر از هم جدا شوند.
حالا اما روزگار تغییر کرده است و جوان ها حق دارند یکدیگر را پیش از ازدواج با آگاهی و نظارت خانواده های شان ملاقات کنند اما برخی عقاید اشتباه روزگار گذشته تغییر نکرده است برای مثال هنوز هم برخی خانواده ها به فرزندان شان می گویند علاقه و محبت بعد از ازدواج بوجود می آید و این که هیچ احساسی به طرف مقابل ندارند، دلیل قانع کنندهای برای ازدواج نکردن با او نیست اما حقیقت این است که وقتی فردی برای ازدواج با شما پیش قدم میشود باید تأثیری بر قلب تان داشته باشد و اگر دیدنش هیچ حسی در شما ایجاد نمیکند یا نسبت به او احساس منفی دارید مثلاً قیافهاش، جسمش ، صدایش یا رفتارش را نمی پسندید ، نباید با او ازدواج کنید.
البته ازدواج صرفاً با توجه به ظاهر یک نفر یا به قول جوان ها ازدواج بر مبنای عشق در نگاه اول هم درست نیست.
به هر حال کیفیت احساس آدم ها همیشه مثل آن حس خوش نگاه اول نمیماند. شعله های عشق های تند، زود و به ناگهان خاموش میشود و آنچه حقیقتاً یک زندگی مشترک را حفظ میکند علاقه قلبی متعادل، وفاداری و تعهد است که معمولاً در عشاق پر تب و تاب و شتابزده ، از آن خبری نیست.
مریم یوشی زاده – خبرنگار جام جم آنلاین
برای آموختن چیزهای جدید هیچ وقت دیر نیست؛ اما بهترین روش شروعِ یادگیری، چیست؟
حتی زمانی که امتحانات مدرسه در حافظه مان کم رنگ شده اند و سال ها از آن روزها گذشته اسـت، اشتیاق مان برای کسب دانش همچنان ادامه دارد. خواه دنبال به دست آوردن مهارتی جدید یا تسلط در یک زبان خارجی باشیم و خواه در پی یادگیری نواختن یک آلت موسیقی یا جست و جوی عشق تازه، ما شاگردان مادام العمر هستیم. حتی اگر صرفا نیاز داشته باشیم که مطالعه کنیم تا در مسابقه اطلاعات عمومی برنده شویم یا فردی را که دوست داریم، تحت تاثیر قرار دهیم، باید بدانیم که این آموختن هرگز پایان نمی یابد. حالا به این حقیقت توجه کنید: برخی از رایج ترین راهکارها کاملا بی فایده هستند، اما خبر خوب این اسـت که می توانیم درباره چند راز یادگیری موفقیت آمیز صحبت کنیم. مهم نیست چند سال تان اسـت و چه توانایی هایی دارید، زیرا این رازها می توانند برای شما کارساز و مفید باشند.
زمان یادگیری
بزرگسالان مسن مغزشان در صبح فعال تر اسـت. در طی تحقیقی که در مورد گروهی از افراد بین 60 تا 82 سال صورت گرفت، مشخص شد این افراد در ساعات هشت و نیم صبح تا ده و نیم صبح، بهتر از ساعات بین 1 بعدازظهر تا 5 بعدازظهر، می توانند تمرکز داشته باشند و کمتر حواس شان پرت می شود و در آزمون های حافظه، موفق تر هستند. درواقع، اسکن های fMRI نشان دادند که مغز این افراد در بعدازظهر «خوب عمل نمی کند»- آنها به حالتی که اصطلاحات عدم حضور گفته می شود، تغییر وضعیت می دهند که همراه با خیالبافی اسـت. درست برعکس، در بزرگسالان جوان، مناطق مغزی مرتبط با کنترل توجه، در بعدازظهر نیز همچنان بسیار فعال هستند.
نتایج پژوهش ها حاکی از آنند که مطالعه و یادگیری زبان در بعدازظهر بهتر بوده و تمرین نواختن پیانو یا هر ساز موسیقی دیگر، در آخر شب، موثرتر اسـت. چرا زمان بندی یادگیری، مهم اسـت، ما می دانیم که خواب بعد از یادگیری یک مطلب یا مهارت جدید، به تثبیت حافظه کمک می کند.
در رابطه با یادگیری حرکتی، «پنجره حساس» بین یادگیری و خواب، کوتاه تر اسـت. این موضوع که آیا بزرگسالان هم می توانند به اندازه نوجوانان از این پنجره ها بهره مند شوند یا نه، مشخص نیست. شواهد حاکی از آن اسـت که نوجوانان و جوانان، قابلیت یادگیری بیشتری دارند و بهتر می خوابند.
خودتان را امتحان کنید
در یک مطالعه که مهر تاییدی بر اهمیت آزمون گرفتن از خود اسـت، از دانش آموزان خواستند تا معنای 40 لغت سواحیلی را یاد بگیرند. آنهایی که در جلسه آموزشی، مجبور بودند این لغات را مدام تکرار کنند، در آزمونی که یک هفته بعد برگزار شد، به طور متوسط، 80 درصد نمره آزمون را کسب کردند. در حالی که دانش آموزانی که آن لغات را فقط خواندند و هیچ آزمونی از خودشان به عمل نیاوردند، به طور متوسط فقط 36 درصد نمره آزمون را کسب کردند. تعداد دیگری از تحقیقات، از این ایده که رسم نمودار برای نشان دادن ایده ای که متن معرفی می کند، برای فهم آن ایده بسیار مفید اسـت، پشتیبانی کردند.
اگر به نظرتان این کار سخت اسـت، نگران نباشید مشکل اینجاست که ما به جای نتیجه گیری کلی، تلاش می کنیم که اطلاعات را بازبابی کنیم. به نظر می رسد که پاسخ داده شده، با منطق افزایش توانایی در یادآوری توسط خودمان، در تضاد اسـت.
این یافته ها بسیار شگفت انگیز هستند! محققان حافظه، یک فرضیه قدیمی دارند که می گوید در حافظه، از سوال تا جواب، مسیرهایی وجوددارد- و این همان قسمتی اسـت که اشتباه بودنش معلوم شد- و شما با حرکت در مسیر خودتان، بیشتر یاد می گیرد تا با حرکت در مسیری دیگر، یافته های او نشان می دهند که احتمالا ما باید در مورد چگونگی عملکرد حافظه دوباره بیندیشیم. این یافته ها به یادگیرندگان بی ذوق و شوق سراسر دنیا نیز امیدواری می دهد و می گوید برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست.
چه اتفاقی ممکن اسـت افتاده باشد؟ یادگیری فعال، موجب می شود سیستم عصبی درگیر انجام فعالیتی خاص شود و این، حالتی بسیار مساعد برای یادگیری ایجاد می کند که حتی پس از پایان یافتن آموزش، برای مدتی باقی می ماند. در حالی که این حالت به وجود بیاید، مغز شروع به پردازش چیزهایی می کند که قبلا یاد گرفته شده اند. این اتفاق در طول فرآیند یادگیری فعال، اتفاق می افتد.
یادگیری منفعلی که به دنبال مطالعه فعال بیاید، می تواند به بزرگسالان مسن تر در یادگیری فهرستی از لغات، کمک کند. داوطلبان آزمایش اعلام کرده اند که در طول انجام آزمایش در حالت منفعل، حتی متوجه نمی شدند که لغات تکرار می شوند.
اگر می خواهید این را امتحان کنید، پس توجه کنید: در صورتی که شما کار نسبتا آسانی را انجام می دهید، یادگیری منفعل، موثر اسـت. مثلا در حالی که می خواهید شام را آماده کنید، به فهرستی از کلمات یک زبان خارجی نیز گوش دهید یا یک امیل تایپ کنید.
از حواس پرتی استفاده کنید
حواس تان پرت می شود؟ پس این مطلب برای شما مفید اسـت.
مردم، یک فرضیه کلی دارند که می گوید، توجه تقسیم شده، خوب نیست. درست اسـت که اگر شما مدام مطالعه را متوقف کنید و پیام کوتاه بفرستید یا با هدفون به موسیقی گوش دهید، نمی توانید به خوبی زمانی که بی وقفه مطالعه می کنید، یاد بگیرید. یادگیری دارای یک قسمت دیگر نیز هست و آن مهارت بازیابی اسـت. مردم در مورد نقش توجه تقسیم شده در یادآوری بعدی، چیزی نمی دانند. نکته اینجاست که اگر شما هنگام یادگیری دچار حواس پرتی می شوید، حواس پرتی می تواند برای شما، مفید هم باشد.
جالب این که، حواس پرتی در یادگیری و یادآوری، عاملی قدرتمندتر و کمک کننده تر از عوامل زمینه ای محیطی مانند بو اسـت. پیامدهای مهم تری در این مورد وجود دارد: «در زمان آموزش، فرد باید محل یادگیری و محل استفاده از مهارت یادگرفته شده را در نظر داشته باشد» اگر می خواهید به یاد بیاورید که در محیطی که احساس حواس پرتی داشته اید، چه چیزی یاد گرفته اید- مثلا در شب امتحان در یک شهر ناآشنا یا یک محیط شلوغ بودهاید- بهتر اسـت در محیطی باشید که حواس تان را پرت کند.
مطالعه دونفره
با این که مطالعه انفرادی، مهم اسـت، اما انجام دادن یک کار مشکل با همکاری یک نفر دیگر، می تواند سودمند باشد. مطالعه را به شکل گروهی انجام دهید. وقتی شما این کار را در گروه های کوچک 3 تا 6 نفره انجام می دهید، می توانید از توصیه های خردمندانه گروه خود بهره مند شوید. مطالعه گروهی به دو عنصر کلیدی، جهت ایجاد یادگیری معنادار، نیاز دارد: بحث و گفت و گو و فعالیت های حل مسئله. اگر اعضای گروه از یکدیگر آزمون به عمل آورند، همه اعضا، برای آزمون واقعی، آماده خواهند شد. اگرچه، پس از بحث و انجام آزمون گروهی در مورد موضوع مطالعه، بسیاری از مسائل پیچیده، روشن می شوند، اما شما باید خودتان به تنهایی، برای برطرف کردن مشکلات یادگیری تان، بر روی آنها کار کنید.
افرادی که در طول هفته به مدت 6 تا 8 ساعت بازی های کامپیوتری هیجان انگیزی مانند Call of Duty را بازی می کنند در شرایط آزمایشگاهی، که یادگیری در آن نیازمند هماهنگی دست ها و چشم هاست، بهتر عمل می کنند و یادگیری آنها سریع تر اسـت. این افراد در ابتدای آزمایش، زیاد خوب عمل نمی کنند ولی عملکرد ضعیف شان به سرعت بهبود می یابد. بازی های کامپیوتری، توانایی مغز این افراد را در هماهنگی سریع بین چشم ها و دست ها، افزایش می دهد.
بازی های هیجان انگیز، که مراحل آنها به مرور سخت تر می شود، نیازمند هماهنگی بصری، شناختی و حسی و حرکتی هستند که در طول بازی، به مرور این هماهنگی بیشتر می شود. به همین دلیل بازی های هیجان انگیز نسبت به بازی های آرام، تاثیر بیشتری بر روی سیستم حسی و حرکتی ما دارند. تا زمانی که متغیرهای گوناگونی وجود داشته باشند، نمی توان اطمینان داشت که بازی های معمولی، تاثیری بر عملکرد ما در دنیای واقعی داشته باشند. اما اگر یک بازی جدید نیازمند به کارگیری سیستم حسی و حرکتی ما نباشد، بازی کردن آن، برای چند ساعت در هفته، می تواند سرمایه گذاری ارزشمندی باشد.
معلم بازی
اگر می خواهید چیزی را به یاد داشته باشید، آن را آموزش دهید. به دانشجویان کالج ویلیامز، 10 دقیقه فرصت دادند تا در مورد نبرد لایت بریگید یک متن 1500 کلمه ای را بخوانند. افرادی که از قبل به آنها گفته شده بود، مطلبی را که می خوانند باید امتحان بدهند، نسبت به افرادی که اطلاع قبلی نداشتند، مطالب بیشتری را از متن به یاد می آوردند و حافظه شان سازماندهی بهتری داشت. بهتر اسـت افرادی که به طور مستقل مطالعه می کنند، از مزایای این روش استفاده کنند.
تحقیقات نشان می دهد که معلم بازی یا همان بازی کردن نقش معلم برای دیگران، به همان طریق که در بالا گفته شد، به یادگیری ما کمک می کند و اگر شما واقعا نقش معلم را داشته باشید، کارتان را بهتر انجام می دهید. بیان مطالبی که یادگرفته اید به زبان خودتان، مزایای ثابت شده فراوانی دارد. این کار بازیابی اطلاعات از حافظه را فعال می کند و به سازماندهی افکار و پرکردن شکاف های یادگیری، کمک می کند. معلمان، معمولا دانش آموزان خود را برای امتحان آماده می کنند، اما این کار به هیچ وجه موجب تشویق دانش آموزان به اخذ راهبردهای یادگیری که در نهایت موجب افزایش نمره آنها می گردد، نمی شود.
دواچی معتقد اسـت که نتیجه کار او نشان می دهد استراحت بر بهبود عملکرد حافظه، موثر اسـت.
اگر در تلاش هستید تا فهرستی از واژه ها یا وقایع تاریخی مهم را حفظ کنید، یک توقف مناسب، بعد از مطالعه، می تواند به یادآوری بیشتر آن اطلاعات کمک کند. دواچی می گوید: «این چیزی اسـت که ما اصلا قدر آن را نمی دانیم، مخصوصا در دنیای امروز، که فن آوری اطلاعات ما را مجبور کرده مانند یک ساعت کار کنیم.»
اما «توقف مناسب» چیست؟ دواچی بر روی این مورد نیز کار کرده اسـت. نتایج کار او می گوید: استراحت موجب بهبود عملکرد حافظه می شود و مدت این استراحت هر مقدار که باشد، در آن تعداد مختلفی از عصب ها یا کل مناطق مغز، نسبت به زمان یادگیری، فعال می شوند. بنابراین اگر قصد دارید مطلب دشواری را مطالعه کنید، بروید و کمی تنیس بازی کنید؛ این کار می تواند یک ترفند باشد. اگرچه استراحت کوتاه می تواند خیلی وسوسه انگیز یا حتی مفید باشد، اما هنوز نمی دانیم که مزایای خواب نیمروزی بیشتر اسـت یا کمتر و چگونه موجب یادگیری می شود.
از آموزش فاصله ای استفاده کنید
شما تعدادی روش بسیار عالی در شطرنج را آموخته اید، چه زمانی باید دوباره بازگردید و آنها را بازنگری کنید تا در زمان مناسب از آنها استفاده کنید؟ جواب این اسـت: «هرچه بیشتر، بهتر.» در مورد این که چه مقدار زمان باید صبر کنید، محدودیت هایی وجود دارد اما این مدت زمان خیلی طولانی اسـت. درست اسـت که گذشت زمان موجب می شود اطلاعات را دشوارتر به یاد بیاورید و زندگی به این شکل، حس بدی را در ما ایجاد می کند و اگرچه این موضوع برای ما خیلی سخت اسـت، اما موجب یادگیری بیشتر می شود. بنابراین زمانی که به اطلاعات نیاز دارید، مثلا وقتی یک هواپیما را هدایت می کنید یا شطرنج بازی می کنید، کارتان را بهتر انجام می دهید.
اگر می خواهید اطلاعات را برای مدت زمانی طولانی به یاد بیاورید، باید زمان زیادی را برای بررسی اطلاعات در نظر بگیرید. مثلا 10 درصد زمان،. بنابراین اگر می خواهید چیزی را برای یک سال، به یاد داشته باشید، آن را یک ماه پس از یادگیری تجدیدنظر کنید و بعد از بررسی اولیه هر ماه آن را مجددا بررسی کنید. برای این که چیزی را برای 10 سال به خاطر داشته باشید، باید سالی یک بار آن را بررسی کنید. کسی نمی داند که چه مکانیزم مغزی در پس این موضوع پنهان اسـت، اما وجود فاصله زیاد بین یادگیری، تجدیدنظر و یادآوری، به مغز می گوید که شما این اطلاعات را برای مدت طولانی لازم دارید.»
این کار را حتما انجام دهید
هیچ چیزی را از دست نداده اید- اگرچه نشستن و مطالعه کردن کار سختی اسـت و شما یک امتحان را خراب کرده اید، اما اصلا خودتان را ناراحت نکنید. دانشجویانی که خود را به خاطر اهمال کاری در مطالعه پیش از یک آزمون معمولی، می بخشند، در آزمون های بعدی، نسبت به دانشجویان دیگر، عملکرد بهتری دارند و کمتر اهمال کاری کرده و احساس مثبت تری در مورد خود دارند. بخشش خود و نادیده گرفتن احساسات منفی در مورد خود، می تواند عملکرد آینده ما را بهبود ببخشد. با این حال، این موضوع در مورد اهمال کاری های سریالی و مداوم، اصلا صادق نیست. اگر افرادی که اهمال کاری سریالی دارند، مدام خود را به خاطر اهمال کاری هایشان ببخشند، گرفتار افکار ناسالم و مزمن می شوند و ادامه اهمال کاری می تواند موجب حفظ این حالات منفی در آنها شود.
اگر شما این گونه هستید، نیاز به یک اقدام ویژه دارید. یادگیری نیازمند نیروی اراده و خودکنترلی در هر لحظه اسـت. نیروی اراده مانند یک عضله اسـت. اگر بیشتر از آن استفاده کنید، قوی تر می شود. اگر از نیروی اراده در یک زمینه استفاده کنید، می توانید آن را در زمینه های دیگر نیز بهبود بخشید. تلاش کنید، همیشه همه کارها را منظم انجام دهید. همچنین باید توانایی خود در نشستن و مطالعه کردن یا تمرین کردن و در کل به پایان رساندن کارها را، افزایش دهید. منتظر چه هستید؟ همین حالا شروع کنید.
مسئولیت پذیری نوعی نگرش اکتسابی اســت که از ابتدای زندگی (حدود سه سالگی به بعد) به تدریج ایجاد می شود. بنابراین والدین به عنوان نخستین متولی این امر بهتر اســت در ایجاد و رشد چنین حسی در فرزندان خود کوشش کنند. به طور کلی می توان گفت مسئولیت پذیری فرزندان بستگی زیادی به تجارب آنان در خانواده دارد. والدین به عنوان سرمشق و الگویی قوی می توانند خود با رفتاری حاکی از مسئولیت پذیری و با اتخاذ تدابیر آموزشی مناسب زمینه پرورش این حس را در فرزندان به وجود بیاورند. ایجاد این حس وقتی میسر خواهدبود که شرایط روحی و روانی کودکان را دریافته و تلاش کنیم موقعیت های مناسبی را برای قبول مسئولیت آنان فراهم کرده و انتظارات خود را متناسب با سن شان به طور دقیق و روشن بیان کنیم.
شاید در نظر بسیاری از والدین بزرگ ترین دغدغه و حتی مهم ترین درخواست از فرزند، درس خواندن باشد، اگرچه اهمتی این موضوع یعنی موفقیت در تحصیل بر کسی پوشیده نیست اما باید بپذیریم که درس خواندن همه زندگی فرزندان نیست و آنها باید بتوانند در هر دوره ای از زندگی و در مواجهه با هر موقعیت و بحرانی گلیم خود را از آب بیرون بکشند، اما برای این که فرزندانمان بتوانند به خوبی از پس مسئولیت های خود در زندگی برآیند باید از دوران کودکی حس مسئولیت پذیری را در آنان تقویت کرد.
واگذار کردن برخی از امور شخصی و حتی کارهای خانه به آنها با توجه به میزان توانمندی هایشان از جمله روش های موثر در آموزش و تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان اســت. در این صورت اســت که کودکان حس مشارکت و همکاری را تجربه می کنند و از این که می توانند مهارت هایشان را برای کمک به شما به کار گیرند، به خود می بالند و احساس مهم بودن می کنند، اما دادن وظایف کوچک به کودکان فوت و فن های ظریفی دارد.
مسئولیت پذیری چیست؟
به طور کلی مسئولیت پذیری یعنی قابلیت پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده اســت، البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری اســت که یک نفر به دیگری محول می کند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته می شود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن چه چیزی به دست می آورد. مسئولیت پذیری ویژگی هایی دارد که در ادامه به آنها می پردازیم.
نکته بسیار مهم درباره مسئولیت این اســت که اجباری برای پذیرش درخواست وجود نداشته و درواقع مسئولیت، انتخابی آگاهانه اســت، درست مثل قراردادی نانوشته که همه اجزای آن برای طرفین مشخص اســت. پذیرفتن مسئولیت همچنین نباید با احساس گناه یا بدهکاری یا اعمال زور و مبارزه همراه باشد، بلکه باید بدون فشار مالی یا عاطفی مطرح شود. اگر فردی احساس کند با زور او را مجبور به انجام کاری کرده اند، ممکن اســت خود او هم چنین روشی را در پیش بگیرد، یعنی علاوه بر نپذیرفتن آن مسئولیت، سعی کند از طریق زورگویی یا لجبازی به خواسته های خود برسد.
برخی والدین انجام این وظایف را کافی می دانند، اما باید به کودکان وظایفی درباره کارهای خانه نیز محول کرد تا علاوه بر مسئولیت پذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیت پذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند.
آموزش مسئولیت پذیری را از چه زمانی باید شروع کرد؟
برای آموزش مسئولیت پذیری، هیچ گاه زود نیست. همان طور که گفته شد یکی از روش های موثر آموزش مسئولت پذیری کودکان، واگذار کردن کارهای روزمره به آنهاست. کودکان دو، سه و چهار ساله عاشق کمک کردن هستند! پس از این ویژگی آنها استفاده کنید و آنها را دست کم نگیرید. البته در این زمینه، مرحله رشدی کودک و کارهایی را که می تواند انجام دهد در نظر داشته باشید. به عنوان مثال کودکان در سن دو سالگی قادرند لباس های کثیف را در سبد رختشویی بریزند، اسباب بازی ها را پس از بازی جمع آوری و هنگام شست و شوی لباس ها به کمک شما لباس های تیره را از لباس های روشن جدا کنند.
در سن سه سالگی نیز قادرند جوراب های شسته شده را با کمک رنگ و شکلشان جفت کنند، به یک گیاه آب دهند، چیزی را که زمین می ریزد پاک کنند و ظرف خود را از روی میز جمع کنند. در سن چهار سالگی نیز باید قادر باشند ظرف ها، قاشق ها و دستمال سفره ها را روی میز بچینند، حوله ها را تا کنند، گردگیری کنند، در مرتب کردن رختخواب خود کمک کنند، شیر بریزند و با یک جاروی کوچک زمین را جارو کنند. بنابراین می توانید با توجه به توانایی فرزندتان، از همین سنین اقدام به دادن وظایف خانه به آنها کنید.
1- کودکان را دست کم نگیرید: اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجام شان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آنها حتی ممکن اســت کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آنها به خوبی قادر به انجامش هستند.
2- وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهدشد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آنها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام دهد.
3- به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» اســت: کودکان خردسال عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند.
4- دقبقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام دهید: درواقع به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد.
5- تا جایی که ممکن اســت کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده اســت. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده اســت، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید. سرزنش کردن سبب می شود کودک تصور کند هرگز نمی تواند شما را راضی نگه دارد بنابراین دست از تلاش بر می دارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا می کند، بر آنها مسلط می شود و از عهده انجام کارها بهتر بر می آید.
6- به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید: مثلا به جای «اگر لباس های مهمانی را درنیاوری...» از این عبارت استفاده کنید «اگر می خواهی بازی کنی اول باید لباس های مهمانی را درآوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت در می آید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.
7- عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد: کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب سهل انگاری یا اشتباهش را بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازی هایش در اتاق پذیرایی سر باز می زند، اسباب بازی ها به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند، اگر لیوان شیر را می ریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود یا اگر به خاطر اتلاف وقت سرویس را از دست می دهد، با اتوبوس به مدرسه برود.
9- تاکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمی کند: کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون این که انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویق های کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیده فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود.
10- با همسرتان هماهنگ باشید: اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید و درباره قوانین خانه و انتظارات تان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.
11- فراموش نکنید که خودتان الگوی خوبی برای آنها باشید: اگر از فرزندتان می خواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید و وسایل تان را دور و بر خانه پرت نکنید.