جام جم سرا: گمان نمی کنم کسی باشد که از ایجاد تنوع در زندگی مشترک استقبال نکند! شاید برخی از افراد هم با اینکه به تنوع بخشیدن در زندگی علاقه دارند اما نگران هزینه های آن باشند. طبیعی است ممکن است این تغییر مقداری هزینه در بر داشته باشد اما می توانید به سادگی هزینه های آن را مدیریت کنید و با استفاده از ساده ترین شرایط بهترین احساس تنوع را در زندگی خود ایجاد کنید.
برای این کار لازم است هر یک از زن و شوهر علاقه مندی های مربوط به همسر خود را بشناسند. کار سختی نیست فقط کافی است کمی دقیق باشید.
قابل توجه آقایان
چند شاخه گل
روحیه خانم ها احساسی و لطیف است. به جرأت می توان گفت که هیچ خانمی نیست که از دیدن چند شاخه گل هیجان زده و خوشحال نشود. این یک خصوصیت خوب است که خدا در وجود خانم ها به ودیعه گذاشته است. گل مورد علاقه همسرتان را بشناسید و چند شب در ماه هنگامی که به خانه می روید برای همسرتان گل بخرید. حس تازگی و طراوتی که گل به روحیه و خانه می بخشد، نوعی حس تازگی و شادمانی است.
هدیه های بی مناسبت
برای همسرتان وقت بگذارید و برایش چیزهایی مثل لباس یا روسری بگیرید و آن را کادو کنید. برای اطمینان به فروشنده بگویید که در صورت مورد پسند واقع نشدن همسرتان برای تعویض یا تغییر رنگ جنس خریداری شده، مجدداً به مغازه مراجعه خواهید کرد. وقتی به خانه رسیدید هدیه را به همسرتان تقدیم کنید و بگویید که فقط به مناسبت دوست داشتن برای او هدیه خریده اید! آیا همیشه باید برای ابراز محبت و عشق به دنبال مناسبت ها گشت!؟
هدیه های مناسبتدار
در زندگی همه ما مناسبت های زیادی وجود دارد که با یاد آوری شان کاممان شیرین می شود و خاطرات مانند یک لبخند بر لبانمان منحنی می سازد. سالگرد عقد، سالگرد ازدواج، سالروز تولد همسر و فرزندان و… یک تقویم داشته باشید و این مناسبت ها را در تقویم برای خودتان ثبت کنید. چند روز مانده به فرا رسیدن مناسبت مورد نظر هدیه ای تهیه کنید و با تقدیم آن به همسرتان، لبخند های شیرین او را تبدیل به یک خاطره خوب کنید. اگر احتمال می دهید در زمان فرا رسیدن یک مناسبت دست و بالتان تنگ باشد؛ از مدتی قبل اقدام به پس انداز کنید تا در هنگام نیاز بتوانید هدیه خوبی بخرید.
یادداشت های گاه و بیگاه
شاید به زبان آوردن جمله دوستت دارم برای مردها به لحاظ ساختار روحی و اخلاقی مان قدری سخت باشد. هر چند وقت یکبار هنگامی که همسرتان خواب است و شما آماده رفتن به محل کار می شوید یا هر زمان دیگری که خودتان مناسب می دانید، روی یک برگه کوچک جمله دوستت دارم را بنویسید. بنویسید که از همسرتان متشکرید بخاطر همه زحمت هایی که در خانه و کارهای خانه می کشد و کاغذ را در دید او بچسبانید.
به قول و قرارهایتان سر وقت عمل کنید
اگر به همسرتان قول داده اید که در زمان معینی کار خاصی را که مد نظر اوست، انجام دهید حتماً به قول خودتان عمل کنید. خوش قول بودن برای خانم ها اهمیت بسیاری دارد. اگر انجام کاری در توان شما نیست هرگز قول آن را ندهید!
وسایل خانه برای خانه هستند!
هرچقدر هم که خانم شما کدبانو و خانه دار باشد، اما این اصلاً گزینه مناسبی نیست که به همسرتان به عنوان کادو؛ وسایل خانه هدیه بدهید! شاید با خرید برخی از لوازم خانه همسرتان ابراز خوشحالی کند اما قطعاً در دلش با خود خواهد گفت که این برای خانه بود! پس من چه؟ به روحیه زنانه همسرتان احترام بگذارید و اگر برای خانه وسیله ای را که لازم داشتید خریداری کردید در کنارش یک هدیه هم برای همسرتان بگیرید.
قابل توجه خانم ها
به همان اندازه که شما از تنوع و هدیه لذت می برید، همسر شما هم علاقمند به توجه و خوش رویی شماست. چاشنی هدیه و محبت هم روند زندگی را به سوی رضایت بخش بودن هدایت می کند. پس برای هدیه دادن به همسرتان در نظر داشته باشید:
جوراب و زیرپوش برای هدیه... نه!
شاید بعضی از مرد ها مدام نوک جورابشان پاره شود یا زیاد از حد با زیرپوش های رنگ و رو رفته و زهوار در رفته توی خانه احساس راحتی کنند، اما با دیدن جوراب و زیرپوش زیر جلد کاغذی کادو شاید یک مقداری بخورد توی ذوقشان! برای هدیه دادن گزینه های بهتری را انتخاب کنید هر چند که جوراب و زیرپوش هم نیازهای عمیق و اساسی آقایون هستند!
هدیه هایی مورد علاقه خودتان
اگر از لباس خاص یا عطر خاصی خوشتان می آید، آن را برای همسرتان تهیه کنید. تجربه ثابت کرده خانم ها در خرید کردن خیلی خوش سلیقه تر و ریز بینانه تر از آقایون عمل می کنند، پس خیالتان راحت باشد که کار به تعویض و دردسر نخواهد رسید. هر آنچه را که دوست دارید برای همسرتان هدیه بگیرید و بی مناسبت یا با مناسبت به او تقدیم کنید.
همدلی یک هدیه بزرگ
قرار نیست شما در یک مطلب مربوط به هدیه خریدن، یک پاراگراف روانشناسی بخوانید اما واقعاً برای مردها همدلی همسرشان بزرگترین هدیه است! اینکه خستگی آن ها را درک کنید و دقیقاً زمانی که نیاز به استراحت دارند یاد کارهای عقب افتاده نباشید! بگذارید آسایش در خانه رژه برود و مطمئن باشید همسر شما هر وقت که خستگی اش تمام شود با انرژی کافی در خدمت شما و انجام امور خانه خواهد بود.
نظم بخشی غیر مستقیم
خانم ها در همه ابعاد زندگی همسرشان نفوذ دارند! برای نظم دادن به امورات همسرتان برایش هدیه هایی بگیرید که ناخواسته باعث مرتب شدن کیف کار و وسایل او شود. کیف دستی، جا کلیدی، کمربند، دکمه سر دست و … از جمله این وسایل است که می تواند بر هم بر منظم بودن وسایل همسرتان تأثیر بگذارد و هم او را تا حد زیادی آراسته و منظم کند.
بهترین هدیه
یکی از بی نظیرترین هدیه هایی که می توانید به همسرتان بدهید، تهیه یک لباس فوق العاده زیبا و جذاب برای خودتان است. البته رنگی را انتخاب کنید که همسرتان خیلی دوست دارد. شما با پوشیدن آن لباس نشاط را به همسرتان می بخشید. از این نوع هدیه ها زیاد به همسرتان بدهید.
انتخاب هدیه مناسب یک هنر است و علاوه بر این یک متد روانشناسی دارد چرا که شما باید با در نظر گرفتن خصوصیات روحی و خلقی و حتی جسمی فرد برایش هدیه تهیه کنید. پس برای تهیه هدیه و تقدیم آن به همسرتان تمام تلاش و سلیقه خود را به کار گیرید و خیالتان راحت باشد که هدیه دادن سرچشمه محبت را در هر دلی می جوشاند.|مهرخانه+تبیان
جام جم سرا: زوجهای جوان باید به تفاوتهای زن و مرد توجه داشته باشند و بدانند که همسرشان با رسم و رسوم و در شرایط متفاوتی نسبت به آنها بزرگ شده است. واقعیت این است که زن و شوهرها فقط از نظر ظاهری با هم متفاوت نیستند بلکه از بسیاری جهات دیگر نیز با هم تفاوت دارند.
برخی روانشناسان معتقدند که زندگی در جوامع امروزی به زنان در کسب مهارتهایی چون بیان احساسات، صمیمیت و عشق ورزیدن و... کمک کرده است حال آنکه مردان را به کنترل و پنهان کردن احساسات، پیروزی در رقابتها، کسب استقلال شخصی و... ترغیب میکند پس بیهوده است که در ابتدای زندگی مشترکتان از مرد زندگیتان انتظار داشته باشید در مهارتهایی که هیچ گونه آموزشی در آن ندیده است، استاد باشد.
از سویی هرچند مردان نیز زندگیشان را دوست دارند و به آن اهمیت میدهند ولی ممکن است مدت بیشتری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند؛ زیرا میخواهند مطمئن شوند کاری که انجام میدهند، درست است.
به گزارش جام جم سرا، در خور ذکر است که بیشتر مردان ترجیح میدهند درباره احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند و با کارهایی نظیر خرید کردن برای خانه، زیباسازی محیط، تعمیر وسایل منزل و... دوست داشتنشان را بیان کنند. اما از آنجا که مردان به عشق، محبت، صبر و حمایت حقیقی زنان نیاز دارند به مرور زمان در سایه اطمینان و کمک همسران خود میتوانند به آنان عشق بورزند؛ بنابراین شما وقتی بهتر درک کنید که همسرتان چه طور احساسات خود را پردازش میکند، سوء تفاهمهای بین شما برطرف میشود و قادر به اداره بهتر روابطتان خواهید بود و با تلاش خود و به کارگیری مواردی که در ادامه گفته میشود میتوانید ارتباطی خوب و عشقی زیبا را در زندگی مشترک تجربه کنید.
۱ - به ظاهرتان توجه داشته باشید
با خودتان صادق باشید و از هیچ تلاشی برای عاشقانهتر شدن زندگیتان کوتاهی نکنید. عاشق شدن زمانی اتفاق میافتد که ترشح هورمون عشق (اکسی توسین) در افراد زیاد میشود. زمانی که همسرتان با شما احساس راحتی و آرامش کند، از دیدن شما لذت ببرد و شما را همواره مرتب و آراسته ببیند به قلمروی عاشقی نزدیک شدهاید و ترشح هورمون اکسی توسین در شما و شوهرتان به میزان حداکثری خود خواهد رسید.
۲ - احترام همسرتان را حفظ کنید
به همسر خود احترام بگذارید و با او به گونهای رفتار کنید و سخن بگویید که احساس کند برایش ارزش زیادی قائل هستید. در این صورت او هم ترغیب میشود که به صورت متقابل بیشتر به شما نزدیک شود و با شما احساس همدلی بیشتری خواهد کرد.
۳ - بگویید دوستت دارم
اعتماد به نفس او را با تایید تصورات مثبت او نسبت به خودش، تقویت کنید. اگر روزی یک بار به شوهرتان بگویید که «دوستش دارید» باعث میشود احساس خوبی در او ایجاد شود. با اطمینان خاطر به اینکه، او میتواند به درستی بسیاری از کارها را انجام دهد، کارها را به او بسپارید.
۴ - به شوهرتان فرصت جبران بدهید
مردها در مواقع سختی به یک پشتیبان نیاز دارند؛ بنابراین در برابر او بیتفاوت نباشید و برای کمک به او تلاش کنید. همیشه به او برای کسب انرژی دوباره و متعهد بودن در کارهایش فرصت دهید.
۵ - از شوهرتان قدردانی کنید
شوهرتان را تشویق کنید و وقتی برای رسیدن به هدف خاصی تلاش میکند، مشوق او باشید. بارها و بارها به او بگویید که به او کاملا ایمان دارید. اگر میتوانید هر روز از همسرتان به خاطر تلاشی که برای موفقیت و آسایش در زندگی مشترکتان کرده است، قدردانی کنید.
۶ - به حریم شخصی او احترام بگذارید
به شوهرتان نشان دهید که نمیخواهید شخصیتش را تغییر دهید و او را همان طور که هست، قبول دارید. این نکته را هیچگاه فراموش نکنید که باید برای خلوت و تنهایی او احترام قائل شوید، همان طور که شما هم گاهی به تنهایی و خلوت با خودتان نیاز دارید.
۷ - برای ابراز محبت پیشقدم شوید
برای محبت کردن، منتظر اقدام شوهرتان نباشید و خودتان پیش قدم شوید. نیازهای عاطفی او را درک کنید و به او قدرت دهید چرا که او عاشق قدرت است و از قدرتمندشدن لذت میبرد و در چنین حالتهایی است که صمیمیتش به بیشترین میزان ممکن میرسد.
۸ - او را با دیگران مقایسه نکنید
هیچگاه او را با فرد دیگری مقایسه نکنید و تواناییهای او را زیرسوال نبرید؛ زیرا انتقاد غیرمنطقی و غیراصولی، دشمن صمیمیت است. پس با توجه به تفاوتهای فردی، او را همان گونه که هست، بپذیرید و اگر هم ضعفهایی در شوهرتان میبینید در موقعیتهای مناسب با او صحبت کنید تا با کمک شما، آنها را برطرف کند.
۹ - سرزنش و تحقیر ممنوع
از هرگونه سرزنش و تحقیر شوهرتان در جمعهای دوستانه و فامیلی به شدت بپرهیزید، سرزنش و تحقیر او موجب قطع ارتباط کلامی شوهرتان با شما خواهد شد. همواره او را تمجید کنید و نکات مثبت اخلاقی او را بر زبان بیاورید. توجه داشته باشید که بیعرضه خواندن او، آب سردی است بر صمیمیت و عشق متقابل او به شما.
۱۰ - در مواقع عصبانیت پند و اندرز را کنار بگذارید
در لحظهای که همسرتان عصبانی یا ناراحت است، به همسرتان اندرز ندهید، او را نصیحت نکنید و سکوتش را نشکنید. احترام به سکوت شوهرتان در چنین مواقعی، خودش باعث صمیمیت بیشتر بین شما خواهد شد. در خور ذکر است که در یک موقعیت مناسب، شما میتوانید با شوهرتان درباره علت عصبانیتش صحبت و در صورت لزوم، او را راهنمایی کنید.
۱۱ - تماس چشمی برقرار کنید
هنگام پرسیدن سوالی از همسرتان حتما سوال را به صورت دقیق بپرسید چرا که مشخصتر شدن سوال به احتمال زیاد، باعث میشود که شوهرتان به سوال شما به طور جزئی و با دقت بیشتری پاسخ دهد. در ضمن مراقب اشارههای غیرکلامیتان باشید و برای بهتر شدن گفتوگو سعی کنید حالت چهرهتان خنثی باشد، بدنتان آرام و لحن صدایتان نه بسیار بلند و نه بسیار آرام باشد. در هنگام صحبت با همسرتان سعی کنید بیشتر لحظات با او تماس چشمی برقرار کنید. همین تماس چشمی، در ارتباط موثرتر و ایجاد بیشتر صمیمیت تاثیر زیادی در زندگی مشترکتان خواهد داشت.
۱۲ - انتقاد کنید اما اصولی
مهارتهای گوش فرادادن فعال را به کار ببرید. هنگام صحبت دائم با او مخالفت نکنید و وسط حرفش نپرید. منصفانه بحث کنید و از به کاربردن الفاظ منفی و جملاتی چون «تو هرگز مرا درک نمیکنی» یا «تو همیشه بیحوصله هستی» استفاده نکنید از ایجاد احساس گناه در وی و دوباره مطرح کردن اشتباهات گذشته اجتناب کنید. در زمان حال زندگی کنید و درباره اینکه اکنون چه احساسی نسبت به او دارید، با شوهرتان صحبت کنید. اگر هم نسبت به کارهای او انتقاداتی دارید، باید با روش اصولی انتقادهای خود را مطرح کنید (منیژه مسگری - کارشناس و مشاور خانواده/ خراسان)
جام جم سرا: مردها چون بیشتر از زنها اهل ریسک کردن هستند مدال طلای کارهای احمقانه کردن را هم به دست آوردهاند. آنها نسبت به زنها حاضر به ریسک بیشتری هستند. آنها بیشر برایشان حادثه پیش میآید، بیشتر صدمه میبینند و در کل زودتر از زنها جان خود را از دست میدهند. اکنون یک تحقیق علمی نظریه «حماقت مردها» را تایید میکند.
محققان بریتانیایی حساب کردند اکثر افرادی که «جایزه داروین» را دریافت میکنند، مردند. این، نتیجهٔ پژوهش محققانی از موسسه پزشکی شهر نیوکاسل در بریتانیاست. آنها نتیجه تحقیق خود را در نشریه British Medical Journal منتشر کردند.
جایزه داروین چیست و به چه کسانی تعلق میگیرد؟
جایزه داروین (The Darwin Award) به کسانی داده میشود که به دلیل حماقت خود را نابود میکنند و جان خود را از دست میدهند. به همین خاطر اینجایزه پس از مرگ این افراد به آنها اهدا میشود. برای مثال دزدی که قصد داشت یک طناب فولادی از آسانسور بدزدد، خود زیر آن آسانسور گیر افتاد و جان خود را از دست داد.
این جایزه از سال ۱۹۹۴ اهدا میشود. نام این جایزه برگرفته از چارلز داروین (بانی نظریه تکامل) است. مبنای جایزه داروین بر این اصل استوار است که کسانی که از روی حماقت خود را نابود میکنند، ژن انسانها را «پاکسازی» میکنند و در عین حال خود به دست خودشان از این دنیا میروند.
محققان ۳۱۸ نفر که بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۱۴ جایزه داروین را دریافت کرده بودند، مورد بررسی قرار دادند. آنها مشاهده کردند که از این ۳۱۸ نفر تنها ۳۶ نفر زن هستند. نتایج پژوهش آنها نظریه «مرد احمق» را تایید کرد. بنابر این نظریه، دلیل آمادگی بالای مردها برای انجام کارهایی با ریسک بالا و همچنین میزان مرگ و میر بالای آنها در حوادث، نشان میدهد که میزان حماقت مردها بیشتر است و بیش از زنها کارهای احمقانه میکنند. اما محققان همچنان میافزایند که آنها عواملی چون مصرف الکل را در پژوهش خود در نظر نگرفتهاند. مصرف الکل در برخی از مرگهایی که به جایزه داروین ختم شدند، نقش مهمی داشته است.
پژوهشگران مذکور همچنین مینویسند که آمادگی مردها برای انجام کارهای احمقانه از این امر هم نشات میگیرد که آنها علاقه به خودنمایی دارند و میخواهند تواناییهای خود را به دیگران نشان دهند.
نویسندگان این مقاله علمی مینویسند درست است که این نتایج «خندهدار و عجیب و غریب» به نظر میآید، اما آنها از لحاظ علمی مورد بررسی قرار گرفتهاند و از طرف یک هیئت علمی تایید شدهاند. (خبرآنلاین به نقل از دویچه وله)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
انسانها را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: آنهایی که از اینکه افرادی وجود دارند که به سرعت غذا میخورند وحشتزده میشوند، و انهایی که از دیدن افرادی که به آرامی غذایشان را تمام میکنند، تا حد مرگ خسته میشوند.
به گزارش تلگراف، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد احتمال اینکه مردان در دسته دوم قرار بگیرند خیلی بیشتر است، اما پژوهشی تازه از پژوهشگران کره جنوبی به این ایده بار علمی میدهد و علاوه بر آن نشان میدهد که چه چیزی سبب میشود که مردان سریعتر از زنان به ته بشقاب برسند.
سوجین پارک و ویون- سون شین الکترودهایی را به آرواره ۴۸ دانشجوی زن و مرد دانشگاه سمیونگ کره جنوبی وصل کردند و سپس به هر کدام از آنها ۱۵۰ گرم برنج پخته دادند تا بخورند.
این الکترودها به پژوهشگران امکان میداد که فعالیت ماهیچه، میزان بازشدگی دهان، مقدار غذایی که در هر دقیقه میجویدند، قدرت جویدن و تعداد جویدن برای هر لقمه، زمان مجموع جویدن هر لقمه و تعداد کلی لقمهها در طول وعده غذایی را ثبت کنند.
پژوهشگران دریافتند به رغم تفاوتهایی که در هر یک از مقادیر اندازه گیری شده در اعضای هر گروه جنسیتی وجود دارد، اندازه لقمه و قدرت جویدن به طور قابل توجهی در مردان بیشتر از زنان است.
آنچه واقعا دو گروه را از هم جدا میکند این است که زنان لقمهها را بیشتر میجوند، در نتیجه به رغم اینکه شیوه جویدن غذا در آنها نسبت به مردان یکی بود، زمان صرف غذاهایشان به طور قابل توجهی بیشتر طول میکشید. اما پارک و شین میگویند که قبل از هر نتیجهگیری به پژوهش بیشتری درباره تفاوت عادتهای غذایی زنان و مردان نیاز است.
قبلا پژوهشی دیگر در ژاپن انجام شده بود که نشان داد هیچ تفاوتی در چگونگی جویدن آدامس بین زنان و مردان وجود ندارد. (نسیبه خانلرزاده/خبرآنلاین)
از آنجا که زنان بیشتر در معرض خطراتی هستند که ممکن است آسیبهای روحی و جسمی به آنها بزند، سوالاتمان را درباره ترس با دختران مطرح کردهایم. از آنها پرسیدهایم بیشتر چه چیزی باعث ترستان میشود؟
حوالی دانشگاه
نسترن کمی فکر میکند و میگوید: «من از اینکه بگم از چی میترسم، میترسم»! و اضافه میکند: «ما همه میدونیم مردم از چی میترسند، و خانومها از چی، اما حتی شما هم نمیتونید به این ترسها بپردازید، چون خود شما هم به عنوان یک رسانه میترسید.»
مهناز معتقد است: «اگر ترس نباشه زندگی بیمعنی میشه، ولی خود من همیشه از مردها میترسم، از روابط عاطفی میترسم، تو محیط دانشگاه و محل کارم سعی میکنم خیلی خشک و رسمی باهاشون رفتار کنم، اغراق نمیکنم ولی من واقعا از مردها میترسم، حتی گاهی به این نتیجه میرسم که ازدواج هم اتفاق ترسناکیه، با توجه به تجربههایی که دوستام داشتن، شما ببینید چند درصد ازدواجها شکست میخورن، خب آدم میترسه دیگه.»
سمانه میگوید: «من یک زمانی بزرگترین ترس زندگیم این بود که نمرهام کمتر از ١٨ بشه، این ترس رو تا سال سوم دانشگاه هم داشتم، یه ترس مسخره بود که سالها به شکل غیرعادی همراهم بود، اما الان از خیابون میترسم، از ماشینا، از آدما، از اینکه بخوام به کسی اعتماد کنم میترسم.»
شقایق هم میگوید: «من از تاکسیهای شخصی میترسم، کلا از اینکه بین راه سوار ماشین بشم مخصوصا اگه هوا تاریک باشه خیلی میترسم، چون یکی از کسایی که تو جریان خفاش شب کشته شد همسایه ما بود، از اون موقع تا به حال من از اینکه سوار تاکسی گذری بشم میترسم، شده کلی راه رو پیاده رفتم تا برسم به جایی که تاکسی خطی باشه و سوار تاکسی بشم، یا با اتوبوس میرم یا اینکه پدرم و برادرم میان دنبالم.»
مهناز حرفهای شقایق را ادامه میدهد: «منم از تاکسیای گذری خیلی میترسم، چند تا تجربه ترسناک داشتم، همیشه کاتر توی کیفمه، چون یه بار طرفای دهکده سوار یه تاکسی شدم که رانندهش مشکل داشت، اگه یه موتور سوار متوجه نمیشد و کمکم نمیکرد معلوم نیست چه بلایی سرم میاومد.»
سارا در انتهای بحث با خنده میگوید: «من از در ورودی دانشگاه و آدمای جلوی در میترسم، قبلا بیشتر میترسیدم الان ترسم کمتر شده.»
در کافه
هستی ساکن یکی از محلات شمال غرب تهران است. در مورد ترس که میپرسم، با هیجان شروع میکند به تعریف اتفاقی که چند ماه پیش شاهدش بود: «داشتم از میدون شهرک میاومدم که یه دفعه دیدم تو تاریکی پیادهرو صدای جیغ میاد، یه لحظه ماشین رو نگه داشتم، ببینم چه خبره، دیدم توی پیادهرو یه خانوم رو گیر انداختن و دارن تهدیدش میکنن، آنقدر ترسیده بودم که سریع شیشههای ماشینو دادم بالا و زنگ زدم به پلیس، حتی جرات اینکه بخوام از ماشین پیاده شم رو نداشتم، اون اطراف هم اون موقع شب کسی نبود که بخواد کمک کنه، بعدش رفتم تا سر خیابون و به یکی از مغازهدارا گفتم که تو کوچه چه خبره اما از واکنش مغازهدار بیشتر تعجب کردم چون بهم گفت خانوم مگه دنبال دردسر میگردی اینا همهشون قمه دارن، میزنن ناقصت میکنن، ولی چند تا جوون اونجا بودن که تا شنیدن من قضیه رو گفتم دویدن توی کوچهای که بهشون نشون دادم، بعد هم که خانومی که ازش زورگیری شده بود رو پیدا کردیم انقدر شوکه شده بود که حتی گریه هم نمیکرد، زبونش بند اومده بود.
همه پولها و گوشی و ساعتشو ازش گرفته بودن، وقتی داشتم میرسوندمش خونهش یهو توی ماشین بغضش ترکید و جیغ زد و گریه کرد، بنده خدا خیلی ترسیده بود، از اون روز از پیادهرو و صدای موتور میترسم، همهش فکر میکنم الانه که بهم حمله کنن و چاقو بذارن زیر گلوم.»
اطراف یک کوره آجرپزی
فاطمه یکی از کارگران کورهپزخانههای اطراف تهران است. دختری افغان که حدود ١۴ سال دارد. میگوید اهل مطالعه است و تشنه خواندن کتاب، میگوید همیشه دوست داشتم در خانهمان یک کتابخانه داشته باشم و کتاب به دختران کوره بدهم که بخوانند و اینقدر ساده و بیاطلاع نباشند. وقتی از ترس حرف میزنم، کمی ناراحت میشود و میگوید: «میدونی خانوم من از چی بیشتر از همه میترسم؟ از اینکه بابام منو شوهر بده، خانوم من دوست دارم درس بخونم دوست دارم کتاب بخونم، دوست دارم مثل شما بشم، شاید برای شما خندهدار باشه ولی من همیشه از اینکه ازدواج کنم میترسم، آخه تو فامیل ما رسمه که پدرها به دختراشون میگن با کی ازدواج کنه، دخترا هم نمیتونن بگن نه، اصلا اسم این چیزی که من میگم ترس هست یا نه؟»
به اینجا که میرسد کمی صدایش را پایین میآورد، میگوید: «چند وقت پیش یه آقای پیر اومده بود خواستگاری قرار بود من باهاش ازدواج کنم، اما من شب موقع نماز آنقدر دعا کردم که خدا یه کاری کنه ازدواج نکنم که هفته بعدش خبر اومد که اون آقا توی تصادف مرد، هیچوقت از مردن کسی خوشحال نمیشم ولی اون بار خیلی خوشحال شدم چون ٣٠ سال از من بزرگتر بود.»
کامله همسایه فاطمه است، میگوید: «اینجا همه همدیگه رو میشناسن، همه مثل خانواده میمونن، ولی من همیشه از بیرون از کوره میترسم، تا به حال تنهایی نرفتم بیرون، چون جایی رو بلد نیستم، چند وقت پیش یکی از دخترا رو تو بیابونای اون طرف اذیت کرده بودن، دختره مریض شد، بعدش هم انقدر دوا درمونش کردن ولی خوب نشد، آخرشم مرد، من فقط تو کوره راحتم و نمیترسم، چون همه رو میشناسم.»
در خیابان مولوی
سمیه ساکن یکی از محلات جنوبی تهران است، میگوید: «من از معتادای محلمون میترسم، پاتوقشون سر کوچه ما است، خیلی ترسناکن، وقتی کوچیکتر بودم یه بار یکی از این معتادا میخواست منو به زور ببره تو خرابه اونور کوچه، من نزدیک بود سکته کنم، ولی دستشو گاز گرفتم و از دستش فرار کردم، هر وقت میدیدمش میترسیدم، ولی اون دیگه حواسش به من نبود، بعدا که با دوستام حرف زدم فهمیدم با اونا هم این کارو کرده. تو محله مون آنقدر شیشه زیاد شده که من حتی از بابای خودمم میترسم، چون اونم شیشه میکشه، یه بار نفت ریخت روی پردههای خونه و لباسای من و مامانم میخواست ما رو آتیش بزنه، ولی ما با همون لباسای نفتی از دستش فرار کردیم رفتیم کلانتری محل، من از معتادا میترسم از شیشه هم خیلی میترسم، چون همین اعتیاد و شیشه بلاهایی سر دخترای محلمون آورده که حتی نمیتونم براتون بگم، هر چند شما خودتون میدونید دیگه.»
حوالی تئاتر شهر
وقتی در مورد ترس از پریسا میپرسم، انگار که دل پری داشته باشد میگوید: «من تو یه محله مرفهنشین زندگی میکنم ولی واقعا از وقتی یادم میاد از تاریکی خیابونا میترسیدم، انگار شب که میشه آدما چهره عوض میکنن، ترسناک میشن، خطرناک میشن، با اینکه تو خونه محدودیتی ندارم ولی سعی میکنم تا قبل از تاریکی هوا برگردم خونه، یا اگه دیر وقت باشه با آژانس برمیگردم. یه بار یکی از کارگرای ساختمونی بهم حمله کرد تا مدتها نمیتونستم برم تو خیابون همهش پشت سرم رو نگاه میکردم، وحشت داشتم از خیابون. حتی تو ماشین خودمم امنیت ندارم، وقتی میبینن یه خانوم شبانه تنها پشت ماشین نشسته اذیتش میکنن، من نمیدونم چرا این رفتارا تو جامعه انقدر زیاده، امنیت جزو حقوق اولیه آدماست، البته متاسفانه این حق رو آقایون تا حد زیادی دارن، هر چند زورگیری و خفت کردن و دزدی در مورد اونا هم اتفاق میافته، اما بعضیها وقتی یه خانوم تنها میبینن انگار بیشتر تمایل دارن که یه جوری اذیتش کنن، شاید اینجوری احساس راحت بودن پیدا میکنن، نمیدونم واقعا پیش خودشون چی فکر میکنن.»
***
ترس به روحمان میخ شده است، این یک واقعیت است که شاید پذیرفتنش سخت باشد و گفتنش سختتر، ولی زندگی کردن در این واقعیت حتی از پذیرفتن و گفتن آن هم سختتر است. (مریم مقدسی/ اعتماد)
به نقل از دیلی میل، محققان بتازگی دریافتهاند مواد شیمیایی موجود در ضد آفتابها که جلوی اشعههای فرا بنفش خورشید را میگیرند میتوانند توانایی مردان را در فرزندآوری با مشکل مواجه کنند.
کارشناسان هشدار میدهند که وقتی این مواد جذب پوست شوند میتوانند در هورمونهای بدن مردها مداخله کنند و بر هورمونهای مردانه اثر بگذارند.
«بنزوفنون» نوعی ترکیب شیمیایی است که معمولاً در شامپوها، مرطوب کنندهها و دیگر مواد محافظ پوست و مو در برابر آسیب خورشید استفاده میشود. محققان با مطالعه ۵۰۲ زوج که قصد داشتند در فاصله ۴ سال بچهدار شوند دریافتند هنگامی که زنان در معرض این فیلترهای اشعه فرابنفش قرار گرفتند تأخیری در بارداریشان به وجود نیامد. اما به گونهای عجیب، همین فیلتر بر باروری مردان اثرگذار بود؛ بهطوریکه در آزمایشها تا ۳۰ درصد کاهش باروری در مردان مشاهده شد.
هنوز مشخص نیست که آیا این مواد بر کیفیت اسپرم آسیب میرساند یا به شیوهای دیگر مانع باروری مردان میشود.
به گزارش جام جم سرا به نقل از سلامانه، محققان مؤسسه ملی سلامت کودک و توسعه انسانی گفتهاند که استفاده از ضد آفتاب برای حفاظت پوست مهم است و ما قطعاً مردم را به استفاده مستمر از آن برای اجتناب از ابتلا به سرطان پوست تشویق میکنیم اما مردانی که توانایی باروری برایشان اهمیت دارد بهتر است بنوعی خود را کمتر در معرض فیلترهای اشعه فرابنفش بنزوفنون قرار دهند یا دست کم از محصولاتی که حاوی این مواد است استفاده نکنند و در صورت استفاده، پس از بازگشت به مکان سرپوشیده پوست خود را بشویند.
یافتههای این مطالعه در ژورنال آمریکایی اپیدمیولوژی به چاپ رسیده است.