سید حسن موسوی چلک در همایش استانی نقش مشارکت اجتماعی در کاهش تقاضای موادمخدر و روانگردانها اظهار کرد: وضعیت اجتماعی کشور مساعد نیست، زیرا همواره نگاه سیاسی و امنیتی بر نگاه اجتماعیمحور ترجیح داده شده و نتوانستهایم فضای مشارکتهای اجتماعی را به درستی در جامعه فراهم کنیم و این نحوه برخورد و نگاه استراتژیک اشتباه ما از ابتدای کار بوده است که تا الان نیز وجود دارد.
چلک در این باره تصریح کرد: باید اعتراف کنیم آنچه از مشارکت اجتماعی برداشت کردهایم و مبنای کار خود قرار میدهیم، با واقعیت آن فاصله معناداری دارد.
رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ادامه داد: در حال حاضر باید نگران حوزه اجتماعی جامعه خود باشیم زیرا این حوزه در حاشیه بوده است. ما باید رویکرد و نگاه خود را درخصوص مسائل اجتماعی و مشارکتهای اجتماعی تغییر دهیم و تا زمانی که نتوانیم مدیریت خود را هوشمند سازیم، نمیتوانیم در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی اعم از اعتیاد در اجتماع، اقدام موثری انجام دهیم.
چلک ضمن اشاره به اینکه با توجه به آمار در پنج سال اخیر شاهد افزایش چشمگیر موادمخدر بودهایم، اظهار کرد: این آمارها نتیجه آن است که در حال حاضر من به عنوان یک فعال اجتماعی باید مطیع کسانی باشم که نمیخواهند فضا را برای مشارکت اجتماعی و فعالیتهای اجتماعی فراهم کنند پس با وجود چنین واقعیتی باید خدا را شکر کنیم، وضعیت بدتر از این نیست.
رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران ادامه داد: از نتایج عدم مشارکتهای مردمی در اجتماع و غفلت در حوزه اجتماعی این است که در حال حاضر مردم تماشاگر اتفاقهایی از قبیل مرگ یکدیگر میشوند برای اینکه برای مثال از این واقعه فیلم گرفته و آن را در اینستاگرام خود قرار دهند تا لایک بیشتری بگیرند و این یک فاجعه اجتماعی است.
وی ضمن بیان اینکه تهران یکی از شلوغترین شهرهاست اما احساس تنهایی در این شهر به مراتب بیشتر از سایر نقاط است، گفت: این نشاندهنده عدم آمادگی روانی جامعه برای مشارکتهای اجتماعی است.
موسوی چلک همچنین ضمن بیان اینکه منکر تلاش سایر همکاران خود برای بهبود و ساماندهی وضعیت موجود نیستم، عنوان کرد: در حال حاضر سازمانهای غیردولتی به عنوان لکهگیر فعالیتهایی که دولت نمیخواهد و یا نمیتواند انجام دهد، استفاده میشوند و امروز هیچ سازمان غیردولتی نمیتواند مطالبهگر مسائل اجتماعی باشد، زیرا در این صورت با مشکل مجوز پروانه روبهرو خواهد شد در حالی که این سازمانها باید در سیاستگذاری و اجرای آن نقش موثری داشته باشند.
رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران همچنین روابط جنسی متعدد، مصرف موادمخدر صنعتی شیشه و غیره را نتیجه غفلت در امور اجتماعی در سالهای گذشته دانست و عنوان کرد: تفکر اجتماعی صحیح با بند ۱۶، تفکر شورآباد، افزایش زندانها و غیره اتفاق نمیافتد، بلکه این سرمایههای اجتماعی با افزایش اعتماد و آگاهی در جامعه محقق میشوند گمان میکنم برای رسیدن به این اعتماد باید بازنگری جدی در حوزههای اجتماعی صورت گیرد.
وی گفت: امنیت و آرامش و رشد در جامعه نتیجه شفافیت و صداقت با مردم است لذا باید با مردم شفاف و صادق باشیم و اعتراف میکنم در حوزههای اجتماعی با مردم اینچنین نبودهایم و نتیجه آن مشکلات و آسیبهای اجتماعی متعدد است. هیچ کشوری ساخته نمیشود مگر اینکه خود مردم آن کشور بخواهند. (ایسنا)
1216
این روزها به نسبت گذشته ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه و بزرگتر از خودشان که حتی فرزندی هم دارند، رایجتر شده است. یکی از دلایل این انتخاب با تجربه بودن این خانمها در اداره زندگی است اما قطعا دلایل دیگری هم دارد و به همین علت است که این روزها بسیاری از کارشناسان به ریشهیابی این مسئله میپردازند.
در بین اطرافیانتان هم که دقت کنید چنین ازدواجهایی را یا دیدهاید یا بیش از گذشته در مورد آن شنیدهاید. اما اینکه این ازدواج تا چه اندازه از نظر متخصصان حوزه روانشناسی پذیرفته است، بحثی جداست. دکتر محمد مجد، روانپزشک و مشاور خانواده در ادامه دلایل گرایش به این ازدواجها را بررسی میکند.
زن مطلقه با فردی مثل خودش ازدواج کند
در جایگاه یک مشاور خانواده، موافق با چنین ازدواج و ارتباطی نیستم. طبق یک زندگی استاندارد، برای هدفگذاری ازدواجهای طولانیمدت که در فرهنگ ما نقش مهمی دارد، مردها بهتر است بین چهار تا هفت سال بزرگتر از خانمها باشند. زندگی با یک فرد کمسن و سال یا پا به سن گذاشته چندان خوشایند نیست. درواقع بهتر است زن مطلقه با مردی بزرگتر از خودش که او هم تجربه جدایی دارد، ازدواج کند.
باورهای شکلگرفته در کودکی
یکی از دلایلی که یک مرد مجرد جذب خانمی مطلقه میشود، این است که بهتر از یک خانم جوان توانایی لازم برای مدیریت یک زندگی را دارد و باتجربهتر است. اکثر افراد عموما بدون اطلاعات و منطق و تنها براساس احساسشان پیشقدم میشوند و تصمیمگیری میکنند؛ حتی اگر آن خانم بچه هم داشته باشد، میگویند مثل بچه خودم بزرگش میکنم! اینها اشتباهات کوچکی نیست و ناشی از باورهایی است که گاهی در کودکی شکل گرفته است.
مادرها در میزان مهرورزی متعادل باشند
اگر فرد در خانهای بزرگ شود که مهر و محبت در آن وجود دارد و مادر طبق تعریف نقشش با او برخورد کند، دیگر کودک در جوانی به فکر داشتن مادر دوم نمیافتد! البته برعکس این موضوع هم صادق است؛ یعنی مهرورزی بیش از حد مادر که باعث میشود جوانها با انتخاب زنهای بزرگتر و پختهتر به دنبال یافتن مادر دوم باشند؛ البته شاید خودشان هم متوجه این مسئله نشوند و این تصمیم ریشه در ناخودآگاه آنها داشته باشد.
ریشههای انتخاب همسر به عنوان مادر دوم!
در روانپزشکی مبحثی به نام ادیپوس کامپلکس (Oedipus complex) وجود دارد که به معنای علاقه شدید پسر به مادر است. گاهی اوقات در پسربچههای کوچک دیده میشود که به مادرانشان میگویند چه میشود پدر فوت کند و ما با هم ازدواج کنیم! آنها در آینده هم عموما دلشان میخواهد زنی مثل مادرشان را انتخاب کنند. این افراد درآینده مستعد ازدواج با زنهای پخته و مطلقه هستند. اگر پسری از کودکی دچار این مسئله است، چه خوب که مادرش نسبت به این مسئله آگاهی داشته باشد و اجازه دهد آن پسر زمان بیشتری را با پدرش بگذراند. مادرهایی که خیلی مهربان هستند و نسبت به پسرانشان حساسیت بالایی دارند، بزرگترین خطا را در مواجهه با این پسران مرتکب میشوند. درواقع پسرها در سه تا شش سالگی میتوانند زمان بیشتری را با مادر بگذرانند اما بعد از آن بهتر است بیشتر با پدر در ارتباط باشند.
جایگزینی برای مهربانیهای مادربزرگ
مسلما زنهای مطلقهای که رفتار جذابتری دارند، شانس بیشتری برای انتخاب شدن از جانب پسرهای مجرد دارند. زنهایی که به دلیل تجربه زناشویی قبلی میدانند چطور باید با مردان معاشرت کنند؛ چیزی که قطعا یک دختر جوان تجربه کمتری در این زمینه دارد. به همین دلیل است که خانمها عموما در ازدواج دوم موفقتر هستند. زن مطلقه به دلیل تجربه و پختگی بهتر میتواند یک مرد جوان را در زندگی نگه دارد. پسرها هم با کوچکترین اشارهای از یک خانمی که اتفاقا میتواند ایفاگر نقش مادر هم باشد، دلخوش میکنند. در داخل خانه حتی حضور یک مادربزرگ و خاله مهربان هم این تصور را در مرد جوان خانه به وجود میآورد که کاش همسرم مثل مادربزرگم باشد!
پکیجی از تسهیلات!
مورد تاثیرگذار بعدی در این انتخابها توجه به دیدگاه اقتصادی است چون خانمهای بیوه عموما ثروت دارند و در برگزاری مراسم عروسی کمتوقع هستند. به همین خاطر این مسئله نقش مهمی در انتخاب این زن ها توسط پسرهای مجرد دارد. داشتن مجموعهای از این تسهیلات برای هر پسر جوانی یک آرزوی دستنیافتنی است. زمانی که این آرزو توسط خانم مطلقهای که خانه، ماشین و ثروت دارد تامین میشود، برای آنها گزینه مناسبی محسوب میشود.
حس ابراز وجود در میان مردان
گاهی پسرها تصمیم به انجام کاری میگیرند که تا به حال کسی در خانواده آن را انجام نداده است؛ مثلا با خانمی که ۱۰ سال از خودشان بزرگتر است ازدواج میکنند تا سر زبانها بیفتند. این مردها از اینکه همه با آنها مخالفت کنند و در نهایت با قدرتنمایی پیروز میدان شوند، لذت میبرند. در این پسرها، فشار مضاعف خانواده و علاقهمند شدن به خانم مطلقه منجر به ازدواج میشود.
سیاستهای بالغانه یک زن برای نگه داشتن زندگی
زنان بیوه برای شوهر جوان آزادیهای بیشتری در نظر میگیرند که دختر جوان این کار را نمیکند. مردها دوست دارند آزاد باشند و زنهای مطلقه عموما این امکان را به آنها میدهند. گاهی حتی حمایت مادرانه دارند و برای مردها تصمیم میگیرند. این میزان توجه بین یک خانم بیوه و یک مرد جوان بیشتر پیش میآید. این توجهها به صورت غیرمستقیم و مادرانه است. خیلی از مردها برای زنهای مطلقه بیشتر خرج میکنند. آمارها نشان میدهد میزان مجادلات و چالش در بین یک خانم مطلقه و یک مرد جوان کمتر از یک زوج جوان است. در زوجهایی که هر دو جوان هستند، درگیری بیشتر است. اتفاقا در بین خانمهای مطلقه و پسران جوان، خانم نقش بیشتری در مدیریت زندگی دارد اما کاملا سیاستمدارانه!
سرویسدهی بدون قید و شرط!
دخترهای جوان بیشتر به همسرانشان میگویند چرا به این خانم نگاه کردی؟ چرا وقتت را صرف من نمیکنی؟ و… اما با اینکه یک خانم مطلقه هم چنین چیزهایی در ذهن دارد اما کمتر به زبان میآورد چون همسر اولش را از دست داده است. این زنها کمتر میگویند این کار را بکن و آن کار را نکن. درواقع کمتر دستور میدهند و بیشتر کوتاه میآیند چون نمیخواهند تجربه تلخ قبلی دوباره تکرار شود. در این زندگی عموما همهچیز آماده است. یک سرویس بدون قید و شرط و مسوولیت که متاسفانه پسرهای امروزی خیلی دنبالش هستند… .
نکته
نسل قبل آرامتر رشد کرد و این همه فشار در خانوادهها وجود نداشت ولی مادران این دوره و زمانه به نسبت قبل مهربانتر و حامیتر هستند. شاید این مسئله به دلیل توجه بیشتر و تعداد کمتر بچههاست اما موارد دیگری هم به آنها اضافه شده؛ مثل امر و نهی بیشتر به بچهها و… اتفاقا آزاد گذاشتن آنها و کاستن از فشار کاذب در مقاطعی نتیجه بهتری هم میدهد.
این ازدواج کوتاهمدت است
هر خانم مطلقهای قطعا حق انتخاب و ازدواج دارد اما چه بهتر که با فردی مثل خودش ازدواج کند. از نظر اکثر خانمها هم جالب نیست که با مردی کم سن و سال مراوده عاشقانه و ازدواج داشته باشند. شاید برای یک زندگی کوتاهمدت جالب باشد ولی برای یک ازدواج توام با آرامش همیشگی خوشایند نخواهد بود؛ بهخصوص این موضوع همیشه برای مردهای شکاکی که اصرار دارند از زندگی گذشته همسرشان بدانند و نسبت به این مسئله سوءظن دارند آزاردهنده خواهد بود.
سن و تجربه دو بحث مجزا
سن، نقش تجربه را بازی نمیکند. یک دختر ۲۵ ساله با یک خانم مطلقه ۲۵ ساله بسیار متفاوت هستند. نحوه نگهداری زندگی توسط زنی که تجربه قبلی دارد با یک دختر مجرد متفاوت است. همچنین ارتباط جنسی به طور معمول با زنی که قبلا تجربه داشته بهتر و لذت بیشتری دارد چون در بین روابط جنسی و عواطف، روابط جنسی نقش مهمتری را ایفا میکند.
معاشرت و خواستگاری کنید
انسان به چیزهایی که از آن نهی میشود، بیشتر علاقه پیدا میکند. نقش پدر و مادرها در انتخاب به دلیل انتقادهایی که میکنند، همیشه منفی است. جملاتی مثل اینکه سن تو کمتر است، این خانم بچه دارد و… باعث میشود که پسرها بیشتر به این خانمها علاقهمند شوند. پسرها اگر قبل از ازدواج زیاد به خواستگاری رفته و با خانمها در ارتباط باشند، متوجه میشوند که انتخاب اول همیشه بهترین نیست. تجربه خواستگاریهای قبل از ازدواج به انتخاب بهتر و آشنایی با دیدگاههای مختلف کمک میکند. در ابتدای کتاب هنر عشق ورزیدن آمده؛ «آن کسی که خیال میکند همه میوهها در همان فصل میروید که توتفرنگی، از انگور غافل است… .»
آیندهای ناکام در انتظار این سبک ازدواجها
آینده چنین ازدواجهایی عموما ناکام خواهد بود چون پختگی بیش از حد زن هم گاهی خستهکننده است. مردها عموما دخترهای بانشاط و نمایشی را میپسندند و اگر هم به زنی مطلقه گرایش پیدا میکنند، حتما این ویژگی را دارد.
این را هم بدانید که غالبا این ازدواجها زودتر از یک ازدواج طبیعی منجر به طلاق میشود. مشاوره قبل از ازدواج، پیشگیری برای یک انتخاب اشتباه است.
در نظام خانوادگی دوران قاجار، درخواست طلاق از سوی مرد با بهانه و یا بدون بهانه برای اجرای آن کافی بود.
در عصر قاجار به طور معمول نازایی و خروج از جاده عفاف از عمده ترین دلایل طلاق زنان بوده است. گاه نیز بد قدم بودن زن به هنگام ورود به خانه همسرش میتوانست دلیل طلاق باشد. در این باره نویسنده تاریخ عضدی گزارش می دهد: «رسم طلاق در ایلات هم مثل رسم شهریان است با این تفاوت که در میان ایلات طلاق کمتر اتفاق می افتد. علت های آن هم این است که زنان برای زحمتی که می کشند بیشتر از زنان شهری در چشم مردان عزیزند و افزون بر این مردم فقیر ایلات نمی توانند کابین زن را بپردازند. علت دیگر آنکه طلاق زن باعث آزردگی خاطر کسان و خویشان زن می شود.»
علاوه بر این درباره اوضاع زنان مطلقه در دوره قاجار آمده است که «زنان مطلقه حقی نسبت به فرزندان خود اعم از ذکور و اناث ندارند. در مشرق زمین فرزندان به پدران می رسند و پدران سلطه و اختیارات بی حد و حصر نسبت به آنان دارند.
مردان حق دارند بی چون و چرا زنان خود را طلاق دهند اما زن ها نیز در سه مورد حق درخواست طلاق دارند:
اولاً هنگامی که شوهران از دادن نفقه عاجز باشند.
ثانیاً در صورتی که به قید قسم ثابت کند که مرد تمایلات انحرافی دارد.
ثالثاً موقعی که به قید قسم شوهر خود را به ناتوانی جنسی متهم سازد.
زنان مطلقه جهیزیه و زر و زیور و هر آنچه را که شوهر برای آن ها خریده است به همراه می برند. اگر خلافی در میان نباشد حق گرفتن مهریه نیز دارند.
زن شوهر مرده حق دارد در حرم باقی مانده یا به میل خود هر جا که بخواهد برود. ولی اگر دارای فرزند نباشد ارث بسیار ناچیزی از ماترک شوهر می برد. اما اگر شوهر جز او دارای زنان صاحب اولاد و کنیزکان دیگر نباشد تا موقعی که در منزل شوهر فقید خود بماند حق استفاده از اموال او را دارد. در غیر این صورت، اموال به اقارب شوهر به ارث می رسد. در این حال زن جز مهر خویش از اموال شوهر حقی نخواهد داشت.»
همچنین پولاک مینویسد: «طلاق عادتاً هنگامی صورت می گیرد که زن نتواند بچه بیاورد و این نقص از ناحیه وی شناخته شود. یا سر به هوا باشد و در مظان خیانتکاری قرار بگیرد و در مرحله آخر اینکه برای شوهرش بدقدم باشد یعنی بلافاصله پس از ورود به خانه شوهر بدبختی ای رخ نماید. در این صورت او را شوم می پندارند و می کوشند از شرش خلاص شوند.»
ویشارد نیز مینویسد: «طلاق امری بسیار عادی است و به هیچ وجه برای مردان کسر شأنی به حساب نمی آید اما در مورد زنان چنین نیست زیرا اگر او از طبقات مرفه و ثروتمند هم باشد هرگز نمی تواند در ازدواج مجدد شوهری از لحاظ شرایط سنی و موقعیت اجتماعی هم طراز اولی به دست آورد.»
دالمانی نیز که در دوره قاجار در ایران حضور داشته است گزارش می دهد: «دستورات مذهبی به مرد اختیار می دهد که هر وقت خواسته باشد بتواند زن خود را طلاق دهد. ولی این امر کمتر صورت می گیرد زیرا در این موقع مرد مجبور است که مهریه قراردادی زن خود را با جهیزیه اش به او رد کند و این کار به زیان او تمام خواهد شد.
طلاق هم دوقسم است: طلاق رجعی و طلاق قطعی. هر گاه طلاق رجعی باشد مرد می تواند دوباره زن را به خانه خود بیاورد، ولی اگر قطعی یعنی به اصطلاح زن سه طلاقه شده باشد، مرد دیگر نمی تواند با او پیوند نماید مگر این که زن، شوهر دیگر بکند و از او طلاق بگیرد و دوباره به عقد شوهر اول درآید.
زنان را اغلب به علت مریض بودن یا نابینا شدن و یا نیاوردن اولاد طلاق می دهند ولی گاهی هم مردان سودپرست برای این که زن ثروتمند و زیباتری به خانه بیاورند همسر باوفای اولی خود را طلاق می دهند. هر گاه مرد زن داری بخواهد با شاهزاده خانمی ازدواج نماید، مجبور است زن خود را طلاق دهد و فقط در این موقع است که به طور استثنا تعدد زوجات از میان می رود. گاهی هم حسادت یک زن تازه، مرد را وادار می کند که زنان قبلی خود را طلاق دهد.
باید دانست که طلاق بیشتر در طبقه بی بضاعت واقع می گردد و در طبقه اعیان و اشراف و توانگران کمتر واقع می شود زیرا که ترس از گرفتار شدن به کینه ورزی اقوام زن و یا ترس از فاش شدن اسرار محرمانه خود کمتر به چنین عملی مبادرت می نمایند. زن هم می تواند عملاً مرد را طلاق بدهد یعنی از مهریه و سایر حقوق خود صرف نظر نماید و مرد را راضی به طلاق دادن کند.»
زنان بیوه نیز در عصر قاجار شرایطی ویژه داشتد، چنانکه ویشارد می نویسد: «دخترانی را دیده ام که در سن دوازده سالگی با مردانی که در حد سنی پدربزرگشان بوده اند ازدواج کرده اند و همین امر باعث به وجود آمدن بیوه های زیادی شده است. چون بسیاری از این زنان بدون پشتوانه و عایداتی رها شده اند، راهی برای ادامه زندگی برایشان باقی نمی ماند جز آنکه به تدریج ضایع می شوند. بیشتر آنان که بر و رویی داشته باشند بالاجبار از خانه مردانی که یکی دو زن دیگر هم دارند سر در می آورند و تعدادی هم صیغه می شوند که هر دو شق را قوانین ایران جایز می داند.»
دالمانی نیز می نویسد: «زن پس از طلاق گرفتن یا مرگ شوهر می تواند پس از مدت کمی شوهر دیگری اختیار کند و اگر شخصاً دارای ثروتی باشد ممکن است در ازدواج ثانوی خوشبخت گردد زیرا با تجربه ای که حاصل کرده است دیگر اختیار خود را به دست زنان دلاله نمی دهد و شوهری مطابق میل و سلیقه خود انتخاب می کند. در میان روستاییان و قبایل و عشایر گرفتن زن بیوه بسیار رایج است و بسا می شود که مهریه زیادتری برای زن بیوه معین می کنند. این مزایا برای این است که زنان بیوه پر تجربه هستند و در خانه داری و پختن نان و دوختن لباس و بافتن فرش مهارت دارند.»
منابع:
۱-عضدالدوله، تاریخ عضدی، تهران: مظاهری، ۱۳۲۸٫
۲- پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران: خوارزمی، ۱۳۶۸٫
۳-دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه علی محمد فره وشی، تهران: طاوس، ۱۳۷۸٫
۴-میترا مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامه نویسان فرنگی، تهران: آفرینش، ۱۳۷۹٫
۵-بنفشه حجازی، تاریخ خانمها، تهران: قصیده سرا، ۱۳۸۸٫
*قدس آنلاین
با ما همراه شده و با این زنان هنرمند آشنا شوید.
بر کسی پوشیده نیست که رابطه ها در هالیوود بسیار کوتاه مدت هستند و حتی قبل از آنکه زندگی مشترکی شکل بگیرد، از هم می پاشد. البته همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم بسیاری از سلبریتی ها وقتی عشق را می یابند، به شریک زندگی شان وفادار می مانند، ولی در این میان هستند ستاره هایی که قبل از خشک شدن مهر سند ازدواجشان، درخواست طلاق می دهند.
البته وقتی جدایی ستاره ها در هالیوود به گوش رسانه ها می رسد، هرج و مرج و سر و صداهای زیادی به دنبال آن می آید.
بدون آنکه دلیل جدایی مشخص شود، مجله های شایعه پراکن و “منابع آگاه” شروع به دادن نسخه خودشان از آنچه اتفاق افتاده می کنند. طرفداران سر جایشان نشسته اند و سعی دارند با این شایعات و اخبار جسته و گریخته از این منبع و آن منبع سر در بیاورند که حقیقت ماجرای طلاق ستاره ها چیست. بنابراین بدترین شایعات شکل می گیرند و پخش می شوند.
اخبار جدا شدن یک زوج در هالیوود می تواند هم شوکه کننده و هم اجتناب ناپذیر باشد. در هر صورت، در این صنعت همه چیز خیلی زود حالت بدی به خود می گیرد وقتی یکی از زوجین راه خودش را می رود. همانطور که در بیشتر طلاق های هالیوودی دیده ایم، روال رسمی طلاق می تواند به راحتی و بی دردسر پیش برود یا تبدیل به جنگ اعصاب و روان شود.
در هالیوود رابطه ها هر جور که پیش بروند، یک چیز کاملاً قطعی است:
خانم ها بر دلشکستگی جدایی غلبه می کنند و از این قضیه پیروز بیرون می آیند. در مورد بانوان مطلقه هالیوودی زیر، شاید هیچکدام حتی فکرش را هم نمی کردند که طلاق را تجربه کنند، زیرا همه آنها کله شق و جسور و بی پروا هستند.
حالا این خانم های جذاب در زندگی پس از طلاقشان موفق هستند و حتی بهتر از قبل به نظر می رسند و زندگی بهتری دارند.
Katie Holmes
با آنکه وقتی کیتی شروع به آشنا شدن با تام کروز یکی از آقایان موفق هالیوود کرد، حسادت بسیاری از خانم ها را برانگیخت، ولی زندگی مشترک آنها پایان کلیشه ای سینمایی نداشت. کیتی فقط ۲۶ سالش بود که با تام ۴۲ ساله دوست شد. وقتی این دو با هم توسط دوربین های پاپاراتزی شکار شدند، توفانی در رسانه ها به پا شد و اولین حضور رسمی آنها بین مردم در شهر رم ایتالیا بود. بعد از دو ماه آشنایی، آنها در سال ۲۰۰۵ نامزد کردند و ۴ ماه بعد اعلام کردند که منتظر به دنیا آمدن دخترشان هستند. چند ماه پس از به دنیا آمدن سوری کروز، این زوج در رم ازدواج کردند.
به نظر می رسید که رابطه هولمز و کروز عالی و بی عیب و نقص باشد، ولی پشت دوربین ها، در واقع زندگی آنها در حال از هم پاشیدن بود. وقتی اعلام کردند که می خواهند جدا شوند دنیا را شوکه کردند و رسماً اظهار داشتند که زندگی مشترک شش ساله آنها به بن بست رسیده است.
زمانی که هولمز در برادوی صرف می کرد و زمانی که برای بزرگ کردن دخترش می گذاشت ثابت کرد که کیتی مادری هدفمند است و سعی می کند که حضوری فعال در عرصه کاری هم داشته باشد.
Amber Heard
این بازیگر آمریکایی که با حرفه اش به موفقیت بالایی دست پیدا کرده است، اخیراً با ماجرای طلاقش از جانی دپ سوژه بسیاری از رسانه ها و مطبوعات بوده است. این زوج در سال ۲۰۰۱ سر صحنه فیلمبرداری فیلم «خاطرات عجیب و غریب» با هم آشنا شدند و رابطه رمانتیک شان از همانجا آغاز شد. چند سال بعد طی مراسمی خصوصی در منزل شان با هم ازدواج کردند. با آنکه این زوج با مسائل حقوقی که ربطی به زندگی شان نداشت مواجه بودند، ولی هیچ کس فکرش را نمی کرد که در حریم خانه شان مشکلات جدی داشته باشند.
در ماه مه سال ۲۰۱۶ بود که خانم هرد درخواست طلاق داد و زمین و زمان را زیر و رو کرد. درخواست طلاق او حاوی ادعاهای جنجالی از جمله خشونت جانی دپ علیه او بود. علیرغم تیترهای خبری زشتی که به او نسبت داده شد، این خانم بازیگر هنوز هم یکی از زیباترین بازیگران هالیوود است و هنوز هم به کار بی نقص خود و نقش آفرینی در فیلم های سینمایی ادامه می دهد. توانایی این بازیگر ۳۰ ساله و استعدادش در بازیگری خیلی زود مسئله طلاق پر دردسر و پر سر و صدایش را در سایه خود قرار خواهد داد.
این ستاره موسیقی پاپ هم سهم خود را از شکست های عشقی داشته است. زندگی مشترک اسپیرز و دوست دوران کودکی اش شاید کوتاهترین ازدواج در طول تاریخ باشد، زیرا این زوج ۵۵ ساعت بعد از عروسی از هم جدا شدند. با این حال وقتی یکی از رقصنده های گروهش با نام کوین فدرلاین از او تقاضای ازدواج کرد، بریتنی خجالت نکشید و دوباره بله را گفت. این دو پس از نامزد شدن بعد از فقط سه ماه آشنایی، با رابطه شان بسیار خبرساز شدند و حتی ریز وقایع رابطه شان در اولین برنامه رئالیتی این خانم خواننده تحت عنوان «بریتنی و کوین: پر هرج و مرج» به تصویر کشیده شد. پایان اجتناب ناپذیر این زندگی در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد یعنی زمانی که اسپیرز با دو فرزند و سه سال زندگی از همسرش جدا شد.
بعد از طلاق، زندگی شخصی بریتنی با خصومت های بیشتر روبرو شد که شاید عامل اصلی از هم پاشیدن روانی او در سال ۲۰۰۷ باشد که بسیار هم جنجالی شد و توسط همه رسانه ها علنی شد. از آن به بعد، این آیکون دنیای موسیقی تلاش و مبارزه کرد تا وجهه اش را از نو بسازد. مدت زیادی طول نکشید که با نیرویی تازه برگشت و حالا با موسیقی اش در عرصه دائمی شوهای لاس وگاس دوباره شهرت قبل را احیا کرده است. این خانم که حالا مادر مطلقه ای با دو پسر است ثابت کرد که برنامه کاری پر او باعث نشده که از مادر بودن کم بگذارد و این مسئله را به خوبی با سلفی هایی که از او در اینستاگرامش می بینیم پیداست. بریتنی قطعاً هنوز هم جذابیت گذشته را دارد.
او هنوز هم جنی از بلوک بغلی است. جنیفر لوپز به عنوان یکی از جذاب ترین خانم های هالیوودی، ثابت کرده که زندگی اش با طلاق از هم نمی پاشد و به موفقیت های بزرگش ادامه می دهد. استعداد لوپز فراتر از زندگی شخصی اش است و وجهه شخصی او با مشکلات عشقی زیر سوال نمی رود. این زیباروی ۴۷ ساله قبل از سال ۲۰۰۲ دو ازدواج کوتاه را تجربه کرد، ولی طلاق پر سر و صدایش از مارک آنتونی خواننده و دوست قدیمی اش بود که توجه رسانه های دنیا را به خود جلب کرد. آنها در سال ۲۰۰۴ ازدواج کردند و چهار سال بعد صاحب دوقلوی دختر و پسری شدند.
علیرغم تابلوی سعادتمندی که به تصویر کشیده بودند، آنتونی پس از هفت سال زندگی مشترک درخواست طلاق داد. با پایان غم انگیزی که لوپز تجربه کرد، شاید کاسپر اسمارت، رقصنده گروه لوپز بود که دوباره شادی را به زندگی اش بازگرداند. این خواننده آمریکایی با وجهه جدیدش هنوز هم جذاب و زیباست و شادی زندگی و خوشبختی اش را با آهنگ ها و ترانه هایش نشان می دهد.
به عنوان اولین مدل آلمانی که تبدیل به یکی از فرشته های ویکتوریاز سیکرت شد، هایدی کلوم چهره ای برجسته در صنعت مدلینگ به شمار می رود. این خانم که مدل مجله معروف Sports Illustrated Swimsuit نیز بوده است، به راحتی از راه رفتن روی دفیله های فشن شو ها به داخل آتلیه های طراحی مد راه یافت و چند خط تولید پوشاک فشن و عطر و ادکلن نیز راه اندازی کرده است. با این حال زندگی شخصی اش به راحتی حرفه اش پیش نرفت.
کلوم پنج سال زندگی مشترک با ریک پیپینو (استایلیست) داشت، قبل از آنکه وارد رابطه ای پر فراز و نشیب با سیل (خواننده) شود. این دو در ماه مه ۲۰۰۵ در ساحلی در مکزیک ازدواج کردند و بعدها صاحب سه فرزند شدند. با این وجود، پس از هفت سال زندگی مشترک، طلاق گرفتند. کلوم پس از طلاق بسیار پر سر و صدایش هرگز نلغزید و به موفقیت های بیشتر در تلویزیون ادامه داد. در سال ۲۰۱۳، این مدل آیکونیک به عنوان یکی از داوران فصل هشتم America’s Got Talent انتخاب شد.
هیلاری یک بچه ستاره سابق دیزنی است که هنوز هم مردم آمریکا به او افتخار می کنند. بر خلاف همبازی هایش در شبکه دیزنی، این هنرپیشه سریال «لیزی مکگوایر» وجدانش را همیشه بیدار نگه داشت و از دردسر به دور ماند. وقتی این خانم بازیگر و خواننده در سن ۲۸ سالگی با مایک کامری (بازیکن هاکی) در سال ۲۰۱۰ ازدواج کرد، طرفدارانش از ازدواج او بسیار خوشحال شدند. این زوج حتی صاحب پسری به نام لوکا شدند، ولی هیلاری بعد از شش سال زندگی مشترک و ساختن خانواده ای بی عیب و نقص، در سال ۲۰۱۶ تقاضای طلاق داد.
آنچه بیشتر مردم را شوکه کرد این بود که آنها اظهار داشتند که هنوز یکدیگر را دوست دارند و به دوستی شان ادامه خواهند داد. پس از طلاق، خانم داف خود را وقف کارش کرد و در سریال تلویزیونی جدید به نام «جوانتر» بازی کرد. علاوه بر بهتر شدن رزومه کاری، داف روی آلبوم جدیدش نیز کار کرد. در طول مدتی که داف روی تبلیغات موسیقی و سریالش کار می کرد، روی جلد مجله Shape نیز رفت و نشان داد که یک مادر می تواند هیکل زیبایی هم داشته باشد. وی به تازگی با فرد دیگری آشنا شده و زندگی پس از طلاقش دوباره با عشق رنگ دیگری گرفته است.
هنرپیشه جذاب فیلم «چطور مردی را در ده روز از دست بدهیم» ممکن است روی پرده سینما تجربه از دست دادن مردی را داشته باشد، ولی خارج از فیلم نیز شکست در ازدواج را تجربه کرده است.
در سال ۲۰۰۰ کیت هادسون با کریس رابینسون، خواننده اصلی گروه «کلاغ های سیاه» ازدواج کرد.
این زوج شش سال با هم بودند تا اینکه جدایی شان را علنی کردند. یک سال بعد نیز طلاق آنها قطعی و نهایی شد و حالا حضانت مشترک پسر ده ساله شان، رایدر را به عهده دارند.
هادسون در سال ۲۰۱۱ بار دیگر به عشق شانسی داد و با متیو بلامی نامزد کرد. پس از آنکه این زوج صاحب پسری شدند و چهار سال با هم بودند، نامزدی شان به هم خورد. حالا کیت مادر مطلقه ای با دو پسر است و به تازگی خط تولید پوشاک ورزشی Fabletics را نیز راه اندازی کرده است.
زمان هایی که کیت پوشاک ورزشی طراحی نمی کند یا مشغول فیلمبرداری نیست، با پسرانش وقت می گذراند.
برترین ها
ازدواج با زن مطلقه یا مرد مطلقه نیازمند دقت، ریزبینی و تحقیق بیشتری بوده و لازم است برای گرفتن تصمیمی عاقلانه به یک سری نکات خاص توجه کرد.
ازدواج با زن مطلقه یا مرد مطلقه مانند هر ازدواج دیگری نیازمند دقت و تحقیق و ترجیحا استفاده از مشاوره پیش از ازدواج قبل از تصمیمگیری است. در دهههای پیش مردان کمتر به سمت ازدواج با زن مطلقه میرفتند. اما این روزها این ازدواجها رواج بیشتری یافتهاست. و این به علت تغییر نگرش در جامعه و تغییر الگوها و معیارهای ازدواج میباشد. اینگونه ازدواجها گاهی میتواند نتایج و سرانجام بسیار خوبی برای طرفین به همراه داشته باشد اما لازم است پیش از ازدواج با زن مطلقه یا پاسخ به خواستگاری که از همسر قبلی خود جدا شده است، حتما نکاتی را در نظر بگیرید که در زیر به بخشی از آنها اشاره میکنیم.
نکاتی که باید در ازدواج با فرد مطلقه در نظر داشت
تحقیق در مورد فرد مورد نظر را فراموش نکنید
در تمامی ازدواجها لازم است که افراد در رابطه با شخص موردنظرشان برای ازدواج تحقیقات لازم را انجام دهند و از تمامی جوانب خانوادگی، شغلی، اجتماعی و رفتاری طرف مقابل آگاهی یابند. تحقیقات در رابطه با افرادی که یک بار جدا شدهاند نیز مانند سایر ازدواجها باید انجام شود، البته با دقت و ریزبینی بیشتر.
معیارهای اصلی شما در رابطه با همسر آیندهتان را داشته باشد
اولین نکته آن است که این ازدواج را مانند بقیه ازدواجها بدانید و فرد مقابل را به دقت با معیارها و ملاکهایی که برای همسر آیندهتان در نظر گرفتهاید، بسنجید. اگر فرد مقابل (فرد طلاق گرفته) معیارها و ملاکهای شما را داشت، در مرحله بعد در مورد ازدواج با او فکر کنید و جدیتر باشید. پر واضح است شخصی که با ملاکها و معیارهای اساسی و اصلی ذهن شما که همیشه در رابطه با انتخاب شریک زندگیتان داشتهاید، متفاوت است، نمیتواند فرد مورد نظر شما باشد.
از روی ترحم و دلسوزی تصمیم نگیرید
هرگز به دلیل ترحم و دلسوزی یا کمک به فرد مقابل تصمیم به ازدواج با وی نگیرید. چنین ازدواجهایی شاید به شما حس خوشایندی بدهد ولی کمکم و پس از برخورد با مشکلات زندگی، این حس دلسوزی یا کمک در شما از بین رفته و جای خود را به احساسهای منفی دیگر میدهد و همین احساسهای منفی پایهگذار اختلافات و درگیریهای آینده خواهد بود. به یاد داشته باشید که فرد مقابل را فقط و فقط به خاطر خودش و خصوصیات و ویژگیهایی که دارد برگزینید نه چیز دیگری.
قبل از رضایت خانوادهتان اقدام نکنید
در برخی از این ازدواجها چون خانواده فرد مجرد با ازدواج فرزندشان با یک فرد طلاق گرفته مخالفند، طرفین (دختر و پسر) تصمیم میگیرند بدون اجازه خانوادهها با هم ازدواج نمایند. ازدواج در چنین شرایطی نیز اشتباه است زیرا دختر و پسر همیشه به حمایت و پشتیبانی خانوادههایشان نیازمند هستند و نباید به راحتی چنین پشتیبانهای محکمی را از دست بدهند.
به یاد داشته باشید نباید هیچوقت او را به خاطرمطلقه بودن سرزنش کنید
اگر قصد انجام چنین ازدواجی را داشتید، فراموش نکنید هرگز نباید چه در دوران نامزدی و چه پس از آن در زندگی مشترک با دیدن کوچکترین عیب و ایراد و نقطه ضعفی از فرد مقابل او را سرزنش و تحقیر کنید و مدام گوشزد کنید که «حتما همسر قبلیات هم تو را به خاطر همین رفتارها رها کرده. خب، بنده خدا حق داشته»، «منم لطف کردم یا خامی کردم تو رو به عنوان همسر قبول کردم» و... . استفاده زن و مرد از مفاهیمی چون «سرزنش»، «سرکوب»، »منت» و... در همه زندگیها ممنوع است ولی در چنین ازدواجهایی نه تنها ممنوع است، بلکه جزء خطوط قرمز خطرناک نیز محسوب میشود.
مواظب باشید نیت شما از ازدواج با زن مطلقه موارد زیر نباشد
نکات مثبت ازدواج با زن مطلقه را نیز در نظر بگیرید
در نهایت این که، به اعتقاد بیشتر روان شناسان بهتر است افرادی که تجربه شکست در زندگی مشترک داشته اند، با کسانی ازدواج کنند که آنها هم چنین تجربه ای را داشتهاند. این نوع ازدواج، احتمال درک همدیگر را افزایش میدهد و جایی برای سرزنش و احساس حقارت باقی نمیگذارد. صحبت کردن درباره تمام زوایا و شرایط زندگی جدید، توافق درباره بچه ها و سرپرستی آنها و مهمتر از همه رو راست بودن و آگاهانه و منطقی تصمیم گرفتن در این گونه مواقع میتواند از بسیاری از مشکلات احتمالی آینده پیشگیری کند. نکته مهمتر این که حتما باید بین جدا شدن و ازدواج مجددتان حداقل یک سال فاصله باشد تا با ازدواج اول و عواطف منفی آن کنار بیایید و قبل از ازدواج مجدد بهتر است جهت مشاوره قبل از ازدواج به مشاور و روانشناس مراجعه کنید.
آنچه در این میان اهمیت دارد وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است. بر اساس این دیدگاه ،ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد. این دیدگاه نادرست است چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمیتوان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینههای مثبت او چشمپوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست. ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن میتواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره