مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مریم معصومی در دورهمی ۶ خرداد ۹۶ + بیوگرافی و عکس های جدید

مریم معصومی در دورهمی ۶ خرداد ۹۶ + بیوگرافی و عکس های جدید

مریم معصومی در دورهمی خرداد ۹۶ حضور می یابد. دورهمی شنبه ۶ خرداد ۹۶ ساعت ۲۳ از شبکه نسیم پخش می شود. بعد از پخش دورهمی مریم معصومی ، پورتال وهاران در این مقاله صحبت های مریم معصومی در دورهمی را منتشر می کند. اما علاوه بر مصاحبه مریم معصومی در دورهمی ، در این مقاله می توانید بیوگرافی مریم معصومی و عکس های جدید مریم معصومی را مطالعه و مشاهده نمایید.

دورهمی مریم معصومی خرداد ۹۶

مهران مدیری در ابتدای ورود مریم معصومی به دورهمی، در مورد تحصیلاتش از او پرسید و گفت شما که لیسانس علوم سیاسی و فوق لیسانس روابط عمومی دارید چطور شد بازیگر شدید؟ مریم معصومی در پاسخ گفت خیلی به علوم سیاسی علاقه دارد و یکی از هدفهایش از خواندن علوم سیاسی این است که دوست دارد رئیس جمهور شود. مهران مدیری از او پرسید اگر رئیس جمهور شوید چکار می کنید؟ او گفت کارهای زیادی برای خانم ها انجام می دهد چرا که احساس می کند نسبت به زنان ظلم شده است.

مریم معصومی در ادامه گفت که هشت سال پیش وارد بازیگری شده است.

خانواده مریم معصومی در ابتداری ورود او به بازیگری با کار او مخالف بودند اما با پیشرفتش در کار بازیگری، دیگر با او مخالفت نکردند و الان با کار او موافق هستند.

مریم معصومی در مورد سنش گفت، همه جا گفته اند که او متولد اصفهان است اما در واقع متولد تهران است و متولد اسفند سال ۶۵ است و الان ۳۰ ساله است.

مریم معصومی عنوان کرد که برای کار بازیگری در کلاس های استاد سمندریان شرکت کرده است و دوره بازیگری را گذرانده است. تا اینکه در سال ۹۰ با سریال سه دنگ سه دنگ کار حرفه ای بازیگری اش را شروع کرد و با همان سریال بود که شناخته شد.

مریم معصومی گفت علاوه بر بازیگری، کار عکاسی و موسیقی و پیانو را به صورت حرفه ای دنبال می کند.

مریم معصومی عنوان کرد به نقش های منفی علاقه دارد و دوست دارد نقش های منفی را بازی کند و دلیل این علاقه اش را “منفی بودن در خانواده” عنوان کرد. (با شوخی و خنده)

مریم معصومی در مورد شخصیتش گفت که کلا اسفندی ها مهربان و باوفا و خشن و … هستند. او گفت زمان هایی که عصبانی می شود خیلی بداخلاق می شود.

مریم معصومی در پاسخ به این سوال مهران مدیری که “عاشق شدی؟”گفت بله حدود سه سال است که عاشق شده است و کسی را دوست دارد.

مریم معصومی عنوان کرد که همه کسانی که به این برنامه آمده اند در مورد این سوال (عاشق شدی؟) راست نگفته اند و گفت که بین عاشق شدن و دوست داشتن تفاوت زیادی هست.

مریم معصومی در مورد جایزه اش در جشن حافظ گفت و یادی از علی معلم کردند. (با بغض)

مریم معصومی عنوان کرد که چند ماه است که سفیر سندروم داون است.

مریم معصومی در مورد سندروم داون عنوان کرد که کسانی که این مشکل را دارند، یک کروموزوم اضافی دارند. او گفت یک انسان عادی ۴۶ کروموزوم دارند اما کسانی که به سندروم داون مبتلا هستند ۴۷ کروموزم دارند.

مریم معصومی در پاسخ به این سوال مهران مدیری که “چرا ازدواج نمی کنید؟” گفت، ازدواج مقوله ای پیچیده ای است. مریم معصومی عنوان کرد که یکی از دلایلی که ازدواج نمی کند وجود خواستگاران زیادی است که دارد!!! مریم معصومی گفت نمی تواند از بین این همه خواستگار کسی را انتخاب کند!!! ولی گفت که به زودی ممکن است ازدواج کند.

همچنین بخوانید:  عکس های آنا نعمتی و مارال فرجاد در فستیوال رم

مریم معصومی در مورد مادر شدن گفت، اگر ازدواج کند و مادر شود بیشتر از کار بازیگری، به همسر و فرزندش رسیدگی می کند و بیشتر وقتش را به همسر و فرزندش می گذراند و با این موضوع که فرزندش را به پرستار بسپارد به شدت مخالف است.

مریم معصومی گفت که به شدت مهربان و دلسوز است. و با کسی که به او بدی می کند رفتار بدی نمی کند و تا سه بار به کسانی که به او بدی می کنند مهلت می دهد، بعد از سه بار اگر آن فرد همچنان رفتار بدی با او داشته باشد، آن زمان برخورد به شدت بدی با آن فرد می کند.

مریم معصومی در مورد شایعه ای که برای او ساختند گفت، مدتی پیش شایعه اینکه او دختر مرجانه گلچین است در فضای مجازی منتشر شد که او این شایعه را تکذیب کرد.

مریم معصومی گفت در خانه دست به سیاه و سفید نمی زند! اما اگر تنها باشد خودش غذا درست می کند. بهترین غذایی که درست می کند، پاستای فتوچینی با سس مخصوص است. او گفت به غذاهای ایرانی مانند قورمه سبزی و فسنجان علاقه ندارد و اصلا نمی تواند این غذاها را درست کند.

مریم معصومی در مورد شفل بازیگری گفت، شغل بازیگری آن طور که مردم از دور می بینید نیست و خیلی سخت و دشوار است و از مردم خواست بازیگران را قضاوت نکنند.

مریم معصومی در مورد جراحی زیبایی گفت، به شدت مخالف عمل زیبایی است و تا به حال عمل زیبایی انجام نداده است.

مهران مدیری به اشاره به این صحبت مریم معصومی که عنوان کرد بازیگری کار دشواری است، کنایه ای هم عنوان کرد. چندی پیش یکی از روحانیون گفته بود که کار روحانیت از کار معدنگارانی که کشته شدند سخت تر است، مهران مدیری به این موضوع کنایه ای انداخت و گفت کار بازیگری از کار معدن کاران هم سخت تر است!

مریم معصومی در پاسخ به این سوال مهران مدیری که “احساس خوشبختی می کنی عمیقا؟” گفت، بله خیلی احساس خوشخبتی می کند و همیشه خوشبختی را برای خودش می سازد و سلامت و امنیت زندگی اش را نیز خوشبختی خواند.

مریم معصومی گفت که قبلا فکر می کرده است که در سن ۳۱ سالگی می میرد اما الان فکر می کند که در سن ۶۸ سالگی می میرد!

مریم معصومی عنوان کرد که برنامه دورهمی اولین مصاحبه زنده او بوده است.

مریم معصومی یک دست خط از بچه های سندروم داون را به موزه دورهمی اهدا کرد.

مریم معصومی در اینستاگرام نوشت:

همراهانِ عزیزم افتخاریست
امشب در اولین شب از ماهِ مبارکِ رمضان میهمان خانه هایِ شما هستم با برنامه جذاب ” دورهمی” از شبکه نسیم ،ساعت ٢٣
این اولین گفت و گویِ تصویریِ من با شما عزیزان است.
امیدوارم حضورِ مرا پذیرا باشید.
(برنامه در ایام نوروز ضبط شده است)
عکس: مهسا طیب طاهر
تکرارها:
٣بامداد ، ٧صبح ، ١١ظهر و١٧ عصر روزِ بعد
طراح لباس: چهرک نریمانی

مریم معصومی در دورهمی 6 خرداد 96 + بیوگرافی و عکس های جدید

زندگینامه مریم مهصومی

نام و نام خانوادگی: مریم معصومی متولد تهران
تاریخ تولد: اسفند ماه ۱۳۶۵
محل تولد: اصفهان
تحصیلات: لیسانس علوم سیاسی، فارغ التحصیل دوره های عکاسی حرفه ای، فارغ التحصیل دوره های بازیگری و کارگردانی استاد سمندریان و فارغ التحصیل دوره های فیلمنامه نویسی

همچنین بخوانید:  حامد همایون در دورهمی 5 خرداد 96 + بیوگرافی

سریال های مریم معصومی

سریال فاصله ها ( حسین سهیلی زاده – ۱۳۸۹ )

سریال سه دونگ سه دونگ ( شاهد احمد لو – ۱۳۹۰)

سریال “پیدا و پنهان” ( آرش معیریان و شهرام شاه حسینی – ۱۳۹۲ )

سریال ۳۹ هفته ( مرتضی احمدی هرندی – ۱۳۹۳ )

سریال همه چیز آنجاست ( شهرام شاه حسینی – ۱۳۹۳ )

سریال “ماجراهای پریشان” (حسین قناعت – ۱۳۹۳ )

سریال مرز خوشبختی (حسین سهیلی زاده – ۱۳۹۵)

فیلم های مریم معصومی

تله فیلم «کادوی در به در» – یوسف تیموری

تله فیلم«رستوران بختیاری» به کارگردانی علیرضا اتفاقیان

سینمایی «اخلاقتو خوب کن» به کارگردانی مسعود اطیابی

تله فیلم “لبخند در مراسم ترحیم”به کارگردانی “حسین قناعت”

تله فیلم ” قصه سیمین” به کارگردانی رضا کمالی

فیلم «بی خوابی اسب ها» به کارگردانی شهرام اسد زاده

مصاحبه با مریم معصومی

متولد اسفندماه

متولد اسفند ۱۳۶۵ می‌‌باشم و افتخار می‌کنم که متولد اسفند هستم، بهترین زن سال! (با خنده) این را همه طالع بینی‌ها می‌گویند! خانم گلچین هم متولد اسفند هستند و به خاطر همین خیلی با هم خوب بودیم و همدیگر را درک می‌کردیم. ته تغاری ام. همیشه حرف من اول و آخر تصمیم‌ها بوده است. دارای لیسانس علوم سیاسی، فارغ‌التحصیل دوره‌های عکاسی حرفه ای، فارغ‌التحصیل دوره‌های بازیگری و کارگردانی استاد سمندریان و فارغ‌التحصیل دوره‌های فیلمنامه‌نویسی هستم. در حال حاضر مشغول یادگیری دوره‌های تدوین می‌باشم؛ اعتقاد دارم که یک بازیگر باید خیلی با سواد باشد و خام جلوی دوربین نرود. دوتا خواهر دارم که هر دو متاهل هستند. دوتا هم خواهرزاده دارم. دارای یک برادر متاهل و یک برادر مجرد هستم. با برادر بزرگ‌تر مجردم خیلی صمیمی هستیم و مشوق اصلی‌ من در کارهایم ایشان هستند. پدرم بازنشسته و مادرم خانه‌دار هستند. یک برادرم فارغ‌التحصیل برق، یک برادرم دیپلمه، یک خواهرم فارغ‌التحصیل حسابداری و خواهر دیگرم فارغ‌التحصیل دستیاری دندانپزشکی هستند.

علاقه به بازیگری

کلا هنر را خیلی دوست داشتم. البته حوصله نقاشی نداشتم، چون یک مقدار اعصابم ضعیف است! (با خنده) موسیقی را هنوز هم خیلی دوست دارم. عاشق ساز ویلون هستم. ولی فرصت یادگیری موسیقی هیچ وقت برایم مهیا نشده است. خیلی عاشق بازیگری بودم. از دوران دبیرستان من کارگردانی و بازیگری می‌کردم و اکنون اولین عشق زندگی‌ام بازیگری است.بعد از بازیگری عشق دوم من عکاسی است و برای این کار خیلی سفر می‌کنم.

ورود به عرصه بازیگری

سال ۸۸ فارغ‌التحصیل شدم و نشستم ۸ ماه شدید برای فوق لیسانس علوم سیاسی خواندم. مطمئن بودم که سراسری قبول می‌شوم و به همین خاطر اصلا در دانشگاه آزاد شرکت نکردم و الان پشیمان هستم! سراسری شبانه شهرستان قبول شدم. یک ترم ثبت‌نام کردم ولی بعد بازیگری را ترجیح دادم به این‌که دو روز بروم شهرستان و برگردم. انصراف دادم و فوق لیسانس روی هوا ماند! اولین بار در سال ۸۸ بدون هیچ دوره و کلاسی در تله فیلم «کادوی در به در» یوسف تیموری ۴، ۵ سکانس بازی کردم.از زمانی که اولین کارم پخش شد دیگر خانواده‌ام مشکلی با کارم نداشتند. بعد از آن در کلاس‌های استاد سمندریان ثبت‌نام کردم. در آن مدت کار نکردم و صبر کردم دوره‌هایم تمام شود تا پخته جلوی دوربین بروم. بعد از آن دوره‌های عکاسی‌ام را شروع کردم.

همچنین بخوانید:  عکس های میترا حجار و همسرش سینا حجازی و پسرشان کسری

مادر مریم معصومی: مخالف بودیم

خانه دار هستم. دو خواهر و یک برادر مریم ازدواج کردند و فقط مریم و برادر بزرگترش مجرد هستند و با ما زندگی می‌کنند. مریم از بچگی در همه زمینه‌ها مثل نقاشی، موسیقی و… خیلی با استعداد بود. ولی هیچ وقت دوست نداشتم مریم به سمت هنر و بازیگری برود. مریم می‌خواست بازیگری – کارگردانی بخواند ولی من به شدت مخالف بودم و می‌گفتم یا باید دکتر بشوی یا مهندس که باعث رنجش مریم می‌شد. وقتی که وارد دبیرستان شد رفتم رشته ریاضی ثبت نامش کردم ولی وقتی که فهمید من رشته ریاضی ثبت‌نامش کردم خیلی ناراحت شد و گفت من ریاضی دوست ندارم و می‌خواهم علوم انسانی بخوانم.با توجه به این‌که مرغ مریم خانم یه پا داره! رشته‌اش را عوض کرد. من و پدرش موافقت کردیم که رشته انسانی بخواند به این شرط ‌که هر رشته‌ای می‌خواند دکترایش را بگیرد. همیشه معلم‌هایش دوستش داشتند و می‌گفتند که خیلی با استعداد، متواضع و با گذشت و خونگرم است. همیشه نمره‌هایش خوب بود و حتی معدل پیش دانشگاهی‌اش ۶۰/۱۹ شد! در دانشگاه هم نمراتش بالا بود و خیلی زود درس‌هایش را پاس کرد و درسش تمام شد. بعد از لیسانس هم وارد بازیگری شد. من و پدرش اول مخالف بودیم. چون همیشه یک هاله‌ای دور سینما وجود دارد و به آدم استرس می‌دهد. اولین باری که مریم رفت جلوی دوربین ما اصلا اطلاع نداشتیم و خانم یک روز آمد و گفت رفتم فیلم بازی کردم! اولین باری که تصویرش را در تلویزیون دیدیم از آن سختی‌ها دست برداشتیم و دیدیم که توانایی‌اش را دارد. من همیشه سعی کردم دخترم را طوری تربیت کنم که یک خانم کامل باشد برای جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنم و فکر می‌کنم تلاشم جواب داده است، چون اطرافیان این را به من می‌گویند.

تلویزیون بهتر است

کار در تلویزیون، سینما و تئاتر را دوست دارم، ولی اول تلویزیون و بعد به سینما و تئاتر علاقه‌مندم. به نظرم تلویزیون شروع خوبی است.

الگوهای ایرانی

الگوی‌های بازیگری خارجی را انتخاب نمی‌کنم، چون اعتقاد دارم در کشور خودمان اساتید بزرگی چون آقای انتظامی، آقای نصیریان، آقای پرستویی و… داریم که نیازی نیست از بازیگران خارجی الگوبرداری کنیم. ضمن این‌که شرایط بازی در کشور ما با کشورهای دیگر تفاوت دارد. بازی امین حیایی و باران کوثری را خیلی دوست دارم. آرزو دارم که با کارگردان‌های صاحب‌نام کار کنم.

فیلم با تخمه آفتابگردان!

خیلی فیلم می‌بینم و اهل سینما و تئاتر رفتن هستم و موقع فیلمبرداری هم اگر وقت کوچکی پیدا می‌کردم سریع می‌رفتم سینما. یکی از تفریحات مهم من فیلم دیدن به همراه یک کاسه بزرگ از تخمه آفتابگردان است! وبعد هم تجزیه و تحلیل آن فیلم.

اهل کار خونه نیستم

اصلا اهل آشپزی و کار خونه نیستم. در خانه دست به سیاه و سفید نمی‌زنم! خیلی کم پیش آمده که ظرف بشورم، مگر این‌که مجبور شوم! اما امان از روزی که آشپزی کنم! با این که تجربه ندارم اما دست پختم عالیه!

زندگی من در چهار کلمه!

به شدت ورزش می‌کنم. ورزش اصلی من شنا و بدن سازی است. زندگی من در چهار کلمه خلاصه می‌شود: بازیگری، ورزش، عکاسی و خواب!

جدیدترین عکس های مریم معصومی با مدل موی بافته شده اسفند 95 جدیدترین عکس های مریم معصومی با مدل موی بافته شده اسفند 95

فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95فیلم و عکس های جشن تولد مریم معصومی اسفند 95

گردآوری: پورتال وهاران www.vaharan.ir

(Visited 1 times, 1 visits today)


ادامه مطلب ...

مدل لباس مریم معصومی در جشنواره فیلم فجر ۹۵ +عکس

عکسهای مریم معصومی در جشنواره فیلم فجر ۳۵

Aksaye Maryam Masoumi dar Jashnvareh Film Fajr 35

همسر مریم معصومی مدل لباس بازیگران عکس جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر 95 بیوگرافی مریم معصومی اینستاگرام مریم معصومی

مدل مانتو مریم معصومی و لیندا کیانی

همسر مریم معصومی مدل لباس بازیگران عکس جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر 95 بیوگرافی مریم معصومی اینستاگرام مریم معصومی

مدل لباس مریم معصومی

همسر مریم معصومی مدل لباس بازیگران عکس جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر 95 بیوگرافی مریم معصومی اینستاگرام مریم معصومی

عکس های بازیگران در جشنواره فیلم فجر ۹۵

همسر مریم معصومی مدل لباس بازیگران عکس جشنواره فیلم فجر جشنواره فیلم فجر 95 بیوگرافی مریم معصومی اینستاگرام مریم معصومی

اینستاگرام مریم معصومی بیوگرافی مریم معصومی جشنواره فیلم فجر 95 عکس جشنواره فیلم فجر مدل لباس بازیگران همسر مریم معصومی ۱۳۹۵-۱۱-۱۶


ادامه مطلب ...

بیوگرافی پروانه معصومی +مصاحبه و عکس قدیمی و قبل از انقلاب

بیوگرافی پروانه معصومی +مصاحبه و عکس قدیمی و قبل از انقلاب

پروانه معصومی Parvaneh Massoumi با نام پیشین سکینه کبودرآهنگی (متولد ۱۳۲۳ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. پروانه معصومی پسری به نام نیما دارد.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumiپروانه و معصومی و رامبد جوان در خندوانه

او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران تمام کرد. نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم کوتاه «سفر» به عنوان بازیگر بازی کرد.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi

عکس قدیمی و قبل از انقلاب پروانه معصومی

فیلم‌های سینمایی پروانه معصومی

سالنام فیلمکارگرداننقشتوضیحات
۱۳۹۱ساکن خانه چوبیحسینعلی لیالستانی
۱۳۸۴سفر به هیدالومجتبی راعیبه دلایل خاص اکران نشد
۱۳۸۴فیلم شاهزاده ایرانی
۱۳۸۲وعده دیدارجمال شورجه
۱۳۷۹مسافر ریداوود میرباقری
۱۳۷۴تنگنا
۱۳۷۰ناصرالدین‌شاه آکتور سینما
۱۳۶۸تماس
۱۳۶۷سال‌های خاکستریمهدی صباغ زاده
۱۳۶۷طوبی
۱۳۶۶تحفه‌هاابراهیم وحیدزاده
۱۳۶۶جهیزیه‌ای برای ربابسیامک شایقی
۱۳۶۶خارج از محدودهحسن خیاط باشی
۱۳۶۶شکوه زندگیحسن محمدزاده
۱۳۶۶شناساییمحمدرضا اعلامی
۱۳۶۵ترنجمجتبی راعی
۱۳۶۵چمدانجلال مقدم
۱۳۶۵ملاقات
۱۳۶۵ناخدا خورشیدناصر تقوایی
۱۳۶۴جستجو در شهرحجت‌الله سیفی
۱۳۶۳آشیانه مهر
۱۳۶۳تاتوره
۱۳۶۳راه دومحمید رخشانی
۱۳۶۳گل‌های داوودیرسول صدر عاملیمادر
۱۳۵۶کلاغشهرام شاه حسینی
۱۳۵۳غریبه و مهبهرام بیضایی
۱۳۵۲شهر قصه
۱۳۵۱بی تا
۱۳۵۱رگباربهرام بیضایی

سریال های تلویزیونی پروانه معصومی

سالنام فیلمکارگرداننقشتوضیحات
۱۳۹۱راز پنهان
۱۳۸۹ملکوت
۱۳۸۸ماه عسل
۱۳۸۷مثل هیچ‌کس
۱۳۸۷یوسف پیامبرفرج‌الله سلحشوربانو تیه-همسر آمن هوتپ
۱۳۸۰پلیس جوان
۱۳۷۶امام علی
۱۳۷۴–۱۳۷۵سوخته‌دلانبهروز طاهری

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi

وقتی با بازیگری مثل پروانه معصومی که سال‌ها خاطره را در ذهن دارد گفت‌وگو می‌کنی دیگر همه چیز یادت می‌رود
که اصلا قرار بود راجع به چه موضوعی حرف بزنی. چون آنقدر غرق خاطرات می‌شوی و شنیدن آنها برایت جذاب و شنیدنی است که اصلا بی‌خیال حرف‌هایی که از قبل به آنها فکر کرده‌ بودی، می‌شوی. پروانه معصومی هم اتفاقا پا به پای من می‌آید و خودش را به دل خاطرات می‌سپارد. با هیجانی خاص از پدرش حرف می‌زند که نقش مهمی در پیشرفت او داشته است.
به قول خودش یک حاجی بازاری متدین که خیلی امروزی فکر می‌کند. او از سینما رفتن‌های دوران کودکی‌اش برایمان  گفت و اینکه اصلا چطور بازیگر شد، آن هم در شرایطی که تا سن ۲۲، ۲۳ سالگی اصلا به آن فکر هم  نمی‌کرد.
از خاطرات آشنایی‌اش با بهرام بیضایی گفت و مقاومت در برابر پیشنهادهای وسوسه‌کننده فیلم فارسی‌سازان پس از موفقیت رگبار. از همان نقطه با او همسفر شدیم تا روستایی در صومعه‌سرا که حالا او خانه اصلی‌اش را آنجا بنا کرده است.
او سال‌هاست که در روستایی در صومعه‌سرای گیلان زندگی می‌کند. گفت‌وگوی بدی نشده ضمن اینکه حرف‌هایی از نشانی و کار با رامبد جوان هم زده شد.
• فکر می‌کنم الان سال‌هاست که در یکی از روستاهای شمال زندگی می‌کنید.
بله، الان ۱۴ سال است که آنجا زندگی می‌کنم.
• چی شد که تصمیم گرفتید از تهران بروید و آنجا زندگی کنید.
سال ۱۳۵۳ فیلم کلاغ را در شمال کار می‌کردم، همان موقع حس کردم که اینجا چه  جای خوبی برای زندگی کردن است.
• ۱۴ سال پیش می‌شود سال ۷۳٫ فیلم کلاغ را هم سال ۵۳ کار کردید، یعنی ۲۰ سال از زمانی که حس کردید شمال جای خوبی برای زندگی است تا موقعی که تصمیم گرفتید آنجا زندگی کنید، طول کشید.
این تصمیمی بود که برای انجام آن باید به یک پختگی می‌رسیدم. تصمیم کوچکی هم نبود. ضمن اینکه به خاطر پسرم که هم  کوچک بود و هم مشغول تحصیل نمی‌توانستم در آن زمان این کار را انجام دهم.
• اما زمانی که حس  کردید که باید این کار را انجام بدهید، انجام دادید؟
دقیقا.
• دنبال چه چیزی بودید که رفتید شمال؟
آرامش.
• به آن رسیدید؟
صددرصد.
• برایتان سخت نبود. به هر حال شما سال‌ها در شهری مثل تهران زندگی کرده بودید.
اینها بستگی به روحیات آدم دارد. وقتی برخی از دوستان از من راجع به زندگی در شمال می‌پرسند می‌گویم باید ببینید می‌توانید آنجا زندگی کنید یا نه.
• مثلا شما با این مسئله که معاشرت‌هایتان محدود می‌شود، کاملا کنار آمده بودید؟
من کلا آدم معاشرتی و شلوغی نبودم. آن زمان هم که در تهران زندگی می‌کردم زیاد رفت و آمد نداشتم. بیشتر در خانه بودم و سرگرم زندگی و کار و رفت و آمد خیلی محدودی داشتم.
• طبعا جایی که در شمال برای زندگی انتخاب کردید، یک جای دنج و خلوت در گوشه و کنار یک روستا باید باشد.
جایی که من زندگی می‌کنم از روستا هم کوچکتر است و با نزدیکترین روستا چند کیلومتری فاصله دارد.
• راستی پسرتان هم با شما زندگی می‌کند؟
بله، الان مهندس معماری است و خانه‌ام در شمال را او مطابق با سلیقه خودم ساخته است.
• با توجه به اینکه از روستا و شهر فاصله دارید مایحتاج زندگی‌تان را خودتان تامین می‌کنید؟
نه، من آنقدر هم اهل کار خانه نیستم.
• آنجا بیشتر چه کاری انجام می‌دهید؟
گل و گیاه زیاد پرورش می‌دهم. خیلی از آنها هم خیلی نایاب و کمیاب هستند.
• آنها را از کجا تهیه کردید؟
از همه جای دنیا.
• پس وقتی برای کار به تهران می‌آیید دلتان حسابی برای گل و گیاه‌ها تنگ می‌شود؟
بیشتر دلم برای پسرم تنگ می‌شود تا گل و گیاه‌ها، اما یک مقداری برای آنها هم دلتنگی می‌کنم به هر حال قسمتی از زندگی‌ام هستند.
• اگر موافق باشید می‌خواهم از همین شمال که هستیم آرام‌آرام راهمان را کج کنیم برویم یک جای تقریبا دور. مثلا به دوران کودکی. موافقید؟
بله.
• بچه که بودید سینما می‌رفتید؟
خیلی کم.
• * چرا؟
خانواده من، یک خانواده مذهبی بود به خاطر همین رابطه ما با سینما خیلی کم بود.
• اما با این حال شما را سینما می‌بردند.
خیلی کم.
• با چه کسی سینما می‌رفتید؟
با مادرم. خاطرم هست آن زمان خانه‌مان نزدیک سینما دیانا بود همین سینما سپیده فعلی. مادرم ما را آنجا می‌برد که فیلم ببینیم.
• هر چند وقت یک بار این اتفاق می‌افتاد؟
خیلی گاه به گاه سینما می‌رفتیم.
• مادرتان از کجا می‌دانست که این فیلم‌ها متناسب با سن و سال شماست؟
گفتم خیلی کم سینما می‌رفتیم. یادم هست یکبار رفته بودیم سینما یک ربع از فیلم نگذشته بود که مادرم دست من و خواهرم را گرفت و از سینما بیرون آورد و گفت این فیلم به درد ما نمی‌خورد.
• فیلم ایرانی بود یا خارجی؟ یادتان هست؟
ایرانی بود.
• اسمش را هم به خاطر دارید.
دقیقا اسمش در خاطرم مانده، اما بگذریم.
• پدرتان با این سینما رفتن‌های شما مخالف نبود؟
نه، پدرم خیلی متدین بود؛ اما خیلی مدرن و امروزی فکر می‌کرد. مثلا الآن سال‌ها به من اجازه  داد که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم.
• یعنی یک کار خلاف عادت آن زمان انجام  داد؟
اصلا غیر قابل باور است که مثلا در آن سال‌ها یک حاج آقای متدین که اتفاقا آدم بسیار شناخته شده‌ای هم هست به دخترش اجازه بدهد که برای تحصیل به خارج از کشور برود.
• آن زمان که می‌خواستید به خارج از کشور بروید به بازیگری فکر می‌کردید؟
نه. تا زمانی که در فیلم رگبار بازی کردم، اصلا به سینما فکر نمی‌کردم. دائم سرم تو کتاب و دفتر و درس خواندن بود.
• برای ادامه تحصیل به چه کشوری رفتید؟
آلمان.
• در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟
مترجمی زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه.

همسر پروانه معصومی مصاحبه بازیگران فرزندان پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران خانواده پروانه معصومی بیوگرافی پروانه معصومی بازیگران قبل از انقلاب Parvaneh Massoumi
• چه زمانی برگشتید؟
سال ۵۰ بود که برگشتم. ۲۳، ۲۴ سالم بود.
• بعد که برگشتید، در همین زمینه مترجمی مشغول به کار شدید؟
بله، در یک شرکت تجاری در زمینه مدیریت و مترجمی مشغول به کار شدم.
• پس چرا کار مترجمی را ادامه ندادید؟
وقتی وارد بازار کار شدم متوجه شدم که چرا آن زمان می‌گفتند زن نباید بیرون از خانه کار کند. واقعاً آن سال‌ها مشکلاتی در سر راه خانم‌ها برای کار در ادارات وجود داشت که من ترجیح دادم، دیگر کار نکنم.
• یعنی خانه‌نشین شدید؟
بله، ترجیح دادم در خانه بمانم و سرم را با بچه‌ام گرم کنم.
• راستی چه زمانی ازدواج کردید؟
همان سال‌ها که در خارج از کشور بودم، با آقای معصومی ازدواج کردم.
• خب این خانه‌نشینی برای زنی که سال‌ها برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بود، سخت نبود؟
بیش از اینکه من نگران این وضعیت باشم، همسرم نگران بود که مبادا من به این خاطر دچار افسردگی بشوم.
• و این خانه‌نشینی چطور منجر به حضور شما در بازیگری شد؟
یک روز در خانه مشغول کارهای خودم بودم که همسرم با من تماس گرفت و گفت به دفترش که نزدیک منزلمان بود، بروم. آنجا که رفتم دیدم احمدرضا احمدی و بهرام بیضایی در دفتر نشسته‌اند.
• آنها را می‌شناختید یا بعدها متوجه شدید که احمدرضا احمدی و بهرام بیضایی هستند؟
آقای احمدی که از دوستان خانوادگی ما بود؛ اما آقای بیضایی را بعد از معرفی‌شان شناختم.
• اینجا بود که پیشنهاد فیلم رگبار به شما داده شد؟
بله، آنجا آقای احمدی خلاصه‌ای از داستان فیلم را برایم تعریف کرد که اصلا چیزی از آن متوجه نشدم، به همین دلیل آقای بیضایی فیلمنامه‌ای به من دادند که آن را بخوانم و با قصه آشنا شوم.
• اما قبل از آن هم تجربه بازی داشتید؛ اگر اشتباه نکنم در فیلم «بی‌تا».
آنجا نقشم خیلی کم بود، به همین خاطر آن را جزو کارهایم حساب نمی‌کنم.
• برای بازی در رگبار دستمزد هم گرفتید؟
بله، وقتی قرار شد در فیلم رگبار بازی کنم، رقمی را به عنوان دستمزد گرفتم که آقای بیضایی تعجب کرد.
• برخوردشان چطور بود؟
تعجب کرد، گفت می‌دانی این دستمزد را کدام بازیگران می‌گیرند که من گفتم نه اصلا نمی‌دانم، ولی اگر این دستمزد را نگیرم، بازی نمی‌کنم.
• این رقم را بر چه مبنایی گفتید؟
همین‌طوری یک رقمی گفتم.
•  از شما تست هم گرفتند؟
بله، وقتی به توافق اولیه رسیدیم، فردا یا پس‌فردای همان‌روز قرار تست گذاشتیم و گفت اگر تست موفقیت‌آمیزی بود با همین رقمی که گفتی قراردادت را تنظیم می‌کنم.
• خاطرتان هست چه تستی از شما گرفتند؟
یک سکانس مشکل از «رگبار» را گفتند جلوی دوربین بازی کنم.
• کدام سکانس؟
همان سکانسی که وارد دفتر می‌شوم و آقای فنی زاده را به جای مدیر مدرسه اشتباه می‌گیرم وقتی این سکانس را بازی کردم، آقای بیضایی گفت که فردا بیایم تا قرارداد ببندم.
• با همان رقمی که گفتید قرارداد بستند؟
بله، طبق قولشان با همان دستمزد قرارداد بستند.
• وقتی رگبار را کار کردید فکر می‌کردید این مسیر ادامه پیدا کند؟
اصلا تو این فکر نبودم، واقعا به تنها چیزی که فکر نمی‌کردم این بود که بازیگری را ادامه بدهم.
• اگر بازیگری برایتان جذابیت نداشت، چرا بازی در «رگبار» را قبول کردید؟
به خاطر همسرم که خیلی نگرانم بود بازی در این فیلم را قبول کردم و باور کنید اصلا به ادامه مسیر فکر نمی‌کردم.
• بعد از موفقیت «رگبار» چطور، باز هم به ادامه مسیر فکر نکردید؟
چرا، وقتی فیلم در جشنواره بین‌المللی تهران با موفقیت روبه‌رو شد و قشر روشنفکر روی آن مانور دادند من حس کردم که می‌توان این کار را ادامه داد، یعنی بازیگر بود، اما بازیگر خوب که کسی از حضورش احساس سرافکندگی نکند.
• این مسئله یعنی حضورتان در عرصه بازیگری که روی رابطه شما با پدرتان تاثیر منفی نگذاشت؟
نه؛ اما خانواده پدرم که کرد هم هستند، نسبت به این مسئله واکنش نشان دادند. آنها نامه‌ای به پدرم نوشتند و گفتند که اگر تو نمی‌توانی جلوی دخترت را بگیری خودمان بیاییم این کار را انجام بدهیم. بعد هم که از این مسئله ناراحت شده بود خیلی قاطعانه به آنها گفت که او دیگر مستقل شده و شوهر کرده و او برایش تصمیم می‌گیرد. بعد به من گفت اصلا از این مسئله ناراحت نشد، کارت را با جدیت ادامه بده، هیچ‌کس قرار نیست از تو ایراد بگیرد. فقط سعی کن مرا سرافکنده نکنی.
• بعد از رگبار باز هم پیشنهاد سینمایی داشتید؟
خیلی زیاد. اتفاقاً در آن سال‌ها برای بازی در یک فیلم‌فارسی مطرح که توسط کمپانی شناخته شده‌ای هم تولید می‌شد به من پیشنهاد دادند. بازیگر نقش مقابلم هم ستاره آن سال‌های سینمای ایران بود.
• چه فیلمی بود؟
نمی‌خواهم نام فیلم را بگویم. بهتر است ناگفته بماند.
• حالا چرا قبول نکردید؟
دوست نداشتم. البته رقم خیلی بالایی هم به من پیشنهاد دادند، اما قبول نکردم.
• رقم پیشنهادی آنها چقدر بود؟
سال ۵۳ بود که رقمی حدود ۱۵۰ هزار تومان به من پیشنهاد دادند. با این پول آن زمان می‌شد سه تا خانه ویلایی خرید. نه، آنها خیلی اصرار کردند و حتی حاضر شدند، رقم را هم بالاتر ببرند.
• باز هم وسوسه نشدید؟
وقتی اصرار آنها را دیدم گفتم فیلمنامه را برایم بفرستند. آنها گفتند فیلمنامه چیه، ما همان جا سکانس‌ها را روی کاغذی می‌نویسیم و می‌دهیم دست بازیگرها. من هم گفتم شما هم بروید سراغ بازیگری که بتواند با شما این شکلی کار کند.
• واقعا دلیل مقاومتتان چه بود خب سینمای قبل از انقلاب همین بود.
من پیش خودم قرار گذاشته بودم که بازیگر بمانم، اما پدرم از اینکه این کار را انتخاب کرده بودم احساس شرمندگی نکند و خانواده‌ام هم مرا طرد نکنند. پس حس کردم می‌توانم بمانم و بازیگر خوبی هم باشم.
• پس با این حساب برای بازی در فیلم بعدی آقای بیضایی یعنی غریبه و مه دستمزد بالایی گرفتید؟
نه اتفاقاً چون در این فیلم برایم خود اثر مهم بود و به مسائل مالی زیاد فکر نمی‌کردم؛ ضمن اینکه وقتی ما این کار را در شمال کلید زدیم، آب‌وهوای نامساعد آنجا شرایطی را موجب شد تا کار بیش از اندازه طولانی شود و به خاطر همین مسئله هم در طول پروژه یکی دو بار قراردادها تجدید شد.
• زمانی که غریبه و مه را کار می‌کردید، بازیگری برایتان جدی شد؟
نه به هیچ‌وجه؛ فقط هدف شد. حتی الانم هم هنوز برایم هدف است. هدفی که بتوانم به عنوان یک زن ثابت کنم اول خانواده و بعد کار. باور کنید بعد از این همه سال هنوز خودم را حرفه‌ای نمی‌دانم و هنوز نگفته‌ام حرفه اصلی من سینماست؛ چرا که معتقدم حرفه اصلی من به عنوان یک زن در وهله اول مادر بودن است.
• یعنی هیچ‌وقت بازیگری را جدی نگرفتید؟
چرا به عنوان یک بازیگر همیشه کارم را جدی می‌گیرم و سعی می‌کنم هر وقت که جلوی دوربین می‌روم به بهترین شکل ممکن کارم را انجام دهم.
• انجام دادن کار به بهترین شکل ممکن نیازمند ابزار لازم است. یکی از ابزارهای بازیگری در کنار تجربه، داشتن اطلاعات آکادمیک است، یعنی دانستن فن بازیگری، هیچ‌وقت فکر نکردید که نیازمند آن هستید؟
اتفاقاً بعد از بازی در فیلم کلاغ به فرانسه رفتم و یک دوره فشرده بازیگری را پشت سر گذاشتم و سال ۵۸ به ایران آمدم.
• شما زمانی به این ابزار دست پیدا کردید که، شرایط سینما کاملاً دگرگون شده بود، اینطور به نظر می‌رسید که انگار برای بازیگران زن همه چیز تمام شده است.
اتفاقاً پس از انقلاب انگیزه من برای کار دوچندان شد. در آن سال‌ها من درپی اثبات زن در سینمای ایران بودم. چراکه در فیلم‌های اولیه سال‌های ابتدایی انقلاب زن‌ها خیلی منفعل و در حاشیه بودند؛ اما با فیلم «راه دوم» این مسیر عوض شد و زن در قصه نقش محوری پیدا کرد.
• اما این اتفاق با گل‌های داودی ساخته رسول صدرعاملی بیشتر نمایان شد؟
آن زمان وقتی قصه را خواندم، خیلی لذت بردم. جالب است بدانید که من در این فیلم برای اولین بار در نقش مادر بازی می‌کردم، نقشی که بالاتر از سن واقعی‌ام بود.
• و این نقش مادر سال‌ها با شما ماند.
همین است دیگر، در سینمای ایران وقتی در یک نقش موفق می‌شوی همه از تو توقع دارند که آن نقش را بار دیگر هم بازی کنی و اتفاقاً همه مادرهایی هم که در آن سال‌ها بازی می‌کردم همه به یک شکل پرداخت شده بود.
• البته در این سال‌ها اتفاقاً در فیلم‌هایی که نقش مادر را نداشتید بیشتر درخشیدید. هرچند این نقش‌ها کوتاه بود؛ اما کاملاً به چشم آمد. مثل شخصیت مروارید در ناخدا خورشید و نقشی که در فیلم تحفه‌ها ساخته ابراهیم وحیدزاده داشتید؟
مروارید ناخدا خورشید جزء نقش‌های خیلی خوبی است که من آن را بازی کرده‌ام. نقشی کوتاه؛ اما تاثیرگذار. به شکلی که اگر او را از قصه حذف کنید، اثر دچار مشکل می‌شود من همیشه به دنبال نقشی هستم که تماشاگر حضورم را حس کند.
• ما خواهیم از دهه ۶۰ خارج شویم و وارد دهه هفتاد شویم که آغاز کارهای تلویزیونی شماست؟
البته درباره دهه ۶۰ این نکته را بگویم که به نظر من یکی از پربارترین دهه‌های تاریخ سینمای ایران است. دهه پوست‌اندازی سینما و تولد کارگردانانی صاحب‌نام که بعدها هر کدام سبک خاصی را در سینمای ایران پی‌ریزی کردند.
• اولین نقش تلویزیونی‌تان؟
نقش هاجر در سریال به یادماندنی امام علی‌(ع). نقشی که در قیاس با دیگر آثار تلویزیونی‌ام تعلق خاطر بیشتری به آن دارم. این هم جزء همان نقش‌های کوتاه؛ اما تاثیرگذار بود.
• ستاره‌سازی در سینما از همان اوایل دهه هفتاد شروع شد و مسیر سینما تغییر کرد، قطعاً این تغییر مسیر نقش بسزایی در گرایش شما به سمت تلویزیون داشت؟
بعد از بازی در سریال امام علی‌(ع) متوجه شدم ارتباطی که می‌خواهم با مردم برقرار کنم از طریق تلویزیون خیلی راحت‌تر و نزدیک‌تر به دست می‌آید، چون گوش‌های شنوایی برای حرف‌هایی که زده می‌شود، وجود دارد و از لحاظ مخاطب مثل سینما، دایره محدودی ندارد.
• و بر همین مبنا مثلاً بازی در سریال‌هایی مثل پلیس جوان و دریایی‌ها را قبول کردید؟
بله چون من هدفم را دنبال می‌کردم. شما پلیس جوان را در نظر بگیرید، زنی که به تنهایی بعد از مرگ شوهرش پسرش را بزرگ کرده و او یک پلیس شده است. او زن محکم و استواری بود. در محله‌اش همه به او احترام می‌گذاشتند و پشتوانه گرم و محکمی برای پسرش در لحظات ناامیدی بود.
• در رابطه با دریایی‌ها هم معتقدید که انتخابتان درست بوده است.
نقشی که در دریایی‌ها داشتم هم نقش خوبی بود. زنی عاشق که عشقش را از دست داده و همچنان به یاد آن عشق استوار مانده و پسرش را بزرگ کرده و حتی زمانی که بر اثر اتفاقاتی به عشقش می‌رسد به خاطر پسرش از آن دست می‌کشد. اینها واقعیاتی است که می‌تواند در زندگی هر زنی وجود داشته باشد. به همین دلیل بازی در این سریال‌ها را قبول کردم.
• «نشانی» چطور، از انتخاب نقش اختر در این مجموعه ‌راضی هستید؟
من زمانی به دعوت رامبد جوان برای بازی در نشانی پاسخ مثبت دادم، که هم‌زمان سه کار دیگر نیز به من پیشنهاد شده بود؛ اما در میان همه آنها بازی در سریال نشانی را قبول کردم، چرا که نقش اختر تمایز بسیاری با دیگر نقش‌های پیشنهادی داشت. ضمن اینکه کار کردن با رامبد جوان و گروه جوان و فعالی که در مجموعه همکاری داشتند بسیار جذاب و مفرح بود. اگرچه برای این سریال هر روز چیزی حدود ۱۶ ساعت کار می‌کردیم، اما هیچ‌ وقت با خستگی به خانه نمی‌رفتم.
• چه جذابیتی در خود داستان مجموعه دیدید؟
در دل داستان این مجموعه یک خانواده ایرانی را می‌بینم که چقدر صمیمی هستند. انسجام خانواده یکی از موضوعات مهمی بود که به خوبی در قصه این سریال گنجانده شده بود. من از این موضوع واقعا لذت بردم، زیرا مدت‌ها بود که دل من برای دیدن چنین خانواده‌هایی تنگ شده بود. چرا که در این سال در سریال‌های ما از خانواده سنتی تصویری ترسیم شده که ناخودآگاه موضوع دخالت و عدم استقلال را به ذهن مخاطب متبادر می‌سازد، اما ما در این مجموعه خانواده‌ای سنتی را می‌بینیم که با گرمی خاص دور هم می‌نشینند و منسجم هستند. بدون آنکه در کار یکدیگر دخالت کنند.
• کار با رامبد جوان.
خیلی خوب بود. او شناخت خوبی از کارش و طنز داشت و به خواسته‌هایی که داشت واقف بود.
• و کار آماده پخش.
سریال حضرت یوسف (ع) را برای پخش آماده دارم که قرار است تابستان امسال روی آنتن برود نقش کوتاه؛ اما خوبی دارم.

Parvaneh Massoumi بازیگران قبل از انقلاب بیوگرافی پروانه معصومی خانواده پروانه معصومی عکس قدیمی بازیگران فرزندان پروانه معصومی مصاحبه بازیگران همسر پروانه معصومی


ادامه مطلب ...