رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران با تشریح چالشهای حوزه آموزش داروسازی کشور به اثرات نامطلوب آن بر حوزه خدمات دارویی در نظام سلامت پرداخت و گفت: مهمترین چالش در حوزه سیاستگذاری دارویی کشور، فقدان یک «سیاست یا سند دارویی ملّی جامع و شفاف» است.
سلامزاده ادامه داد: در سال 1389 نیز "ﻧﻘﺸﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﻋلمی ﺳـﻼﻣﺖ ﮐﺸـﻮر" هم راستا با سند چشم انداز 20 ساله کشور، تدوین و ابلاغ شد. با این ترتیب، عملیاتی کردن اهداف عالیه سند چشم انداز 20 ساله و نیز نقشه جامع علمی سلامت کشور، نیازمند شناسایی نقاط ضعف و قوت، و چالشها و فرصتهای پیش رو است تا با تدبیر و تدبّر صحیح در آنها بتوانیم اهداف اسناد بالادستی را به نحو احسن اجرا و عملیاتی کنیم.
وی گفت: مهمترین چالش در حوزه سیاستگذاری دارویی کشور، فقدان یک "سیاست یا سند دارویی ملّی جامع و شفاف" است تا ضمن شناسایی وضعیت موجود نظام دارویی کشور در کلیه حوزههای ذینفع اعم از آموزش، پژوهش، خدمات، صنعت. تولید، واردات، توزیع و قانونگذاری بتواند راهگشای مسیر آینده نظام دارویی کشور باشد.
استاد دانشکده داروسازی شهید بهشتی تصریح کرد: البته نخستین و مهمترین چالش در پیش روی همچون میثاق نامه ای، عدم یکصدا شدن تمام حوزهها و ذینفعان حقیقی و حقوقی خواهد بود. متاسفانه تجربه نشان میدهد که مهمترین عامل در شکست برنامههای متعدد تدوین شده توسط خردورزان و اندیشمندان جوامع مختلف، عدم پایبندی مجریان و ذینفعان آنها به اصول برنامهها و عدم اجرای دقیق آنها و به عبارت دیگر برخورد سلیقه ای با مصوبات و اسناد بالادستی بوده است.
اهم چالشهای در پیش روی آموزش داروسازی ایران
سلامزاده چالشهای اصلی که در رابطه با آموزش داروسازی در کشور ما مطرح است را به 4 بخش مورد بررسی قرار داد.
عدم آموزش داروسازی بهصورت جامعه نگر و متناسب با نیازهای حوزههای دارویی کشور
سلام زاده افزود: در حالیکه بخش اعظم محققین، مدرسین و مسئولین نظام دارویی کشور متفق القول هستند که برنامه موجود آموزش داروسازی کشور، منطبق با برنامههای مترقّی در حال اجرا در کشورهای پیشرفته دنیا نبوده و بلکه حتی جوابگوی نیازهای فعلی نظام سلامت و نظام دارویی کشور با حداقل وظایف و نقش تعریف شده برای داروسازان نیز نیست،
وی گفت: همچنان شاهد نقصهای متعدد در این برنامه هستیم که متاسفانه سو گیریها و تعصبات غیرمنطقی در بازنگری آن، بارها پیشقراولان اصلاح نظام آموزش داروسازی را آزرده خاطر کرده و زحمات آنان را به هدر داده است.
سلامزاده عنوان کرد: بی شک، پاسخگویی به نیازهای نظام سلامت کشور در حوزه دارو، نیازمند بازنگری اصولی و ریشه ای برنامه آموزش داروسازی است. در شرایطی که تقریباً 90% فارغ التحصیلان داروسازی، در داروخانههای شهری یا بیمارستانی به ارائه خدمت اشتغال مییابند، عدم توجه به انطباق آموزشها با نقش مشاوره ای داروسازان برای بیماران و اعضای تیم درمان، عملاً آنها را مسلح به سلاح دانش و مهارت لازم برای ایفای نقش شان نخواهد کرد.
وی بیان داشت: اگر چه باید اذعان کرد همین نقیصه در امر ایفای نقش تقریباً 10 درصد داروسازان شاغل در صنعت و مدیریت نظام دارویی نیز صادق است و متاسفانه همین امر به پدیده "آزمون و خطا" و روزمرگی و یکنواختی در برنامههای مربوطه دامن زده است.
عدم آموزش داروسازی بهصورت disease-oriented و patient-centered
سلامزاده بیان داشت: متاسفانه در حال حاضر، دومین چالش پیش رو در حوزه آموزش داروسازی کشور، تاکید بیش از حد و سنّتی بر دارو - محور بودن برنامههای آموزشی در مراکز دانشگاهی ما است. این معضل حتی بر حوزه آموزش علوم دارویی و داروشناسی در دانشکدههای پزشکی نیز سایه انداخته است.
وی ادامه داد: آموزش علوم دارویی به دانشجویان علوم پزشکی میبایست در بستر آموزش بیماریها و بهصورت بیماری-محور و ترجیحاً بر بالین بیمار و یا در شرایط واقعی چهره به چهره با بیمار صورت پذیرد تا با کاربردی کردن آموزشها بر افزایش انگیزیش دانشجویان در یادگیری و بهره مندی از این آموزشها منجر شود. patient-centered یا بیمار-مدار بودن این آموزشها نیز بر ارتقای مهارتهای ارتباطی دانشجویان و نیز بر نحوه درگیر کردن بیمار و اعضای خانواده وی در مدیریت بیماری تاکید داشته و به این ترتیب داروسازان را با نحوه احترام به باورها و ارزشهای بیمار و دخیل کردن آنها در نحوه مدیریت بیماری آشنا میکند. متاسفانه در حال حاضر جای خالی این مهارتها در برنامه آموزش داروسازی کاملاً مشهود است.
آموزش در حوزههای مدیریت و اقتصاد دارو
سلام زاده تصریح کرد: با همان منطق و استدلال گفته شده در موارد فوق، باید اذعان داشت علی رغم نیاز قطعی داروسازان ما به کسب مهارت و دانش در حوزه مدیریت و اقتصاد دارو، برنامه فعلی آموزش داروسازی پاسخگوی این نیاز کاربردی، صنفی و حرفه ای نیست. همین امر چالشهای جدّی را برای داروسازان جوان یا تازه فارغ التحصیل، در عرصه مدیریت بنگاههای اقتصادی کوچک (نظیر داروخانه) و بزرگ (نظیر کارخانجات و شرکتهای توزیع و بازرگانیهای دارویی) ایجاد کرده و شانس بهخطا رفتن آنها در تعامل اقتصادی-مدیریتی با حوزههای مرتبط از جمله سرمایه گذاران بخش خصوصی، تعاملات اقتصادی با شرکتها، بانکها یا موسسات مالی-اعتباری و یا در مدیریت صحیح منابع مالی و انسانی افزایش میدهد. متاسفانه مصادیق متعدد این خطاها مکررا در حوزههای فعالیت داروسازان رخ میدهد.
چالشهای برنامههای آموزش مداوم و جمود نقش داروساز در نظام سلامت
وی گفت: علاوه بر چالشهای زیربنایی در برنامه آموزش داروسازی، فرآیند بروزرسانی دانش و مهارتهای داروسازان در طول خدمات پس از فارغ التحصیلی نیز از نقصانهای جدی رنج میبرد. اگرچه، برنامههای آموزش مداوم داروسازان بهطور منظم و مستمر توسط انجمنهای علمی و یا دانشکدههای ذیربط برگزار میشود ولی متاسفانه بعضاً عدم احساس نیاز به مباحث این برنامهها از سوی داروسازان و نیز در غالب موارد عدم کاربردی بودن موضوعات و مباحث برنامههای بازآموزی، عموماً به حضور بی انگیزه و صوری داروسازان در این دورهها و متاسفانه صرفاً برای تجمیع امتیازات بازآموزی منجر شده است.
سلامزاده اظهار داشت: بی شک اصلی ترین علت این نقیصهها، عدم احساس نیاز داروسازان به استفاده عملی از اطلاعات دریافتی در این دورهها است. در شرایطی که عملاً نظام سلامت ما وظایف و نقش مشخصی را برای ایفای نقش داروسازان در عرصههایی نظیر داروخانههای شهری یا مراکز بیمارستانی و بخشهای بالینی تعریف نکرده است (اگر وظیفهای هم تعریف شده صرفاً در چند مورد محدود برای خدمات تخصصی داروسازی بالینی بوده است) و تعرفههای مربوط به جبران این خدمات را لحاظ نکرده است، طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت داروسازان صرفاً با انگیزه افزایش و بروز رسانی اطلاعات قبلی خود در این جلسات و دورهها شرکت فعالانه داشته باشند. بنابراین باید بازتعریف جدّی برای نقش داروساز در تیم درمان و در نظام سلامت صورت پذیرد.
وی گفت: در این رابطه، تعریف و تعرفه گذاری خدماتی نظیر مشارکت در غربالگری بیماریهای مزمن از جمله هیپرتانسیون یا دیابت؛ مشاوره و تجویز داروهای OTC؛ مشاوره و تجویز داروهای نسخه ای با لحاظ کردن اصول تکرار مصرف؛ ارائه مراقبتهای دارویی در منزل بهویژه برای سالمندان و بیماران خاص؛ ارائه مراقبتهای دارویی برای بیماریهای مزمن نظیر آسم، دردهای مزمن، دیابت، هیپرلیپیدمی و آرئریت روماتوئید؛ تهیه گزارشات ارزیابی مصارف دارویی در بیماران با بیماریهای مزمن و ارسال آنها به پزشک مربوطه؛ ارائه برنامهها و توصیههای واکسیناسیون؛ مشارکت در برنامههای ترک دخانیات؛ مشارکت در مدیریت بیماریهای آندمیک و بومی منطقه یا بیماریهای نوپدید؛ تفسیر تستهای آزمایشگاهی بهویژه از منظر ارزیابی اثربخشی درمان و تداخلات دارو با تستهای تشخیصی آزمایشگاهی و ... اجتناب ناپذیر است.
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران تصریح کرد: جان کلام آنکه، ارائه خدمات دارویی موثر توسط داروسازان، علاوه بر اصلاح برنامههای آموزش داروسازی، نیازمند اصلاح جایگاه داروساز در نظام سلامت کشور و تدوین دستورالعملها، آئین نامهها و ضوابط قانونی جدیدی است.
سلام زاده بیان داشت: در این راستا بازتعریف و تعرفه گذاری خدمات جدید داروسازان در تمام سطوح ارائه خدمت اعم از primary care و secondary care، الزامی است. تجربیات سایر کشورها نشان داده است که اطمینان و اتکاء به داروسازان علاوه بر افزایش رضایتمندی شغلی داروسازان و ارتقای رضایتمندی بیماران از خدمات آنان، به کاهش قابل توجه در هزینههای دارویی و مراقبت از بیماریها در سطح کلان منجر شده است.
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران در خاتمه خاطرنشان کرد: با تفاسیر فوق بهنظر میرسد که تنظیم و تدوین «National pharmaceutical policy» یا «نقشه جامع داروسازی کشور» که در آن حوزههای مختلف داروسازی کشور و ارتباط فی مابین این حوزهها، مورد تجزیه و تحلیل مناسب قرار گیرد، ضروری است. در این نقشه قطعاً میبایست برنامههای عملیاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، بدور از هرگونه تعصب و سوگیری، با مشارکت کلیه ذینفعان و تعیین مجری یا مجریان مربوطه، تدوین و اجرایی شود.
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران با تشریح چالشهای حوزه آموزش داروسازی کشور به اثرات نامطلوب آن بر حوزه خدمات دارویی در نظام سلامت پرداخت و گفت: مهمترین چالش در حوزه سیاستگذاری دارویی کشور، فقدان یک «سیاست یا سند دارویی ملّی جامع و شفاف» است.
سلامزاده ادامه داد: در سال 1389 نیز "ﻧﻘﺸﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﻋلمی ﺳـﻼﻣﺖ ﮐﺸـﻮر" هم راستا با سند چشم انداز 20 ساله کشور، تدوین و ابلاغ شد. با این ترتیب، عملیاتی کردن اهداف عالیه سند چشم انداز 20 ساله و نیز نقشه جامع علمی سلامت کشور، نیازمند شناسایی نقاط ضعف و قوت، و چالشها و فرصتهای پیش رو است تا با تدبیر و تدبّر صحیح در آنها بتوانیم اهداف اسناد بالادستی را به نحو احسن اجرا و عملیاتی کنیم.
وی گفت: مهمترین چالش در حوزه سیاستگذاری دارویی کشور، فقدان یک "سیاست یا سند دارویی ملّی جامع و شفاف" است تا ضمن شناسایی وضعیت موجود نظام دارویی کشور در کلیه حوزههای ذینفع اعم از آموزش، پژوهش، خدمات، صنعت. تولید، واردات، توزیع و قانونگذاری بتواند راهگشای مسیر آینده نظام دارویی کشور باشد.
استاد دانشکده داروسازی شهید بهشتی تصریح کرد: البته نخستین و مهمترین چالش در پیش روی همچون میثاق نامه ای، عدم یکصدا شدن تمام حوزهها و ذینفعان حقیقی و حقوقی خواهد بود. متاسفانه تجربه نشان میدهد که مهمترین عامل در شکست برنامههای متعدد تدوین شده توسط خردورزان و اندیشمندان جوامع مختلف، عدم پایبندی مجریان و ذینفعان آنها به اصول برنامهها و عدم اجرای دقیق آنها و به عبارت دیگر برخورد سلیقه ای با مصوبات و اسناد بالادستی بوده است.
اهم چالشهای در پیش روی آموزش داروسازی ایران
سلامزاده چالشهای اصلی که در رابطه با آموزش داروسازی در کشور ما مطرح است را به 4 بخش مورد بررسی قرار داد.
عدم آموزش داروسازی بهصورت جامعه نگر و متناسب با نیازهای حوزههای دارویی کشور
سلام زاده افزود: در حالیکه بخش اعظم محققین، مدرسین و مسئولین نظام دارویی کشور متفق القول هستند که برنامه موجود آموزش داروسازی کشور، منطبق با برنامههای مترقّی در حال اجرا در کشورهای پیشرفته دنیا نبوده و بلکه حتی جوابگوی نیازهای فعلی نظام سلامت و نظام دارویی کشور با حداقل وظایف و نقش تعریف شده برای داروسازان نیز نیست،
وی گفت: همچنان شاهد نقصهای متعدد در این برنامه هستیم که متاسفانه سو گیریها و تعصبات غیرمنطقی در بازنگری آن، بارها پیشقراولان اصلاح نظام آموزش داروسازی را آزرده خاطر کرده و زحمات آنان را به هدر داده است.
سلامزاده عنوان کرد: بی شک، پاسخگویی به نیازهای نظام سلامت کشور در حوزه دارو، نیازمند بازنگری اصولی و ریشه ای برنامه آموزش داروسازی است. در شرایطی که تقریباً 90% فارغ التحصیلان داروسازی، در داروخانههای شهری یا بیمارستانی به ارائه خدمت اشتغال مییابند، عدم توجه به انطباق آموزشها با نقش مشاوره ای داروسازان برای بیماران و اعضای تیم درمان، عملاً آنها را مسلح به سلاح دانش و مهارت لازم برای ایفای نقش شان نخواهد کرد.
وی بیان داشت: اگر چه باید اذعان کرد همین نقیصه در امر ایفای نقش تقریباً 10 درصد داروسازان شاغل در صنعت و مدیریت نظام دارویی نیز صادق است و متاسفانه همین امر به پدیده "آزمون و خطا" و روزمرگی و یکنواختی در برنامههای مربوطه دامن زده است.
عدم آموزش داروسازی بهصورت disease-oriented و patient-centered
سلامزاده بیان داشت: متاسفانه در حال حاضر، دومین چالش پیش رو در حوزه آموزش داروسازی کشور، تاکید بیش از حد و سنّتی بر دارو - محور بودن برنامههای آموزشی در مراکز دانشگاهی ما است. این معضل حتی بر حوزه آموزش علوم دارویی و داروشناسی در دانشکدههای پزشکی نیز سایه انداخته است.
وی ادامه داد: آموزش علوم دارویی به دانشجویان علوم پزشکی میبایست در بستر آموزش بیماریها و بهصورت بیماری-محور و ترجیحاً بر بالین بیمار و یا در شرایط واقعی چهره به چهره با بیمار صورت پذیرد تا با کاربردی کردن آموزشها بر افزایش انگیزیش دانشجویان در یادگیری و بهره مندی از این آموزشها منجر شود. patient-centered یا بیمار-مدار بودن این آموزشها نیز بر ارتقای مهارتهای ارتباطی دانشجویان و نیز بر نحوه درگیر کردن بیمار و اعضای خانواده وی در مدیریت بیماری تاکید داشته و به این ترتیب داروسازان را با نحوه احترام به باورها و ارزشهای بیمار و دخیل کردن آنها در نحوه مدیریت بیماری آشنا میکند. متاسفانه در حال حاضر جای خالی این مهارتها در برنامه آموزش داروسازی کاملاً مشهود است.
آموزش در حوزههای مدیریت و اقتصاد دارو
سلام زاده تصریح کرد: با همان منطق و استدلال گفته شده در موارد فوق، باید اذعان داشت علی رغم نیاز قطعی داروسازان ما به کسب مهارت و دانش در حوزه مدیریت و اقتصاد دارو، برنامه فعلی آموزش داروسازی پاسخگوی این نیاز کاربردی، صنفی و حرفه ای نیست. همین امر چالشهای جدّی را برای داروسازان جوان یا تازه فارغ التحصیل، در عرصه مدیریت بنگاههای اقتصادی کوچک (نظیر داروخانه) و بزرگ (نظیر کارخانجات و شرکتهای توزیع و بازرگانیهای دارویی) ایجاد کرده و شانس بهخطا رفتن آنها در تعامل اقتصادی-مدیریتی با حوزههای مرتبط از جمله سرمایه گذاران بخش خصوصی، تعاملات اقتصادی با شرکتها، بانکها یا موسسات مالی-اعتباری و یا در مدیریت صحیح منابع مالی و انسانی افزایش میدهد. متاسفانه مصادیق متعدد این خطاها مکررا در حوزههای فعالیت داروسازان رخ میدهد.
چالشهای برنامههای آموزش مداوم و جمود نقش داروساز در نظام سلامت
وی گفت: علاوه بر چالشهای زیربنایی در برنامه آموزش داروسازی، فرآیند بروزرسانی دانش و مهارتهای داروسازان در طول خدمات پس از فارغ التحصیلی نیز از نقصانهای جدی رنج میبرد. اگرچه، برنامههای آموزش مداوم داروسازان بهطور منظم و مستمر توسط انجمنهای علمی و یا دانشکدههای ذیربط برگزار میشود ولی متاسفانه بعضاً عدم احساس نیاز به مباحث این برنامهها از سوی داروسازان و نیز در غالب موارد عدم کاربردی بودن موضوعات و مباحث برنامههای بازآموزی، عموماً به حضور بی انگیزه و صوری داروسازان در این دورهها و متاسفانه صرفاً برای تجمیع امتیازات بازآموزی منجر شده است.
سلامزاده اظهار داشت: بی شک اصلی ترین علت این نقیصهها، عدم احساس نیاز داروسازان به استفاده عملی از اطلاعات دریافتی در این دورهها است. در شرایطی که عملاً نظام سلامت ما وظایف و نقش مشخصی را برای ایفای نقش داروسازان در عرصههایی نظیر داروخانههای شهری یا مراکز بیمارستانی و بخشهای بالینی تعریف نکرده است (اگر وظیفهای هم تعریف شده صرفاً در چند مورد محدود برای خدمات تخصصی داروسازی بالینی بوده است) و تعرفههای مربوط به جبران این خدمات را لحاظ نکرده است، طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت داروسازان صرفاً با انگیزه افزایش و بروز رسانی اطلاعات قبلی خود در این جلسات و دورهها شرکت فعالانه داشته باشند. بنابراین باید بازتعریف جدّی برای نقش داروساز در تیم درمان و در نظام سلامت صورت پذیرد.
وی گفت: در این رابطه، تعریف و تعرفه گذاری خدماتی نظیر مشارکت در غربالگری بیماریهای مزمن از جمله هیپرتانسیون یا دیابت؛ مشاوره و تجویز داروهای OTC؛ مشاوره و تجویز داروهای نسخه ای با لحاظ کردن اصول تکرار مصرف؛ ارائه مراقبتهای دارویی در منزل بهویژه برای سالمندان و بیماران خاص؛ ارائه مراقبتهای دارویی برای بیماریهای مزمن نظیر آسم، دردهای مزمن، دیابت، هیپرلیپیدمی و آرئریت روماتوئید؛ تهیه گزارشات ارزیابی مصارف دارویی در بیماران با بیماریهای مزمن و ارسال آنها به پزشک مربوطه؛ ارائه برنامهها و توصیههای واکسیناسیون؛ مشارکت در برنامههای ترک دخانیات؛ مشارکت در مدیریت بیماریهای آندمیک و بومی منطقه یا بیماریهای نوپدید؛ تفسیر تستهای آزمایشگاهی بهویژه از منظر ارزیابی اثربخشی درمان و تداخلات دارو با تستهای تشخیصی آزمایشگاهی و ... اجتناب ناپذیر است.
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران تصریح کرد: جان کلام آنکه، ارائه خدمات دارویی موثر توسط داروسازان، علاوه بر اصلاح برنامههای آموزش داروسازی، نیازمند اصلاح جایگاه داروساز در نظام سلامت کشور و تدوین دستورالعملها، آئین نامهها و ضوابط قانونی جدیدی است.
سلام زاده بیان داشت: در این راستا بازتعریف و تعرفه گذاری خدمات جدید داروسازان در تمام سطوح ارائه خدمت اعم از primary care و secondary care، الزامی است. تجربیات سایر کشورها نشان داده است که اطمینان و اتکاء به داروسازان علاوه بر افزایش رضایتمندی شغلی داروسازان و ارتقای رضایتمندی بیماران از خدمات آنان، به کاهش قابل توجه در هزینههای دارویی و مراقبت از بیماریها در سطح کلان منجر شده است.
رئیس انجمن داروسازی بالینی ایران در خاتمه خاطرنشان کرد: با تفاسیر فوق بهنظر میرسد که تنظیم و تدوین «National pharmaceutical policy» یا «نقشه جامع داروسازی کشور» که در آن حوزههای مختلف داروسازی کشور و ارتباط فی مابین این حوزهها، مورد تجزیه و تحلیل مناسب قرار گیرد، ضروری است. در این نقشه قطعاً میبایست برنامههای عملیاتی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، بدور از هرگونه تعصب و سوگیری، با مشارکت کلیه ذینفعان و تعیین مجری یا مجریان مربوطه، تدوین و اجرایی شود.