خبرگزاری آریا -
ما میتوانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم
کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم...
احتمالا شنیدهاید که میگویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل میگیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که اینطور هم نیست و خوشبختانه میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم.
اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربهفرد تبدیل میکند. وقتی میگوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همهی ما میخواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین میکند که آدمها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.
بخش اول: شناسایی صفات
1. بنشینید و یک لیست از صفتهای مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شمارهگذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنوندهی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درونگرا بودن، متفکر و هوشمند بودن.
2. یک لیست از صفات منفیتان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکسالعمل نشان میدهند، یا چیزهایی که فکر میکنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیتهای مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سختتر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگیهای رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر میکنید بد هستند، لیست کنید.
3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمیخواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمیخواهید یا نمیتوانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بیخیال شوید.
4. کنار چیزهایی که میخواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوشتر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.
5. موارد ستارهدار را اولویتبندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند
بخش دوم: تغییر رفتارها
1. صفتی را که میخواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه میخواهید کمتر خجالتی باشید.
2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشاندهندهی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانیها پا میشوید، سر صحبت را با کسی باز نمیکنید، نظر نمیدهید، از آدمهای جدید دوری میکنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمیشوید.
3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانیهای بیشتری بروید.
4. از کسی که تحسین میکنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همهی ویژگیها. یعنی یک نفر را برای همهی ویژگیهای شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربهفرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه میتوانید از آدمهایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.
5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید.
بخش سوم: خودتان را بهتر کنید
1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم میکند.
2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتارهای قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدمهای جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر میشود.
3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمیشود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید.
4. تظاهر کنید. احتمالا شنیدهاید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل میشود. در واقع یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید "!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقتها که ادای کسی را در میآورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیتها و موفقیتهای جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگیای که به داشتنش تظاهر میکنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید.
این کار به خیلی از افراد کمک میکند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که میخواهید نمیشناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی میشود.
5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بودهاید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگیها استاد شدهاید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کردهاید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز میکنید، تبریک میگوییم، شما موفق بودهاید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگتر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.
منبع: چطور/برترینها
مرور برنامه مداخله
شرایط عمومی
• آگاهی و درگیر شدنارزیابیها در سطح مدرسه
• اجرای پرسشنامه زمینهیابیارزیابیها در سطح کلاس
• ایجاد مقررات در کلاس برای مقابله با قلدری: روشنسازی، تحسین و تشویق، حمایتها و ضمانت اجراییارزیابیها در سطح فردی
• صحبتهای جدی با مرتکبان قلدری و زورگویی و کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرندهدفها
هدفهای عمده برنامه مداخلهای «به طور ایدهآل، کاهش هر چه بیشتر احتمال و حذف کامل وجود مسائل قلدری در شرایط مدرسهای و خارج از مدرسه و پیشگیری از گستردگی مسائل جدید اسـت». طبیعی اسـت که توجه در درجه اول معطوف به چیزی باشد که قلدری مستقیم خوانده میشود. با توجه به تذکرات پیشین، قلدری مستقیم در ارتباط اسـت با حملات آشکار دانشآموزانی به یکدیگر که ممکن اسـت به صورت کلامی، ژست وحالت، ابزاری با انواع حالتهای صورت یا برخوردها فیزیکی باشد. همچنین پیشگیری از قلدری غیرمستقیم نیز باید شامل اهداف ما باشد. دانشآموزی که در معرض قلدری غیرمستقیم قرار دارد از گروه همسالان محروم میشود و مسائلی را در رابطه با دوستان و دیگر دانشآموزان در کلاس دارد.آگاهی و مشارکت
برای واقعیت بخشیدن به چنین اهدافی در برنامه مداخلهای در مدرسه، دو شرط کلی از اهمیت خاصی برخوردار اسـت: (1) آگاه شدن از گستردگی مسائل قلدری/ قربانی توسط بزرگسالان در مدرسه و تا حدی در منزل؛ (2) اینکه بزرگسالان تصمیم بگیرند خودشان را درگیر سازند، به طوری که تغییر جدی را در شرایط ایجاد کنند.ارزیابی در سطح مدرسه
همانطوری که در مرور کلی برنامه مداخلهای نشان داده شد، ارزیابیهای مقابله با قلدری میتواند در سطح مدرسه، کلاس و به طور انفرادی، اجرا گردد. در اصل، گروه هدف در سطح مدرسه میتواند به همه جمعیت دانشآموزان مربوط باشد، و هیچ تمرکز خاصی بر دانشآموزانی که از نظر رفتارهای قلدری/ قربانی مورد شناسایی و توجه قرار بگیرند، نیست. ارزیابیها معطوف به گسترش نگرشها و ایجاد شرایطی اسـت که گسترش قلدری در مدرسه را کاهش دهد.سمینار روزانه در مدرسه
زمانی که تصمیم گرفته میشود تا ارزیابیهای منظم برای مقابله با قلدری انجام گیرد، برگزاری جلسات روزانه سخنرانی به طور منظم در رابطه با مسائل مربوط به قلدری مفید خواهد بود. علاوه بر اهمیت شرکت معلمان، باید روانشناس مدرسه، مشاور و پرستار مدرسه، والدین و دانشآموزانی که میتوانند بخشی از فعالیتها را برعهده بگیرند، انتخاب شوند و بهتر اسـت همه شرکت کنندگان برای آمادگی سخنرانی، این کتاب را مطالعه کنند.نظارت در خارج از ساختمان مدرسه
بیشتر رفتارهای قلدری در مدرسه رخ میدهد نه در راه آمدن به مدرسه یا رفتن از آن (ص 21). همانطور که قبلاً گزارش شد، در صورت نظارت جدّی معلم در ساعات زنگ تفریح و وقت ناهار، رخداد رفتارهای قلدری در آن مدارس کمتر خواهد بود، بر همین اساس مهم اسـت که تعدادی از افراد بزرگسال همراه با دانشآموزان در موقع زنگ تفریح و ناهار، نظارت کافی را بر فعالیتهای دانشآموزان داشته باشند (حتی برای موقعی که بسیاری از دانشآموزان بدون ناظر میخواهند مدرسه را ترک کنند). یکی از تدابیر پیشگیرانه این اسـت که برای اطمینان خاطر در یک مدرسه باید یک طرح نظارتی عملی را در موقع ناهار و تعطیلی کامل مورد پیشبینی قرار داد.ارتباط تلفنی
زمانی که دانشآموزی در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار میگیرد، طبیعی اسـت که مسأله با والدین، معلم یا هر دو در میان گذاشته شود. با این وجود با کمال تأسف دانشآموزی که مورد قلدری قرار میگیرد معمولاً دچار اضطراب مفرط و ناامنی شده و به سبب ترس تلافیجویانه توسط دانشآموزان زورگو، ممکن اسـت جسارت این را نداشته باشند که درباره آن موقعیت چیزی به کسی بگوید هر چند که اگر بزرگسالان در آن جا بودند، تا حدی وارد عمل میشدند. همچنین احتمال آن نیز هست که توسط قربانی آزار و آذیت و یا والدین در رابطه با مسأله توجه و نظارت، به معلم کلاس اتهام زده شود، اما باید آن را به دست فراموشی سپرد و یا توجیه کرد.تشکیل جلسه عمومی
برای مقابله مؤثر با مسائل قلدری/ قربانی، ارتباط نزدیک میان خانه و مدرسه بسیار مطلوب خواهد بود. این همکاری میتواند تحت عنوان جلسه عمومی میان همه والدین در مدرسه و یا به صورت گروههایی کوچکتر (کودکان و والدینشان با تعداد کمتر) برای شرکت در جلسات کلاسی، سازماندهی شوند. در کنار بحث و گفتگوهای انفرادی میان معلم کلاس و والدین، میتوان برای دیگر احتمالات از ارتباط تلفنی استفاده کرد. انجام چنین ارتباطهایی هم زمان و در دورههای زمانی مختلف، برای مقابله با قلدری در مدرسه امری توجیهپذیر اسـت. آن همچنین برای دانشآموزانی که در تعدادی از ارتباطات میان مدرسه و خانه شرکت میکنند، مناسب خواهد بود.تشکیل گروههای معلمی برای توسعهی قلمرو اجتماعی یا محیط اجتماعی - فرهنگی مدرسه
مهم اسـت که اقدام علیه قلدری در مدرسه یا جامعه، اقدامی نمایشی، عجولانه و کوتاهمدت نباشد که اقدامی عجولانهتر جایگزین آن شود. با توجه به اینکه زورگویی و قلدری میتواند هنگام با هم بودن توسط چندین فرد ظاهر شود، باید آمادگی همیشگی برای برخورد با چنین تنیدگیهایی در محیط مدرسه، وجود داشته باشد. باید برای مداخله، شوق و علاقه را حفظ کرد. به علاوه همان طور که قبلاً تذکر داده شده اسـت، ضروری اسـت که معلمان، والدین و دانشآموزان شناخت کافی را درباره روشهای مناسب برای برخورد با اینگونه مسائل کسب نمایند.تشکیل گروههای مطالعه در جلسات والد - معلم
تلاش برای ایجاد یک نگرش مشترک در رابطه با قلدری، در میان کارکنان مدرسه و والدین بسیار مهم اسـت. اگر معلمان و والدین با روش منطقی مشابه، نسبت به زورگویی و قلدری عکسالعمل نشان دهند، نتایج مطلوب به دست آمده به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت.پینوشت:
1. Mobing
منبع مقاله :
خبرگزاری آریا -
چگونه از سلامت روانی دخترمان محافظت کنیم
دوران ترسناکی برای بزرگکردن دختران است. براساس تحقیقی جدید در سرویس سلامت همگانی انگلستان، از هر چهار زن 16 تا 24 ساله بیش از یک زن به بیماریهای روانی مبتلاست. این گروه همچنین بیش از سایرین در معرض خطر مشکلات روانی قرار دارند: زنان جوان سه برابر بیش از مردان نشانههای افسردگی و اضطراب گزارش میدهند. و در سال 2014 میزان خودآزاری زنان سه برابر میزانی بود که در سال 2007 رواج داشت.
خب، برای اطمینان از سلامت روانی دختران چه میتوانیم بکنیم؟ تیم متخصصان ما 10 روش پیشنهاد میکند.
فشار مدرسه را مضاعف نکنید
«مدارس برای دسترسی به اهداف تحت فشار شدیدی هستند و بخش عمدهای از آن به والدین نیز منتقل شده است.» این نظر سارا کندریک است، از خیریه Place2Be که حمایت عاطفی از دانشآموزان مدارس را فراهم میکند. «و البته طبیعی است که ما والدین برای پیشرفت فرزندانمان انتظاراتی داشته باشیم. ولی خانه باید جایی امن باشد، پناهگاهی که در آن کودکان میدانند ارزششان خیلی بیشتر از تواناییهای آکادمیک آنهاست.»
درباره قوانین استفاده از موبایل و کامپیوتر با هم تصمیم بگیرید
بهجای حساسیت درباره استفاده دخترتان از موبایلش، ببینید که خودتان چطور از موبایلتان استفاده میکنید. جین لونن، مدیر دبیرستان دخترانه ویمبلدون، میگوید: «گاهی دخترها تعریف میکنند که چطور تلاش میکردهاند چیزی به مادرشان بگویند و مادرشان درواقع گوش نمیکرده چون داشته با موبایلش ایمیلهایش را چک میکرده، یا موبایل با پیغامهای جدیدش یکسره داشته وزوز میکرده.» او اضافه میکند: «ما برای استفاده از تکنولوژی در زندگی خودمان باید چهارچوب داشته باشیم.»
لازم است والدین با کنار گذاشتن دستگاههایشان هنگام مکالمه یا غذاخوردن در این راه پیشرو باشند. لونن میگوید که برای استفاده از تکنولوژی قوانینی داشته باشید، ولی آنها را با هم وضع کنید. «از فرزندتان بپرسید بهنظرش چه روشی جواب میدهد. به این ترتیب قوانینی میگذارید که برای او نیز نفع شخصی دارد و علاقهمند میشود که رعایتش کند.»
برای خودتان وقت بگذارید
فراموش نکنید که مراقب خودتان و سلامت روانی خودتان باشید. «حواستان باشد که زندگی خودتان سراسر استرس و نگرانی نباشد.» این گفته جاستین رابرتز است، بنیانگذار سایت mumsnet که خودش دو دختر دوقلوی 17 ساله دارد. «لازم است دختران ببینند که مادرشان برای خودش وقت میگذارد، بهاندازه کافی میخوابد و دائما وحشتزده نیست. و سعی کنید همیشه در پی رژیم و مدهای غذایی نباشید. برای دختران نوجوان خوب نیست که ببینند مادرشان بیشازحد سرگرم این چیزهاست، چون باعث میشود آنها هم دلواپس رژیم غذایی خودشان شوند؛ همان چیزی که هیچکدام از ما نمیخواهیم.»
نشانشان دهید که طبیعی است شکست بخورند
فراموش نکنید که به آنها نشان دهید شکست اشکالی ندارد. لازم است دختران بدانند که شکست خوردن خوب است، که همه ما گاهی در زندگیمان شکست میخوریم، و این که آنچه اهمیت دارد خود شکست نیست بلکه روش کنار آمدن با آن است. «حتما شما هم نمیخواهید شکست چنان چیز وحشتناکی باشد که ممکن نیست اتفاق بیفتد.» این نظر رابرتز است که اینطور ادامه میدهد: «سراغ چالشهای جدید بروید، به دخترتان نشان دهید چطور باید ماجراجویی کرد. و وقتی کاری به نتیجه نمیرسد – چون همه کارها نمیتوانند به نتیجه برسند – دخترتان میبیند که شما دوباره سر پا میایستید و راهتان را ادامه میدهید. همهچیز به ایجاد انعطافپذیری مربوط است که برای دخترانمان واقعا اهمیت بسیار دارد.»
خودتان را با دنیای دخترانتان تنظیم کنید و دربارهاش سوال کنید
وقتتان را با آنها بگذرانید
هیچ کاری نکنید، و این هیچکار را هم با یکدیگر انجام دهید. رابرتز معتقد است «کالای ارزشمندی بهنام وقت خالی از فشار و نگرانی بهترین چیزی است که میتوانید به آنها بدهید. به این ترتیب متوجهشان میکنید که فقط به این دلیل دارید وقتتان را با آنها میگذرانید که میخواهید در کنارشان باشید. همه ما مقصریم بابت برنامهریزیهای فشرده و نگاه مدام به ساعت، یا تلاش برای انجام دادن دو کار همزمان، ولی هیچچیز مهمتر از آن زمانی نیست که شما فقط کنار یکدیگرید، بدون هیچ برنامهای.»
با هم غذا بخورید
سعی کنید همگی موقع غذاخوردن لپتاپ و موبایلتان را کنار بگذارید و دستکم چند بار در هفته با هم به غذاخوردن و صحبتکردن بپردازید. اگر نمیتوانید با هم غذا بخورید، بنشینید یک لیوان چای بخورید و حرف بزنید. همانطور که لونن میگوید، «موضوع مهم درباره رسانههای اجتماعی این نیست که دختران وقتی در آنها هستند چه کارهایی میکنند، بلکه مهم این است که وقتی در آنها هستند چه کارهایی نمیکنند. و آن شامل وقتی هم میشود که صرف گفتگو با پدرومادر و خواهروبرادر خود نمیکنند؛ کاری که لازم است انجام دهند.»
خوب گوش کنید
نگذارید دختران شما را پس بزنند. «گاهی تلاش میکنند شما را کنار بزنند یا بگویند که علاقهای به صحبت درباره موضوعی ندارند، ولی لازم نیست شما هم حتما قضیه را اینطور رها کنید.» این نظر دکتر کارولین شستر است، روانشناس خبرهای که با کودکان 11 تا 18 ساله کار میکند. «لازم است با آنها وارد مکالمه شوید و ببینید مشکل چیست. خیلی مهم است که بادقت گوش کنید. موضوع این نیست که شما به آنها بگویید چطور از عهده مشکل بربیایند، موضوع این است که گوش کنید و ببینید مشکل از دید آنها چیست. بله، شما میتوانید چیزها را سر جای خود قرار دهید و راهحل ارائه کنید، که البته ممکن است خیلی هم مفید باشد، ولی همیشه به یاد داشته باشید که اول گوش کنید.»
بهاعتقاد کندریک، هیچ مشکلی آنقدر کوچک یا آنقدر بزرگ نیست که نشود دربارهاش حرف زد. و آنچه دخترتان را اذیت میکند، هرچه که باشد، بیاهمیت نشمارید و از آن نگذرید. اگر در زندگی او مهم است، یعنی که مهم است.
مراقب نشانههای هشداردهنده مشکلات سلامت روانی دخترتان باشید
با رسانههای آنها همراه شوید
خودتان را با دنیای آنها تنظیم کنید و دربارهاش سوال کنید. به تماشای فیلمی بهانتخاب آنها بروید، وبسایتهایی را بگردید که آنها میبینند، کنارشان بنشینید و با هم برنامه تلویزیونی موردعلاقهشان را ببینید.
شستر میگوید: «نکته مهم بهدست آوردن درکی است از تصاویر، برنامهها و رسانههایی که میبینند تا بتوانید با آنها وارد گفتگو شوید. خود گفتگوست که مهم است.» مراقب باشید از کنار آنچه مصرف و دریافت میکنند بهسادگی نگذرید. از ایشان بخواهید به پیامهایی فکر کنند که در پشت چیزهایی است که تماشا میکنند. چرا در تبلیغات یا برنامههای تلویزیون زنان اینطور بهنظر میرسند؟ آیا زندگی واقعی را نشان میدهند؟ با صحبت درباره آنچه ارسالکردنش برای دیگران پذیرفته است، از دخترتان درمقابل سوءاستفاده جنسی از طریق عکسها و مکالمات خصوصیاش* محافظت کنید.
توصیه رابرتز این است: «به دخترتان بگویید که قبل از فرستادن هر پست، تصور کند همه اعضای مدرسهاش دارند آن را میبینند.» علاوهبراین، درباره حق داشتن حریم شخصی با او صحبت کنید و این واقعیت را گوشزد کنید که هیچوقت نباید احساس کند مجبور است رفتار خاصی نشان دهد یا بهشکل خاصی وارد تعامل شود. اطمینان حاصل کنید که میداند همیشه میتواند سراغ شما بیاید و هیچچیزی وجود ندارد که نخواهید دربارهاش حرف بزنید.
لونن نیز توصیه میکند درباره مسائل مربوط به تکنولوژی «خیلی سختگیر» باشید. «به دخترتان یادآوری کنید که هزینه موبایلش را شما میدهید. قبل از خریدن اولین گوشی هوشمندش، قوانین را وضع کنید: دسترسی در اتاق خواب نامحدود نخواهد بود، و والدین باید اجازه داشته باشند که گاهی موبایلش را چک کنند.»
از طریق تزریق کمی واقعگرایی به زندگی دخترتان، با فرهنگ بهشدت جنسیتزده و تحتتاثیر پورنوگرافی مقابله کنید. پیشنهاد لونن این است: «از الگوهای زنانه کاملا مثبت و غیرفیزیکی حمایت کنید.»
حواستان به نشانههای مشکلات روانی باشد
مراقب نشانههای هشداردهنده مشکلات سلامت روانی باشید. دکتر شستر میگوید: «گوشهگیری موضوع مهمی است که باید دربارهاش احتیاط کرد، خصوصا اگر دختری نوجوان از وقایعی کنارهگیری کند که دوستانش را درگیر میکند. طبیعی است که نوجوان نخواهد به دورهمیهای خانوادگی برود، ولی در آن سن دوستانش انگار مهمترین افراد زندگیاش هستند. پس اگر دعوت دوستانش را برای بیرون رفتن و دیدن آنها رد میکند، علامت هشداردهندهای است.»
خانم شستر میگوید اینها نیز نشانههایی هشداردهندهاند: مشکلات تکرارشونده معده و همچنین تغییر اشتها، رفتار، سطح انرژی، خواب و عملکرد تحصیلی. تعداد زیادی از این علائم در کنار یکدیگر ممکن است نشانه افسردگی باشد. اگر خودتان هم درباره سلامت روانی فرزندتان نگران بودید، این نشانهها را جدی بگیرید.
زندگی باید خوش باشد
لونن میگوید: «لازم است همهمان بهیاد داشته باشیم زندگی اساسا سرگرمکننده است، یا باید اینطور باشد. لازم است این را به دخترها یادآوری کنیم. از فرصت خندیدن با آنها لذت ببرید و خودتان را زیاد جدی نگیرید. مهم است که دخترها را تشویق کنید به خودشان بخندند.» انجام دادن کارهای خندهدار در کنار یکدیگر و بهعنوان خانواده برای دختران عالی است؛ این کار به پرورش مفهوم واحد خانواده کمک میکند، یعنی همان گروه کوچک ما دربرابر جهان، و این برای احساس هویتشان مهم است.
منبع: salamatnews.com
خبرگزاری آریا -
ما میتوانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم
کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم...
احتمالا شنیدهاید که میگویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل میگیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که اینطور هم نیست و خوشبختانه میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم.
اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربهفرد تبدیل میکند. وقتی میگوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همهی ما میخواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین میکند که آدمها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.
بخش اول: شناسایی صفات
1. بنشینید و یک لیست از صفتهای مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شمارهگذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنوندهی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درونگرا بودن، متفکر و هوشمند بودن.
2. یک لیست از صفات منفیتان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکسالعمل نشان میدهند، یا چیزهایی که فکر میکنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیتهای مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سختتر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگیهای رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر میکنید بد هستند، لیست کنید.
3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمیخواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمیخواهید یا نمیتوانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بیخیال شوید.
4. کنار چیزهایی که میخواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوشتر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.
5. موارد ستارهدار را اولویتبندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند
بخش دوم: تغییر رفتارها
1. صفتی را که میخواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه میخواهید کمتر خجالتی باشید.
2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشاندهندهی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانیها پا میشوید، سر صحبت را با کسی باز نمیکنید، نظر نمیدهید، از آدمهای جدید دوری میکنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمیشوید.
3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانیهای بیشتری بروید.
4. از کسی که تحسین میکنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همهی ویژگیها. یعنی یک نفر را برای همهی ویژگیهای شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربهفرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه میتوانید از آدمهایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.
5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید.
بخش سوم: خودتان را بهتر کنید
1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم میکند.
2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتارهای قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدمهای جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر میشود.
3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمیشود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید.
4. تظاهر کنید. احتمالا شنیدهاید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل میشود. در واقع یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید "!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقتها که ادای کسی را در میآورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیتها و موفقیتهای جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگیای که به داشتنش تظاهر میکنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید.
این کار به خیلی از افراد کمک میکند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که میخواهید نمیشناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی میشود.
5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بودهاید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگیها استاد شدهاید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کردهاید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز میکنید، تبریک میگوییم، شما موفق بودهاید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگتر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.
منبع: چطور/برترینها