آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که اصلا تبلت چیست و چرا به وجود آمده است؟ در واقع این لوحهای لمسی به چه دلیل توانستند در مدت زمانی کوتاه وارد خانههای بسیار زیادی بشوند اما با همان سرعت، شروع به محو شدن بکنند؟
برخلاف تصور بسیاری از افراد که اپل را سازنده نخستین تبلت میدانند، این کمپانی دیگر آمریکایی یعنی مایکروسافت بود که سالها پیش از آیپد، تبلت ویندوزی خودش را وارد بازار کرد، محصولی که به واسطه ایرادات زیادی چون سنگینی و یا قابلیت لمس تنها با قلم، دچار موفقیت نشد و حتی پس از آن دیگر کمپانی بزرگ آن زمان یعنی نوکیا یک تبلت را وارد بازار نمود که سرنوشت بهتری از محصول مایکروسافت نیافت. اما اپل توانست با جادوی استیو جابز و البته قابلیتهای بسیار بهتر محصولش، یک کالای جنجالی را وارد بازار کند که برخی در آن زمان، از جایگزینیاش با لپتاپها سخن گفتند و بعضی پا را فراتر گذاشته و حتی آینده فناوری را در اختیار این لوحهای لمسی دانستند.
شرکتهای بسیار زیادی به دنبال این هیاهو حرکت کرده و انوع و اقسام تبلتها روانه بازار شد. سامسونگ محصولاتی گوناگون با سایزهای متفاوت عرضه کرد، ایسوس رده مخصوص به تبلتهایش را ایجاد نمود و بزرگانی چون موتورولا و سونی نیز دست به تولید نمونههایی در این بخش زدند. خلاصه بازار هم به شکلی پیش رفت که دیگر هرکسی یک تبلت میخواست و البته بزرگترین بخش این مارکت در اختیار نمونههای ۷ اینچی قرار گرفت و با ارزانتر شدن هرچه بیشتر این دستگاهها، تقریبا در هر خانهای حداقل یکی از آنها را میتوانستیم پیدا کنیم.
اما اگر این روزها کمی به اطراف خود بنگریم، در اخبار جستجو کنیم و به علایق کاربران نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که نه از سوی کاربران و نه سازندگان، دیگر علاقه سابق وجود ندارد و این تب تند، خیلی سریع فروکش کرده است. حتی آغازگر این شور آتشین یعنی اپل، دیگر به دنبال ساخت آیپدهای جدید نیست و باز هم تمرکز خودش را بر روی آیفونها و مکبوکها گذاشته است، دستگاههایی که نمیخواهند بمیرند!
این روزها شاید بیشترین خریدار برای داشتن تبلتهایی که تنوع گذشته را ندارند، کودکان و نوجوانانی باشند که به دنبال یک دستگاه برای بازی کردن میگردند و والدین آنها قصد هزینه کردن زیادی برای این امر ندارند؛ در واقع دیگر دوستداران فناوری به سراغ این لوحهای لمسی نمیروند و من نیز قصد ندارم پس از یک بار تجربه داشتن تبلت، بار دیگر شانس داشتن مدلی جدیدتر را داشته باشم، چرا که هیچگاه دیگر تبلت نخواهم خرید، اما چرا؟
زمانیکه استیو جابز اولین آیپد را معرفی کرد، این دستگاه با سایز ۹.۷ اینچی خودش در مقابل آیفون ۳.۵ اینچی آن زمان، درست به مانند یک غول میمانست و از آنجایی که بسیاری از اپلیکیشنها و بازیها در سایز کوچک آیفون چندان لذت بخش نبودند، حضور آیپد توانست بسیار بدرخشد. در واقع این تفاوت اندازه یکی از دلایل موفقیت آیپد بهخصوص برای سیستم عامل iOS بود. اما اگر این ابعاد را کنار بگذاریم، چرا باید برای یک تبلت پول اضافه بدهیم؟
آیفونها هم مثل سایر گوشیهای اندرویدی بزرگ و بزرگتر شدند و همین امر سبب شد تا آن اختلاف ابعاد کوچک و کوچکتر شود. از سوی دیگر، آن نیاز به استفاده از اپلیکیشنها در نمایشگری بزرگتر، به همین خاطر کمرنگ و کمرنگتر شد تا بفهمیم اصلا این تبلتها هیچ فلسفه دقیقی برای وجودشان نیست! این امر در ارتباط با مدلهای اندرویدی با شرایطی به مراتب بدتر وجود دارد! در اینجا دیگر محدود به آیفون نیستیم و انواع و اقسام گوشیها حضور دارد، محصولاتی که حتی مرز باریک بین اسمارت فون و تبلت را نیز در نوردیدهاند و گاهی اوقات نمیدانیم با یک تبلت روبهرو هستیم یا فبلت!
همین محصول جدید شیائومی با نام می میکس را در نظر بگیرید که نمایشگری ۶.۴ اینچی و بدون حاشیه دارد. هم آن قدری بزرگ است که نیاز به داشتن یک نمونه بزرگتر را نبینید و هم آن قدری کوچک است که درون جیبتان جای بگیرید و به راحتی جابجایش کنید، پس با این شرایط، چرا باید یک تبلت هم بگیریم؟ به راستی فلسفه این دستگاهها چیست؟ آیا به جز یک مانیتور بزرگتر، چیز دیگری برای عرضه دارند؟
به شخصه وقتی به عقب نگاه میکنم، در طی این ۱۲ سالی که صاحب سیم کارت شدهام، بیش از ۱۰ گوشی عوض کردم، روندی که میدانم همچنان ادامه خواهد داشت و با یک ضرب و تقسیم ساده به عدد یک مدل برای هر سال میرسیم، اما تبلت چه؟ کلا یک مدل نکسوس ۷ خریدم و نه تنها هیچوقت عوضش نکردم، بلکه به فکرش هم نیفتادم، چرا که همین مدل هم بلااستفاده مانده و از سوی دیگر، هیچ نیازی به تعویضش نمیبینم.
در واقع اکثر صاحبان تبلتها، خیلی کم پیش میآید که بخواهند دستگاهشان را عوض کنند (به جز موارد نادر چون خرابی) و این امر سبب میشود که بازار تبلتها نسبت به تلفنهای همراه، خیلی سریع اشباع شده و میزان تقاضا به سرعت کاهش یابد.
عدم رشد فناوری در تبلتها به معنای عدم توانایی سازندگان برای این امر نیست، بلکه به علت عدم وجود توجیه اقتصادی است. در واقع یکی از وجههای مهم در خرید تبلت، بهای مقرون بهصرفه آنها در مقایسه با تلفنهای همراه است و قاعدتا استفاده از فناوریهای جدید و پیشرفته، نیاز به هزینه بیشتر کاربران دارد که به دلیل اشباع بازار و کمرنگ شدن مرز بین گوشی و تبلتها، توجیه چندانی برای این پرداخت وجود ندارد. پس سازندگان نه تنها رغبتی به تولید دستگاههای خاص ندارند، بلکه از شمار تولیداتشان نیز روز به روز کاسته میشود.
از سوی دیگر، برخی از فناوریهای جدید بر روی تبلتها نمایش چندان جالبی نخواهد داشت. به طور مثال استفاده از نمایشگری با لبههای خمیده بر روی یک تبلت که سایزی ۱۰ اینچی دارد، به هیچ عنوان زیبایی و حتی کارایی موبایل را نخواهد داشت و یا تعبیه دوربین عکاسی دوگانه با لنزهای پیشرفته، کارایی تلفن همراه را ندارد، چرا که تبلت به علت سایز بزرگش، وسیله مناسبی برای عکسبرداری و فیلمبرداری نیست و اگر هم کسی اقدام به این امر کند، شبیه به کسی است که با پالتو و شال گردن در گرمای تابستان قدم میزند!
پس همین عدم رشد فناوری و به دنبالش، نداشتن قابلیتی ویژه و خاص، سبب شده تا تبلتها نه تنها رشدی نکنند، بلکه کم کم رو به فراموشی پیش بروند.
شاید آن زمانی که بسیاری از تبلتها به عنوان نابودکننده لپتاپها نام میبردند، کسی تصویر نمیکرد که خیلی زود ورق برگردد و این بار لپتاپها، تبدیل به قاتلان تبلتها شوند. در واقع این دستگاههای با قدمت به واسطه پیشرفت در طراحی خودشان، توانستند ایراداتی چون وزن بیشتر یا گرانی بیش از حد را تا حد زیادی حل کرده و دوباره تبدیل به محبوب قلبها برای افرادی بشوند که از گجت خودشان، یک کاربری حرفهایتر میخواهند.
لپتاپهای باریک و سبک وزن، نه تنها از نظر سختافزاری قدرت بیشتری دارند، بلکه مجهز به سیستم عامل قویتر، کیبورد دوست داشتنی و امکانات بیشتر هستند و تجهیز آنها به نمایشگر لمسی، تیر خلاص بر چهره تبلتهایی است که تا چندی پیش مشغول پوزخند به چهره لپتاپها بودند، آری، تبلتها شاید منقرض شوند اما لپتاپها نمیمیرند!
اگر نیازهای خودمان از یک گجت الکترونیکی را دسته بندی کنیم، متوجه میشویم بخش اعظم و شاید هم همگی، به واسطه تلفن همراه و لپتاپ، پاسخ داده میشود و قاعدتا در این بین حضور تبلت، فقط نقش یک جیب خالی کن را بازی کرده و در مقابل، کمترین توانایی برای برآورده کردن نیازهای ما را دارد.
این روزها که شبکههای اجتماعی و اینترنت همراه نقشی پر رنگ در زندگی افراد دارند، پس جابجایی آسان و دوربین مناسب، یک ابزار ضروری است، چیزی که گوشیهای موبایل نسبت به تبلتها برتری بیشتری دارند و از سوی دیگر، اگر به دنبال یک استفاده حرفهای با سیستم عاملی توانمند باشیم، باز لپتاپها به عنوان بازیگر اصلی مطرح میشوند و یک تبلت، درست به مانند اسباب بازی در مقابلشان است.
پس با این این شرایط مطرح شده، شما بگویید که چرا من باید یک تبلت بخرم، وقتی که میتوانم نسخه کاملتر و بهتری را با استفاده از یک تلفن همراه و لپتاپ اولترا بوک داشته باشم! میگویید قیمت کمتر تبلت؟ تجربه نشان داده زمان نیز این موضوع را حل خواهد کرد و فناوری چیزی است که حتی با پول کم، راه خودش را به خانه تک تک مردم باز میکند، اگر هم بگویید آن را نمیخواهید، فناوری شما را میخواهد و خودش را به هر شکل و مدلی که شده، غالب میکند! پس بیایید حداقل یک انتخاب درست داشته باشیم و بدانیم که تبلت، میمیرد و چهره فناوریِ پیشرفته در قامت آن متبلور نمیشود!
آیا تا به حال از خودتان پرسیدهاید که اصلا تبلت چیست و چرا به وجود آمده است؟ در واقع این لوحهای لمسی به چه دلیل توانستند در مدت زمانی کوتاه وارد خانههای بسیار زیادی بشوند اما با همان سرعت، شروع به محو شدن بکنند؟
برخلاف تصور بسیاری از افراد که اپل را سازنده نخستین تبلت میدانند، این کمپانی دیگر آمریکایی یعنی مایکروسافت بود که سالها پیش از آیپد، تبلت ویندوزی خودش را وارد بازار کرد، محصولی که به واسطه ایرادات زیادی چون سنگینی و یا قابلیت لمس تنها با قلم، دچار موفقیت نشد و حتی پس از آن دیگر کمپانی بزرگ آن زمان یعنی نوکیا یک تبلت را وارد بازار نمود که سرنوشت بهتری از محصول مایکروسافت نیافت. اما اپل توانست با جادوی استیو جابز و البته قابلیتهای بسیار بهتر محصولش، یک کالای جنجالی را وارد بازار کند که برخی در آن زمان، از جایگزینیاش با لپتاپها سخن گفتند و بعضی پا را فراتر گذاشته و حتی آینده فناوری را در اختیار این لوحهای لمسی دانستند.
شرکتهای بسیار زیادی به دنبال این هیاهو حرکت کرده و انوع و اقسام تبلتها روانه بازار شد. سامسونگ محصولاتی گوناگون با سایزهای متفاوت عرضه کرد، ایسوس رده مخصوص به تبلتهایش را ایجاد نمود و بزرگانی چون موتورولا و سونی نیز دست به تولید نمونههایی در این بخش زدند. خلاصه بازار هم به شکلی پیش رفت که دیگر هرکسی یک تبلت میخواست و البته بزرگترین بخش این مارکت در اختیار نمونههای ۷ اینچی قرار گرفت و با ارزانتر شدن هرچه بیشتر این دستگاهها، تقریبا در هر خانهای حداقل یکی از آنها را میتوانستیم پیدا کنیم.
اما اگر این روزها کمی به اطراف خود بنگریم، در اخبار جستجو کنیم و به علایق کاربران نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که نه از سوی کاربران و نه سازندگان، دیگر علاقه سابق وجود ندارد و این تب تند، خیلی سریع فروکش کرده است. حتی آغازگر این شور آتشین یعنی اپل، دیگر به دنبال ساخت آیپدهای جدید نیست و باز هم تمرکز خودش را بر روی آیفونها و مکبوکها گذاشته است، دستگاههایی که نمیخواهند بمیرند!
این روزها شاید بیشترین خریدار برای داشتن تبلتهایی که تنوع گذشته را ندارند، کودکان و نوجوانانی باشند که به دنبال یک دستگاه برای بازی کردن میگردند و والدین آنها قصد هزینه کردن زیادی برای این امر ندارند؛ در واقع دیگر دوستداران فناوری به سراغ این لوحهای لمسی نمیروند و من نیز قصد ندارم پس از یک بار تجربه داشتن تبلت، بار دیگر شانس داشتن مدلی جدیدتر را داشته باشم، چرا که هیچگاه دیگر تبلت نخواهم خرید، اما چرا؟
زمانیکه استیو جابز اولین آیپد را معرفی کرد، این دستگاه با سایز ۹.۷ اینچی خودش در مقابل آیفون ۳.۵ اینچی آن زمان، درست به مانند یک غول میمانست و از آنجایی که بسیاری از اپلیکیشنها و بازیها در سایز کوچک آیفون چندان لذت بخش نبودند، حضور آیپد توانست بسیار بدرخشد. در واقع این تفاوت اندازه یکی از دلایل موفقیت آیپد بهخصوص برای سیستم عامل iOS بود. اما اگر این ابعاد را کنار بگذاریم، چرا باید برای یک تبلت پول اضافه بدهیم؟
آیفونها هم مثل سایر گوشیهای اندرویدی بزرگ و بزرگتر شدند و همین امر سبب شد تا آن اختلاف ابعاد کوچک و کوچکتر شود. از سوی دیگر، آن نیاز به استفاده از اپلیکیشنها در نمایشگری بزرگتر، به همین خاطر کمرنگ و کمرنگتر شد تا بفهمیم اصلا این تبلتها هیچ فلسفه دقیقی برای وجودشان نیست! این امر در ارتباط با مدلهای اندرویدی با شرایطی به مراتب بدتر وجود دارد! در اینجا دیگر محدود به آیفون نیستیم و انواع و اقسام گوشیها حضور دارد، محصولاتی که حتی مرز باریک بین اسمارت فون و تبلت را نیز در نوردیدهاند و گاهی اوقات نمیدانیم با یک تبلت روبهرو هستیم یا فبلت!
همین محصول جدید شیائومی با نام می میکس را در نظر بگیرید که نمایشگری ۶.۴ اینچی و بدون حاشیه دارد. هم آن قدری بزرگ است که نیاز به داشتن یک نمونه بزرگتر را نبینید و هم آن قدری کوچک است که درون جیبتان جای بگیرید و به راحتی جابجایش کنید، پس با این شرایط، چرا باید یک تبلت هم بگیریم؟ به راستی فلسفه این دستگاهها چیست؟ آیا به جز یک مانیتور بزرگتر، چیز دیگری برای عرضه دارند؟
به شخصه وقتی به عقب نگاه میکنم، در طی این ۱۲ سالی که صاحب سیم کارت شدهام، بیش از ۱۰ گوشی عوض کردم، روندی که میدانم همچنان ادامه خواهد داشت و با یک ضرب و تقسیم ساده به عدد یک مدل برای هر سال میرسیم، اما تبلت چه؟ کلا یک مدل نکسوس ۷ خریدم و نه تنها هیچوقت عوضش نکردم، بلکه به فکرش هم نیفتادم، چرا که همین مدل هم بلااستفاده مانده و از سوی دیگر، هیچ نیازی به تعویضش نمیبینم.
در واقع اکثر صاحبان تبلتها، خیلی کم پیش میآید که بخواهند دستگاهشان را عوض کنند (به جز موارد نادر چون خرابی) و این امر سبب میشود که بازار تبلتها نسبت به تلفنهای همراه، خیلی سریع اشباع شده و میزان تقاضا به سرعت کاهش یابد.
عدم رشد فناوری در تبلتها به معنای عدم توانایی سازندگان برای این امر نیست، بلکه به علت عدم وجود توجیه اقتصادی است. در واقع یکی از وجههای مهم در خرید تبلت، بهای مقرون بهصرفه آنها در مقایسه با تلفنهای همراه است و قاعدتا استفاده از فناوریهای جدید و پیشرفته، نیاز به هزینه بیشتر کاربران دارد که به دلیل اشباع بازار و کمرنگ شدن مرز بین گوشی و تبلتها، توجیه چندانی برای این پرداخت وجود ندارد. پس سازندگان نه تنها رغبتی به تولید دستگاههای خاص ندارند، بلکه از شمار تولیداتشان نیز روز به روز کاسته میشود.
از سوی دیگر، برخی از فناوریهای جدید بر روی تبلتها نمایش چندان جالبی نخواهد داشت. به طور مثال استفاده از نمایشگری با لبههای خمیده بر روی یک تبلت که سایزی ۱۰ اینچی دارد، به هیچ عنوان زیبایی و حتی کارایی موبایل را نخواهد داشت و یا تعبیه دوربین عکاسی دوگانه با لنزهای پیشرفته، کارایی تلفن همراه را ندارد، چرا که تبلت به علت سایز بزرگش، وسیله مناسبی برای عکسبرداری و فیلمبرداری نیست و اگر هم کسی اقدام به این امر کند، شبیه به کسی است که با پالتو و شال گردن در گرمای تابستان قدم میزند!
پس همین عدم رشد فناوری و به دنبالش، نداشتن قابلیتی ویژه و خاص، سبب شده تا تبلتها نه تنها رشدی نکنند، بلکه کم کم رو به فراموشی پیش بروند.
شاید آن زمانی که بسیاری از تبلتها به عنوان نابودکننده لپتاپها نام میبردند، کسی تصویر نمیکرد که خیلی زود ورق برگردد و این بار لپتاپها، تبدیل به قاتلان تبلتها شوند. در واقع این دستگاههای با قدمت به واسطه پیشرفت در طراحی خودشان، توانستند ایراداتی چون وزن بیشتر یا گرانی بیش از حد را تا حد زیادی حل کرده و دوباره تبدیل به محبوب قلبها برای افرادی بشوند که از گجت خودشان، یک کاربری حرفهایتر میخواهند.
لپتاپهای باریک و سبک وزن، نه تنها از نظر سختافزاری قدرت بیشتری دارند، بلکه مجهز به سیستم عامل قویتر، کیبورد دوست داشتنی و امکانات بیشتر هستند و تجهیز آنها به نمایشگر لمسی، تیر خلاص بر چهره تبلتهایی است که تا چندی پیش مشغول پوزخند به چهره لپتاپها بودند، آری، تبلتها شاید منقرض شوند اما لپتاپها نمیمیرند!
اگر نیازهای خودمان از یک گجت الکترونیکی را دسته بندی کنیم، متوجه میشویم بخش اعظم و شاید هم همگی، به واسطه تلفن همراه و لپتاپ، پاسخ داده میشود و قاعدتا در این بین حضور تبلت، فقط نقش یک جیب خالی کن را بازی کرده و در مقابل، کمترین توانایی برای برآورده کردن نیازهای ما را دارد.
این روزها که شبکههای اجتماعی و اینترنت همراه نقشی پر رنگ در زندگی افراد دارند، پس جابجایی آسان و دوربین مناسب، یک ابزار ضروری است، چیزی که گوشیهای موبایل نسبت به تبلتها برتری بیشتری دارند و از سوی دیگر، اگر به دنبال یک استفاده حرفهای با سیستم عاملی توانمند باشیم، باز لپتاپها به عنوان بازیگر اصلی مطرح میشوند و یک تبلت، درست به مانند اسباب بازی در مقابلشان است.
پس با این این شرایط مطرح شده، شما بگویید که چرا من باید یک تبلت بخرم، وقتی که میتوانم نسخه کاملتر و بهتری را با استفاده از یک تلفن همراه و لپتاپ اولترا بوک داشته باشم! میگویید قیمت کمتر تبلت؟ تجربه نشان داده زمان نیز این موضوع را حل خواهد کرد و فناوری چیزی است که حتی با پول کم، راه خودش را به خانه تک تک مردم باز میکند، اگر هم بگویید آن را نمیخواهید، فناوری شما را میخواهد و خودش را به هر شکل و مدلی که شده، غالب میکند! پس بیایید حداقل یک انتخاب درست داشته باشیم و بدانیم که تبلت، میمیرد و چهره فناوریِ پیشرفته در قامت آن متبلور نمیشود!