علی بیرانوند- کارشناس حوزه - بخش قرآن تبیان
یکی از مهمترین شاخص های قرآنی و اخلاقی که در فرهنگ اسلام مورد تأکید و سفارش فراوان قرار گرفته، خیر خواهی و نصیحت کردن اســت. بر اساس آموزه های روایی هر شخص مومن و متعهدی که فطرت الهی و انسانی خود را از دست نداده باشد، خیرخواهی و خیراندیشی را در حق دیگران به اتمام می رساند و خود نیز از آن استقبال می کند؛ کما اینکه در منابع روایی از امام علی (علیه السلام) نقل شده اســت: «الْمُوْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْح ؛[1] غریزه فطری هر شخص مسلمان بر اساس اندرز و نصیحت و خیر خواهی اســت». با اندک تأملی در سیره و روش مدیریت مقام معظم رهبری به خوبی می توان این عنصر سازنده ی اخلاقی را مشاهده کرد. با دقت و بررسی در شیوه حکومت داری و مدیریت رهبری شاهد هستیم، معظم له هیچ گاه نسبت به خیرخواهی و راهنمایی مجموعه کارگزاران و مسئولان دولتی و حتی آحاد مردم در رده های مختلف سنی کوتاهی و بی توجهی نکرده اند، رهنمودهای کارگشا و سازنده ای که گویای حسن نیت و خیرخواهی پدرانه مقام معظم رهبری برای امت بوده اســت.
لزوم و ضرورت روحیه نصیحت گری و خیرخواهی را به خوبی می توان در آیات متعددی در قرآن کریم مشاهده کرد. آیات مشخصی که وظیفه الهی انبیاء را خیرخواهی و راهنمایی و نصیحت کردن معرفی کرده اســت. برای نمونه خدای متعال در سوره آل عمران می فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْر؛[سوره آل عمران، آیه 104] و باید از شما گروهى باشند که به نیکى بخوانند». همچنین باری تعالی در سوره مبارکه ذاریات در خصوص این وظیفه به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرى تَنْفَعُ الْمُوْمِنینَ؛[سوره ذاریات، آیه 55] و یادآورى کن و پند ده، که یادآورى و پند، مومنان را سود دارد».
اشراف اطلاعاتی که مقام معظم رهبری به موقعیت سیاسی و اجتماعی جامعه دارد و همچنین آگاهی که معظم له نسبت به شخصیت های برجسته سیاسی و اجتماعی دارد، موجب شده اســت که بهترین مشورت و راهنمایی را نسبت به امور کشور داری به مسئولین ارائه دهند
خدای متعال در قرآن کریم از امت هایی که پذیرای خیرخواهی و نصیحت اصلاح طلبانه نیستند به شدت مذمت کرده و با این بیان به طور آشکار به همه ی بندگان می آموزد که دوستدار خیراندیشان صالح باشند: «فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ النَّاصِحینَ؛ [سوره اعراف، آیه 79]پس [صالح ] از آنان روى گردانید و گفت: اى قوم من، هر آینه پیام پروردگارم را به شما رساندم و براى شما نیک خواهى کردم و لیکن شما نیک خواهان را دوست ندارید». در زمان فعلی نیز شاهد هستیم کشورهای استکباری و بنگاه های خبر پراکنی آنان همچون رادیو «فردا» و شبکه «بی بی سی فارسی» نصیحت پدرانه مقام معظم رهبری را به رییس جمهور سابق کشور، بر نمی تابند و با بدترین تفسیر و اتهام زنی به دنبال اختلاف و تشنج در آحاد جامعه و مسئولان دولتی هستند.
در روزهای اخیر مطلبی در خبرگزاری ها و رسانه ها و نهایتاً در سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری منتشر شد که، گویای خیرخواهی و نصیحت پدرانه مقام معظم رهبری، برای یکی از مسئولان سابق دولتی بود، شاید این سوال در ذهن بعضی افراد نقش بسته باشد، که چرا مقام معظم رهبری این چنین توصیه و سفارشی به ایشان کرده اســت؟ و اینکه چرا ایشان را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آتی منع کردند؟ آیا بهتر نبود که معظم له سکوت می کردند و در این خصوص چیزی را سفارش نمی کردند؟
در جواب این پرسش باید این چنین پاسخ دهیم که بر اساس آموزه های اسلامی، مشاور صالح می بایست هر آنچه خیر و صلاح رجوع کننده اســت را بیان کرده و از پنهان کاری و سکوت اجتناب کند؛ چرا که در صورت سکوت و عدم راهنمایی صحیح و صادقانه به او خیانت کرده و نزد خدای متعال مورد مواخذه و توبیخ قرار خواهد گرفت. در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) وظیفه سنگین نصیحت گری این چنین مورد توجه و اهمیت قرار می گیرد: «مَنِ اســتَشارَهُ أَخوهُ المُومِنُ فَلَم یَمحَضهُ النَّصیحَةَ سَلَبَهُ اللّه لُبَّهُ؛[2] هر کس برادر مومنش با او مشورت کند و او صادقانه راهنمائیش نکند، خداوند عقلش را از او بگیرد». و همچنین در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) نقل شده اســت: « مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ یَکْرَهُهُ فَلَمْ یَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَدْ خَانَه [3] اگر انسانی امر مکروه و ناخوشایندی را نسبت به برادر مسلمانش ببیند در حالی که قدرت دفع آن را دارد، ساکت نشسته و اقدام نکند به او خیانت کرده اســت».
اشراف اطلاعاتی که مقام معظم رهبری به موقعیت سیاسی و اجتماعی جامعه دارد و همچنین آگاهی که معظم له نسبت به شخصیت های برجسته سیاسی و اجتماعی دارد، موجب شده اســت که بهترین مشورت و راهنمایی را نسبت به امور کشور داری به مسئولین ارائه دهند.
با اندک تأملی در سیره و روش مدیریت مقام معظم رهبری به خوبی می توان این عنصر سازنده ی اخلاقی را مشاهده کرد. با دقت و بررسی در شیوه حکومت داری و مدیریت رهبری شاهد هستیم، معظم له هیچ گاه نسبت به خیرخواهی و راهنمایی مجموعه کارگزاران و مسئولان دولتی و حتی آحاد مردم در رده های مختلف سنی کوتاهی و بی توجهی نکرده اند
در روایتی از امام صادق(علیه السلام)، خیرخواهی و خیر اندیشی و نصیحت گری برادر دینی به عنوان یکی از مهمترین وظایف مومن معرفی شده اســت: «یَجِبُ لِلْمُوْمِنِ عَلَى الْمُوْمِنِ أَنْ یُنَاصِحَه ؛[4] بر مومن واجب اســت که ناصح و خیرخواه مومن باشد». با توجه به اینکه وظیفه راهنمایی و ارشاد بر عهده صالحان نهاده شده، مقام معظم رهبری نیز بنا به وظیفه خود، خیرخواهی را در حق اطرافیان به اتمام رسانیده اســت، اما اگر کسی پذیرای این خیر خواهی و خیر اندیشی نباشد، تنها خود را در معرض هلاکت و نابودی قرار داده اســت؛ کما اینکه در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) این چنین نقل شده اســت: «مُشاوَرَةُ العاقِلِ الناصِحِ رُشدٌ و َیُمنٌ و َتَوفیقٌ مِنَ اللّه فَإِذا أَشارَ عَلَیکَ النّاصِحُ العاقِلُ فَإِیّاکَ و َالخِلافَ فَإِنَّ فى ذلِکَ العَطَبَ؛[5] مشورت کردن با عاقِل خیرخواه مایه هدایت و میمنت اســت و توفیقى اســت از جانب خداوند، پس هرگاه خیرخواه عاقل تو را راهنمایى کرد، مبادا مخالفت کنى که موجب نابودى مى شود».
حسن نیت و خیر اندیشی مقام معظم رهبری برای آحاد مردم جامعه روشن و مسجل اســت. با دقت در سلوک سیاسی و اخلاقی ایشان نمونه های پنهان و آشکار فراوانی از این نصح و خیرخواهی ایشان در قبال افراد و شخصیتهای مختلف خاصه سیاسی مشاهده می کنیم. نکته ی حائز اهمیت اینست که در موارد مختلفی افراد به نصیحت ایشان توجه کرده و آن را به کار بسته اند و متاسفانه در مواردی نیز این اتفاق نیفتاده اســت. به نظر می رسد افرادی که خود را در دایره ی ارزشهای انقلاب اسلامی می دانند نباید در به کار بستن نصایح ایشان تردید کرده و لازم اســت آن را نصب العین خود قرار داده و اجازه فتنه گری و اختلاف افکنی به معاندان و حسودان این نظام اسلامی را ندهند.
پی نوشت:
[1]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص225، ح4550.
[2]. وسایل الشیعه ج17 ، ص20.
[3]. الأمالی( للصدوق)، ص270، ح1.
[4]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص208، ح1.
[5]. محاسن ج2، ص602، ح25.