بدون شک برای بیشتر لذت بردن از تماشای فوتبال نیاز به گزارشگر هایی است که در حین تماشای بازی ما به صدای آن ها گوش دهیم و البته از اطلاعات آن ها استفاده کنیم، در کشور ما هم مانند سایر کشورها گزارشگرانی حضور دارند که عموما با آن ها آشنا هستید اما برای آشنایی بیشتر و همین طور تجدید خاطرات این مقاله را مرور کنید.
در حالی که شمار گزارشگران و مجریان برنامههای صدا و سیما نسبت به گذشته افزایش یافته، بد نیست کمی درباره تاریخچه گزارشگری در تلویزیون و رادیو بدانید. فکر میکنید نخستین گزارشگران تاریخ صدا و سیمای تلویزیون ایران چه کسانی بودند؟
بازگشت به ۵۶ سال پیش
برای این که نخستین گزارشگران تاریخ تلویزیون ایران را بیشتر بشناسیم، باید به سال ۱۳۳۷ یعنی ۵۶ سال پیش برگردیم، زمانی که تلویزیون ملی ایران بتازگی افتتاح شده بود. نخستین فردی هم که در تلویزیون ایران کار گزارشگری را آغاز کرد، کسی نبود جز استاد عطاءالله بهمنش که هماکنون در نود سالگی همچنان با حرارت درباره مسائل مربوط به ورزش صحبت میکند، هر چند دیگر چهره او را به عنوان گزارشگر در قاب تلویزیون نمیبینیم. استاد بهمنش نهتنها در فوتبال که در رشتههای دیگری همچون کشتی گزارشگری کرده است. تسلط کامل او به زبان فارسی باعث شد تا هرگز به اصطلاح امروزیها «گاف» ندهد.
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران دو گزارشگر دیگر به نامهای خدابخشیان و روشنزاده به استاد بهمنش اضافه شدند. دنیای گزارشگران ورزشی ایران در سالهای قبل از انقلاب تنها به همین سه نام محدود میشد. البته قربان علی تاری هم نخستین گزارشگر رادیویی به شمار میرود. او قبلا دروازهبان بود و یک بار هم برای تیم ملی ایران به میدان رفت.
گام بعدی با کوثری
در سالهای بعد از آن پای گزارشگران دیگری هم به برنامههای ورزشی باز شد. اواخر دهه ۵۰ که مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی بود، جهانگیر کوثری گام به دنیای گزارشگری گذاشت.
کوثری سال ۷۳ و پس از پایان جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا کمکم از تلویزیون به عنوان گزارشگر فاصله گرفت. علاوه بر کوثری، مجید وارث هم به عنوان یک گزارشگر تازه نفس و تازه معرفی شده به مردم ورزش دوست محبوبیت زیادی پیدا کرد. او از سال ۵۹ اجرای برنامه ورزش و مردم را به عهده گرفت و بعدها جای خود را به بهرام شفیع داد. آنچه باعث شد شفیع اجرای برنامه ورزش و مردم را به عهده بگیرد، ممنوعالتصویر شدن مجید وارث بود. برنامه ورزش از شبکه دو با اجرای عباس جاراللهی دیگر برنامهای بود که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ از تلویزیون ایران پخش شد.
دهه میدانداری شفیع
دهه ۶۰، دهه میدانداری بهرام شفیع به عنوان گزارشگر و مجری در تلویزیون بود. در سالهای جنگ و دفاع مقدس این بهرام شفیع بود که با برنامه «ورزش و مردم» جای خود را در میان مردم باز کرد. محبوبترین برنامه ورزشی دهه ۶۰ اکنون با تغییر زمان پخش، جایگاه گذشته خود را ندارد. با وجود این شفیع تنها گزارشگر ورزشی آن سالها نبود. کیومرث صالح نیا نیز از گزارشگرانی بود که برخی بازیهای مهم را گزارش میکرد. اواخر دهه ۶۰ عباس بهروان نیز روی کار آمد، مجری ای که کار خود را با گزارشگری دیدار ایران و چین آغاز کرد. گزارشهای پرانتقاد بهروان در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ باعث شد، برخی چهرههای مطرح فوتبالی همچون علی پروین به او اعتراض کنند. این گزارشگر در دهه ۸۰ پس از یک تصادف هولناک کمکم از دور خارج شد. بهروان که اصفهانی است، هرگز حاضر نشد به دلیل کارش در تلویزیون به تهران نقل مکان کند تا به این ترتیب نزدیک به ۳۰ سال مدام در حال رفت و آمد بین تهران و اصفهان باشد.
پس از بهروان نوبت به گزارشگری افراد دیگری همچون مرحوم کیانوش یا خجسته هم رسید. اسکندر کوتی هم دهه ۷۰ تواناییهای خود را به عنوان یک گزارشگر به همه نشان داد، اما اتفاقات بازی ایران و عربستان در مقدماتی جام جهانی ۹۸ فرانسه، پرونده او را برای همیشه به بایگانی سپرد.
و حالا جواد خیابانی
دوران بیشتر گزارشگرهای مورد اشاره پس از مدتی به پایان رسید تا اینکه جواد خیابانی گام به میدان گذاشت. گزارشگری که با گزارش بازی ایران و استرالیا نقطه عطفی در کارنامه خود به وجود آورد. خیابانی سال ۱۳۷۷ به عنوان بهترین گزارشگر تلویزیونی انتخاب و سال ۱۳۷۸ از سوی مجله سروش به عنوان دومین چهره محبوب تلویزیونی پس از الهی قمشهای برگزیده شد.
او سالهای ۸۴ و ۸۶ نیز به عنوان برترین مجری تلویزیونی انتخاب شد، هرچند در سالهای بعد با فاصله گرفتن از دوران اوجش ، بتدریج جایگاه خود را در میان بینندههای تلویزیونی از دست داد. جملات و اصطلاحات خاص خیابانی همیشه بعد از بازیهای مهم فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. خیابانی سال ۱۳۷۶ در حالی بازی تاریخی ایران و استرالیا را گزارش کرد که مجری جوان و جویای نام دیگری به نام عادل فردوسی پور گام به حیطه گزارشگری گذاشت. عصر عادل از سال ۱۳۷۶ آغاز شد.
عصر عادل
اگر قرار باشد در تاریخ گزارشگران ورزشی ایران فقط یک نفر پدیده باشد، کسی نیست جز عادل فردوسیپور؛ کسی که پیش از این در روزنامه ابرار ورزشی خبرنگار و نویسنده بود. عادل مدتی پس از شروع کار خود در تلویزیون به عنوان گزارشگر سنگ بنای برنامه نود را نهاد تا پربینندهترین برنامه ورزشی تاریخ تلویزیون ایران را به نام خود کند. نخستین قسمت از برنامه تلویزیونی نود سال ۱۳۷۸ از شبکه سه پخش شد و پس از ۱۴ سال همچنان پخش آن از این شبکه در دوشنبه شبها ادامه دارد. داستانهای داغ و جذاب او در برنامه نود در یک کتاب هم نمیگنجد. او در برنامه دیدنیاش بارها شاهد دعوای چهرههای معروف فوتبالی بوده و توانسته با جسارت لازم، روند برنامه را به گونهای هدایت کند که روز به روز بر شمار بینندگانش اضافه شود.
چهرههای جدید
در سالهای بعد چهرههای جدیدی وارد شدند، چهرههایی به نامهای مزدک میرزایی، پیمان یوسفی (با ادبیات خاص و شاهنامهایاش)، محمد سیانکی، مجتبی صادقیان، محمدرضا بالاپور، علیرضا علیفر، حسین اسماعیلی و محسن عزیزی. در میان همه این گزارشگران، ابتدا مزدک میرزایی بیش از همه توانایی خود را نشان داد و پس از او پیمان یوسفی جای پای خود را محکم کرد. علیفر نیز چهره مطرحی داشت، بعضی گزارشهای او بخصوص در این اواخر، انتقاداتی را متوجه او کرده است. با وجود کارنامه موفقیتآمیز مزدک میرزایی یا پیمان یوسفی، هیچ کدام به پای عادل فردوسیپور نرسیدند.
یک پدیده دیگر
محمدرضا احمدی بهترین گزارشگری است که در چند سال اخیر به صدا و سیما معرفی شده است. این گزارشگر که متولد سال ۱۳۶۱ است، از سال ۱۳۸۳ یعنی زمانی که بیست و دو ساله بود، در رادیو کار اجرا و گزارشگری را آغاز کرد و تا امروز همچنان گزارشگری میکند. احمدی در کنار عادل فردوسیپور، از پرمطالعهترین و آگاهترین گزارشگران صدا و سیما به شمار میرود و تسلط او هنگام گزارشگری تحسین بسیاری را برانگیخته است.
او نخستین بار بازیهای لیگ قهرمانان اروپا را با تاخیر گزارش کرد و پس از آن بسرعت جایگاه خوبی در میان گزارشگران باتجربهای چون عادل فردوسیپور، میرزایی، خیابانی و دیگر گزارشگران مطرح به دست آورد. البته ایرادی که گاهی به احمدی و به طور کلی گزارشگران جدید فوتبال وارد میشود، تبعیت از یک موج تقلید از عادل فردوسیپور است، چنانکه بسیاری از شنوندگان غیرحرفهای فوتبال هنگام گوش دادن به گزارشهای این افراد – از جمله محمدرضا احمدی – ممکن است آنها را با عادل فردوسیپور اشتباه بگیرند.
افزایش تصاعدی گزارشگران
حالا شبکه ورزش هم روی کار آمده و تعداد مجریان و گزارشگران تلویزیونی مدام رو به افزایش است. این گزارشگران خود را به فوتبال محصور نکردهاند و اکنون در هر رشتهای مشغول گزارشگری هستند، اما واقعا چند نفر از آنها به کار خود تسلط دارند؟ همه آنها گزارشگران جوانی هستند که به دنبال نام و اعتبار و شهرت آمدهاند و میخواهند با اتکا به توانایی خود به عادل فردوسیپور بعدی تبدیل شوند.
عادل فردوسیپور
عادل تلویزیون ایران متولد ۱۳۵۳ است، یعنی یک سال دیگر تا چهل و یک سالگی فاصله دارد. مرد همه فن حریف فوتبال ایران در کارنامه کاریاش تنوعطلبی را کاملا رعایت کرده است، در کارنامه او میتوانید مشاغلی همچون روزنامهنگاری، مترجمی، تدریس در دانشگاه، تهیهکنندگی برنامههای تلویزیونی و صدالبته گزارشگری و مجریگری را هم ببینید. او که اصالتی کرمانی دارد زمانی در دانشگاه صنعتی شریف همدانشکدهای علی دایی بود، با این تفاوت که او در رشته مهندسی صنایع درس میخواند. عادل هماکنون مدرک کارشناسی ارشد را در این رشته دارد. او که در روزنامه ابرار ورزشی زمانی قلم میزد کماکان در کنار مجریگری و گزارشگری همچنان کار خبری انجام میدهد، البته این بار برای نشریه معتبر «ورلدساکر». فردوسیپور سال ۱۳۷۳ با آزمون در تست گویندگی سازمان صدا و سیما وارد کار گزارشگری شد، او ابتدا برنامههای آرشیوی صدا و سیما را گزارش میکرد، اما بتدریج گزارش بازیهای مهمتر را به عهده گرفت و پس از گزارشهای جذاب و عالی در جام جهانی ۱۹۹۸ به طور ثابت و دائم گزارشگری بازیهای مهم و البته زنده را به عهده گرفت. فردوسیپور زمانی گام به دنیای گزارشگری گذاشت که از معدود کسانی در این حیطه بود که به زبان انگلیسی تسلط کامل داشت. همین تسلط باعث شد او کمترین ضریب اشتباه را هنگام گزارشهای فوتبالیاش داشته باشد. فردوسیپور پیش از هر بازی مطالعه کاملی درباره بازیکنان هر دو تیم دارد و به همین دلیل هرگز نام بازیکنان را اشتباه نمیگوید و این مساله برایش پیش نمیآید که نام بازیکنی را نداند. فردوسیپور که به دلیل صراحت کلام در برنامهاش بارها از سوی چهرههای مطرح فوتبالی همچون قلعهنویی با اتهاماتی مانند دلالی روبهرو شده است سابقه تالیف و ترجمه کتاب را هم دارد. اولین کتاب او به نام «فوتبال علیه دشمن» سال ۸۸ چاپ شد که البته سایمون کوپر، نویسنده اصلی این کتاب ترجمه بدون مجوز کتابش را سرقت بزرگ ادبی خواند. «کتاب جامع فوتبال» دومین کتاب عادل فردوسیپور است که اردیبهشت ۱۳۹۱ به مرحله چاپ و توزیع رسید. جنجالهای عادل فردوسیپور در برنامه نود پس از ۱۴ سال از پخش این برنامه همچنان ادامه دارد، اما هر چه باشد او در میان گزارشگران بیرقیب است.
مزدک میرزایی
میرزایی متولد ۱۳۴۹ و هماکنون چهل و چهار ساله است. او فارغالتحصیل رشته مهندسی صنایع چوب است و طرفدار پر و پاقرص تیم ملی فوتبال ایتالیا.
مزدک سال ۱۳۸۴ برنده جایزه بهترین گزارشگر صدا و سیمای ایران شد. مسابقه میان تیمهای نانت و موناکو نخستین بازی فوتبال بود که او موفق شد به مدت ده دقیقه در کنار جواد خیابانی قسمتهایی از آن را گزارش کند و بعد از آن کمکم به گروه گزارشگران فوتبال شبکه سه تلویزیون پیوست.
میرزایی همانند عادل از سال ۷۶ کار خود را به طور رسمی آغاز کرد، اما به جایگاهی که عادل فردوسیپور داشت، نرسید. با این حال در میان گزارشگران صدا و سیما شاید تنها کسی است که عادل فردوسیپور او را قبول دارد؛ آنقدر زیاد که وقتی برای ماموریتی به خارج از کشور رفته بود میرزایی را به جای خود در برنامه نود نشاند تا به طور موقت مجری این برنامه باشد، ولی مزدک میرزایی در آن برنامه بارها از کلمه «اما» استفاده کرد و علاوه بر آن دستپاچه نشان داد تا ثابت کند هرگز نمیتواند اجراکننده برنامهای همچون نود باشد.
میرزایی در سالهای اخیر جزو گزارشگرانی بوده که در حین گزارش اشتباهاتی از او سر زده است. او در برخی از گزارشهایش جملاتی عجیب و غریب به زبان میآورد. او در لیگ همین فصل در بازی استقلال و سپاهان هم بسیار احساساتی شد و به نحوه قضاوت فغانی ایراداتی گرفت که در حیطه وظایف او نبود.
حتی در این دیدار عملکرد فنی بازیکنان را زیرسوال برد و همانند یک کارشناس از آنها اشکال گرفت. با وجود همه این اتفاقات میرزایی پس از فردوسیپور و خیابانی مشهورترین مجری چند سال اخیر فوتبال ایران بوده و گاهی اوقات تسلط خود را روی امور نشان داده است.
جواد خیابانی
خیابانی سال ۱۳۴۵ در شهر کرج به دنیا آمد. او که دانشآموخته رشته مهندسی متالورژی ـ ریختهگری ـ از دانشکده تربیت دبیر فنی تهران است سال ۱۳۷۲ در آزمون جذب گزارشگر ورزشی صدا و سیما شرکت کرد و قبول شد. او از سال ۱۳۷۲ تاکنون به کار گزارشگری، مجریگری و تهیهکنندگی برنامههای ورزشی مشغول است. البته او در واقع در برنامهای به نام آنچه شما خواستهاید شرکت کرد که مسابقهای برای کسانی بود که میخواستند گزارشگر برنامههای ورزشی شوند.
خیابانی سال ۱۳۷۶ محبوبیت و شهرت فزایندهای پیدا کرد، یعنی زمانی که بازی تاریخی ایران و استرالیا را گزارش کرد. او در این بازی به خداداد عزیزی لقب غزال تیزپای فوتبال ایران را داد و آن بازی را که به صعود ایران به جام جهانی منتهی شد، حماسه نامید. البته خیابانی به همان سرعت که به قله اوج و موفقیت رسید به همان سرعت سقوط را تجربه کرد.
اشتباههای بعضاً زیاد، نداشتن تسلط روی گزارش در هنگام بازی، قضاوتهای یکطرفه به کار بردن جملاتی غیرمرتبط با بازی از انتقاداتی است که به او وارد میکنند. خیابانی در یکی از بازیهای دوستانه تیم ملی فوتبال مقابل بلاروس بشدت به علی دایی مهاجم سابق تیم ملی حمله کرد و اظهار داشت آقای دایی! رئیسجمهورها هم هر هشت سال یک بار عوض میشوند، اما شما پس از این همه سال در تیم ملی جای خود را به کسی نمیدهید!
گذشت زمان باعث شد تا حدود سه سال پیش علی دایی در مقام انتقام بربیاید و خطاب به خیابانی بگوید رئیسجمهورها هم هشت سال یک بار عوض میشوند حالا شما چرا پس از ۱۸ سال کنار نمیکشید؟!
پیمان یوسفی
او پس از عادل فردوسیپور، جواد خیابانی و مزدک میرزایی چهارمین گزارشگر مطرح سالهای اخیر بوده است.
پیمان یوسفی که متهم به استقلالی و البته بارسلونایی بودن است در گزارشهایش ادبیاتی خاص دارد و خیلی سعی میکند لفظ قلم و با استفاده از واژههای ادبی بازی را گزارش کند.
البته یوسفی کمتر ادبیات شاهنامهایاش را این روزها در گزارشهایش به کار میبرد، اما گاهی اوقات بدون این ادبیات عجیب و غریبش هم خبرساز شده است.
نقطه اوج انتقادات به این گزارشگر زمانی بود که او در بازی ایران و قطر هنگام به ثمر رسیدن گل دوم قطر بسیار خوشحالی خود را از گل خوردن ایران نشان داد.
یوسفی گاهی اوقات نام بازیکنان را اشتباه میگوید و علاوه بر آن طرفداری خود از بارسلونا را بوضوح در گزارشهایش نشان میدهد.
مدتی او کمتر در تلویزیون دیده میشد که دلیلش چیزی نبود جز فعالیتهای او در برنامهسازی ورزشی.
فارغ از همه مسائل این نکته را نمیتوان انکار کرد که آنچه جای پای یوسفی را در میان گزارشگران محکم کرد تسلطی است که او در ابتدای کار در حین گزارشگری از خود نشان داد.
علیرضا علیفر
سرهنگ علیفر هرگز نتوانست با عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی و پیمان یوسفی یا جواد خیابانی رقابتی داشته باشد. در واقع این گزارشگر تلویزیون بنا به دلایلی در سایه این گزارشگران باقی ماند. او سبک خاص خود را در گزارشگری دارد و همیشه هم از این سبک دفاع میکند. او میگوید دلیلی ندارد که در حین گزارش یک بازی بگوید مثلا حسن توپ را به حسین پاس داد، این یک چیز بدیهی است که خود بیننده میبیند. این گزارشگر بلند پرواز حتی زمانی فرگوسن و مورینیو را به یک مناظره دعوت کرد. او از شانزده سالگی وارد کار خبرنگاری شد، البته سرهنگ علیفر مدتی هم فوتبالیست و حتی همبازی فیروز کریمی بود، اما مجبور به کنارهگیری از فوتبال شد تا این بار کار خود را در فوتبال به عنوان مربی آغاز کند، اما گزارشگر شدن علیفر نیز ماجرای جالبی دارد، آن طور که خودش میگوید فقط در سه دقیقه در آزمون گویندگی و گزارشگری صدا و سیما قبول شده است.
این اتفاق در بدو تاسیس شبکه سوم جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. علیفر بارها هنگام گزارشهایش جملات عجیب و غریبی به زبان آورده است که آخرین آن به بازی ناپولی و آرسنال مربوط میشود؛ زمانی که او بازیکن تیم ناپولی را به دلیل مدل خاص موهایش عقدهای توصیف کرد!
بهرام شفیع
گزارشگر و مجری مطرح تلویزیون از ابتدای دهه ۶۰ تاکنون بدون وقفه اجرای برنامه ورزش و مردم را بر عهده دارد. این مجری پنجاه و هفت ساله دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه تهران و مدرک دوره ارشد تهیهکنندگی و گزارشگری از اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا و اقیانوسیه (ABU) است. وی از زمان جوانی به گزارشگری علاقه داشت و در دبیرستان و دانشگاه علاوه بر بازی فوتبال به گزارشگری نیز میپرداخت و در دوران جوانی بازیکن تیم فوتبال قصر یخ تهران بود. پس از انقلاب همکاری خود را با سازمان صدا و سیما آغاز کرد و با شرکت در آزمون صدا و سیما در سال ۱۳۶۱ به استخدام رسمی این سازمان درآمد. جزو نخستین نسل برنامهسازان ورزشی بعد از انقلاب در تلویزیون است. وی پس از مدت اندکی از ورود به صدا و سیما همکاری خود را با برنامه ورزش و مردم آغاز کرد و از سال ۱۳۶۴ پس از ممنوعالتصویر شدن مجید وارث بنیانگذار برنامه ورزش و مردم اجرای برنامه را به عهده گرفت که تاکنون نیز ادامه دارد. وی هماکنون علاوه بر اجرای برنامه، تهیهکنندگی آن را نیز انجام میدهد. وی از همان ابتدا گزارشگری مسابقات فوتبال را نیز انجام میداد، اما با ورود گزارشگران جدید در دهه ۷۰ بتدریج از این فعالیت خود کاست و چند سال قبل با گزارش بازی ایران و کره شمالی برای همیشه آن را کنار گذاشت. شفیع با گذشت زمان بتدریج میزان محبوبیت و تاثیرگذاری برنامه خود را از دست رفته دید، اما حاضر نشد تغییری در نحوه اجرای خود به وجود بیاورد و اگر هم خواست چنین کاری انجام دهد موفقیتی به دست نیاورد. برنامه ورزش و مردم یکی از پرانتقادترین برنامههای ورزشی به شمار میرود چرا که شفیع در این برنامه یا خیلی با مهمان خود راه میآید یا این که با پیش کشیدن مسائلی نامربوط موضوع اصلی برنامه را از خط مستقیم خود خارج میکند. با همه این تفاسیر شفیع همچنان با برنامه ورزش و مردم حضور دارد و صبحهای جمعه به طور زنده روی آنتن میآید.
هادی عامل
ورزش فقط فوتبال نیست و گزارشگران نیز تنها در فوتبال فعال نیستند. کشتی هم با کمک گزارشگرانش همواره جذابیت بیشتری پیدا کرده و تماشاگران بیشتری را به خود جذب کرده است. در میان همه کسانی که در ۳۰ سال اخیر رقابتهای کشتی را گزارش کردهاند هادی عامل مطرحترین نام است. این کارشناس و مفسر مشهدی سال ۱۳۳۴ در مشهد متولد شده است و بهترین گزارشگر تاریخ کشتی ایران به شمار میرود، هر چند به کار او هم انتقاداتی وارد است. او نیز گاهی اوقات در جریان یک مسابقه کشتی بیش از اندازه احساساتی میشود و بیشتر از حد معمول از کلمات و جملات غیرمتعارف استفاده میکند.
او در رقابتهای بینالمللی همه حریفان کشتیگیران ایرانی را چغر معرفی میکند و گاهی اوقات حریفان خارجی ملیپوشان ایرانی را «بدبدن» توصیف میکند. برخی هادی عامل را خیابانی کشتی معرفی میکنند چون مانند وی بیش از اندازه به یک مسابقه هیجان میدهد.
۱- عادل فردوسی پور: بدون شک یکی از توانا ترین و البته تاثیر گزار ترین افرادی که در صدا و سیمای کشورمان فعالیت می کند عادل خان فردوسی پور است.او که با اطلاعاتی کامل و کنایه هایی به موقع ذهن مخاطبان را به سمتی می برد که باید برود.
خیلی ها می گویند عادل متولد شهر لیورپول انگلیس است و زمانی به دنیا آمده که پدر و مادرش در آنجا بودند و البته پس از چند روز به ایران بازگشته اند، اصالتا اهل کرمان یا به قول خودش ” کرمون ” است.
قطعا بهتر و مسلط تر از او تا به حال نداشته ایم، تکه کلام هایش هم اینقدر زیاد هست که نمی توان به همه آن ها اشاره کرد، فقط به یکی، دو جمله که در خاطرم هست اشاره می کنم شاید برایتان جالب باشد:
بازی انگلیس و آلمان، همین جام جهانی ۲۰۱۰ که آلمان با اقتدار پیروز شد ، می شد حس کرد عادل انگلیسی ۶ آتیشه چقدر ناراحت است، او یک جمله گفت که هیچ گاه از یاد نمی رود: ” تیمی که دروازبانش ۴۰ سالش باشه و اسمش هم دیوید جیمز باشه باید هم اینطوری بشه.”
فردوسی پور طرفدار پرسپولیس و هوادار ۶ آتیشه لیورپول است و البته تیم ملی انگلستان و برزیل.
جمله ای دیگری که در یکی از دیدار های پرسپولیس گفت، زمانی که دوربین کریم باقری را روی سکوها نشان داد و می گفتند کریم قرار است به پرسپولیس کمک کند، عادل گفت: ” باید ببنیم آقا کریم می تواند در ” حریم سلطان ” دوام بیاورد یا نه؟! “
* منظور از سلطان هم خوب همه می دانید، همان علی آقای خودمان است و حریم سلطان هم که قاعدتا خیلی ها آشنایی کامل دارند.
۲- مزدک میرزایی: مزدک خان طرفدار پر و پا قرص یوونتوس ایتالیا و همین طور تیم ملی ایتالیا است، حتی برای ایتالیا در استودیو گزارش گری هم اشک ریخته است، جام جهانی ۲۰۰۲ اگه به خاطر بیاورید در مراحل بالا ۲ دیدار هم زمان بود و یکی از آن ها با تاخیر پخش می شد، پخش زنده بازی ایتالیا و کره بود که عادل فردوسی پور گزارش گر بود و دیگر بازی را مزدک در حال گزارشش بود که با تاخیر پخش می شد، در انتهای بازی ها از فردوسی پور خواستن یه خاطره بگوید،
او گفت: ” زمانی که در حال گزارش بازی ایتالیا، کره بودم مزدک کمی آن طرف تر بازی دیگری داشت گزارش می کرد و هر چند ثانیه یک بار نتیجه را از من می پرسید، تا زمانی که ایتالیا گل خورد و حذف شد، مزدک بار دیگر گفت عادل بازی چند چنده؟! من یک لحظه سکوت کردم و آب دهانم را قورت دادم و گفتم، ایتالیا گل خورد…
“مزدک برای ۱ دقیقه گزارش بازی را رها کرد و مات و مبهوت به من خیره شده بود، تا به حال او را این گونه ناراحت ندیده بودم.”
در هر صورت مزدک میرازیی هم یکی از گزارش گران پر توان و با اطلاع فوتبال است که کمتر ” سوتی ” دست مخاطبان می دهد، برخی ها می گویند قرمز است و خیلی ها هم با قاطعیت می گویند استقلالی ۶ آتشه.
۳- علی رضا علیفر: جناب سرهنگ، مخالف سر سخت دفاع خطی(!)
او حتی از بازی بارسلونا هم ایراد می گیرد، استاد طرفدار سر سخت رئال مادرید و همین طور پرسپولیس است، در بازی های که پرسپولیس بد بازی می کند به گزارش او دقت کنید.
البته آقای علیفر طرفدار همیشگی لیگ آلمان و تیم ملی این کشور هم بوده و مانند آن ها به نظم اعتقاد خاصی دارد.
هرگاه دوستان می شنوند گزارش گر بازی ایشون هستند یا خیلی ناراحت می شوند یا خیلی خوشحال(!)
دوستانی که ناراحت می شوند طبیعتا از سوتی ها و گاهی اوقات کج خلقی های ایشون ناراحت می شوند، در طرف مقابل هم کسانی هستند که منتظر گزارش استاد می باشند تا دلی از عذا در بیاورند(!)
تکه کلام های او را تقریبا همه می دانند; دو، چهار، شش ، هشت نفر در محوطه جریمه حضور دارند، فقط خیلی دوست دارم بدانم چرا هر گاه آقای علیفر شروع به شمارش بازیکنان می کند تعداد آن ها از عدد ۸ کمتر یا بیشتر نمی شود؟! در هر حال ۸ نفر هستند، نه بیشتر نه کمتر(!)
فوتبال هم که همه می دانند ۹۰ دقیقه است و وقت های پس از آن جز وقت های بازی نیست، وقت اضافه است(!)
پدیده ای هست که از این موضوع تا به حال اطلاع نداشته باشد؟! اگر ندارید پس یک سر به گزارش های آقای علیفر بیندازید.
* بوی آفساید در فضای ورزشگاه پیچیده شده(!)
تصویر ” فیریز ” شده استاد را با هم در زیر مشاهده می نماییم:
۴- پیمان یوسفی: خیلی ها می گویند پیمان یوسفی در صدا و سیما آشنا دارد و به همین دلیل است به او گزارش بازی می دهند(!) بماند بر گردن کسانی که می گویند، ما نمی دانیم.
اما می دانیم آقای یوسفی طرفدار استقلال و بارسلوناست.
ایشون هم کم ” سوتی ” دست مخاطبین نمی دهد(!) در هر گزارشش حداقل یکی، دو جمله جالب می گوید که فکر ما را برای مدت ها به خود مشغول می کند.
به مانند تیری که از چله کمان رها شود به ذهن ما می کوبد و آب از جوی رفته را دوباره به جوی باز می گرداند(!)
البته او مدتی است که بیشتر علاقه دارد مجری گری کند و کمتر به گزارش فوتبال بپردازد، دلیلش هم واقعا نمی دانم.در هر حال موردی که خیلی در گزارش ایشون می توان یافت این است که کمتر احساساتی می شود و خیلی از زمان ها خودش را کنترل می کند، ” سوتی هایش ” بماند.
* اوایل بود، هنوز کسی نمی دانست بازیکنی است به نام ” گرت بیل “، استاد ایشون را ” باله ” نام می بردند.
۵- جواد خیابانی: هرگاه اسم آقای خیابانی را می شنویم نا خود آگاه به یاد ” خداداد عزیزی ” و ” غزال ” می افتیم، البته از نوع ” تیز پایش “.
در هر صورت بازی ملبورن، گزارشی بود که تا سال های سال از یادمان نخواهد رفت و البته این را هم بگویم هیچ کس به مانند استاد جواد خیابانی نمی توانست آن دیدار را گزارش کند.
خیلی ها فکر می کنند آقا جواد پرسپولیسی است، اما باید بگویم دوستان سخت در اشتباه هستید، ایشون آبی پوش هستند و چندین مرتبه هم در جشن ها و جلسات خصوصی هم به حضار گفته اند.
در بیرون از مرزهای کشور هم تا آن جا که من به خاطر میاورم آقای خیابانی طرفدار پر و پا قرص رم و دورتمند بودند، حالایش را نمی دانم، شاید مانند خیلی ها تیم خود را عوض کرده اند (!) اما مطمئن هستم که گذشته طرفدار آن دو تیم بوده اند و چندین بار هم اعلام کردند.
اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است، جمله ها و دیالوگ ها آقا جواد اینقدر زیاد و زیبا هستند که منتر در خاطر می مانند و به یک باره می آیند و می روند(!)
* نقطه پنالتی را می بینید که درون محوطه جریمه قرار گرفته است.* واقعا به موضوع جالبی اشاره کردند، تا به حال به این فرآیند فکر نکرده بودم.
قطعا کسی که لیزر انداخته درون استادیوم است(!)، ۱ بر ۰ به نفع سوئیس، تا اینجای کار سوئیس برنده است و اسپانیا بازنده، جلوی اسم سوئیس بنویسید برنده، البته با ” مداد ” چون امکان دارد نتیجه عوض شود.
چندین سال پیش بازی اینترمیلان و رم بود، بازی از شبکه ۳ پخش می شد و گزارش گر استاد بودند.دست بر قضا در تهران برف سنگینی می بارید و شب اعلام کردند مدارس فردا تعطیل می باشد، در اوج خوش ذوقی به یک باره استاد فرمودند: ” خوب بچه ها هم نگران نباشند چون مدارس فردا تعطیل شده و با خیال راحت بازی را تماشا کنند، فقط یک مروری بر روی درس ها داشته باشند که یادشان نرود.”
شاید باورتان نشود ولی آن شب خیلی از آقای خیابانی تشکر کردم.
به هر حال خوش ذوقی های استاد فراوان است و مقاله ما گنجایشش را ندارد، دوستان خیلی بهتر و بیشتر از من واقف می باشند.
* در همه جا اشتباه یا به قول خودمان ” سوتی ” هست اما باید از زحمات این عزیزان تشکر کنیم که بازی ها را برایمان پوشش می دهند و گزارش می کنند.