معصومه دده بالا با نام هنری هایده (متولد ۲۱ فروردین ۱۳۲۱ در تهران – درگذشتهٔ ۳۰ دی ۱۳۶۸ در سان فرانسیسکو) خوانندهٔ مشهور موسیقی سنتی و پاپ ایرانی است. هایده دارای صدای کنترآلتو بود و بیش از دو دهه فعالیت در اجرای آواز و ترانههای ایرانی داشت.
دختر مهستی و پسر هایده
هایده Hayedeh که نام اصلی او معصومه ددهبالا بود، در تهران متولد شد. پدر وی محمد دده بالا و مادرش زینت بلغاری بودند. هایده در ابتدا بهواسطهٔ صدای توانمند، اپرایی و آلتو اش و سپس با پالودن صدایش به واسطهٔ دقت بیشتر، غزلسرایی و تنوع برجسته شد. صدای هایده به لحاظ زیباشناختی با صدای آوازخوان دیگر موسیقی ایرانی، دلکش، که از وی قدیمیتر بود مقایسه میشد. در کنار توانایی صوتی درخور توجه، محبوبیت هایده در میان شنودگان ایرانی، در درجهٔ اول بهدلیل تسلط وی بر اصول بنیاد موسیقی، صدای زایا، مجموعهای از آهنگهای ایرانی و اجرای ردیفهای آواز بودهاست. این اجراها جایگاه وی را در فهرست آوازخوانهای برجستهٔ موسیقی ایرانی در سدهٔ بیستم میلادی تثبیت کرد. خواهر کوچکتر او، مهستی نیز از خوانندگان معروف ایرانی است که حدود سه سال، پیش از هایده خوانندگی را آغاز کرد.
هایده و مهستی و دخترش
هایده در سن ۱۳ سالگی ازدواج نمود و از او سه فرزند به نامهای کامران و کیوان و تنها دخترش کیانوش به یادگار ماند به گفته کامران پسر ارشد هایده مادرش در ۱۴ سالگی او را به دنیا آورد و آن زمان هایده آنقدر کم سن بود که مادربزرگش در فرزند داری به او کمک میکرد.
هایده در سال ۱۹۷۹ به بریتانیا و کمی بعد به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. وی تا پایان عمر در لوس آنجلس زندگی کرد. وی فردای کنسرتی در شمال کالیفرنیا بر اثر حمله قلبی درگذشت و چند روز بعد در گورستان وستوود هالیوود به خاک سپرده شد.
همسر هایده و همسر مهستی
مهستی با نام اصلی افتاخر دده بالا خواننده موسیقی سنتی و پاپ ایرانی بود. مهستی در تاریخ – ۴ تیر ۱۳۸۶ در گذشت.مهستی خواهر هایده، خوانندهٔ ایرانی بود.
مهستی Mahasti در ۲۵ آبان ۱۳۲۵ در تهران زاده شد. پرویز یاحقی استعداد خوانندگی او را در نوجوانی کشف کرد. خواهر او هایده نیز یکی از بزرگترین خوانندگان موسیقی پاپ ایران است. پرویز یاحقی صدای او را در یکی از مجلسها به طور اتفاقی میشنود و بسیار به صدایش علاقهمند میشود و وی را به خوانندگی و موسیقی تشویق میکند. هایده از مهستی بزرگتر بود اما مهستی زودتر از خواهر خود پا در وادی هنر گذاشت. وی نام هنری خود را از مهستی گنجوی شاعر ایرانی برگرفت.
شروع کار مهستی در سن ۱۷ سالگی در برنامه گلها برنامه شماره ۴۲۰ و با خواندن ترانهای به نام آن که دلم را برده خدایا ساختهٔ بیژن ترقی در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی بود اما پس از طی زمان و همراه با گرایش عمومی برای موسیقی پاپ به خصوص در دوران پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران آهنگهایی نیز در این سبک اجرا نمود.
مهستی و دخترش سحر
قبل از انقلاب همسر اول مهستی پس از مدتی زندگی با او عاشق فیروزه خواننده معروف آن زمان شد و از مهستی جدا و با فیروزه ازدواج کرد. مهستی علاقه زیادی به همسرش داشت و با این اتفاق بسیار غمگین شد ولی پس از مدتی با همسر دومش ازدواج کرد. مهستی دو بار ازدواج کرد و سرانجام هر دو ازدواج طلاق بود. از ازدواج اول با کورس ناظمیان صاحب دختری به نام سحر است. ازدواج دوم او با بهرام سنندجی صاحب کارخانهٔ کفش بود. مهستی از تنها دختر خود دو نوه به نامهای ناتاشا و ناتالی دارد.
از او بیش از ۳۵ آلبوم برجای مانده است.
دوران بیماری
مهستی تا حدود چهار سال بیماری خود را از اطلاع عموم مردم پنهان نگاه داشت اگرچه تحت شیمی درمانی خفیف قرار گرفته بود. پزشکان به او هشدار داده بودند که در صورت مداوا با دوز بالاتر که مورد نیاز شرایط اوست، امکان ایجاد مشکل در صدایش وجود خواهد داشت. با این وجود در نوروز ۱۳۸۶ که قرار بود کنسرتی در دبی انجام دهد به علت ظهور مجدد علایم بیماری، در بیمارستانی در آن شهر بستری شد و فوری به لس آنجلس بازگشت و در برنامه تلویزیونی در مصاحبه با نادره سالار پور، به همراه دختر برادر خود و پزشک خانوادگی شرکت کرد و اعلام کرد که به بیماری سرطان مبتلا است و باید پرتو درمانی شود. به همین دلیل پس از انجام مداوا به همراه دخترش به شمال کالیفرنیا رفت.
درگذشت
مهستی پس از انتشار آلبوم موفق «از خدا خواسته» در حالی که مشغول تهیه آلبومی دیگر با همکاری شادمهر عقیلی بود، پس از چهار سال بیماری سرطان روده بزرگ در سنتا روزای کالیفرنیای شمالی در ساعت ۷:۵۲ صبح ۴ تیر ۱۳۸۶ خورشیدی در سن ۶۰ سالگی درگذشت.
پیکر وی پس از انتقال از شمال کالیفرنیا، در ساعت ۱۲:۳۰ روز جمعه ۸ تیر ۱۳۸۶ خورشیدی در گورستان وست وود مورچری در لس آنجلس با رعایت آداب اسلامی، در کنار مزار خواهرش هایده و مادرشان به خاک سپرده شد. هزاران نفر از جمله هنرمندان برجسته ایرانی مقیم خارج از کشور و جمشید دلشاد نخستین شهردار ایرانی در ایالت کالیفرنیا در مراسم خاکسپاری وی شرکت کردند.
گوگوش و پسرش و مهستی و دخترش
نویسنده کتاب خاطرات من و فرح در این مورد می نویسد: «…تا اینجا فقط از هنرمندانی صحبت شد که از عالم هنر وارد دربار شاهنشاهی شده و هنر خود را به شاه و اشرف و سایر اعضای خانواده پهلوی عرضه می کردند اما دو نفر هم از داخل دربار پا به عالم هنر گذاشتند. دو خواهر آوازه خوان معروف به مهستی و هایده. این دو خواهر که نام اصلی آنها سکینه و معصومه دده بالا بود از سنین جوانی در کاخ سعدآباد کلفتی می کردند. هر دو خواهر را احترام شیرازی (ندیمه تاج الملوک مادر شاه) به کاخ آورده بو.د احترام شیرازی همه کاره کاخ مادر شاه بود و این دو دختر هم در کاخ خدمت می کردند. برخی شبها ملکه مادر بزم خصوصی راه می انداخت و گروهی نوازنده و خواننده در آن محفل هنر نمایی می کردند. گاهی اوقات سکینه و خدیجه که بعد ها با نام مهستی و هایده از آوازه خوانان معروف شدند در موقع خوانندگی و نوازندگی مطربها به تشویق احترام الملوک وارد گود شده و خودی نشان می دادند.
در یکی از شبها صدای مهستی و هایده مورد توجه رهبر ارکستر گلها قرار می گیرد و از تاج الملوک تقاضا می کند اجازه دهد این دو دختر را به استودیوی ضبط رادیو برده و از آنها تست صدا بگیرد به این ترتیب کلفتهای کاخ تاج الملوک سر از برنامه شعر و موسیقی رادیو ایران در آوردند و پس از اجرای یکی دو ترانه به آوازه خوان های طراز اول تبدیل شدند.
این دو تا زمانی که در ایران بودند هفته ای یکی و دو شب را در کاخ ملکه مادر می گذراندند. مهستی و هایده نفوذ زیادی روی مادر شاه داشتند و سالهای نوجوانی و جوانی خود را نزد او گذرانیده و آداب و رسوم دربار و به اصطلاح درس خود را خوب آموخته بودند و می دانستند چطور با سیاست رفتار کنند تا مسائل جنسی و روابط پنهان و آشکار آنها به صفحات مطبوعات کشیده نشود.
منوچهر آزمون
هایده خواننده مورد علاقه امیر عباس هویدا نخست وزیر بود و با ارتشبد نعمت الله نصیری رئیس ساواک رفت و آمد می کرد. مهستی تا قبل از آنکه با رئیس شرکت واحد اتوبوسرانی آبادان ازدواج کند معشوقه غلامرضا پهلوی برادر شاه بود. اما بعد با یک مبل ساز معروف تهرانی دوست شد و از شوهر خود را طلاق گرفت. زمانی که در سال ۱۳۵۵ شوهر سابق مهستی به جرم اختلاس اموال شرکت واحد اتوبوس رانی آبادان دستگیر شد مهستی اجازه نداد کار او بیخ پیدا کند و به دادگستری کشیده شود و از دوستی خود با غلامرضا و نفوذی که در دربار داشت استفاده کرد و پرونده اختلاس همسر سابقش در آبادان به بوته فراموشی سپرده شد. او یک خانه مجلل در فرمانیه تهران داشت که در آن به اتفاق تنها دخترش سحر زندگی می کرد.
منوچهر آزمون در کنار شعبان بیمخ
این دو خواهر در مدت کوتاهی به ثروت هنگفتی رسیدند و علاوه بر اینکه شبها از بابت چند ساعت خوانندگی در کاباره های درجه اول تهران دستمزد هنگفتی می گرفتند با ارتباطی که در محافل درباری و دولتی به هم زده بودند به کارچاق کنی و دریافت حق و حساب های کلان هم اقدام می کردند از جمله کسانی که با حمایت این دو آوازه خوان به پست و مقام رسید منوچهر آزمون رئیس سازمان اوقاف بود که پس از تصدی این پست نان و آب دار مقداری از زمین های مرغوب اوقافی را در اختیار این دو خواهر قرار داد. جالب این که این دو خواننده یکسال به پیروزی انقلاب مانده با شم قوی خود که در رجال سیاسی رژیم شاهنشاهی وجود نداشت جهت وزش باد را نامساعد تشخیص داده و با جمع آوری دارائیهای خود روانه امریکا شدند!