مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مهدی پرهام ، جوانی که به حسین هدایتی پول قرض می‌دهد!

مهدی پرهام،  مشتری دست‌به نقد استقلال را بیشتر بشناسید

مهدی پرهام، مالک باشگاه نساجی، عابربانک استقلالی‌ها و حالا جدی‌ترین مشتری برند استقلال. جوان ۴۰ ساله قمی که دوستی نزدیکی با امیدوار رضایی، برادر محسن رضایی و پای ثابت هیات‌مدیره استقلال دارد. او یک‌بار در جریان  انتخابات ۸۸ گفته بود: «برای یک تاجر تصمیم اشتباهی است که در یکی از دو سوی ماجرا قرار بگیرد. من نظرم روی محسن رضایی است. کسی که شرایط را برای فعالیت‌های اقتصادی من آماده‌تر می‌کند.» تاجر شناخته‌شده بازار آهن و مالک پروژه‌های ساخت‌و‌ساز در منطقه یک تهران؛ جوان متمولی که رابطه خوبی با وارد‌کنندگان BMW، مدیران بعضی موسسات مطبوعاتی، امیر قلعه‌نویی و هادی ساعی دارد! مشاور اقتصادی سابق آبی‌ها چطور وارد فوتبال شد و چطور به باشگاه استقلال رسید؟

میلیاردرهای ایران ثروت حسین هدایتی بیوگرافی مهدی پرهام بیوگرافی حسین هدایتی بیوگرافی ثروتمندان ایران اسامی ثروتمندان ایران

  پیشنهادی در یک صندوق قرض‌الحسنه
زمستان ۸۶٫ بعد از یکی از بازی‌های استیل‌آذین در لیگ یک، هنگامی که حسین هدایتی، مالک استیل‌آذین سوار بر X6 و امیر مهریزی، مدیرعامل این باشگاه سوار بر BMW-730 خود می‌شدند تا ورزشگاه را ترک کنند، بازیکنان نساجی را دیدند که با سواری‌های خط تهران-شمال، قصد بازگشت به قائمشهر را دارند. مهریزی با دیدن این صحنه یاد گفته‌های نادر دست‌نشان، مربی قائمشهری استیل‌آذین شب قبل از بازی افتاد. «حیف از این تیم با این همه تماشاگر و هوادار که درگیر بی‌پولی است و حتی نمی‌تواند یک اتوبوس برای بازیکنانش بگیرد و آنها را برای بازی با تیم ما به تهران بیاورد.» دیدن تضاد مالی استیل‌آذین و نساجی، ذهن مهریزی را تا شب به خود مشغول کرد. شب، مهریزی به جلسه صندوق قرض‌الحسنه‌ای که او و چند نفر از کاسبان بزرگ بازار آهن تهران آن را راه انداخته بودند، پا گذاشت و پیش از هر کاری سراغ تاجر ۳۳ ساله و قمی حاضر در جلسه رفت. مهدی پرهام جوان که با موفقیت در بازار آهن، حالا اعتبار خوبی برای خود دست‌و‌پا کرده بود. مهریزی ایده خرید یک باشگاه فوتبال در شمال کشور را با او در میان گذاشت و وقتی با گشاده‌رویی پرهام مواجه شد، قرار جلسه‌ای در رستوران لوکس طلایی تهران را ترتیب داد؛ جلسه‌ای با حضور حسین هدایتی، مهدی پرهام و نماینده تام‌الاختیارش، محمدحسن حیدرزاده و شمالی‌ها.

    اهل دو‌دو‌تا چهار‌تا
با وعده‌های مدیران شمالی، پرهام فهمید که باشگاه و بدهی‌هایش را یکجا می‌تواند با رقمی کمتر از ۸۰۰ میلیون تومان خریداری کند، باشگاهی که اگرچه توان درآمدزایی بالایی نداشت اما با توجه به قدرت اجتماعی بالا، در نگاه پرهام تاجر، یک موقعیت اوکازیون به نظر می‌رسید. لبخندهای یکی از نمایندگان مجلس حاضر در جلسه، غلامرضا بهروان، حسین هدایتی و مهریزی هم دلگرمی پرهام برای قدم گذاشتن در مسیر تازه را بیشتر می‌کرد. پرهام اما برای امضا‌زدن زیر یکی از خبرسازترین قراردادهای زندگی‌اش به دلگرمی بیشتری نیاز داشت. او رو کرد به دست‌نشان و گفت: «فقط این را هم تو و هم بقیه دوستان بدانند که من از جیبم برای فوتبال خرج نمی‌کنم. باید از همین‌جا در بیاورم و همین‌جا خرج کنم.»

میلیاردرهای ایران ثروت حسین هدایتی بیوگرافی مهدی پرهام بیوگرافی حسین هدایتی بیوگرافی ثروتمندان ایران اسامی ثروتمندان ایران
  وسوسه محبوبیت و شهرت
پرهام در بازی نساجی برابر سپاهان نوین برای اولین‌بار پا به یک ورزشگاه فوتبال گذاشت. هواداران نساجی که پرهام را به چشم یک ناجی می‌دیدند، استقبال گرمی از او ترتیب دادند. هنوز ۴۰ کیلومتر تا قائمشهر مانده بود که پرهام با اولین موج از شمالی‌هایی که به استقبالش آمده بودند، مواجه و مجبور شد برای پاسخ به ابراز احساسات آنها از ماشین خود پیاده شود. ۴۰ کیلومتر منتهی به قائمشهر به همین ترتیب گذشت تا «سلطان» قائمشهری‌ها به شهر رسید. در شهر اما پای او هرگز به زمین نرسید. پرهام مسیر میدان مرکزی تا ورزشگاه را روی دوش هواداران نساجی طی کرد. چند وجب بالاتر از همراهان نامدارش؛ امیدوار رضایی، مهریزی، یکی از واردکنندگان سرشناس خودرو  و یکی از مدیران موسسه همشهری. پرهام جوان که در آسمان‌ها سیر می‌کرد، در میان تشویق و هورای استقبال‌کنندگان و بعد از قربانی‌کردن چندین گوسفند به ورزشگاه رسید. پیش از ورود به ورزشگاه یکی از لیدرهای باشگاه شمالی به سمت او دوید، زانو زد و پایش را بوسید. ورود پرهام به ورزشگاه و دور افتخار او در زمین وطنی، همزمان شد با طنین‌انداز شدن صدای ده‌ها هزار تماشاگر که نام «سلطان پرهام» را فریاد می‌زدند. پاگشای پرهام به زمین فوتبال با برد ۳ بر یک نساجی غرق در سرور شد تا جوان پولدار قمی بعد از بازی به خبرنگاران تلویزیونی بگوید: «اگر تا حالا ذره‌ای برای خرید باشگاه فوتبال شک داشتم، حالا دیگر تحت هر شرایطی نساجی را می‌خرم.»

  به خاطر چند هکتار زمین!
بعد از چند ماه هزینه‌کردن در باشگاه نساجی، زمان بهره‌برداری رسیده بود. او ابتدا با کمک یکی از نمایندگان قائمشهر در مجلس، کارخانه کندلوس را با یک وام بانکی مناسب خرید، خریدی که سروصدای زیادی به پا کرد و حواشی فراوانی درباره آن به وجود آمد. به این ترتیب، نام کندلوس به عنوان اسپانسر روی پیراهن باشگاه حک شد و در بازی‌های خانگی، محصولات غذایی این کارخانه میان تماشاگران پخش می‌شد. سپس نوبت به احداث یک پروژه عظیم و سودآور رسید، کارخانه صنایع چوب و کاغذ با استفاده از فضولات کشاورزی نظیر ساقه و برگ زائد و پوسته برنج؛ ماده اولیه ارزان در شمال. پرهام با یک شرکت چینی برای احداث این کارخانه به توافق رسید. بخشی از این توافق، احداث یک ورزشگاه مجهز ۵۰ هزار نفری توسط همان شرکت چینی در زمین‌های اطراف قائمشهر بود. پرهام برای احداث این دو پروژه روی همراهی مسئولان شمالی برای واگذاری زمین‌های چند‌هکتاری در بشل و ماهفروجک حساب کرده بود، اولی برای کارخانه و دومی برای مجتمع ورزشی. وعده ساخت یک ورزشگاه ۵۰ هزار نفری، محبوبیت پرهام در قائمشهر را به اوج رسانده بود اما همه‌چیز مطابق انتظار پیش نمی‌رفت. واگذاری زمین ۶ هکتاری ماهفروجک با همراهی مسئولان شمالی مواجه نشد. پرهام زمین را تقریبا رایگان می‌خواست و وقتی به خواسته‌اش نرسید دلسرد شد. جنگ فرسایشی او با مسئولان شمالی، طی یک سال منجر به پشیمانی او از حضور در فوتبال شد. «از این به بعد در ورزش نه سرمایه‌گذاری می‌کنم و نه اصلا در بحث‌هایش وارد می‌شوم. می‌روم و پشت سرم را هم نگاه نمی‌کنم.» با گفتن این جمله‌ها به همشهری در شانزدهم بهمن ۸۹، ماه عسل پرهام و شمالی‌ها به پایان رسید.

   بنزی که به مراسم ختم مادر قلعه‌نویی آمد
مانند همه پولدارهای دیگر فوتبال (هدایتی، محجوب و …) رابطه پرهام با علی دایی و امیر قلعه‌نویی هم همیشه دوستانه بوده. پرهام پس از اخراج نادر دست‌نشان از نساجی، به پیشنهاد شهریار، زوج محمد دایی-رضا فروزانی را روی نیمکت تیمش نشاند. رابطه او با قلعه‌نویی اما همیشه بهتر از این بوده. دوست مشترک بانفوذی به نام امیدوار رضایی، از همان ابتدای ورود پرهام به فوتبال، جوان پولدار را به ژنرال نزدیک کرد. پرهام و قلعه‌نویی شام‌های مشترک زیادی با هم داشتند و سرمربی وقت تراکتورسازی، همیشه در مصاحبه‌هایش از نبودن نساجی در لیگ برتر اظهار تاسف می‌کرد! پرهام هم همیشه از مشورت‌های بی‌دریغ قلعه‌نویی استفاده می‌کرد و حتی در دوره‌ای او را بر صندلی مدیریت فنی باشگاه نساجی نشاند. جوان تازه‌وارد وقتی با این انتقاد مواجه شد که چطور می‌تواند سرمربی یک تیم دیگر را مدیر فنی تیمش کند، پاسخ عجیبی داد: «قلعه‌نویی مدیر فنی خودم است، نه باشگاه!» اظهارنظری که به گفته‌های نزدیکان باشگاه شمالی رنگ واقعیت می‌داد: «پرهام هیچ چیز از فوتبال نمی‌داند.» چند روز بعد، امید طیری، همنشین‌ همیشگی قلعه‌نویی به عنوان سرمربی نساجی معرفی شد. انتخابی که با شورش هواداران نساجی در اولین جلسه تمرین، خیلی زود بی‌اثر شد. رابطه پرهام-نساجی از آن پس، رفته‌رفته تیره‌تر شد و رابطه پرهام-قلعه‌نویی پررنگ‌تر تا جایی که حاضران در مراسم ختم مادر ژنرال، یک بار پرهام را دیدند که با بنز FL500 خود لوازم پذیرایی از میمهانان را برای دوست سوگوارش آورده است.

  مرد تصمیم‌های بهاری
نزدیکان پرهام او را فردی دمدمی‌مزاج و دهن‌بین در مدیریت ورزشی می‌دانند. کادر فنی نساجی بارها از تاثیرپذیری پرهام از قلعه‌نویی گلایه کرده بودند. یک بار حتی چیزی نمانده بود، در میانه‌های فصل، محمود فکری و امید طیری در اثر همین روحیات پرهام به کادر فنی تحمیل شوند. نمود بزرگ این روحیه اما در بهار ۸۹ اتفاق افتاد. سه روز بعد از آن که حسین‌هدایتی از بودن در فوتبال خسته شد و استیل‌آذین را منحل اعلام کرد، پرهام هم انحلال نساجی را اعلام کرد. خبری که قائمشهر را در شوک فرو برد. در همان هفته عادل فردوسی‌پور، پرهام را روی خط برنامه ۹۰ آورد و با تندی به او گفت: «دیدی هدایتی استیل را منحل کرد، سریع تو هم همین کار را کردی.»

  پولدارتر از هدایتی؟
جدی‌ترین مشتری استقلال، دفتر شیک و بزرگی کنار بزرگراه صدر دارد و گفته می‌شود متمول‌تر از حسین هدایتی است. روایت‌های زیادی از حمایت‌های مالی گاه‌و‌بیگاه پرهام از هدایتی وجود دارد و البته چک‌هایی که هدایتی به کمک پرهام پاس کرده است. پرهام اصالتی قمی دارد و کار خود را از جوانی در بازار آهن تهران شروع کرد. بازاری که او را متمول کرد. تیزبینی این تاجر باهوش، او را در جوانی به یکی از نامدارترین چهره‌های بازار آهن بدل کرد. فعالیت‌های اقتصادی پرهام البته به همین بازار محدود نماند. ساخت‌و‌ساز در منطقه یک تهران و خرید‌و‌فروش املاک و مستغلات، فعالیت‌های دیگری بودند که به رشد دارایی‌های پرهام کمک کردند. اوضاع البته همیشه بر وفق مراد نبود. یک بار در جریان خرید‌و‌فروش یک قطعه زمین نزدیکی نارنجستان از یک مالک مشهدی شایعاتی درباره او و نماینده تام‌الاختیارش، محمدحسن حیدرزاده مطرح شد. برای ۲ هفته خبری از پرهام و حیدرزاده نشد اما بعد از آن، تمام شایعات توسط حیدرزاده تکذیب شد. پرهام که بسیاری از معاملات صنفی و بیزنس‌های خود را به نام یکی از نزدیکانش انجام می‌دهد، با یکی از خانواده‌های متمول اصفهانی که در صنعت نقره دستی بر آتش دارند، وصلت کرده است.

  سفر به قطر هدیه به آبی‌ها
واسطه ورود پرهام به استقلال، امیدوار رضایی و امیر قلعه‌نویی بودند. پرهام پیش از ورود به استقلال، یک بار چک ۳۰۰ میلیونی وحید طالب‌لو را برای آبی‌ها پاس کرد. او ابتدای لیگ دوازدهم به عنوان مشاور اقتصادی به عضویت باشگاه در آمد و در اولین گام، یک حواله ۸۰۰ میلیون تومانی برای سفر استقلال به قطر را تحویل فتح‌الله‌زاده داد و در همین سفر همراه باشگاه شد و شیرجه‌های دیدنی مدیرعامل استقلال را تماشا کرد! او البته ابتدای لیگ سیزدهم از باشگاه استقلال جدا شد اما در اردوی این تیم در زمستان ۹۲ در کیش دیده شد. گفته می‌شود او همراه علی فتح‌الله‌زاده، امیر قلعه‌نویی و مقداد نجف‌نژاد، عضو شمالی هیات‌مدیره استقلال اقداماتی را برای تاسیس شرکتی با نام استقلال آغاز کرده‌اند.

منبع : تماشاگران


ادامه مطلب ...

بیوگرافی و فیلمهای ساعد هدایتی +همسر و فرزندانش

بیوگرافی و فیلمهای ساعد هدایتی +همسر و فرزندانش

ساعد هدایتی Saed Hedayati (متولد ۱۲ فروردین ۱۳۳۴) بازیگر است.

ساعد هدایتی متاهل است و قبلا کارمند بیمارستان بوده است.

او کارش را از سال ۱۳۴۹ با استودیو پارس فیلم شروع کرد و در فیلمهایی چون «آب نبات چوبی» و «جنگجویان کوچولو»، نقش‌هایی را ایفا کرد. سپس بعد از وقفه‌ای طولانی در فعالیتهای هنری، در سال ۱۳۷۸ و به دنبال بستری شدنِ پدرِ مهران مدیری در بیمارستان محل کارش، با مهران مدیری آشنا شد و در آنجا از سابقه کار خود در دهه پنجاه با مدیری سخن گفت. این آشنایی به اولین همکاری آنها در تلویزیون انجامید و او اولین کار تلویزیونی مشترک خود با مدیری به نام «پلاک ۱۴» را بازی کرد.

همسر ساعد هدایتی همسر بازیگران بیوگرافی ساعد هدایتی بیوگرافی بازیگران

ساعد هدایتی را همه ما بیشتر با کارهای مهران مدیری می‌شناسیم. او کار تلویزیونی خود را با سلام آشنا شروع کرد و بعد از بازی در مجموعه‌های نود شب و پلاک ۱۴ هم این کار را ادامه داد و از مجموعه طنز پاورچین یکی از بازیگران ثابت کارهای مدیری شد و همچنان به صورت حرفه‌ای این فعالیت را دنبال می‌کند.
لج و لج‌بازی، ۲ شبانه‌روز، هر چی تو بخوای، سر تو بدزد رفیق، قلقلک، توکیو بدون توقف، پاورچین، نقطه‌چین، جایزه بزرگ، شب‌های برره، باغ مظفر و… بخشی از کارنامه کاری اوست.ساعد هدایتی در ارتباط با حادثه‌ای که در زندگی‌اش رخ داده است، می‌گوید: ساعت ۴ بعدازظهر یکی از روزهای سال ۸۵ بود که برای رفتن به بانک سوار ماشینم شدم و در میان راه ماشینم پنچر شد، داخل کیفی که قرار بود به بانک ببرم ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار‌تومان وجه‌نقد و همچنین وسایل قیمتی و ارزشمند زندگی‌ام بود که متاسفانه زمانی که جلوی پنچری رسیدم و رفتم که به صاحب مغازه خبر بدهم بیاید پنچری را بگیرد وقتی برگشتم دیدم کیفم نیست و کیفم را دزد زده است.او ادامه می‌دهد: آن لحظه تنها بودم و دچار شوک شدم و تپش قلب گرفتم و تا الان هم اصلا از آن آقا دزده و وسایل‌ هیچ خبری نشده که نشده است.

فیلم های ساعد هدایتی

سینما

سالنامسمتکارگردان
۱۳۹۰بازگشت به آیندهبازیگرعلی عبدالعلی‌زاده
۱۳۸۹آژانس ازدواجبازیگرمحمد درمنش
۱۳۸۸لج و لج‌بازیبازیگرسید مهدی برقعی
۱۳۸۷شبانه روزبازیگرکیوان علی‌محمدی
امید بنکدار
۱۳۸۵هر چی تو بخوایبازیگرمحمد متوسلانی
۱۳۸۴سرتو بدزد رفیقبازیگرعلی عبدالعلی‌زاده
۱۳۸۴قلقلکبازیگرمسعود نوابی
۱۳۸۱توکیو بدون توقفبازیگرسعید عالم‌زاده
۱۳۵۲جنگجویان کوچولوبازیگراسماعیل کوشان
۱۳۵۱آبنبات چوبیبازیگرامان منطقی

سریال تلویزیون

سالنامسمتکارگردانتوضیحات
۱۳۹۳در حاشیهبازیگرمهران مدیریشبکه ۳
۱۳۹۳آخرین بازیبازیگرحسین سهیلی‌زادهشبکه تهران
۱۳۹۲تله فیلم «از بچه‌ها چه خبر»بازیگراسماعیل فلاح‌پورشبکه آموزش
۱۳۹۲تله فیلم «بجنب، دیر شد!»بازیگرمهدی فارغی
۱۳۹۱تله فیلم «ماشین مش ممدلی»بازیگرحمیدرضا شرفیشبکه ۱
۱۳۹۱تله فیلم «تلاش نهایی»بازیگرحمیدرضا بنایی
۱۳۹۰تله فیلم «تلاقی»بازیگرحجت ذیجودیشبکه ۱
۱۳۹۰تله فیلم «آوا»بازیگرفربد شکرایی
۱۳۹۰مسیر انحرافیبازیگربهرنگ توفیقیفروردین ۱۳۹۱ از شبکه ۳ پخش شد.
۱۳۹۰تله فیلم «پاسگاه»بازیگرعباس رافعیشبکه ۱
۱۳۹۰سایه روشنبازیگرآرش معیریان
۱۳۸۹ساختمان ۸۵بازیگرمهدی فخیم‌زاده
۱۳۸۹ورود زنده‌ها ممنوعبازیگرجواد مزدآبادی
۱۳۸۹تله فیلم «همه چی روبراهه»بازیگرحجت ذیجودیشبکه ۱
۱۳۸۸به کجا چنین شتابانبازیگرابوالقاسم طالبیدر نقش((دستیار ویژه فریدون))
۱۳۸۸تله فیلم «میش»بازیگرمجید صالحی
۱۳۸۷تله فیلم «یه آسمون آبی سقف اتاق منه»بازیگرمجتبی چراغعلی
۱۳۸۶مرد هزارچهرهبازیگرمهران مدیریدر نقش «قاضی دادگاه»
در نوروز ۱۳۸۷ از شبکه ۳ پخش شد.
۱۳۸۵باغ مظفربازیگرمهران مدیریدر نقش ((پاچه خوار اعظم))
۱۳۸۴شب‌های بررهبازیگرمهران مدیریدر نقش «جان نثار»
۱۳۸۳جایزه بزرگبازیگرمهران مدیریدر نقش «پدرام»
در نوروز ۱۳۸۴ از شبکه ۳ پخش شد.
۱۳۸۲-۱۳۸۳نقطه چینبازیگرمهران مدیریدر نقش «دستیار کارآگاه»
۱۳۸۱پاورچینبازیگرمهران مدیریدر نقش «سعید»
۱۳۸۰دردسر والدینبازیگرمسعود نوابیشبکه ۳
۱۳۷۹-۱۳۸۰نیستانبازیگرحسین مختاریشبکه ۳
۱۳۷۹نود شببازیگرمهران مدیریشبکه ۳
۱۳۷۸-۱۳۷۹پلاک ۱۴بازیگرمهران مدیریشبکه ۳
۱۳۷۳سلام آشنابازیگرمحمد حسینی‌خواهدر نوروز ۱۳۷۴ پخش شد.

شبکه خانگی

سالنامسمتکارگردانتوضیحات
۱۳۹۴عطسهبازیگرمهران مدیری
۱۳۹۲شوخی کردمبازیگرمهران مدیری
۱۳۸۹-۱۳۹۰قهوه تلخبازیگرمهران مدیریدر نقش «دواءالملک» (پزشک سلطنتی)
۱۳۸۶گنج مظفربازیگرمهران مدیریدر نقش «پرویزخان» (رئیس جمشید پورلک)؛
نمایش آن از مهر ماه ۱۳۹۲ از طریق شبکۀ
نمایش خانگی آغاز شد.

تاکنون چند پکیج از این کار وارد بازار شده و کارهای مهران مدیری نشان داده که در هر مجموعه هر چه کار پیش می رود جا افتاده تر و همه گیر می شود.

اینها صحبت های ساعد هدایتی بود در مورد همکاری با مهران مدیری. وقتی سر صحنه شوخی کردم به سراغش رفتیم روبروی اتاق گریم ایستاده بود و با بازیگران دیگر مجموعه در حال خوش و بش کردن بود. وقتی پیشنهاد ما برای مصاحبه را شنید بدون درنگ قبول کرد و با ما به اتاقی که جهت پذیرایی از هنرمندان آماده شده بود آمد و با صبر و حوصله به سوالات ما پاسخ داد. می گوید: «من همیشه گفته ام که از سال ۵۰ شروع به کار سینمایی کرده ام و آغازش هم با ژانر جدی بود که خودم هم خیلی دوست دارم.

ژانر جدی را به این خاطر دوست دارم که خودم برخلاف شخصیت و ظاهرم اصلاً جدی نیستم و بسیار شوخ طبع هستم.» در پایان مصاحبه هم گفت: «فراموش نکنید که از من یک عکس خوب چاپ کنید.»

همسر ساعد هدایتی همسر بازیگران بیوگرافی ساعد هدایتی بیوگرافی بازیگران

متولد خطه شمال کشور هستید، کمی از خودتان برایمان بگویید؟

پدرم اصالتا آستارایی بود و مادرم اهل رشت. خودم متولد شهر رشت هستم. پدرم کلاه‌فروش بود و مادرم خانه‌دار. ۲۰ فروردین ۱۳۳۴ متولد شدم. بچه سوم خانواده بودم، یک پسر و یک دختر قبل از من بودند و یک پسر بعد از من به دنیا آمد. تا هفت سالگی در رشت زندگی می‌کردیم، بعد پدرم شغل شرکتی گرفت و ما به تهران آمدیم و از کلاس دوم دبستان در این شهر بودم تا الان. اما اصالتم را حفظ کرده‌ام و وقتی به رشت می‌روم، گیلکی صحبت می‌کنم. (می‌خندد)
دعوت همکاری مدیری

ما نپذیرفتیم بلکه این افتخار را داشتیم که در کار ایشان باشیم. من چهارده سال است که در این گروه فعالیت دارم و عضو تیم آقای مدیری هستم. کار جدیدی را که شروع می کند دور از انتظار نیست که من جزئی از آن باشم.

کارهای مدیری با ویژگی های متفاوت

هر کاری ویژگی خودش را داشته، از نوروز ۷۷، ببخشید شما و… گرفته تا شب های برره و تولیدی های سینمای خانگی شان. همه، کارهایی متفاوت از هم هستند البته باید بگویم به نظر من جنس تمام کارهای مهران مدیری یکی است با قصه ها و شخصیت های متغیر، جنس کارش مردمی و اجتماعی است که مشکلات آنها را با نگاه طنز بیان می کند.

بازیگری به دور از کلیشه

یکی از ویژگی های بازیگر طنز که در کارهای مهران مدیری رعایت می شود این است که بازیگر طنز نباید کلیشه باشد چون دیگر برای مردم جذابیتی ندارد. این ویژگی در کار او کامل دیده می شود که شخصیت پردازی در هر کار متفاوت است.

پاچه خواری نمی کنی…

(تعریف از مهران مدیری تملق و پاچه خواری نیست!) اگر دوستان یا خوانندگان مجله صحبت های من و سایر دوستان را درباره آقای مدیری بخوانند ممکن است بگویند اینها تملق می کنند، در حالی که ما چهارده سال است که واقعاً با هم دوست هستیم و صمیمیت زیادی داریم.
مهران مدیری در کار کارگردانی به خصوص کارگردانی طنز درجه یک است. کار کردن با او خیلی راحت است و آدم اصلاً از کار خسته نمی شود.

طنز و تکیه کلام ها

در کارهای طنز تکیه کلام ها همیشه سرزبان ها می افتد، به خصوص کارهای مهران مدیری. هنوز من تکیه کلام های طنز پاورچین مثل پاچه خواری را از زبان مردم می شنوم چون با دقت انتخاب شده بود. واژه پاچه خواری به گونه ای است که همه در همه جا می توانستند از آن استفاده کنند و راحت بر زبان می چرخید. در برخی کارها الفاظی استفاده می شود که کاربرد چندانی ندارد و در زبان ما ملموس نیست.

همسر ساعد هدایتی همسر بازیگران بیوگرافی ساعد هدایتی بیوگرافی بازیگران

حال و هوای عیدی دادن

من دو فرزند دارم که ازدواج کرده اند اما هنوز نوه ندارم. پس نمی توانم حس پدربزرگ ها را نسبت به عید و عیدی دادن توصیف کنم. ولی عید نوروز در خانه ما مانند روزهای دیگر است و حتی بچه هایم را هم این گونه پرورش داده ام.

نوروز باید مثل روزهای دیگر باشد و نیاز به بریز و بپاش اضافه ندارد، تنها تفاوتی که باید ایجاد کرد چیدن یک سفره ساده به دور از تجملات است. زیبایی نوروز به همان سنتی و سادگی اش است. دور سفره بنشینی، دعای تحویل سال را بخوانی و برای سالی که تحویل می شود آرزوهای زیبا و خوب داشته باشی! بعد هم روبوسی و یک عیدی کوچک داده می شود. باور کنید اگر عید را این گونه برگزار کنیم خیلی دلنشین تر است. این طور، خصوصیات نو شدن سال را بهتر می توان درک کرد.

خانواده من یا خانواده همسرم؟!

خانواده من در شمال کشور زندگی می کنند و خانواده همسرم در تهران ساکن هستند برای همین هر ساله ابتدا به دیدن خانواده همسرم می رویم.
البته همسرم مشتاق این موضوع هست که اگر خانواده من در تهران بودند اول به دیدن آنها برویم. برای همین فکر نمی کنم اگر هر دو خانواده در تهران بودند این اختلاف نظر پیش می آمد که اول به دیدن کدام برویم.

نوروز دوران کودکی

در دوران کودکی، ما همیشه منتظر آمدن عید بودیم. چون آن شیرینی عیدی گرفتن و لباس و کفش نو خیلی لذت بخش بود و شور و حال زیادی داشت اما الان حدود چهل و پنج سال از آن دوران گذشته و خیلی فرق کرده. حال و هوای کودکی با دوران نوجوانی و جوانی خیلی فرق دارد.

حالا هم که تشکیل خانواده داده ایم و خود صاحب فرزند شده ایم موضوع خیلی فرق کرده.

نوروز خیلی دور از زمستان نیست، مثلاً در دوران کودکی و نوجوانی، ما برف را خیلی دوست داشتیم. وقتی صبح از خواب بیدار می شدیم و می دیدیم برف باریده بسیار ذوق می کردیم ولی گاهی می دیدیم که بزرگترها از این موضوع زیاد خوشحال نیستند. چون باید دنبال نفت که آن زمان صفی بود می رفتند. حالا آنها را درک می کنیم مثلاض بچه هایم که کوچک بودند از برف که خوشحال می شدند از بحثنعمت الهی بودنش و تامین آب و پاکی هوا که بگذریم ما ماتم می گرفتیم که وای امروز چطور به مدرسه ببرمش، چطور بیارمش. ای وای الان خیابان ها ترافیک می شود و خیلی چیزهای دیگر و الان، حال آن دوران پدر و مادرم را درک می کنم.

حس رضایتمندی از زندگی را در چه چیزهایی می‌بینید؟

مهم‌ترین نکته‌ای که نقش اساسی در داشتن حس خوب زندگی دارد؛ شریک خوب است؛ همسری که در کنار او آرامش داشته باشی.

زمانی که تصمیم به ازدواج می‌گیری باید معیارهایی را مشخص کنی و تلاش کنی همه آنها یا بیشترشان مورد تائید قرار گیرند که خوشبختانه این اتفاق برای من افتاد و خدا همسری به من داد که بیشتر از ۳۰ سال است در اوج خوشبختی با یکدیگر زندگی ‌می‌کنیم.

همسرم خیلی قانع است و من آدم آرامی هستم و اصل مهم زندگی‌مان بر اساس عشق و دوست داشتن بنا شده است. هیچکداممان «من» نیستیم و در تفاهم کامل با هم زندگی می‌کنیم. تلاش کرده‌ایم بچه‌ها را درست و آرام تربیت کنیم.

رضایتمندی واقعی داشتن خانواده‌ای آرام است که برای آن اصلا لازم نیست مثلا خانه‌ای آنچنانی و ماشین آخرین مدل داشته باشی. حتی در یک اتاق هم می‌توان خوشبختی را احساس کرد به شرط این‌که آرامش داشته و خانواده‌ات را عاشقانه دوست داشته باشی. وقتی بیرون هستم دوست دارم زود کارم تمام شود تا بتوانم به خانه‌ام برگردم. خانواده‌ام مهم‌ترین سرمایه و منشاء آرامش و خوشبختی‌ام هستند.

بیوگرافی بازیگران بیوگرافی ساعد هدایتی همسر بازیگران همسر ساعد هدایتی


ادامه مطلب ...