ساعد هدایتی Saed Hedayati (متولد ۱۲ فروردین ۱۳۳۴) بازیگر است.
ساعد هدایتی متاهل است و قبلا کارمند بیمارستان بوده است.
او کارش را از سال ۱۳۴۹ با استودیو پارس فیلم شروع کرد و در فیلمهایی چون «آب نبات چوبی» و «جنگجویان کوچولو»، نقشهایی را ایفا کرد. سپس بعد از وقفهای طولانی در فعالیتهای هنری، در سال ۱۳۷۸ و به دنبال بستری شدنِ پدرِ مهران مدیری در بیمارستان محل کارش، با مهران مدیری آشنا شد و در آنجا از سابقه کار خود در دهه پنجاه با مدیری سخن گفت. این آشنایی به اولین همکاری آنها در تلویزیون انجامید و او اولین کار تلویزیونی مشترک خود با مدیری به نام «پلاک ۱۴» را بازی کرد.
لج و لجبازی، ۲ شبانهروز، هر چی تو بخوای، سر تو بدزد رفیق، قلقلک، توکیو بدون توقف، پاورچین، نقطهچین، جایزه بزرگ، شبهای برره، باغ مظفر و… بخشی از کارنامه کاری اوست.ساعد هدایتی در ارتباط با حادثهای که در زندگیاش رخ داده است، میگوید: ساعت ۴ بعدازظهر یکی از روزهای سال ۸۵ بود که برای رفتن به بانک سوار ماشینم شدم و در میان راه ماشینم پنچر شد، داخل کیفی که قرار بود به بانک ببرم ۳ میلیون و ۶۰۰ هزارتومان وجهنقد و همچنین وسایل قیمتی و ارزشمند زندگیام بود که متاسفانه زمانی که جلوی پنچری رسیدم و رفتم که به صاحب مغازه خبر بدهم بیاید پنچری را بگیرد وقتی برگشتم دیدم کیفم نیست و کیفم را دزد زده است.او ادامه میدهد: آن لحظه تنها بودم و دچار شوک شدم و تپش قلب گرفتم و تا الان هم اصلا از آن آقا دزده و وسایل هیچ خبری نشده که نشده است.
فیلم های ساعد هدایتی
سینما
سال | نام | سمت | کارگردان |
---|---|---|---|
۱۳۹۰ | بازگشت به آینده | بازیگر | علی عبدالعلیزاده |
۱۳۸۹ | آژانس ازدواج | بازیگر | محمد درمنش |
۱۳۸۸ | لج و لجبازی | بازیگر | سید مهدی برقعی |
۱۳۸۷ | شبانه روز | بازیگر | کیوان علیمحمدی امید بنکدار |
۱۳۸۵ | هر چی تو بخوای | بازیگر | محمد متوسلانی |
۱۳۸۴ | سرتو بدزد رفیق | بازیگر | علی عبدالعلیزاده |
۱۳۸۴ | قلقلک | بازیگر | مسعود نوابی |
۱۳۸۱ | توکیو بدون توقف | بازیگر | سعید عالمزاده |
۱۳۵۲ | جنگجویان کوچولو | بازیگر | اسماعیل کوشان |
۱۳۵۱ | آبنبات چوبی | بازیگر | امان منطقی |
سریال تلویزیون
سال | نام | سمت | کارگردان | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱۳۹۳ | در حاشیه | بازیگر | مهران مدیری | شبکه ۳ |
۱۳۹۳ | آخرین بازی | بازیگر | حسین سهیلیزاده | شبکه تهران |
۱۳۹۲ | تله فیلم «از بچهها چه خبر» | بازیگر | اسماعیل فلاحپور | شبکه آموزش |
۱۳۹۲ | تله فیلم «بجنب، دیر شد!» | بازیگر | مهدی فارغی | |
۱۳۹۱ | تله فیلم «ماشین مش ممدلی» | بازیگر | حمیدرضا شرفی | شبکه ۱ |
۱۳۹۱ | تله فیلم «تلاش نهایی» | بازیگر | حمیدرضا بنایی | |
۱۳۹۰ | تله فیلم «تلاقی» | بازیگر | حجت ذیجودی | شبکه ۱ |
۱۳۹۰ | تله فیلم «آوا» | بازیگر | فربد شکرایی | |
۱۳۹۰ | مسیر انحرافی | بازیگر | بهرنگ توفیقی | فروردین ۱۳۹۱ از شبکه ۳ پخش شد. |
۱۳۹۰ | تله فیلم «پاسگاه» | بازیگر | عباس رافعی | شبکه ۱ |
۱۳۹۰ | سایه روشن | بازیگر | آرش معیریان | |
۱۳۸۹ | ساختمان ۸۵ | بازیگر | مهدی فخیمزاده | |
۱۳۸۹ | ورود زندهها ممنوع | بازیگر | جواد مزدآبادی | |
۱۳۸۹ | تله فیلم «همه چی روبراهه» | بازیگر | حجت ذیجودی | شبکه ۱ |
۱۳۸۸ | به کجا چنین شتابان | بازیگر | ابوالقاسم طالبی | در نقش((دستیار ویژه فریدون)) |
۱۳۸۸ | تله فیلم «میش» | بازیگر | مجید صالحی | |
۱۳۸۷ | تله فیلم «یه آسمون آبی سقف اتاق منه» | بازیگر | مجتبی چراغعلی | |
۱۳۸۶ | مرد هزارچهره | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «قاضی دادگاه» در نوروز ۱۳۸۷ از شبکه ۳ پخش شد. |
۱۳۸۵ | باغ مظفر | بازیگر | مهران مدیری | در نقش ((پاچه خوار اعظم)) |
۱۳۸۴ | شبهای برره | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «جان نثار» |
۱۳۸۳ | جایزه بزرگ | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «پدرام» در نوروز ۱۳۸۴ از شبکه ۳ پخش شد. |
۱۳۸۲-۱۳۸۳ | نقطه چین | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «دستیار کارآگاه» |
۱۳۸۱ | پاورچین | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «سعید» |
۱۳۸۰ | دردسر والدین | بازیگر | مسعود نوابی | شبکه ۳ |
۱۳۷۹-۱۳۸۰ | نیستان | بازیگر | حسین مختاری | شبکه ۳ |
۱۳۷۹ | نود شب | بازیگر | مهران مدیری | شبکه ۳ |
۱۳۷۸-۱۳۷۹ | پلاک ۱۴ | بازیگر | مهران مدیری | شبکه ۳ |
۱۳۷۳ | سلام آشنا | بازیگر | محمد حسینیخواه | در نوروز ۱۳۷۴ پخش شد. |
شبکه خانگی
سال | نام | سمت | کارگردان | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱۳۹۴ | عطسه | بازیگر | مهران مدیری | |
۱۳۹۲ | شوخی کردم | بازیگر | مهران مدیری | |
۱۳۸۹-۱۳۹۰ | قهوه تلخ | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «دواءالملک» (پزشک سلطنتی) |
۱۳۸۶ | گنج مظفر | بازیگر | مهران مدیری | در نقش «پرویزخان» (رئیس جمشید پورلک)؛ نمایش آن از مهر ماه ۱۳۹۲ از طریق شبکۀ نمایش خانگی آغاز شد. |
تاکنون چند پکیج از این کار وارد بازار شده و کارهای مهران مدیری نشان داده که در هر مجموعه هر چه کار پیش می رود جا افتاده تر و همه گیر می شود.
اینها صحبت های ساعد هدایتی بود در مورد همکاری با مهران مدیری. وقتی سر صحنه شوخی کردم به سراغش رفتیم روبروی اتاق گریم ایستاده بود و با بازیگران دیگر مجموعه در حال خوش و بش کردن بود. وقتی پیشنهاد ما برای مصاحبه را شنید بدون درنگ قبول کرد و با ما به اتاقی که جهت پذیرایی از هنرمندان آماده شده بود آمد و با صبر و حوصله به سوالات ما پاسخ داد. می گوید: «من همیشه گفته ام که از سال ۵۰ شروع به کار سینمایی کرده ام و آغازش هم با ژانر جدی بود که خودم هم خیلی دوست دارم.
ژانر جدی را به این خاطر دوست دارم که خودم برخلاف شخصیت و ظاهرم اصلاً جدی نیستم و بسیار شوخ طبع هستم.» در پایان مصاحبه هم گفت: «فراموش نکنید که از من یک عکس خوب چاپ کنید.»
متولد خطه شمال کشور هستید، کمی از خودتان برایمان بگویید؟
پدرم اصالتا آستارایی بود و مادرم اهل رشت. خودم متولد شهر رشت هستم. پدرم کلاهفروش بود و مادرم خانهدار. ۲۰ فروردین ۱۳۳۴ متولد شدم. بچه سوم خانواده بودم، یک پسر و یک دختر قبل از من بودند و یک پسر بعد از من به دنیا آمد. تا هفت سالگی در رشت زندگی میکردیم، بعد پدرم شغل شرکتی گرفت و ما به تهران آمدیم و از کلاس دوم دبستان در این شهر بودم تا الان. اما اصالتم را حفظ کردهام و وقتی به رشت میروم، گیلکی صحبت میکنم. (میخندد)
دعوت همکاری مدیری
ما نپذیرفتیم بلکه این افتخار را داشتیم که در کار ایشان باشیم. من چهارده سال است که در این گروه فعالیت دارم و عضو تیم آقای مدیری هستم. کار جدیدی را که شروع می کند دور از انتظار نیست که من جزئی از آن باشم.
کارهای مدیری با ویژگی های متفاوت
هر کاری ویژگی خودش را داشته، از نوروز ۷۷، ببخشید شما و… گرفته تا شب های برره و تولیدی های سینمای خانگی شان. همه، کارهایی متفاوت از هم هستند البته باید بگویم به نظر من جنس تمام کارهای مهران مدیری یکی است با قصه ها و شخصیت های متغیر، جنس کارش مردمی و اجتماعی است که مشکلات آنها را با نگاه طنز بیان می کند.
بازیگری به دور از کلیشه
یکی از ویژگی های بازیگر طنز که در کارهای مهران مدیری رعایت می شود این است که بازیگر طنز نباید کلیشه باشد چون دیگر برای مردم جذابیتی ندارد. این ویژگی در کار او کامل دیده می شود که شخصیت پردازی در هر کار متفاوت است.
پاچه خواری نمی کنی…
(تعریف از مهران مدیری تملق و پاچه خواری نیست!) اگر دوستان یا خوانندگان مجله صحبت های من و سایر دوستان را درباره آقای مدیری بخوانند ممکن است بگویند اینها تملق می کنند، در حالی که ما چهارده سال است که واقعاً با هم دوست هستیم و صمیمیت زیادی داریم.
مهران مدیری در کار کارگردانی به خصوص کارگردانی طنز درجه یک است. کار کردن با او خیلی راحت است و آدم اصلاً از کار خسته نمی شود.
طنز و تکیه کلام ها
در کارهای طنز تکیه کلام ها همیشه سرزبان ها می افتد، به خصوص کارهای مهران مدیری. هنوز من تکیه کلام های طنز پاورچین مثل پاچه خواری را از زبان مردم می شنوم چون با دقت انتخاب شده بود. واژه پاچه خواری به گونه ای است که همه در همه جا می توانستند از آن استفاده کنند و راحت بر زبان می چرخید. در برخی کارها الفاظی استفاده می شود که کاربرد چندانی ندارد و در زبان ما ملموس نیست.
حال و هوای عیدی دادن
من دو فرزند دارم که ازدواج کرده اند اما هنوز نوه ندارم. پس نمی توانم حس پدربزرگ ها را نسبت به عید و عیدی دادن توصیف کنم. ولی عید نوروز در خانه ما مانند روزهای دیگر است و حتی بچه هایم را هم این گونه پرورش داده ام.
نوروز باید مثل روزهای دیگر باشد و نیاز به بریز و بپاش اضافه ندارد، تنها تفاوتی که باید ایجاد کرد چیدن یک سفره ساده به دور از تجملات است. زیبایی نوروز به همان سنتی و سادگی اش است. دور سفره بنشینی، دعای تحویل سال را بخوانی و برای سالی که تحویل می شود آرزوهای زیبا و خوب داشته باشی! بعد هم روبوسی و یک عیدی کوچک داده می شود. باور کنید اگر عید را این گونه برگزار کنیم خیلی دلنشین تر است. این طور، خصوصیات نو شدن سال را بهتر می توان درک کرد.
خانواده من یا خانواده همسرم؟!
خانواده من در شمال کشور زندگی می کنند و خانواده همسرم در تهران ساکن هستند برای همین هر ساله ابتدا به دیدن خانواده همسرم می رویم.
البته همسرم مشتاق این موضوع هست که اگر خانواده من در تهران بودند اول به دیدن آنها برویم. برای همین فکر نمی کنم اگر هر دو خانواده در تهران بودند این اختلاف نظر پیش می آمد که اول به دیدن کدام برویم.
نوروز دوران کودکی
در دوران کودکی، ما همیشه منتظر آمدن عید بودیم. چون آن شیرینی عیدی گرفتن و لباس و کفش نو خیلی لذت بخش بود و شور و حال زیادی داشت اما الان حدود چهل و پنج سال از آن دوران گذشته و خیلی فرق کرده. حال و هوای کودکی با دوران نوجوانی و جوانی خیلی فرق دارد.
حالا هم که تشکیل خانواده داده ایم و خود صاحب فرزند شده ایم موضوع خیلی فرق کرده.
نوروز خیلی دور از زمستان نیست، مثلاً در دوران کودکی و نوجوانی، ما برف را خیلی دوست داشتیم. وقتی صبح از خواب بیدار می شدیم و می دیدیم برف باریده بسیار ذوق می کردیم ولی گاهی می دیدیم که بزرگترها از این موضوع زیاد خوشحال نیستند. چون باید دنبال نفت که آن زمان صفی بود می رفتند. حالا آنها را درک می کنیم مثلاض بچه هایم که کوچک بودند از برف که خوشحال می شدند از بحثنعمت الهی بودنش و تامین آب و پاکی هوا که بگذریم ما ماتم می گرفتیم که وای امروز چطور به مدرسه ببرمش، چطور بیارمش. ای وای الان خیابان ها ترافیک می شود و خیلی چیزهای دیگر و الان، حال آن دوران پدر و مادرم را درک می کنم.
حس رضایتمندی از زندگی را در چه چیزهایی میبینید؟
مهمترین نکتهای که نقش اساسی در داشتن حس خوب زندگی دارد؛ شریک خوب است؛ همسری که در کنار او آرامش داشته باشی.
زمانی که تصمیم به ازدواج میگیری باید معیارهایی را مشخص کنی و تلاش کنی همه آنها یا بیشترشان مورد تائید قرار گیرند که خوشبختانه این اتفاق برای من افتاد و خدا همسری به من داد که بیشتر از ۳۰ سال است در اوج خوشبختی با یکدیگر زندگی میکنیم.
همسرم خیلی قانع است و من آدم آرامی هستم و اصل مهم زندگیمان بر اساس عشق و دوست داشتن بنا شده است. هیچکداممان «من» نیستیم و در تفاهم کامل با هم زندگی میکنیم. تلاش کردهایم بچهها را درست و آرام تربیت کنیم.
رضایتمندی واقعی داشتن خانوادهای آرام است که برای آن اصلا لازم نیست مثلا خانهای آنچنانی و ماشین آخرین مدل داشته باشی. حتی در یک اتاق هم میتوان خوشبختی را احساس کرد به شرط اینکه آرامش داشته و خانوادهات را عاشقانه دوست داشته باشی. وقتی بیرون هستم دوست دارم زود کارم تمام شود تا بتوانم به خانهام برگردم. خانوادهام مهمترین سرمایه و منشاء آرامش و خوشبختیام هستند.