والدین بخصوص باید آنچه لازمه دوران نوجوانی است را به فرزندشان بیاموزند و همراه وی باشند تا نوجوان از این مرحله بدرستی گذر کند.
همراهی با فرزندان
برای اینکه همراه و در کنار نوجوانتان باشید باید تلاش ویژهای از خود نشان دهید. حتی اگر فرصت و انرژی برای این کار نداشته باشید با تنظیم مجدد برنامههای کاری یا کنار گذاشتن بعضی از کارهایی که انجام میدهید ـ روابط اجتماعی، کارهای داوطلبانه، ساعتهای طولانی کار کردن، برقراری نظم کامل در امور خانه ـ میتوانید وقت خودتان را بیشتر در اختیار اعضای خانواده قرار دهید. اگر فرزندتان میخواهد داستانی را برایتان تعریف کند، کارهایتان را زمین بگذارید و فقط به او توجه کنید، کنارش بنشینید و به او گوش دهید و وقتی با هم در ماشین هستید، از فرصت موجود برای گفتوگو استفاده کنید. صبحها با هم صبحانه بخورید یا بعدازظهرها تلفن و رایانه را کنار بگذارید تا بتوانید با هم حرف بزنید. زمانی که به علاقهمندیهای او توجه میکنید، او از این توجه بیشتر شما نسبت به خودش استقبال خواهد کرد. زمانی که او درباره اتفاقهایی که در طول روز برایش رخ داده حرف میزند میتوانید در کنار او بنشینید و سعی کنید با هم به بازی مورد علاقهاش بپردازید، با هم دسر یا کیک درست کنید، با صدای بلند کتاب بخوانید یا با هم بنشینید و عصرانه بخورید.
در وقت محدودی که دارید او را سرزنش نکنید. در بعضی از خانوادهها، تنها زمانی والدین و کودکان با هم حرف میزنند که برای مشاجرهکردن است در حالی که باید از این زمان برای حلکردن اختلافها استفاده کرد. ساعاتی که با نوجوانتان هستید ارزش دارد پس سعی کنید فضایی را ایجاد کنید که برای او مطرح کردن صحبتهایش با شما و بحث آزادانه درباره آنها راحت باشد. اغلب در بین نوجوانان این اتفاق میافتد که به اتاقهایشان میروند و در را میبندند، زیرا میخواهند در یک فضای ساکت به آرامش دلخواهشان برسند بعضیها کتاب میخوانند به موسیقی گوش میدهند یا نقاشی میکشند. بعضی از آنان اوقات تنهایی خود را در اتاقشان به بازیهای ویدئویی مشغول میشوند، تلویزیون تماشا میکنند، با رایانه کار میکنند یا با تلفن حرف میزنند. نوجوانان با تنها ماندن میتوانند از فشارهای عصبی و سر و صدای خواهر و برادر کوچکترشان و کارهای خانه دور بمانند. همچنین آنان میخواهند با خودشان تنها باشند تا از تقاضاهای بزرگترها در امان باشند یا دور از انتظارات والدینشان قرار گیرند. در بعضی موارد شاید به این دلیل نوجوان خودش را از بقیه جدا میکند که میخواهد از مشکلات فرار کند. شاید او در برقراری رابطه دوستی با دیگران یا انجام فعالیتهای درسی مشکل دارد همچنین ممکن است برای دوری از اختلافهای خانوادگی گوشهگیری کند و زمان تنهایی میتواند به طور موقت او را از مشکلات رها کند. اگر نگران این هستید که فرزندتان بیش از حد دوست دارد تنها بماند و این کار را فقط از روی عادت انجام میدهد میتوانید فقط با یادآوری این موضوع به او کمک کنید تا این عادت خود را تغییر دهد شاید متوجه شوید که او از مشکلاتی که در مدرسه دارد یا احساس کنید که از مشکلات خانوادگی رنج میبرد. سعی کنید از فشار روانی او کم کنید به او پیشنهاد کنید که میتوانید به او در انجام تکالیفش کمک کرده و او را تشویق کنید و توجه مثبت به وی نشان دهید. سعی کنید تا زمانی که طول مدت تنهایی او زیاد نشده به خواسته او برای حفظ حریم خصوصی خودش احترام بگذارید.
نگران نباشید
• نگران نباشید اگر او هر روز متفاوت است. عزت نفس هر نوجوانی روز به روز و لحظه به لحظه تغییر میکند. آنها ممکن است یک روز خیلی خوشحال و راضی باشند و روز دیگر در عمق نا امیدی به سر ببرند. نوجوانان در حال زندگی میکنند و تغییر حال آنان به صورت وارد شدن به یک مرحله جدید است پس نگران نباشید.
آنها ممکن است یک روز فکر کنند بامزهترین، خوشتیپترین و بهترین هستند و روز دیگر بر این تصور باشند که زشتترین، نخواستنیترین و مسخرهترین هستند.
• نگران نباشید اگر گاهی غمگین هستند. همیشه نوجوانان بخصوص نوجوانان دختر در دیدگاهی منفی از خودشان اسیر میشوند و احساس منفی آنها با وجود محیطی که در آن هستند بندرت عوض میشود و در این حالت تغییر دیدگاه آنان دشوار است و برای بهبود آنها باید بسیار تلاش کرد و وقت گذاشت.
• نگران بد دهنیهای گاه به گاه نوجوانتان نباشید. معمولا عباراتی مانند «از خودم بدم مییاد»، «من خیلی احمقم» و... عباراتی هستند که نوجوانان برای توصیف خودشان استفاده میکنند و پدر و مادرها هم از این جملات احساس نگرانی میکنند. نوجوان شما ممکن است از بدترین کلمات و عبارات برای اظهار نارضایتی از خود استفاده کند. طبیعی است که آنان در حال اغراق کردن هستند و وقتی بالغ میشوند معمولا استفاده از این زبان را کنار میگذارند.
• نگران توقعات غیر واقعی آنان نباشید. خیلی بعید نیست اگر نوجوانان احساس «نفر دوم بودن» یا «طرد شدن» میکنند و در مواقعی که چنین احساساتی سراغشان میآید احساس ناراحتی و شکست میکنند در واقع نوجوانان هنوز تجربه کافی در این زمینه ندارند که بپذیرند زندگی و دوستیها بالا و پایین دارد.
• نگران نباشید اگرگاهی به دنبال کمال هستند. زمانی که نوجوانان به یک مرحله جلوتر میروند و خواستار تائید میشوند معمولا به دنبال کمال طلبیهایی هستند که دستنیافتنی است. در نتیجه تلاش آنها آنطور که امیدوار هستند به نتیجه نمیرسد. اغلب نوجوانان تا حدی این کار را انجام میدهند اما تنها زمانی که لذت را از زندگی آنها بگیرد باید نگران شد.
• نگران نباشید اگر نوجوانتان نمیتواند نه بگوید. معمولا نوجوانان که عزت نفس پایینی دارند نمیتوانند به دیگران نه بگویند. ممکن است برای جلوگیری از ناراحت شدن و دلخور کردن فردی که نظرش برای آنها مهم است، مجبور شوند بله بگویند اگر این خصوصیت نوجوان شماست نترسید، اما متوجه باشید که عزت نفس او باید بیشتر پرورش داده شود.
• نگران نباشید اگر او فقط با تعریف و تمجید خوشحال میشود. برای بیشتر نوجوانان پذیرفته شدن بالاترین اولویت است این باعث میشود که روز آنها بهترین یا بدترین روز باشد. نگران نباشید اگر نوجوانتان برای گذراندن روز خود به دنبال تعریف و تائید باشد مورد توجه واقع شدن احساس خوبی به او میدهد.
در برخورد با نوجوانتان سعی کنید موارد زیر را در نظر داشته باشید:
همیشه پیوستگی داشته باشید. نوجوانان نیاز به پیوستگی در رفتار شما والدین دارند. آنها باید مطمئن شوند که بعد از اینکه از همه جا ناامید شدند شما همان والدین حمایتکننده هستید در رفتارتان با نوجوانان متعادل باشید همیشه تائید، تمجید و پشتیبانیتان را داشته باشید و سعی کنید همراه این رفتارها نسبت به روز قبل هم پیوستگی داشته باشید.
به شیوهای که نوجوانتان ناراحتیاش را هضم میکند احترام بگذارید. در زمانی که نوجوانتان آزردهخاطر است به خاطر داشته باشید وی قبل از اینکه ناراحتی خود را فراموش کند باید آن را هضم کند. سعی کنید که به نظرات، فضا و حق آنها برای احساس بد داشتن احترام بگذارید و آنها را برای حل کردن مشکلاتشان تحت فشار نگذارید.
راجع به احساس ناتوانی آنها به طور واضح صحبت کنید. معمولا نوجوانان وقتی تصمیم دارند با والدینشان وارد یک صحبت شوند اغلب امتحان میکنند ببینند آیا حرفشان تائید میشود یا خیر. اگر این قدر شانس داشته باشید که در سنجش آنها پذیرفته شوید، میتوانید از فرصت استفاده کرده و راجع به احساس ناتوانیشان بدون رودربایستی صحبت کنید.
مراقب رقابتهای خواهر و برادری در خانه باشید. جنگ و دعواهای خواهرها و برادرها با هم ممکن است بشدت باعث از بین رفتن عزت نفس نوجوانان شود. والدین باید همواره در محیط خانه مراقب عواملی که باعث کلنجارهای درونی نوجوان میشود باشند. سعی کنید با نوجوانتان به عنوان یک فرد مستقل رفتار کنید و از او انتظاراتی داشته باشید که متناسب با شخصیت او باشد.
از تکنیک رول نان استفاده کنید. این تکنیک دارای سه مرحله است یعنی یک مثبت، یک منفی و سپس یک مثبت. در اینجا اصلا منظور این نیست که فقط نکات مثبت نوجوانتان را ببینید، بلکه مقصود این است که نکات منفی را در کنار نکات مثبت نوجوان در نظر داشته باشیم.
کمک کنید تا در مقایسه با خودشان بهترین باشند. معمولا افراد وقتی کاری را انجام میدهند که در آن توانا و ماهر بوده و احساس خوبی نسبت به آن کار داشته باشند. برای نوجوانتان طوری برنامهریزی کنید که بتواند از استعدادهایش بخوبی استفاده کند و بتواند تواناییهایش را نشان دهد. کمک به پرورش تواناییها و نقاط قوت نوجوان برای داشتن عزت نفس وی ضروریست. همه این موارد به او کمک میکند تا احساس تعادل داشته باشد و احساسات منفی را از خود دور کند.
برای فرزندتان الگویی مثبت باشید. شما میتوانید برای نوجوانتان الگویی از مهارتهای مثبت باشید و همین امر به او کمک میکند در آینده با خانواده خود و دیگران کنار بیاید.
تذکرات را فراموش نکنید. اگر میخواهید فرزندتان رفتار محترمانهای داشته باشد محدودیتهایی را در این باره اعمال کنید و به طور مداوم تذکر دهید. قاطعانه و ساده به او بگویید که از او چه رفتاری را انتظار دارید.
رفتارهای خود را تعدیل کنید. شما به عنوان پدر یا مادر رفتارهای خود را تعدیل کنید تا نشان دهید برای احساسات نوجوانتان احترام قائل هستید. مثلا اگر او نمیخواهد شما در حضور دوستانش لطیفه تعریف کنید به دلخواه او رفتار کنید.
در صورتی که لازم است رفتار خود را تغییر دهید. رفتار خود را بررسی کنید و اگر لازم است آن را تغییر دهید. اگر زود عصبانی میشوید یا اغلب بدرفتاری میکنید شاید فرزندتان از شما یاد بگیرد. پس مراقب باشید.
درباره بلوغ نوجوانتان به او اطلاعات دهید. حتی اگر صحبت کردن درباره بلوغ نوجوانتان برایتان دشوار است اجازه دهید فرزندتان بداند که میتواند هر سوالی را در این باره بپرسد.
روی ظاهر نوجوانتان کنترل داشته باشید. اشتیاق نوجوانتان برای پوشیدن لباسها و داشتن مدل موی مد روز و نامناسب میتواند برای اغلب والدین ایجاد تنش کند. سعی کنید اگر در مورد ظاهر وی ناراضی هستید با قطعیت محدودیتهای او را گوشزد کنید از طرفی سعی کنید بسیاری از انتخابهای او را هم بپذیرید و هر زمان که میتوانید توافقاتی هم با او داشته باشید.
راهنمای فرزندتان باشید. فرزند شما در این سنین نیاز به نظارت بیشتر دارد اگر چه نظارت نوجوان یازده ساله با نوجوان چهارده ساله تفاوت دارد، اما فرزندتان در هر سنی که هست حتما بدانید که کجا و در حال انجام چه کاری هست.
فرزندتان را به تنهایی عادت ندهید. نباید او را دائما تنها بگذارید، اما اگر به اجبار این کار را میکنید مدت تنها ماندن او را به حداقل برسانید. اگر دوستانش را میشناسید اجازه دهید تا دوستش را به خانه بیاورد تا در مدت تنهایی با او باشد.
برای تعطیلات فرزندتان برنامهریزی کنید. فرزندتان را تشویق کنید در این ایام حتما هر روز علاوه بر تفریحات، مطالعه هم داشته باشد، نقاشی بکشد، شروع به جمعآوری مجموعه کند، تایپکردن را یاد بگیرد، یک صفحه وب باز کند، چیزی بسازد، شطرنج یاد بگیرد یا بازی تازهای را بیاموزد، نمایش بازی کند و حتی آواز بخواند.
در مورد شلخته بودن او را تهدید نکنید. اگر به دلیل بینظمیهایش دائم او را سرزنش کنید او از شما دوری میکند. بهترین کار این است که مثلا برای جمع و جور کردن اتاقش با هم سازش کنید. شما اتاق را جمع کنید تا او اسباب بازیهایش را بچیند با این کار از فشار او هم کم میشود. اگر فرزندتان نمیتواند در این سن اتاقش را مرتب کند به او توهین نکنید، چرا که با این کار فقط او احساس ناامیدی میکند.
عذرخواهی او را بپذیرید. اگر نوجوانتان دروغی میگوید و بعد حقیقت را گفته و عذرخواهی میکند، عذر او را بپذیرید و صداقتش را تحسین کنید. اگر فرزندتان عادت به دروغگویی دارد کمی هم به رفتار خودتان دقت کنید چرا که فرزندتان میفهمد که شما در چه زمانی دروغ میگویید. در مورد رویدادهای روزمره صادقانه رفتار کنید تا فرزندتان صداقت داشتن را اول از شما به عنوان والد بیاموزد.
8 توصیه کاربردی برای والدین
گرچه تقریبا همه نوجوانان در این دوران از والدینشان فاصله میگیرند، حرمت نفس آنها بیش از همه تحت تاثیر روابط با همسن و سالان قرار دارد ولی والدینشان همچنان نقش مهمی در شکلگیری، اصلاح یا تقویت آن دارند. توجه به این نکات میتواند در این زمینه بسیار کمککننده باشد:
1 ـ قبل از هر چیز حرمت نفس خود را اصلاح و تقویت کنید: حداقل از نقطه نظر جنبههای منفی، بیشتر نوجوانان کپی و تصویری از والدین خود خواهند بود و یک پدر و مادر با حرمت نفس پایین معمولا باعث تضعیف حرمت نفس فرزندش میشود.
2 ـ الگوی خوبی برای او باشید: پدر یا مادری که با همسر خود با محبت و احترام برخورد نمیکند، دائما گله و شکایت میکند یا دیگران یا حتی خود را سرزنش میکند نباید انتظار داشته باشد فرزندش چیز دیگری از آب در آید. الگوی خوبی برای نحوه صحیح ابراز احساس و نظر خود، شنیدن و درک دیگران، حل مساله و مشکل، جسور بودن، پذیرش واقعیتها (هر آنچه هستیم) و تلاش در جهت بهتر شدن، باشیم.
3 ـ در تائید، تشویق و تحسین نوجوانتان دست و دلباز باشید: گر چه نوجوانان تمایل زیادی به کسب رضایت و خرسندی والدین دارند، ولی آنها باید به دلیل تلاش و کار خوبشان مورد تشویق و تحسین قرار گیرند. البته تشویق باید واقعی، صمیمانه و دور از اغراق باشد.
4 ـ بدون قید و شرط محبت و مهربانی خود را نثار فرزندتان کنید:بگذارید فرزندتان دریابد که هر کسی و از جمله او ممکن است اشتباه و خطا کند و در عین پذیرش مسئولیت و عواقب اشتباه خود، شما همچنان او را دوست دارید.
5 ـ حرمت و احترام نوجوانتان را حفظ کنید: هر طوری که انتظار دارید دیگران با شما برخورد کنند با فرزندتان رفتار کنید و هیچگاه از کلمات رکیک و زشت و برچسبهای منفی حتی به شوخی (دست و پا چلفتی، کودن، تنبل و...) استفاده نکنید.
6 ـ از انتقاد بیجا و بیمورد و مکرر خودداری کنید: کمتر کسی از انگشت گذاشتن روی اشتباهات، عیبها و نقصهایش ناراحت نمیشود تا چه برسد به نوجوان که از درجات غرور و کمالگرایی بالاتری برخوردار است. در برخورد با رفتارهای نادرست و اشتباهات فرزندمان باید فقط آن رفتار و اشتباه خاص مورد سوال و انتقاد قرار گیرد نه اینکه شخصیت وی را زیر سوال ببریم.
7 ـ در کارها با او مشورت کنید: نوجوانتان نه تنها باید بخوبی شنیده شود بلکه باید در همه امور خانواده با حق رای برابر دیگران، نظر او نیز خواسته شود تا دریابد که پدر و مادرش واقعا به او اهمیت داده حتی اگر با آن موافقت نشود باز هم احساس ارزشمندی خواهد کرد.
8 ـ زمینههای موفقیت و کشف و پرورش استعدادهای نوجوانتان را جزو اولویتهایتان قرار دهید: والدین موظفند تا جایی که امکاناتشان اجازه میدهد شرایط و امکانات لازم را برای هرچه شکوفاتر شدن استعدادهای فرزندشان فراهم کنند و دراین راه تمام توان خود را به کار برند. (ضمیمه چاردیواری/معصومه اسدی)
جام جم سرا، اگرچه قبلا هم برنامهها و نرم افزارهایی بدین منظور به گوشیهای تلفن همراه راه یافته بود، اما برنامه «دافع پشه» یا Mosquito Repellent گویا ویژگیهای دیگری دارد.
این برنامه با انتشار صداهای فرکانس بالا که پشهها از آن متنفرند، این موجودات را فراری میدهد. با استفاده از این برنامه همچنین میتوان تعداد حشرات موجود در محیط را پیگیری کرده و با یک ویژگی جدید موسوم به «M Tracker» نقشههایی از مناطقی را که تعداد بیشتری پشه در آن وجود دارد، مشاهده کرد.
پس از دانلود کردن برنامه باید دکمه پشه را فشار داده و یک نور آبی، نماد پشه را نمایش خواهد داد و تولید اصوات با فرکانس بالا از آن پس، پشههای اطراف را فراری میدهند. این صداها برای انسان آزاردهنده نخواهد بود.
این برنامه رایگان که در Google Play Store در دسترس قرار گرفته و شارژ کمی مصرف میکند، از سطوح فرکانس قابل تنظیم برخوردار است تا بتوان آن را برای محیطهای دلخواه افراد یا خانوادهها مورد استفاده قرار داد. (ایسنا)
جام جم سرا به نقل از ایسنا: دکتر محمد تحویلزاده با بیان اینکه در طب سنتی، آب خوردن پس از غذا یا همراه یا قبل از غذا منع شده است، گفت: بهتر است از حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه مانده به غذا و ۱ تا ۲ ساعت پس از غذا، آب استفاده نشود و تنها غذا سر سفره گذاشته شود و آب سر سفره نباشد.
وی افزود: در مجموع در طب سنتی بشدت توصیه شده که انسان فقط از یک نوع خوردنی سر سفره استفاده کند، زیرا معده باید در یک زمان فقط مشغول یک نوع خوردنی یا آشامیدنی باشد تا قوای هضم بتوانند کار خود را بخوبی انجام دهند و از آن غذا انرژی آزاد شود.
تحویلزاده گفت: اگر همراه یا قبل و بعد از غذا آب بنوشیم و حجم آن هم زیاد باشد (۱ تا ۲ لیوان) این آب با غذای خورده شده مخلوط میشود و باعث رقیق شدن غذا و سرد شدن داخل معده میشود و از آنجا که هضم در انسان نیاز به حرارت دارد، عمل هضم مختل میشود. در علم امروز هم گفته میشود که با این کار، شیرههای گوارشی رقیق میشوند. شیرههای گوارشی باید غلیظ باشند اما با نوشیدن آب، این شیرههای گوارشی رقیق میشوند و نمیتوانند عملیات هضم را خوب انجام دهند و در نتیجه شخص دچار سوءهاضمه میشود. به همین دلیل فرد با وجود خوردن غذای خوب، انرژی ندارد و بیشتر دچار پف بدن، چاقی، افزایش اندازه و سنگینی میشود.
وی گفت: نوشیدن آب همراه با غذا ممکن است شخص را دچار نفخ، ریفلاکس، سنگینی پس از غذا خوردن و سنگینی سر، دلپیچه، اسهال و دفع غذا از سیستم گوارش به صورت هضم نشده کند. گاهی نیز به دلیل اینکه روند هضم غذا به درستی انجام نمیشود و غذای معده به موقع تخلیه نمیشود، در فرد تهوع ایجاد میشود.
تحویلزاده تاکید کرد: حتی اگر شخص تشنه شود، تا حد امکان باید جلوی تشنگی خود را بگیرد؛ یا ابتدا تشنگی خود را رفع کند و نیم ساعت بعد غذا بخورد یا تحمل کند و بعد از حداقل ۱ تا ۱/۵ ساعت پس از غذا خوردن آب بنوشد.
تحویلزاده افزود: افرادی که معدههای گرم دارند، گاهی اجازه داده میشود که بعد از غذا مقدار کمی آب خنک بنوشند تا معده آنها را متعادل کند که این هم در جهت تقویت هضم است. در افرادی که معدههای سرد یا رطوبتی دارند، عارضه آب خوردن همراه یا بلافاصله قبل و بعد از غذا به مراتب بیشتر است. اگر تشنگی به این افراد خیلی غلبه کند و بخواهند همراه یا بلافاصله بعد از غذا آب بنوشند، باید حجم آب خیلی کم و خنک باشد، چون آب خنک تشنگی را زودتر از بین میبرد و باید جرعه جرعه و آهسته هم نوشیده شود.
این پژوهشگر طب سنتی گفت: هر چه حجم آب بیشتر باشد، ضرر آن هم بیشتر است. نوشیدن آب حدود ۲ ساعت بعد از غذا میتواند مفید باشد، زیرا به دفع فضولات ایجاد شده به دنبال عمل هضم از معده و روده کمک میکند.
این مناقشه از سویی سبب بروز نگرانی در میان عموم افراد جامعه شده است و از سوی دیگر بسیاری از محققان را به بررسی این ارتباط ترغیب میکند. در همین راستا، به گزارش مجله پریونشن، بتازگی مطالعهای در سوئد انجام گرفته که نشان میدهد استفاده از تلفنهای همراه یا گوشیهای تلفن بیسیم ممکن است خطر ابتلا به رایجترین نوع سرطان مغز، گلیوما، را افزایش دهد.
پژوهشگران سوئدی چندصد نفر از افرادی را که به این توده مغزی مبتلا شده بودند انتخاب کردند و از آنها خواستند عاداتشان را در استفاده از چنین تلفنهایی بهدقت گزارش کنند. در گام بعد، همان تعداد از افراد سالم را که مغزشان عاری از هر گونه تودهای بود، انتخاب کردند و از آنان نیز کار مشابهی خواستند. در گام نهایی دادههای حاصل از گزارش این دو گروه را با هم مقایسه کردند. در نهایت آن چه به دست آوردهاند حاکی از آن است که استفاده از چنین تلفنهایی خطرناک و شاید هم بسیار خطرناک است. مطابق نتایج این بررسیها، تنها یک سال استفاده از تلفن همراه یا گوشیهای تلفن بیسیم ممکن است خطر ابتلا به گلیوما را 30 تا 40 درصد افزایش دهد! اما کار به همین جا ختم نمیشود. نکته مهم بعدی آن است که هرچه سنوات استفاده از تلفنهای بیسیم بیشتر باشد و هرچه افراد هنگام نخستین روزهای استفاده ممتد از این تلفنها جوانتر بوده باشند، خطر ابتلا بالاتر خواهد رفت.
این پژوهشگران میگویند که این نتایج نگرانکننده است و افراد تا آنجا که میتوانند باید از قرارگیری در معرض امواج اینگونه تلفنها اجتناب کنند. آنها تاکید میکنند که میدانهای الکترومغناطیسی رادیو فرکانسی (یا همان RF)، یعنی همان میدانهایی که گوشیهای بیسیم تولید میکنند، نقش اساسی در بالابردن خطر تودههای مغزی بازی میکنند. این پژوهشگران توضیح میدهند که این میدانهای الکترومغناطیسی در واقع توانایی ترمیم DNA را در برخی از سلولهای مغز شما مختل میکنند، یا سبب جهش ژنتیکی میشوند. بهعلاوه از نظر آنان کودکان در معرض خطر بیشتری قرار دارند، زیرا ضخامت استخوان جمجمه آنها از بزرگسالان کمتر است و به همین دلیل مغزشان بیش از مغز بزرگسالان در معرض این میدانهای الکترومغناطیسی قرار میگیرد.
پیش از آنکه زیاده از حد نگران و مضطرب شوید، به این نکته هم توجه کنید که برخی کارشناسان اعتقادی به اینگونه نگرانیها ندارند. پروفسور لانسفورد، جراح مغز و اعصاب، از مرکز پزشکی دانشگاه پیتسبورگ، یافتههای این محققان سوئدی را بررسی کرده است، اما میگوید که این نتایج مجابکننده نیستند و نمیتوان چنین نتایج نگرانکنندهای از آن دادهها استنباط کرد. لانسفورد تاکید میکند که شرکتکنندگان در این پژوهش خودشان عادات استفاده از تلفن را گزارش کردهاند. به عبارت دیگر نتایجی که محققان از این گزارشها استنتاج کردهاند بر مبنای دادههای واقعی و دقیق استفاده این افراد از تلفن همراه یا بیسیم نبوده است. او میگوید شاید نتوان به اطلاعات ارائهشده مبتلایان به تومورهای مغزی تا این اندازه اعتماد کرد، زیرا چه بسا آنها از گفتن دلایل دقیق ابتلایشان به این بیماری سر باز زده باشند.
از پژوهش اخیر که بگذریم، پیشتر نیز برخی از بزرگترین سازمانهای جهان امکان ارتباط میان استفاده از تلفنهای بیسیم و ابتلا به سرطان را بررسی کرده بودند، در اکثر این موارد، یافتههای آنان «هنوز» نتوانسته متخصصان را به این اطمینان برساند که چنین ارتباطی در میان است. یکی از مطالعات اخیر که به دست آژانس بینالمللی پژوهشهای سرطان وابسته به سازمان جهانی بهداشت صورت گرفته است نیز میدان الکترومغناطیس RF را صرفا در دسته «احتمالا» سرطانزا قرار داده است.(مسعود ایثاری / سیب، ضمیمه سه شنبه روزنامه جام جم)
خیره شدن به صفحه تلفن همراه، فشاری حدود ۳۰ کیلوگرم روی ستون فقرات وارد میکند. البته این فشار به این بستگی دارد که تنها از چشم استفاده کنید یا اینکه برای خواندن مطلب یا نوشتن اساماس و متن روی تلفن خم نیز بشوید.
خم کردن بدن به سمت جلو، باعث کشیدگی ستون مهرهها میشود. با خم شدن سر به جلو فشاری که روی گردن وارد میشود، معادل فشاری به وزن ۱۳ کیلوگرم در ۱۵ درجه، ۲۰ کیلوگرم در ۳۰ درجه، ۲۴ کیلوگرم در ۴۵ درجه و ۳۰ کیلوگرم در ۶۰ درجه است. این عادت به مرور زمان باعث فرسودگی کمر و عضلات گردن میشود. (روزنامه خراسان)
236
شواهد جدید نشان میدهد خیره شدن به صفحه نمایش تلویزیون، تلفنهای هوشمند، تبلت و کامپیوتر بر روی الگوهای خواب تاثیر منفی میگذارد. از این رو کارشناسان میگویند نوجوانان نباید تا یک ساعت قبل از خواب در تماس با صفحات نمایش تلفنهای هوشمند باشند.
محققان با انجام مطالعاتی بر روی ۱۰ هزار تن از نوجوانان ۱۶ الی ۱۹ ساله دریافتند هر چه تماس نوجوانان با تلفنهای همراه و صفحات نمایش آنها، آن هم به ویژه قبل از خواب طولانیتر باشد این افراد بیشتر در معرض خواب ناکافی و بیکیفیت قرار میگیرند.
در میان کسانی که مورد مطالعه قرار گرفتند افرادی که بیشتر از چهار ساعت در روز را در معرض تماس با صفحات نمایش تلفنهای هوشمند بودند به میزان ۴۹ درصد بیشتر از سایرین از خواب ناکافی و بیکیفیت برخوردار بودهاند. این افراد حتی در صورت بودن در رختخواب نیز بیش از یک ساعت دیرتر به خواب میرفتند و مقدار خوابی هم که دریافت میکردند کمتر از پنج ساعت در شب بوده است.
محققان میگویند زمان خواب جای خود را به تماس آنلاین با دوستان و تماشا کردن تلویزیون داده است که این موضوع میتواند ساعت خواب بدن را دچار اختلال سازد. اما از دیگر پیامدهای مضر استفاده بیش از حد از تلفنهای هوشمند به ویژه در ساعات قبل از خواب به افسردگی، الگوهای ضعیف خوابی، اضطراب و عدم تمرکز کافی اشاره شده است. (مهر)
در واقع، انجام کارهایی مانند بلندکردن اجسام سنگین، قرارگرفتن در وضع ثابت مانند ایستادن طولانیمدت یا ماندن طولانی در وضعیت خمیده، بالا نگهداشتن طولانی دستها و وجود مشکلات قبلی، اسکلتی و عضلانی در حین خانهتکانی میتواند موجب بروز دردهای عضلانی و مفصلی شود.
دکتر ایرج عبداللهی، متخصص فیزیوتراپی با تاکید بر این که نداشتن آمادگی جسمانی مناسب و رعایت نکردن اصول ارگونومی و ابزار نامناسب، امکان بروز مشکلات اسکلتی عضلانی را حین خانهتکانی بیشتر میکند، میگوید: البته امکان سقوط از نردبان یا پیچ خوردگی مفصلی نیز از دیگر خطرات بالقوه در حین خانهتکانی است.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتوگو با جامجم میافزاید: انجام حرکات مکرر و طولانی طی خانهتکانی ممکن است موجب آسیبهای بافت نرم از جمله کشیدگی عضلانی و تاندونی و تجمع اسید لاکتیک در عضلات شود، بویژه اگر فرد از آمادگی جسمانی خوبی برخوردار نباشد. البته این موارد بیشتر در ستون فقرات و کتف، شانه و دستها بیشتر خود را نشان میدهد.
خانهتکانی از نوع غیر اصولی
منظور از خانهتکانی غیراصولی، برداشتن اجسام سنگین و استفاده از وسایل کمکی نامناسب مانند چهارپایه یا نردبان با ارتفاع نامناسب و نیز نداشتن استراحت کافی و عجله در اتمام کار است به این بهانه که کارها زودتر به انجام برسد.
دکتر عبداللهی در این باره توضیح میدهد: یکی از نکات مهمی که شخص باید در حین خانهتکانی برای پیشگیری از بروز آسیبهای مفصلی به آن توجه داشته باشد آن است که نباید به مدت طولانی روی چهارپایه در حالی که دستها بالا قرار دارد، بماند. ارتفاع چهارپایه باید مناسب باشد تا فشار روی شانهها و ستون فقرات وارد نشود. البته کسانی که عادت به ورزش منظم ندارند بیشتر در معرض این آسیبها هستند و افراد فعال و ورزشکار کمتر دچار اینگونه مشکلات میشوند. به طور کلی انجام خانهتکانی به صورت تکنفره و بدون کمک توصیه نمیشود، چرا که احتمال ایجاد مشکلات عضلانی و مفصلی را بالا میبرد.
این فیزیوتراپیست میافزاید: البته در مورد کسانی که سابقه مشکلات قبلی مفاصل و ستون فقرات مانند آرتروز و مشکلات دیسک کمر دارند انجام کار در حد سبک نیز میتواند موجب تشدید مشکلات قبلی و حتی بروز مشکلات جدید شود. معمولا بر اثر کار طولانی و نامناسب بر عضلات، تاندونها، رباطها و کپسول مفصل فشار وارد میشود که ممکن است حتی با نشانههای ظاهری از جمله تورم و قرمزی نیز همراه باشد که البته بروز این نشانههای ظاهری، کمی طول خواهد کشید.
مقابله با آسیبهای ناشی از خانهتکانی
اما رعایت چه نکاتی کمک میکند تا آسیبهای عضلانی و مفصلی ناشی از آن به حداقل برسد؟
دکتر عبداللهی پاسخ میدهد: برای اینکه این آسیبهای حین کار به حداقل برسد در درجه اول باید عادت به ورزش منظم داشته باشید و سطح آمادگی جسمانی خود را در حد مناسبی نگه دارید. همچنین زمان خانهتکانی را به گونهای تنظیم کنید که حتما پس از حدود یک تا دو ساعت کار کمی استراحت کنید و بعد کار را ادامه دهید. جابه جایی و بلندکردن وسایل سنگین را به تنهایی انجام ندهید و برای تمیزکردن سطوح بلند از چهارپایه مناسب استفاده کنید.
وی تاکید میکند: در کسانی که سابقه آرتروز یا دیگر مشکلات اسکلتی ـ عضلانی دارند توصیه میشود یا قید خانهتکانی را بزنند یا از نیروی کمکی استفاده کنند و خودشان کارهای سبک و کوتاهمدت را انجام دهند. همچنین برای تمیزکردن قسمتهای بلند دیوار و سقف خانه از فرچه با اهرم بلند استفاده کنند، چرا که استفاده از نردبان یا چهارپایه در حین کار، گذشته از فشار روی مفاصل احتمال سقوط و عوارض ناشی از آن را به همراه دارد.
اصول جابهجایی و بلند کردن وسایل
اگر هنگام بلندکردن و جابهجایی اجسام به رعایت یکسری نکات توجه شود احتمال بروز مشکلات اسکلتی عضلانی بویژه در ستون فقرات به حداقل میرسد.
دکتر عبداللهی در این باره توضیح میدهد: مثلا هنگام جابهجایی، وسایل هر چه به بدن نزدیکتر باشد، بهتر است. همچنین ضروری است افراد برای بلندکردن اجسام از روی زمین از کمر خم نشوند و از زانوها استفاده کنند، البته مشروط به اینکه دچار آرتروز زانو نباشند. از سوی دیگر نباید وسایل سنگین مانند میز و کمد را بههیچوجه به تنهایی بلند کرد. برخی افراد بیش از حد به توان جسمی خود اطمینان دارند یا اینکه میخواهند کار زودتر تمام شود به همین علت هم خود را در خطر بروز آسیبهای جسمی حین خانهتکانی قرار میدهند.
رفع کوفتگی، پس از چند ساعت خانهتکانی
به گفته دکتر عبداللهی، درصورت بروز کوفتگی و درد عضلانی یا مفصلی باید کار را متوقف و استراحت کرد. معمولا این دردها با کمی استراحت یا ماساژ موضعی تسکین مییابد. درصورت ادامه درد و کوفتگی، استفاده از دوش آب گرم، پمادهای موضعی و ماساژ ملایم عضلاتی که دچار اسپاسم شدهاند و کشش ملایم عضلات کمککننده است.
این فیزیوتراپیست تاکید میکند: البته اگر عادت به ورزش منظم نداشته باشید احتمال بروز کوفتگی و گرفتگی عضلات بویژه در روز اول خانهتکانی بیشتر است که در روزهای بعد کمتر خواهد شد. در صورتی که درد و کوفتگی تا روز بعد ادامه پیدا کرد قید کار در روز بعد را بزنید و از افراد دیگر کمک بگیرید.
وی در پاسخ به این سوال که چه دردها و عوارضی را پس از خانهتکانی باید جدی گرفت، میگوید: وجود درد خفیف و کوفتگی تا یکی دو روز بعد از خانهتکانی مشکل چندانی ایجاد نمیکند، بخصوص در افراد سالم و غیرورزشکار طبیعی است، اما اگر درد، شدید و غیرقابل تحمل باشد یا بیش از چند روز طول بکشد نیازمند پیگیری بیشتری است. اگر درد از نوع تیرکشنده باشد، همراه با تورم و التهاب موضعی بروز کرده باشد یا محدودیت در حرکات و ضعف در عضلات ایجاد کند باید به پزشک یا فیزیوتراپیست مراجعه شود. البته کسانی که سابقه قبلی مشکلات اسکلتی ـ عضلانی دارند به توجه بیشتری نیاز دارند.
پونه شیرازی / گروه سلامت
خانم مارتا چهل ساله بود، چیزی حدود دوهزار دلار سرمایه داشت، دوتا از دندان هایش را کشیده و به جایش دندان مصنوعی گذاشته بود و مهمتر از همه این که قلبی مهربان و نوعدوست در سینهاش میتپید. با این که شرایط قابل قبولتری از خیلیها داشت، اما تا آن سن ازدواج نکرده بود و تنها زندگی میکرد.
بتازگی، مشتری جدیدی در هفته دو یا سه بار به مغازهاش میآمد که نظر خانم مارتا را به خود جلب کرده بود. مردی میانسال که عینک بر چشم میزد و ریش پروفسوری قهوهای رنگی داشت که آن را مرتب و نوک تیز آراسته بود. او انگلیسی را با لهجه غلیظ آلمانی حرف میزد. لباسهایش مندرس و کهنه و بعضی جاهایش وصله پینه شده بود و برخی قسمتهای دیگرش هم شل و آویزان بود؛ اما با تمام این اوصاف، او بهطور کلی مردی مرتب بود و خیلی با پرستیژ رفتار میکرد. او هربار که به مغازه خانم مارتا میآمد، دو قرص نان بیات میخرید. هر قرص نان تازه 5 سنت بود، اما نان بیات نصف آن قیمت داشت.
یک بار که او برای خرید به مغازه آمد، خانم مارتا لکهای قرمزرنگ را روی ناخنش دید و به همین دلیل حدس زد که او باید هنرمندی باشد که بسختی روزگار میگذراند. او در اتاقی زیر شیروانی زندگی میکرد، نقاشی میکشید، نان بیات ارزان قیمت میخورد و حسرت خوراکیهای خوشمزهای را داشت که در فروشگاه خانم مارتا به او چشمک میزد. خانم مارتا این را حس کرده بود و قلب مهربانش با دیدن او آزرده میشد. او برای این که نظریهاش را در مورد هنرمند بودن آن آقا امتحان کند، تصمیم گرفت نقاشی قشنگی که سال پیش از یک حراجی خریده بود را از اتاقش درآورد و درست روبهروی طبقه نانهای بیات به دیوار بیاویزد تا دقیقا مقابل چشمان مرد نقاش خودنمایی کند.
نقاشی مربوط به بخشی از ونیز بود. در آن کاخی چشمگیر از مرمر دیده میشد و روبهروی آن، بانویی سوار بر قایق، دستش را درآب تکان میداد و موج کوچکی درست میکرد. محال بود که این نقاشی زیبا، نظر یک هنرمند واقعی را به خود جلب نکند.
دو روز بعد از آن که خانم مارتا نقاشی را به دیوار زد، مرد دوباره برای خرید نان بیات به مغازه آمد. هنگامی که سعی میکرد نانها را از قفسه بردارد، چشمش به نقاشی افتاد و برای لحظاتی به آن خیره شد. سپس رو به خانم مارتا کرد و گفت: «بانو، چه نقاشی زیبایی در فروشگاهتان دارید.»
خانم مارتا که مشغول پیچیدن نانهای بیات بود، از شنیدن این حرف، قند در دلش آب شد و گفت: «بله، من عاشق هنر و نقاشی هستم. به نظر شما تصویر قشنگیه؟»
مرد جواب داد: «توازن بدرستی رعایت نشده، اما پرسپکتیو خوبی داره. روز بخیر خانم.»
او نانهای بیات را برداشت، سرش را به علامت احترام خم کرد و بسرعت از مغازه خارج شد. خانم مارتا نقاشی را برداشت و به اتاقش برگرداند و به این فکر کرد که با دیدن نقاشی، چه برق قشنگی در چشمان مرد در پشت عینک شکل گرفته بود. او در یک نگاه توانست راجع به پرسپکتیو نقاشی قضاوت کند؛ اما روزگار با او آنقدر نامهربان است که باید با نان بیات سر کند!
بعد از آن روز، مرد هنرمند گاه با خانم مارتا چند کلمهای صحبت میکرد. اما سفارش فقیرانه او، همچنان همان دو قرص نان بیات بود. خرید کیک، شیرینی، پای یا هر نوع خوراکی خوشمزه دیگر ویترین برای او امکانپذیر نبود. به نظر میآمد او روزبهروز تکیدهتر و ناامیدتر میشود. قلب مهربان خانم مارتا به درد آمده بود. زن دلسوز دوست داشت به او محبتی کند، اما جرات نداشت چون بخوبی میدانست که غرور یک هنرمند تا چه اندازه برایش مهم است.
خانم مارتا بلوز ابریشمی آبی خالدارش را از گنجه لباسها درآورد تا پشت پیشخوان بپوشد. یک روز طبق معمول، مرد مشتری به مغازه او آمد، سکهاش را روی میز گذاشت و دو نان بیات سفارش داد. ناگهان در همان لحظه، صدای آژیر غیرمنقطع بلند شد و در ادامه، ماشین آتشنشانی از دور هویدا شد.
هنرمند انساندوست بسرعت از مغازه بیرون رفت تا ببیند آیا میتواند کمکی بکند. خانم مارتا هم که دید موقعیتی بهتر از این پیدا نمیشود، سریع دست به کار شد تا نقشه پرمهر و محبتش را پیاده کند. او در قفسه زیر پیشخوان، یک ظرف پر از کره تر و تازه داشت که دقایقی پیش از مرد لبنیات فروش خریده بود.
پس با عجله نانها را برش داد، مقدار قابل توجهی کره داخل هر یک گذاشت و بعد نانها را محکم بست تا همان شکل اولیهاش را داشته باشد. هنگامی که مرد به مغازه بازگشت، خانم مارتا مانند همیشه مشغول کاغذ پیچیدن دور نانها بود.
آنها با هم مکالمه کوتاه دلپذیری داشتند و بعد از آن، مرد خداحافظی کرد و رفت. خانم مارتا از کرده خویش راضی بود، اما نگرانیهایی هم داشت. او با خود فکر کرد نکند رفتارش بیش از حد جسورانه بوده باشد. اما نه! خوراکیها زبان خاصی نداشتند و دلیل نمیشد که کره، به معنی عشق پاک او باشد.
تصاویر زیبا جلوی چشمان خانم مارتا رژه میرفتند. او لحظهای را میدید که هنرمند محبوبش، متوجه فریب پرمهر زن نانوا میشود. مطمئنا مرد هنرمند تا ظهر، در حالی که تخته رنگ در یک دستش بود و قلممو در دست دیگرش، مشغول کشیدن طرح بینظیر دارای پرسپکتیوی کامل و ورای هر نوع انتقادی بوده است. هنگام ناهار شده و او باید مثل هرروز با آب و نان بیات شکم خود را سیر کند؛ اما هنگامی که با چاقو، نانش را تکهتکه میکرد با صحنهای غیرقابل باور روبهرو میشود. آه! خانم مارتا با در نظرگرفتن آن تصویر از خجالت سرخ شد. آیا هنرمند محبوبش به آن دستی فکر میکرد که برایش کره را داخل نان گذاشته بود؟ وای!
خانم مارتا در این افکار شیرین بود که ناگهان صدای زنگ پیوسته بهطور وحشتناکی رشته ذهن او را پاره کرد. معلوم بود یک نفر سراسیمه و عصبانی پشت در است. سروصدای فریادی که از پشت در میآمد، باعث شد خانم مارتا با عجله به سمت در بدود و آن را باز کند. دو نفر پشت در بودند؛ یک مرد جوان پیپ به دست و دیگری همان جنتلمن فقیر هنرمند که امروز از محبت خانم مارتا بهرهمند شده بود. معلوم نبود اوضاع از چه قرار است!
مرد هنرمند مانند همیشه نبود. هیچ شباهتی به بقیه اوقات نداشت. صورتش قرمز بود، کلاهش پشت سرش قرار داشت و موهایش به طرز فجیعی درهم و آشفته بود. خیلی عصبانی بود و مشتهایش را به سمت خانم مارتا نشانه گرفته بود، به سمت خانم مارتا!
او فریادکشان روی پیشخوان مشت میکوبید و در حالی که از چشمان آبی رنگ پشت عینکش خون میبارید، با صدایی نخراشیده نعره کشید: «تو مرا نابود کردی!»
مرد میخواست به خانم مارتا حمله کند، اما جوان پیپ به دست یقهاش را گرفت و مانع شد. خانم مارتای بینوا که نمیتوانست خودش را کنترل کند، یک دستش را به ویترین نانهایش تکیه داد و بلوزش را در دست دیگر مچاله کرده بود.
جوان دست هنرمند را گرفت و او را کشانکشان از آنجا دور کرد و به او گفت: «بس است دیگر. هرچه دلت خواست بار این زن بیچاره کردی.» و سپس رو به خانم مارتا کرد و گفت:
«خانم، فکر میکنم باید به شما بگویم چه خرابکاریای کردهاید. اسم این آقا بلامبرگر است. او طراح آرشیتکت شرکتی است که من در آن کار میکنم. سه ماه است که بلامبرگر مشغول کشیدن طرحی برای عمارت جدید شهر است.
او میخواست طرحش را در مسابقهای بزرگ شرکت دهد و احتمال زیاد میداد که برنده جایزه میشود. او دیروز وصل کردن خطوط را با جوهر تکمیل کرد. نمیدانم شما میدانید یا نه، ولی هر طراحی باید ابتدا خطوط را با مداد بکشد و بعد از تکمیل با جوهر، خطوط مدادی را با خمیر نان بیات پاک کند.» و ادامه داد: «مثل این که امروز هم بلامبرگر نان بیات خریده، ولی شما داخلش کره گذاشته بودید و او هم از همه جا بیخبر، تکهای از نان را روی طرحش کشیده و... راستش طرح دوست بیچاره من دیگر به هیچ دردی نمیخورد.»
خانم مارتا میشام دلشکسته به خانه برگشت، پیراهن ابریشمی آبی خالدارش را درآورد، همان بلوز کهنه قهوهای رنگش را پوشید و دوباره پشت پیشخوان نانواییاش رفت.
او. هنری/ مترجم: لیلا رعیت
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
پنج شنبه 7 خرداد 1394 ساعت 08:53
جام جم سرا- در ایل قشقایی دو طایفه به نامهای کشکولی بزرگ و کشکولی کوچک وجود دارد که ییلاق و قشلاقشان اندکی متفاوت است. یک عکاس از لحظات زندگی آنان تصاویری ثبت کرده که در ادامه پیش رویتان گذاشتهایم.