خبرگزاری آریا -
معمولا برخلاف انتخاب دوست، هیچ کس همه همکارانش را خودش انتخاب نمی کند
داشتن همکارانی که از نظر شخصیتی به ما شبیه باشند، فوق العاده است؛ اما به ندرت این اتفاق رخ می دهد. چون انتخاب همکار مانند انتخاب دوست نیست و معمولا برخلاف انتخاب دوست، هیچ کس همه همکارانش را خودش انتخاب نمی کند.
6 اشتباه در برخورد با همکار
برخی از همکاران شما ممکن است افرادی باشند که به دوستان خوب و همیشگی شما تبدیل شوند، اما عده ای از آن ها نیز رفتارهای آزاردهنده ای داشته باشند. توجه به اشتباهات زیر در برخورد با همکاران موثر خواهد بود.
دهن بینی
معاشرت با همکاران اگر چه امری مناسب است اما باید توجه داشت ورود به بحث های غیر ضروری، تلاش برای سردرآوردن از اسرار و جزئیات زندگی دیگران و صحبت کردن با افرادی که عادت به بدگویی از دیگر همکاران و شایعه پراکنی دارند و پذیرش حرف های آنان، روابط کاری ما را مختل می کند.
ورود به حریم شخصی افراد
احترام به حریم شخصی افراد در همه محیط ها ضروری است؛ محیط کار نیز از این قاعده مستثنی نیست. گوش دادن به مکالمات تلفنی همکار، زیر چشمی نگاه کردن به صفحه مانیتور او و زیر نظر گرفتن رفتارهای همکاران، اعتماد آنان را نسبت به ما سلب خواهد کرد.
نداشتن روحیه همکاری
نبود روحیه همکاری، کناره گیری از کارهای گروهی و مخالفت با تصمیمات جمعی، نه تنها به وجهه کاری ما آسیب می زند بلکه احساس ناخوشایندی درباره ما به دیگر همکاران می دهد.
احترام به حریم شخصی افراد در همه محیط ها از جمله محیط کار ضروری است
رعایت نکردن ادب و احترام
شوخ طبعی در محیط کار اگر چه ممکن است در بازدهی ما تاثیر داشته باشد و گذشت زمان را تسریع کند، اما به یاد داشته باشیم تعریف خاطرات یا جوک های نامناسب، بی توجهی به این که در چه موقعیتی و با چه کسی شوخی می کنیم، تصور ناخوشایندی از ما نزد همکاران ایجاد خواهد کرد.
بی توجهی به تفاوت سبک زندگی و سلایق
همکاری کردن با افرادی که از نظر عقیدتی، سبک زندگی، فرهنگی و... شبیه ما هستند، راحت تر است اما این بدان معنی نیست که همه افراد باید یکی باشند. احترام نگذاشتن به عقاید و سلایق همکاران و تحمیل دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود و تاکید بر این که نظرات ما درست است، فضای محیط کار را متشنج می کند.
داشتن احساس مالکیت
احتمالا شما هم در محیط کار با افرادی روبه رو شده اید که احساس مالکیت زیادی دارند، از حس تملک به نهاد مربوطه گرفته تا احساس مالک بودن نسبت به پستی که دارند و حتی مالکیت نسبت به اشیا و لوازم محیط کار! توجه داشته باشید هیچ چیز حتی داشتن سابقه کار بیشتر نسبت به دیگر همکاران، مجوزی برای داشتن حس تملک نیست.
منبع : khorasannews.com
او به موفقیت خودش بیش از موفقیت مجموعه اهمیت می دهد
همه ما به این موضوع که چطور کار می کنیم و چه زمانی بابت خدمات کاری مان مستحق پاداش و ارتقا هستیم اهمیت می دهیم اما وقتی شما با فردی کار می کنید که صرفا به وقت و دستاوردهای خودش ارزش می دهد و در تلاش است فقط موفقیت های شخصی اش را در کار گسترش دهد و در همه موارد صرفا به قسمت رقابتی قضیه فکر می کند ، باید بدانید که زنگ خطر به صدا درآمده است. آنچه که مشخص شده این است که وقتی ساختار یک فضای کاری کاملا رقابتی باشد آنچه که خسارت می خورد روابط افراد در کار خواهد بود و نتیجه ای جز شکست آدم ها در پی نخواهد داشت. به همین دلیل است که در نهایت اعتمادها در محیط کاری از بین می رود.
او اعتبار کار گروهی را فقط برای خودش خرج می کند
وقتی عضوی از یک تیم کاری هستید یعنی اینکه با دو ، سه یا چهار نفر و چه بسا افراد بیشتری کار می کنید. اگر دراین تیم کاری همکاری دارید که خودش را از بقیه جدا می کند و شما را تنها می گذارد و در تلاش است کارها را یک نفری پیش ببرد باید بدانید که این فرد نمی تواند قابل اعتماد باشد. با این حال این افراد معمولا اعتبار به دست آمده از کارهای گروهی را پای خودشان می گذارند و قصد دارند آن را به تنهایی خرج کنند که این موضوع نشان دهنده فقدان احترام به همکاران و ارزش قائل شدن برای زحمات آنهاست. در واقع وقتی همکارشما همه زحمات گروهی را به عنوان کاری فردی ارائه می دهد و حتی ایده های همکارانش را با افکار خود ترکیب و مطرح می کند یعنی اینکه پرچم قرمز را به نشانه جنگ بلند کرده است.
او درباره همه همکارانش شایعه پراکنی می کند
تا به حال چقدر این جمله را شنیده اید که از هر دست بدهید از همان دست هم می گیرید؟ معمولا پدر و مادرها این جمله را به فرزندانشان می گویند تا آنها همیشه جانب احتیاط را نگه دارند و مراقب رفتارهایشان باشند. حالا اگر شما در محل کارتان همکاری دارید که مرتب پشت سر بقیه حرف می زند و درباره آنها شایعه پراکنی می کند باید مراقب باشید چون خیلی راحت می تواند اینکار را درباره شما هم انجام دهد ؛ پس پای حرف هایش ننشینید و به او اعتماد نکنید. مطمئن باشید کسی که می تواند درباره دیگران نزد شما فضا را آلوده کند ، قطعا این قابلیت را دارد که همین کار را در رابطه با خود شما هم انجام دهد.
او مرتب در حال تملق گویی رییس است!
شاید همه ما خاطره آن همکلاسی که همیشه قبل از همه دستش را بلند می کرد و توجه معلم را به خودش جلب می کرد به یاد بیاوریم. همه عصبانیتی که بقیه بچه های کلاس بابت چاپلوسی هایش از او داشتند! شما حالا بزرگ و شاغل شده اید اما این دلیل نمی شود همچنان یکی از آن همکلاسی ها را اینبار در قامت همکار نداشته باشید. کسی که سعی می کند بقیه را از دور خارج کند و درخشش کارهای گروهی را پیش رییس به نام خودش سند بزند. اگر با چنین فردی کار می کنید باید حسابی احتیاط کنید تا او شما را از بالای نردبان به پایین پرتاب نکند. یادتان باشد این افراد که همواره تلاش می کنند دیگران را دور از دایره دید مثبت مدیر یا رییس قرار دهند و اگر احساس کنند منفعتی برایشان وجود دارد قطعا همکاران خود را خیلی راحت می فروشند بنابراین آنها نمی توانند قابل اعتماد باشند. به همین سادگی.
او همیشه در حال بی اعتبار کردن دیگران است
اگر به هر دلیلی یکی از همکاران شما از جمع کاری تان جدا شده و حالا یک همکار دیگر مرتب در حال بی اعتبار کردن همکار مستعفی نزد شما و دیگران است حتی با وجود اینکه او دیگر در جمع شما نیست ، بدانید که این فرد هرگز قابل اعتماد نخواهد بود. او پیشتر با همکار مستعفی روابط دوستانه ای داشته اما حالا ورق کاملا برگشته است. این رفتار ، رفتاری فریبنده است که باعث از بین رفتن اعتماد می شود. هیچکس دوست ندارد در محیط کار مرتب حواسش به پشت سرش باشد تا دیگری وجهه او را بین بقیه از بین نبرد. طبیعیست که در چنین فضایی افراد بیشتر مراقب خود و اعتبارشان هستند و در حالت دفاعی قرار می گیرند بنابراین نمی توانند طبق استاندارهای کاری پیش بروند و این موضوع اتفاق خوبی برای محیط کار نیست.
او تحمل هیچ انتقادی را ندارد
یکی از راه های موفقیت هر چه بیشتر یاد گرفتن ارتقای سطح توانایی ها ، چالش با متدهای جدید کاری و گرفتن بازتاب ها و انتقادات سازنده است. با این اوصاف اگر شما همکاری دارید که به اندازه سر سوزن تحمل انتقادها را ندارد و تلاش می کند تا انتقادات را متوجه دیگران کند یا اشتباهات و قصورها را گردن آنها بیاندازد یعنی او فردیست که نمی تواند با این واقعیت روبه رو شود که همه ما در برخی موارد نقاط ضعفی داریم. این افراد اصولا کمک هیچکس را قبول نمی کنند و نمی توانند این واقعیت را بپذیرند که همکاری ، کارکرد گروه را بالا می برد.
او کاری می کند شما احساس انزوا کنید
اگر شما در دایره معاشرتی (کاری یا دوستانه) که همکارتان آن را خلق کرده است حضور ندارید کاملا طبیعیست که دلخور باشید. در چنین شرایطی شما وقتی از دایره یک فعالیت کاری بیرون گذاشته می شوید ، احساس انزوا می کنید و این حس منفی کم کم سر تا سر فعالیت کاری شما را تحت تاثیر قرار میدهد بنابراین روزی به جایی می رسید که احساس می کنید دیگر با شغلتان خوشحال نیستید و خب طبیعی است که این مساله کل روال کاری شما را مختل کند.
او گرفتار دروغگویی شده است
او به دلیل یک تلفن ناگهانی که آن را یک گرفتاری مطرح میکند جلسه کاری را ترک می کند اما شما دو ساعت بعد وقتی در حال چک کردن اینستاگرام خود هستید عکس های همکارتان را می بینید که در همان زمان کاری با دوستانش در حال گردش و تفریح بوده و در واقع ماجرای گرفتاری یک دروغ محض بوده است. وقتی همه ما صداقت را یک ارزش میدانیم ، بنابراین طبیعی است که در چنین شرایطی نتوانیم به فردی که اینقدر راحت دروغ می گوید اعتماد کنیم. بخصوص وقتی این اتفاق تکرار شود و دروغگویی برای این فرد به یک عادت تبدیل شود دیگر نمی توان دیوار اعتماد را ساخت و بالا برد.
او برای رسیدن به هدف هر وسیلهای را امتحان می کند
کمی رقابت در فضای کار برای پیشرفت و بیرون آمدن از لاک محدودیت های ذهنی اتفاق خوبی تلقی می شود. با این حال وقتی همکار شما برای برنده شدن در این رقابت فراتر از استانداردهای اخلاقی و وجدانی می رود ؛ قطع به یقین نمی تواند فرد قابل اطمینانی باشد. وقتی فردی برای گرفتن یک ارتقا ، به هر روشی متوسل می شود هرج و مرج در محیط کار ابتدایی ترین پیامد آن خواهد بود. به هر حال زمانیکه دیگران میبینند که همه ارزش های انسانی از نگاه آنها برای یک ارتقای کاری توسط یکی از