فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بهره گیرى عمیق علمى از قرآن کریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلم حقیقى قرآن که همانا خداوند رحمان است. علم قرآن همراه با رحمت خداى سبحان است و رحمت خاصه خداوند شامل حال متقین مى گردد. قرآن کریم مى فرماید: شما تقوا را لباس طهارت روح خود کنید که بهترین لباس است: (و لباس التقوى ذلک خیر) و خداوند نیز به شما علم عطا مى کند. در جاى دیگر به صورت شرط و جزا مى فرماید (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا) اگر تقوى را پیشه خود کنید و در برابر دستورهاى الهى با تقوى باشید، خداوند براى شما نورى از علم را قرار مى دهد که فرقان بین حق و باطل است.
قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه ى معارفش دست یابد، کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امکان پذیر نیست.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند.
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
خداى سبحان درباره احاطه به حقیقت و باطن قرآن می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون »(واقعه/79 ) سپس آنان را چنین معرفى مى کند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(احزاب/ 33) رسول اکرم، على بن ابى طالب و اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) را خدا از هر گونه آلودگى منزه و پاک کرده و ایشان که مطهرند مى توانند با روح و جان قرآن در ارتباط باشند.
امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرماید: «فتجلى لهم سبحانه فى کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» و نیز فرموده: در قرآن کریم گذشته از مسائل ضرورى و لازم زندگى بشر، معارف و مطالب دیگرى وجود دارد که قرآن درباره آن ساکت است و من سخنگوى قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولکن أخبرکم عنه» یعنى، تا پرسش خاص به ساحت مقدس قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمى شود، و هر کس توان چنین استنطاقى را ندارد.
امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممکن است در بعضى از مظاهر با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن کریم یکسانند، چنانکه امام صادق علیه السلام، در جواب کسى که پرسید آیا امامان برترى علمى نسبت به یکدیگر دارند؟
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر القرآن واحد» از این رو مى توان ادعا کرد که: یعنى هیچ کس به کنه معناى حقیقت تفسیر کتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اکرم و اوصیاى طاهرین ایشان. حضرت صادق سلام الله علیه، مى فرماید: من علم به کتاب خدا دارم که در آن، آغاز خلق و آنچه موجود است تا روز قیامت و نیز خبر آسمان و خبر زمین، و خبر جنت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگى آمده است و من این اخبار را مى دانم مثل اینکه به کف دستم نگاه مى کنم.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند. در آنجا نیز که حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند قرآن سخن نمی گوید و من به شما از او خبر می دهم، در آنجا قرینه وجود دارد که منظور اسرار گذشته و آینده و باطن قرآن است و لذا در جای دیگر درباره ی فهم ظواهر قرآن می فرماید «و کتاب الله بین أظهرکم ناطق لایعیا لسانه» قرآن، کتاب ناطق است که به زبان فصیح و بلیغ سخن می گوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمی شود. نطق قرآن درجاتی دارد که برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است که انتظار ویژه ای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند که چنین کلام و نطقی همگانی نیست.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 147، خطبه 158، خطبه 133.
- بحارالانوار، ج 89، صص 95و98 ؛ ج 90، ص 9؛ ج 2، ص 293، ح 13.
- وسائل الشیعه، ج 18، ص 136.
- قرآن در قرآن، صص 377-378.
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بهره گیرى عمیق علمى از قرآن کریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلم حقیقى قرآن که همانا خداوند رحمان است. علم قرآن همراه با رحمت خداى سبحان است و رحمت خاصه خداوند شامل حال متقین مى گردد. قرآن کریم مى فرماید: شما تقوا را لباس طهارت روح خود کنید که بهترین لباس است: (و لباس التقوى ذلک خیر) و خداوند نیز به شما علم عطا مى کند. در جاى دیگر به صورت شرط و جزا مى فرماید (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا) اگر تقوى را پیشه خود کنید و در برابر دستورهاى الهى با تقوى باشید، خداوند براى شما نورى از علم را قرار مى دهد که فرقان بین حق و باطل است.
قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه ى معارفش دست یابد، کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امکان پذیر نیست.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند.
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
خداى سبحان درباره احاطه به حقیقت و باطن قرآن می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون »(واقعه/79 ) سپس آنان را چنین معرفى مى کند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(احزاب/ 33) رسول اکرم، على بن ابى طالب و اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) را خدا از هر گونه آلودگى منزه و پاک کرده و ایشان که مطهرند مى توانند با روح و جان قرآن در ارتباط باشند.
امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرماید: «فتجلى لهم سبحانه فى کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» و نیز فرموده: در قرآن کریم گذشته از مسائل ضرورى و لازم زندگى بشر، معارف و مطالب دیگرى وجود دارد که قرآن درباره آن ساکت است و من سخنگوى قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولکن أخبرکم عنه» یعنى، تا پرسش خاص به ساحت مقدس قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمى شود، و هر کس توان چنین استنطاقى را ندارد.
امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممکن است در بعضى از مظاهر با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن کریم یکسانند، چنانکه امام صادق علیه السلام، در جواب کسى که پرسید آیا امامان برترى علمى نسبت به یکدیگر دارند؟
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر القرآن واحد» از این رو مى توان ادعا کرد که: یعنى هیچ کس به کنه معناى حقیقت تفسیر کتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اکرم و اوصیاى طاهرین ایشان. حضرت صادق سلام الله علیه، مى فرماید: من علم به کتاب خدا دارم که در آن، آغاز خلق و آنچه موجود است تا روز قیامت و نیز خبر آسمان و خبر زمین، و خبر جنت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگى آمده است و من این اخبار را مى دانم مثل اینکه به کف دستم نگاه مى کنم.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند. در آنجا نیز که حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند قرآن سخن نمی گوید و من به شما از او خبر می دهم، در آنجا قرینه وجود دارد که منظور اسرار گذشته و آینده و باطن قرآن است و لذا در جای دیگر درباره ی فهم ظواهر قرآن می فرماید «و کتاب الله بین أظهرکم ناطق لایعیا لسانه» قرآن، کتاب ناطق است که به زبان فصیح و بلیغ سخن می گوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمی شود. نطق قرآن درجاتی دارد که برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است که انتظار ویژه ای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند که چنین کلام و نطقی همگانی نیست.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 147، خطبه 158، خطبه 133.
- بحارالانوار، ج 89، صص 95و98 ؛ ج 90، ص 9؛ ج 2، ص 293، ح 13.
- وسائل الشیعه، ج 18، ص 136.
- قرآن در قرآن، صص 377-378.