فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بهره گیرى عمیق علمى از قرآن کریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلم حقیقى قرآن که همانا خداوند رحمان است. علم قرآن همراه با رحمت خداى سبحان است و رحمت خاصه خداوند شامل حال متقین مى گردد. قرآن کریم مى فرماید: شما تقوا را لباس طهارت روح خود کنید که بهترین لباس است: (و لباس التقوى ذلک خیر) و خداوند نیز به شما علم عطا مى کند. در جاى دیگر به صورت شرط و جزا مى فرماید (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا) اگر تقوى را پیشه خود کنید و در برابر دستورهاى الهى با تقوى باشید، خداوند براى شما نورى از علم را قرار مى دهد که فرقان بین حق و باطل است.
قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه ى معارفش دست یابد، کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امکان پذیر نیست.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند.
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
خداى سبحان درباره احاطه به حقیقت و باطن قرآن می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون »(واقعه/79 ) سپس آنان را چنین معرفى مى کند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(احزاب/ 33) رسول اکرم، على بن ابى طالب و اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) را خدا از هر گونه آلودگى منزه و پاک کرده و ایشان که مطهرند مى توانند با روح و جان قرآن در ارتباط باشند.
امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرماید: «فتجلى لهم سبحانه فى کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» و نیز فرموده: در قرآن کریم گذشته از مسائل ضرورى و لازم زندگى بشر، معارف و مطالب دیگرى وجود دارد که قرآن درباره آن ساکت است و من سخنگوى قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولکن أخبرکم عنه» یعنى، تا پرسش خاص به ساحت مقدس قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمى شود، و هر کس توان چنین استنطاقى را ندارد.
امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممکن است در بعضى از مظاهر با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن کریم یکسانند، چنانکه امام صادق علیه السلام، در جواب کسى که پرسید آیا امامان برترى علمى نسبت به یکدیگر دارند؟
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر القرآن واحد» از این رو مى توان ادعا کرد که: یعنى هیچ کس به کنه معناى حقیقت تفسیر کتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اکرم و اوصیاى طاهرین ایشان. حضرت صادق سلام الله علیه، مى فرماید: من علم به کتاب خدا دارم که در آن، آغاز خلق و آنچه موجود است تا روز قیامت و نیز خبر آسمان و خبر زمین، و خبر جنت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگى آمده است و من این اخبار را مى دانم مثل اینکه به کف دستم نگاه مى کنم.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند. در آنجا نیز که حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند قرآن سخن نمی گوید و من به شما از او خبر می دهم، در آنجا قرینه وجود دارد که منظور اسرار گذشته و آینده و باطن قرآن است و لذا در جای دیگر درباره ی فهم ظواهر قرآن می فرماید «و کتاب الله بین أظهرکم ناطق لایعیا لسانه» قرآن، کتاب ناطق است که به زبان فصیح و بلیغ سخن می گوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمی شود. نطق قرآن درجاتی دارد که برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است که انتظار ویژه ای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند که چنین کلام و نطقی همگانی نیست.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 147، خطبه 158، خطبه 133.
- بحارالانوار، ج 89، صص 95و98 ؛ ج 90، ص 9؛ ج 2، ص 293، ح 13.
- وسائل الشیعه، ج 18، ص 136.
- قرآن در قرآن، صص 377-378.
جام جم سرا:
این روزها بابابزرگ خیلی غرغرو شده و میگوید: باید وقتی جوانتر بودی یک زن جدید میگرفتم. آنوقت توی این سن و سال به این فلاکت نمیافتادم.
اما عمو برعکس بابابزرگ بیمار و ناتوان است.
او که 65 سال دارد، ده سال است که دیگر مثل قبل نیست. زنعمو ده سال است که دارد او را تر و خشک میکند. او که فلج شده هر روز نیاز به تمیز کاری دارد. گاهی دخترش به مادرش کمک میکند، اما زنعمو اغلب برای کارهای خانه و پرستاری از همسرش تنهاست.
او خیلی خسته است، ولی هیچ وقت جلوی عمو غر نمیزند.
سالمندان پرستار، پرستاران سالمند
فاصله سنی زیاد زن و مرد سبب شده تا زنان گاه بعد از سنین میانسالی سالها پرستاری از همسر خود را عهدهدار شوند.
زنان مراقبت از سالمندان دیگری را نیز به عهده دارند. این سالمندان گاه مادر، مادرشوهر، پدر و پدرشوهر این بانوان هستند و وقتی هنوز از پرستاری این افراد فارغ نشدهاند، همسرشان نیز به سنی میرسد که نیاز به مراقبت و پرستاری دارد.
گاه ازدواج دوم با فاصله سنی بسیار زیاد تری صورت میگیرد چنانکه همسر دوم با فاصله سنی 20 تا 30 سال به عقد مردی که میانسالی را پشت سر گذاشته درمیآید.
چنین فاصله سنی، زن را بزودی به پرستاری دائمی تبدیل میکند که حتی وقتی خود نیاز به پرستاری و مراقبت دارد، کسی نیست به او کمک کند.
پژوهشها نشان میدهد در میزان مراقبت از یک سالمند، سابقه همزیستی با سالمند و کیفیت ارتباطات مثبت بینفردی از عوامل مهم هستند که موجب تسهیل فرآیند مراقبت میشوند.
مراقبتی سخت، اما میسر
وقتی روزهای خوش زندگی به آخر میرسد و روزهای سخت در پیش است، وقتی قرار است در کنار هم بودن تنها به معنای سبککردن بار خستگی و رنجوری یکدیگر و مراقبت تا زمان جدایی باشد، بار زندگی یکی چون چمدانی سنگین بر دوش دیگری لنگر میاندازد.
این بار سنگین را نمیتوان بر دوش کشید مگر در شبکهای از حمایت افراد خانواده و اطرافیان.
سهیلا که از مادر خود مراقبت میکند بانویی پنج و هشت ساله است و مادرش 83 سال دارد. او اغلب اوقات از سفرهای جمعی در کنار خانواده دور میماند.
سهیلا میگوید: کاش گاهی بعضی از اعضای دیگر خانواده مثل عروسها به جای من مراقب مادر بودند تا من هم خستگی در میکردم. او میگوید: حتی اگر مراکز مراقبتی قابل اطمینانی که هزینه سنگینی بر خانواده تحمیل نمیکنند، وجود داشت میتوانست تا حد زیادی به تجدید قوای کسانی مثل من کمک کند.
پژوهشی با عنوان عوامل تسهیلگر و بازدارنده مراقبت خانوادگی از سالمندان آسیبپذیر در منزل که توسط دکتر منصوره یادآور نیکروش، دکتر فاطمه دباغی و دکتر فرحناز محمدی صورت گرفته نشان میدهد ساختار و شبکه حمایتی قویتر در خانواده به زنان مراقب در یافتن نقطه تعادل در ایفای نقشهای مختلف زندگی کمک میکند.
زنانی که از حمایت مالی و روانی دیگر فرزندان فرد سالمند، برخوردار هستند، زندگی متعادلتری را تجربه میکنند.
آرامش درونی
مریم، بانوی چهل و هشت ساله و شاغل است که از مادر خود نیز مراقبت میکند. او میگوید: وقتی که همسرم با من احساس همدردی نمیکرد استرس زیادی داشتم. او مرا بازخواست میکرد که زندگیام را رها میکنم، یا کار میکنم یا پرستاری.
او هرگز با من همدلی نمیکرد تا این که پدر خودش بیمار شد و مدتی طولانی بستری بود و متوجه شد که انسان در این شرایط چقدر به مراقبت فرزندانش نیاز دارد.
از آن پس او دیگر مرا برای مراقبت از مادرم توبیخ نمیکند، بلکه میگوید، تا وقتی والدین زندهاند باید جبران خوبیهایشان را بکنیم چون وقتی از دست رفتند دیگر همه چیز از دست رفته و فرصتی نمیماند.
پژوهش دکتر منصوره یادآور و همکارانش نشان میدهد زنان متاهل بویژه آنانی که از سوی فرزندان و همسران خود مورد تقدیر و تشویق قرار میگرفتند، خود را در فرآیند مراقبت موفقتر میدانستند.
حق فرزندی برای همه
مراقبت از والدین بیمار حقی است که والدین بر گردن همه فرزندان دارند و تنها گذاشتن یکی فقط به خاطر اینکه حس مسئولیت بیشتری دارد، کاری غیر اخلاقی است.
پژوهشهای دکتر فاطمه دباغی و همکارانش نشان داده است در خانوادههایی که کمک و مشارکت فعال دیگر خواهران و برادران در همه ابعاد مراقبتی وجود دارد، مراقب با بار و فشار کمتری روبهروست. یافتههای مطالعات مشابه نیز نشان داد میزان حمایت اجتماعی مراقب، درجه نزدیکی و صمیمیت مراقب و سالمند، دسترسی به منابع و انواع حمایت رسمی و غیررسمی موجود در سطح جامعه بر مراقبت از سالمندان موثر است.
زیرساختهای مراقبتی
سمیرا میگوید: مادرم بازنشسته آموزش و پرورش است و یک عمر از بچههای مردم مراقبت کرده و آنها را آموزش داده است. الان جامعه چه حقی به گردن او دارد؟ما کارمندان همیشه حق بیمه خود را بهتر از هر کسی پرداخت کردهایم، اما بیمهها به ما چه میدهند؟
مادرم سالهاست زمینگیر شده و من تنها کسی هستم که از او مراقبت میکنم بدون اینکه دولت ریالی به ما کمک کند یا مرکزی برای حمایت و مراقبت از این افراد وجود داشته باشد.
پژوهشگران دوران سالمندی معتقدند: خلأ قوانین و سیستمهای حمایتی رسمی و دولتی برای سالمندان و خانوادههای آنان بویژه در دسترس نبودن مراکز کارآمد و مجهز به امکانات و کارمندان متخصص در حوزه بهداشت و سلامت سالمندان به تجربه صعوبت بیشتر در طول ارائه مراقبت به سالمندان آسیبپذیر منجر میشود.
نزدیکی محل زندگی مراقب با سالمند، ثبات اقتصادی خانواده، دسترسی به مراکز مراقبت روزانه و افراد حرفهای مراقبتکننده، از عوامل موثر در فرآیند مراقبت از سالمندان به شمار میآیند.
با وجود تمام موانع و مشکلات، تحقیقات نشان میدهد که عمده حمایتهای سالمندان از سوی خانواده و سیستمهای غیررسمی تامین میشود.
بیشتر زنانی که در این پژوهش شرکت کردند، باور داشتند مراقبت از سالمند یک نقش زنانه است، اما زنان در جامعه کنونی به خاطر داشتن نقشهای مختلف همزمان با ارائه مراقبت، نیاز بیشتری برای حمایت و کمک رسمی و غیررسمی در خود احساس میکنند. بخصوص که تعداد زیادی از بانوانی که از سالمندان مراقبت میکنند خود مراحل میانسالی و سالمندی را میگذرانند.(ماندانا ملاعلی/ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا:
این روزها بابابزرگ خیلی غرغرو شده و میگوید: باید وقتی جوانتر بودی یک زن جدید میگرفتم. آنوقت توی این سن و سال به این فلاکت نمیافتادم.
اما عمو برعکس بابابزرگ بیمار و ناتوان است.
او که 65 سال دارد، ده سال است که دیگر مثل قبل نیست. زنعمو ده سال است که دارد او را تر و خشک میکند. او که فلج شده هر روز نیاز به تمیز کاری دارد. گاهی دخترش به مادرش کمک میکند، اما زنعمو اغلب برای کارهای خانه و پرستاری از همسرش تنهاست.
او خیلی خسته است، ولی هیچ وقت جلوی عمو غر نمیزند.
سالمندان پرستار، پرستاران سالمند
فاصله سنی زیاد زن و مرد سبب شده تا زنان گاه بعد از سنین میانسالی سالها پرستاری از همسر خود را عهدهدار شوند.
زنان مراقبت از سالمندان دیگری را نیز به عهده دارند. این سالمندان گاه مادر، مادرشوهر، پدر و پدرشوهر این بانوان هستند و وقتی هنوز از پرستاری این افراد فارغ نشدهاند، همسرشان نیز به سنی میرسد که نیاز به مراقبت و پرستاری دارد.
گاه ازدواج دوم با فاصله سنی بسیار زیاد تری صورت میگیرد چنانکه همسر دوم با فاصله سنی 20 تا 30 سال به عقد مردی که میانسالی را پشت سر گذاشته درمیآید.
چنین فاصله سنی، زن را بزودی به پرستاری دائمی تبدیل میکند که حتی وقتی خود نیاز به پرستاری و مراقبت دارد، کسی نیست به او کمک کند.
پژوهشها نشان میدهد در میزان مراقبت از یک سالمند، سابقه همزیستی با سالمند و کیفیت ارتباطات مثبت بینفردی از عوامل مهم هستند که موجب تسهیل فرآیند مراقبت میشوند.
مراقبتی سخت، اما میسر
وقتی روزهای خوش زندگی به آخر میرسد و روزهای سخت در پیش است، وقتی قرار است در کنار هم بودن تنها به معنای سبککردن بار خستگی و رنجوری یکدیگر و مراقبت تا زمان جدایی باشد، بار زندگی یکی چون چمدانی سنگین بر دوش دیگری لنگر میاندازد.
این بار سنگین را نمیتوان بر دوش کشید مگر در شبکهای از حمایت افراد خانواده و اطرافیان.
سهیلا که از مادر خود مراقبت میکند بانویی پنج و هشت ساله است و مادرش 83 سال دارد. او اغلب اوقات از سفرهای جمعی در کنار خانواده دور میماند.
سهیلا میگوید: کاش گاهی بعضی از اعضای دیگر خانواده مثل عروسها به جای من مراقب مادر بودند تا من هم خستگی در میکردم. او میگوید: حتی اگر مراکز مراقبتی قابل اطمینانی که هزینه سنگینی بر خانواده تحمیل نمیکنند، وجود داشت میتوانست تا حد زیادی به تجدید قوای کسانی مثل من کمک کند.
پژوهشی با عنوان عوامل تسهیلگر و بازدارنده مراقبت خانوادگی از سالمندان آسیبپذیر در منزل که توسط دکتر منصوره یادآور نیکروش، دکتر فاطمه دباغی و دکتر فرحناز محمدی صورت گرفته نشان میدهد ساختار و شبکه حمایتی قویتر در خانواده به زنان مراقب در یافتن نقطه تعادل در ایفای نقشهای مختلف زندگی کمک میکند.
زنانی که از حمایت مالی و روانی دیگر فرزندان فرد سالمند، برخوردار هستند، زندگی متعادلتری را تجربه میکنند.
آرامش درونی
مریم، بانوی چهل و هشت ساله و شاغل است که از مادر خود نیز مراقبت میکند. او میگوید: وقتی که همسرم با من احساس همدردی نمیکرد استرس زیادی داشتم. او مرا بازخواست میکرد که زندگیام را رها میکنم، یا کار میکنم یا پرستاری.
او هرگز با من همدلی نمیکرد تا این که پدر خودش بیمار شد و مدتی طولانی بستری بود و متوجه شد که انسان در این شرایط چقدر به مراقبت فرزندانش نیاز دارد.
از آن پس او دیگر مرا برای مراقبت از مادرم توبیخ نمیکند، بلکه میگوید، تا وقتی والدین زندهاند باید جبران خوبیهایشان را بکنیم چون وقتی از دست رفتند دیگر همه چیز از دست رفته و فرصتی نمیماند.
پژوهش دکتر منصوره یادآور و همکارانش نشان میدهد زنان متاهل بویژه آنانی که از سوی فرزندان و همسران خود مورد تقدیر و تشویق قرار میگرفتند، خود را در فرآیند مراقبت موفقتر میدانستند.
حق فرزندی برای همه
مراقبت از والدین بیمار حقی است که والدین بر گردن همه فرزندان دارند و تنها گذاشتن یکی فقط به خاطر اینکه حس مسئولیت بیشتری دارد، کاری غیر اخلاقی است.
پژوهشهای دکتر فاطمه دباغی و همکارانش نشان داده است در خانوادههایی که کمک و مشارکت فعال دیگر خواهران و برادران در همه ابعاد مراقبتی وجود دارد، مراقب با بار و فشار کمتری روبهروست. یافتههای مطالعات مشابه نیز نشان داد میزان حمایت اجتماعی مراقب، درجه نزدیکی و صمیمیت مراقب و سالمند، دسترسی به منابع و انواع حمایت رسمی و غیررسمی موجود در سطح جامعه بر مراقبت از سالمندان موثر است.
زیرساختهای مراقبتی
سمیرا میگوید: مادرم بازنشسته آموزش و پرورش است و یک عمر از بچههای مردم مراقبت کرده و آنها را آموزش داده است. الان جامعه چه حقی به گردن او دارد؟ما کارمندان همیشه حق بیمه خود را بهتر از هر کسی پرداخت کردهایم، اما بیمهها به ما چه میدهند؟
مادرم سالهاست زمینگیر شده و من تنها کسی هستم که از او مراقبت میکنم بدون اینکه دولت ریالی به ما کمک کند یا مرکزی برای حمایت و مراقبت از این افراد وجود داشته باشد.
پژوهشگران دوران سالمندی معتقدند: خلأ قوانین و سیستمهای حمایتی رسمی و دولتی برای سالمندان و خانوادههای آنان بویژه در دسترس نبودن مراکز کارآمد و مجهز به امکانات و کارمندان متخصص در حوزه بهداشت و سلامت سالمندان به تجربه صعوبت بیشتر در طول ارائه مراقبت به سالمندان آسیبپذیر منجر میشود.
نزدیکی محل زندگی مراقب با سالمند، ثبات اقتصادی خانواده، دسترسی به مراکز مراقبت روزانه و افراد حرفهای مراقبتکننده، از عوامل موثر در فرآیند مراقبت از سالمندان به شمار میآیند.
با وجود تمام موانع و مشکلات، تحقیقات نشان میدهد که عمده حمایتهای سالمندان از سوی خانواده و سیستمهای غیررسمی تامین میشود.
بیشتر زنانی که در این پژوهش شرکت کردند، باور داشتند مراقبت از سالمند یک نقش زنانه است، اما زنان در جامعه کنونی به خاطر داشتن نقشهای مختلف همزمان با ارائه مراقبت، نیاز بیشتری برای حمایت و کمک رسمی و غیررسمی در خود احساس میکنند. بخصوص که تعداد زیادی از بانوانی که از سالمندان مراقبت میکنند خود مراحل میانسالی و سالمندی را میگذرانند.(ماندانا ملاعلی/ضمیمه چاردیواری)
جام جم سرا: با توجه به اینکه شما در پیامکتان هیچ اشارهای به رفتار یا ارتباط نامناسبی از سمت شوهرتان نکردهاید و فقط گفتهاید که او از ظاهر جذابی برخوردار است، به نظر میرسد که مشکلی از طرف همسرتان نباشد و مشکل اصلی، احساس خود کم بینی در شماست.
احساس خودکم بینی باعث میشود تا شما خودتان را همتا و هم سطح شوهرتان ندانید و شوهرتان را بهتر و جذابتر ببینید و دچار دلواپسی شوید و مدام استرس داشته باشید که مبادا شوهرتان را از دست بدهید. در واقع ریشه این افکار مزاحم، نداشتن عزت نفس کافی است.
متاسفانه گاهی اضطراب و دلواپسیهای بیجا رشد میکند و به «توهم» تبدیل میشود که بدبینی نسبت به همسر را در پی دارد. این بدبینی آثار بسیار بدی روی رابطه مشترک زن و شوهر دارد و ممکن است در چنین حالتی تهمتهایی به همسر زده شود که به هیچ وجه درست نباشد. با این حال و در این مواقع، خانم مدام احساس میکند که فکرهایش درست است و شوهرش به خانم دیگری علاقهمند شده و حتی ممکن است از یک تلفن یا پیامک، برداشتهای فاجعه آمیزی داشته باشد!
به گزارش جام جم سرا، خانمی که خودش را لایق و شایسته همسرش نمیداند باید خودباور پذیریاش را تقویت کند. چنین فردی نباید احساس کند که شوهرش اشتباه کرده است که او را به عنوان همسر انتخاب کرده؛ زیرا چنین احساسی، هر روز او را ضعیفتر میکند و عزت نفسش را بیشتر کاهش میدهد. حس خودباورپذیری در چنین فردی، یا به وسیله دیگران و اطرافیان تحقیر شده است، یا خودش از درون حس «خود هیپنوتیزمی منفی» یا خود تلقینی منفی دارد.
افرادی که خود هیپنوتیزمی منفی دارند، در عین اینکه رفتارهایشان توسط دیگران مورد قبول واقع میشود، اما درون خودشان، رفتارهایشان را تایید نمیکنند. چنین افرادی باید به سمت «خود هیپنوتیزمی مثبت» حرکت کنند؛ یعنی خودشان از درون به کارهای درستشان آفرین بگویند.
ذکر این نکته لازم است که خودهیپنوتیزمی مثبت، با خودشیفتگی یا خود بزرگ بینی تفاوت دارد. در خود هیپنوتیزمی مثبت، فرد با نگرش امیدوار کننده به تواناییها، لیاقتها و استعدادهایش نگاه میکند تا زمینه پیشرفت خودش را فراهم کند.
همسران چنین خانمهایی هم باید توجه داشته باشند که هیچگاه همسرشان را در وضعیتی قرار ندهند که مدام مورد تحقیر، توبیخ، سرزنش و حتی مقایسه قرار بگیرند. چون در این صورت، احساس بیاستفاده بودن به آنها دست میدهد و نمیتوانند خودشان را قبول داشته باشند. با این حال توصیه میشود، چنین خانمهایی با مراجعه به یک مشاور متعهد، خود باورپذیریشان را افزایش دهند تا حس عزت نفس در آنها تقویت شود و از ادامه زندگیشان لذت ببرند. (عبدالحسین ترابیان - کارشناس و مشاور خانواده/خراسان)
چرا دستم خواب میرود؟
خواب رفتن، گزگز و مورمور شدن دست و پا را همهمان تجربه کردهایم، اما همین حس خواب رفتن و مورمور شدن اگر طولانی و مکرر شود، میتواند نشانه وجود برخی مشکلات در بدن ما باشد.
فکر میکنید این علامت در چه مواقعی نیاز به ارزیابی و بررسی توسط پزشک دارد؟
در گفتگو با دکتربهتاش، ارتوپد و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران کوشیدهایم پاسخی برای این سوالات بیابیم.
آقای دکتر! تقریبا همه ما، مورمور شدن و خواب رفتن دست را تجربه کرده ایم، اما گاهی اوقات در بعضی افراد، این مشکل شدید می شود. چرا؟
افرادی که همیشه از خوابرفتگی یا مورمور شدن دست مینالند، نیاز به بررسی بیشتری دارند. شاید به نوعی دچار آسیب شبکه عصبی بازویی شده باشند؛ مثلا این افراد دچار ضعف، خوابرفتگی و مورمور شدن در یک دست و بازو میشوند. این درد، در اثر آسیب کتف یا ناحیه زیر بغل به وجود می آید که بر شبکه عصبی، موسوم به کلاف بازویی تاثیر منفی میگذارد.گاهی اوقات بیماران از خوابرفتگی و مورمور شدن شبانه مینالند و میگویند تا بالای بازویشان تیر میکشد.
بله، چنین موردی که اشاره کردید اگر شست، انگشت سبابه و انگشت وسطی را درگیر کند، یا اینکه فرد دچار ضعف عضلانی شود، مطرحکننده اختلالی موسوم به "نشانگان تونل مچ" است.
اختلال تونل مچ چطور بروز میکند؟
همانطور که میدانید داخل مچ انسان یک مسیر عبوری برای وترها و عصب مدیان وجود دارد. التهاب یا تورم بافتهای داخل تونل میتواند عصب مدیان را تحت فشار قرار دهد.عصب مدیان مسوول حس لامسه در انگشت شست، انگشت اشاره، انگشت میانی و قسمتی از انگشت حلقهای است. تحت فشار قرار گرفتن این عصب موجب تولید بیحسی و درد خاصی میشود که تحت عنوان "نشانگان تونل کارپال" شناخته میشود.بسیاری اوقات، این نشانگان در هر دو مچ دست پدید میآید.
چه عواملی ما را مستعد این اختلال میکند؟
اگر چه نشانگان تونل کارپال اغلب بدون علت خاصی اتفاق می افتد، اما تعدادی از عوامل میتوانند شما را مستعد ابتلا به این بیماری کنند. این عوامل شامل التهاب مفصل، چاقی، سیگار کشیدن، بارداری و داشتن مشاغلی خاص است که دارای حرکات مکرر و قوی دست هستند؛ مثلا نشانگان تونل کارپال در افراد قالیباف، تایپیست، قصاب، پیانیست و مکانیک بیشتر است و به ندرت افرادی را که به طور تفریحی گلف، دوچرخهسواری یا قایقسواری انجام میدهند، نیز گرفتار می سازد.
عامل اصلی بروز این مشکل، انجام فعالیتهای تکراری و با نیروی زاید، در حالی که مچ دست خم است، میباشد. البته نشانگان تونل کارپال میتواند در بعضی اختلالات غدد درونریز نظیر دیابت، اکرومگالی و ندرتا کمکاری تیرویید و آرتریت روماتویید نیز دیده شود.به طور کلی زنانی که به میانسالی نزدیک میشوند، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال قرار دارند.
اگر بخواهیم به موارد دیگری از همین قبیل اشاره کنیم، از چه مشکلاتی باید نام ببریم؟
آسیب اعصاب محیطی از دیگر اختلالاتی است که میتواند باعث احساس مورمور شدن در دستها و پاها شود.همچنین این احساس میتواند با کرختی در همین نواحی و ضعف و درد عضلانی دست و پا نیز همراه باشد. همانطور که میدانید اعصاب محیطی امکان برقراری ارتباط میان مغز، اعضای بدن، عروق خونی، عضلات و پوست را فراهم میسازند. فرامین مغزی از طریق اعصاب حرکتی منتقل میشوند و اطلاعات دریافتی توسط بدن از راه اعصاب حسی به مغز مخابره میشوند.آسیب یک عصب محیطی میتواند ارتباط بین مغز و ناحیه تحت پوشش آن عصب را قطع کند.
این اتفاق توانایی شما در حرکت عضلات یا درک طبیعی حواس یا هر دو را در منطقه آسیبدیده، دچار اختلال خواهد کرد.آسیب عصبی میتواند به بروز نوعی احساس مورمور شدن، سوزش و سایر احساسات دردناک در منطقه ی درگیر منجر شود.
آیا این موضوع همان نوروپاتی محیطی نیست؟
چرا، دقیقا همان است.
علت این نوروپاتیها چیست؟
نوروپاتیهای محیطی علل بیشماری دارند. از جمله ی این علل میتوان به سوانح، اعمال فشار بر عصب و آسیب عصبی ناشی از یک بیماری خودایمنی مثل لوپوس و روماتیسم مفصلی اشاره کرد. البته برخی از بیماریهای کبدی، کلیوی و تیروئید هم میتوانند به اعصاب محیطی آسیب برسانند.
بسیاری از بیماران دیابتی نیز از گزگز شدن دست و پا مینالند. دلیل آن چیست؟
شایعترین علل، نوروپاتی محیطی ناشی از دیابت است. علایم و نشانههای نوروپاتی محیطی ممکن است سالها پس از ابتلا به بیماری ظاهر شوند. اگر دیابت شما به خوبی کنترل نشده باشد، احتمال بروز زودرس علایم و نشانههای عصبی وجود دارد.
نکته دیگری باقی مانده است که بخواهید درباره آن توضیح بدهید؟
بله؛ در میان افراد معتاد به الکل، رژیم ناکافی به ویژه کمبود ویتامین تیامین (B1) میتواند با بروز نوروپاتی در ارتباط باشد. کمخونی هم ممکن است روی دهد و شانس ابتلا به نوروپاتی محیطی را افزایش دهد. اغلب کمخونیها در اثر کمبود ویتامین B12 رخ میدهند.
علایم و نشانههای نوروپاتی محیطی معمولا طی چند ماه پیشرفت میکنند، ولی در برخی از موارد مثل مسمومیت با آرسنیک ممکن است فورا بروز کنند. احساس مورمور شدن معمولا در انگشتان پا یا نرمه پاها شروع و به سمت بالای بدن گسترش مییابد. گاهی این احساس در دستها آغاز و به سمت بازوها کشیده میشود. نوعی احساس کرختی نیز به همین شیوه ممکن است ایجاد شود. پوست شما ممکن است حساس شود و حتی لمس آرام آن هم دردناک گردد. در برخی از نوروپاتیهای محیطی ممکن است ضعف عضلانی زودتر یا به شکلی محسوستر از علایم و نشانههای حسی بروز کند.
خیلی اوقات برخی افراد که سکته مغزی را تجربه کردهاند، دچار مشکلاتی از این دست میشوند. چرا؟
ضعف عضلانی یا مورمور شدن یک بازو یا دست از مشخصههای سکته مغزی است و معمولا با نشانههای دیگری همچون خوابرفتگی و ضعف عضلات صورت یا یک پا همراه است. در صورت بروز چنین علامتی، بلافاصله به نزدیکترین درمانگاه یا بیمارستان مراجعه کنید.
مشکلات ناحیه گردن هم باعث بیحسی و مورمور شدن دست میشود؟
بله. فشردگی یا آسیب یکی از اعصاب در گردن میتواند به خوابرفتن و مورمور شدن منجر گردد که ممکن است به کتف، بازو، دست و انگشتان تیر بکشد.اگر مورد دیگری هم وجود دارد که باعث خواب رفتن یا مورمور شدن دست و بازو می شود، بگویید.
گاهی اوقات اختلال عملکرد عصب اولنار (عصب اولنار شامل الیاف حركتی و حسی است كه مسیر خود را در تنه تحتانی و طناب داخلی شبكه بازویی طی می كند) نیز میتواند چنین مشکلاتی به وجود آورد.
آسیب عصب اولنار در ناحیه آرنج باعث مورمور شدن و خوابرفتن ناحیه آرنج تا انگشت کوچک و قسمتی از انگشت حلقه میشود. ضربه زدن به این ناحیه، نوعی درد و احساس سوزن شدن ایجاد میکند. ممکن است بیمار دچار ضعف عضلات دست هم شود.
منبع:tebyan.net
فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
بهره گیرى عمیق علمى از قرآن کریم و فهمیدن معارف بلند آن، مشروط است به ارتباط و پیوند با معلم حقیقى قرآن که همانا خداوند رحمان است. علم قرآن همراه با رحمت خداى سبحان است و رحمت خاصه خداوند شامل حال متقین مى گردد. قرآن کریم مى فرماید: شما تقوا را لباس طهارت روح خود کنید که بهترین لباس است: (و لباس التقوى ذلک خیر) و خداوند نیز به شما علم عطا مى کند. در جاى دیگر به صورت شرط و جزا مى فرماید (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا) اگر تقوى را پیشه خود کنید و در برابر دستورهاى الهى با تقوى باشید، خداوند براى شما نورى از علم را قرار مى دهد که فرقان بین حق و باطل است.
قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه ى معارفش دست یابد، کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا، امکان پذیر نیست.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند.
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
خداى سبحان درباره احاطه به حقیقت و باطن قرآن می فرماید: «لا یمسه الا المطهرون »(واقعه/79 ) سپس آنان را چنین معرفى مى کند: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»(احزاب/ 33) رسول اکرم، على بن ابى طالب و اهل بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) را خدا از هر گونه آلودگى منزه و پاک کرده و ایشان که مطهرند مى توانند با روح و جان قرآن در ارتباط باشند.
امیرالمومنین سلام الله علیه مى فرماید: «فتجلى لهم سبحانه فى کتابه من غیر أن یکونوا رأوه» و نیز فرموده: در قرآن کریم گذشته از مسائل ضرورى و لازم زندگى بشر، معارف و مطالب دیگرى وجود دارد که قرآن درباره آن ساکت است و من سخنگوى قرآنم! «فاستنطقوه ولن ینطق ولکن أخبرکم عنه» یعنى، تا پرسش خاص به ساحت مقدس قرآن ارائه نشود، جواب جدید و مناسب دریافت نمى شود، و هر کس توان چنین استنطاقى را ندارد.
امامان معصوم علیهم السلام، اگر چه ممکن است در بعضى از مظاهر با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولى در علم به قوانین الهى و تفسیر قرآن کریم یکسانند، چنانکه امام صادق علیه السلام، در جواب کسى که پرسید آیا امامان برترى علمى نسبت به یکدیگر دارند؟
اگر چه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندى از علم، دخالت دارند ولى جاى علم و مخزن اصلى آن همان قلب است و خداى سبحان علم الهى را به قلب کسى القا و الهام مى کند که با نیروى تقوا، از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.
فرمود: «نعم و علمهم بالحلال و الحرام و تفسیر القرآن واحد» از این رو مى توان ادعا کرد که: یعنى هیچ کس به کنه معناى حقیقت تفسیر کتاب خدا و تأویلش نمى رسد مگر رسول اکرم و اوصیاى طاهرین ایشان. حضرت صادق سلام الله علیه، مى فرماید: من علم به کتاب خدا دارم که در آن، آغاز خلق و آنچه موجود است تا روز قیامت و نیز خبر آسمان و خبر زمین، و خبر جنت و خبر نار و خبر آنچه در گذشته بوده و آنچه در آینده خواهد بود، همگى آمده است و من این اخبار را مى دانم مثل اینکه به کف دستم نگاه مى کنم.
این سخن که فهم ظاهر قرآن و استدلال به آن فقط مخصوص اهل بیت علیهم السّلام، است و دیگران تنها باید آن را تلاوت کنند و حق فهمیدن آن را ندارند نادرست است و هیچ آیه یا روایتی در این زمینه نداریم که به طور صریح، چنین مطلبی را تایید کند. در آنجا نیز که حضرت امیرالمومنین علیه السّلام فرمودند قرآن سخن نمی گوید و من به شما از او خبر می دهم، در آنجا قرینه وجود دارد که منظور اسرار گذشته و آینده و باطن قرآن است و لذا در جای دیگر درباره ی فهم ظواهر قرآن می فرماید «و کتاب الله بین أظهرکم ناطق لایعیا لسانه» قرآن، کتاب ناطق است که به زبان فصیح و بلیغ سخن می گوید و هیچ گاه خستگی و گرفتگی در زبان آن ایجاد نمی شود. نطق قرآن درجاتی دارد که برخی از آنها مخصوص شنوندگان خاصی است که انتظار ویژه ای از قرآن دارند و پرسش مخصوصی را به ساحت قرآن دارند و نیز با آوای درونی آن نیز از راه باطن خویش آشنایند که چنین کلام و نطقی همگانی نیست.
منابع:
- نهج البلاغه، خطبه 147، خطبه 158، خطبه 133.
- بحارالانوار، ج 89، صص 95و98 ؛ ج 90، ص 9؛ ج 2، ص 293، ح 13.
- وسائل الشیعه، ج 18، ص 136.
- قرآن در قرآن، صص 377-378.