جام جم سرا:
به گزارش ایسنا، مصطفی غفاری در جلسه هماندیشی دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد به ارائه نتایج تحقیق خود با عنوان «تجربهنگاری پدیده کافهنشینی در تهران» پرداخت و اظهار کرد: رشد قارچگونه پدیده کافهنشینی در ایران نشاندهنده این است که نیازی در جامعه وجود دارد و برخورد انتظامی با رویکرد پیشگیری یا مقابلهای با این پدیده موثر و پاسخگو نخواهد بود.
به نقل از بانکی، وی، کافهنشینی را یک پدیده فرهنگی- اجتماعی ناشی از توسعه شهرنشینی مدرن دانست و افزود: این پدیده به صورت امروزی از دهههای 30 و 40 قرن حاضر در ایران رواج یافته و در دهه 80 وارد دوران تازهای از حیات خود در جامعه ایرانی شده است.
غفاری افزود: کافهنشینی، رفتاری است که باعث میشود افراد همفکر در محلی جمع شوند، ساعاتی را در کنار یکدیگر بگذرانند و به بحثهایی اغلب بیمقدمه، طولانی و ناتمام در باره موضوعات سیاسی، اجتماعی و ادبی بپردازند.
این پژوهشگر اجتماعی، رهایی از فشار زندگی روزمره، رهایی از ناهنجاریهای پذیرفته شده عرفی یا قانونی و محل تلاقی رهبران و بدنه کنشگران اجتماعی را سه اهمیت کارکردی کافهها در ایران دانست و خاطرنشان کرد: سرگرمسازی و گفتوگوی محوری دو کارکرد مهم کافهنشینی محسوب میشود.
زنان به کافهنشینی تمایل بیشتری دارند
وی به سنخشناسی کافهنشینان تهرانی از نظر سن، جنس، تحصیلات، طبقه اجتماعی، سبک پوشش و سبکهای رفتاری و ارتباطی آنان در این تحقیق اشاره کرد و گفت: بیشتر کافهنشینان را جوانان زیر 35 سال و به ویژه بازه سنی 25 تا 30 سال تشکیل میدهند و زنان بیشتر از مردان به کافهنشینی رغبت نشان میدهند.
غفاری ادامه داد: اغلب مشتریان ثابت کافهها را جوانان مجرد شکل میدهند و قریب به اتفاق آنان دارای تحصیلات دانشگاهی حداقل در حد کارشناسی و بالاتر از آن هستند.
اهالی رسانه برجستهترین قشر اجتماعی کافهنشین
وی، برجستهترین قشر اجتماعی کافهنشین را اهالی رسانه، هنر و ادبیات دانست و بیان کرد: حضور دو قشر اجتماعی دانشجویان و بازاریان جدید نیز پررنگ به نظر میرسد.
این دانشجوی دکترای جامعهشناسی به تمایل کافهنشینان به مدهای متنوع روز اشاره کرد و گفت: این افراد در محیط کافه اغلب تمایل محسوسی به آزادتر بودن نسبت به معابر و اماکن عمومی دارند.
وی با بیان اینکه کافهها خدمات خاصی به مشتریان ارائه میدهند، تصریح کرد: امکان برگزاری جشنهای کوچک، ایجاد تارنمایی خاص در فضای مجازی، خدماتدهی در روزهایی مانند ولنتاین با هدایا و پذیراییهای ویژه از شایعترین این خدمات است.
غفاری در خصوص اینکه کافه چه زمانی به یک پاتوق تبدیل میشود، بیان کرد: مشتریان ثابت کافهها یا به عبارت دیگر کافهنشینان واقعی اغلب مایلند در پاتوق خود سطح بیشتری از آزادی عمل را نسبت به آنچه در عرف و قانون اجتماع به عنوان هنجار پذیرفته شده است، تجربه کنند و هر چه محیط یک کافه بیشتر بتواند این احساس را به آنان منتقل کند، بیشتر به عنوان پاتوق مطرح میشود.
وی، نزدیکی کافه به محل کار یا زندگی مشتریان را از دیگر عوامل موثر بر پاتوق شدن یک کافه دانست و اظهار کرد: جوانان تحصیلکرده امروزی که مشتریان اصلی کافهها هستند معمولا محیطهایی را که دور از هیاهو و منظر عابران باشد، به عنوان مکان ثابتی برای نشستن و گپ زدن ترجیح میدهند.
این پژوهشگر اجتماعی با اشاره به اینکه محیط کاملا بسته کافه، در فضایی کوچک باعث از بین رفتن فاصله اجتماعی میشود، یادآور شد: از این طریق مانع اولیه برای گفتوگو برداشته میشود و گاهی افراد ناآشنا مجبور به نشستن بر سر یک میز میشوند و باهم ارتباط برقرار میکنند.
وی با اشاره به اینکه کافهنشینی در اروپا تنها یک قشر خاص را شامل نمیشود، بلکه شامل تمام اقشار جامعه است، بیان کرد: در کشور ما هنوز این پدیده به این مرحله نرسیده است و کافهنشینی بیش از آنکه کارکرد گفتوگومحوری و اندیشهورزی داشته باشد، کارکرد سرگرمسازی به ویژه برای قشر خاصی دارد.
معتادان تنها و بیخانمان، بدبختترین آدمهای روی زمیناند که به دست خود و با کرده خویش آواره شدهاند. خانه این معتادان پاتوقهاست، پاتوق گاهی گوشهای از یک خرابه است، گاهی در یک پارک، گاه زیر یک پل و گاهی در لابهلای بوتههای قدبلند حاشیه اتوبانها.
پیدا کردن معتادان اتوبانی در تهران یا شهرهای بزرگ و پرآسیب، کار سختی نیست. حالا که زمستان است و سردی توی استخوان معتادان بیخانمان نفوذ میکند نه، ولی وقتی هوا رو به گرمی میرود اینها را پرتعداد، شبیه کلونی مورچهها میشود در حاشیه بزرگراهها دید.
پاتوقها را باید از نزدیک دید تا فهمید چرا این نقاط سیاه ترین بخشهای هر شهرند. در پاتوقها معتادان و موادفروشان که نقش بپاهای پاتوق را دارند در یک همزیستی مسالمتآمیز، چرخه فروش و مصرف مواد را در دست میگیرند و صحنههای رقتآور تزریق، دود گرفتن و مصرف استنشاقی را خیلی عیان جلوی چشم مردم شهر به تصویر میکشند.
عدهای این دلایل را برای نابود کردن پاتوقها کافی میدانند و نقشه نیست شدن این نقاط را میکشند. تا به حال هم هرچه برنامه بوده در جهت حذف پاتوقها طراحی شده و هرچه اقدام بوده برای تاراندن و پراکنده کردن معتادان انجام شده. پاتوقها الحق که چهرهای زشت به شهرها میدهند وکانونهای بروز انواع آسیب بوده و امنیت مناطق مجاور را تهدید میکنند، اما حسن پاتوقها در این است که معتادان را در یک جا جمع میکند و مانع پخش شدن مصرفکنندگان پرخطر در کل شهر میشود.
پس با این که مردم محلههای همسایه با پاتوقها خواهان حذف این نقاط آلوده هستند و نیروهای امنیتی نیز برای پاسخ به این خواسته همواره پاتوقها را تارو مار کردهاند، اما اگراین نقاط آلوده خوب مدیریت شوند بتدریج نتایجی از آن به دست میآید که ازهیچ طرح ضربتی جمعآوری پاتوقها حاصل نمیشود.
وقتی طرحهای ضربتی معتادان و ویران کردن پاتوقها اجرا میشود گرچه برای چند روز رضایتی عمومی درمحله پدیدار میشود، ولی چون معتادان بیخانمان جایی برای ماندن ندارند دوباره راهی پاتوقها میشوند و ماجراهای قبل از اجرای طرح ضربتی دوباره تکرار میشود. راز ماندگاری پاتوقها در همین است و به دلیل تلاش برای حذف پاتوقها و نه مدیریت کردن آنهاست که این نقاط بعد از بگیر و ببندهای امنیتی دوباره سرپا میشوند.
پس برخورد با معتادانی که در نقاطی خاص تجمع میکنند به منزله زدن شاخ و برگ یک مشکل است، در حالی که ریشهها در خاک میمانند و پس از مدتی دوباره شاخ و برگ میدهند و اعتیاد و آسیبهای ناشی از آن شدیدتر از قبل ظاهر میشود.
فرید براتی سده، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی چندی پیش در گفتوگو با جامجم حرفهایی درباره پاتوقها زد که این طرز تلقی ما از نحوه برخورد با این نقاط را تائید میکرد. براتی سده میگفت از زمانی که ما سیاست برخورد فیزیکی با معتادان را برگزیدهایم، همواره نقاط تجمع آنها را متلاشی کردهایم غافل از این که کلونیها از بین میرود، اما آسیبها همچنان پا برجا میماند. او میگفت یکی از علتهای این اتفاق این است که برنامهها و فعالیتهای دستگاههای مختلف با هم هماهنگ نیست و هنوز نمیخواهیم بپذیریم که با برخورد، زور، فشار و تخریب نمیتوان آسیبها را سامان داد و چون چنین اعتقادی داشت، توضیح داد که اگر پاتوقها وجود داشته باشد با برخی تدابیر اجتماعی و راهبردهای کاهش آسیب میشود در آنها نفوذ کرد.
در واقع براتی سده به اجرای برنامههای حمایتی از معتادان مستقر در پاتوقها اشاره داشت، چون منکر این واقعیت نبود که بیشتر معتادان، اعتیاد را به طور کامل ترک نمیکنند و بناچار باید آنها را همان طور که هستند کنترل کرد. شاید این تفکر برای مردم عادی یا همسایههای پاتوقها غیرعادی و به ضررمردم قلمداد شود، اما واقعیت این است که اگر پاتوقها در کنترل برنامههای کاهش آسیب قرار بگیرد، هم شانس درمان اعتیاد معتادان بیخانمان بالا میرود و هم احتمال انتقال انواع بیماری از پاتوقها به جامعه کاهش مییابد و این از هر دوبابت به نفع مردم خواهد بود.
درمان در پاتوقها، برنامهای هوشمندانه
معتادان بیخانمان به چند دلیل برای جامعه مضرهستند؛ دادن چهرهای زشت به شهرها، تهدید امنیت مردمی که در نزدیکی آنها زندگی میکنند، ریخته شدن قبح مصرف مواد و مهمتر از آن انتقال انواع بیماری به واسطه داشتن رفتارهای پرخطر. ایدز و هپاتیت هنوز میان معتادان بیخانمان دو بیماری اصلی است و تزریقهای پرخطر همچنان از آنها قربانی میگیرد، بیخانمانها منبع درآمد نیز ندارند و برای تامین مخارج اعتیاد خود دست به موادفروشی و دزدی میزنند که از این دوبابت هم برای اجتماع خطر محسوب میشوند. پس وقتی زیستگاه آنها تخریب میشود اینها چنین کارهایی را کنار نمیگذارند یا خطراتی که برای مردم دارند در آنها از بین نمیرود، بلکه آنها در جامعه پخش میشوند و سلامت جامعه را در طیفی گستردهتر تهدید میکنند. اما اگر تفکری که میگوید باید معتادان را در پاتوقها مهار کرد و برایشان برنامههای حمایتی و کاهش آسیب را اجرا کرد، عملی شود، این تهدیدها در محدوده پاتوقها جمع میشود و کم کم با سوق دادن معتادان به سمت پاکی یا دستکم مصرف کم خطر، از شدت آسیبهای ناشی از اعتیاد کاسته میشود. فلسفه مطرح شدن برنامههای کاهش آسیب در پاتوقها نیز همین است که خیلی از فعالان این حوزه از آن به عنوان برنامهای هوشمندانه یاد میکنند.
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره از جمله طرفداران این برنامههای حمایتی است که جمعیت متبوعش چند ماهی است برنامههای کاهش آسیب را در برخی از پاتوقها اجرا میکند. او به جامجم میگوید معتادانی که در پاتوقها ساکن هستند اغلب معتادانی تابلواند که به علت انگهایی که به آنها زده شده میزان مراجعهشان به مراکز درمانی بسیار اندک است، بنابراین برای کاهش آسیبهای ناشی از اعتیاد آنها به سراغشان میرویم و خدماتی همچون توزیع سرنگ، جمعآوری سرنگهای آلوده، توزیع کاندوم، غذای گرم و لباس به آنها ارائه میدهیم. دیلمیزاده البته میگوید این قبیل کارها پایینترین سطح مداخلات است که نیازهای اولیه معتادان مستقر در پاتوقها را تامین میکند که در کنار این خدمات، برنامههای مداخلات پیشرفتهتری نیز انجام میشود که مشتمل بر برخی آموزشها از جمله راههای پیشگیری از اوردوز به معتادان است. به گفته این فعال حوزه درمان اعتیاد، این روشها در همه دنیا اجرا میشود که تاکنون نتایج موفقیتآمیزی نیز داشته است، جملهای که سیامک دانیالی، کارشناس درمان اعتیاد و از درمانگرانی که مجری برنامههای حمایتی در پاتوقها نیز هست، در گفت و گو با ما تکرار کرد.
دانیالی میگوید برنامههای کاهش آسیب در همه دنیا اجرا میشود که البته هر کشوری بنا به امکاناتی که در اختیار دارد میزان کمتر یا بیشتری از خدمات را ارائه میدهد، به طوری که مثلا در کشورهای پیشرفته برای این معتادان اتاقهای اسکان در پاتوقها که مجهز به تلویزیون رنگی است احداث میشود و در کشوری مثل پاکستان برنامههای حمایتی در چادر انجام میشود.
دانیالی معتقد است برای اجرای برنامههای کاهش آسیب برای معتادان بیخانمان حتما نیاز به تجهیزات پیشرفته نیست، بلکه همین که مثلا امکان استفاده آنها از حمام فراهم شود یا وسایل تزریق بهداشتی در اختیارشان قرار بگیرد گامی برای کاهش آسیب برداشته شده، ضمن این که با تامین نیازهای معتادان در پاتوقها آنها به سطح شهر نمیآیند و برای سیر کردن شکم یا خرید مایحتاج خود دست به دزدی نمیزنند. به گفته این کارشناسان وقتی این سطح از حمایت انجام شود کم کم عدهای از معتادان برای ترک اعتیاد ترغیب میشوند که آنگاه میتوان آنها را به مراکز درمانی حمایت کرد و به بازگشتشان به زندگی امیدوار بود.
تامین هزینهها، گرهی که باید باز شود
اجرای برنامههای کاهش آسیب هزینه دارد و نیازهای معتادان پرخطر مستقر در پاتوقها دائمی است. پس باید منبعی دائمی برای تامین هزینهها وجود داشته باشد، اما مشکل این است که در کشور ما این برنامهها همیشه به صورت مقطعی اجرا شده است.خدماتی که در پاتوقها ارائه میشود نیز اغلب از سوی سازمانهای مردم نهاد فعال در حوزه اعتیاد است که پشتشان به حمایتهای مالی افراد خیر گرم است که امکان ندارد همیشه وجود نداشته باشد. بنابر این لازم است بخشهای دولتی وارد کار شوند و مثل زمانی که بهزیستی در پاتوقها خدماتی را ارائه میداد، دیگر نهادهای حمایتی نیز برای کاهش آسیبهای ناشی از اعتیاد هزینه کنند. عباس دیلمی زاده میگوید ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان بهزیستی قول دادهاند در تامین هزینهها مشارکت کنند که اگر این مشارکت عملی شود گامی مهم در کنترل آسیبهای ناشی از مواد مخدر در کشور برداشته میشود، بویژه این که سازمانهای مردم نهاد نیز پای کار هستند و برای متقاعد کردن معتادان بی خانمان برای مشارکت در برنامههای کنترلی آمادهاند. اکنون برخی از این نهادهای غیردولتی، از معتادان بهبود یافته برای اجرای برنامههای حمایتی خود در پاتوقها بهره میگیرند که به این طریق بار بزرگی را از دوش دولت برمی دارند و نهادهای دولتی دیگر لازم نیست بخشی از نیرو و هزینه خود را برای نفوذ در پاتوقها و راضی کردن معتادان به تغییر سبک زندگی خود صرف کنند. اعتیاد در کشور رو به فزونی است، عرضه مواد مخدر با وجود همه اقدامات کنترلی تا به حال مهار نشده و برنامههای کاهش تقاضای مواد مخدر نیز تاکنون موفقیت زیادی به همراه نداشته. پس اعتیاد را باید یکی از واقعیتهای کشورمان بدانیم و پاتوقها را یکی از محصولات اجتنابناپذیر این چرخه و البته برنامههای کاهش آسیب را که گرچه اعتیاد را از بین نمیبرد، ولی از شدت اثرات منفی آن بر اجتماع میکاهد و هوشمندانه است اگر برایش پول خرج کنند و وقت گذاشته شود.
مریم خباز / گروه جامعه
صدها سیخ روی دهها منقل با پنکههای پرزور باد میخورد و دود چربی سوختهشان به هوا بلند میشود و قاچ پررنگ و نورانی میدان بهمن را سفید میکند. دلها، قلوهها، جگرها و خوئکها روی آتش تند کباب میشود و لای نانهای تافتون داغ میرود و تند و تند روی میز مشتریها مینشیند، آنجا که مغزهای تحریک شده و به هوس افتاده فرمان دریدن نانها و فتیله پیچ کردن کبابها را میدهد.
در راسته جگرخورها کمتر کسی کلاس میگذارد و با این که آدمهای عطر و ادکلن زده اینجا زیاد رفت و آمد دارند ولی بوی عطرشان خیلی زود مغلوب بوی کباب میشود؛ شاید همین مشتریها را افتاده میکند. روی میزها قاشق و چنگال هم هست، ولی جگرخوری با چنگال در پاتوق جگرخورهای تیر پایتخت باعث رسوایی است. اینجا دستها حرف اول را میزند، پنجههایی که بعد از تمام شدن خوراک، چرب است و بوی شامهنوازی میدهد.
منوها متنوع است
هر که شبها پا در قاچ پرنور میدان بهمن بگذارد به احتمال زیاد میخواهد خودش را به جگرکیها برساند و این را دادزنهای هر مغازه بو میکشند. اغلب اینها لباس فرم میپوشند و مثل کارکنان فستفودها کلاه نقابدار بر سر میگذارند و با کلمات محترمانه و لبخندی نرم به لب، مشتریها را هل میدهند به سمت مغازه کارفرما، اما حساب آنها که پای منقل ایستادهاند جداست که نه لباس فرمی دارند و نه کلاهی، حرف هم نمیزنند و گرم کباب کردن هستند و فقط دم به دم سرعقب میکشند تا از هرم آتش تند فرار کنند و سریع سیخها را زیر و رو کنند و لای نانهای داغ تحویل مشتری دهند.
منوی جگرکیها یک فهرست بلندبالاست که برای هر ذائقهای، حتی ذائقههای خاص، چیزی دارد؛ جگر، دل، قلوه (گوسفندی و گاوی)، خوئک، خوشگوشت، جگر سفید، دنبه، سردل، کوبیده، چنجه، جوجهکباب، کتف و بال مرغ، قارچ و کوهان. کوهان شتر را همه مغازههای راسته جگرکیها طبخ نمیکنند و طرفداران باید مغازه به مغازه دوره بیفتند تا پیدایش کنند، بخصوص در این فصل که مغازهدارها میگویند کوهان سفت است و باب دندان نیست، اما بین مشتریان که چشم چرخاندیم مردی تکههای سرخ شده و آب رفته کوهان را از سیخ بیرون میکشید و بدون نان میخورد، این لقمه فوق چرب غیرمعمول را چربی خورهای حرفهای هم با احتیاط انتخابش میکنند.
جنوب شهر، مشتریهای خوشآب و رنگ
ساعت رسیده به نیمهشب و عقربهها دوش به دوش هم ایستادهاند روی عدد 12، اما غوطه خوردن از دیروز به امروز در شبهای میدان بهمن به حدی نرم اتفاق میافتد که مشتریها متوجه این جابهجایی نمیشوند و ترجیح میدهند به نان و کبابشان زل بزنند و گپ و گفتی کنند با هم. توالی نسلها اینجا بخوبی دیده میشود و ژن جگرخوری که از بزرگترها به کوچکترها رسیده، توی چشم میزند؛ پیرترها که دندانهای ریخته دارند همان جگر و دل و قلوهای را میجوند که بچههای سه چهار ساله به دهان میگذارند و با اشتیاق قورت میدهند.
در راسته جگرکیهای جنوب تهران ذهنیت احتمالی از جگرکیهای جنوب شهر را که جولانگاه مگسها و پشهها و سوسکهاست یا مردها در آن با کفشهای پاشنه خوابیده و پیراهنهای چروک و چرک گرفته لخلخکنان میآیند و زنها با یک وجب النگوی طلا، لقمهای بزرگ در دهان میچپانند باید فراموش کرد. در این راسته اکثریت با آدمهای شیکپوش است که آرایشهای صورت و مویشان به روز است و گوشیهای مدل بالا دارند و سوار خودروهای چند ده و چند صد میلیونی میشوند. نه که آدمهای معمولیتر گذرشان به اینجا نیفتد، اما غالب جمعیت از قشر درآمدی بالاتر از معمولیاند که برای یک شب دل و جگرخوری هزینه میکنند.
مردم چقدر پول خرج میکنند؟
رقص چاقو روی امعا و احشای چهارپایان دیدنی است وقتی جوانان مسئول منقل و آتش، چاقو به دست میشوند و تکههای بزرگ جگر و دل و قلوه را با حرکات سریع دست به تکههای باریک و نازک تبدیل میکنند. شنیده بودیم هنر کار با چاقو نزد ژاپنیهاست، اما در راسته جگرکیها این هنر چشمبادامیها به چالش کشیده میشود از بس چاقوها، تکههای دل و جگر و قلوه و جوجه را با مهارت ریز میکنند تا سودش به جیب مغازهدار بریزد؛ هر سیخ، دو تکه لاغر و باریک و در دست و دلبازترین حالت، سهتکه باز هم لاغر و باریک.
با این مهارت چاقو یک جگر گوسفند به بیش از 50 سیخ تبدیل میشود که در این راسته میشود 2000 تومان بابت هر سیخ. هر سیخ دل نیز به همین قیمت است، اما قلوه که نیمی از آن دو تا سه تکه میشود و در یک سیخ مینشیند 500 تومان گرانتر است. این قیمت نوع گوسفندی است که گاویاش در دل و جگر و قلوه، 500 تومان در هر سیخ ارزانتر است.
اینجا دل و قلوه خورهای تیر، دل و قلوه درسته نیز میخورند که مخصوصا دل کبابشدهاش ظاهر خوبی ندارد، انگار قلب خودت را به سیخ کشیدهاند و قرار است به نیش بکشند، اما این بخش از منو طرفداران خاص خود را دارد که باید برای خوردن یک دل کامل کباب شده 13 هزار تومان بدهند و برای هر قلوه درسته نیز 5500 تومان. (این را هم گوشهای از ذهنتان نگه دارید؛ هر سیخ کوهان، 7 تا 8000 تومان)
در این راسته، سرها که گرم خوردن میشود دلها برای خرج کردن بزرگتر میشود؛ مردانی که پشت دخل مغازههای جگرکی نشستهاند این را خوب میدانند. اگر کسی بخور باشد شاید برای سیر شدن در این راسته به ده سیخ نیاز داشته باشد که با مخلفات کنار غذا، صورتحسابش حدود 30 هزار تومان میشود، اما کسی مثل بچهها یا بزرگسالانی که اشتهایی کودکانه دارند با دو سه سیخ هم سیر میشوند و اگر مشتری یکی از این مغازهها، خانوادهای سه نفره باشد نهایت پولی که باید بپردازد به این ترتیب رقمی حدود 50 هزار تومان میشود که در مقایسه با ناهار یا شامی که در یک رستوران معمولی خرج میشود، زیاد نیست.
همه کسانی که به راسته جگرکیهای میدان بهمن میآیند خود را برای چنین هزینهای آماده کردهاند، اما به اینجا میآیند تا یک شب در تهرانی که ساکنانش همیشه از بیتفریحی نالیدهاند، سالم و خانوادگی تفریح کنند. به آدمهایی که چنین تفریحی را انتخاب کردهاند خوش میگذرد، هم شکمی سیر میکنند، هم سنتی را زنده نگه میدارند و هم با اعضای خانواده دور هم مینشینند و گپی میزنند؛ این معجزه پایتخت جگرخورهای تهران است.
راههای رسیدن به پاتوق
بچههای قدیم تهران هنوز به میدان بهمن میگویند کشتارگاه، مسلخ میلیونها راس دام که بالاخره موج اعتراضات مردمی مچش را خواباند و از آن حوالی محوش کرد.
«و مردم محله کشتارگاه/ که خاک باغچههایشان هم خونی است/ و آب حوضشان هم خونی است/ و تخت کفشهایشان هم خونی است/ چرا کاری نمیکنند»؛ این شعر را فروغ فرخزاد برای همدردی با مردم محله کشتارگاه سروده است.
کشتارگاه سابق تهران حالا شده فرهنگسرای بهمن، اولین فرهنگسرای تهران و یکی از بزرگترینها در نوع خودش که بد نیست مشتریان راسته جگرکیها البته اگر ساعت کار فرهنگسرا تمام نشده باشد به آنجا نیز سری بزنند، اما برای رسیدن به میدان بهمن و نشستن روی صندلی یکی از مغازههای جگرکی راحتترین شیوه، استفاده از خودروی شخصی است بویژه برای صرف شام که از طرح ترافیک نیز خبری نیست.
اما اگر خودروی شخصی موجود نباشد غمی نیست چون میدان بهمن با این که در منطقه 16 واقع شده و در جنوب پایتخت است، اما راههای رسیدن به آن بسیار است. یک راه، سوار شدن به اتوبوسهای خط پایانه افشار (پارکوی) به ترمینال جنوب است که مسافران را تا نزدیکیهای میدان بهمن میرساند و میشود از آنجا پیاده یا با یک کورس تاکسی به راسته مورد نظر رسید. با اتوبوسهای بیآرتی خط خیابان ولیعصر به میدان راهآهن هم میتوان به میدان بهمن رسید فقط از میدان راه آهن باید یک کورس تاکسی سوار شد که البته مسیری کوتاه است. راه بعدی، ورود به بزرگراه نواب و حرکت به سمت جنوب است تا وقتی که به بزرگراه بعثت برسید که وصل است به میدان بهمن. اگر از محله جوادیه تهران هم عزم میدان بهمن کنید راه باز است و فقط باید از روی پل کابلی این منطقه عبور کنید و سمت راست، اولین جکرگیها را ببینید.
اگر بعد از دلی از عزا درآوردن عزم خروج از تهران را هم داشتید مشکلی نیست چون خیابانهای شهید رجایی، فدائیان اسلام، بزرگراه تندگویان و بعثت شما را به هر سمتی که بخواهید هدایت خواهد کرد.
غصه جای پارک را نخورید
اضطراب یافتن جای پارک در میدان بهمن در اوج شلوغی راسته جگرکیها، قلب رانندههای حساس را به تپش میاندازد. برای تهران شب و روز فرقی ندارد، در این شهر یله داده روی نقشه، جای پارک کمیاب و در برخی نقاط نایاب است، اما برای جگرخوری در پایتخت جگرکیهای تهران قضیه کمی فرق دارد. دادزنهایی که لباس فرم میپوشند و از چشمهای خزیده زیر کلاههای نقابدار به رهگذران خیره میشوند و مشتری تور میکنند، اگر موفق شوند رهگذران را به داخل مغازه کارفرمای خود هدایت کنند، در سه سوت برایشان جای پارک جور میکنند. طرز کار اینها عجیب است چون خیابان که کش نمیآید یا جای پارک جلوی مغازههای جگرکی که بزرگ نمیشود، اما اینها ترفندهایی بلدند که شده از زیر سنگ، جای پارک پیدا میکنند، اما اگر شامورتیبازی این دادزنها جواب نداد و جای پارکی مقابل مغازههای جگرکی نصیبتان نشد، میتوانید کمی بالاتر و پایینتر از میدان و کمی دورتر از زنجیرههای مغازههای جگرکی، پارک کنید و سلانهسلانه به یکی از این مغازهها برسید.
مریم خباز
جامعه
روایتی از یک هتل دریایی
چرا سفر کیش گرانتر از ترکیه است؟/ پاتوق بچه پولدارها در کیش کجاست؟
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۲۲
کد مطلب: 66000
چرا سفر به کیش گرانتر از سفر به ترکیه و دوبی تمام می شود؟
سرویس گردشگری خبرایرانی، اقامت رویایی در یک هتل دریایی در جریزه کیش چقدر آب میخورد؟ یک شب سه میلیون و 550 هزار تومان، در سوئیت رو به غروب. این پول احتمالا معادل دو ماه حقوق خیلی از تحصیل کردههایاین مملکت است؛ ولی کسانی هستند که این پول را برای یک شب اقامتشان در کیش میپردازند. هتل«ترنج کیش» هنوز مدتی زیادی از افتتاح آن نگذشته اما در همین مدت کوتاه توجه اقشار متمول و شخصیتهایی مشهور قرار گرفته .
از رئیس جمهور گرفته تا خیلی از خوانندهها و بازیگرها به این قیمتههای نجومی هر شب پُر میشود؟ مگر ما چقدر آدم ثروتمند داریم؟ پُرس و جوی ما از عوامل هتل به اینجا رسید که در این مقطع از سال که هر شب ظرفیت هتل تکمیل است و در اوج تابستان و گرما هم کمتر پیش میآید اتاقی خالی بماند. مثل اینکه واقعا پولدار زیاد داریم.
این هتل چه ویژگی خاصی دارد؟
هتل ترنج کیش اولین هتل دریایی ایران است. یعنی 100 اتاق روی آب قرار دارند و با یک اسکله چوبی به هم متصل هستند. در داخل اتاق میتوانید از کف شیشه ای داخل دریا را ببینید. اگر تا اینجا قیمت نجومی هتل برایتان قانع کننده نبود باید بدانیدکه ترانسفرCIP وVIP این هتل هم روی باند فرودگاه به استقبالتان میآید و در هنگام خداحافظی هم بدرقهتان میکند.
اگر باز هم قانع شدید احتمالا رستوران ایتالیایی، رستوران روی آب و بوفه آزاد صبحانه و ناهار آن فرقی در نظرتان ایجاد نمیکند. مشتریان این هتل بیشتر افراد متمول و پولدار هستند که لابد شبی دو تا سه میلیون تومان برایشان خُرد است. تصاویر زیادی هم از حضور هنرمندان در این هتل تا حالا منتشر شده. از داریوش مهرجویی و رضا عطاران گرفته تا شهرام ناظری و علی زندوکیلی. البته خیلی از این بازیگران به دعوت منطقه آزاد کیش و در جریان برگزاری جشنورهای مختلف در این هتل اسکان داده میشوند. هر چند همین دو سه هفته پیش نوید محمدزاده با هزینه شخصی به هتل رفته بود و سیروان خسروی هم وقتی برای برگزاری کنسرت به جزیره کیش سفر میکند مشتری پرو پا قرص«ترنج» است. بعضی مقامات ارشد کشورمثل رئیس جمهور هم از هتل بازدید کردهاند. گاهی اتاقهای این هتل را توریستای خارجی از کشورهای اروپایی، کاندا و آمریکا رزرو میکنند.
همین رفت و آمد ستارهها و چهرههای سرشناس عملا تبدیل به برگ برده تبلیغاتی برای این هتل شده است.
مالک هتل کیست؟
مالکیت هتل خصوصی است و علی صدوق به عنوان سر مایه گذار این پروژه معرفی شده است اما شنیده میشود او دو شریک دیگر به نامهای صرافان و نوروزی هم میدارد. شرکت یکتا نگین کیش که کار تاسیس این هتل را همان زمان با مدیریت علی صدوق ساخت این هتل را آغاز کرده است. قبلتر گفته شده برای ساخت فاز اول این هتل 40 میلیارد تومان هزینه شده و فاز دوم آن در دست احداث است؟
چرا سفر کیش گرانتر از ترکیه است؟
رئیس جامعه تور گردانان دیروز در گفت و گویی با خبرگزاری تنسیم به این پرسش پاسخ داد کخ چرا سفر به جریزه کیش گرانتر از سفر ترکیه تمام میشود؟ البته نه فقط کیش بلکه خیلی از مقاصد گردشگری دیگر داخلی هم همین وضعیت را دارند.
به همین دلیل هم هست که گرایش به سفرهای خارجی در سالای اخیر افزایش یافته. ابراهیم پورفرج مهمترین دلیل این مسئله را رقابتی نبودن فضای گردشگری داخلی میداند. او در این زمینه گفته:«راهکار بستر سازی برای سفر ارزان،رقابتی کردن خدمات و هزینه سفر است. گرانی سفر در ایران چند عامل تعیین کننده در حوزه هزینهها دارد از جمله پذیرایی، حمل ونقل،اقامت و ورودیها، مثلاً رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی، یکباره حق ورودی به ایران را 50 درصد بالا برد که این روی سفر گردشگرخارجی به صورت مستقیم و به صورت غیر مستقیم روی مردم خودمان تاثیر دارد و مشورت ما را نیز گوش نکردند.»
ریس جامعه تور گردانان کشور توضیح داده:«بنابراین همه این عوامل در کنار هم باعث گرانی سفر در ایران هزار تومان بود ولی الان همان اتاق برای یک شب اقامت در هتل به 850 هزار تومان افزایش یافته است، بالاخره اگر گران ادامه داده:«این گرانی سفر باعث میشود، بالاخره اگر گران هم میشود و تورم وجود دارد چند درصد؟!»
پور فرج ادامه داده:«این گرانی سفر باعث دو مشکل میشود، اول اینکه مردم دیگر سفر داخلی کم میروند و یا حداقل در هتلها اقامت نخواهندکرد، دوم هم اینکه مردم تشویق میشوند به سفرهای خارجی بروند، مثلاً همین الان برای اقامت 4 تا5 شب اقامت در ترکیه حدود یک میلیون و نیم میگیرند، ولی با همین هزینه در کشورخودمان، مسافر نمیتواند در سفر به برخی شهرها مانند کیش و مشهد در هتل 4 ستاره اقامت کند.»
رئیس جامعه تور گردانان گفته:«بنابراین این بخشنامه و آییننامه این گرانی سفر را نمیتوانید بگیرید و باید زیر ساختهای سفر فراهم شود، مثلاً در اصفهان یک و دو هتل 5 ستاره وجود دارد و دیگر مسافر حق انتخاب نداردو اگر هزینه اقامت گران اعلام شود مسافر حق انتخاب ندارد، بر این اساس مهمترین کار در این حوزه برای ارزانی سفر این است که ارائه خدمات و هزینههای سفر در ایران رقابتی شود.»
نوع اتاق | ظرفیت | قیمت هرشب |
اتاق دو تخته | 2 | یک میلیون و 300هزار تومان |
اتاق دو تخته رو به دریا | 2 | یک میلیون و700هزارتومان |
اتاق دو تخته رو به غروب | 2 | یک میلیون و 900هزار تومان |
سوئیت رویال ترنج | 2 | یک میلیون و65 هزار تومان |
سوئیت رویال رو به دریا | 2 | یک میلیون و950 هزار تومان |
سوئیت رویال رو به غروب | 2 | دومیلیون و 150هزار تومان |
سوئیت امپریال | 2 | 3میلیون و 550 هزار تومان |
سرویس اضافه | 4 | 250 هزار تومان |
برترین ها: برای بسیاری از مردم، شروع زمستان به معنای شروع فرصتی برای سفر به دل کوهستان است.
کوهستانهای زیادی در سراسر جهان وجود دارد، اما برخی از آنها که دارای امکانات اسکی هستند، به دلیل زمین منحصر به فرد و امکانات رفاهی لوکسی که دارند به عنوان مناطق کوهستانی خاص شناخته می شوند.
ما در این مقاله فهرستی از 18 محل ایجاد شده برای اسکی را ارائه می کنیم که پاتوق افراد مشهور، اعضای خانواده های سلطنتی و تاجران بزرگ هستند.
از باشگاه منحصر به فرد "سنگ زرد" در بیگ اسکای مونتانا، تا کلبه های ییلاقی شیک زرمات سوئیس؛ همگی مناطقی کوهستانی هستند که افراد ثروتمند و مشهور به اسکی در آنها علاقه مندند.
حوض مهتاب (Moonlight Basin) – بیگ اسکای، مونتانا
این منطقه در ارتفاعات بیگ اسکای ایالت مونتانا واقع شده است. امکانات آن شامل چشمه آب گرم، مرکز تناسب اندام، و استخر است و یک زمین گلف، مسیر پیاده روی، دریاچه های کوهستانی و
رودخانه های شفاف و زلال در کنار این کلبه دیده می شوند.
باشگاه دیگری که در منطقه بیگ اسکای واقع شده و فقط برای اعضای خود پذیرش دارد، باشگاه اسپانیایی قله کوه است. زمین های اسکی و گلف مساحت بسیار زیادی دارند. گردشگران می توانند از دسترسی مستقیم به دامنه های زیبا و شرکت در مسابقات گلف لذت ببرند.
این باشگاه درست در شمال پارک ملی سنگ زرد (یلوستون) قرار گرفته و افرادی مانند بیل گیتس و یکی از فیلم سازان هالیوود، پیتر چرنین، عضو آن هستند.
تلوراید کلورادو به دلیل مناظر بی بدیلش در کوههای راکی و زمین های اسکی فوق العاده اش شناخته شده است. این باشگاه در ترکیب با جشنواره های فیلم و موسیقی که در آن برگزار می شود، فروشگاههای شاهانه و رستوران های روستایی اش، به یکی از مقصدهای افراد مشهوری مانند تام کروز و اپرا برای گذراندن تعطیلات تبدیل شده است.
یکی از مشهورترین استراحت گاه های جهان، سنت موریتس سوئیس است که دارای فضایی شیک است. شما در این استراحتگاه بوتیک های مربوط به طراحان مختلف، مناظر خیره کننده و چندین رویداد سرگرم کننده، مانند جام جهانی اسنوپولو را در کنار هم خواهید دید.
مهمانان می توانند از اقامت در هتل لوکس کالم (Kulm) لذت ببرند. این هتل از اولین دوره برگزاری اسکی زمستانی آلپ در سال 1864 کار خود را آغاز کرده است. امکانات این استراحتگاه شامل یک زمین گلف واقع در چشم انداز کوهستانی و اتاق هایی با بالکن های مشرف به دریاچه سنت موریتس می شود.
دره گوزن، در پارک سیتی ایالت یوتا واقع شده و به لطف دامنه های بکر و رویدادهای پرشماری که در آن برگزار می شود، و یکی از آنها جشنواره فیلم ساندنس است، در میان بزرگان از محبوبیت خاصی برخوردار است.
دره گوزن، با دریافت جایزه اسکی جهان در سال 2014، به عنوان "بهترین هتل دارای پیست اسکی جهان" انتخاب شد. لژ استین اریکسون این هتل، دارای 180 اتاق و یک چشمه آب گرم لوکس بوده که در نزدیکی دامنه های کوهستان واقع شده است.
زرمات، مناظر خیره کننده ای از کوهستان های مشهور ماترهون را به چشم می رساند و تعداد زیادی امکانات رفاهی لوکس را در خود جای داده که همه آنها در کنار هم این مکان را به بهترین انتخاب برای گردشگران مشهور و ثروتمندی مانند فیل کالینز و رابی ویلیامز تبدیل کرده است.
می توانید در یک تور اسکی بسیار لذت بخش شرکت کنید و پیش از رسیدن به کلبه ییلاقی واقع در قله زرمات، از خوراکی های خوش طعم آشپزخانه بچشید.
این منطقه یکی از مشهورترین مجتمع های اسکی اروپاست. در این مجتمع، خیابان های سنگ فرش شده با هتل های لوکس، رستوران های پرستاره و واگن های مخصوص حمل اسب منتظر شما هستند.
هتل آلپاگا برای گردشگرانی که به دنبال اقامتگاههای لوکس هستند، بسیار ایده آل است. این هتل در منطقه کوهستانی و در فاصله نزدیکی تا بالابر های اسکی واقع شده است.
اگر می خواهید در مرتفع ترین منطقه مخصوص اسکی ایالات متحده اقامت داشته باشید، اقامتگاه کوهستانی جکسون هول را به شما پیشنهاد می کنیم.
اقامتگاههای چهار فصل این مجموعه، چیزی بیش از چشمه های آبگرم بکر و سوئیت های مجلل در اختیار شما می گذارند. در این منطقه، مسافران می توانند خیلی چیزهای دیگر، از هلی اسکی گرفته تا شکار در طبیعت، را تجربه کنند.
اقامتگاه مشهور کلسترس که در منطقه گراباندن سوئیس واقع شده ، ترکیبی جذاب از یک تفرجگاه کوهستانی مشهور و یک روستای بکر است. این منطقه بیشتر به دلیل اقامتگاههایی که برای خانواده ها تهیه شده مشهور است، اما خانه ها و غرفه های اجاره ای لوکسی هم دارد که مشتریان خاص خودشان را دارند؛ از جمله پرنس چارلز.
منطقه اسپن کلورادو دارای چهار کوهستان مختلف است که برای اسکی بسیار مناسب هستند و فضاهایی برای اسکی در فضای بسته و باز در آن ساخته شده است. بازدیدکنندگان می توانند در کل منطقه اسکی کنند یا سوار بالن شوند و از مناظر باورنکردنی لذت ببرند.
اقامتگاه لیتل نل مشهورترین اقامتگاه این منطقه است که افراد برجسته ای در آن اقامت می کنند و پیش از آنکه استفاده از امکانات اسکی برای عموم آزاد شود، آنها دسترسی انحصاری به این امکانات خواهند داشت. همچنین می توانند با تیم گشت اسکی به صورت اختصاصی در منطقه گردش کنند.
لخ اند زورس را یکی از بهترین پیست های اسکی در اتریش می دانند. این منطقه به لطف زمین های اسکی گسترده، بارش برف بسیار زیاد و امکانات کوهستانی پیشرفته اش توانسته توجه افراد مشهور و خانواده های سلطنتی را به خود جلب کند.
گفته شده که مشاهیر زیادی، از پرنسس کارولین از موناکو گرفته تا تینا ترنر، برای گذراندن تعطیلات به آنجا می روند.
پیست اسکی فوق العاده زیبای ویسلر، یکی از مقاصد افراد مشهور و برجسته است.
گفته شده که هایدی کلوم، هیو جکمن و تام کروز، از مشتریان ثابت این سرزمین شگفت انگیز در کانادا هستند. این تفرجگاه، میزبان رویدادهایی مانند جشنواره فیلم ویسلر در ماه دسامبر بوده و انواع چشمه های آب گرم، فروشگاهها و کافه ها را در خود جای داده است.
در منطقه سان ولی آیداهو، کلبه های لوکسی در پای دامنه های برفی کوهستان خواهید یافت که در سراسر زمستان، بالابرهایی از نزدیکی آنها اسکی بازان را جابجا می کنند و چندین رستوران دارد که غذاهای بسیار لذیذی سرو می کنند.
این تفرجگاه، یکی از قدیمی ترین پیست های اسکی آمریکا – پیست سان ولی – را در خود جای داده است که در سال 1936 افتتاح شده و در طی این سال ها میزبان افرادی مانند کلینت ایستوود، مرلین مونرو و ارنست همینگوی بوده است.
باشگاه هرمیتاژ، منطقه ای به مساحت 1400 جریب است که در وست داور اند ویلمینگتون ایالت ورمونت واقع شده و یک باشگاه اسکی است که فقط برای اعضای خود پذیرش دارد. این باشگاه دارای امکانات رفاهی لوکسی بوده و هر چهار فصل سال به فعالیت خود ادامه می دهد.
امکانات رفاهی این باشگاه شامل خانه های شخصی و آپارتمانهای مجلل می شود. اعضا می توانند با هواپیمای شخصی خود به فرودگاه دیرفیلد ولی پرواز کنند و سپس از بازی گلف در زمین بازی 18 حفره ای دزموند مورهد یا گشت و گذار شبانه در مناطق برفی لذت ببرند.
مجموعه ای از بوتیک ها، گالری های هنری و رستوران های با کیفیت در بیور کریک کلورادو منتظر هستند تا میزبان مسافرانی باشند که به دنبال یک تجربه بی نظیر برای گذراندن زمستان هستند.
هتل ها و آپارتمان های لوکسی برای اجاره در این منطقه ساخته شده اند، اما بسیاری از مهمانان ترجیح می دهند در کابین های تراپر اقامت کنند. در این کابین ها می توانید از آشپز خصوصی خود بخواهید صبحانه و شام لذیذی برای شما طبخ کند. پله برقی هایی که در این منطقه تعبیه شده اند، مهمانان را مستقیما به دامنه کوه می برند و به این ترتیب در طول روز به راحت ترین شکل ممکن افراد را جابجا می کنند.
وربیر، در ایالت وله سوئیس واقع شده و یک روستای بسیار شیک با رستوران های میشلین ، یک پیست اسکی در سطح جهانی و مکانی برای شب زنده داری های پر سرو صدا دارد.
پیست های چالش برانگیز آن باعث شده این مکان برای افرادی که به دنبال هیجان هستند، مکانی بسیار مناسب باشد.
کورچه ول، دارای چندین روستای پر رفت و آمد مجزا است که شامل روستای فوق العاده لوکس می باشد. این روستاها با بالابر ها، پیست ها و جاده هایی به هم متصل شده اند که دارای مناظر چشم نواز جنگلی و آرام هستند.