جام جم سرا به نقل از شهروند: دوهزار و ٢٠٠نفر با نفسهای بریده روی زمینهای آلوده، ذرت و یونجه میکارند و زمینِ زیر پایشان و روزگارشان، سیاه مثل آبیِ آسمانی که هیچ پیدا نیست. ٢٠ کیلومتری جاده اراک به شازند در همسایگی مشعلهایی که سر به آسمان دارند، زمینهای ٦٧٠ خانوار بوی مرگ میدهد، یونجه و ذرتشان هم.
از پالایشگاه شازند که بگذری سه مشعل بلند، آسمان را روشن کردهاند و زمین را سیاه. هوا برای نفس کشیدن سنگین است و در این بیهوایی آدمهای ساده روستا یک صبح دیگر را آغاز کردهاند؛ یک روز دیگر را زیر آسمانِ «کَزاز»؛ یکی از دهها روستای استان مرکزی که حالا دیگر سالهاست، روزها و شبهایش در محاصره صنایع بزرگ میگذرد. مشعلهای گازی و دودکشهایی که مرگ در هوا میپراکنند از هر سو در کزاز پیداست؛ «پالایشگاه نفت» و «نیروگاه حرارتی» از شمال شرق و «پتروشیمی شازند» از شمال. صنایعی که برای ساکنان این گوشه پرت برای روستاییان کزاز رونق نیاوردهاند، کسب و کار و حالِ خوش نیاوردهاند خاک و هوای آلوده، بچههای نارس، بچههای مرده، مادران مریض آوردهاند.
کزاز با «محمد جواد» شروع میشود؛ نشسته روی اولین پله یک خانه روستایی با دستهای کوچکِ لاغر، صورتی نارس و قلبی که دو سوراخ دارد: «چهار سالش است. رفته توی پنجسال اما همینطور کوچولو مانده. ماهی یکبار میبریمش تهران یکمیلیون تومان خرجش میشود. دکترها میگویند ریهاش مشکل دارد و قلبش هم سوراخ است. پسر بزرگترم سالم است اما این یکی اینجور شده. یکی از چشمانش نمیبیند و بیناییاش در حد روشنایی و تاریکی است. خیلی آزمایش گرفتند اما دکترها که چیزی نمیگویند. پرسیدند کجا زندگی میکنید گفتیم کنار پالایشگاه، گفتند از هواست. گفتهاند خوب هم نمیشود. چند ماه پیش قلبش را عمل کردیم اما همینجور کوچولو مانده. صورتش هم اینجور شده. کزاز بچه اینطوری زیاد است، کارِ یکی نیست خیلی از بچهها مریضند و اینطوری به دنیا آمدند».
«معصومه»، مادرِ محمدجواد است و یکی در میان حرفهایش، نگاهش روی صورت غیرعادی پسرش، روی جثه کوچک محمدجواد ثابت میماند و میگوید: «همینجور کوچولو مانده، صورتش هم که اینجور.»
خانه «معصومه» یکی از صدها خانهای است که شانه به شانه صنایع بزرگ نفس میکشند؛ اواخر دهه ٦٠ همان سالهایی که جنگ تمام شد و سازندگی شروع شد صنایع جدید یکییکی آمدند تا اراک بزرگترین شهر صنعتی ایران شود و روستاهایش همسایه با صنایعی که هر کدام در نوع خود از بزرگترین صنایع ایران هستند و بخشی از چرخ اقتصاد و توسعه کشور در آنها میچرخد اما پس از گذشت سالها بسیاری از آنها هنوز نتوانسته اند میزان آلایندگی و غبار مسمومی که به هوا می فرستند را مطابق استانداردها کاهش دهند و این گونه است که نه فقط در کزاز که سایه سنگین آلایندههایشان بالای سر اراک و همه روستاهایش هست. روستاهایی که حالا خیلی از آنها خالی از سکنه شدند و خیلیهای دیگر با آدمهایی مریض، با زمینهایی سیاه همان جایی که بودند ماندهاند اما دیگر زندگی روستایی در آنها رونقی ندارد. در همسایگی همین خانههاست که روزانه ١٦میلیون لیتر بنزین و ١٢میلیون لیتر گازوئیل در پالایشگاه شازند تولید میشود و همینجاست که نیروگاه حرارتی با ظرفیت تولید ۱۳۰۰ مگاوات و ۴ واحد بخار ۳۲۵ مگاواتی فعالیت میکند و صنایع بزرگ آنچنان تنگاتنگ به کزاز چسبیدهاند که پنجره همه خانههایش رو به همین دودکشها و رو به همین مشعلها باز میشود.
پشت این پنجرهها اما درد، نام دیگر مادرانِ کزاز است. نه فقط مادرانی که هوای آلوده بچههای معلول، بچههای مریض و بچههایی با قلبهای سوراخ روی دستشان گذاشته، زنانی هم هستند که مادر شدن حالا برایشان آرزویی سوخته است. آنها بچههای مرده میزایند، بچههایشان در چندماهگی در شکمهایشان میمیرند و کزاز پر است از این زنان.
«مریم»، جوان است آنقدر که پوست صورتش مثل آیینه میدرخشد. در خانهاش را که باز میکند چادر سرمهای گلداری به سر دارد، چند بار بچههایش مردهاند: «سهسال پیش ماه دوم بارداری سونوگرافی که کردیم گفتند پوچ است. پرسیدم یعنی چی؟ گفتند یعنی قلب بچه تشکیل نشده. خیلی آزمایش از من گرفتند. بعد پرسیدند کجا زندگی میکنید؟ گفتیم کزاز. گفتند دلیلش صددرصد ناشی از آلودگی هواست. یکسال پیش دوباره باردار شدم، آزمایشهای فوق تخصصی انجام دادم. همه چیز خوب بود بعد از دو ماه سونوگرافی رفتم گفتند قلب بچه شما خیلی ضعیف است و باید بچه سقط شود باز پرسیدند کجا زندگی میکنید؟ گفتیم کزاز، گفتند تأثیر آلودگی هواست.»
حالا میخواهند خانه روستاییشان را با پردههای توری و پنجرههای سرتاسری بلند و حیاط کوچکی که دارد پشت سر جا بگذارند و بروند جایی که این دودکشها، این مشعل های بلند شاید از دور پیدا باشند و نفسهایشان این طور بریده و کوتاه کوتاه بالا نیاید. بروند اراک... اراک که خودش یکی از آلایندهترین شهرهای ایران است و مریم میداند که وضع اراک هم بهتر از وضع کزاز نیست: «میدانم که الان اراک هم هوایش آلوده است و میگوید آنجا هم سقط زیاد است و بچه ها نمیمانند اما شوهرم میگوید اینجا خیلی نزدیک آلودگی است شاید اراک که باشیم بچه ما بماند.»
تقویم بارداری مادران در هر کجا ٩ ماه اگر هست در کزاز اما دو ماه بیشتر نیست؛ شاید هم هست دو ماه و ١٠ روز، دو ماه و ٢٠ روز و شاید هم سه ماه: «میترسیدم سونوگرافی کنم. اسمش را که میآوردند وحشت میکردم.»
«زهرا»، ٢٨ساله است و یک دختر و یک پسر دارد حالا اما مادر شدن برای سومین بار برای او یعنی کابوس مردهزایی و شنیدن چندباره این جمله که «قلبش ایستاده است»، «مرده است»، «خیلی متاسفیم»، «انشاءا.. بچه بعدی»: «در عرض دوسال دوبار بچهام مرد. قلبش... قلبش درست کار نمیکرد.»
دفعه قبل دو ماه و نیمش بود که دکترها به او گفتند بچهاش در شکمش مرده، قلبش ایستاده. جنین را آزمایش کردند از «زهرا» هم آزمایشهای زیادی گرفتند. چند هفته بعد نتیجه همه این آزمایشها را در پروندهاش نوشتند؛ چند کلمه بیشتر نبود: «آلودگی هوا، آلایندههای صنعتی».
خودش میگوید: «٩ماه بعد دوباره باردار شدم. این بار خیلی رعایت کردم. سه ماه و نیمم بود. وقتی رفتم سونوگرافی دکتر گفت از سهماهگی به بعد بچهات در شکمت مرده... نه درد داشتم نه لکهبینی و نه هیچی. »
«زهرا» را مثل «مریم» موش آزمایشگاهی کردند، آزمایش پشت آزمایش. از خودش، از جنینش و چند هفته بعد باز در پروندهاش نوشتند: «سقط به دلیل آلودگی هوا.»
حالا دیگر نه او و نه خیلی دیگر از زنان روستا جرأت بارداری ندارند از ترس مردهزایی، از ترس بچههای معلول، بچههایی با صورتهای نارس، بچههایی با صورتهای ترسناک. «فاطمه» که بچهاش مرده به دنیا آمده هنوز از یادآوری آن روزها نگاهش نگران میشود، صدایش میلرزد وقتی که میگوید: «بچهام را که به من نشان دادند صورتش شبیه آدمیزاد نبود از دماغ تا زیر چانه حالت لبشکری داشت، صورت وحشتناکی بود که هیچ وقت از خاطرم نمیرود. باور نمیکردم که این بچه من باشد.»
در کزاز پشت دیوار هر خانهای، رد پایی، نشانی و گفتوگویی از بچههایی هست که به دنیا نیامده با قلبهای بیضربان، با قلبهای سوراخ، با قلبهای نارس در بطن مادرانشان، کزاز را ندیده از دنیا رفتهاند و زنان در این خانهها پیش از آنکه پیر شوند از مادر شدن منع میشوند. روی پیشانیهایشان، روی پروندههایشان مُهرِ حاملگی پرخطر میخورد و مادرشدن برایشان میشود آرزو: «دکترها به ما میگویند در روستای شما مادران جوان یعنی آنها که زیر ٢٠سال دارند فقط در زایمان اول میتوانند زایمان سالمی داشته باشند. میگویند ما که سنمان به ٢٥سال رسیده در زایمانهای بعدی مشکل پیدا میکنیم. وقتی میگوییم اهل کزازیم روی پرونده ما مُهرِ حاملگی پرخطر میزنند.»
اینها را «عاطفه» میگوید و حرفهایش را خواهرش ادامه میدهد: «زنان روستا یا بچه مرده به دنیا میآورندیا وقتی میروند برای سونوگرافی میگویند بچه ناقصالخلقه شکل گرفته است و باید بچه را بیندازید چون اگر به دنیا بیاید معلول میشود.»
پسرش کلاس دوم است و شبها در خواب آنقدر سرفه میکند که به حالت خفگی میافتد. دکترها گفتند اگر اینجا بمانند اگر در این هوای آلوده کزاز نفس بکشند این تنگی نفسها، این خفگیهای گاه به گاه، همیشگی میشود. میماند تا آخر عمر... میشود «آسم» و میافتد به جان ریههایش.
بچههای کزاز چه آنها که به دنیا نیامده رفتهاند و چه آنها که زیر مشعلها و دودکشها چشم باز کردهاند پیش از آنکه بزرگ شوند میفهمند که آلودگی هوا و زندگی در چندصدمتری صنایع بزرگ، با آدمها چه میکند. آنها که با ریههای مریض، با قلبهای ضعیف نه میتوانند بچگی کنند و نه میتوانند مثل همه بچهها درس بخوانند: « یک روستا را با این جمعیت که نمیتوانیم از اینجا ببریم، از طرفی کسی نمی تواند بگوید این صنایع تعطیل شوند، حتما راهی برای کاهش آلایندگی اینها هست. انتظار مردم روستا این است که این صنایع ناگهان آلایندهها را در محیط پیرامونی رها نکنند، آلودگی آنها مرتب اندازه گیری شود. روزگارمان سخت شده، بچههایمان، زنهایمان بیمار شدند.خیلی از بچههای روستا که سنشان تقریبا همسن پالایشگاه و این صنایع است یعنی الان ١٤ یا ١٥سال دارند از نظر ضریب هوشی خیلی پایین هستند و مدرسه استثنایی میروند. الان حدود ٣٠ نفرند. آمار بچههای استثنایی روستای ما با آمار کل شهرستان شازند یکی است یعنی تعدادشان به نسبت جمعیت برای روستای ما خیلی بالاست. تا کلاس دوم همینجا مدرسه میروند و بعد مشخص میشود نمیتوانند مثل بقیه بچهها درس بخوانند. دکترها میگویند این بچهها عقبمانده نیستند، کند ذهنند. از کلاس دوم مدرسه، میروند مدرسه استثنایی. هر روز یک مینیبوس میآید و آنها را میبرد شازند.»
نعمتالله طهماسبی، دهیار روستا این حرفها را که میزند نامههایش را، نامههایشان را به آدمهای معروف... به آدمهای مشهور... به «محمود احمدینژاد» وقتی رئیسجمهوری بود به «حدادعادل» وقتی رئیس مجلس بود، به سازمان محیطزیست، به مسئولان پالایشگاه و خیلیهای دیگر بیرون میکشد و روی میز دهیاری روستا میگذارد: «نه... هیچکدام از نامههایمان اثر نکرد. به ما میگویند هوا آلوده نیست و همه چیز در حد استاندارد است! میگویند به شما حق آلایندگی میدهند دیگر اعتراضتان برای چیست؟»
حق آلایندگی یعنی ١٥هزارتومان برای هرکدام از اهالی روستا، ١٥ هزار تومان در ازای نفسهای سوخته، قلبهای مریض، بچههای لاغر بیمار و قلبهای نوزادانی که در شکم مادرشان سوخته است. ١٥هزارتومانهایی که بهعنوان حق آلایندگی به دهیاری کزاز میدهند نه اینکه صرف درمان و پرداخت هزینههای ناشی از عوارض آلایندهها بر سلامت مردم شود که صرف کارهای عمرانی میشود. دهیار روستا میگوید: «میدانیم دست مردم تنگ است اما اجازه نداریم از این پول به آنها وامی برای پرداخت هزینههای درمان بدهیم.»
با همین ١٥ هزارتومانها راهها و خیابانهای روستا آسفالت شده است. مثل شهرهای بزرگ خیابانها را جدول کشیدهاند، جدولها را رنگ کردهاند و در حاشیه خیابانها گل کاشتهاند. حالا این دوهزار و ٢٠٠نفری که در کزاز مرگ را زندگی میکنند پارک دارند، تاب و سرسره و دستگاههای ورزشی مدرن دارند، میدانگاه و آبنما دارند، فضای سبز عمودی دارند اما جان سالم ندارند.
سرخط اطلاعات بیماریهایی که جان مردم کزاز را نشانه رفته در دستان «علیرضا قربانی» است؛ مسئول دفتر بهداشت و عضو شورای روستا که میگوید حال اهالی روستا خوش نیست و درد و مرض، دردِ بیدرمان به جانشان افتاده است: «سرطان در روستا زیاد است، سرطان خون داریم. سقط جنین خیلی داریم. آسم و بیماریهای عصبی هم بین مردم زیاد است. یک نوع سردردی در روستا شایع است که همه مردم دارند. برای همین خیلی مسکن میخورند. نه اینکه آمار نداشته باشیم اما گفتند محرمانه است نباید بگویید. فقط آلودگی هوا که نیست. آلودگی آب هم داریم؛ البته نه آب شرب اما آب کشاورزی ما آلوده است. پسابهای پتروشیمی دقیقا وارد زمینهای کشاورزی کزاز میشود. به خاطر همین هم هست روستا دیگر خاک خوب ندارد.»
خاکِ خوب، خاطره سالهای دور است؛ روزهایی که کزاز ٥٠٠ هکتار باغ داشت، باغهایش سیب و انگور مرغوب داشتند و مردانش در زمینهای سبز، در خاک حاصلخیز خیار و گوجه، سیبزمینی و پیاز و گندم و جو میکاشتند حالا از زمینها یونجههای سیاه میروید، و زمینها... همه از نفس افتادهاند. کشاورزان دیروز حالا با زمینهای سوخته یا کارگر شهرهای دور شدهاند یا راننده ماشین و کشاورزی هم در کزاز حالا نفسهای آخر را میکشد. «حسن» یکی از آنهاست که میگوید: «زمینهایمان دیگر محصول نمیدهد. هم خاک آلوده است و هم حرارت و گرمای مشعلهای پتروشیمی زمینها را سوزانده. قبلا از هر هکتار ٥٠ خروار علوفه برداشت میکردیم الان به ١٥ خروار هم نمیرسد. در هر هکتار ٤ تن لوبیا برداشت میکردیم حالا به یک تن هم نمیرسد. برای مبارزه با آفتزدگی ناشی از آلودگی هوای منطقه، ١٠ نوع سم مصرف میکنیم اما بازهم فایده ندارد. باغها که همه خشک شدند الان اهالی روستا میوه مصرفیشان را هم از بیرون میخرند. یک وقتی در قم محصولاتِ کَزاز را روی هوا میبردند به بهترین قیمت میخریدند الان میگویند محصولات شما آلوده است حتی یونجه ما را نمیخرند... میگویند سیاه است، گاو و گوسفندها را مریض میکند.»
روی زمینهای سوخته کزاز، دو قدم مانده به جهنم، آلودگی نه فقط آدمها که دامها را، گاوها و گوسفندان را هم با خود برده است: «گوسفندها را که میکشیم جگرشان، همان قسمت وسط ریههایشان ما بهش میگوییم «پُفی»، سیاهِ سیاه است. دکترها میگویند دامهایتان بدنشان عفونت دارد. به خاطر آب و هوا و غذای آلودهای که میخورند دیگر سالم نیستند.»
در همجواری کزاز که سالهاست پنجره همه خانههایش رو به هوای بسته است اگرچه مردم میگویند، هر چه درد دارند از این هوای آلوده است اما علی شیرازی زاده، مدیرعامل شرکت پالایش نفت شازند که ٢٥ درصد بنزین کشور را تولید می کند، میگوید که آلاینده های این پالایشگاه آنقدری نیست که مردم نگرانند و خطری برای سلامت آنها ندارد. پیش از این در سال ٩٢ که بحث آلودگی در اراک بالا گرفت و میزان گوگرد هوا به هشت برابر حد مجاز رسید و خیلیها انگشت اتهام را به سمت صنایع شازند نشانه رفتند، مسئولان پالایشگاه نفت شازند، اعلام کردند تولید نفت کوره را برای کاهش آلودگی هوا تا ٨٠ درصد کاهش میدهند و تقریبا متوقف میکنند تا الگویی برای سایر صنایع باشند. حالا شاید با توجه به همین پیشینه و فعالیتهاست که شیرازیزاده میگوید:«در حال حاضر با تولید ١٦ میلیون لیتر بنزین یورو ٤ که در استان مرکزی، تهران و البرز توزیع میشود، توانستهایم بخشی از آلودگی هوا را در شهرهای مختلف کشور کاهش دهیم. درباره میزان آلایندگی این پالایشگاه هم، آلایندگی در حد مجاز و بسیار پایین است.»
حالا پرونده آلایندگی این پالایشگاه روی میز مسئولان دولتی است. ماجرای آلودگی در این بخش از اراک از میانه تابستان امسال جدیتر شده است، آن طور که امیر انصاری، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان مرکزی میگوید، «متاسفانه هرگاه حجم تولیدات پالایشگاه بنا به ضرورت اعلامی از کشور افزایش می یابد بر حجم آلایندگی های آن نیز افزوده میشود. اگر حجم تولیدات پالایشگاه در حد استانداردهای تعریف شده باشد هرگز شاهد افزایش حجم آلایندهها نخواهیم بود. در مرداد امسال افزایش آلاینده های وضعیت خاصی را در اراک ایجاد کرد به طوری که این شرایط اداره کل حفاظت محیط زیست استان مرکزی را مجبور به اعزام کارشناسان واحد آزمایشگاهی به پالایشگاه امام خمینی شازند کرد و کمیته اضطرار در فرمانداری شازند تشکیل شد. وضعیت به گونهای شده بود که همه مراکز درمانی و بهداشتی به حالت آماده باش درآمدند و همه مسابقات ورزشی را هم لغو کردیم. در حال حاضر پروندهای در این رابطه در دادستانی مطرح است و طی مکاتباتی از مسئولان خواستار پاسخگویی در این رابطه شدهایم.»
به گفته رئیس محیط زیست استان مرکزی یکی دیگر از اقداماتی که برای کاهش آلودگی هوا ناشی از صنایع آلاینده مستقر در همسایگی کزاز و روستاهایش انجام شده، تامین گاز برای نیروگاه حرارتی شازند بوده تا این نیروگاه استفاده از مازوت را تعطیل کند.
این روزها اما پرونده صنایع بزرگ شازند و تاثیری که بر آلودگی هوا دارند، هنوز باز است. صنایعی که مدیران آنها میگویند آلودگیشان را کاهش دادهاند و البته این سه یعنی پتروشیمی و پالایشگاه و نیروگاه تنها سه صنعت بزرگ از ٢٤٠٠ شرکت صنعتیای هستند که در اراک، بزرگترین شهر صنعتی ایران فعالیت میکنند. صنایعی که سالهاست سمفونی دودها و آلایندهها در این شهر به راه انداختهاند.
هر چه هست، این روزها؛ یعنی بیست و اندی سال پس از افتتاح صنایعِ بزرگ در همسایگی خانههای کوچک کزاز، حالا آدمهایی از روزگارِ صنعتی شدن به جا ماندهاند که هر کدامشان روایتِ زنده یک جنگند؛ جنگِ صنعت با انسان، جنگِ انسان با سرطان و جنگ بچههای به دنیا نیامده با مرگ. کزاز یعنی دوهزار و٢٠٠نفری که زندگی در چندقدمی پالایشگاه، نیروگاه و پتروشیمی، بچههایشان، باغهایشان و نفسهایشان را از آنها گرفته است.
روزگار مردم کَزاز در این گوشه پرت، در چهاردیواری دردهایشان میگذرد نه فقط با نفسهای سوخته که روزگارِ آنها، زندگیِ آنها و نسلِ آنها سوخته است. (شیده لالمی)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
کُزاز یا تتانوس ( Tetanus) نوعی بیماری عفونی است که به سبب سم باکتری بیهوازی گرممثبت کلوستریدیوم تتانی پدید میآید و به دلیل انقباضهای دردناک دایمی ماهیچههای اسکلتی و حملات مشخص است. باکتری کلوستریدیوم تتانی در گرد و خاک قالی که به وسیله کفش آلوده میشود و مخصوصاً در خاک مزارع و باغچهها و کوچهها و اصطبلها یافت میشود و از طریق زخم به بدن راه مییابد.
به چه علت زدن واکسن کزاز اجباری است؟با دلگرم همراه باشید.
در واقع این واکسن حاوی سموم غیرفعالی است که تنها باعث تحریک و فعال شدن سیستم ایمنی بدن شده و به تولید پادزهر در بدن منتهی میشود.
زمانی که بچه هستید، واکسن کزاز را همراه با یک سری ترکیبات دیگر به شما تزریق میکنند تا در برابر بیماریهایی همچون دیفتری و سیاه سرفه از شما محافظت کند.
علایم اولیه بیماری کزاز ناراحتی و بیخوابی است. به زودی عضلات فک و زبان تشنج پیدا میکند و بیمار قدرت باز کردن دهان را برای حرف زدن نداشته و جویدن غیر ممکن میشود. به دنبال تشنج عضلات فک و زبان، عضلات سر و صورت، گردن، ساعد، دست و پا و بالاخره کمر نیز متشنج میشود. تشنج عضلات صورت سبب پیدایش قیافه خندان به نام لبخند کزازی و تشنج عضلات کمر موجب خمیدگی آن به جلو میشود. این تشنجات دردناک هستند. تب مختصر در حدود ۳۸ درجهاست.
بیماری کزاز از چند روز تا چند هفته طول میکشد و بالاخره تشنج عضلات تنفسی باعث مرگ بیمار میشود. معالجه با سرم ضد کزاز در صورتی مؤثر است که سم میکروب به سلولهای عصبی نرسیده باشد. بعلاوه عضلات قفسه سینه، شکم و پشت نیز ممکن است دچار گرفتگی شوند. گرفتگی شدید عضلات تنفسی منجر به تنفس مشکل برای بیماران میگردد. علائم و نشانههای کزاز در هر زمانی (چند روز تا چند هفته) بعد از صدمه ظاهر میشوند. دوره کمون برای این بیماری بین ۵ روز تا ۱۵هفته میباشد. میانگین دوره نهفتگی ۷ روز میباشد.
پیشگیری از کزاز
اکثر موارد کزاز در افراد غیر ایمن و کسانی که دوز یادآرو کزاز را طی 10 سال گذشته دریافت نکردهاند، رخ میدهد. به منظور حفاظت از بیماری کزاز دو گونه آمادگی ضروری میباشد:تزریق واکسن کزاز طبق برنامه کشوری که یک عامل مصونسازی موثر در بین کودکان و همچنین زنان در سنین حاملگی است. یکی از مهمترین روشهای حفاظت جامعه برعلیه بیماری کزاز ، حفظ سطح ایمنی عمومی ، انجام ایمنسازی عادی پیش از وقوع بلایا و همچنین پاکیزه نمودن اولیه و کافی جراحات و زخمها میباشد، چنانچه در بیماریهایی که دارای جراحات باز میباشند، رعایت سطح کامل ایمنی نگردد، واکسن کزار یک روش پیشگیری موثر بشمار خواهد رفت.
در مورد آمادگی دوم ، آنتیتوکسین کزاز (ایمونوگلوبولین کزاز TIG) باید بطور مجزا و تحت نظر پزشک به بیماران مجروحی که طی 10 سال گذشته واکسن کزاز دریافت نکردهاند، تجویز گردد. افزایش فوق العاده بیماری کزاز معمولا" پس از بروز بلایای طبیعی رخ نمیدهد، بنابراین واکسیناسیون عمومی جامعه بر علیه بیماری کزاز ضروری نبوده و تصور نمیشود که در کاهش بیماری مصدومان موثر باشد. واکسیناسیون عمومی ممکن است در کمپها و اردوگاههای منطقه و جهت تعداد بیشماری از کودکان برعلیه بیماری سرخک ، سیاه سرفه ، و احتمالا" پولیو و دیفتری توصیه میگردد.
نام باکتری عامل بیماری "کلستریدیوم تتانی" است که در خاک، غبار و مدفوع حیوانات یافت می شود.این باکتری از طریق یک بریدگی یا زخم باز به بدن وارد میشود. اغلب این باکتری از طریق زخم سوراخ شده عمیق ناشی از اشیایی تیز مانند چاقو یا ناخن، فرد را آلوده میکند. هنگامی که باکتری وارد زخم تازه عمیق می گردد، اسپورهای باکتری یک سم قدرتمند به نام "تتانواسپاسمین" را تولید می نمایند. این سم بر عملکرد سیستم عصبی اثر می کند و باعث گرفتگی عضلانی شدید (شایع ترین علامت تتانی) می شود.
خیر. در واقع زخمهای خاصی به نام «زخمهای آمادهی کزاز» وجود دارد. اگر دچار یکی از انواع زخمهای زیر شدید حتما باید کزاز بزنید.
چه کسانی بیشتر در معرض خطرند؟
چه زمانی به درمان نیازمندیم ؟
در زخمهای سطحی و تمیز، سابقه واکسیناسیون بیمار بررسی میشود. اگر از آخرین نوبت تزریق واکسن کمتر از 10 سال سپری شده باشد، هیچ اقدامی انجام نمیشود و اگر بیش از 10 سال باشد، واکسن تزریق میشود.در زخمهای عمیق و کثیف، اگر سابقه واکسیناسیون بیش از پنج سال باشد، واکسن تزریق میشود.به افرادی هم سابقه واکسیناسیون کزاز ندارند یا از وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید، هر نوع زخمی (چه سطحی و چه عمیق) که داشته باشند، بدون استثنا واکسن زده میشود.
مراقبتهای بهداشتی برای مصونیت از کزاز
عواقب بیماری کزاز
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علیرغم درمان منجر به مرگ میگردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونتهای تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ میدهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا میشوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند میگردند. پس اگر دوران کودکی واکسن کزاز دریافت نکردهاید به پزشک مراجعه و واکسن نوع بالغین یا Td را تزریق نمائید.
عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی میباشد. درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG میباشد. هر چند ضد سم تنها میتواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز میشوند که در این صورت نیاز به روشهای حمایتی از مجاری هوایی وجود دارد. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتیبیوتیک خوارکی یا تزریقی تجویز کند.
درمان کزاز
درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG می باشد، هر چند که ضد سم تنها می تواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید.پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز، آنتی بیوتیک خوراکی یا تزریقی تجویز کند.همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آینده با کزاز جلوگیری می نماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی می باشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز می شوند که در این صورت شما نیازمند روش های حمایتی از مجاری هوایی می باشید.
در اکثر موارد، بیماری کزاز شدید بوده و علی رغم درمان منجر به مرگ می گردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونت های تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ می دهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا می شوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند می گردند. وجود یک زخم عمیق و کثیف در حالی که شما حداقل در ۵ سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکردهاید و یا وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید. وجود هر گونه زخم در حالی که شما طی ۱۰ سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکردهاید. درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG میباشد.
هر چند ضد سم تنها میتواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتی بیوتیک خوراکی یا تزریقی تجویز کند. همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آتی با کزاز جلوگیری مینماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی میباشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز میشوند که در این صورت شما نیازمند روشهای حمایتی از مجاری هوایی میباشید. درمان معمولا شامل سه حالت زیر است:
آزمونهای تشخیصی میتوانند شامل بررسیهای خونی و کشت در آزمایشگاه باشند.
بستری شدن در یک اتاق تاریک و ساکت. درمان ممکن است شامل استفاده از لولههای تنفسی، تأمین مایعات داخل وریدی و داروها باشد.
جراحی برای برداشتن بافت دچار عفونت
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علیرغم درمان منجر به مرگ میگردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونتهای تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ میدهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا میشوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند میگردند.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
کُزاز یا تتانوس ( Tetanus) نوعی بیماری عفونی است که به سبب سم باکتری بیهوازی گرممثبت کلوستریدیوم تتانی پدید میآید و به دلیل انقباضهای دردناک دایمی ماهیچههای اسکلتی و حملات مشخص است. باکتری کلوستریدیوم تتانی در گرد و خاک قالی که به وسیله کفش آلوده میشود و مخصوصاً در خاک مزارع و باغچهها و کوچهها و اصطبلها یافت میشود و از طریق زخم به بدن راه مییابد.
به چه علت زدن واکسن کزاز اجباری است؟با دلگرم همراه باشید.
در واقع این واکسن حاوی سموم غیرفعالی است که تنها باعث تحریک و فعال شدن سیستم ایمنی بدن شده و به تولید پادزهر در بدن منتهی میشود.
زمانی که بچه هستید، واکسن کزاز را همراه با یک سری ترکیبات دیگر به شما تزریق میکنند تا در برابر بیماریهایی همچون دیفتری و سیاه سرفه از شما محافظت کند.
علایم اولیه بیماری کزاز ناراحتی و بیخوابی است. به زودی عضلات فک و زبان تشنج پیدا میکند و بیمار قدرت باز کردن دهان را برای حرف زدن نداشته و جویدن غیر ممکن میشود. به دنبال تشنج عضلات فک و زبان، عضلات سر و صورت، گردن، ساعد، دست و پا و بالاخره کمر نیز متشنج میشود. تشنج عضلات صورت سبب پیدایش قیافه خندان به نام لبخند کزازی و تشنج عضلات کمر موجب خمیدگی آن به جلو میشود. این تشنجات دردناک هستند. تب مختصر در حدود ۳۸ درجهاست.
بیماری کزاز از چند روز تا چند هفته طول میکشد و بالاخره تشنج عضلات تنفسی باعث مرگ بیمار میشود. معالجه با سرم ضد کزاز در صورتی مؤثر است که سم میکروب به سلولهای عصبی نرسیده باشد. بعلاوه عضلات قفسه سینه، شکم و پشت نیز ممکن است دچار گرفتگی شوند. گرفتگی شدید عضلات تنفسی منجر به تنفس مشکل برای بیماران میگردد. علائم و نشانههای کزاز در هر زمانی (چند روز تا چند هفته) بعد از صدمه ظاهر میشوند. دوره کمون برای این بیماری بین ۵ روز تا ۱۵هفته میباشد. میانگین دوره نهفتگی ۷ روز میباشد.
پیشگیری از کزاز
اکثر موارد کزاز در افراد غیر ایمن و کسانی که دوز یادآرو کزاز را طی 10 سال گذشته دریافت نکردهاند، رخ میدهد. به منظور حفاظت از بیماری کزاز دو گونه آمادگی ضروری میباشد:تزریق واکسن کزاز طبق برنامه کشوری که یک عامل مصونسازی موثر در بین کودکان و همچنین زنان در سنین حاملگی است. یکی از مهمترین روشهای حفاظت جامعه برعلیه بیماری کزاز ، حفظ سطح ایمنی عمومی ، انجام ایمنسازی عادی پیش از وقوع بلایا و همچنین پاکیزه نمودن اولیه و کافی جراحات و زخمها میباشد، چنانچه در بیماریهایی که دارای جراحات باز میباشند، رعایت سطح کامل ایمنی نگردد، واکسن کزار یک روش پیشگیری موثر بشمار خواهد رفت.
در مورد آمادگی دوم ، آنتیتوکسین کزاز (ایمونوگلوبولین کزاز TIG) باید بطور مجزا و تحت نظر پزشک به بیماران مجروحی که طی 10 سال گذشته واکسن کزاز دریافت نکردهاند، تجویز گردد. افزایش فوق العاده بیماری کزاز معمولا" پس از بروز بلایای طبیعی رخ نمیدهد، بنابراین واکسیناسیون عمومی جامعه بر علیه بیماری کزاز ضروری نبوده و تصور نمیشود که در کاهش بیماری مصدومان موثر باشد. واکسیناسیون عمومی ممکن است در کمپها و اردوگاههای منطقه و جهت تعداد بیشماری از کودکان برعلیه بیماری سرخک ، سیاه سرفه ، و احتمالا" پولیو و دیفتری توصیه میگردد.
نام باکتری عامل بیماری "کلستریدیوم تتانی" است که در خاک، غبار و مدفوع حیوانات یافت می شود.این باکتری از طریق یک بریدگی یا زخم باز به بدن وارد میشود. اغلب این باکتری از طریق زخم سوراخ شده عمیق ناشی از اشیایی تیز مانند چاقو یا ناخن، فرد را آلوده میکند. هنگامی که باکتری وارد زخم تازه عمیق می گردد، اسپورهای باکتری یک سم قدرتمند به نام "تتانواسپاسمین" را تولید می نمایند. این سم بر عملکرد سیستم عصبی اثر می کند و باعث گرفتگی عضلانی شدید (شایع ترین علامت تتانی) می شود.
خیر. در واقع زخمهای خاصی به نام «زخمهای آمادهی کزاز» وجود دارد. اگر دچار یکی از انواع زخمهای زیر شدید حتما باید کزاز بزنید.
چه کسانی بیشتر در معرض خطرند؟
چه زمانی به درمان نیازمندیم ؟
در زخمهای سطحی و تمیز، سابقه واکسیناسیون بیمار بررسی میشود. اگر از آخرین نوبت تزریق واکسن کمتر از 10 سال سپری شده باشد، هیچ اقدامی انجام نمیشود و اگر بیش از 10 سال باشد، واکسن تزریق میشود.در زخمهای عمیق و کثیف، اگر سابقه واکسیناسیون بیش از پنج سال باشد، واکسن تزریق میشود.به افرادی هم سابقه واکسیناسیون کزاز ندارند یا از وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید، هر نوع زخمی (چه سطحی و چه عمیق) که داشته باشند، بدون استثنا واکسن زده میشود.
مراقبتهای بهداشتی برای مصونیت از کزاز
عواقب بیماری کزاز
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علیرغم درمان منجر به مرگ میگردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونتهای تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ میدهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا میشوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند میگردند. پس اگر دوران کودکی واکسن کزاز دریافت نکردهاید به پزشک مراجعه و واکسن نوع بالغین یا Td را تزریق نمائید.
عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی میباشد. درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG میباشد. هر چند ضد سم تنها میتواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز میشوند که در این صورت نیاز به روشهای حمایتی از مجاری هوایی وجود دارد. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتیبیوتیک خوارکی یا تزریقی تجویز کند.
درمان کزاز
درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG می باشد، هر چند که ضد سم تنها می تواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید.پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز، آنتی بیوتیک خوراکی یا تزریقی تجویز کند.همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آینده با کزاز جلوگیری می نماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی می باشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز می شوند که در این صورت شما نیازمند روش های حمایتی از مجاری هوایی می باشید.
در اکثر موارد، بیماری کزاز شدید بوده و علی رغم درمان منجر به مرگ می گردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونت های تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ می دهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا می شوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند می گردند. وجود یک زخم عمیق و کثیف در حالی که شما حداقل در ۵ سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکردهاید و یا وضعیت واکسیناسیون خود مطمئن نیستید. وجود هر گونه زخم در حالی که شما طی ۱۰ سال گذشته دوز یادآور کزاز را دریافت نکردهاید. درمان شامل مصرف یک ضد سم نظیر TIG میباشد.
هر چند ضد سم تنها میتواند سموم غیر متصل به بافت عصبی را خنثی نماید. پزشک ممکن است برای مقابله با باکتری کزاز آنتی بیوتیک خوراکی یا تزریقی تجویز کند. همچنین تجویز واکسن کزاز، از عفونت آتی با کزاز جلوگیری مینماید. عفونت کزاز نیازمند یک دوره طولانی درمان در یک مرکز بهداشتی میباشد. داروهایی جهت آرام بخشی و فلج عضلانی تجویز میشوند که در این صورت شما نیازمند روشهای حمایتی از مجاری هوایی میباشید. درمان معمولا شامل سه حالت زیر است:
آزمونهای تشخیصی میتوانند شامل بررسیهای خونی و کشت در آزمایشگاه باشند.
بستری شدن در یک اتاق تاریک و ساکت. درمان ممکن است شامل استفاده از لولههای تنفسی، تأمین مایعات داخل وریدی و داروها باشد.
جراحی برای برداشتن بافت دچار عفونت
اکثر موارد بیماری کزاز شدید بوده و علیرغم درمان منجر به مرگ میگردد. مرگ اغلب در اثر انقباض مجاری هوایی، عفونتهای تنفسی و اختلال در سیستم عصبی خودکار رخ میدهد. سیستم عصبی خودکار قسمتی از سیستم عصبی است که کنترل عضلات قلبی، عضلات غیر ارادی و غدد را بر عهده دارد. بیماران بهبود یافته از کزاز گاهی به مشکلات روانی مبتلا میشوند و به مشاوره روانپزشکی نیازمند میگردند.
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی