اختلال یادگیری به معنی نارسایی در یک یا چند فرایند روانشناختی در زمینه فهمیدن و به کار بردن زبان اعم از کلامی یا نوشتاری است که به صورت نارسایی در زمینه گوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن،هجی کردن یا خواندن، نوشتن و حساب کردن بروز میکند.
بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی، قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است، هوش کم و بیش عادی دارند، به خوبی حرف می زنند و مانند سایر کودکان بازی می کنند، مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می کنند، در خانه نیز خود یاری های لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنها می سپارند، به خوبی انجام می دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن زمانی که به مدرسه میروند و میخواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی میشوند. این کودکان به تدریج درمییابند که سایر کودکان از نظر وضع درسی بهتر از آنها هستند و احساس حقارت را تجربه میکنند و کم کم بیزاری از درس و مدرسه در آنها به وجود میآید. والدین آنها که اغلب از دلایل ناتوانی یادگیری آنها بی خبر هستند، مشکل را بیشتر میکنند و با فشارهایی که به کودک وارد میآورند، دشواری را چند برابر می کنند.
بدیهی است این کودکان در مراجعه به هر متخصصی، مشکلی تازه در خود مییابند. هر متخصص مشکل آنها را از دریچه چشم خود نگریسته و تنها بعدی از ابعاد پیچیده آن را زیر ذره بین تخصص خویش قرار میدهد. گفتنی است که در این میان، امر اساسی توجه به این نکته است که در این گونه موارد، ضرورتاً باید به جای تشخیصهای انفرادی، از شیوه نظام چند رشتهای سود جست که در آن معمولاً مجموعهای از تجربیات و تخصصها توأمان مورد استفاده قرار میگیرد. بدین معنی که با همگام شدن عدهای از متخصصان و یک سو و یک جهت شدن تلاش های مختلفی که از طرف صاحبان فن و تجربه صورت میگیرد، راهی برای تحلیل، تشخیص و درمان اساسی مسائل یادگیری گشوده می شود.
اصطلاح نارسایی در یادگیری به وسیله روانشناسان و متخصصین تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار میگیرد؛ در حالی که متخصصان پزشکی اختلال یادگیری را ترجیح می دهند. مثلاً بر طبق تعریف انجمن روان پزشکان آمریکا (1994) اختلال زمانی روی میدهد که پیشرفت درسی فرد بر اساس آزمونهای استاندارد فردی در خواندن، حساب کردن، نوشتن یا بیان به طور چشمگیری پایین تر از سطح مورد انتظار سنی، درسی، و یا هوشی وی باشد. اگر چه تلاش فراوانی برای یافتن یک تعریف جامع در زمینه اختلالات یادگیری انجام گرفته است، هنوز تعریف کاملی که مورد قبول همگان باشد وجود ندارد. شاید یکی از دلایل عمده آن این باشد که در بکار بردن اجزای اختلالات یادگیری هنوز ثبات چندانی وجود ندارد. بعضی سعی میکنند آنها را از همدیگر مجزا نمایند در حالی که بعضی دیگر نارسایی در یادگیری را به عنوان یک اصطلاح کلی مورد استفاده قرار میدهند که شامل تمام موارد یادگیری است و بعضی در این زمینه اظهار نظر قاطعی نمیکنند. از طرف دیگر تعاریف، بسته به این که نارسایی در چه حوزه ای تعریف می شود نیز تا اندازه ای فرق می کنند.
کمیته بین نهادی نارساییهای یادگیری (1987) که نمایندگی 12 نهاد در بخش خدماتی، بهداشتی و انسانی و بخش آموزش و پرورش را دارد جنبه های زیر را در تعریف خود از نارسایی ویژه در یادگیری مورد تأکید قرار می دهد:
کودکان با مشکل اختلال یادگیری گروه ناهمگنی را تشکیل میدهند که ویژگیهای بسیار متفاوتی دارند . اما باید در نظر داشت که همه کودکان با نارسایی در یادگیری ممکن است تمام این ویژگی ها را نداشته باشند و در عوض بعضی از افرادی که نارسایی ویژه در یادگیری ندارند ممکن است بعضی از این ویژگیها را داشته باشند. از این جهت که هر کودکی دارای ویژگی های منحصر به فرد برای خود میباشد ممکن است فقط بعضی از این ویژگیها در او وجود داشته باشد. افزون بر این بعضی از ویژگیهایی که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد متناسب با سن و سطح رشدی هر کودک معین است که در صورت ادامه میتواند مشخصه این کودکان در نظر گرفته شود. علیرغم این ناهمگنی اغلب مشکلات کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری با همدیگر همانندی دارد و این ویژگیها را نمیتوان به راحتی از همدیگر تفکیک کرد. زیرا گاهی ممکن است رفتارهایی در رابطه با چندین ویژگی بطور همزمان مشاهده شود. از طرف دیگر داشتن مشکل در یک جنبه ممکن است جنبه های دیگر را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد. مثلاً داشتن مشکلات درک مطلب، در زمینه زبان بیانی فرد نیز مشکلاتی ایجاد میکند. بنابراین ارزیابی این کودکان فراتر از بررسی یک جنبه معین فرد است.
اگر چه نارسایی در درجه اول بر روی جنبه درسی کودکان تأثیر دارد اما باید در نظر داشت که حوزههای دیگر چون حوزههای اجتماعی و شغلی فرد هم به نوعی از آن تأثیر میگیرند و در بسیاری از موارد بر روی بهداشت روانی و عزت نفس اثر منفی میگذارند. افزون بر این مشکلات همایند چون اختلال نقص توجه بیش فعالی، افسردگی، و مشکلات عصبی نیز ممکن است در کنار آن وجود داشته باشد. بنابراین کودک ممکن است بیش فعال، بی توجه و در عین حال ناسازگار باشد. اما برای ساده شدن موضوع می توان این ویژگیها را در گروههای زیر طبقه بندی نمود:
کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری، الگوهای حرکتی متمایزی نسبت به بعضی از کودکان دیگر دارند که به برخی از مهمترین آنها در اینجا اشاره می شود:
این چنین رفتارهایی الزاماً نادرست نیستند بلکه تعداد دفعات آن بیش از اندازه و خارج از تناسب است. گرچه به نظر بعضی گاهی رفتار از نظر کیفی نیز متفاوت، تصادفی و با سازمان یافتگی کمتری است. باید در نظر داشت که گرچه بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری این حالت را از خود نشان میدهند بسیاری از کسانی که نارسایی در یادگیری ندارند نیز ممکن است بیش فعال باشند.
برخلاف کودکان بیش فعال بعضی از کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری وجود دارند که به طور غیر طبیعی فعالیت حرکتی محدودی داشته و بیش از اندازه آرام و بی حال هستند. اما از جهت این که مشکلات رفتاری این گروه کودکان کمتر در مدرسه مورد شناسایی قرار می گیرد بندرت شناخته میشوند و در نتیجه کمتر جزو کودکان با نارسایی در یادگیری به حساب میآیند.
کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری انواع متفاوتی از اشکالات اجتماعی و عاطفی همچون خود پنداره پایین، تحمل کم نسبت به ناکامی، اضطراب، کناره گیری اجتماعی، طرد اجتماعی، اجتناب کردن از کار یا کند بودن در آن از خود نشان میدهند. این کودکان معمولاً در کار کردن و بازی کردن با کودکان دیگر از خود ناتوانی نشان می دهند و بیشتر اوقات در اثر ناکامیهای ناشی از آن، رفتارهای مداخله گری دارند.
اختلالات ادراکی یعنی ناتوانی در شناسایی، تمیز، و تعبیر و تفسیر کردن احساس که میباید با اشکالات مربوط به حواس فرق گذاشته شود. مثلاً یک کودک نابینا چون نمی تواند ببیند ادراک بینایی برایش ایجاد نمیشود اما در مورد اختلالات ادراکی کودک در عین حال که توانایی دیدن را دارد در حوزه های معینی مشکلات ادراکی از خود نشان میدهد. اختلالاتی همچون عدم ایجاد اشکال هندسی، تشخیص متن و زمینه، حروف وارونه و واژگون و مانند آن نشانه اختلال در ادراک بینایی، عدم تشخیص تن صدا و فرق نگذاشتن بین صداهای گوناگون نشانه اختلال در ادراک شنوایی، ناتوانی در شناخت اشیاء معمولی از طریق لمس کردن نشانه اختلال در ادراک لمسی و اشکال در هماهنگی، جهت یابی و تعادل نشانه اختلال در ادراک تعادل است. اما اختلال در ادراک بویایی و چشایی به نظر می رسد کمتر با نارسایی ویژه در یادگیری بستگی داشته باشد.
4- اختلالات نمادسازی
نماد سازی یکی از پیشرفته ترین تواناییهای ذهنی است که در آن مغز ادراکات، حافظه و حالتهای وابسته به آنها را برای بدست آوردن مهارتهای اساسی یادگیری به صورت یکپارچه در میآورد و از آنها یک زنجیره فکری یا فرآیند میسازد.
برای موفق شدن در یادگیری کودک باید توانایی توجه کردن به یک موضوع معین و به همین ترتیب در موقعیت مناسب جدا کردن توجه از یک موضوع و پرداختن به یک موضوع معین دیگر را داشته باشد.
اختلالات حافظه شامل اشکال در جذب، ذخیره سازی و باز شناسی اطلاعات در ارتباط با بینایی، شنوایی یا فرآیندهای دیگر یادگیری است. مشخص شده است که کودکان با نارسایی در یادگیری در باز شناسی، و همچنین یادآوری هم مستقیم و هم وارونه اعداد مشکل دارند. در این زمینه ناتوانی در به تصور در آوردن حروف، کلمات و یا ارقام نشانه اشکال در حافظه دیداری و ناتوانی در به وجود آوردن مجموعه یا ترتیب حروف، کلمات یا ارقام نشانه اشکال در حافظه شنیداری است. افزون بر این حافظه غیر کلامی کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری در رابطه با حافظه کوتاه مدت و دراز مدت نیز اشکالاتی دارند که شامل ضعف در حافظه، دامنه لغت ضعیف و اشکال در درک جملات است.
اختلالات زبانی و گفتاری یکی دیگر از ویژگیهای کودکان با نارسایی در یادگیری است که در حوزههایی همچون بیان شفاهی و درک مطلب شنیداری و مانند آن خود را نشان میدهد و از اشکالات گفتاری مانند اشکالات تلفظی، اشکالات صدایی مانند صدای گرفته و اشکال در روان بودن گفتار مانند لکنت زبان فرق گذاشته میشود. در این زمینه کسانی که نارسایی در زبان و گفتار به طور همزمان دارند احتمال بیشتری برای نارسایی در خواندن ایجاد میشود. تأخیر در زبان یکی از مشکلات رایج این کودکان است و معمولاً در سنینی که کودکان به طور معمول صحبت میکنند ممکن است اصلاً صحبت نکنند یا از زبان محدودی استفاده نمایند. لازم به ذکر است که معمولاً صحبت نکردن در سن 4 سالگی به عنوان تأخیر در زبان در نظر گرفته میشود.
علل احتمالی اختلالات یادگیری چیست؟
نظریات گوناگونی در اینکه چگونه اختلالات یادگیری به وجود می آید ابراز شده است که هر کدام این نظریات سعی کرده اند عوامل گوناگونی را برای آن در نظر بگیرند. منتهی باید در نظر داشت که به ندرت می توان یک عامل واحد را به عنوان ایجاد کننده نارسایی در نظر گرفت بلکه بهتر است گفته شود که پدیده پیچیده ای مانند اختلال یادگیری در اثر تعامل چندین عامل گوناگون به وجود می آید. بعضی از این عوامل به عنوان عامل اصلی نارسایی در نظر گرفته می شوند در حالیکه بعضی دیگر ممکن است عامل تسهیل کننده شرایط باشند و بنابراین هر کودکی باید در تمام زمینه ها مورد ارزیابی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود چه کسانی تحت این عنوان قرار می گیرند. عواملی را که در ایجاد نارسایی ویژه در یادگیری به صورت مستقیم یا به عنوان تسهیل کننده سهم دارند را به صورت زیر طبقه بندی می کند:
محیطهای متفاوتی که کودک با آنها سروکار دارد هر کدام به نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر میگذارند. این محیطها را میتوان به صورت زیر طبقه بندی نمود.
تجربیات محیطی کودک در 5 یا 6 سال اول زندگی تأثیر عمیقی بر روی رشد شناختی و هوشی او دارد و زبان به عنوان یکی از ملزومات عمده بشر، همبستگی نزدیکی با این تجربیات اولیه و مخصوصاً با والدین دارد. والدین نه تنها موقعیت مناسب را برای رشد کودک در زمینههای گوناگون به وجود میآورند، که میتوانند به نوبه خود در اکتساب این زبان مؤثر باشند، بلکه خود آنها الگوی مناسبی نیز برای یادگیری کودک به شمار میروند. بنابراین اساس کارآمدی کودک در زبان، به آن طوری که بعداً در مدرسه از او انتظار خواهد رفت، در خانه بنا نهاده میشود. کودکان با نارسائیهای یادگیری معمولاً از خانوادههایی هستند که فرزندان زیادی دارند. همچنین کودکانی که با یکی از والدین زندگی می کنند موارد بیشتری از مشکلات مانند نرفتن به مدرسه یا نارسایی یادگیری از خود نشان میدهند.
کودکان زمان قابل ملاحظه ای از ساعات بیداری خود را در مدرسه میگذرانند و بنابراین روابط آنها با گروه همسن و کارکنان مدرسه از معلم گرفته تا مدیر و معاون و خدمتگذار و دیگران، تأثیر چشمگیری بر روی تجربیات آنان دارد. از جهت این که کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری مشکلات زیادی در حوزه زبان و رفتار اجتماعی دارند نمیتوانند به راحتی روابط گروهی مناسبی با دیگران بر قرار نمایند و در نتیجه از طرف گروه همسن و معلمان طرد میشوند. افزون بر این در مدرسه برای کوششهای خود کمتر مورد تشویق و تقویت قرار میگیرند و بیشتر از دیگران مورد انتقاد واقع میشوند که به نوبه خود بر روی یادگیری آنان تأثیر می گذارد. معمولاً معلمان در کلاس توجه خود را بر روی چند شاگرد برگزیده و اغلب اوقات آنهایی که از نظر درسی وضعیت خوبی دارند، متمرکز کرده و در نتیجه به شاگردان دیگرتوجه کمتری می کنند به طوری که وقتی کودک با نارساییهای یادگیری به کلاس پنجم یا بالاتر میرسد بودن یا نبودن او در کلاس فرق چندانی نمی کند.
روابط اجتماعی کودک با دوستان و گروههای اجتماعی دیگر نوع رشد اجتماعی، شناختی و عاطفی او را تعیین میکند. اگر این رابطه خوشایند و موفقیت آمیز باشد احساس رضایت و اعتماد به نفس، و اگر ناموفق باشد حالت ملال آوری به وجود میآورد. عدم موفقیت در روابط اجتماعی ممکن است به علت اشکال در ایجاد روابط یا نداشتن مهارت های اجتماعی لازم باشد. معمولاً کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری آگاهی ندارند که هر رفتار معین آنها از طرف دیگران چگونه تلقی میشود و از همساز کردن خود با نقطه نظرهای دیگران ناتوان هستند و چون نیازهای دیگران در نظر گرفته نمیشود احتمال به وجود آمدن روابط مناسب با دیگران کاهش مییابد و در نتیجه همین تجربیات اجتماعی ناخوشایند ممکن است یادگیری آنان را تحت تأثیر قرار دهد. اعتقاد بر این است که همان ویژگی هایی که نارسایی درسی را به وجود می آورد نارسایی های اجتماعی را نیز ایجاد نماید.
در بیان رابطه بین نارساییهای یادگیری و مشکلات عاطفی نظریات متفاوتی وجود دارد. به اعتقاد بعضی، نارساییهای یادگیری در اثر اشکالات عاطفی به وجود میآیند و بنابراین باید از طریق روشهای روان شناختی اعتماد به نفس لازم را در کودکان ایجاد کرد؛ خود پنداره آنان را افزایش داد و علایق آنان را کشف نمود تا نارسایی های یادگیری ناشی از آنها نیز درمان شود. بعضی دیگر معتقد هستند مشکلات عاطفی در اثر نارسایی های یادگیری به وجود می آیند و بنابراین باید با به کار گرفتن روش آموزش مستقیم سعی در از بین بردن نارسایی یادگیری کرد تا عوامل عاطفی نیز به تدریج ضعیف شده از بین بروند.
بعضی از عوامل فیزیکی نیز به گونه ای با نارسایی های یادگیری ارتباط پیدا می کنند و بدین جهت باید اطمینان حاصل شود وجود نارسایی در اثر بودن این عوامل نباشد. عوامل عمدهای که در این زمینه دخالت دارند به قرار زیرند:
بعضی از کودکان به علت داشتن اشکالاتی در مکانیسم شنوایی اطلاعات و آموزش را به خوبی نمیشنوند و در نتیجه در یادگیری آنان اختلالاتی به وجود میآید. مثلاً پژوهشگران پیدا کردند که بعضی از این کودکان در یک پس زمینه صدایی قادر نیستند خوب بشنوند و باید در نظر داشت که در زمینه شنوایی حتی اختلالات بسیار جزئی نیز میتواند یادگیری کودک را تحت تأثیر قرار دهد. زیرا اولاً بر روی ارتباط بر قرار کردن کودک با معلم، گروه همسن و دیگران تأثیر دارد؛ ثانیاً شنوایی لازمهای اساسی برای یادگیری زبان است و اگر کسی در این زمینه اختلال داشته باشد در زمینه یادگیری نیز با اشکال روبرو خواهد شد. پژوهشگران دریافتهاند که وجود اشکال در گوش میانی می تواند اختلالات رشدی و درسی در کودکان ایجاد کند.
توانایی خوب دیدن از موارد لازم برای آموختن مهارتهای یادگیری است و بنابراین اختلال در این توانایی در یادگیری کودکان نارسایی به وجود میآورد. منتهی باید در نظر داشت که این اختلالات به تنهایی نمیتوانند به عنوان عامل اصلی در نظر گرفته شوند. افزون بر این درمان کردن مشکلات دیداری فقط بخش کوچکی از مشکلات خواندن را درمان میکند و نارسایی های زیر بنایی را که عامل بسیاری از نارسایی های یادگیری هستند را از بین نمی برد. گرچه تمرینهای چشمی به صورتی که در درمان بینایی مورد استفاده قرار می گیرند در زمینه نارسایی تأثیر داشته باشد، اما در هر حال معلم باید به نشانه هایی همچون چرخاندن سر، خم کردن سر به جلو، داشتن تنش در کارهایی که نیاز به دیدن از نزدیک دارد، نگاه کردن به دور، مالیدن بیش از اندازه چشم، اجتناب کردن از کار با اشیایی که به چشم نزدیک هستند، حالت نشستن و مانند آن توجه داشته باشد.
تحقیقات اولیه نشان دهنده این است که پسرها بیشتر از دخترها در معرض نارسایی های ویژه قرار میگیرند. در مروری که بر ادبیات تحقیق انجام گرفته است پیدا شده است که حتی زمانی که میزان خطا در این مطالعات به حداقل رسانده شود نیز این تفاوت هنوز وجود دارد. دامنه این تفاوت بین 2 تا 8 برابر است. پژوهشگران نارسایی های یادگیری را 1/84، نابهنجاریهای نوشتاری را 5/56 و اختلال نقص توجه بیش فعالی را 1/39 درصد در پسرها تخمین میزنند. واقعیت این است که مردهای بیشتری با نارساییهای یادگیری وجود دارند که ممکن است به نوعی در ارتباط با کروموزوم جنسی باشد. مثلاً (راتر و همکاران، 2004) پیدا کردهاند که مشکلات خواندن در پسرها بیشتر از دخترهاست. بنابراین جنسیت می تواند به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده نارسایی ویژه در یادگیری در نظر گرفته شود اما تحقیقات نشان می دهند که این تفاوت خیلی چشمگیر نیست.
منبع: مرکز درمانی آریان
در احادیث به خواندن دعای مطالعه برای درس خواندن بسیار تاکید شده است. ذکر دعای هنگام مطالعه باعث افزایش کیفیت یادگیری و قدرت حافظه می شود.
بعضی از عوامل مربوط به هوش و حافظه در اختیار ما نیست و مربوط به عوامل ژنتیکی و وراثتی است. به عبارت دیگر هوش و حافظه و استعداد هر انسانی برآیندی از عوامل متعدد وراثتی و محیطی است که بعضی از این عوامل در اختیار ماست. در یک دورههایی از رشد مثل دوران جنینی و سالهای اولیه زندگی کودک میتوان براساس یک برنامه صحیح تغذیه مادر و همچنین تغذیه کودک و علاوه بر آن غنی کردن محیط رشد کودک با فراهم کردن محرکهای سالم محیطی، حتی بهره هوشی را افزایش داد ولی در دوران جوانی و میان سالی باید بیشتر به این فکر بود که موانع کارآیی هوش را حذف کرد و عوامل شکوفایی و قابلیتها را فراهم نمود. درواقع این روایات و توصیهها و یا دعای مطالعه بیشتر ناظر به همین مسائل است.
این دعای مطالعه را پیغمبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) براى حافظه تعلیم نمود:
« سُبْحانَ مَنْ لا یَعْتَدی عَلی اَهلَ مَمْلَکَتِةِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَاْخُذُ اَهْلَ الْاَرضِ بِاَلْوانِ الْعَذابِ ، سُبْحانَ الرَّؤُفِ الرَّحیمِ ، اللهُمَّ اجْعَلْ لی فی قَلبیْ نُوراً و بَصَرَاً و فَهْماً و عِلْماً ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیئٍ قَدیرٌ »
و نیز ذکر شده است که در وقت مطالعه دعای مطالعه زیر را بخواند:
« اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَکْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِکَ وَانْشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ عُلُومِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
خدایا مرا بیرون آور از تاریکىهاى وهم و به نور فهم گرامىام بدار،خدایا درهاى رحمتت را به روى ما بگشا و خزانههاى علومت را بر ما باز کن به مهربانىات اى مهربانترین مهربانان »
و همچنین نقل است: کسى که مىخواهد حافظهاش زیاد شود مسواک کند و قرآن بخواند (به خصوص آیهالکرسى) و همینطور خوردن مویز در وقت صبحانه توصیه شده است، به خصوص اگر سرخ و تعداد آن بیست و یک دانه باشد، براى تقویت فهم و ذهن و حافظه خوردن حلوا و گوشت نزدیک گردن و عسل و عدس نیز سفارش شده است.
هر روز بعد از نماز صبح پیش از آنکه تکلم کند بگوید: « یا حى یا قیّوم فلا یفوت شیئا علمُه و لایؤده ...»
در کتاب شریف کافى نیز از امام معصوم نقل شده است که از خدا بخواه که عقل تو را قوى بگرداند و از خدا طلب فهم و در; نما.
خواندن این دعای مطالعه هم توصیه میگردد:
« اللهم إنی أعوذ بک أن أضل أو أضل أو أزل أو أزل أو أظلم أو أظلم أو أجهل أو یجهل علی اللهم انفعنی بما علمتنی و علمنی ما ینفعنی و زدنی علما و الحمد لله على کل حال اللهم إنی أعوذ بک من علم لا ینفع و من قلب لا یخشع و من نفس لا تشبع و من دعاء لا یسمع » ؛
خدایا به تو پناه میبرم از این که گمراه کنم و یا گمراه گردم، بلغزانم و یا بلغزم، ستم کنم یا ستم بینم، به نادانی کشانم و یا خود دچار آن گردم. بار خدایا مرا با علمی که به من آموختی سودمند گردان و مرا به علمی رهنمون ساز که مرا سودمند افتد. خدایا بر مراتب علم و آگاهی من بیفزا. سپاس حقیقی در تمام حالات از آن خداوند متعال است. بار خدایا به تو پناه میبرم از علمی که سودمند نیست و از قلبی که خشوع و انعطاف در برابر حق، بدان راه ندارد و از هوسی که سیر و اشباع نمیگردد و از دعایی که اجابت نمیشود.
منابع:
بحارالانوار، ج 1، ص 224 روایت 17
شهید ثانی، منیةالمرید، ص 211
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
در احادیث به خواندن دعای تقویت حافظه تاکید شده است. ذکر دعای تقویت حافظه باعث عدم فراوشی و همچنین تقویت حافظه و بهبود عملکرد مغز میگردد.
عوامل مختلفی در افزایش هوش و حافظه موثر هستند که از میان آنها میتوان به عوامل ژنتیکی و عوامل اکتسابی اشاره کرد. معمولا افراد با توجه به زمینه ارثی که دارند بهره هوشیشان مشخص میشود اما میتوان با داشتن یک تغذیه اصولی و مناسب و همچنین انجام کارهایی که برای تقویت حافظه توصیه شده است مثل انجام ورزشهای ذهنی و یا خواندن دعای تقویت حافظه به تقویت هوش و حافظه پرداخت. اگر بخواهیم تعریفی از حافظه داشته باشیم میتوان گفت که این اصطلاح مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و یادآوری مجدد آنها قادر میسازد، اطلاق میشود. حافظه یکی از اجزای تعیین کننده هوش افراد است.
در روایات آمده است: پنج چیز است که حافظه را زیاد میکند و بلغم را از بین میبرد:
1. مسواک کردن
2. روزه گرفتن
3. قرائت قرآن
4. عسل خوردن
5. کندر جویدن
از پیغمبر اکرم (صلیالله و علیه و آله) است که پنچ چیز حافظه را قوی میگرداند:
1. شیرینی
2. گوشت نزدیک گردن
3. عدس
4. نان سرد
5. خواندن آیةالکرسی
در این باب قرائت دعاهای زیر جهت افزایش و تقویت هوش و حافظه توصیه میگردد:
"اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک یا ارحم الراحمین”؛ خدایا مرا از تاریکیهای وهم و خیال بیرون آور و با نور فهم مرا گرامی دار، پروردگارا درهای رحمتت را بر ما بگشای و گنجینههای دانشات را بر ما بگستران! به رحمتت ای مهربانترین مهربانها”.[1]
"اللهم إنی أعوذ بک أن أضل أو أضل أو أزل أو أزل أو أظلم أو أظلم أو أجهل أو یجهل علی اللهم انفعنی بما علمتنی و علمنی ما ینفعنی و زدنی علما و الحمد لله على کل حال اللهم إنی أعوذ بک من علم لا ینفع و من قلب لا یخشع و من نفس لا تشبع و من دعاء لا یسمع”[6]؛ خدایا به تو پناه میبرم از این که گمراه کنم و یا گمراه گردم، بلغزانم و یا بلغزم، ستم کنم یا ستم بینم، به نادانی کشانم و یا خود دچار آن گردم. بار خدایا مرا با علمی که به من آموختی سودمند گردان و مرا به علمی رهنمون ساز که مرا سودمند افتد. خدایا بر مراتب علم و آگاهی من بیفزا . سپاس حقیقی در تمام حالات از آن خداوند متعال است. بار خدایا به تو پناه میبرم از علمی که سودمند نیست و از قلبی که خشوع و انعطاف در برابر حق، بدان راه ندارد و از هوسی که سیر و اشباع نمیگردد و از دعایی که اجابت نمیشود.[2]
دعای تقویت حافظه که پیغمبر (ص) به امیرالمؤمنین (ع) براى حافظه تعلیم نمود: «سبحان من لایعتدى على اهل مملکته، سبحان من لایأخذ اهل الارض بالوان العذاب، سبحان الرؤوف الرحیم، اللهم اجعل لى فى قلبى نورا و بصرا و فهما و علما انک على کل شىء قدیر».[3]
تذکر: لازم است که بدانیم هوش و حافظه و استعداد هر انسانى برآیندى از عوامل متعدد وراثتى و محیطى است که بعضى از این عوامل از قبیل آنچه در بالا گفته شد در اختیار ما است و بعضى از آنها مانند نقش عوامل ژنتیکى اجداد گذشته از حوزه اختیار انسان خارج است. بنابراین نباید توقع داشت که با انجام کارهاى فوق و خواندن دعای تقویت حافظه که قطعاً مؤثر هستند معجزه ایجاد شود که ناگهان بهره هوشى شخصی از 90 به 130 ارتقاء پیدا کند و اگر این چنین نشد اعتقاد به این توصیههایى که معصومان (ع) کردهاند کم شود.
منابع:
[1]. قمی، شیخ عباس، مفاتیحالجنان
[2]. منیةالمرید، ترجمه، حجتی، سید محمد باقر، آداب تعلیم و تعلم در اسلام
[3]. مفاتیحالجنان، فصل اول از باب اول، تعقیبات نماز
[4]. باقیات الصالحات
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
خوشبختانه راهکارهای ساده فراوانی وجود دارند که می توانند به راحتی در اختیار مغز قرار گیرند و مهارت هایی را سریع تر در اختیار این عضو مهم بدن قرار دهند.
پیش از آنکه به سمت خوردن یک «رِد بول» بروید ابتدا موارد مورد بحث در این نوشته را در نظر داشته باشید. پژوهش ها نشان می دهند که مغز ما برای یادگیری آمادگی بسیاری دارد و این کار را به سرعت نیز انجام می دهد. پس از راهکارهای این نوشته استفاده کرده و قدرت و سرعت یادگیری را در خود تا حدی افزایش دهید.
۱- ۵۰ دقیقه یا کمتر
«اِلِن دان» از دانشگاه ایالتی لوئیزینا می گوید: "برای یادگیری هرچیزی مدت کمتر از نیم ساعت کافی نیست و اگر این کار بیش از ۵۰ دقیقه هم انجام شود، باز هم کارآیی لازم را نخواهد داشت.” تلاش کنید که فواصل یادگیری خود را با ده دقیقه استراحت دادن به مغزتان پس از ۵۰ دقیقه، ادامه دهید.
۲- تکنیک ۸۰/۲۰
این تکنیک که نخستین بار توسط «ویلفردو پارِتو» معرفی شد، به قانون ۸۰/۲۰ شهرت پیدا کرد. پارِتو دریافت که ۸۰ درصد از محصولاتی که در کشور ایتالیا تولید می شوند مربوط به ۲۰ درصد از کشت هایی هستند که در این کشور انجام شده.
امروزه فرد دیگری به نام «تیم فریس» این قانون را تعمیم داده و با رویکرد مدرنی آن را مطرح ساخته. او بر این باور است که ما باید ابتدا آن ۲۰ درصد چیزهای مهمی را بیاموزیم که در واقع ۸۰ درصد از آنچه را که به آن احتیاج داریم را در اختیارمان قرار می دهند.
به عنوان مثال در یادگیری یک زبان جدید، ۲۰ درصد از لغات آن زبان هستند که ۸۰ درصد استفاده روزانه دارند پس به سراغ آنها برویم.
۳- از انجام همزمان چند کار پرهیز کنید
به طور متوسط ۲۵ دقیقه طول می کشد تا پس از پرت شدن حواس، مغز بتواند دوباره به آن موضوع بازگردد که البته این می تواند زمان قابل توجهی هم باشد.
۴- روش یادگیری خود را تغییر دهید
یکی دیگر از راه هایی که باعث تقویت حافظه می شود به یاد آوردن خاطرات و تغییر دادن آنها به صورت اطلاعات جدید است که می تواند نقش بسیار مهمی در بالابردن کارآیی مغز داشته باشد.
در پژوهشی که در دانشگاه «جان هاپکینز» انجام پذیرفت این نتیجه به دست آمد: "اگر روش کمی متفاوت تری در یادگیری چیزی به کار گیرید، در مقایسه با تکرار همان روش های قبلی، آن امر را بیشتر و با سرعت بالاتری یاد خواهید گرفت.”
پس در صدد یافتن راه ها و تکینیک های جدیدتری در یادگیری باشید. به عنوان مثال اگر یک بار از روش استفاده از فلش کارت در آموختن یک زبان جدید استفاده کرده اید، دفعه بعد، از راهکایی چون تقویت شنیداری استفاده کنید. این کار به مغز کمک می کند تا بتواند اطلاعات را بهتر و سریع تر به خاطر آورد.
۵- از افراد با تجربه بیاموزید
«رابرت گرین» نویسنده کتاب «تسلط» به لزوم به کارگیری روش هایی که افراد موفق در آن کار انجام داده اند تاکید داشته و بر این باور است که چنین افرادی می توانند هدایت گران خوبی برای بالابردن سطح مهارت های شما باشند.
در واقع واژه «شاگردی کردن» از زمان قرون وسطی و در میان آهنگران رواج بسیاری داشت. اما در عصر حاضر شما به مدد، یوتوب، اسکایپ و سایر سرویس های خدماتی پیشرفته تر همچون «میکرومنتورها» می توانید از کمک های خوبی برخوردار شوید. نکته جالب هم آن است که افراد با تجربه از رساندن کمک هایی این چنینی استقبال هم می کنند و در این سفر که آنها خود قبلا آن را پیموده اند به خوبی کمک رسانی می کنند.
۶- از روش سنتی یادداشت برداری استفاده کنید
محققان دانشگاه «پرینستون» و «یو سی اِل اِی» دریافته اند که یادداشت دستی برداشتن می تواند باعث بالاتر رفتن توانایی شنیداری هم بشود. همچنین می تواند سبب شود تا مفاهیم مهم تشخیص داده شوند. از طرف دیگر، یاداشت برداشتن از طریق لپ تاپ هم می تواند در به خاطر سپردن نوشته ها بسیار موثر باشد و از پرت شدن حواس هم جلوگیری به عمل آورد.
کاملا آشکار است که آنچه گفته شد به معنای آن است که استفاده از قلم و کاغذ و در کل یادداشت برداری خصوصا از نکات مهم تر می تواند در به خاطر سپردن آنها موثر باشد.
۷- برای یک بازی دراز مدت آماده شوید
برای همه ما احتمالا پیش آمده است که زمانی که وقت کمتری داریم، بی پول تر هستیم، انگیزه کمتری برای یادگیری چیزهای جدید داریم و ممکن است روند یادگیری را در چنین زمان هایی متوقف هم کنیم. «سیث گودی» از این پدیده به «شیب» یاد می کند و آن را به پس از پایان ماه عسل تشبیه می کند.
دانش > فناوری - همشهری آنلاین:
محققان دانشگاه تورنتو به تازگی موفق به طراحی روباتی با توانمندی بیسابقه هوش مصنوعی شدهاند که از قابلیت فوقالعادهای برای یادگیری برخوردار است.
به گزارش مهر، این روبات نه تنها میتواند آنچه که به وی آموخته میشود را یاد بگیرد، بلکه میتواند از آموختههای خود در حدی فراتر از انتظار برای ارتقای دانش و علم استفاده کند.
پرهام اعرابی استاد ایرانی دانشگاه تورنتو و ونزی گو موفق به ابداع الگوریتمی شدهاند که یادگیری از طریق درک دستورات و فرامین انسان را برای روباتها ممکن میکند.
در آزمایش آنها روبات طراحی شده توانست با بررسی تعداد عکس، رنگهای مختلف موهای انسان را درک کند، طول موها را اندازه بگیرد و اقداماتی از این دست را انجام دهد.
توان یادگیری این روبات تا ۱۶۰ درصد بیش از روشهای متعارف آموزشی بوده و از انتظارات مهندسان طراح خود نیز فراتر رفته است.
پرهام اعرابی در این مورد میگوید: روبات با استفاده از الگوریتم ما آموخت که چگونه باید موارد دشوار و مرزی را طبقهبندی کند و توانست بافت موی افراد در عکس را از بافت پسزمینه سر آنها متمایز کند. انگار که معلمی در حال آموزش یک کودک باشد و در نهایت آموختههای کودک از حدی که خود معلوم در ابتدا به وی آموخته فراتر برود.
تا به حال روش مورد استفاده برای آموزش روباتهای هوش مصنوعی مبتنی بر ارائه مجموعهای از دادهها به آنها و درخواست از آنها برای تصمیمگیری بر مبنای پارامترهایی مشخص بوده است.
در روش جدید آموزش الگوریتمها با گفتگو با روبات و تعلیم مستقیم وی انجام شده است. این روش توانمندیهای محصولات مبتنی بر هوش مصنوعی را به شدت ارتقا خواهد داد.