اگر به لوگوی یاهو! دقت کرده باشید دیده اید که یک علامت تعجب! بزرگ جلوی آن نقش بسته است.
فارغ از دلیل و علت این امر ، اگر کمی فلسفی فکر کنیم تاریخچه ۲۲ ساله این شرکت پر از اشتباهات تعجب! برانگیز بوده در عین حال مدیران شرکت هم موقعیت آن را دست کم گرفته و با تعجب! به جایگاه آن می نگریستند و در همین حال تصمیمات تعجب! برانگیزی برای شرکت تحت امرشان می گرفتند! اما هر چه هست می دانیم که برخی تصمیم های مدیران می تواند آینده یک برند را دگرگون سازد.
بنابراین گزارش، ژانویه ۱۹۹۴بود که جری یانگ و دیوید فیلو دو مهندس برق فارغ التحصیل از دانشگاه استنفورد تصمیم گرفتند تا سایتی را برای جستجوی محتوای وب سایت ها با نام “راهنمای جری و دیوید برای شبکهٔ جهانی وب” ایجاد کنند. اما اندک زمانی پس از بهینه سازی و اسقبال بی نظیر از آن بود که نام آن به یاهو تغییر کرد.
در ایران اما خیلی از کاربران رایانه ، اینترنت را با نام یاهو و محصولاتش شناختند تا جایی که اولین گام آن ها برای ورود به دنیای اینترنت ساختن یک اکانت یاهو برای استفاده از خدمات یاهو میل ، یاهو مسنجر و یاهو ۳۶۰ بود. آن زمان که خبری از فیسبوک ، اینستاگرام ، تلگرام ، واتس اپ ، لاین و وایبر نبود ، یاهومسنجر و یاهو ۳۶۰ یکه تازی می کردند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا یاهو نتیجه بازی پیروز را واگذار کرد!؟ جواب روشن است. باید علت آن را تصمیم گیری های اشتباه مدیران این شرکت و عدم نوآوری و روزآمدی در میدان رقابت دانست.
کافی است برخی از این تصمیم های اشتباه را ببینید:
۱۹۹۸: یاهو خرید شرکت گوگل را به قیمت یک میلیون دلار نپذیرفت.
۲۰۰۲: یاهو متوجه اشتباه خود شد و درخواست کرد یاهو را یه مبلغ ۳ میلیارد دلار بخرد اما گوگل پیشنهاد ۵ میلیارد دلار داد و یاهو نپذیرفت.
۲۰۰۸: مایکروسافت قصد کرد تا یاهو را به قیمت ۴۰ میلیارد دلار بخرد اما یاهو قبول نکرد.
۲۰۱۶: ورایزون یاهو را به قیمت تنها ۴٫۶ میلیارد دلار خرید!
ورایزون Verizon Communications سال گذشته AOL را به قیمت ۴٫۴ میلیارد دلار خریداری کرد. ایده اصلی ورایزن از این خریدها، ادغام سیستم تبلیغاتی دو شرکت یاهو و AOL و ایجاد یک غول اینترنتی جدید در کنار فیسبوک و گوگل است.
مدیرعامل شرکت یاهو البته در ماه فوریه سال جاری میلادی پس از خسارتهای میلیاردی موافقت کرده بود که اقدامات لازم را برای فروش این شرکت به جریان اندازد. کارشناسان چندی پیش ارزش یاهو را حدود شش تا هشت میلیارد دلار ارزیابی کرده بودند.
یاهو توسط جری یانگ و دیوید فیلو در ژانویه سال ۱۹۹۴ تأسیس شد و در تاریخ ۱ مارس ۱۹۹۵، بین مردم شناخته شد. در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹، یاهو، کارول بارتز را که مدیر اجرائی سابق دریافت رمز عبور بود، به عنوان مدیر اجرائی و رئیس جدید و عضو هیئت مدیره یاهو منصوب کرد. در روز ۶ سپتامبر ۲۰۱۱، کارول بارتز برکنار شد و تیم مورس به عنوان مدیرعامل موقت شرکت برگزیده شد. در ۴ ژانویه ۲۰۱۲، اسکات تامپسون، رئیس سابق پی پال، مدیر اجرائی ارشد یاهو شد. در ۱۳ می ۲۰۱۲، اسکات تامپسون برکنار شد و راس لوینسون به عنوان مدیرعامل، موقتاً جایگزین او شد و در حال حاضر وی مدیرعامل یاهوست.
به گفتهٔ منابع خبری، در ماه حدود ۷۰۰ میلیون نفر از وب سایت یاهو بازدید میکنند. یاهو خود نیز ادعا میکند در هر ماه در بیش از ۳۰ زبان، بیش از نیم میلیارد نفر مصرفکننده را جذب کرده است.
یاهو با به کار گیری ماریسا مِیر در سال ۲۰۱۲ سعی داشت اوضاع درهم ریخته ی خود را سر و سامانی ببخشد. اما با گذشت چند سال از آغاز فعالیت او در این شرکت، امید ها به آینده ی بهتر این غول نام آشنای اینترنت به نا امیدی بدل شد. در این میان اولین کسی که طبیعتاً در مظن اتهام قرار می گیرد کسی نیست جز ماریسا میر که اقداماتش در این چند سال نه تنها کمکی به بهبود اوضاع یاهو نکرد، بلکه کار را از همیشه برای آن سخت تر کرد. ماریسا میر هم اعتماد به نفس کارکنانش را از بین برد و هم اعتماد به نفس سرمایه گذاران یاهو را.
۱۰ نمونه از بزرگ ترین اشتباهات او در سمت رهبری این شرکت بزرگ را در ادامه خواهید خواند. این ۱۰ مورد به طور قطع از حوزه ی فعالیت میر فراتر می روند و می توانند درس های بزرگی برای همه ی ما در بر داشته باشند.
به نظر می رسید بزرگ ترین دغدغه ی میر درست از زمانی که گوگل را ترک کرد، به جای پرداختن به مشکلات یاهو، ساختن برند شخصی خودش بود. این در حالی است که زمان مناسب برای به رخ کشیدن و دیده شدن او، باید به بعد از موفقتیش در نجات یاهو موکول می شد، نه زمانی که هنوز پیشرفتی در کار حاصل نشده است.
درس اول: برای اینکه بتوانید کاملاً روی کار خود متمرکز باشید باید از حواشی دوری کنید.
اولین تصمیم عمده ی میر در زمینه ی سیاست کاری یاهو، مجبور کردن کارکنان دورکار این شرکت به کار در محل شرکت بود. این اقدام به طور ضمنی این پیام را در بر داشت که آنها مسئول مشکلات یاهو بوده اند. این در حالی است که بسیاری از شرکت های دیگر، با موفقیت از نیرو های دورکار خود بهره می گیرند. سؤال اینجاست که چرا یاهو نمی تواند این کار را بکند؟
درس دوم: وقتی شرکتی با مشکل مواجه می شود، همیشه رهبران آن را در مظن اتهام قرار دهید، نه پیروان آنها را.
میر برای آنکه کارکنان یاهو را به ترک نکردن این شرکت ترغیب کند برای آنها جوایز و تشویق هایی در نظر گرفت تا از این طریق موجبات ماندن آنها را فراهم کند. این کار او باعث ایجاد نارضایتی در میان کسانی شد که به یاهو وفادار مانده بودند و دلیلی شد برای اینکه کارکنان ارشد یاهو به فکر پیدا کردن جای دیگری برای خود باشند.
درس سوم: اگر قرار است برای ماندن کسی به او رشوه بدهید، همان بهتر که در شرکت شما نماند.
میر، ظاهراً در تلاش برای اجتناب از خراب شدن وجهه اش، بر اساس یک سری ارزیابی محرمانه دست به یک مجموعه اخراج پنهانی زد. هیچکس نمی دانست نفر بعدی که قرار است اخراج شود کیست و یا علت این اخراج ها چیست. همین مسئله باعث به وجود آمدن هراسی عظیم، فراگیر و بجا در میان کارکنان این شرکت شد.
درس چهارم: اخراج کارکنان باید مثل جراحی باشد. برش آن عمیق است، اجرای آن سریع انجام می شود، و سپس باید برای بهبود به آن زمان داد.
میر به جای جراحی، کارایی این نوع تعدیل نیرو را با هزاران اخراجی که رقم زد از بین برد. او با اعلام عمومی پایان یافتن این اخراج ها در برابر کل شرکت و سپس نادیده گرفتن عهد خود و شروع دور تازه ای از اخراج کارکنان، اوضاع را از پیش هم بدتر کرد.
درس پنجم: کافی است در مورد اخراج کارکنان دروغ بگویید تا اعتبارتان برای همیشه از بین برود.
ماریسا میر نتوانست بفهمد با سهم عظیم یاهو در علی بابا چه کار کند. بعد از اینکه فهمید چه کار باید بکند، نتوانست بفهمد چطور باید این کار را انجام دهد. نتیجه، برزخی استراتژیک و اقتصادی برای یاهو بود.
درس ششم: تعلل در تصمیم گیری، به مثابه تصمیم گیری برای شکست است.
میر در تلاشی واضح برای تقلید از گوگل، سعی کرد یاهو را در جهات مختلفی پیش براند که تعداد کمی از آنها به نظر معنادار می رسید. در همین حین، تغییرات معناداری مثل بهبود سرویس ایمیل یاهو نیز در این آشفته بازار گم شدند.
درس هفتم: تقلید در کسب و کار، اصیل ترین شکل شکست محسوب می شود.
میر برای اینکه به خودش فرصت نفس کشیدن بدهد پیش بینی کرد «به بار نشستن تلاش ها برای احیای یاهو ۳ تا ۵ سال زمان می برد». این در حالی است که در شرکت های «های تِک» یا فناوری پیشرفته، ۳ سال معادل یک دوره ی کامل زمین شناسی، و ۵ سال تقریباً مدتی برابر با ابدیت محسوب می شود.
درس هشتم: اگر برنامه ای ندارید، آینده را پیش بینی نکنید.
مقاله ای در روزنامه ی تایم حاوی این جملات از سوی یکی از مدیران یاهو بود: «همه ی ما می خواهیم تا جایی که می شود اثرگذار باشیم، و می توانیم از نقاط قوت فعلی یاهو نیز بهره بگیریم». ادامه ی استفاده از مدیرانی که می توانند کلماتی نظیر اثرگذاری و بهره گیری را در قالب جملاتی تکراری و فاقد باری عملی بگنجانند، حرف های زیادی در مورد مهارت های مدیریتی میر با خود دارد.
درس نهم: اگر چیزی برای گفتن ندارید، چیزی نگویید.
به نظر می رسد چه تصمیم گیری ها و چه تعلل های میر، برای ایجاد حد اکثر هراس ممکن طراحی شده باشند. نتیجه، خروج قابل پیش بینی استعداد ها و در نتیجه فراهم شدن مسیر برای سقوط هرچه بیشتر یاهو بوده است.
درس دهم: اگر هیچ یک از درس های بالا را به کار نبندید، بهتر است با روز های اوج خود خداحافظی کنید.