دوست دختر میخوای ؟؟
دوست پسر چی ؟؟
تنهایی؟؟؟
نرم افزار دوست یابی بدون نیاز به مخ زدن
یزید پسر معاویه فردی هوسباز و شرابخوار بود. یزید در طول سه سال خلافتش مسبب فجایع گوناگونی بوده است. یزید عامل اصلی رخ دادن فاجعه عاشورا بود.
یزید بن معاویه بن ابوسفیان دومین خلیفه اموی است که در سال 25 هجری متولد شد.
مادر یزید، میسون دختر بجدل ابن انیف کلبی است. در اواخر سلطنت معاویه، گروهی از یارانش مانند مغیره بن شعبه از او خواستند تا یزید را به جانشینی خود منصوب نماید. معاویه نیز در سال 56 هجری او را به ولایتعهدی خود برگزید و از مردم برای بیعت با او پیمان گرفت. یزید جوانی بود هوسباز که از فسق و فجور در ملاء عام هیچ گونه باکی نداشت و علناً شراب می خورد و با میمون بازی می کرد.
پس از مرگ معاویه، چهار نفر از بیعت با
یزید سر باز زدند: امام حسین (ع)، عبدالله بن زبیر، عبدالرحمن بن ابوبکر و عبدالله بن
عمر؛ این چهار تن در مدینه بودند.
یزید به حاکم مدینه نوشت که حتماً از حسین بن علی و عبدالله بن زبیر برایش بیعت بگیرد وگرنه آنها را بکشد. امام حسین (ع) حاضر به بیعت نشد و از مدینه همراه با اهل بیت پیامبر خارج شد که این حرکت بعدها به واقعه کربلا و شهید شدن ایشان منتهی گردید.
فاجعه کربلا در نخستین سال خلافت یزید رخ داد. در ابتدا یزید از کشتن آن حضرت و سرکوبی قیام کربلا بسیار خوشحال بود، اما پس از مدتی به سبب خشم و نفرتی که مردم نسبت به او پیدا کردند سخت از این کار پشیمان گشت.
در سال 63 هجرت مردم مدینه بر ضد او شورش کردند. لذا او مسلم بن عقبه را مامور سرکوبی این شهر کرد. مسلم بن عقبه شهر مدینه را ویران و مردم آن را قتل عام نمود و به سپاهیانش اجازه داد هر کاری که می خواهند با مردم مدینه انجام دهند. این واقعه هولناک در تاریخ به نام واقعه حره معروف است.
در سال 64 برای محاصره و نابودی عبدالله بن زبیر، سپاهی را به سوی مکه گسیل داشت. سپاه یزید با استفاده از منجیق کعبه را که پناهگاه عبدالله بن زبیر بود به آتش و سنگ بستند به طوری که خانه خدا ویران گردید. اما قبل از اینکه کار دیگری بکنند، خبر رسید که یزید مرده است. لذا محاصره را نیمه تمام گذاشتند و باز گشتند.
او در چهاردهم ماه ربیع الاول سال 64 هجری در سن 38 سالگی در گذشت. پس از او فرزندش معاویه دوم به خلافت رسید.
در طول سه سال و نیم خلافت، یزید کارهای ناشایست زیادی کرد که مهمترین آن ها از این قرار هستند:
در مورد نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد؛
روایت اول
سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
«یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد. ناگاه آهویی ظاهر شد، یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد. یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (ع) هستی! ای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت که بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود».
روایت دوم
شیخ صدوق می فرماید: «یزید شب با حال مستی خوابید و صبح مرده او را یافتند در حالی که بدن او تغییر کرده، مثل آن که قیر مالیده باشند. بدن نحسش را در باب الصغیر دمشق دفن کردند».
روایت سوم
هبی از محمد بن احمد بن مسمع نقل میکند که گفت: «یزید مست کرد و بلند شد که برقصد. اما با سر بر زمین خورد که سرش شکافت و مغزش آشکار شد».
بلاذری در انساب الاشراف مینویسد: «پیری از شامیان به من گفت: علت مرگ یزید این بود که او در حالت مستی بوزینه اش را بر الاغ سوار کرد. سپس به دنبال او آن گونه دوید که گردنش شکست، یا چیزی در درونش [احتمالا زهره اش] پاره گردید».
روایت چهارم
در "الکامل فی التاریخ" آمده است: «یزید بن معاویه در پانزدهم ربیع الاول سال ۶۴ قمری در اطراف دمشق به علت برخورد پارهسنگی که از منجنیقی پرتاب شده بود و به یک طرف صورت وی برخورد کرده بود به بیماریای مبتلا شد و این بیماری مرگ وی را به همراه داشت. پس از آن، وی در قبرستان باب الصغیر که در حوالی همان شهر است دفن گردید».
همچنین گزارش شده که صورت او پس از مرگ، همچون قیر، سیاه شد و با ظاهری چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.
گفتنی است که عباسیان، در سالهای نخست حکومت شان، قبرهای یزید، معاویه و عبدالملک بن مروان را نبش کردند و استخوانهای باقیمانده آنان را آتش زدند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره
جم جم سرا: «آتش صبح دیروز، حدود ساعت ١٠:٣٠ مهار شد.» زمان رضااحمدی رئیس اداره حفاظت محیطزیست شهرستان بهشهر، توضیحات خود در مورد آتشسوزی منطقه حفاظتشده میانکاله را با اعلام خبر مهار آتش شروع میکند و میگوید: «آتشی که ساعت ١٠ دوشنبه شب، شروع شده بود نزدیک صبح مهار شد اما باد شروع شد و آتشی که زیرخاکسترها مانده بود، دوباره آتشسوزی به راه انداخت. خوشبختانه ماموران محیطزیست در محل حاضر بودند و آتش را پس از چند ساعت مهار کردند.»
او با اشاره به اینکه وسعت آتش بیش از ١٠٠ هکتار بود، ادامه میدهد: «٨٠درصد پوشش گیاهی که در آتش سوخت، سازیل، ١٥درصد تمشک و ٥درصد انار وحشی بود که در این آتشسوزی از بین رفت. جزیره، زیستگاه پرندگانی همچون دراج و قرقاول خزری بود که در آتش سوخت.»
لودرهای اداره راه و شهرسازی به کمک آمدند
تلاش همگانی بعد از چند ساعت آتش را خاموش کرد. رئیس اداره حفاظت محیطزیست شهرستان بهشهر، با اشاره به اینکه برای مهار آتش با کمبود آب مواجه بودیم که این مشکل را از طریق نیروهای امدادی بندر ترکمن حل کردیم، میگوید: «آتش با تلاش و همکاری نیروهای حفاظت محیطزیست بهشهر، شیلات آشوراده، محیطزیست بندرترکمن، فرمانداری بندرترکمن و دوستداران محیطزیست مهار شد. باز هم مشکل تجهیزات داشتیم و با کمبود آب روبهرو بودیم که آب موردنیاز را از بندر ترکمن تأمین کردیم و درنهایت هم از لودرهای اداره راه و شهرسازی کمک گرفتیم. »
شمار آتشسوزیها به ٧ رسید
سریال آتشسوزیهای میانکاله ادامه دارد. حالا شمار آتشسوزیها به هفت رسیده، هفت آتشسوزی کوچک و بزرگ در ٦ ماه. میگویند هفت آتشسوزی که از تعطیلات نوروز شروع شده است، بیش از ٣٠٠ هکتار از اراضی پناهگاه حیاتوحش میانکاله را به خاکستر تبدیل کرده است.
حر منصوری مسئول انجمن دیدهبان میانکاله با اشاره به اینکه سریال آتشسوزیهای این پناهگاه از تعطیلات نوروز آغاز شد، میگوید: «در شش ماه گذشته هفت یا هشت آتشسوزی در منطقه رخ داده است. آتشسوزیهای کوچک و بزرگ که برخی از آنها چون تنها چند هکتار را سوزاندند، چندان در خاطر نماندهاند. در نوروز امسال به دلیل حضور گردشگران و مسافران سه یا چهار آتشسوزی کوچک در میانکاله اتفاق افتاد. در ماههای گذشته هم چند آتشسوزی بزرگ رخ داد. ٨٠ هکتار از اراضی پناهگاه میانکاله در یکی از آتشسوزیها سوخت و یک بار هم ٥٠ هکتار از اراضی پناهگاه آتش گرفت. این درحالی بود که در آخرین آتشسوزی که شب دوشنبه آغاز شد، بیش از ١٠٠ هکتار از اراضی میانکاله سوخت و میتوان گفت در مجموع طی شش ماه گذشته بیش از ٣٠٠ هکتار از اراضی میانکاله به خاکستر تبدیل شده است.»
٢٥ محیطبان برای پناهگاه ٦٨هزار هکتاری
او با اشاره به اینکه آتش در منتهیالیه شرقی پناهگاه حیاتوحش میانکاله و در ابتدای ضلع غربی آشوراده شروع شده است، ادامه میدهد: «سریال آتشسوزیهای گلستان و میانکاله، به دو روش قابل کنترل است؛ یکی افزایش نیروی انسانی و دیگری بهکارگیری سیستمهای سختافزاری برای تشخیص سریع آتشسوزی. درحال حاضر تنها ٢٥ محیطبان یا به عبارتی حافظ حیاتوحش برای پناهگاه ٦٨هزار هکتاری میانکاله در این منطقه وجود دارد که بسیار کم است. در زمان مدیریت محمودیراد مدیرکل قبلی محیطزیست بهشهر، تعداد محیطبانان کاهش پیدا کرد و به کمتر از ٥ نفر در منطقه آشوراده رسید. همچنین نبود ایستگاههای اطفای حریق باعث شده است تا یک آتشسوزی کوچک باعث فاجعه شود. این در حالیست که اگر امکانات تشخیص به موقع آتش وجود داشته باشد، آتش خیلی سریع مشاهده شده و مهار میشود.»
او با اشاره به اینکه کمبود نیروی انسانی برای محافظت از منطقه باعث شده تا پناهگاه حیات وحش میانکاله که زمانی محل زندگی ببر هیرکانی بود، بر اثر آتشسوزیها به خاکستر تبدیل شود، ادامه میدهد: «از رئیس سازمان محیطزیست میخواهیم تا برای برگرداندن محیطبانان به میانکاله اقدام شود تا شاید به حفاظت منطقه کمک شود.»
باز هم ردپای شکارچیان غیرمجاز دیده میشود. عمدی بودن آتشسوزیها، همچون آتش گرفتن جنگلها و پناهگاههای حیاتوحش، دیگر تکراری است. هر آتشسوزی که در ماههای گذشته اتفاق افتاده، خبر عمدی بودن را به دنبال خود داشته است.
منصوری میگوید: «آتشسوزیهای گلستان و میانکاله کار شکارچیان یا کسانی است که در ماههای گذشته به دلیل محدودیتهایی که سازمان محیطزیست برای شکار در نظر گرفته، متضرر شدهاند. آنها، دست به سوزاندن جنگلها و حیاتوحش میزنند تا بیکفایتی محیطبانان را نشان دهند و در زمان مهار آتش به شکار بپردازند.»
آتشسوزی ٦ تا ١٠ کیلومتری!
« بیش از ١٠٠ هکتار از جزیره آشوراده در آتش سوخت» این خبری است که رئیس اداره محیطزیست بهشهر و مسئول انجمن دیدهبان میانکاله از آن خبر میدهند و از آتشی مهیب و وسیع میگویند که در دوشنبه شب ١٠٠ هکتار را سوزاند، اما جانشین ستاد مدیریت بحران استان گلستان، آتشی که آشوراده را به خاکستر تبدیل کرد بین ٦ تا ١٠ کیلومتر اعلام میکند و معتقد است که این آتشسوزی در حد یک حادثه کوچک بود که در کمترین زمان مدیریت شد.
رضا مروتی درحالی وسعت آتشسوزی را به کیلومتر اعلام میکند که این واحد، واحد مناسبی برای اعلام مساحت نیست. او علت آتشسوزی در جزیره آشوراده را ناشی از سهلانگاری برخی از عوامل انسانی بهرهبردار از این منطقه میداند و میگوید: «به دلیل خشکسالی و خشک شدن بخشی از نیزارها و گرمای شدید چند روز اخیر، سبب آتشسوزی بر اثر اشتباه انسانی شد. آتشسوزی در جزیره آشوراده که بر اثر سهلانگاری رخ داده مشکل خاصی را ایجاد نکرد و در حد یک حادثه کوچک در کمترین زمان ممکن مدیریت شد.»
معاون عمرانی استانداری گلستان ادامه میدهد: «برخی بزرگنماییها و حاشیهسازیهای غیرواقعی در مورد آتشسوزی در استان گلستان موجب شده تا حساسیتها نسبت به آتشسوزی در این استان افزایش یابد. حال آنکه در زمان افزایش دمای هوا احتمال آتشسوزی در منابع طبیعی و مراتع تمام استانهای کشور و جهان وجود دارد.»
او یادآوری میکند: «در این بخش نیز مانند گذشته بدون شناخت موقعیت بحران از سوی برخی مدیران، وضع بحرانی اعلام شده بود که واقعیت بیرونی نداشت و این کارها باید مدیریت شود.»
این اظهارات جانشین ستاد مدیریت بحران استان گلستان، درحالی است که محیطزیست بهشهر صراحتا از خاکستر شدن ١٠٠ هکتار از اراضی جزیره خبر داده و گفته است که آتشسوزی در زمان کمی مهار نشد و تا دم دمای صبح دیروز ادامه داشت و حتی دیروز بعد از بالا آمدن خورشید، آتش بار دیگر شعلهور شد.
به هر روی بار دیگر آتش میهمان ناخوانده محیطزیست کشور شد، میهمانی که دیگر کاملا شناخته شده است و هر از چند گاهی که خیلی هم طولانی نیست به محیطزیست کشور سر میزند، آخرین قربانی این میهمان ناخوانده، منتهیالیه شرقی پناهگاه حیاتوحش میانکاله، ابتدای غربی آشوراده و در جنوب منطقهای به نام خزینی بود که ١٠٠ هکتار را خاکستر کرد. (شهروند)
جام جم سرا:در این شرایط، این روزها صفحات حوادث روزنامهها پر است از وقایعی که در بستر فضای مجازی رقم خورده است.
برای نمونه رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور مدتی قبل از شناسایی 135 صفحه فیسبوکی فعال در بحث روسپیگری خبر داد یا باید هشدار داد اخاذی به بهانه انتشار عکسهای خصوصی افراد در فضای مجازی این روزها شاکیان زیادی دارد، چند روز پیش بود که آزار و اذیت دختر هفده سالهای که از طریق وایبر با مرد جوانی آشنا شده و به این شکل مورد اذیت و آزار 9 نفر قرار گرفت، خبرساز شد.
ماجرا از این قرار بود که دختر نوجوان به دلیل نمرات ممتازش از پدرش یک گوشی تلفنهمراه هوشمند جایزه میگیرد، اما استفاده نامناسب از این وسیله خیلی زود برای او و خانوادهاش به دردسری بزرگ تبدیل میشود، زیرا در یکی از شبکههای اجتماعی با مرد جوانی به نام آرمان آشنا شده و عکسهای خصوصیاش را برای او ارسال میکند، داستان زمانی رنگ فاجعه به خود میگیرد که آرمان دختر نوجوان را تهدید میکند که اگر به خانه مجردی وی نرود، عکسهایش را به والدین دخترک نشان داده و آنها را در فضای مجازی منتشر میکند، به این شکل دختر نوجوان به خانه آرمان رفته و آنجا مورد اذیت و آزار مرد جوان و هشت نفر دیگر قرار میگیرد.
نکته اینجاست که اگر والدین دختر نوجوان کمی حساب شدهتر عمل کرده و روابط او را در دنیای مجازی کنترل میکردند، چنین حادثهای رقم نمیخورد.
افزون براین باید یادآور شد کم نیستند نوجوانان پسری که در دام کلاهبردارانی که با ساخت پروفایلهای غیرواقعی خود را دختر معرفی کرده افتاده و به بهانههای مختلف بهحساب آنها پول واریز کردهاند. برای نمونه مدتی قبل پلیس مرد جوانی را دستگیر کرد که با این شگرد در شبکه لاین از دهها نفر کلاهبرداری کرده بود.
این درحالی است که بازار شایعه پراکنی از طریق محیطهایی مانند وایبر، لاین، تانگو و واتسآپ نیز داغ است برای نمونه میتوان به شایعاتی که درباره مشخصات افراد اسید پاش و فعالیت آنها منتشر شد اشاره کرد.
هرچند پلیس خیلی زود این شایعات را تکذیب کرد، اما نکته اینجاست که این اطلاعات نادرست نه فقط باری از روی دوش خانوادهها بر نداشت بلکه آنها را دچار ترس و واهمه بیشتر کرد، به طور مثال برخی تصاویر یا فیلمهای ساختگی که درباره اسیدپاشی در فضای مجازی منتشر شد خیلیها را آنقدر ترساند که به سختی از خانههای خود خارج میشوند.
مساله این است که استفاده نادرست از این محیطها سبب رونق شایعاتی شده که به جای اطلاعرسانی و روشنشدن ابعاد حادثه، زمینه را برای گمراهشدن افراد فراهم میکند.
باید تاکید کرد این روزها خانوادهها بدرستی برای مراقبت از فرزندانشان در دنیای واقعی نکاتی را مانند شناسایی دوستان یا گرفتن سرویس مطمئن مدرسه رعایت میکنند، اما با اینکه نوجوانان وقت زیادی را در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی میگذرانند، نسبت به روابطی که در این محیطها شکل میگیرد بیتفاوت هستند.
ورود برای همه آزاد است
فضایی که محدودیتی برای ورود ندارد؛ هرشخص با هر فرهنگ و طرز فکری مجوز ورود مییابد؛ هیچ نظارتی نیز بر عملکرد آنها نشده و معیاری نیز برای سنجش خوب و بد وجود ندارد، اما تا دلتان بخواهد زرق و برقهایی هست که کاربران را اغوا میکند.
همه این ویژگیها از شبکههای اجتماعی مانند وایبر، واتس آپ، لاین و تانگو حیاط خلوتی ساخته که برای نوجوانان حکم دامگاه را دارد، زیرا آنها خیلی راحت جذب این محیطها شده و ساعات زیادی را با افرادی میگذرانند که ممکن است هزاران کیلومتر با آنها فاصله داشته و سن، فرهنگ و عقاید کاملا متفاوتی با نوجوانان داشته باشند.
به همین دلیل در چنین محیطهایی بیشک حرفها و مطالبی رد و بدل میشود که با سبک زندگی آنها در تضاد است، بنابراین خیلی راحت باورهای نوجوانان دچار آسیب شده و آنها را نسبت به زیر پا گذاشتن ارزشهای خانواده تشویق میکند.
به گزارش جام جم سرا در این که نقش شبکههای اجتماعی را در زندگی امروز نمیتوان نادیده گرفت و این محیطها کارکردهای مثبتی نیز دارد شکی نیست، اما نکته اینجاست که رشد بسترهای فرهنگی جامعه ما با سرعت رشد فناوری و شبکههای اجتماعی تناسبی ندارد. در چنین شرایطی که مسئولان بهاندازه کافی به برنامههای فرهنگی نپرداختهاند، فرصتطلبان و تبهکاران خیلی راحت شبکههای اجتماعی را دستاویزی قرار میدهند برای رسیدن به اهداف شوم خود.
کودکانی که وایبر تربیت میکند
غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه درباره آسیب دیدن نوجوانان در فضاهایی مانند وایبر به جامجم میگوید: وایبر، واتس آپ و دیگر شبکه اجتماعی در واقع حیاط خلوتهایی است که در آنها هیچگونه معیار و ارزشی برای برقرار ارتباط وجود ندارد، بنابراین در این محیطها هرگونه ارتباطی مجاز شناخته میشود.
وی یادآور میشود: اکنون اغلب نوجوانان بدون کمترین نظارتی دراین شبکهها حضور دارند، نکته اینجاست در این محیطها اشخاص مختلف با فرهنگهای مختلف و گرایشهای منفی نیز فعال هستند، به همین دلیل بخشی از شخصیت نوجوانان تحت تاثیر اطلاعات موجود دراین محیط شکل میگیرد، بنابراین به نوجوانان آسیب میرسد.
قاسمی کبریا میافزاید: در واقع باید تاکید کرد خانوادههایی که بدون هیچ قاعده و نظارتی به فرزندان خود اجازه میدهند در این شبکهها فعال باشند بخشی از تربیت فرزندان خود را به این شبکهها سپردهاند، زیرا به این شکل نوجوان از طریق این شبکهها تربیت شده و دیگر به ارزشهای خانوادهاش پایبند نیست.
گسترش افراطی استفاده از شبکههای اجتماعی بین نوجوانان و جوانان سبب شده این روزها این گروه از جامعه دچار افت تحصیلی و مشکلات خانوادگی زیادی شوند، زیرا آنها بخش زیادی از وقت خود را در شبکههای اجتماعی گذرانده، تحصیل و در کنار خانواده بودن دیگر برای آنها اولویت نیست.
گرایش به حضور در جمع دوستان زمینه را برای معاشرت با افراد ناباب نیز فراهم میکند، به همین دلیل احتمال گرفتار شدن به اعتیاد و روابط نامتعارف بین نوجوانانی که کنترل نشده از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، بیشتر است.
قاسمی کبریا عنوان میکند: خانوادهها باید برفعالیت کودکان خود نظارت داشته باشند و زمانی که پی بردند نوجوانان و جوانان تغییر رفتار دادهاند، بلافاصله اوضاع را کنترل کرده و به دنبال اصلاح رفتار آنها باشند. به نظر میرسد تنها راه مقابله با چنین آسیبهایی آگاه کردن خانوادهها و نوجوانان نسبت به خطرات استفاده از این شبکههاست که متاسفانه آنقدر بتدریج و نامحسوس اتفاق میافتد که در نگاه اول دور از ذهن به نظر میرسد. بنابراین برای به حداقل رساندن چنین آسیبهایی، مسئولان فرهنگی کشور باید برنامههای ویژهای را برای آگاه کردن خانواده ارائه کنند، زیرا برخورد با اطلاعات نادرست فقط با ارائه اطلاعات صحیح امکانپذیر است.
سعید اسلامی، کارشناس جامعهشناسی نیز دراین باره به جامجم میگوید: مساله زمانی نگرانکنندهتر میشود که با گذشت زمان همچنان استفادههای نامتعارف از این شبکهها صورت بگیرد، اما باید یادآور شد در فرهنگ شفاهی ما نیز معمولا صحبتهای شفاهی و درگوشی مطالب جدی نیست، درواقع استفاده صحیح نکردن از این ابزارها به نوعی ریشه در فرهنگ ما دارد. باید یادآور شد با اینکه چند سال از به کارگیری تلفن همراه در کشور ما میگذرد، اما افراد زیادی هنوز از این وسیله استفاده مناسب نمیکنند.
قاسمی کبریا درباره استفاده افراطی اشخاص از شبکههای اجتماعی میگوید: سوژههایی که در چنین محیطهایی مطرح میشود، معمولا کنجکاوی انسانها را برمیانگیزد چون نظارتی در کار نیست و حرفهایی که با ارزشهای جامعه در تضاد است و هیچ کجا نمیتوان آنها را بیان کرد در این محیطها مطرح میشود، به همین علت اشخاصی که به دنبال چنین مسائلی هستند به آن هجوم میبرند.
فردگرایی مزمن
افزون براین باید تاکید کرد استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی سبب شده ارتباط مستقیم افراد بایکدیگر به حداقل برسد، زیرا تا پیش از این ارتباط حضوری اشخاص بیشتر بود، اما اکنون این وسیله به نوعی جایگزین دید و بازدیدها شده و اشخاص ترجیح میدهند با استفاده از دنیای مجازی از یکدیگر احوالپرسی کنند، نکته اینجاست که این شیوه با سبک زندگی ما تفاوت دارد و همین نکته زمینه را برای آسیبدیدن اشخاص فراهم میکند، زیرا بسیاری از افراد جامعه تمایلی به استفاده ازاین ابزارها نداشته و وقتی درجمع چنین افرادی قرار میگیرند، احساس ناخوشایندی به آنها دست میدهد. به همین دلیل این روزها انبوه تنهایی و فردگرایی بیشتر در جامعه به چشم میخورد.
آسیبهای استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی مانند ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﺟﻨﺴی و ﻣﺎﻟی، کلاهبرداری، سرد شدن روابط زوجین و کمرنگشدن نقش خانوادهها در تربیت فرزندان این روزها برای خیلیها قابل درک نیست، درست مانند چند دهه پیش که کمتر شخصی از مضرات سیگار خبر داشت و شرکتهای تولیدکننده نیز تمام سعی خود را برای مخفی نگهداشتن آسیبهای سیگار به کار گرفته و سعی داشتند بازار این محصول را با زرق و برقهای زیاد و استفاده از هنرپیشهها گسترش دهند، هر چند این روزها استعمال سیگار در فضاهای عمومی ممنوع شده و تصاویر هشدار دهنده مصرف سیگار روی پاکتهای این محصول منتشر میشود، اما به دلیل گسترش بیرویه استفاده آن در چند دهه گذشته هنوز افرادی هستند که روی استفاده از آن پافشاری میکنند.
این درحالی است که میتوان آسیبهای شبکههای اجتماعی مانند فردگرایی را که این روزها خانوادهها را با چالش روبهرو کرده با مضرات سیگار مقایسه کرد، بنابراین دور از ذهن نیست که تا چند سال دیگر برای استفاده از شبکههای اجتماعی در مکانهای عمومی محدودیت قائل شوند، اما نکته اینجاست که برخوردهای قهری و شتابزده مانند فیلتر کردن نیز چاره برخورد با این شبکهها نیست، بلکه باید با سرمایهگذاری در بخش فرهنگی و برنامهریزی برای آموزش خانواده و نوجوانان آنها را از آسیب دور نگه داشت، باید تاکید کرد اگر مسئولان فرهنگی کشور برای مقابله با این مساله تعلل کنند برخورد با این آسیب در آینده مانند کنترل مصرف سیگار خیلی سخت پیش خواهد رفت.
شاید اصلا حرف دل خودمان باشد. واژه تنهایی یا بهتر بگوییم احساس تنهایی، غریبه نیست؛ چرا که بیشتر ما، آن را حتی برای یک لحظه یا در دورهای مشخص یا شاید هم برای سالها لمس کردهایم.
تنهایی را نبود روابط دلسوزانه یا مهربانانه تعریف کردهاند و از آن به عنوان بزرگترین فاجعه برای انسان امروزی یاد میکنند. میتوان گفت هیچکس از تنهایی ایمن نیست، هرکس با توجه به نیازها، روابط و اوضاع و احوال زندگی ممکن است در دام تنهایی بیفتد و معمولا هم با سه حالت انزوا (نداشتن یا دوری از فرد مورد علاقه)، احساس قطع ارتباط (نداشتن دوستان صمیمی) و احساس تعلق نداشتن (پذیرفته نشدن از سوی گروههای اجتماعی باارزش یا احساس همدردی نکردن) مشخص میشود.
بسیاری از افراد تنها، ویژگیهای اجتماعی مشخصی دارند که ایجاد و حفظ روابط را برای آنها دشوار میکند؛ مثلا ممکن است بسیار کمرو یا بدون عزت نفس باشند و زمانی که با کسی گفتوگو میکنند به گفتههای طرف مقابل با تانی پاسخ دهند. اغلب موضوع را عوض میکنند، درباره خودشان بیشتر حرف میزنند و پرسشهای کمتری از دیگری میکنند، به همین دلیل پژوهشگران بر این عقیدهاند که افراد تنها متمرکز بر خود و غیر پاسخگو هستند. معمولا تنهایی برای زنان کمتر از مردان مشکلآفرین است، زیرا آنها تنهاییشان را بهتر میپذیرند و میکوشند روابط عمیق و صمیمی برقرار کنند. آنها معمولا دوست باقی میمانند و با دیگران گفتوگوهای شخصی و صمیمی دارند. زنان همچنین بیشتر از مردان درباره احساساتشان حرف میزنند، در حالی که مردان درباره مسائل دیگری غیر از احساسشان با همجنسان خود صحبت میکنند، به همین دلیل هم در ملأعام احساس تنهایی مردان قابل رویتتر از احساس تنهایی زنان است. با توجه به اهمیت مساله تنهایی، در ادامه به تشریح احساس تنهایی، دلایل و راههای کنار آمدن با آن میپردازیم.
احساس تنهایی و انتخاب آگاهانه آن
تا به حال با خود فکر کردهاید احساس تنهایی به چه معنی است و چه حسی به ما دست میدهد که احساس تنهایی میکنیم؟ دکتر پیمان آزاد در کتاب خود «غلبه بر خشم و احساس تنهایی» آن را اینگونه تعریف میکند: احساس تنهایی، احساسی است منفی و بازدارنده که در خلوت و در جمع آن را احساس میکنیم؛ در خانواده بودن و تنها بودن، در اجتماع بودن و تنها بودن، در کلاس درس بودن و تنها بودن و.... خود را در همه حال تنها و بیکس احساس کرده، آرزو میکنیم حامی داشته باشیم و بتوانیم به کسی تکیه کنیم؛ احساس ناامنی میکنیم، احساس ترس داریم و همه اینها به صورت عامل بازدارنده در میآیند تا نتوانیم با دیگران رابطه معقول و مطلوبی برقرار کنیم.
اگر بخواهیم این احساس را ریشهیابی کنیم بدون شک میتواند ناشی از فشارهای شدید دوران کودکی ما باشد. کودکی که روحش آسیبدیده و مجروح شده، احساس تنهایی را به جوانی، بزرگسالی و میانسالی خود میبرد. البته تمایل به تنهایی و درلاک خود فرو رفتن میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد. اطرافیان ما، در دوران مختلف زندگی میتوانند به ما آسیب برسانند. پدر و مادری که فقط اسم آن را یدک میکشند، دوستی که به نام دوستی بدترین ضربههای روحی را به ما وارد میکند، همسری که گاه آزارهایش مانند مرگ تدریجی میماند و حتی بیگانهای که یکباره در زندگی مان ظاهر میشود و جراحت روانی به ما میزند و تا آخر عمرهم جای آن خوب نمیشود و... به مرور باعث کنارهگیری شخص از دیگران میشود و ترجیح میدهد با کسی ارتباط قوی نداشته باشد تا آسیب هم نبیند.
ارتباطگریزی
یکی از دلایل مهم تنهایی فرد حتی به صورت موقتی، تمایل وی به ارتباطگریزی است. ارتباطگریزی را تشویش یا اضطراب ناشی از ارتباط واقعی یا مورد انتظار با فرد یا افراد دیگر تعریف کردهاند. ارتباطگریزی ممکن است معلول شرایط اجتماعی یا منشأ آن، محیط خانوادگی فرد باشد. افراد با ارتباطگریزی بالا، هنگام برقراری ارتباط، اضطراب زیادی دارند و در انزوا و تنهایی احساس راحتی بیشتری میکنند؛ اما افراد با ارتباطگریزی کم با این که در برقراری ارتباط مشکل دارند، اما قادر به کنترل اضطرابشان هستند.
ارتباطگریزی انواع مختلفی دارد. دکتر علی اکبر فرهنگی در کتاب خود «ارتباطات انسانی» انواع ارتباطگریزی را چنین دستهبندی میکند:
ارتباطگریزی شخصیتی: این نوع ارتباطگریزی به ویژگیهای شخصیتیشان مربوط میشود و در زمان طولانی نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند. ارتباطگریزی در ارتباطات شفاهی و ارتباطات نوشتاری از مهمترین اشکال ارتباطگریزی شخصیتی است که هنگام تهدید تغییر مییابد.
ارتباطگریزی موقعیتی: فرد در یک موقعیت خاص مانند سخنرانی کردن دچار این حالت میشود؛ اما در موقعیتهای دیگر ارتباطی مثل ارتباط گروهی، ارتباطگریزی او ناچیز یا صفر است.
ارتباطگریزی وابسته به مخاطب: این نوع ارتباطگریزی به شرایطی که فرد در آن قرار گرفته و نوع رابطه او با دیگران بستگی دارد؛ برای مثال ممکن است فردی در ارتباط با رئیس خود یا افراد قدرتمند دچار اضطراب شدید شود ولی در ارتباط با دوستان خود مشکلی نداشته باشد.
ارتباطگریزی وضعیتی: تغییرات محیطی ارتباط در این نوع ارتباطگریزی، نقش برجستهای ایفا میکند. شرایطی که باعث این نوع ارتباطگریزی میشود شامل محیط رسمی، زیر دست بودن فرد، مشخص نبودن موقعیت، ناآشنایی با وضع پیش آمده، میزان توجه دیگران و تازگی موقعیت است. این نوع ارتباطگریزی تنها یک بار و در یک موقعیت خاص تجربه میشود. میتوان گفت ارتباطگریزی آشفتگی یا بینظمی فکری یا روانی نیست. در واقع شخص این حالت را به خود تلقین میکند، پس براحتی میتواند بر آن غلبه کند. کافی است با القائات فکری مبارزه کند. آموزش مهارتهای ارتباطی، حساسیت زدایی منظم و تعدیل ادراکات به درمان این عارضه کمک میکنند.
تنهاییم، چون از غریبهها میترسیم
ترس از غریبهها هم میتواند یکی از علتهای مهم تنهایی باشد. این ترس معمولا ریشه در افکار منفی فرد دارد؛ برای مثال وقتی فردی هنگام ارتباط با طرف مقابل تصور میکند «او به احتمال زیاد از من خوشش نمیآید» یا «او دلش نمیخواهد با من ارتباط داشته باشد» باعث میشود خود را دستکم بگیرد و احساس کند از دیگری پایینتر است. چنین فردی بیشتر مواقع خود را بیارزش یا بسیار غیر جذاب فرض میکند و افکار منفی خود ساخته را در سر میپروراند و چون به آنها عادت کرده است، بسختی متوجه نادرست بودنشان میشود. راهحلش فقط این است که آن را حل کنیم و اجازه ندهیم بر ما غالب شود. برای این کار هم پیشنهاد وجود دارد:
ـ فهرستی از مهمترین صفات مثبت و منفی خود تهیه کنید. صفات مثبت شما آنهایی هستند که از وجودشان در شخصیت خود راضی هستید. هر بار احساس میکنید تمایل دارید به فرد مورد نظرتان نزدیک شوید آن فهرست را در ذهن خود مرور کنید و اجازه بدهید به جای انگها و قضاوتهای نادرست و کهنه، واقعیتها را در ذهنتان جا بیندازید.
ـ این مهم را به خود بقبولانید که اصلا قرار نیست برای همه موردپسند و مقبول باشید. هیچ وقت احساس نکنید طرف مقابل حتما به خاطر اشکالات شما طردتان کرده است. شاید فردی که خواستار ارتباط با شما نیست به یکی از صدها دلیل ممکن ـ که مربوط به خودش است ـ علاقهای به ارتباط با شما ندارد.
ـ وقتی از ارتباط اولیه با فردی میترسید همیشه این اصل را در نظر داشته باشید که برای برقراری ارتباط موفقیتآمیز، دو قانون اصلی وجود دارد. نخست آن که باید آنچه را مایلید دریافت کنید، به طرف مقابل نشان دهید. یعنی اگر خواهان احترام، توجه، علاقه و محبت هستید، ابتدا باید به دیگران آنها را ارزانی کنید. دوم این که بیش از توجه به درون خود، به بیرون توجه داشته باشید. به عنوان مثال وقتی با طرف مقابلتان صحبت میکنید، به جای این که تمام حواستان به ظاهرتان باشد یا این که درباره جواب بعدیتان به پرسش طرف مقابل فکر کنید، به حرفهای او با دقت گوش دهید.
کمی خلاقیت داشته باشیم
اصلا لازم نیست برای این که از احساس بد تنهایی رها شوید ساعتها گوشی تلفن در دستتان باشد و با کسی صحبت کرده یا وقت ارزشمند خود را صرف چت کردن کنید. پیشنهاد میکنیم در هر سنی با توجه به علاقهتان کارهای سودمند متفاوتی انجام دهید که برخی از آنها به شرح زیر است:
ـ یادگرفتن تکنیکهای جدید
ـ بازدید از نمایشگاهها و موزهها
ـ گذراندن دورههای تخصصی کوتاهمدت مانند یادگیری فنبیان، فراگیری هنر و...
ـ ورزش کردن (اگر امکان کلاس رفتن ندارید میتوانید پیادهروی را انتخاب کنید.)
ـ مطالعه کتاب
ـ پیدا کردن دوست و حامی خوب
ـ رفتن مسافرت
ـ پارک رفتن و دوستیابی مناسب در پارک بخصوص در سنین بالا
ـ خرید رفتن (البته در این مورد لازم است مدبرانهتر عمل شود.)
ـ پرداختن به کارهای شخصی و عقبافتاده
ـ آشپزی کردن (اگر این هنر را بلد نیستید حتما به دنبال یادگیری آن باشید.)
ـ یادگیری زبان جدید
ـ خیاطی کردن
ـ باغبانی کردن
ـ یاد گرفتن موسیقی
تنهایی در زندگی زناشویی
بسیاری از زوجین احساس تنهایی شدیدی دارند. اگر شما هم جزو آنهایی هستید که رابطه صمیمی دوران اولیه آشناییتان را ندارید یا به بهانههای مختلف، خود را سرگرم کار میکنید تا زمان کمتری کنار همسرتان باشید و این را به حساب پر مشغله بودن میگذارید و هیچ گونه احساس تعلق خاطری نسبت به او ندارید، این زنگ خطر بزرگی است و در ابتدای احساس تنهایی قرار دارید. برخی از ما به اشتباه بر این باوریم که فقط مجردها و افرادی که به اصطلاح بی کس و کارند احساس تنهایی میکنند غافل از این که داشتن حس انزوا و تنهایی در زندگی زناشویی بر چسب خاص خود را دارد و با دیگر تنهاییها بسیار فرق میکند. این تنهایی از یک افسردگی خبر میدهد و اغلب باعث دردهای روحی و جسمی یکی از همسران یا هردو میشود. همسر حساس مدام از سردرد، کمردرد یا مشکلات قلبی شکایت میکند که در پشت تمامی این دردها، حس تنهایی عمیقی وجود دارد.
افا ولدارک در کتاب «هم اکنون دست به کار خواهم شد» تنهایی زوجین را اینچنین تشریح میکند: ما از افرادی که دوستشان داریم توقعات بخصوصی داریم. دوست داریم او به ما نزدیک شود، هیچ وقت از ما فاصله نگیرد، دائم به ما توجه کند، افکار و احساساتش را با ما تقسیم کند و برای همیشه دوستمان داشته باشد و اگر این عطش سیراب نشود بلافاصله به دام انزوا و تنهایی سقوط میکنیم.
معمولا افرادی که به طریقی از تنهایی خود در زندگی مشترک رنج میبرند نقاط مشترک زیادی دارند که شامل موارد زیر است:
ـ بسیار حساس هستند یا واکنشی منفعلانه دارند یا کلا تسلیم میشوند.
ـ با این که همسر خود را مقصر میدانند، ولی خودشان هم توجهی به خود نمیکنند.
ـ درخواستهای خود را در شرایط بدی عنوان میکنند.
ـ به ارزشهای خود مانند استعدادها، هوش، زیبایی، عرضه و لیاقت اشراف ندارند.
ـ سابقه یک بیماری یا تحقیر را در دوران کودکیشان دارند.
ـ اغلب احساس ضعف، ناتوانی یا بیقدرتی میکنند.
ـ خیلی زود احساس گناه و تقصیر میکنند یا دچار عذاب وجدان میشوند.
در ارتباط با تنهایی در زندگی زناشویی توجه به این نکته ضروری است که بیشتر ما براین باوریم فردی را که به عنوان همسر انتخاب میکنیم باید کامل و بیعیب و نقص باشد. متاسفانه این فقط افسانه و رویاست. پس باید پذیرفت زندگی زناشویی مشکلات خاص خود را دارد و برای حل آن باید کوشید.
معصومه اسدی / جامجم
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران ، از سالها پیش یک بحث جدی در جامعه پزشکی جهانی در خصوص مصرف یا عدم مصرف ماهی در دوران بارداری مطرح بوده است.
کارشناسان اعتقاد دارند مصرف ماهی که دارای جیوه کمی باشد برای سلامت بدن مادر و جنین مفید است و علاوه بر دریافت پروتئین می تواند باعث جذب چربی های مفید و امگا 3 به بدن مادر شود.
کودکانی که مادران آنها در دوران بارداری ماهی مصرف کرده اند از ضریب هوشی بالاتری به نسبت سایر کودکان برخوردار شده اند و خطر ابتلا به آلرژی نیز در آنها کمتر است.
اما کارشناسان سازمان غذا و داروی ایالات متحده مشهور به FDA و سازمان حفاظت از محیط زیست مشهور به EPA اعتقاد دارند خوردن برخی از ماهی ها در دوران بارداری جایز نیست و به دلیل وجود حجم بالای جیوه در ترکیبات آن می تواند سبب نقایص مادرزادی در نوزاد شود، علاوه بر زنان باردار، زنانی که در دوران شیر دهی قرار دارند یا زنانی که کودک زیر دوسال دارند نیز باید از مصرف برخی از ماهی ها خودداری کنند زیرا در شیر آنها اثر می گذارد و می تواند اثرات مضر بر نوزاد داشته باشد.
از جمله این ماهی ها می توانtilefish from the Gulf of Mexico, shark, swordfish, orange roughy, bigeye tuna, marlin, king mackerel را نام برد که حاوی مقادیر بالایی از جیوه هستند.
در عوض برخی از ماهی های در دسترس حاوی مقادیر کمی از جیوه هستند و مصرف آنها به میزان استاندارد در دوران بارداری بلامانع است که از آن جمله می توان ماهی سالمون، میگو وماهی آزاد را نام برد.
براساس آمار ها بیش از 50 درصد زنان بنا به باور اشتباه در خصوص خطرناک بودن مصرف ماهی در دوران بارداری از این خوراک سالم استفاده نمی کنند و در عوض از گوشت قرمز استفاده می کنند که می تواند برای سلامت آنها در دراز مدت خطرناک باشد.
کارشناسان در عین حال هشدار می دهند زنان باردار از مصرف خوراکی های جدید و ناشناخته در این دوران خودداری کنند زیرا می تواند سبب بروز آلرژی غذایی، مسمومیت ، واکنش سیستم ایمنی و حتی آسیب به جنین شود، در این دوران مصرف مواد غذایی حاوی انواع ویتامین ها و مواد معدنی همچنین لبنیات و پروتئین کم چرب ضامن سلامت مادر و جنین است.
جزیره آشوراده که تنها جزیره ایرانی دریای خزر در شمال کشور می باشد، در استان گلستان و شهرستان بندرترکمن واقع است. این جزیره این روزها به علت عدم رسیدگی به مسائل زیست محیطی، حال خوبی به لحاظ نظافت و پاکیزگی ندارد و از سوی دیگر عدم توجه به این جزیره باعث شده تا گردشگران نتوانند به خوبی به این جزیره سفر کنند.
این جزیره همچنین در فصل های پائیز و زمستان میزبان هزاران پرنده مهاجر از منطقه سیبری و کشور روسیه می باشد که در میان آنان، پرندگان نادر و بسیار زیبایی وجود دارد.
در حال حاضر به دلیل بالا آمدن آب دریای خزر، این جزیره تقریبا خالی از سکنه شده و تنها کارمندان شیلات در آن ساکن هستند
اگر به لوگوی یاهو! دقت کرده باشید دیده اید که یک علامت تعجب! بزرگ جلوی آن نقش بسته است.
فارغ از دلیل و علت این امر ، اگر کمی فلسفی فکر کنیم تاریخچه ۲۲ ساله این شرکت پر از اشتباهات تعجب! برانگیز بوده در عین حال مدیران شرکت هم موقعیت آن را دست کم گرفته و با تعجب! به جایگاه آن می نگریستند و در همین حال تصمیمات تعجب! برانگیزی برای شرکت تحت امرشان می گرفتند! اما هر چه هست می دانیم که برخی تصمیم های مدیران می تواند آینده یک برند را دگرگون سازد.
بنابراین گزارش، ژانویه ۱۹۹۴بود که جری یانگ و دیوید فیلو دو مهندس برق فارغ التحصیل از دانشگاه استنفورد تصمیم گرفتند تا سایتی را برای جستجوی محتوای وب سایت ها با نام “راهنمای جری و دیوید برای شبکهٔ جهانی وب” ایجاد کنند. اما اندک زمانی پس از بهینه سازی و اسقبال بی نظیر از آن بود که نام آن به یاهو تغییر کرد.
در ایران اما خیلی از کاربران رایانه ، اینترنت را با نام یاهو و محصولاتش شناختند تا جایی که اولین گام آن ها برای ورود به دنیای اینترنت ساختن یک اکانت یاهو برای استفاده از خدمات یاهو میل ، یاهو مسنجر و یاهو ۳۶۰ بود. آن زمان که خبری از فیسبوک ، اینستاگرام ، تلگرام ، واتس اپ ، لاین و وایبر نبود ، یاهومسنجر و یاهو ۳۶۰ یکه تازی می کردند.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا یاهو نتیجه بازی پیروز را واگذار کرد!؟ جواب روشن است. باید علت آن را تصمیم گیری های اشتباه مدیران این شرکت و عدم نوآوری و روزآمدی در میدان رقابت دانست.
کافی است برخی از این تصمیم های اشتباه را ببینید:
۱۹۹۸: یاهو خرید شرکت گوگل را به قیمت یک میلیون دلار نپذیرفت.
۲۰۰۲: یاهو متوجه اشتباه خود شد و درخواست کرد یاهو را یه مبلغ ۳ میلیارد دلار بخرد اما گوگل پیشنهاد ۵ میلیارد دلار داد و یاهو نپذیرفت.
۲۰۰۸: مایکروسافت قصد کرد تا یاهو را به قیمت ۴۰ میلیارد دلار بخرد اما یاهو قبول نکرد.
۲۰۱۶: ورایزون یاهو را به قیمت تنها ۴٫۶ میلیارد دلار خرید!
ورایزون Verizon Communications سال گذشته AOL را به قیمت ۴٫۴ میلیارد دلار خریداری کرد. ایده اصلی ورایزن از این خریدها، ادغام سیستم تبلیغاتی دو شرکت یاهو و AOL و ایجاد یک غول اینترنتی جدید در کنار فیسبوک و گوگل است.
مدیرعامل شرکت یاهو البته در ماه فوریه سال جاری میلادی پس از خسارتهای میلیاردی موافقت کرده بود که اقدامات لازم را برای فروش این شرکت به جریان اندازد. کارشناسان چندی پیش ارزش یاهو را حدود شش تا هشت میلیارد دلار ارزیابی کرده بودند.
یاهو توسط جری یانگ و دیوید فیلو در ژانویه سال ۱۹۹۴ تأسیس شد و در تاریخ ۱ مارس ۱۹۹۵، بین مردم شناخته شد. در تاریخ ۱۳ ژانویه ۲۰۰۹، یاهو، کارول بارتز را که مدیر اجرائی سابق دریافت رمز عبور بود، به عنوان مدیر اجرائی و رئیس جدید و عضو هیئت مدیره یاهو منصوب کرد. در روز ۶ سپتامبر ۲۰۱۱، کارول بارتز برکنار شد و تیم مورس به عنوان مدیرعامل موقت شرکت برگزیده شد. در ۴ ژانویه ۲۰۱۲، اسکات تامپسون، رئیس سابق پی پال، مدیر اجرائی ارشد یاهو شد. در ۱۳ می ۲۰۱۲، اسکات تامپسون برکنار شد و راس لوینسون به عنوان مدیرعامل، موقتاً جایگزین او شد و در حال حاضر وی مدیرعامل یاهوست.
به گفتهٔ منابع خبری، در ماه حدود ۷۰۰ میلیون نفر از وب سایت یاهو بازدید میکنند. یاهو خود نیز ادعا میکند در هر ماه در بیش از ۳۰ زبان، بیش از نیم میلیارد نفر مصرفکننده را جذب کرده است.
یاهو با به کار گیری ماریسا مِیر در سال ۲۰۱۲ سعی داشت اوضاع درهم ریخته ی خود را سر و سامانی ببخشد. اما با گذشت چند سال از آغاز فعالیت او در این شرکت، امید ها به آینده ی بهتر این غول نام آشنای اینترنت به نا امیدی بدل شد. در این میان اولین کسی که طبیعتاً در مظن اتهام قرار می گیرد کسی نیست جز ماریسا میر که اقداماتش در این چند سال نه تنها کمکی به بهبود اوضاع یاهو نکرد، بلکه کار را از همیشه برای آن سخت تر کرد. ماریسا میر هم اعتماد به نفس کارکنانش را از بین برد و هم اعتماد به نفس سرمایه گذاران یاهو را.
۱۰ نمونه از بزرگ ترین اشتباهات او در سمت رهبری این شرکت بزرگ را در ادامه خواهید خواند. این ۱۰ مورد به طور قطع از حوزه ی فعالیت میر فراتر می روند و می توانند درس های بزرگی برای همه ی ما در بر داشته باشند.
به نظر می رسید بزرگ ترین دغدغه ی میر درست از زمانی که گوگل را ترک کرد، به جای پرداختن به مشکلات یاهو، ساختن برند شخصی خودش بود. این در حالی است که زمان مناسب برای به رخ کشیدن و دیده شدن او، باید به بعد از موفقتیش در نجات یاهو موکول می شد، نه زمانی که هنوز پیشرفتی در کار حاصل نشده است.
درس اول: برای اینکه بتوانید کاملاً روی کار خود متمرکز باشید باید از حواشی دوری کنید.
اولین تصمیم عمده ی میر در زمینه ی سیاست کاری یاهو، مجبور کردن کارکنان دورکار این شرکت به کار در محل شرکت بود. این اقدام به طور ضمنی این پیام را در بر داشت که آنها مسئول مشکلات یاهو بوده اند. این در حالی است که بسیاری از شرکت های دیگر، با موفقیت از نیرو های دورکار خود بهره می گیرند. سؤال اینجاست که چرا یاهو نمی تواند این کار را بکند؟
درس دوم: وقتی شرکتی با مشکل مواجه می شود، همیشه رهبران آن را در مظن اتهام قرار دهید، نه پیروان آنها را.
میر برای آنکه کارکنان یاهو را به ترک نکردن این شرکت ترغیب کند برای آنها جوایز و تشویق هایی در نظر گرفت تا از این طریق موجبات ماندن آنها را فراهم کند. این کار او باعث ایجاد نارضایتی در میان کسانی شد که به یاهو وفادار مانده بودند و دلیلی شد برای اینکه کارکنان ارشد یاهو به فکر پیدا کردن جای دیگری برای خود باشند.
درس سوم: اگر قرار است برای ماندن کسی به او رشوه بدهید، همان بهتر که در شرکت شما نماند.
میر، ظاهراً در تلاش برای اجتناب از خراب شدن وجهه اش، بر اساس یک سری ارزیابی محرمانه دست به یک مجموعه اخراج پنهانی زد. هیچکس نمی دانست نفر بعدی که قرار است اخراج شود کیست و یا علت این اخراج ها چیست. همین مسئله باعث به وجود آمدن هراسی عظیم، فراگیر و بجا در میان کارکنان این شرکت شد.
درس چهارم: اخراج کارکنان باید مثل جراحی باشد. برش آن عمیق است، اجرای آن سریع انجام می شود، و سپس باید برای بهبود به آن زمان داد.
میر به جای جراحی، کارایی این نوع تعدیل نیرو را با هزاران اخراجی که رقم زد از بین برد. او با اعلام عمومی پایان یافتن این اخراج ها در برابر کل شرکت و سپس نادیده گرفتن عهد خود و شروع دور تازه ای از اخراج کارکنان، اوضاع را از پیش هم بدتر کرد.
درس پنجم: کافی است در مورد اخراج کارکنان دروغ بگویید تا اعتبارتان برای همیشه از بین برود.
ماریسا میر نتوانست بفهمد با سهم عظیم یاهو در علی بابا چه کار کند. بعد از اینکه فهمید چه کار باید بکند، نتوانست بفهمد چطور باید این کار را انجام دهد. نتیجه، برزخی استراتژیک و اقتصادی برای یاهو بود.
درس ششم: تعلل در تصمیم گیری، به مثابه تصمیم گیری برای شکست است.
میر در تلاشی واضح برای تقلید از گوگل، سعی کرد یاهو را در جهات مختلفی پیش براند که تعداد کمی از آنها به نظر معنادار می رسید. در همین حین، تغییرات معناداری مثل بهبود سرویس ایمیل یاهو نیز در این آشفته بازار گم شدند.
درس هفتم: تقلید در کسب و کار، اصیل ترین شکل شکست محسوب می شود.
میر برای اینکه به خودش فرصت نفس کشیدن بدهد پیش بینی کرد «به بار نشستن تلاش ها برای احیای یاهو ۳ تا ۵ سال زمان می برد». این در حالی است که در شرکت های «های تِک» یا فناوری پیشرفته، ۳ سال معادل یک دوره ی کامل زمین شناسی، و ۵ سال تقریباً مدتی برابر با ابدیت محسوب می شود.
درس هشتم: اگر برنامه ای ندارید، آینده را پیش بینی نکنید.
مقاله ای در روزنامه ی تایم حاوی این جملات از سوی یکی از مدیران یاهو بود: «همه ی ما می خواهیم تا جایی که می شود اثرگذار باشیم، و می توانیم از نقاط قوت فعلی یاهو نیز بهره بگیریم». ادامه ی استفاده از مدیرانی که می توانند کلماتی نظیر اثرگذاری و بهره گیری را در قالب جملاتی تکراری و فاقد باری عملی بگنجانند، حرف های زیادی در مورد مهارت های مدیریتی میر با خود دارد.
درس نهم: اگر چیزی برای گفتن ندارید، چیزی نگویید.
به نظر می رسد چه تصمیم گیری ها و چه تعلل های میر، برای ایجاد حد اکثر هراس ممکن طراحی شده باشند. نتیجه، خروج قابل پیش بینی استعداد ها و در نتیجه فراهم شدن مسیر برای سقوط هرچه بیشتر یاهو بوده است.
درس دهم: اگر هیچ یک از درس های بالا را به کار نبندید، بهتر است با روز های اوج خود خداحافظی کنید.
ذوب شدن یخ های قطبی می تواند منجر به تغییرات غیرقابل کنترل در آب و هوای زمین در سطح جهانی شود.
مسابقه خودروسازان و شرکتهای فناوری برای ساخت خودروهای بدون نیاز به راننده این بار نتیجه خوبی به دنبال نداشته و به مرگ سرنشین یکی از این خودروها منجر شده است.
مسئولان محلی تحقیقات رسمی در مورد این سانحه را آغاز کرده اند تا مشخص شود علت اصلی این رویداد چه بوده است. این در حالی است که هنوز قوانین قطعی در مورد نحوه استفاده از خودروهای خودران در سطح جامعه وضع نشده است.
این تصادف زمانی رخ داده که یک کامیون بزرگ باری که در جلوی خودروی تسلا در حال حرکت بوده برای گردش به چپ اقدام کرده، اما ترمزهای خودروی تسلا عمل نکردهاند و این امر به تصادف و مرگ راننده انجامیده است. این اولین مورد تصادف مرگبار یک خودروی بدون نیاز به راننده است که به مرگ راننده آن می انجامد.
راننده این خودرو Joshua Brown چهل ساله و اهل ایالت اوهایو بوده است. این فرد که قبلا در نیروی دریایی آمریکا خدمت می کرد مدیریت یک شرکت مشاوره فناوری را بر عهده داشته است. تسلا در بیانیه خود در این زمینه Joshua Brown را فردی توصیف کرده که بر روی خلاقیت متمرکز شده بود و به ماموریت های تسلا عمیقا اعتقاد داشت.