استفاده از نرم افزارهای پیام رسان اینترنتی که از خارج روسیه کنترل می شود از جمله تلگرام، جی میل، واتس آپ، وایبر و اسکایپ برای مقام های روسیه ممنوع می شود.
روزنامه کامرسانت امروز (سه شنبه) با اعلام فهرست ممنوعه پیشنهادی پیام رسانهای خارجی، نوشته است: در طرح ارائه شده به رییس جمهوری روسیه، لزوم اقدام برای خرید برنامههای رایانه ای و تجهیزات مربوطه با هدف راه اندازی سامانه پیام رسان در داخل مورد اشاره قرار گرفته است.
براساس این درخواست ممنوعیت پیشنهاد شده شامل استفاده از پیام های رسانهای خارجی در تمامی ادارات دولتی و شرکتهایی می شود که دولت در آن سهم دارد.
براساس گزارشهای انتشار یافته، مقر تلگرام که ارتباط فیزیکی و حقوقی باروسیه ندارد در برلین آلمان است.
جام جم سرا: وایبر خیلی خوب است وقتی میتوانیم با آن از حال دوست بیمارمان باخبر شویم و به دیدارش برویم.
***
دیشب مادرم وقتی داشت با واکرش در خانه راه میرفت، زمین خورد. اتفاقی که همیشه از آن میترسیدیم؛ سالمندی و تهدید همیشگی زمین خوردن و شکستگی استخوان.
سراسیمه بردیمش بیمارستان، رادیولوژیستها بودند، اما خبری از پزشک ارتوپد آنکال نبود؛ همان درد همیشگی نبود متخصص در روزها و شبهای تعطیلی. خواهرم با پزشک متخصص ارتوپدی که میشناخت تماس گرفت. او که بر خلاف بیشتر پزشکان امروزی، حتما در هر شرایطی پاسُخت را میدهد، گفت از عکس رادیولوژی، با موبایل عکسی بگیرید و با وایبر برایم بفرستید.
همین کار را انجام دادیم، پزشک متخصص در چشم برهم زدنی آن را دید و گفت: استخوان ران در محل اتصال به لگن ترک برداشته، اما نیاز به جراحی نیست و در صورت استراحت مطلق طی سه هفته جوش میخورد. او حتی از طریق وایبر برای مادرم نسخه نوشت و من و خواهرها و برادرانم را از نگرانی وصفناپذیر رها کرد. برای همین است که میگویم وایبر بد نیست.
وایبر و اسکایپ و واتس آپ و فناوریهایی از این دست ـ که هر لحظه از راه میرسد ـ ابزارهایی است که سبب میشود بشر قرن بیستویکم حتما از انسانهای قرون پیشین خوشبختتر باشد که میتواند از آنها برای زندگی بهتر استفاده کند.
اما وایبر گاهی بد میشود؛ خیلی هم بد. آن هم وقتی است که ما بد میشویم.
وایبر وقتی بد میشود که ما در آن تغییر چهره میدهیم، آن آدم روبهراه و آرام و متین و محجوب در خانه و اداره و....؛ به یکباره آدم دیگری میشویم. شکلمان عوض میشود، بیریخت میشویم، نقاب پس میزنیم و گمان میکنیم با این عکسهای متفاوت و حرفهای نامانوس و سخیف زیباتر شدهایم. انگار پرده از خود واقعیمان برداشتهایم، غافل از اینکه آدمهایی که ما را با این چهره جدید میبینند، باورشان نمیشود این ما هستیم. حتی خودمان هم گاه باورمان نمیشود این ما هستیم که پا روی اخلاق و تعهد و همه آنچه نشان آدمیت ماست، گذاشتهایم.
وایبر وقتی بد میشود که با آنکه متاهلیم، دور از چشم شریکمان تمام وقت خود را در وایبر و ... به گپ و گفت و ادبیاتی رکیک با جنس مخالف میگذرانیم.
وایبر وقتی بد میشود که با استفاده از آن عکسهای مستهجن به اشتراک میگذاریم و ذرهای هم شرمنده نمیشویم. وایبر وقتی بد میشود که مثل کبک سرمان را در برف فرومیبریم و گمان میکنیم کسی ما را نمیبیند. وایبر وقتی بد میشود که اخلاق و تعهد را در زندگی فراموش میکنیم و به لذتهای زودگذر و استفاده نادرست از ابزارهای ارتباطی کنونی دل میبندیم.
وایبر بد نیست؛ این ما هستیم که بد میشویم. گاه خیلی هم بد.
زهرا عرب - معاون سردبیر
جام جم سرا: همه اینها خوب است و امکاناتی است که ابزارهای جدید برای زندگی شیرینتر به ما ارزانی میکند اما همین فناوریهای خوب همچون چاقویی دو لبه است که گاه به جان زندگی و خانوادهمان میافتد.
امروز دسترسی سهل و آسان به ابزارهایی چون وایبر روی تلفنهای همراه، نهاد خانواده را نشانه گرفته است و چون گردابی سهمگین ناخواسته ما را در خود میکشد.
بسیاری از زنان و مردان از طریق همین نرمافزارهای نوین به جای سخن گفتن با اعضای خانواده، با دوستان و آشنایان وایبری خود حرف میزنند و طلاق عاطفی آسمان زندگی آنها را ابری کرده است.
چه بسیار زنان و مردانی که از همین طریق با آشنایی آسان و فوری و حتی تصادفی با غریبهها ، هستی خانواده را نابود کرده و تن به خیانت و بیوفایی دادهاند.
امروزه آسیبهای ناشی ازفناوریهای جدید موجب از هم پاشیدگی خانوادهها شده است. باور ندارید، کافی است سری به راهرو دادگاههای خانواده بزنید تا با خیل بیشمار افرادی مواجه شوید که به همین دلیل دادخواست جدایی دادهاند.
خیانت، بیوفایی و طلاق عاطفی تنها مشکلات ناشی از این فناوریها و عضویت در شبکههای اجتماعی نیست. این ابزارها اعتیادآور است، همچون شیشه و کراک که وقتی به آن مبتلا شدیم، نمیتوانیم براحتی از شرش خلاص شویم.
وایبر وقت و زمان را برایمان میکشد و ما لحظهای چــشم میگــشاییم که به دلیل حضور بیحد و مرز و اعتیادگونه در وایبر و ... حتی فراموش کردهایم احوال پدر و مادر بیمارمان را بپرسیم. باور کنید این واقعیت تلخ این روزهای بسیاری از ماست.
خیانت همسران، بیتوجهی و بیمسئولیتی در قبال خانواده، حضور غریبهها در حریم خصوصی زندگی، چشم و همچشمی، انتشار اخبار دروغ و شایعات بیاساس که نگرانی و ترس را در جانمان میریزد، دوستیابیهای خطرناک نوجوانان، ازدواجهای بیپایه و اساس و ... از آسیبهایی است که به دلیل نبود فرهنگ استفاده صحیح و قانونمندانه از ابزارهای جدید فناوری بر ما و خانواده وارد میشود.
ما هر هفته در ضمیمه خانوادگی چاردیواری یکی از این آسیبها را واکاوی میکنیم و نسبت به آن هشدار میدهیم، این هفته به وایبر به عنوان سارق جدید زمان نگاهی افکندهایم.
ضمن این که تاکید میکنیم این نوشتارها بهمعنای نفی همه امکانات مثبتی نیست که ابزارهای نوین ارتباطی به ما عرضه میکنند، همه این ابزارها خوب است، مشروط به این که ما از آنها خوب بهره بگیریم. گزارش «وایبر، سارق جدید زمان» را در ضمیمه این هفته چاردیواری بخوانیدو دیگر موضوعات را هفتههای بعد دنبال کنید.
زهرا عرب - معاون سردبیر
اما چهره ناظم مدرسه خانم مرادی را خوب یادم هست که در مراسم صبحگاه با عصبانیت اعلام کردند اگر چنین حرفهایی را در مدرسه بگوییم، نمره انضباطمان کم خواهد شد. ما هم آنروزها باور میکردیم دیوارهای مدرسهمان هم شنود دارند. یادم نمیآید که تکیه کلامهای باب شده پایش به خانهمان هم باز میشد یا نه اما هر چه بود حرفهای خیلی تند و تیز و غیرقابل بیانی نبود، لااقل پیش حرفهایی که این روزها باب و آزادانه بیان میشود، اصلا حرف بدی به حساب نمیآمد.
جالب است که همان دختران ماخوذ به حیای دیروز، امروز در یک گروه وایبری دور هم جمع شدهایم و گاهی حرفهایی در این گروه زده و جوکهایی رد و بدل میشود و بقیه با شکلکهای خنده و تائید با آن همراهی میکنند که اگر خانم مرادی ناظم مهربان آن روزها در خواب هم میدید در آینده ما چه حرفهایی با هم خواهیم زد، نمره انضباط همهمان را صفر میداد.
البته برای این تغییر در ادبیات و نوع گفتار نمیتوان تنها وایبر را مقصر دانست اما ارتباطات مجازی بهطور کلی بر تغییر سبک گفتار ما موثر است. انگار افراد بهدلیل اینکه یکدیگر را نمیبینند، همه رفتارهایشان کمی متفاوت میشود. این تغییر تا جایی است که در مطلبی جداگانه بیان کردیم خدا در دنیای مجازی هم وجود دارد. در حرفها و چت کردنها همه چیز مجاز نیست. زیاد شدن ارتباطات مجازی به نوع جدیدی از خیانت منجر شده به نام خیانتهای کلیکی. نکته تلخ قضیه اینجاست که این نوع خیانتها بسیار آهسته اتفاق میافتد و فرد گمان میکند که تنها چند کلمه تایپ کرده، در صورتی که او علاقهمند شده، رابطه احساسی داشته و حتی رابطه جنسی برقرار کرده، اما همه این اتفاقات در دنیای مجازی افتاده!
نوع دیگری از شکستن خط قرمزها این است که افراد حدود ادب را در گفتارتایپ شده رعایت نمیکنند. درست مانند همان خیانتهای کلیکی اینجا هم موضوع بیادبیهای کلیکی در میان است.
روزهای اول چنین نیست.همه جملات زیبا میفرستند و طنزهای خوب، اما کم کم سر و کله طنزهایی که ممکن است توهین به مقدسات بعضی از اعضای گروه در آن باشد هم پیدا میشود و البته طنزهایی که ممکن است هیچگاه افراد رو در روی هم نگویند.
همین چند روز قبل یکی از دوستانم تلفن همراهش را به من داد و گفت: این جوکها را بخوان! گفتم: خوب چرا خودت برایم نمیخوانی؟ گفت: خیلی زشته! من اهل این حرفها نیستم!
برایم عجیب بود وقتی که خیلی جدی میگفت اهل گفتن جوکهای نامناسب نیست، اما در گروهی که عضو بود بسیاری از این حرفها رد و بدل میشد و او هم زیر برخی از آنها شکلک خنده گذاشته بود!
خوب مگر نه اینکه شخصیت همه ما در دیدار حضوری، مکالمه تلفنی و این روزها هم نوشتنهای وایبری، باید بیانگر یک چیز باشد؟ اما انگار همه ما فکر کردهایم اینجا دنیای دیگری است باقوانین دیگر.
حتی عکسهای کنار وایبر هم برای خودشان حکایتی دارند. مثلا دوست بزرگوار دیگری دارم که محجبه بوده و روی حجاب حساسیت زیادی دارد اما در عکس کنار وایبرش این حساسیت کمرنگتر شده است. در این مورد هم روزهای اول چنین نبود اما کم کم عکسها تغییر کرد. فکر میکنم اولین عکسی که یک فرد متفاوت از اعتقاداتش میگذارد کمی برایش سخت باشد اما وقتی میگذارد و میبیند اتفاق خاصی نیفتاد، ادامه میدهد. زیرا ما متوجه نمیشویم این عکس را هر کس که شماره تلفن ما را دارد، به شرطی که شماره را ذخیره کرده باشد، میتواند ببیند. ممکن است چون ارتباط مربوط به چند سال قبل است، ما شماره او را نداشته باشیم و در فهرست وایبرمان او را نبینیم اما او ما را میبیند و خیلی راحت میتواند عکسی که به اشتراک میگذاریم را ذخیره کرده و نگه دارد.
به نظر میرسد در دنیای مجازی مثل شبکههای اجتماعی و امکانات ارتباطی مثل وایبر و لاین و... بیشتر باید حواس افرادی که مشتری پر و پا قرصش هستند، به نوع گفتوگو ورعایت موازین اخلاقی و ادب باشد، زیرا وقتی حرفی نوشته و ارسال شد، دیگر نمیتوان آن را از بین برد.یک سند قطعی و عینی است از شخصیت فرد.
در بسیاری از مواقع همین بیتامل حرف زدنها باعث دلخوری و از بین رفتن دوستیهای قدیمی شده است. همین گروه وایبری که برخی دوستیها را بعد از چندین سال در یک جا جمع کرده است، وقتی اعضا حواسشان به مهارت گفتوگو در یک جمع مثلا سیتایی نباشد، میتواند به مرور زمان باعث دلخوری شود. در گروه دوستان دوره راهنمایی من، به دلیل فرستاده شدن جوکهایی که به مقدسات جامعه توهین شده بود، دو دستگی و دلخوری ایجاد شد تا جایی که یک گروه موازی آن تشکیل شد و برخی از اعضا در آن حضور دارند و حرفهای بقیه اعضا در گروه اصلی را نقد میکنند. به نوعی غیبت وایبری هم سر و کلهاش پیدا شده.
باید بدانیم وقتی حرفی را در وایبر میفرستیم مانند وقتی که صحبت میکنیم، تیری است که پرتاب میکنیم و دیگر بر روی آن اختیاری نداریم. خیلی راحت میتوانیم شخصیت چندین و چند ساله مان را خراب کرده و باعث شویم حرمتمان خدشهدار شود. من این چند روز شاهد این بودم که یکی از قدیمیترین ارتباطات دوستیام به خاطر یک سوءتفاهم کوچک دچار خدشه شد. فردی طنزی را فرستاده بود و دیگری بخاطر حرفی که چند روز قبل در دیدار حضوری به من گفته بودند، آن را به خود گرفته و خود را از گروه پاک کرده و دلخور شده بود.
رعایت ادب و نکات اخلاقی همه جا ضروری است اما انگار در وایبر بیشتر باید حواسمان جمع باشد. نباید گرفتار موجی شویم که ایجاد میشود. هر چه میخواهیم به اشتراک بگذاریم و یا تائید کنیم را نشانه شخصیت خود بدانیم. بزرگتر و کوچکتر بودن در این ارتباطات هم وجود دارد. در فرهنگ ما بسیاری از حرفها مقابل بزرگترها زده نمیشود، اما در این گروهها چنین حفظ حرمتی باب نیست. مراقب باشیم که تمام تغییرات نامناسب اخلاقی قدم قدم پیش میآید بهگونهای که به آن عادت میکنیم و اصلا متوجه نمیشویم، کی و کجا ما تبدیل به یک انسان دیگر شدهایم. (ضمیمه چاردیواری)
ندا داوودی
جام جم سرا:در این شرایط، این روزها صفحات حوادث روزنامهها پر است از وقایعی که در بستر فضای مجازی رقم خورده است.
برای نمونه رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات کشور مدتی قبل از شناسایی 135 صفحه فیسبوکی فعال در بحث روسپیگری خبر داد یا باید هشدار داد اخاذی به بهانه انتشار عکسهای خصوصی افراد در فضای مجازی این روزها شاکیان زیادی دارد، چند روز پیش بود که آزار و اذیت دختر هفده سالهای که از طریق وایبر با مرد جوانی آشنا شده و به این شکل مورد اذیت و آزار 9 نفر قرار گرفت، خبرساز شد.
ماجرا از این قرار بود که دختر نوجوان به دلیل نمرات ممتازش از پدرش یک گوشی تلفنهمراه هوشمند جایزه میگیرد، اما استفاده نامناسب از این وسیله خیلی زود برای او و خانوادهاش به دردسری بزرگ تبدیل میشود، زیرا در یکی از شبکههای اجتماعی با مرد جوانی به نام آرمان آشنا شده و عکسهای خصوصیاش را برای او ارسال میکند، داستان زمانی رنگ فاجعه به خود میگیرد که آرمان دختر نوجوان را تهدید میکند که اگر به خانه مجردی وی نرود، عکسهایش را به والدین دخترک نشان داده و آنها را در فضای مجازی منتشر میکند، به این شکل دختر نوجوان به خانه آرمان رفته و آنجا مورد اذیت و آزار مرد جوان و هشت نفر دیگر قرار میگیرد.
نکته اینجاست که اگر والدین دختر نوجوان کمی حساب شدهتر عمل کرده و روابط او را در دنیای مجازی کنترل میکردند، چنین حادثهای رقم نمیخورد.
افزون براین باید یادآور شد کم نیستند نوجوانان پسری که در دام کلاهبردارانی که با ساخت پروفایلهای غیرواقعی خود را دختر معرفی کرده افتاده و به بهانههای مختلف بهحساب آنها پول واریز کردهاند. برای نمونه مدتی قبل پلیس مرد جوانی را دستگیر کرد که با این شگرد در شبکه لاین از دهها نفر کلاهبرداری کرده بود.
این درحالی است که بازار شایعه پراکنی از طریق محیطهایی مانند وایبر، لاین، تانگو و واتسآپ نیز داغ است برای نمونه میتوان به شایعاتی که درباره مشخصات افراد اسید پاش و فعالیت آنها منتشر شد اشاره کرد.
هرچند پلیس خیلی زود این شایعات را تکذیب کرد، اما نکته اینجاست که این اطلاعات نادرست نه فقط باری از روی دوش خانوادهها بر نداشت بلکه آنها را دچار ترس و واهمه بیشتر کرد، به طور مثال برخی تصاویر یا فیلمهای ساختگی که درباره اسیدپاشی در فضای مجازی منتشر شد خیلیها را آنقدر ترساند که به سختی از خانههای خود خارج میشوند.
مساله این است که استفاده نادرست از این محیطها سبب رونق شایعاتی شده که به جای اطلاعرسانی و روشنشدن ابعاد حادثه، زمینه را برای گمراهشدن افراد فراهم میکند.
باید تاکید کرد این روزها خانوادهها بدرستی برای مراقبت از فرزندانشان در دنیای واقعی نکاتی را مانند شناسایی دوستان یا گرفتن سرویس مطمئن مدرسه رعایت میکنند، اما با اینکه نوجوانان وقت زیادی را در دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی میگذرانند، نسبت به روابطی که در این محیطها شکل میگیرد بیتفاوت هستند.
ورود برای همه آزاد است
فضایی که محدودیتی برای ورود ندارد؛ هرشخص با هر فرهنگ و طرز فکری مجوز ورود مییابد؛ هیچ نظارتی نیز بر عملکرد آنها نشده و معیاری نیز برای سنجش خوب و بد وجود ندارد، اما تا دلتان بخواهد زرق و برقهایی هست که کاربران را اغوا میکند.
همه این ویژگیها از شبکههای اجتماعی مانند وایبر، واتس آپ، لاین و تانگو حیاط خلوتی ساخته که برای نوجوانان حکم دامگاه را دارد، زیرا آنها خیلی راحت جذب این محیطها شده و ساعات زیادی را با افرادی میگذرانند که ممکن است هزاران کیلومتر با آنها فاصله داشته و سن، فرهنگ و عقاید کاملا متفاوتی با نوجوانان داشته باشند.
به همین دلیل در چنین محیطهایی بیشک حرفها و مطالبی رد و بدل میشود که با سبک زندگی آنها در تضاد است، بنابراین خیلی راحت باورهای نوجوانان دچار آسیب شده و آنها را نسبت به زیر پا گذاشتن ارزشهای خانواده تشویق میکند.
به گزارش جام جم سرا در این که نقش شبکههای اجتماعی را در زندگی امروز نمیتوان نادیده گرفت و این محیطها کارکردهای مثبتی نیز دارد شکی نیست، اما نکته اینجاست که رشد بسترهای فرهنگی جامعه ما با سرعت رشد فناوری و شبکههای اجتماعی تناسبی ندارد. در چنین شرایطی که مسئولان بهاندازه کافی به برنامههای فرهنگی نپرداختهاند، فرصتطلبان و تبهکاران خیلی راحت شبکههای اجتماعی را دستاویزی قرار میدهند برای رسیدن به اهداف شوم خود.
کودکانی که وایبر تربیت میکند
غلامرضا قاسمی کبریا، مدرس دانشگاه درباره آسیب دیدن نوجوانان در فضاهایی مانند وایبر به جامجم میگوید: وایبر، واتس آپ و دیگر شبکه اجتماعی در واقع حیاط خلوتهایی است که در آنها هیچگونه معیار و ارزشی برای برقرار ارتباط وجود ندارد، بنابراین در این محیطها هرگونه ارتباطی مجاز شناخته میشود.
وی یادآور میشود: اکنون اغلب نوجوانان بدون کمترین نظارتی دراین شبکهها حضور دارند، نکته اینجاست در این محیطها اشخاص مختلف با فرهنگهای مختلف و گرایشهای منفی نیز فعال هستند، به همین دلیل بخشی از شخصیت نوجوانان تحت تاثیر اطلاعات موجود دراین محیط شکل میگیرد، بنابراین به نوجوانان آسیب میرسد.
قاسمی کبریا میافزاید: در واقع باید تاکید کرد خانوادههایی که بدون هیچ قاعده و نظارتی به فرزندان خود اجازه میدهند در این شبکهها فعال باشند بخشی از تربیت فرزندان خود را به این شبکهها سپردهاند، زیرا به این شکل نوجوان از طریق این شبکهها تربیت شده و دیگر به ارزشهای خانوادهاش پایبند نیست.
گسترش افراطی استفاده از شبکههای اجتماعی بین نوجوانان و جوانان سبب شده این روزها این گروه از جامعه دچار افت تحصیلی و مشکلات خانوادگی زیادی شوند، زیرا آنها بخش زیادی از وقت خود را در شبکههای اجتماعی گذرانده، تحصیل و در کنار خانواده بودن دیگر برای آنها اولویت نیست.
گرایش به حضور در جمع دوستان زمینه را برای معاشرت با افراد ناباب نیز فراهم میکند، به همین دلیل احتمال گرفتار شدن به اعتیاد و روابط نامتعارف بین نوجوانانی که کنترل نشده از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، بیشتر است.
قاسمی کبریا عنوان میکند: خانوادهها باید برفعالیت کودکان خود نظارت داشته باشند و زمانی که پی بردند نوجوانان و جوانان تغییر رفتار دادهاند، بلافاصله اوضاع را کنترل کرده و به دنبال اصلاح رفتار آنها باشند. به نظر میرسد تنها راه مقابله با چنین آسیبهایی آگاه کردن خانوادهها و نوجوانان نسبت به خطرات استفاده از این شبکههاست که متاسفانه آنقدر بتدریج و نامحسوس اتفاق میافتد که در نگاه اول دور از ذهن به نظر میرسد. بنابراین برای به حداقل رساندن چنین آسیبهایی، مسئولان فرهنگی کشور باید برنامههای ویژهای را برای آگاه کردن خانواده ارائه کنند، زیرا برخورد با اطلاعات نادرست فقط با ارائه اطلاعات صحیح امکانپذیر است.
سعید اسلامی، کارشناس جامعهشناسی نیز دراین باره به جامجم میگوید: مساله زمانی نگرانکنندهتر میشود که با گذشت زمان همچنان استفادههای نامتعارف از این شبکهها صورت بگیرد، اما باید یادآور شد در فرهنگ شفاهی ما نیز معمولا صحبتهای شفاهی و درگوشی مطالب جدی نیست، درواقع استفاده صحیح نکردن از این ابزارها به نوعی ریشه در فرهنگ ما دارد. باید یادآور شد با اینکه چند سال از به کارگیری تلفن همراه در کشور ما میگذرد، اما افراد زیادی هنوز از این وسیله استفاده مناسب نمیکنند.
قاسمی کبریا درباره استفاده افراطی اشخاص از شبکههای اجتماعی میگوید: سوژههایی که در چنین محیطهایی مطرح میشود، معمولا کنجکاوی انسانها را برمیانگیزد چون نظارتی در کار نیست و حرفهایی که با ارزشهای جامعه در تضاد است و هیچ کجا نمیتوان آنها را بیان کرد در این محیطها مطرح میشود، به همین علت اشخاصی که به دنبال چنین مسائلی هستند به آن هجوم میبرند.
فردگرایی مزمن
افزون براین باید تاکید کرد استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی سبب شده ارتباط مستقیم افراد بایکدیگر به حداقل برسد، زیرا تا پیش از این ارتباط حضوری اشخاص بیشتر بود، اما اکنون این وسیله به نوعی جایگزین دید و بازدیدها شده و اشخاص ترجیح میدهند با استفاده از دنیای مجازی از یکدیگر احوالپرسی کنند، نکته اینجاست که این شیوه با سبک زندگی ما تفاوت دارد و همین نکته زمینه را برای آسیبدیدن اشخاص فراهم میکند، زیرا بسیاری از افراد جامعه تمایلی به استفاده ازاین ابزارها نداشته و وقتی درجمع چنین افرادی قرار میگیرند، احساس ناخوشایندی به آنها دست میدهد. به همین دلیل این روزها انبوه تنهایی و فردگرایی بیشتر در جامعه به چشم میخورد.
آسیبهای استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی مانند ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﺟﻨﺴی و ﻣﺎﻟی، کلاهبرداری، سرد شدن روابط زوجین و کمرنگشدن نقش خانوادهها در تربیت فرزندان این روزها برای خیلیها قابل درک نیست، درست مانند چند دهه پیش که کمتر شخصی از مضرات سیگار خبر داشت و شرکتهای تولیدکننده نیز تمام سعی خود را برای مخفی نگهداشتن آسیبهای سیگار به کار گرفته و سعی داشتند بازار این محصول را با زرق و برقهای زیاد و استفاده از هنرپیشهها گسترش دهند، هر چند این روزها استعمال سیگار در فضاهای عمومی ممنوع شده و تصاویر هشدار دهنده مصرف سیگار روی پاکتهای این محصول منتشر میشود، اما به دلیل گسترش بیرویه استفاده آن در چند دهه گذشته هنوز افرادی هستند که روی استفاده از آن پافشاری میکنند.
این درحالی است که میتوان آسیبهای شبکههای اجتماعی مانند فردگرایی را که این روزها خانوادهها را با چالش روبهرو کرده با مضرات سیگار مقایسه کرد، بنابراین دور از ذهن نیست که تا چند سال دیگر برای استفاده از شبکههای اجتماعی در مکانهای عمومی محدودیت قائل شوند، اما نکته اینجاست که برخوردهای قهری و شتابزده مانند فیلتر کردن نیز چاره برخورد با این شبکهها نیست، بلکه باید با سرمایهگذاری در بخش فرهنگی و برنامهریزی برای آموزش خانواده و نوجوانان آنها را از آسیب دور نگه داشت، باید تاکید کرد اگر مسئولان فرهنگی کشور برای مقابله با این مساله تعلل کنند برخورد با این آسیب در آینده مانند کنترل مصرف سیگار خیلی سخت پیش خواهد رفت.
جام جم سرا: تا میآمد حواسش را جمع درسش کند یک «دینگ دینگ» بیموقع تمام هوش و حواسش را میگرفت، «مورد داشتیم خواسته فرنی درست کنه گلاب نداشته، ادکلن ریخته توش!» خندید و سرکی به گروه فامیلی کشید و دوباره مشغول کار شد، «دینگ دینگ» این بار گروه بچههای دانشکده بودند که یک کلیپ خندهدار گذاشته بودند، بعد هم دو سه نفرشان شروع به صحبت کردند؛ در سکوت مشغول خواندن مکالمه دوستانش بود که مادرش صدا کرد «پسرم چند بار صدایت کنم، غذا یخ کرد » بالاخره بعد از چند دقیقه در حالی که هنوز در حال پیام دادن و پیام گرفتن بود سر سفره نشست. پدرش با اخم گفت «یک زمانی این سفره حرمت داشت، مگر بشقاب غذا را نمیبینی » اخمهایش را در هم کشید و مشغول خوردن شام شد.
یادم میآید زمانی گوشیهای بلوتوثدار برای خودشان حکومتی داشت، کافی بود یک گوشی تلفن قابلیت پخش موسیقی و کلیپ داشته باشد تا فولآپشِن به نظر برسد، اما حالا گوشیهای اندروید، بسیاری از افراد را از کامپیوتر خانگی هم بینیاز کرده است. تماس گرفتن و پیامک فرستادن کمترین کار این گوشیهاست، حالا با نصب یکی از نرمافزارهای وایبر، تانگو، لاین، واتس آپ، اینستاگرام و ... میتوانید از یک سر دنیا به سر دیگرش وصل شوید، یک کیفیت ارتباطی مطلوب با کمترین هزینه.
تا اینجا همه چیز خوب به نظر میرسد، مشکل از آنجا شروع میشود که این نرمافزارهای رنگ و وارنگ تمام روز و شبمان را به خود اختصاص دهد. دوستیهای تاریخ گذشته را بیهیچ هدفی دوباره احیا میکند، در گروههای مختلف عضومان میکند، برخی ناشناسهای مزاحم را وارد حریم خصوصیمان میکند و خلاصه بیآنکه پیشبینی چنین حجم ارتباطی وسیعی را کرده باشیم، ما را در دایرهای از پیامهایی قرار میدهد که هر کدام از یک نرمافزار خاص به سویمان میآید.
وقتی تمام اینها را در نظر بگیریم دیگر طبیعی است که بسیاری از چاردیواریها مجهز به اینترنت بیسیم شود و هرکدام از اعضای خانواده مشغول پاسخ دادن به پیامها و رصد کردن گروههای دوستیشان باشند و این گونه می شود که فناوری های ارتباطی روی گوشی های هوشمند ما را ازهم دور می کند. باورش کمی سخت است اما گویا در این میان تنها چیزی که از دست رفته همان ارتباط است؛ ارتباطهای صمیمی اعضای یک خانواده، زیر یک سقف.
از مزایا نمیتوان گذشت
شبکههای اجتماعی و گفتوگوهای آنلاین مزایای زیادی دارد؛ توسعه مشارکتهای اجتماعی، شکلگیری گروههای هدفمند، اطلاعرسانیهای بموقع، تبلیغ ارزشهای انسانی و اخلاقی، ترویج پیامهای مثبتاندیشی و...، کیست که منکر این مزایا شود؟ مساله کنونی، مدیریت کردن این نرمافزارها در کنار هم و استفاده درست از آنهاست، بهگونهای که خانواده، کار، درس، مطالعه، تفریح و دیگر فعالیتهای یک جوان در سایه این امکانات محو نشود. اما چگونه؟
در این نوشتار راههایی ارائه می کنیم که چگونه مدیریت کنیم که این نرم افزارهای جدید ارتباطی ، رابطه ما را با همسر و فرزندانمان سرد نکند .
گروههای فعال را در حالت بیصدا قرار دهید: پیامهایی که در گروهها به اشتراک گذاشته میشود معمولا پیامهایی عمومی است که مخاطب خاص ندارد، پس از اینکه مدتی کوتاه از تشکیل گروه میگذرد پیامهای اخلاقی، جوکها، عکسها و کلیپهای جالب بیشترین پیامهای رد و بدل شده در گروه را به خود اختصاص میدهد که میتوانید آنها را در اتوبوس، مترو یا در مواقعی که فراغت دارید، بخوانید.
برخی از نرمافزارها میزان فعالیتهای اینترنتی شما را مطابق برنامه روزانهتان تنظیم میکند: حتما پیش آمده که هنگام انجام تحقیقات دانشگاهی یا کار روی پایاننامه یک تیتر خاص شما را جذب کند. آن وقت بیآنکه آگاه باشید مدام از این صفحه به صفحه دیگر میروید و وقتی به خودتان میآیید که مدت زیادی از زمانتان به هدر رفته است. برخی از اپلیکیشنها وجود دارد که طبق تعریف شما باز کردن برخی از صفحات را فقط برای ساعتی خاص مجاز میکند و اگر ناگهان تصمیم بگیرید که قید کارتان را بزنید و به شبکههای اجتماعی که در آنها عضو هستید سر بزنید مجبور میشوید چند مرحله نسبتا زمانبر را پشت سر بگذارید تا جایی که از خیر چک کردن فلان صفحه میگذرید و دوباره مشغول کارتان میشوید.
اگر قرار به ارتباط است یک نرم افزار کافیست: شما با تعدادی از دوستانتان در وایبر ارتباط دارید، با همانها کمی بیشتر یا کمتر در لاین هم مرتبط هستید، همین افراد شما را در اینستاگرام هم پیگیری میکنند و خلاصه یک ارتباط در چند نرمافزار در شکلهای مختلف گسترده شده. درست است که هر کدام از این نرمافزارها قابلیتی دارد که دیگری ندارد اما اگر اصل ماجرا وجود ارتباط است، خوب همان یکی هم کافیست، چه نیازی است که زمان زیادی صرف چک کردن تمام این صفحات شود.
به خودتان آرامش دهید: روشن بودن همیشگی اینترنت گوشی باعث میشود همیشه گوش به زنگ باشید. دقت کردهاید که از صبح تا شب چندبار گوشیتان را چک کردهاید، بدون اینکه واقعا پیامی برایتان آمده باشد؟ این تکنولوژی بیش از هر چیز سکوت و تنهایی آدمها را نشانه گرفته است، این در حالیست که هر کس بهطور طبیعی نیاز به اندکی سکوت و تفکر دارد، این حجم وسیع ارتباطات اجازه خلوت کردن را به ما نمیدهد. گاهی به انتخاب خودتان اینترنت گوشیتان را خاموش کنید و به سراغ کامپیوتر هم نروید، اجازه دهید ذهنتان فارغ از شلوغیهای هر روزه راهی را طی کند که به آرامشش ختم میشود.
بپذیریم دوره برخی از دوستیها به پایان رسیده: ممکن است دوست کلاس اول دبستانتان را در این شبکههای اجتماعی پیدا کرده باشید، هیجانانگیز است که میتوانید از خاطرات سالها قبل حرف بزنید و یادی از دوستان قدیمیتان کنید اما این واقعیت را هم در نظر بگیرید که چقدر احتمال دارد هنوز هم با دوست دوران دبستانتان حرفهای مشترک داشته باشید؟ شما دو خط متفاوت را طی کردهاید و طی این مسیرها با کسانی نزدیک بودهاید که همراه و هم مسیرتان بودهاند و سبک زندگی و اهدافی شبیه شما دارند، پس طبیعی است که جز تکرار خاطرات گذشته چیز تازهای برای گفتن وجود نداشته باشد. بپذیریم که با گذشتن از دوران نوجوانی و پشت سر گذاشتن فرآیند هویتیابی، هر کس وارد مرحلهای شده که در اصل مسیر اصلی زندگیاش را نشان میدهد و برخی ارتباطها مربوط به دوره خودشان بوده است و اکنون کاربردی ندارد.
شیما نادری / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جام جم سرا: در قدیم بیبهانه و با بهانه، افراد به خانه بزرگترها میرفتند. این بهانهها میتوانست از شب عید و شب یلدا و شب چهارشنبهسوری گرفته تا عیدهای مذهبی و حتی عزاداریها باشد، خلاصه هر چیزی بهانهای میشد تا همه از حال هم خبردار شوند و شاید همین امر هم باعث گسترش انواع آداب و رسوم در کشور شده است.
اما اینکه چه اتفاقی افتاده که گاهی دیدن اقوام درجه یک مثل دایی و خاله و عمه و عمو هم به دید و بازدیدهای عید نوروز و سالی یکبار ختم میشود و به گفته خیلیها، اگر خیلی همت داشته باشیم، فقط با خانواده همسر و خانواده خودمان، آن هم به طور خلاصه رفت و آمد میکنیم، سوالی است که شاید به ذهن خیلیها رسیده باشد.
متاسفانه این روزها بیشتر از گذشته، شاهد اختلافات کوچک و بزرگ افراد یک خانواده هم هستیم که این مساله براحتی باعث قطع ارتباط و ترک صلهرحم، بین اعضای یک خانواده شده و در نهایت باعث دوری و عدم شناخت فرزندان آنها نسبت به یکدیگر میشود و طی سالهای طولانی، اعضای یک خانواده شبیه به اقوام دور شده و اقوام دور نیز از زندگی روزمره حذف میشوند.
اما نکته اینجاست که اگر مراقب نباشیم، تمام این روزها و شبهای زیبای دور هم جمع شدن و تمام برکت صله رحم و تمام آداب و رسوم قدیمی و اصیل خود را از دست میدهیم و فقط یادی از آن باقی میماند که برای نوادگان خود تعریف کنیم.
سایه تکنولوژی بر روی آداب و رسوم
همه در مهمانی، مشغول تلفنهای همراه و استفاده از اینترنت هستند، حتی هر از گاهی لبخندی هم به گوشی خود میزنند که حاکی از دریافت پیامی طنز از مخاطب است، میزبان مرتب از همه پذیرایی میکند، ولی بیشتر حاضران در مهمانی بویژه جوانان، حتی فرصت پذیرایی شدن هم ندارند، چراکه جذابیت دنیای مجازی به آنها امکان استفاده و لذت بردن از آن جمع خانوادگی را نمیدهد! حتما شما هم در بعضی از موارد، به افرادی برخوردهاید که در مهمانیها به جای گفتوگو با دیگران، فقط حضور فیزیکی دارند و تمام حواسشان نه به دنیای واقعی، بلکه به دنیای مجازی است.
دکتر سیما فردوسی، روانشناس، در گفتوگو با چاردیواری، درباره تقابل آداب و رسوم و تکنولوژیهای نو، میگوید: ابزارآلات الکترونیکی و فضاهای مجازی و نرمافزارهای موجود، در تلفنهای همراه، در سالهای اخیر، شکل ارتباطها را تغییر داده است و بیشتر افرادی که از این امکانات استفاده میکنند، ارتباط رودررو و چهره به چهره را کمتر میپذیرند و در قید و بند صله ارحام و رفت و آمد زیاد با اقوام و آشنایان نیستند.
اما دکتر علیشاه حسینی، روانشناس نظر دیگری دارد و میگوید: اصلا نباید فکر کنیم که به وسیله تکنولوژی، صله ارحام نسبت به گذشته، کاهش پیدا کرده است، بلکه شکل آن تغییر کرده و بهتر است با تغییر زاویه دید خود، به این مساله نگاه کنیم که امروز به واسطه این ابزار ارتباط، ارتباطها از پیش هم قویتر شده است؛ اکنون ما حتی با دوستان خیلی قدیمی خود نیز، حداقل از طریق پیامکهای تبریک و تسلیت به مناسبتهای مختلف، در ارتباط هستیم که این امکان در گذشته آنقدرها هم فراهم نبود.
وی میافزاید: بهتر است به جای اینکه، پافشاری کنیم که همه چیز باید مثل گذشته باشد، به این مساله بیندیشیم که چه روش دیگری را به کار ببریم که در چارچوب عرف و سنت و دین و اعتقاد ما، خواستههای جوانان را هم پوشش دهد.
شاید در بعضی موارد، بهتر باشد به جای مقابله، با جوان امروزی همراهی کنیم، مثلا پدربزرگ و مادربزرگ به جای اینکه همه را از ارتباط با دنیای مجازی در منزل خودشان منع کنند، کمی هم حوصله به خرج دهند و با جان و دل همراه جوانان باشند، تا آنها هم بعد از مدت کمی، به جای اینکه به طور کامل، از رفت و آمد با این بزرگترها به دلیل برخی سختگیریها، منصرف شوند، با دیدن همراهی آنها، خود به خود جذب این رفت و آمدها شوند و اینجاست که میتوان در کنار آن نرم و آهسته و با مهربانی، آنها را با آداب و رسوم و سنتها هم آشنا کرد.
دکتر شاهحسینی، معتقد است؛ این مرحله، مرحله گذار است، مثل زمانی که هر جوانی را در مهمانیها میدیدید، کتابی دستش بود و دغدغه کنکور داشت و بیشتر افراد در سن کنکور، بهطور کامل رابطه را با اقوام و نزدیکان قطع میکرد، اما برای این مساله چارهای اندیشیده شد و با زیاد شدن دانشگاهها، اکنون این حالت تعدیل شده است، حال نیز اگر کمی تحمل کنیم و ملایمت به خرج دهیم، افراط در استفاده از اینترنت و در کل، دنیای مجازی، قابل مدیریت میشود.
مسائل اقتصادی و ترس از رفت و آمد
تورم و مشکلات اقتصادی، نیز از عوامل تضعیف ارتباطات خانوادگی عنوان میشود، در چنین جامعهای خانوادهها از رفت و آمدها معذب میشوند و این خطری است که یک جامعه با روابط اجتماعی قوی را تهدید میکند.
توصیه میشود در این شرایط، افراد، انتظاراتشان را از هم تعدیل و از تجملات و پذیراییهای پرهزینه اجتناب کنند، تا ارتباطاتشان حفظ شود؛ حتی اگر میزبان توان مالی خوبی هم دارد، بهتراست برای تسهیل ارتباطات از خرید آجیل و میوههای درجه یک اجتناب کرده و هزینه آن را صرف کمک به فقرا نماید.
بهترین راه برای مقابله با یک مشکل، ساده گرفتن آن است و چنانچه در مواجهه با هزینههای هنگفت مهمانیها فرهنگ لذتبخش کمک به فقرا جا بیفتد خانوادهها را از فشار هزینه سنگین دید و بازدیدها نجات میدهد.
همینطور، اگر در روابط فامیلی، ارتباطات بین خانوادهها طبق رسوم قدیم تنظیم شود و صفا و صمیمیتی که قبلا وجود داشت دوباره برقرار شود، قطعا گرانیها نمیتواند مانع صله رحم شود.
گروهی که مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی را عامل اصلی بروز این ناهنجاری میدانند توجه داشته باشند که مشکلات معیشتی و اقتصادی، همیشه همراه آدمی بوده و به دلیل ویژگیهای درونی انسان، او هیچ وقت از وضع اقتصادی اش رضایت کامل نداشته است، اما صله رحم جزو دستورات اکید اسلام است و بهعنوان یک امر موقت مطرح نشده که برحسب مشکلات اقتصادی متوقف شود، لذا نباید گرانیها مانع آن شود، بخصوص که تداوم آن طبق احادیث و روایات باعث برکت روزی و طول عمر نیز میگردد.
بعضی هم ترافیک و شلوغی خیابانها را بهعنوان یکی از دلایل کم شدن رفت و آمدها عنوان میکنند و میگویند: بعد از ساعت کاری و خسته از کار روزانه، بویژه در شهرهای بزرگ، تا بخواهند خود را برای شبنشینی به جایی برسانند، باید برگردند و برای تعطیلات آخر هفته هم هزار برنامه انجام نشده دارند که امکان دارد فقط هر چند ماه یکبار، رفت و آمد با اقوام، جایی در این برنامههای انجام نشده باز کند.
علاوه بر این مسائل، اشتغال زنان امروز هم یکی از مسائل مهمی است که باعث کم شدن رفت و آمدها شده است؛ به طور معمول خانمهای شاغل همیشه وقت برای انجام کارهای منزل کم میآورند و در بیشتر موارد، تعطیلات آخر هفته هم صرف امور خانه و فرزندان میشود و وقت چندانی برای مهمانی رفتن و پذیرایی از مهمان و به طور کل، رفت و آمد زیاد، باقی نمیماند.
جدای از این مواردی که به آن اشاره شد، زندگیهای ماشینی و خانههای کوچک آپارتمانی از دیگر علل کاهش رفت و آمدهای فامیلی هستند، بعضیها میگویند؛ وقتی مجبوریم برای یک زندگی ایدهآل و فراهم کردن خانهای که بتوان در آن از دیگران پذیرایی کرد، باید از صبح تا شب کار کنیم دیگر زمانی باقی نمیماند که بخواهیم به غیر از همسر و فرزندانمان به فکر دیگری باشیم.
اما دکتر سیما فردوسی، به ضعف مدیریت افراد اشاره میکند و میگوید: هر کسی نمیتواند مدیریت صحیحی برای زمان در مورد دوری مسافت ها، کمبود وقت و... داشته باشد، اینها افرادی هستند که در زندگی خود تسلط کافی بر روی خودشان و امورشان ندارند.
آسیبهای ناشی از کم شدن رفت و آمدها
فردگرایی و توجه نکردن به مسائل و مشکلات دیگران و فقط اندیشیدن به خود، از نتایج ناخواسته کاهش رفت و آمدها و صله ارحام است، اینکه فرد فقط وارد آن رابطهای میشود که نفعی برای او داشته باشد و نفع طرف مقابل و حتی نیاز روحی او، حال بهعنوان پدربزرگ و مادربزرگ یا هرکدام از اقوام، توجهی نکند.
این روانشناس علاوه بر موارد فوق، به مساله ارتباطات ضعیف اجتماعی، در سایه کاهش رفت و آمد اشاره میکند و میگوید: ارتباطات کم، باعث میشود افراد بسیاری مسائلی، ازجمله تعاملات اجتماعی را یاد نگیرند، اینگونه افراد، به مرور زمان آدمهای کمحوصله، بیقرار و کمتوجه بار میآیند که بنا بر عادت، حتی اگر در کنار دیگران باشند، از آنها خسته میشوند، چون بلد نیستند چطور با دیگران صحبت و ارتباط برقرار کنند و همین مساله باعث میشود، طیفی از اجتماع، از نظر رشد اجتماعی، ضعیف باشد.
دکتر فردوسی معتقد است؛ باید بر روی جامعه کار شود، اهمیت ارتباط، ضرورت آن و تاثیرش بر روی رشد اجتماعی، به افراد آموزش داده شود، نه اینکه فقط طرح موضوع کنیم که ارتباط کم است، بلکه کارشناسان این امر با تحقیق، پژوهش و نیازسنجی باید پی ببرند که چه باید کرد؟ مردم از ارتباط چه انتظاری دارند که انتظار آنها برآورده نمیشود و این امر به کاهش ارتباط و رفت و آمد منجر شده است، این مساله هم به عهده کسانی است که با مردم ارتباط دارند و به نوعی در برابر آنها مسئول هستند.
در کل کارشناسان میتوانند علاوه بر ریشهیابی این مساله و با هر ابزاری، اهمیت و ضرورت و تاثیر ارتباط را در رشد اجتماعی و فکری اجتماع، به افراد آموزش دهند و به دنبال آن، با بالاتر رفتن آگاهی آنها و دانششان در این زمینه، بهطور حتم، تا حدی این مساله هم برطرف خواهد شد.
متاسفانه با وجود امکانات رفاهی که هر روز بیشتر میشود، چهرههای افسرده و بیحوصله، قیافههای مغموم و در خود فرو رفته و افراد آماده برای نزاع و درگیری که با کوچکترین بهانهای دعوا و داد و فریاد راه میاندازند به صحنههایی عادی تبدیل شده که همه اینها نشانه این است که نیازهای روح و جان انسانها در این زمینه، تامین نیست.
الهام طباطبایی / چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
جنس مصرفی شان غیرقانونی نیست یا وایبر است یا لاین، تانگو یا هر نرمافزار دیگری که اگر اتصال به اینترنت برقرار باشد میتواند آنها را به بقیه آدمهای دنیا وصل کند تا با هم گپ بزنند و عکس و موسیقی به اشتراک بگذارند. شاید تصور کنید این شیوههای مدرن معاشرت تهدیدی برای عشق شما به حساب نمیآیند اما ما معتقدیم به همان اندازه که زندگی خانوادگی معتادهای به موادمخدر در خطر است زندگی مشترک معتادهای به نرمافزارهای ارتباطی هم هرلحظه در خطر فروپاشی است.
پیغام نمیرسد، کلافه ام
کاربران نرمافزارهای ارتباطی جزو گروه بزرگ معتادان به اینترنت محسوب میشوند چون برای استفاده از این نرمافزارها نیاز دارند به فضای مجازی متصل شوند. روانپزشکان اکنون اعتیاد به اینترنت و بهتبع آن نرمافزارهای ارتباطیاش را در جدیدترین راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی (DSM-۵) گنجاندهاند که یعنی رسما این نوع اعتیاد را جزئی از اختلالات روانی به حساب آوردهاند و به همکارانشان در سراسر دنیا خبر دادهاند اگر وابستگی کسی به فضای مجازی به حدی برسد که خودش و دیگران را رنج بدهد و نتواند به وظایفش در سطح خانواده و جوامع بزرگتر عمل کند، یعنی معتاد است با ویژگیهایی تقریبا شبیه معتادان به مواد مخدر.
با همسر وایبرباز چه کنیم؟
لازم نیست حتما اعداد بزرگ و عجیب تحویلتان دهیم تا باور کنید تعداد معتادهای وایبر، لاین و تانگو چقدر زیاد شده، فقط کافی است به محیط اطرافتان نگاهی بیندازید، آنوقت میفهمید بیشتر مردم به نمایشگر تلفن همراه یا تبلتشان زل زدهاند و با انگشت اشاره روی صفحات تایپ میکنند یا پستهای رد و بدل شده بین همگروهیهایشان را میخوانند و بیخیال محیط اطراف میخندند، اخم میکنند یا زیر لب با خودشان حرف میزنند.
حالا لابد میپرسید چگونه ممکن است یک نرمافزار بیآزار که قرار است دوری فاصلهها را جبران کند، زندگی مشترک را به باد دهد؟ در ادامه مطلب این تهدیدها را با شما در میان میگذاریم.
ما منهای هم
در یک زندگی مشترک موفق، هر دو طرف باید بخشی از ساعات طول روز را در کنار یکدیگر بگذرانند. از دیدگاه روانشناسی اعتیاد به استفاده از نرمافزارهای ارتباطی شبیه اعتیاد به مواد مخدر است و جالب اینکه ویژگیهای روانی معتادان به این دو هم با یکدیگر وجوه تشابه زیادی دارد.
به این ترتیب همانطور که هیچ معتادی به دوز مشخصی از مواد مخدر وابسته نمیماند و در طول دوره اعتیاد، مواد مخدر مصرفیاش را افزایش میدهد، معتادهای به نرمافزارهای ارتباطی هم با گذشت زمان، میزان حضورشان در فضای مجازی را بیشتر و بیشتر میکنند.
هرچه آنها زمان بیشتری را به حضور در فضای مجازی اختصاص بدهند وقت کمتری برای ارتباط با شریک زندگی و خاطره ساختن در کنار او دارند. یادتان باشد هر چه زمان کمتری را با هم بگذرانید، هر چه خاطرات مشترکتان کمتر باشد، هر چه وقت کمتری را صرف شناخت یکدیگر کنید، هر چه کمتر برای بررسی و حل چالشهای زندگی وقت اختصاص دهید؛ بنیان زندگی مشترکتان، سستتر و احتمال از هم گسستن آن بیشتر میشود و خداحافظ گفتنتان به یکدیگر، آسانتر.
گلاویز شدن با عقربهها
آنها که با اصول مدیریت زمان آشنا هستند لابد اصطلاح «وقت خور» را شنیدهاند. وقتخورها دغدغههای کوچکی هستند که زمان شما را مثل موریانه ریزریز و ثانیهثانیه میجوند و هدر میدهند.
همه آدمها در برابر یک وقتخور بزرگ مثل مکالمه تلفنی دو ساعته یا ماندن سه، چهار ساعته در ترافیک مقاومت میکنند و به فکر راه چارهای برای پیشگیری از هدر رفتن ساعتهای زندگیشان میافتند برای مثال شاید از آن مکالمه تلفنی طولانی فراری شوند و بخواهند زودتر تمامش کنند یا حتی در مشغله زیاد به تماسهای تلفنی وقتگیر پاسخ ندهند یا شاید برای پیشگیری از ماندن در ترافیک از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنند یا ساعت رفت و آمدشان را تغییر دهند. میدانید چرا؟
چون مرگ ساعتهای طولانی در طول روز به چشم میآید اما مرگ ثانیهها و دقیقهها معمولا دیده نمیشود و به همین علت است که کسی به فکر راه چاره برای جلوگیری از هدر رفتن دقایقش در طول روز نمیافتد درحالیکه سرجمع آن دقیقهها رقم قابل توجهی از ساعتها میشود.
تکنولوژی وقت شما را میخورد
وقتخورهای کوچک که ثانیههای شما را میدزدند، از وقتخورهای بزرگ که ساعتهایتان را میبلعند خطرناکترند. جزئی از این وقتخورهای کوچک، نرمافزارهای ارتباطی هستند. ظاهر ماجرا این است که شما گاهی، تلفن همراه، تبلت یا رایانهتان را بررسی میکنید تا مطمئن شوید پیامی برایتان فرستاده شده است یا نه و گاهی لطیفهها و پیامهایی را که دوستان فرستادهاند مطالعه میکنید و شاید به برخی پاسخی هم بدهید اما مجموع همین زمانهای کوچک، ساعتهایی طولانی از روزتان را دور میریزد بدون آنکه متوجه ماجرا شوید.
ناتوانی در مدیریت زمان به واسطه وقتگذرانی با نرمافزارهای ارتباطی- چه از طرف شما و چه از طرف همسرتان- باعث میشود نتوانید به وظایف اصلیتان در محیط خانواده عمل کنید و این وضعیت سطح نارضایتی اعضای خانواده و چالشهای میان آنها را افزایش میدهد و پیوندهای عاطفیتان را کمرنگ میکند.
.
برای اینکه تکنولوژی چنین بلایی را سر ارتباط شما نیاورد، باید برای هر روز زندگیتان برنامهای دقیق داشته باشید و براساس آن عمل کنید. برنامه روزانهتان را روی کاغذی بنویسید و در طول روز مقابل کارهایی که انجام میدهید تیک بزنید و بابت کارهایی که انجام ندادهاید جریمهای برای خودتان در نظر بگیرید.
گذشته از این، لازم است که زمان استفاده از اینترنت را محدود کنید. فقط ساعتهای مشخصی آنلاین شوید و به مطالعه پیامها بپردازید و پس از پایان زمانتان اینترنت را قطع کنید تا دیگر به آن دسترسی نداشته باشید.
اما آخرین راه از همه موثرتر است. میتوانید در خانه، قانون ساعت خاموشی را اجرا کنید و تذکر بدهید که شبها از ساعتی به بعد مایل نیستید کسی را مشغول چت کردن و تماشای عکس ببینید.
ایرانیها به موبایلشان معتادند
نمیتوان از نتیجه جامعی که حاصل پژوهشهای داخلی در مورد آمار اعتیاد به تکنولوژی باشد با خبر شد، اما گفته میشود که ایران اکنون ۲۸ تا ۳۵ میلیون کاربر اینترنت دارد و گرچه تقریبا همه این کاربران یکی از انواع نرمافزارهای ارتباطی را نیز استفاده میکنند اما هنوز پژوهش علمی وجود ندارد که نشان دهد چه تعداد از آنها معتاد به این مظاهر تکنولوژی هستند.
.
خجالتیها عاشق تکنولوژی هستند
آدمهای خجالتی پشت صفحهها نمایش راحتتر ارتباط برقرار میکنند و با دیگران صمیمی میشوند. مردم در فضای مجازی جسور میشوند و معمولا حریمهای میان دو جنس مخالف در این فضا کمرنگ میشود، شاید به این خاطر که خیلیها خیال میکنند خیانت به همسر فقط وقتی اتفاق میافتد که دو انسان در کنار هم حضور فیزیکی داشته باشند و اگر از راه دور با هم رابطهای نامتعارف برقرار کنند، خیانتی رخ نداده است. با این حال از دیدگاه روانشناسی هر نوع رابطه خارج از عرفی با جنس مخالف که شما آن را از همسرتان پنهان کنید یا در حضور او طور دیگری جلوهاش بدهید، نوعی خیانت محسوب میشود، بنابراین رد و بدل کردن عکسهای خصوصی با غریبهها یا جوک گفتنها و درددل کردنهای چند ساعته با آدمهایی از جنس مخالف هم، نوعی خیانت است چون طبیعتا هیچ همسری- چه زن و چه مرد- راضی نمیشود شریک زندگیاش، صمیمیتش را خرج دوستانی اینچنینی کند که میتوانند رقیبش باشند.
از سوی دیگر وقتی آدمها از نظر فیزیکی از یکدیگر دورند، بدون خجالت، حرف میزنند و اعتماد به نفس بیشتری دارند و همین باعث میشود گاهی مرزهای ارتباط سالم را زیر پا بگذارند و حرفهایی بزنند که بعدها از گفتنشان پشیمان شوند.
هیچ یک از آنهایی که درگیر عشق و عاشقی در فضای مجازی میشوند و به همسرشان خیانت میکنند از روز اول قصد چنین کاری را نداشتهاند؛ خیانت معمولا یک رخداد پیشبینی نشده از سوی دو طرف یا یکی از طرفین در رابطهای عاطفی و غیرمجاز است.
رابطههایی که به خیانت میانجامند معمولا از صمیمیتهای کوچک آغاز میشوند یعنی همان وقت که نام خانوادگی شما به نام کوچکتان تبدیل میشود، فعلهای خطابتان مفرد میشوند، در ساعتهایی غیرعادی با طرف مقابل چت میکنید، راز میگویید و راز میشنوید، گوشی برای درددل کردن پیدا میکنید و گوشی برای درد دل شنیدن میشوید و سرانجام آرامآرام حس میکنید وابسته به کسی شدهاید که از او یک عکس و یک اسم دارید.
خیانت اما مثل اعتیاد پیشرونده است و در یک سطح باقی نمیماند و پیشرفت میکند تا جایی که ارتباط شما از صفحههای مانیتورهایتان میرسد به شنیدن صدا یا دیدن یکدیگر.
از اینها گذشته شمار قابل توجهی از گروههای اجتماعی که به لطف نرمافزارهای ارتباطی تشکیل میشوند «خاطرهباز» هستند یعنی معمولا دوستان و همدانشگاهیها یا همکارهای قدیمی که گذر روزگار از هم دورشان کرده است دور هم جمع میشوند و گپ میزنند. این گروهها هم خاطرههای عاشقانه روزهای دوری را زنده میکنند که مثل آتش زیر خاکستر در طول سالها آرام گرفتهاند اما هرگز نمردهاند.
شما را نادیده میگیرد
نرمافزارهای ارتباطی شما را تنبل میکنند چون لازمه کار کردن با آنها کم تحرکی و گوشهای لم دادن است. کمتحرکی یعنی نداشتن تناسب اندام، بیتناسبی هم به معنی از دست دادن جذابیت است و از دست دادن جذابیتتان هم مترادف است با افزایش خطر لغزش طرف مقابلتان.
به هر حال هرقدر هم از اهداف والای انسانی در ازدواج دم بزنید، همه میدانیم بخشی از عشق در زندگی مشترک مربوط به رابطه زناشویی است و برای داشتن یک رابطه زناشویی رضایتبخش، دو طرف باید جذابیتهایشان را برای هم حفظ کنند.
همسرتان را ترک دهید
مهمترین اصل در ترک اعتیاد به نرمافزارهای ارتباطی، کم کردن ساعتهای آنلاین بودن است. پیشنهادهای ما گرچه سادهاند اما شک نکنید که به کار بردن آنها، اعتیادتان به همیشه آنلاین بودن و چتبازی با نرمافزارهای ارتباطی را درمان میکند:
- زمانهایی که وسایل ارتباطیتان را در طول شبانهروز چک میکنید و پیامها را میخوانید یا گپ میزنید، در دفتری یادداشت کنید حتی اگر بسیار کوتاه باشد. سرجمع این دقایق به شما نشان میدهد چه وقت زیادی را صرف چک کردن صفحات گوناگون کردهاید. سعی کنید این دورههای زمانی طولانی را هر روز دستکم چند دقیقه کم کنید.
- تفریحهای خارج از خانه را در کنار همسرتان زیاد کنید. قرار نیست این تفریحها گران باشند حتی اگر نمیخواهید به کنسرت یا تئاتر یا سینما بروید، همین که به پارک سری بزنید کافی است. وقتی به تفریح میروید، اینترنت وسایلتان را قطع کنید و به خودتان قول بدهید حتی نیم نگاهی به صفحه نمایشگر تبلت یا تلفن همراهتان نیندازید.
- با دستگاههای ارتباطی مثل تلفن همراه و تبلت در محلهای پر رفتوآمد و شلوغ خانه کار کنید و از رفتن به گوشههای دنج خانه برای بررسی پیامهایتان بپرهیزید چون هرچه مکانی که در آن پیام میخوانید و چت میکنید، امنتر باشد، زمان بیشتری به این نوع فعالیتها اختصاص میدهید. (سیب سبز)
رسیدگی به این پرونده شامگاه جمعه ۲۶دیماه همزمان با پیدا شدن جسد زن جوانی در بیابانهای پاکدشت آغاز شد. آن روز یکی از رهگذران با دیدن چمدان بزرگی در بیابان کنجکاو شد و به سراغ آن رفت و درش را باز کرد اما ناگهان با جسد زن جوانی روبهرو شد که داخل چمدان بود. مرد وحشتزده با پلیس تماس گرفت و طولی نکشید که با حضور کارآگاهان آگاهی پاکدشت در محل، تحقیقات برای کشف راز این جنایت شروع شد. دور گردن زن جوان طنابی پیچیده شده و آثار ضربات چاقو نیز روی بدنش دیده میشد. این در حالی بود که طبق گفته پزشک جنایی، حدود ۱۰تا ۱۲ساعت از مرگ او میگذشت.
ردپای یک مرد جوان
شکی وجود نداشت که جنایت در محلی دیگر رخ داده و سپس قاتل یا قاتلان با قرار دادن جسد در چمدان قصد ناپدید کردن آن را داشتهاند. در چنین شرایطی کارآگاهان جنایی پاکدشت ماموریت یافتند پرده از راز این جنایت بردارند. هیچ مدرک شناساییای که هویت مقتول را فاش کند، وجود نداشت. حتی بررسی پروندههای متعلق به زنان گمشده در روزهای اخیر هم سرنخی در اختیار پلیس قرار نداد.
مأموران اما در ادامه متوجه نکته مهمی شدند. اینکه چمدانی که جسد داخلش بود، کاملا نو بود و بهنظر میرسید که به تازگی خریداری شده است. آنها راهی مغازههایی شدند که چمدان میفروختند. یکی از مغازهدارها گفت که ظهر جمعه درست چند ساعت قبل از کشف جسد، پسرجوانی به آنجا رفته و چمدانی شبیه آنچه جسد داخل آن بود از وی خریده است. این موضوع تیم تحقیق را یک قدم به کشف حقیقت نزدیکتر کرد و مأموران به بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه پرداختند و چهره خریدار چمدان را شناسایی کردند.
تصویر رازگشا
درحالیکه تحقیقات ادامه داشت، روزشنبه مرد ۲۱سالهای به اداره آگاهی پاکدشت رفت و خبر از ناپدید شدن همسر ۲۰سالهاش داد. وی گفت: من و همسرم مهناز همکار هستیم و در کارگاهی در پاکدشت کار میکنیم. عصر شنبه مهناز وقتی کارش تمام شد از کارگاه بیرون رفت تا به خانه برود اما در مسیر بازگشت به خانه به طرز مرموزی ناپدید شد. در این مدت همه جا را بهدنبالش گشتم اما اثری از او پیدا نکردم.
مشخصاتی که این مرد از همسرش ارائه داد با جسدی که داخل چمدان کشف شده بود مطابقت داشت. با این حال آنچه توجه مأموران را جلب کرد شباهت این مرد با تصویری بود که کارآگاهان از خریدار چمدان بهدست آورده بودند. وقتی مشخص شد که مرد جوان همان خریدار چمدان است مأموران حدس زدند که عامل قتل زن جوان کسی جز او نیست. این مرد دستگیر شد و هر چند در ابتدا خود را بیگناه میدانست اما وقتی تصویر خود را هنگام خرید چمدان دید چارهای جز اقرار به جنایت ندید.
جنایت وایبری
وی به کارآگاهان گفت: من و همسرم همکار بودیم و در محل کار با هم آشنا شدیم. حدود ۶ماه پیش ازدواج و زندگی مشترکمان را شروع کردیم اما از همان ابتدای زندگی اختلافاتمان شروع شد. او مرتب با موبایلش مشغول چت کردن از طریق وایبر بود. من مطمئن بودم که کاسهای زیر نیمکاسه است. بارها با هم سر این موضوع دعوا کردیم اما او میگفت که فقط با دوستانش چت میکند.
در مدت ۶ماه زندگی مشترک با همسرم ۳بار خانه را ترک کردم و قصد جدایی داشتم اما هربار همسرم از من خواست تا او را ببخشم. وی ادامه داد: او حاضر نشد خودش را اصلاح کند؛ از صبح تا شب پای وایبر بود و اصلا اهمیتی به من نمیداد. دیگر تحمل این وضعیت برایم غیرممکن بود. بنابراین تصمیم گرفتم برای همیشه او را ترک کنم و طلاقش بدهم.
ساعت ۸صبح جمعه بود که بهخاطر رفتارهایش با او درگیر شدم. او من و خانوادهام را تحقیر کرد. من هم یکدفعه کنترلم را از دست دادم و چون بهشدت از او کینه داشتم دست به قتل او زدم. بعد از آن چند ساعتی کنار جسد بودم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را داخل چمدانی بزرگ بگذارم و به بیرون از خانه منتقل کنم. برای این کار به مغازهای رفتم و چمدان خریدم اما اصلا فکرش را نمیکردم همین خرید باعث دستگیریام شود.
تحقیقات ادامه دارد
سرهنگ سلمان آدینهوند، فرمانده انتظامی پاکدشت گفت: هرچند متهم در اعترافاتش ادعا کرد به دلیل چتهای وایبری همسرش را به قتل رسانده است اما چت کردن توجیهی برای ارتکاب جنایت نیست.
وی افزود: تازهداماد جنایتکار بعد از اعتراف به قتل نوعروسش روانه بازداشت شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد تا زوایای پنهان آشکار شود. (همشهری)
449
با وجود شبکههای اجتماعی مانند وایبر و واتس آپ و... کانون خانواده و صفا و صمیمیت و گفتمان اعضای خانواده باهم، تحت تاثیر قرار گرفته، به عنوان مثال از زمانی که آقای خانه از محل کار به محیط خانه میآید، سرش بر روی موبایلش است، تا زمانی که چندین بار برای شام صدا زده شود و شاید حتی، تلفن همراه خود را به سر سفره شام آورد، و بدین ترتیب، همسرش را ناراحت کند، خانم خانه هم همین است، در حال غذا درست کردن، رسیدگی به درس و مشق فرزندان و شاید حتی هنگامی که فرزندانش را در آغوش کشیده، در تمام این مدت، تلفن همراهش دستش است و دائم با آن مشغول.
در این میان بقیه اعضای خانواده، مثل مادر و پدر و همسر و شاید هم فرزندان، از این کار او شاکی میشوند و این شاکی شدن زمانی بیشتر میشود که یک یا دو نفر از اهل خانه، اهل این شبکهها نباشند و شاید هم بلد نباشند و امکاناتش را نداشته باشند، آن وقت است که حتی با شنیدن صدای زنگ و یا آهنگِ آمدن پیامک تلفن همراه، شاکی شده و محیط خانه پر از تنش میشود.
پیامهایتان را در کنار خانواده چک کنید و باهم بخندید، اگر مطلب جالب و یا خنده داری به شما میرسد، چه اشکالی دارد که آن را برای بقیه اعضای خانه هم بخوانید، در این صورت هم همه شاد میشوند و هم اوقات دلپذیری باهم خواهید داشت
آیا تا به حال مثال چاقو را شنیدهاید؟ هم میتوان از آن برای پوست کندن میوه و بریدن کیک استفاده کرد و هم استفاده ناشایست، تکنولوژی هم مثل چاقوست، میتوان با استفاده درست از شبکههای اجتماعی، اطلاعات خود را به روز کنیم، بخندیم و با دوستان قدیمی در ارتباط باشیم و هم میتوان با استفاده نادرست، نارضایتی و کدورت در خانواده ایجاد کرد.
توصیه هایی برای استفاده درست
۱- وقتی به خانه برمی گردید و یا همسرتان به خانه میآید، تلفن همراه خود را به کناری بگذارید ، مطمئن باشید در این چند دقیقه، رئیس جمهور به شما پیامک نخواهد داد و مذاکرات هستهای به نقطهٔ تاریکی کشیده نخواهد شد، به طور کلی اول به خانواده خود اهمیت دهید و سپس به شبکههای اجتماعی.
۲- تلفن همراه خود را در حالت بیصدا قرار دهید، حال اگر هزار پیامک هم داشته باشید، هیچکسی نمیفهمد که بخواهد شاکی شود.
۳- پیامهایتان را در کنار خانواده چک کنید و باهم بخندید، اگر مطلب جالب و یا خنده داری به شما میرسد، چه اشکالی دارد که آن را برای بقیه اعضای خانه هم بخوانید، در این صورت هم همه شاد میشوند و هم اوقات دلپذیری باهم خواهید داشت و هم کسی از اینکه سر شما داخل تلفنتان است، شاکی نمیشود.
۴- ساعاتی خاص برای چک کردن پیامهایتان در نظر بگیرید، و تمام وقت روی تلفنتان خم نشوید، مثلا هنگامی که درون اتوبوس هستید و یا موقعی که در ترافیک ماندهاید، اینها زمان مردهٔ شما هستند که میتوانید به نحو احسن از آن استفاده کنید.
۵- احترام سالخوردگان را داشته باشید، مخصوصا هنگامی که به خانه پدربزرگ ومادربزرگتان میروید، معمولا این عزیزان از تکنولوژی به دور هستند و با دیدن شما که همش سرتان روی تلفن همراهتان است، ناامیدی و احساس حقارت، مهمان دلهای نازکشان میشود، پس دل مهمانانی که چند صباحی بیشتر در کنارتان نیستند را نشکانید.
۶- درست است که مطالب خنده دار و طنز، حجم بالایی از پیامکهای اجتماعی را پوشش میدهد، اما باید سعی کنید که با استفاده از این شبکهها، اطلاعاتتان افزایش پیدا کند و فقط هجویات نباشد، در این صورت است که هم احساس خانوادهتان بهتر میشود، هم از این وقت گذاری بار بیشتری به دست خواهید آورد.
در پایان باید خاطر نشان کرد که تکنولوژی، برای راحتی انسانها و مبادلهٔ آسانتر اطلاعات و برای شما ساخته شده، تکنولوژی باید در دست شما باشد، نه اینکه انسان را اسیر خود کند و او را از تمام روابط و علایق انسانی خویش باز دارد.(تبیان)