ماهنامه زنان و زندگی - خاطره کردکریمی: «مارگاریتا لوییسم دریفوس» سوییسی با ثروتی بالغ بر 1.7 میلیارد دلار در رتبه بندی مجله فوربس هفدهمین فرد ثروتمند جهان و بیست یکمین زن قدرتمند اروپا، خاورمیانه و آسیاست. او مالک تجارتخانه بین المللی «لوییس دریفوس کامادتیز» و باشگاه فوتبال المپیک مارسی است.
مارگریتا لوییس دریفوس که پیش از ازدواج با نام «مارگریتا بوگدانوا» شناخته می شد، اول جولای سال 1962 میلادی در شهر لنینگراد اتحاد جماهیر شوروی سابق (سن پترزبورگ روسیه فعلی) به دنیا آمد. وقتی تنها هفت سال داشت پدر و مادرش را در تصادف قطار از دست داد. مدتی در یتیم خانه زندگی کرد و کمی بعدتر، پدربزرگش، «لئونید بوگدانوا»، سرپرستی اش را برعهده گرفت.
خودش درباره این ایام می گوید: «با آنکه خیلی زود پدر و مادرم را از دست دادم؛ اما هیچ وقت احساس رهاشدگی نکردم چون پدربزرگم به قدر کافی به من عشق می ورزید. در طول هفته در مدرسه شبانه روزی درس می خواندم و آخر هفته ها پیش او و دوستانم بر می گشتم وضع شوروی در دهه های 60 و 70 خوب بود. البته که از تجملات زندگی این روزهای کودکان بی بهره بودم؛ اما آزاد بودم. وقت کافی برای مطالعه داشتم که آن روزها برای بچه های روسی مسئله مهمی بود. مطالعه حسی از جهان پهناور به من داد و در دلم این آرزو را کاشت که تمام جهان را ببینم.»
مارگاریتا در دانشکده مسکو به تحصیل حقوق پرداخت و از موسسه تجارت شوروی لنینگراد (دانشگاه تجارت و اقتصاد سن پترزبورگ فعلی) مدرکی معادل لیسانس اقتصاد گرفت. پس از آن به عنوان فروشنده تجهیزات بردهای مداری برای کمپانی «لیتورن ای. جی» مشغول به کار شد. در اواخر دهه 80 با دانشجویی سوییسی ازدواج کرد، اما یک سال بعد از او جدا شد. نام همسر اول او و تاریخ ازدواج آن ها نامعلوم است.
یک پرواز سرنوشت ساز
اما در سال 1988 میلادی زندگی او در یک پرواز هوایی از زوریخ به لندن به خاطر آشنایی با «روبرت لوییس دریفوس» زیر و رو شد. ظاهرا مارگریتا که برای تعطیلات از نیویورک به سوییس رفته بود. از روبرت ساعت می پرسد و گفت و گویی بین شان در می گیرد. در حین این مکالمه روبرت عکس سگش را به مارگریتا نشان می دهد و رابطه شان دوستانه تر می شود. مارگریتا در مصاحبه ای با نشریه اقتصادی بلومبرگ می گوید که از همان موقع دل در گروی این مرد داد.
روبرت از خانوادهای ثروتمند و تحصیلکرده می آمد و در پاریس بزرگ شده بود. اما خودش دانش آموزی تنبل بود که از گرفتن مدرک فارغ التحصیلی ویژه دبیرستان های فرانسه بازمانده بود. پس از آنکه با ارائه تجاربش در مدرسه کسب و کار هاروارد جایی باری خود دست و پا کرد، تصمیم گرفت تا هزینه تحصیلش را از بردهایش در بازی پوکر تامین کند. او با نجات کمپانی های معتبر رو به ورشکستگی چون آدیداس و ساچی اند ساچی ثروت کلانی به هم زد.
پس از این سفر هوایی، روبرت با مارگریتا تماس می گیرد تا متن هایی را برای او به روسی ترجمه کند مارگریتا به بلومبرگ می گوید: «بهش گفتم می دونی که بدون همچین چیزی هم می تونی به ناهار دعوتم کنی و اونم گفت اوه بله، بله.»
روبرت و مارگریتا در سال 1992 میلادی با هم ازدواج کردند. مارگریتا از آن پس همسر و مادری تمام وقت و شهروند کشور سوییس شد. این زوج سه فرزند به نام های «اریک»، «گابریل» و «مائوریس» دارند، که دو تای آخر آنها دوقلو هستند. روبرت در سال های پس از ازدواجش با حضور در حوزه های تجاری گوناگون از جمله خرید عمده سهام باشگاه المپیک مارسی در سال 1996 به ثروتش افزود.
احیای میراث فراموش شده
او در سال 2000 میلادی دوباره شرکت خانوادگی اش یعنی «گروه صنعتی لوییس دریفوس» را احیا کرد که پدر پدر بزرگش در سال 1851 میلادی برپا کرده بود و بر تجارت محصولات کشاورزی تمرکز داشت. گروه صنعتی لوییس دریفوس در حال حاضر 35 هزار کارمند دارد و سالانه 70 میلیون تن محصولات کشاورزی داد و ستد می کند و غیر از محصولات کشاورزی، در حوزه های نفت، انرژی و کشتیرانی نیز فعالیت دارد.
سرطان، نقطه پایان و آغاز
روبرت لوییس- دریفوس پس از آنکه در سال 1997 میلادی متوجه ابتلایش به سرطان خون شد، مارگریتا را رسما وارد کسب و کار خود کرد و پیش از مرگش در سال 2009 میلادی نهادی موقوفی به نام «آکیرا بی. وی» تاسیس کرد و مارگریتا را سرپرست تمامی اموال سپرده شده به آن اعلام کرد. این بدان معنی بود که مارگریتا ریاست کمپانی لوییس- دریفوس و باشگاه المپیک مارسی را همزمان به ارث برده بود.
خودش می گوید: «از همان لحظه ای که دوقلوها متولد شدند متوجه ابتلای روبرت به سرطان شدم. معلوم بود که دیگر قرار نیست زندگی به روال عادی پیش برود. پس از ازدواجمان زن خانه بودم؛ اما این بیماری زندگی مان را کاملا تغییر داد.
دوران سه ساله بیماری روبرت درس های بزرگی برایم داشت.. جهان پزشکی جهان مردانه ای است و من مجبور بودم با تمام متخصصانی که با آن ها در تماس بودیم، سر و کله بزنم تا بتوام برای یافتن شیوه درمانی واحد، با هم متحدشان کنم. کار دشواری بود چون آن ها نسبت به نظرات شخصی شان بسیار متعصب بودند. همین تعصب در دنیای مردانه تجارت هم هست و تجارب آن روزهایم در اینجا به کارم آمد.
مارگریتا پس از درگذشت همسرش، راهی دشوار در پیش داشت تا شایستگی خود را به عنوان رهبر شرکت های تحت کنترلش اثبات کند. او در مصاحبه اش با نشریه بلومبرگ می گوید: «جهان کسب و کار جهانی مردانه است و مردان اغلب اوقات زنان را جدی نمی گیرند.»
«فیلیپ چالمین»، استاد اقتصاد درباره این زن اسطوره ای می گوید: «مارگریتا با آن تصویر همسر موبور جذاب مردان ثروتمند تطابقی ندارد و برخلاف انتظار عمومی درآمدهای کلان همسرش را بی محابا خرج نکرد.
درواقع باید بگویم مورد او متفاوت بود.» مارگریتا در بخش دیگری از مصاحبه اش با بلومبرگ عنوان می کند «مسئله حفظ میراث روبرت برای فرزندانش، نوه هایش و نسل های بعد از آن هاست. او هر روز رویاهایش را با من در میان می گذاشت و من با قدرتمند نگه داشتن شرکت، قصد برآوردن آن ها را دارم.»
مارگریتا علی رغم بی تجربگی اش در مدیریت تا سال سال ها هم وضعیت خود را به عنوان مدیرعامل هلدینگ لوییس دریفوس تثبیت کرد و هم موفقیت های پرشماری برای آن رقم زد. او در طول زندگی کاری اش موفق شد جایزه «سرمایه دار سال» را از مجله معتبر «Le Nouvel Eoonomist» دریافت کند.
ماهنامه زنان و زندگی - خاطره کردکریمی: «مارگاریتا لوییسم دریفوس» سوییسی با ثروتی بالغ بر 1.7 میلیارد دلار در رتبه بندی مجله فوربس هفدهمین فرد ثروتمند جهان و بیست یکمین زن قدرتمند اروپا، خاورمیانه و آسیاست. او مالک تجارتخانه بین المللی «لوییس دریفوس کامادتیز» و باشگاه فوتبال المپیک مارسی است.
مارگریتا لوییس دریفوس که پیش از ازدواج با نام «مارگریتا بوگدانوا» شناخته می شد، اول جولای سال 1962 میلادی در شهر لنینگراد اتحاد جماهیر شوروی سابق (سن پترزبورگ روسیه فعلی) به دنیا آمد. وقتی تنها هفت سال داشت پدر و مادرش را در تصادف قطار از دست داد. مدتی در یتیم خانه زندگی کرد و کمی بعدتر، پدربزرگش، «لئونید بوگدانوا»، سرپرستی اش را برعهده گرفت.
خودش درباره این ایام می گوید: «با آنکه خیلی زود پدر و مادرم را از دست دادم؛ اما هیچ وقت احساس رهاشدگی نکردم چون پدربزرگم به قدر کافی به من عشق می ورزید. در طول هفته در مدرسه شبانه روزی درس می خواندم و آخر هفته ها پیش او و دوستانم بر می گشتم وضع شوروی در دهه های 60 و 70 خوب بود. البته که از تجملات زندگی این روزهای کودکان بی بهره بودم؛ اما آزاد بودم. وقت کافی برای مطالعه داشتم که آن روزها برای بچه های روسی مسئله مهمی بود. مطالعه حسی از جهان پهناور به من داد و در دلم این آرزو را کاشت که تمام جهان را ببینم.»
مارگاریتا در دانشکده مسکو به تحصیل حقوق پرداخت و از موسسه تجارت شوروی لنینگراد (دانشگاه تجارت و اقتصاد سن پترزبورگ فعلی) مدرکی معادل لیسانس اقتصاد گرفت. پس از آن به عنوان فروشنده تجهیزات بردهای مداری برای کمپانی «لیتورن ای. جی» مشغول به کار شد. در اواخر دهه 80 با دانشجویی سوییسی ازدواج کرد، اما یک سال بعد از او جدا شد. نام همسر اول او و تاریخ ازدواج آن ها نامعلوم است.
یک پرواز سرنوشت ساز
اما در سال 1988 میلادی زندگی او در یک پرواز هوایی از زوریخ به لندن به خاطر آشنایی با «روبرت لوییس دریفوس» زیر و رو شد. ظاهرا مارگریتا که برای تعطیلات از نیویورک به سوییس رفته بود. از روبرت ساعت می پرسد و گفت و گویی بین شان در می گیرد. در حین این مکالمه روبرت عکس سگش را به مارگریتا نشان می دهد و رابطه شان دوستانه تر می شود. مارگریتا در مصاحبه ای با نشریه اقتصادی بلومبرگ می گوید که از همان موقع دل در گروی این مرد داد.
روبرت از خانوادهای ثروتمند و تحصیلکرده می آمد و در پاریس بزرگ شده بود. اما خودش دانش آموزی تنبل بود که از گرفتن مدرک فارغ التحصیلی ویژه دبیرستان های فرانسه بازمانده بود. پس از آنکه با ارائه تجاربش در مدرسه کسب و کار هاروارد جایی باری خود دست و پا کرد، تصمیم گرفت تا هزینه تحصیلش را از بردهایش در بازی پوکر تامین کند. او با نجات کمپانی های معتبر رو به ورشکستگی چون آدیداس و ساچی اند ساچی ثروت کلانی به هم زد.
پس از این سفر هوایی، روبرت با مارگریتا تماس می گیرد تا متن هایی را برای او به روسی ترجمه کند مارگریتا به بلومبرگ می گوید: «بهش گفتم می دونی که بدون همچین چیزی هم می تونی به ناهار دعوتم کنی و اونم گفت اوه بله، بله.»
روبرت و مارگریتا در سال 1992 میلادی با هم ازدواج کردند. مارگریتا از آن پس همسر و مادری تمام وقت و شهروند کشور سوییس شد. این زوج سه فرزند به نام های «اریک»، «گابریل» و «مائوریس» دارند، که دو تای آخر آنها دوقلو هستند. روبرت در سال های پس از ازدواجش با حضور در حوزه های تجاری گوناگون از جمله خرید عمده سهام باشگاه المپیک مارسی در سال 1996 به ثروتش افزود.
احیای میراث فراموش شده
او در سال 2000 میلادی دوباره شرکت خانوادگی اش یعنی «گروه صنعتی لوییس دریفوس» را احیا کرد که پدر پدر بزرگش در سال 1851 میلادی برپا کرده بود و بر تجارت محصولات کشاورزی تمرکز داشت. گروه صنعتی لوییس دریفوس در حال حاضر 35 هزار کارمند دارد و سالانه 70 میلیون تن محصولات کشاورزی داد و ستد می کند و غیر از محصولات کشاورزی، در حوزه های نفت، انرژی و کشتیرانی نیز فعالیت دارد.
سرطان، نقطه پایان و آغاز
روبرت لوییس- دریفوس پس از آنکه در سال 1997 میلادی متوجه ابتلایش به سرطان خون شد، مارگریتا را رسما وارد کسب و کار خود کرد و پیش از مرگش در سال 2009 میلادی نهادی موقوفی به نام «آکیرا بی. وی» تاسیس کرد و مارگریتا را سرپرست تمامی اموال سپرده شده به آن اعلام کرد. این بدان معنی بود که مارگریتا ریاست کمپانی لوییس- دریفوس و باشگاه المپیک مارسی را همزمان به ارث برده بود.
خودش می گوید: «از همان لحظه ای که دوقلوها متولد شدند متوجه ابتلای روبرت به سرطان شدم. معلوم بود که دیگر قرار نیست زندگی به روال عادی پیش برود. پس از ازدواجمان زن خانه بودم؛ اما این بیماری زندگی مان را کاملا تغییر داد.
دوران سه ساله بیماری روبرت درس های بزرگی برایم داشت.. جهان پزشکی جهان مردانه ای است و من مجبور بودم با تمام متخصصانی که با آن ها در تماس بودیم، سر و کله بزنم تا بتوام برای یافتن شیوه درمانی واحد، با هم متحدشان کنم. کار دشواری بود چون آن ها نسبت به نظرات شخصی شان بسیار متعصب بودند. همین تعصب در دنیای مردانه تجارت هم هست و تجارب آن روزهایم در اینجا به کارم آمد.
مارگریتا پس از درگذشت همسرش، راهی دشوار در پیش داشت تا شایستگی خود را به عنوان رهبر شرکت های تحت کنترلش اثبات کند. او در مصاحبه اش با نشریه بلومبرگ می گوید: «جهان کسب و کار جهانی مردانه است و مردان اغلب اوقات زنان را جدی نمی گیرند.»
«فیلیپ چالمین»، استاد اقتصاد درباره این زن اسطوره ای می گوید: «مارگریتا با آن تصویر همسر موبور جذاب مردان ثروتمند تطابقی ندارد و برخلاف انتظار عمومی درآمدهای کلان همسرش را بی محابا خرج نکرد.
درواقع باید بگویم مورد او متفاوت بود.» مارگریتا در بخش دیگری از مصاحبه اش با بلومبرگ عنوان می کند «مسئله حفظ میراث روبرت برای فرزندانش، نوه هایش و نسل های بعد از آن هاست. او هر روز رویاهایش را با من در میان می گذاشت و من با قدرتمند نگه داشتن شرکت، قصد برآوردن آن ها را دارم.»
مارگریتا علی رغم بی تجربگی اش در مدیریت تا سال سال ها هم وضعیت خود را به عنوان مدیرعامل هلدینگ لوییس دریفوس تثبیت کرد و هم موفقیت های پرشماری برای آن رقم زد. او در طول زندگی کاری اش موفق شد جایزه «سرمایه دار سال» را از مجله معتبر «Le Nouvel Eoonomist» دریافت کند.
داستانی از لتونی
هر روز زن پدر به شوهرش میگفت:داستانی از لتونی
هر روز زن پدر به شوهرش میگفت:ماهنامه زنان و زندگی - خاطره کردکریمی: «مارگاریتا لوییسم دریفوس» سوییسی با ثروتی بالغ بر 1.7 میلیارد دلار در رتبه بندی مجله فوربس هفدهمین فرد ثروتمند جهان و بیست یکمین زن قدرتمند اروپا، خاورمیانه و آسیاست. او مالک تجارتخانه بین المللی «لوییس دریفوس کامادتیز» و باشگاه فوتبال المپیک مارسی است.
مارگریتا لوییس دریفوس که پیش از ازدواج با نام «مارگریتا بوگدانوا» شناخته می شد، اول جولای سال 1962 میلادی در شهر لنینگراد اتحاد جماهیر شوروی سابق (سن پترزبورگ روسیه فعلی) به دنیا آمد. وقتی تنها هفت سال داشت پدر و مادرش را در تصادف قطار از دست داد. مدتی در یتیم خانه زندگی کرد و کمی بعدتر، پدربزرگش، «لئونید بوگدانوا»، سرپرستی اش را برعهده گرفت.
خودش درباره این ایام می گوید: «با آنکه خیلی زود پدر و مادرم را از دست دادم؛ اما هیچ وقت احساس رهاشدگی نکردم چون پدربزرگم به قدر کافی به من عشق می ورزید. در طول هفته در مدرسه شبانه روزی درس می خواندم و آخر هفته ها پیش او و دوستانم بر می گشتم وضع شوروی در دهه های 60 و 70 خوب بود. البته که از تجملات زندگی این روزهای کودکان بی بهره بودم؛ اما آزاد بودم. وقت کافی برای مطالعه داشتم که آن روزها برای بچه های روسی مسئله مهمی بود. مطالعه حسی از جهان پهناور به من داد و در دلم این آرزو را کاشت که تمام جهان را ببینم.»
مارگاریتا در دانشکده مسکو به تحصیل حقوق پرداخت و از موسسه تجارت شوروی لنینگراد (دانشگاه تجارت و اقتصاد سن پترزبورگ فعلی) مدرکی معادل لیسانس اقتصاد گرفت. پس از آن به عنوان فروشنده تجهیزات بردهای مداری برای کمپانی «لیتورن ای. جی» مشغول به کار شد. در اواخر دهه 80 با دانشجویی سوییسی ازدواج کرد، اما یک سال بعد از او جدا شد. نام همسر اول او و تاریخ ازدواج آن ها نامعلوم است.
یک پرواز سرنوشت ساز
اما در سال 1988 میلادی زندگی او در یک پرواز هوایی از زوریخ به لندن به خاطر آشنایی با «روبرت لوییس دریفوس» زیر و رو شد. ظاهرا مارگریتا که برای تعطیلات از نیویورک به سوییس رفته بود. از روبرت ساعت می پرسد و گفت و گویی بین شان در می گیرد. در حین این مکالمه روبرت عکس سگش را به مارگریتا نشان می دهد و رابطه شان دوستانه تر می شود. مارگریتا در مصاحبه ای با نشریه اقتصادی بلومبرگ می گوید که از همان موقع دل در گروی این مرد داد.
روبرت از خانوادهای ثروتمند و تحصیلکرده می آمد و در پاریس بزرگ شده بود. اما خودش دانش آموزی تنبل بود که از گرفتن مدرک فارغ التحصیلی ویژه دبیرستان های فرانسه بازمانده بود. پس از آنکه با ارائه تجاربش در مدرسه کسب و کار هاروارد جایی باری خود دست و پا کرد، تصمیم گرفت تا هزینه تحصیلش را از بردهایش در بازی پوکر تامین کند. او با نجات کمپانی های معتبر رو به ورشکستگی چون آدیداس و ساچی اند ساچی ثروت کلانی به هم زد.
پس از این سفر هوایی، روبرت با مارگریتا تماس می گیرد تا متن هایی را برای او به روسی ترجمه کند مارگریتا به بلومبرگ می گوید: «بهش گفتم می دونی که بدون همچین چیزی هم می تونی به ناهار دعوتم کنی و اونم گفت اوه بله، بله.»
روبرت و مارگریتا در سال 1992 میلادی با هم ازدواج کردند. مارگریتا از آن پس همسر و مادری تمام وقت و شهروند کشور سوییس شد. این زوج سه فرزند به نام های «اریک»، «گابریل» و «مائوریس» دارند، که دو تای آخر آنها دوقلو هستند. روبرت در سال های پس از ازدواجش با حضور در حوزه های تجاری گوناگون از جمله خرید عمده سهام باشگاه المپیک مارسی در سال 1996 به ثروتش افزود.
احیای میراث فراموش شده
او در سال 2000 میلادی دوباره شرکت خانوادگی اش یعنی «گروه صنعتی لوییس دریفوس» را احیا کرد که پدر پدر بزرگش در سال 1851 میلادی برپا کرده بود و بر تجارت محصولات کشاورزی تمرکز داشت. گروه صنعتی لوییس دریفوس در حال حاضر 35 هزار کارمند دارد و سالانه 70 میلیون تن محصولات کشاورزی داد و ستد می کند و غیر از محصولات کشاورزی، در حوزه های نفت، انرژی و کشتیرانی نیز فعالیت دارد.
سرطان، نقطه پایان و آغاز
روبرت لوییس- دریفوس پس از آنکه در سال 1997 میلادی متوجه ابتلایش به سرطان خون شد، مارگریتا را رسما وارد کسب و کار خود کرد و پیش از مرگش در سال 2009 میلادی نهادی موقوفی به نام «آکیرا بی. وی» تاسیس کرد و مارگریتا را سرپرست تمامی اموال سپرده شده به آن اعلام کرد. این بدان معنی بود که مارگریتا ریاست کمپانی لوییس- دریفوس و باشگاه المپیک مارسی را همزمان به ارث برده بود.
خودش می گوید: «از همان لحظه ای که دوقلوها متولد شدند متوجه ابتلای روبرت به سرطان شدم. معلوم بود که دیگر قرار نیست زندگی به روال عادی پیش برود. پس از ازدواجمان زن خانه بودم؛ اما این بیماری زندگی مان را کاملا تغییر داد.
دوران سه ساله بیماری روبرت درس های بزرگی برایم داشت.. جهان پزشکی جهان مردانه ای است و من مجبور بودم با تمام متخصصانی که با آن ها در تماس بودیم، سر و کله بزنم تا بتوام برای یافتن شیوه درمانی واحد، با هم متحدشان کنم. کار دشواری بود چون آن ها نسبت به نظرات شخصی شان بسیار متعصب بودند. همین تعصب در دنیای مردانه تجارت هم هست و تجارب آن روزهایم در اینجا به کارم آمد.
مارگریتا پس از درگذشت همسرش، راهی دشوار در پیش داشت تا شایستگی خود را به عنوان رهبر شرکت های تحت کنترلش اثبات کند. او در مصاحبه اش با نشریه بلومبرگ می گوید: «جهان کسب و کار جهانی مردانه است و مردان اغلب اوقات زنان را جدی نمی گیرند.»
«فیلیپ چالمین»، استاد اقتصاد درباره این زن اسطوره ای می گوید: «مارگریتا با آن تصویر همسر موبور جذاب مردان ثروتمند تطابقی ندارد و برخلاف انتظار عمومی درآمدهای کلان همسرش را بی محابا خرج نکرد.
درواقع باید بگویم مورد او متفاوت بود.» مارگریتا در بخش دیگری از مصاحبه اش با بلومبرگ عنوان می کند «مسئله حفظ میراث روبرت برای فرزندانش، نوه هایش و نسل های بعد از آن هاست. او هر روز رویاهایش را با من در میان می گذاشت و من با قدرتمند نگه داشتن شرکت، قصد برآوردن آن ها را دارم.»
مارگریتا علی رغم بی تجربگی اش در مدیریت تا سال سال ها هم وضعیت خود را به عنوان مدیرعامل هلدینگ لوییس دریفوس تثبیت کرد و هم موفقیت های پرشماری برای آن رقم زد. او در طول زندگی کاری اش موفق شد جایزه «سرمایه دار سال» را از مجله معتبر «Le Nouvel Eoonomist» دریافت کند.
ماهنامه زنان و زندگی - خاطره کردکریمی: «مارگاریتا لوییسم دریفوس» سوییسی با ثروتی بالغ بر 1.7 میلیارد دلار در رتبه بندی مجله فوربس هفدهمین فرد ثروتمند جهان و بیست یکمین زن قدرتمند اروپا، خاورمیانه و آسیاست. او مالک تجارتخانه بین المللی «لوییس دریفوس کامادتیز» و باشگاه فوتبال المپیک مارسی است.
مارگریتا لوییس دریفوس که پیش از ازدواج با نام «مارگریتا بوگدانوا» شناخته می شد، اول جولای سال 1962 میلادی در شهر لنینگراد اتحاد جماهیر شوروی سابق (سن پترزبورگ روسیه فعلی) به دنیا آمد. وقتی تنها هفت سال داشت پدر و مادرش را در تصادف قطار از دست داد. مدتی در یتیم خانه زندگی کرد و کمی بعدتر، پدربزرگش، «لئونید بوگدانوا»، سرپرستی اش را برعهده گرفت.
خودش درباره این ایام می گوید: «با آنکه خیلی زود پدر و مادرم را از دست دادم؛ اما هیچ وقت احساس رهاشدگی نکردم چون پدربزرگم به قدر کافی به من عشق می ورزید. در طول هفته در مدرسه شبانه روزی درس می خواندم و آخر هفته ها پیش او و دوستانم بر می گشتم وضع شوروی در دهه های 60 و 70 خوب بود. البته که از تجملات زندگی این روزهای کودکان بی بهره بودم؛ اما آزاد بودم. وقت کافی برای مطالعه داشتم که آن روزها برای بچه های روسی مسئله مهمی بود. مطالعه حسی از جهان پهناور به من داد و در دلم این آرزو را کاشت که تمام جهان را ببینم.»
مارگاریتا در دانشکده مسکو به تحصیل حقوق پرداخت و از موسسه تجارت شوروی لنینگراد (دانشگاه تجارت و اقتصاد سن پترزبورگ فعلی) مدرکی معادل لیسانس اقتصاد گرفت. پس از آن به عنوان فروشنده تجهیزات بردهای مداری برای کمپانی «لیتورن ای. جی» مشغول به کار شد. در اواخر دهه 80 با دانشجویی سوییسی ازدواج کرد، اما یک سال بعد از او جدا شد. نام همسر اول او و تاریخ ازدواج آن ها نامعلوم است.
یک پرواز سرنوشت ساز
اما در سال 1988 میلادی زندگی او در یک پرواز هوایی از زوریخ به لندن به خاطر آشنایی با «روبرت لوییس دریفوس» زیر و رو شد. ظاهرا مارگریتا که برای تعطیلات از نیویورک به سوییس رفته بود. از روبرت ساعت می پرسد و گفت و گویی بین شان در می گیرد. در حین این مکالمه روبرت عکس سگش را به مارگریتا نشان می دهد و رابطه شان دوستانه تر می شود. مارگریتا در مصاحبه ای با نشریه اقتصادی بلومبرگ می گوید که از همان موقع دل در گروی این مرد داد.
روبرت از خانوادهای ثروتمند و تحصیلکرده می آمد و در پاریس بزرگ شده بود. اما خودش دانش آموزی تنبل بود که از گرفتن مدرک فارغ التحصیلی ویژه دبیرستان های فرانسه بازمانده بود. پس از آنکه با ارائه تجاربش در مدرسه کسب و کار هاروارد جایی باری خود دست و پا کرد، تصمیم گرفت تا هزینه تحصیلش را از بردهایش در بازی پوکر تامین کند. او با نجات کمپانی های معتبر رو به ورشکستگی چون آدیداس و ساچی اند ساچی ثروت کلانی به هم زد.
پس از این سفر هوایی، روبرت با مارگریتا تماس می گیرد تا متن هایی را برای او به روسی ترجمه کند مارگریتا به بلومبرگ می گوید: «بهش گفتم می دونی که بدون همچین چیزی هم می تونی به ناهار دعوتم کنی و اونم گفت اوه بله، بله.»
روبرت و مارگریتا در سال 1992 میلادی با هم ازدواج کردند. مارگریتا از آن پس همسر و مادری تمام وقت و شهروند کشور سوییس شد. این زوج سه فرزند به نام های «اریک»، «گابریل» و «مائوریس» دارند، که دو تای آخر آنها دوقلو هستند. روبرت در سال های پس از ازدواجش با حضور در حوزه های تجاری گوناگون از جمله خرید عمده سهام باشگاه المپیک مارسی در سال 1996 به ثروتش افزود.
احیای میراث فراموش شده
او در سال 2000 میلادی دوباره شرکت خانوادگی اش یعنی «گروه صنعتی لوییس دریفوس» را احیا کرد که پدر پدر بزرگش در سال 1851 میلادی برپا کرده بود و بر تجارت محصولات کشاورزی تمرکز داشت. گروه صنعتی لوییس دریفوس در حال حاضر 35 هزار کارمند دارد و سالانه 70 میلیون تن محصولات کشاورزی داد و ستد می کند و غیر از محصولات کشاورزی، در حوزه های نفت، انرژی و کشتیرانی نیز فعالیت دارد.
سرطان، نقطه پایان و آغاز
روبرت لوییس- دریفوس پس از آنکه در سال 1997 میلادی متوجه ابتلایش به سرطان خون شد، مارگریتا را رسما وارد کسب و کار خود کرد و پیش از مرگش در سال 2009 میلادی نهادی موقوفی به نام «آکیرا بی. وی» تاسیس کرد و مارگریتا را سرپرست تمامی اموال سپرده شده به آن اعلام کرد. این بدان معنی بود که مارگریتا ریاست کمپانی لوییس- دریفوس و باشگاه المپیک مارسی را همزمان به ارث برده بود.
خودش می گوید: «از همان لحظه ای که دوقلوها متولد شدند متوجه ابتلای روبرت به سرطان شدم. معلوم بود که دیگر قرار نیست زندگی به روال عادی پیش برود. پس از ازدواجمان زن خانه بودم؛ اما این بیماری زندگی مان را کاملا تغییر داد.
دوران سه ساله بیماری روبرت درس های بزرگی برایم داشت.. جهان پزشکی جهان مردانه ای است و من مجبور بودم با تمام متخصصانی که با آن ها در تماس بودیم، سر و کله بزنم تا بتوام برای یافتن شیوه درمانی واحد، با هم متحدشان کنم. کار دشواری بود چون آن ها نسبت به نظرات شخصی شان بسیار متعصب بودند. همین تعصب در دنیای مردانه تجارت هم هست و تجارب آن روزهایم در اینجا به کارم آمد.
مارگریتا پس از درگذشت همسرش، راهی دشوار در پیش داشت تا شایستگی خود را به عنوان رهبر شرکت های تحت کنترلش اثبات کند. او در مصاحبه اش با نشریه بلومبرگ می گوید: «جهان کسب و کار جهانی مردانه است و مردان اغلب اوقات زنان را جدی نمی گیرند.»
«فیلیپ چالمین»، استاد اقتصاد درباره این زن اسطوره ای می گوید: «مارگریتا با آن تصویر همسر موبور جذاب مردان ثروتمند تطابقی ندارد و برخلاف انتظار عمومی درآمدهای کلان همسرش را بی محابا خرج نکرد.
درواقع باید بگویم مورد او متفاوت بود.» مارگریتا در بخش دیگری از مصاحبه اش با بلومبرگ عنوان می کند «مسئله حفظ میراث روبرت برای فرزندانش، نوه هایش و نسل های بعد از آن هاست. او هر روز رویاهایش را با من در میان می گذاشت و من با قدرتمند نگه داشتن شرکت، قصد برآوردن آن ها را دارم.»
مارگریتا علی رغم بی تجربگی اش در مدیریت تا سال سال ها هم وضعیت خود را به عنوان مدیرعامل هلدینگ لوییس دریفوس تثبیت کرد و هم موفقیت های پرشماری برای آن رقم زد. او در طول زندگی کاری اش موفق شد جایزه «سرمایه دار سال» را از مجله معتبر «Le Nouvel Eoonomist» دریافت کند.