مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

آفت ‌های دهانی در کودکان

جام‌جم‌سرا: ضایعات داخل دهانی در سنین نوزادی معمولا علت قارچی دارد و قارچ «کاندیدا» از عوامل مهم ایجاد‌کننده آن است.

نوازادن مبتلا معمولا به بیماری خاصی مبتلا نیستند و علت این ضایعات در آنان رعایت نکردن بهداشت یا استفاده از پستانک است حتی در دهان نوزادان مادرانی که فقط از شیر خود نوزادشان را تغذیه می‌کنند، ممکن است ضایعات قارچی رخ دهد و به عفونت قارچی و زخم در پستان مادرشان منجر شود.

در این‌گونه موارد رعایت بهداشت محیط نوزاد، وجود تهویه کافی، ممانعت از وجود رطوبت زیاد در محیط، شست‌وشوی لباس‌ها و ملحفه نوزاد و خشک‌کردن کامل آنها، حمام روزانه مادر و استفاده از داروهای ضدقارچی موضعی در دهان نوزاد و روی پستان مادر، استفاده نکردن از پستانک و شست‌وشوی مرتب نوزاد بعد از دفع با آب ساده پیشنهاد می‌شود.

در اکثر موارد، بهبودی در این کودکان قطعی است. عوامل ویروسی و میکروبی نیز می‌تواند در سنین بالاتر باعث ضایعات داخل دهانی شود.

ویروس تبخال نیز می‌تواند در کودکان کم سن باعث ایجاد تب و ضایعات منتشر و زخمی در دهان شود و کناره‌های خارجی دهان و انگشت نیز ممکن است دچار همین ضایعات شود.

این بیماری معمولا خودبه‌خود بهبود می‌یابد، ولی در صورت وجود مشکل زمینه‌ای مانند نقص ایمنی یا در موارد شدید ابتلا، درمان ضد ویروسی لازم است.

ویروس‌های دیگر که باعث عفونت‌های تنفسی و ضایعات جلدی می‌شود، ممکن است کودک را دچار ضایعات داخل دهانی کنند که وجود این ضایعات پزشک را در تشخیص این بیماری کمک خواهد کرد.

بیماری آبله‌مرغان نیز که ضایعات جلدی مشخص دارد، ممکن است همراه با ضایعات در مخاط و ناحیه تناسلی باشد که در مواردی شدید و آزاردهنده است.

عفونت‌های باکتریایی داخل دهانی ممکن است به دنبال رعایت نکردن بهداشت، سوءتغذیه شدید، مشکلات سیستم ایمنی، خرابی شدید دندان‌ها و التهاب لثه‌ها رخ دهد.

معمولا در این موارد دهان بدبو است و ضایعات زخمی و بافت‌های مرده در دهان وجود دارد. در چنین مواردی ممکن است نیاز به بستری شدن کودک در بیمارستان وجود داشته باشد.

کمبود ویتامین‌ها و مواد معدنی مانند آهن، اسیدفولیک، و یتامین‌های B12 ، B2 و C نیز با زخم‌های دهانی همراه است.

بعضی از بیماری‌های دیگرمانند لوپوس و سندرم بهجت هم وجود دارد که با عامل عفونی خاصی ارتباط ندارد و با علائم دیگر مثل ورم مفاصل، ضایعات جلدی، التهاب چشم، ضایعات در ناحیه تناسلی، تب‌های مکرر، اشکالات خونی و مشکلات گوارشی همراه است که با درمان‌های معمولی بهبود پیدا نمی‌کند.

در این کودکان بررسی‌های بیشتر و اقدامات تکمیلی لازم است. فراموش نکنید در صورت عود مکرر آفت‌های دهانی و همراهی با تب‌های مکرر یا وجود دیگر علائم گفته شده نیاز به بررسی بیشتر وجود دارد و توصیه می‌ شود پیگیری بیشتر از سوی خانواده صورت پذیرد.

دکتر فریبا شیروانی - متخصص اطفال و فوق‌تخصص عفونی اطفال


ادامه مطلب ...

صورت (گونه) ‌های مختلف وحی در لسان پیامبر اکرم (ص) و شاهدان

[ad_1]

1) قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

1) حارث بن هشام (1) (م18هـ) که روز فتح مکه ایمان آورده و ظاهراً اواخر وحی اسـت که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پرسد که وحی چون آید؟ پیامبر فرمود: «اوقاتی چنان باشد که آوای جرس «صلْصَلةِ الجَرَس» و آن بر من سخت‌ترین باشد، بعد از من دور می‌شود و من «وحی» را حفظ کرده‌ام. » (2)
2) «و اوقاتی فرشته بیاید به صورت مردی (و یا جوانی) و آنچه گوید بشنوم و بدانم (3) و این بر من سبکتر اسـت. » (4)
3) رسول خدا صدائی شبیه صدای زنبور نزدیک چهره‌ی خود شنید که سوره‌ی 23 مؤمنون آیه‌ی 1 به بعد نازل شد. (5)
4) رسول الله عادت داشت که بر اثر شدت وحی لبان خود را حرکت بدهد و یا در بدو امر در فراگرفتن آیات قرآنی شتاب می‌ورزید و برای به خاطر سپردن، آن را به زبان می‌آورد تا اینکه نازل شد: «لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌ (75: 16) با شتاب زبان به قرآن مگردان. » از آن پس او گوش می‌کرد تا جبرئیل وحی را بگزارد و پس از آن، هرچه وحی شده بود او قرائت می‌کرد. (6)
5) عبدالله بن عمر می‌گوید: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌پرسیدم: آیا وحی را حسّ می‌کنید؟ او جواب داد: بله من صداهائی (مثل کوبیدن فلز صَلاصل) می‌شنوم. سپس در اینجا سکوتی فرمود و بعد افزود: وقتی نیست که به من وحی‌ای برسد و من گمان نکنم که روحم گرفته می‌شود. (7)
6) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌فرمود که روح القدس دَمید در ذهن و عقل من (نَفَثَ فی روُعی) (8)، که در اینجا منظور القاء معنی در قلب نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) اسـت و بیشتر، احادیث قدسی از این نوع اسـت.
7) در نزول پس از فترت وحی پیامبر چون به خانه برگشت فرمود: «زَمَلّونی» و یا به روایت دیگر «بپوشانید مرا و آبی سرد بر من بریزید» (9) که چنان کردند.

2-روایت شاهدان:

پس از نقل قول از شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، نوبت به روایت شاهدان می‌رسد.
1) یک مورد آن «رؤیای صادقه» اسـت:
پیامبر در خواب همه چیز را چون سپیده دم روشن و آشکار می‌دید. نمی‌توان گفت که خواب می‌دید. خواب این سان نیست. رؤیای صادقه‌ای بود که همچون سپیده دم خاطر و درونش را روشنی می‌بخشید و در این رؤیا هر چیزی را چنانکه بود می‌دید.
ابونُعیم (م430) از علی بن حسین (علیه السلام) از آباء کرامش (علیه السلام) نقل می‌کند که فرمودند:
نخستین چیزی که بر رسول خدا آمد، رؤیای صالحه بود. در خواب چیزی نمی‌دید جز اینکه چنان بود که می‌دید (10) و امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «رؤیای انبیاء وحی اسـت. » (11)
عایشه همسر او (صلی الله علیه و آله و سلم) ‌بعدها در این باره چنین گفته اسـت: «آغاز پیامبری او که خداوند خواست به او کرامت کند «رؤیای صادقه، صالحه» بود. او رؤیایی نمی‌دید مگر مانند سپیده دم. گفت: و خداوند تنهایی را دوست او گردانیده بود که هیچ چیز را از خلوت بیشتر دوست نداشت. » (12)
ابن شهاب زُهْری (م124) می‌گوید: در آغاز خداوند رؤیا را به پیامبر گرامی نمایاند و این کار بر او (صلی الله علیه و آله و سلم) دشوار نمود. آن را به خدیجه باز گفت و خدیجه گفت: بشارت باد بر تو. خداوند جز خیر و نیکی بر تو نخواهد خواست. (13)
این که در احادیث از این رویا به رؤیای صادقه، رؤیای حسنه (14) و یا رؤیای صالحه تعبیر کرده‌اند (15) بیشتر برای احتراز از رؤیای معمولی بوده که برای هر انسانی پیش می‌آید.
2) عایشه گفت: «دیدمی رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را در سرمای سرد که جبرئیل وحی به او گزاردی و او خوی می‌ریختی. » (16)
3) پیامبر سایه‌بان پارچه‌ای بر سر دارد، رنگش به سرخی می‌زند، ساعتی چون مرد خوابیده خُرخُر بدو دست می‌دهد و پس از مدتی آرام می‌گیرد. (17)
4) رنگ پیامبر به کبودی می‌زند (تَرَبّد له وَجْهُه) (18).
5) او خواب آلوده می‌نمود. (19)
6) «و ابن طاوس» از حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) روایت کرده اسـت که عثمان بن مظعون (20) (م 2هـ) گفت که من (به) مکه روزی در خانه‌ی حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشتم، دیدم آن حضرت در خانه نشسته اسـت. پس نزد او نشستم و مشغول سخن شدم. ناگاه دیدم که دیده‌های مبارکش به سوی آسمان باز ماند تا مدتی، پس دیده‌ی خود را به جانب راست گردانید و سر خود را حرکت می‌داد مانند کسی که با کسی سخن گوید و از کسی سخن شنود. پس بعد از مدتی به جانب آسمان نگریست. پس به جانبِ چپ خود نظر کرد و رو به جانب من گردانید. از چهره‌ی گلگونش عرق می‌ریخت. من گفتم یا رسول الله هرگز شما را بر این حالت ندیده بودم. فرمود که مشاهده کردی حال مرا. گفتم: بلی. فرمود: جبرئیل بود بر من نازل شد و این آیه را آورد:
«إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى وَ یَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌ (16: 90)
همانا خداوند به عدل و احسان فرمان می‌دهد و به بذل و عطاء به خویشان امر می‌کند و از زشتی و منکر و ظلم نهی می‌کند، شما را پند می‌دهد، باشد که تذکر یابید. » (21)
7) «وقتی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وحیی دریافت داشت... رنج زیادی تحمل کرد، بدین ترتیب ما آن را درک کردیم. در آن موقع او از یارانش جدا شد و از آنها عقب افتاد. سپس او در حالی که به شدت رنج می‌برد، تلاش داشت که سرش را زیر پیراهنش بپوشاند. » (22) و باز «وقتی رسول الله وحیی دریافت داشت شروع کرد تا چهره‌اش را با پیراهنش بپوشاند، و چون حال غشی بدو دست داد او را بیرون بردیم. » (23)
8) مفسران گفته‌اند که چون آیه‌ی مجاهدان (سوره‌ی 4 النساء آیه‌ی 95) فرود آمد و خداوند مجاهدان را بر بازنشستگان از جهاد بلندی و برتری بخشید، عبدالله بن امّ مکتوم و عبدالله بن جحش که هر دو نابینا بودند و از شرکت در جهاد محروم مانده بودند نزد رسول خدا رفتند و گفتند که حال ما از بی‌دیدگی می‌دانی و جهاد کنندگان را بر دیگران برتری اسـت. پس اجازه فرما که ما هم جهاد کنیم. جبرئیل فرود آمد و عذر ایشان آورد که «غیر اولی الضرر- مگر نابینایان» را. رسول خدا فرمود: «استخوان شانه و دواتی بیاورید و این آیه را به زید بن ثابت انصاری املاء فرمود تا او بنوشت. (24) ‌زیدبن ثابت خود می‌گفت: وقتی «سکینه» بر او فرود آمد، من در کنار محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم، (به علت ازدحام در مجلس) ران او به سنگینی روی ران من افتاد (همه چهارزانو روی زمین می‌نشستند). سنگینی چنان بود که ترسیدم ران من بشکند. وقتی او آرام یافت به من گفت: بنویس، و من آیه‌ی 95 سوره‌ی 4 را نوشتم. » (25)
9) عیاشی از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت کرده اسـت که چون سوره‌ی مائده بر حضرت رسول نازل شد آن حضرت بر استر شهباء سوار بود و به سبب نزول وحی چنان سنگین شد که استر از رفتار باز ماند و پشتش خم و شکمش آویخته شد، به مرتبه‌ای که نزدیک شد نافش به زمین برسد و آن حضرت بیهوش شد و دست خود را بر سر شیبة بن وهب گذاشت. و چون آن حال زائل شد، سوره‌ی مائده را بر ما خواند. (26) و این یکی از همان حالات گران و سخت بوده که خداوند فرمود:
«إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً ».
10) عبادة بن صامت می‌گفت: وقتی وحی بر او نازل شد، سر را پائین انداخت... (27) اصحاب نیز سرها را پائین انداختند، و چون او آرام گرفت سر برداشت.
11) انس بن مالک می‌گوید روزی در میان ما (پیامبر را) خوابی گرفت، بعد سر را بالا گرفت در حالی که می خندید گفت که سوره‌ی کوثر بر من نازل شد. (28)
12) عکرمه گوید: وقتی وحی نازل می‌شد حالت شبیه غشی بدو دست می‌داد. (29)
13) عایشه گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر چارپائی سوار بود که وحی نازل شد و پیامبر به پیش گردن چارپا می‌زد. (30)
14) ابن عباس می‌گفت: به هنگام نزول وحی دردی شدید و سنگین احساس می‌کرد و دچار سردرد می‌شد. (31)

پی‌نوشت‌ها:

1. از بزرگان بنی مخزوم قریش بود. جزء صحابه شمرده شده. در طاعون عمواس به شام درگذشت. اصابه 1: 293، استیعاب1: 307، اعلام 2: 162.
2. این حدیث را عایشه از او نقل کرده: بخاری: بدءالوحی2، بدء الخلق6، مسلم: فضائل87، موطأ مالک فصل الوضوء لمن مسّ القرآن7، احمد6: 158، 163، طبقات ابن سعد 1/ 1/ 131 و 132، التاج 3: 251. ترمذی: مناقب7.
3. همان مراجع و بحارالانوار18: 260.
4. این زیادی را «ابی عَوانه» (م316هـ) در الصحیح المسند نقل می‌کند (اتقان1: 162 نوع 16 فصل و فتح الباری1: 30).
5. ترمذی: تفسیر سوره‌ی 23 ح 1 مقابله کنید: احمد بن حنبل 1: 34 و 4: 268، 271 و الدارمی: مقدمه‌ی 2. این حدیث در سندش اختلافی اسـت. زیرا مدارش بر یونس بن سلیم اسـت که مجهول می‌باشد. اما حاکم آن را صحیح الاسناد دانسته 1: 535 و 2: 292.
6. بخاری: توحید 43، نسائی: افتتاح باب 37، طیالسی شماره‌ی 2628، طبقات 1/ 1/ 132.
7. احمد بن حنبل 2: 222، اتقان1: 162 نوع 16 فصل.
8. حاکم این را از ابن مسعود نقل می‌کند 2: 4، طبرانی در کبیر از ابوامامه (حلیةالاولیاء ابونعیم 7/ 10/ 27) نقل می‌کند، بزّار از حدیث حذیفه اخراج کرده (الترغیب 3: 7) مجمع الزواید هیثمی 4: 71.
9. بخاری: تفسیر سوره‌ی 74 مدّثر 1، 3، 4 و سوره‌ی 96 العلق: 1، صحیح مسلم: ایمان 255، 257، ترمذی: تفسیر سوره‌ی 47: 1، احمد3: 306، تاج العروس ذیل دثر.
10. سبیل الهدی2: 306.
11. شرح اصول کافی ملاصدرا: 454.
12. صحیح بخاری: بدء الوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر1، 5، مسلم: صلاة 207، 208، رویا 3، 4، 6 ابوداود صلاة 148، ترمذی: رؤیا 2، 3، نسائی: تطبیق8: 62، ابن ماجه: رؤیا 1... ابن هشام1: 234، اسباب النزول واحدی: 5.
13. الخصائص الکبری سیوطی1: 231.
14. بخاری: تعبیر2، ابن ماجه: رؤیا1، الدارمی: رؤیا6، طیالسی: رؤیا1، احمد بن حنبل3: 126، 135، 149، 257 و 5: 50، 454، سفینة البحار1: 494 و 2: 626.
15. بخاری، بدءالوحی3، تفسیر سوره‌ی 96: 1-3، تعبیر 1، 5، مسلم: صلاة 208، 207 رؤیا 3، 4،6، ابوداود: صلاة 148...
16. تفسیر ابوالفتوح رازی10: 151 و نیز رجوع کنید: مجمع البیان5: 378، تبیان طوسی2: 720، صافی:‌548، تفسیر البرهان2: 1155، منهج الصادقین3: 315، امام فخر رازی8: 335، بیضاوی2: 558، کشف الاسرار10: 266، التجرید الصریح1: 4، سیرة حلبیه 1/ 1/ 132، بخاری: بدءالوحی2، تفسیر 24: 6، مسلم: فضائل 86، احمد6: 58، 103، 197، 202، 256 به بعد.
17. بخاری: حج17، عمره10، فضائل القرآن2، مسلم: حج6، احمد4: 222 و 224، فضائل القرآن ابن کثیر 12-13. «صفوان بن یعلی» آرزو داشت که حضرت را در حال وحی مشاهده کند. روزی مردی با جبّه‌ای معطر از پیامبر پرسید که با آن جبه می‌تواند اِحرام حج عمره را بگزارد؟ حضرت در چادر بود که حالت وحی دست داد. عمر به یعلی اشاره کرد و او به داخل آمد و دید حضرت مثل کسی که در خواب اسـت، خُرخُر می‌کند و رنگ مبارکش به سرخی زده، پس از اندکی از آن حالت بیرون آمده سؤال کننده را خواست و به وی فرمود: سه بار جبّه‌ی خود را از عطر بشوید و احرام عمره را نیز چون احرام حج بجای آورد. و نیز در حدیث آمده: «و کان عمر یستره اذا أنزل علیه الوحی» (مسلم: حج10) و یا «قد احرم فی جبة اذ أنزل علیه الوحی (نسائی: مناسک 29)
18. طبقات 1/1/ 131 کُرِبَ له را اضافه دارد یعنی نفسش گرفته بود، التاج الجامع 3: 251، مسلم: حدود13، الفضائل 88، سیرة ابن کثیر 1: 423، احمد5: 317 به بعد، تفسیر طبری18: 4، طیالسی: 2667، سبل الهدی2: 344 و 346. سیره ابن کثیر1: 423.
19. احمد بن حنبل 6: 103 «إذا اوحی الیه، یأخذه شبه السبات»
20. چهاردهمین مردی اسـت که اسلام آورد، دو بار به حبشه مهاجرت کرد. نخستین مهاجری اسـت که در مدینه درگذشت. ابن سعد 3: 286، اصابه 5455، اعلام4: 378.
21. به نقل از حیاة القلوب مجلسی2: 258، ایضاً شبیه آن احمدبن حنبل1: 318، ترجمه تفسیر طبری 4: 884، تفسیر ابوالفتوح 3: 355.
22. احمد بن حنبل1: 464.
23. ایضاً 6: 34، شبیه شماره‌ی 2 همین دسته از اخبار- پارچه بر سر افکندن و یا نقاب زدن به هنگام وحی در میان انبیاء خالی از سابقه نبوده، چنانکه طبق کتاب مقدس حضرت موسی وقتی می‌خواست به طور سینا به مناجات برود نقابی بر روی خود می‌کشید (سفر خروج 34: 33 و 34). گفته‌اند طُلَیحه اسدی که ادعای وصول وحی داشت به تقلید از انبیاء خود را در پارچه‌ای می‌پیچید و در انتظار می‌ماند. طبری 1: 1890 محاسن بیهقی 33، چاپ شوالی، عوف بن الربیع که از شجعان عرب بود معروف به ذی الخمار شد. (قاموس و تاج العروس کلمه‌ی خِمار) اسود عنْسی را هم که نخستین مرتدی بود که در اسلام به دست فیروز دیلمی کشته شد، به روایتی ذوالخمار می‌نامیدند. طبری1: 8-1795 و 68-1853.
24. کشف الاسرار میبدی2: 646، عبدالله بن ام مکتوم بعدها پرچمدار شد و در جنگ قادسیه کشته شد. اما عبدالله بن جحش برادر زینب روز احد شهید گردید.
25. بخاری: صلاة 12، جهاد 31، ترمذی تفسیر سوره‌ی‌ِ 4: 18، نسائی: جهاد 4، طبقات ابن سعد 4/ 1/ 155، احمد بن حنبل5: 184 و 190به بعد، ابوداود: جهاد19، زادالمعاد ابن قیم 1: 18(یا 25)، این روایت را از عثمان بن مظعون هم بازگفته‌اند: بحارالانوار18: 264، 269، سعدالسعود 122.
26. تفسیر عیاشی1: 288، حیاة القلوب مجلسی2: 258، شبیه آن را از عبدالله بن عمر هم نقل کرده‌اند. منتهی در این یکی حیوان نتوانست تحمل کند و حضرت پیاده شدند. احمد بن حنبل 2: 176، سیره‌ی ابن کثیر1: 424،حاکم 2: 505، شبیه این را اسماء بنت یزید هم نقل کرده، احمد6: 455، 458، سیره ابن کثیر1: 424، سبل الهدی2: 345 و یا روایت دیگری شبیه آن از ارْوی الدوسی آمده که می‌گفت: چارپا، دستان را چندان از هم گشود که من بیم داشتم از هم بگسلد. ابن سعد 1/ 1/ 131، سفینة البحار2: 638، سبل الهدی2: 344.
27. بحار18: 261 از مناقب 1: 41، مسلم: فضائل 89، تاج3: 252.
28. سنن نسائی: ‌باب قراءة بسمله2: 133.
29. طبقات ابن سعد 1/ 1/ 131.
30. مجمع البیان طبرسی10: 378، بحارالانوار 18: 263.
31. بحار18: 261، مناقب1: 41.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط




کلماتی برای این موضوع

یا خَیرَ حَبیبٍ وَ مَحبوب اهل سنت اینجا را …باطل کردن سحر و جادو،ذکر وختم مجرب،عمل مجرب،دستورالعمل های عرفانی و اخلاقی سیرو سلوک آذر طب اسلامی وسنتی عقیلی خراسانیدکتر احمد صادقیان مدرس حوزه و دانشگاه چکیده یکی از مباحث مطرح در بحث علم و دین ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیشیر مادر؛ نابود کنندۀ جزئی ناشناخته در شیر مادر وجود دارد که ذرات اچ آی وی و


ادامه مطلب ...