چکیده
اعضای «القاعده» همگی، از مسلمانان اهل سنتاند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام و گرایشهای افراطی ضد شیعی با رگههای فکری وهابی و تفکر افراطی سلفی دارند که در مجموع، از افراد و جریانهای گوناگونی در مصر، عربستان، پاکستان و افغانستان تأثیر پذیرفتهاند. در این میان، «عبدالله عزّام» از رهبران جهادی مصر و فلسطین که در زمان جهاد مردم افغانستان ضد شوروی، در این منطقه فعالیت داشت، مهمترین فرد تأثیرگذار در شکلگیری تفکر رهبران و اعضای القاعده به شمار میآید. او که بیانِ گیرا و قلم روانی داشت، با نوشتن دهها عنوان کتاب و ارائه سخنرانیها و بیانیهها در وصف جهاد، نقش زیادی در جذب نیروهای جهادی از کشورهای اسلامی داشت که بعداً همین نیروها به عضویت القاعده درآمدند. پی بردن به نقش تفکر جهادی عبدالله عزّام در گسترش رفتارهای خشونتآمیز القاعده، مهمترین مسئلهای است که در این نوشتار تبیین میگردد.مقدمه
عبدالله عزّام فلسطینی تبار، (2) تئوریسین اصلی سلفیه جهادی و القاعده به شمار میآید و مهمترین فردی بود که با قلم روان و بیان شیوای خود، خط و مشی فکری نیروهای جهادی را تعیین میکرد. عزّام به جریان «اخوانالمسلمین مصر» (3) وابسته بود و بیشتر از افکار «سید قطب» و همینطور «ابن تیمیه» پیروی میکرد و بر همان اساس، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر میپرداخت، اما او از نظر خط مشی سیاسی به هیچ وجه با رفتار مسالمتآمیز اخوانیهای مصر موافق نبود، بلکه تحت تأثیر جریانهای افراطی مصر، جهاد و مبارزه را تنها راه دستیابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار میدانست. در همین راستا، او با همکاری افرادی در مصر و فلسطین برای ساماندهی جبهه مبارزه بر ضد اسرائیل فعالیت میکرد، اما به دلایل گوناگون، از جمله اختلافات سیاسی و فکری موجود میان رهبران مبارز در فلسطین و مصر، به انجام دادن این کار موفق نشد. هم زمان، آغاز جهاد در افغانستان بهانهای شد تا او بتواند به دور از اختلافات موجود در زادگاهش، از طریق این کشور اهداف خود را پی گیرد. (4) به همین جهت او در اوایل دهه شصت شمسی شخصاً در افغانستان و پاکستان حضور یافت و «پیشاور» را مرکز فرماندهی خود کرد. در آغاز، وی مؤسسه «مکتبة الخدمات» را با هدف ارائه خدمات بهتر به نیروهای اعزّامی از کشورهای دیگر و همین طور کمک مادی و معنوی به مجاهدان و مردم افغانستان تأسیس کرد. (5) سپس از برای اولین بار نام «سلفیه جهادی» را با اقتدا بر تفکر جهادی حاکم در مصر و فلسطین، بر مجموع این نیروها به کار برد. (6)سیر تاریخی و تطوّر فکری القاعده
پیشینه شکلگیری سازمانهای جهادی، اساساً به تحولات مصر در سالهای برمیگردد، رهبران اخوان المسلمین مصر برای مبارزه با «انورسادات» حاکم مصر، سازمانهای «الجهاد»، «جماعت اسلامی» و غیره را تشکیل دادند، (9) اما نامگذاری گروهی به نام «سلیفه جهادی» و «القاعده»، به طور مشخص به جریانی به نام «عرب- افغانها» در دوران جهاد افغانستان با ارتش سرخ شوروی در حدود سه دهه پیش (سال 1358- 1367 ش) مربوط میشود، (10) زیرا از آن جا که تسلط کمونیسم در مهمترین کشور مسلمان آسیایی برای مسلمانان جهان نگران کننده و برای کشورهای دیگر خطرساز بود، جهاد مردم افغانستان بسیار زود مورد حمایت مسلمانان و کشورهای جهان قرار گرفت. علمای اسلامی با صدور فتاوایی، مشروعیت جهاد ضد روسی مردم افغانستان را تأیید کردند و در پی آن، هزاران نفر از جوانان مسلمان کشورهای دیگر به نیروهای جهادی افغانستان پیوستند. کشورهای اسلامی و برخی کشورهای غیر اسلامی نیز حمایت مادی و نظامی از نیروهای مبارز افغانستان را در دستور کار خود قرار دارند واین امر باعث تقویت بیشتر گروههای جهادی شد.ضرورت جهاد از نگاه عبدالله عزّام
مهمترین تئوری عبدالله عزّام، گسترش فرهنگ جهاد و شهادت با هدف تشکیل حکومت اسلامی بود. تا جایی که او را مجدّدِ فرهنگ جهاد در عصر حاضر دانستهاند. (21)فلسفه جهاد
عبدالله عزّام با استناد به آیات و روایات، دلایل گوناگونی برای ضرورت تداوم جهاد ذکر میکند؛ از جمله جلوگیری از تسلط کفار و حاکم کردن اسلام؛ (41) کمبود مرد عمل (زیرا به تعبیر او افراد آگاه در جامعه اندکند و اهل عمل کمتر از آن و کسانی که به جهاد بپردازند، بسیار نادرند و آنهایی که در راه جهاد، صبر و مقاومت داشته باشند، گاهی اصلاً یافت نمیشوند.)؛ ترس از آتش جهنم و ضرورت نجات از آن؛ (42) لبیک به ندای الهی برای جهاد؛ (43) پیروی از سیره سلف صالح؛ تأسیس پایگاه محکم برای حفاظت از دارالاسلام؛ حمایت از مستضعفان؛ (44) آرزوی شهادت و رسیدن به بهشت؛ (45) حفظ عزت امت و از بین بردن زمینههای ذلت و خواری؛ (46) حفظ هیبت و ابهت امت و رد مکر دشمنان؛ (47) اصلاح زمین و جلوگیری از فساد آن؛ (48) حمایت از شعائر الهی؛ (49) حفظ امت از عذاب و مسخ شدن؛ (50) بینیاز کردن امت و افزایش ثروت آن؛ (51) تحقق بخشیدن برتری اسلام بر سایر ادیان؛ (52) بهترین عبادت بودن جهاد؛ (53) اجماعی بودن وجوب عینی جهاد. (54)شاخصهها، شرایط و اهداف جهاد
از نظر عزّام، جهاد تنها به معنای مبارزه با شمشیر است و خارج از آن فقط فتوای جهاد را از مصادیق جهاد میدانست؛ منتهی به شرط آن که افرا خبره و آگاه به مسائل اسلامی و شرایط و اوضاع جنگی و قادر به استنباط احکام شرعی، فتوای جهاد را صادر کنند و کسی دیگر غیر از آنان، صلاحیت صدور فتوای شرعی را ندارد. (59) وی با عبادت جمعی دانستن فریضه جهاد، معتقد است که تنها امیر جماعت، یعنی «امیرالمؤمنین» حق صدور فتوای جهاد دارد، زیرا او نایب رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در حفظ دین و سیاست دنیاست، اما اگر خلیفه و امام در زمین وجود نداشته باشد، جهاد بر زمین نمیماند، بلکه علما و یا بزرگان مطاع قوم، به عنوان اولوالامر، دستور جهاد را صادر میکنند. زیرا عمل به فریضه جهاد در صورتی محقق میگردد که حداقل سالی یک بار سپاه مسلمانان برای جهاد گسیل شوند. (60)جهاد ابتدایی و شرایط کشتن کافر از نگاه عبدالله عزّام
از نظر عبدالله عزّام، جهاد ابتدایی با کفار چند حالت دارد:حکم جهاد با دشمن نزدیک و دور
از نگاه عبدالله عزّام، دشمنانی که باید با آنان مبارزه شود دو دستهاند: دشمنان نزدیک که عبارتند از نظامهای فاسد اسلامی که در این مرحله باید با حاکمان کنونی کشورهای عربی در لیبی و سوریه و عراق و غیره مبارزه کرد تا با ساقط کردن آنان؛ حکومت اسلامی را تشکیل داد. دسته دوم، دشمن دور است که در رأس آنها، آمریکا و اسرائیل قرار دارد. در این مرحله، دامنه جهاد به تمام جهان همهی کفار گسترش مییابد، زیرا اسلام دین جهانی و دین انسانیت است و حکومت اسلامی، به زمان و مکان خاصی محدود نیست، بلکه بر اساس وعده الهی، اسلام به زودی بر تمام دنیا مسلط میشود و آن زمان، پیروان تمام ادیان از حکومت واحد اسلامی پیروی خواهند کرد. (73)تکفیر و کشتن شیعیان
عبدالله عزّام، با اشاره به جنگ ایران و عراق، با وجود آن که تمام بعثیها را کافر میدانست و معتقد بود، تنها برخی از ایرانیها کافرند و عدهای دیگر مسلمان و یا فاسقند، اما در عین حال، حمایت از این علیه رژیم صدام را اجازه نمیداد، زیرا معتقد بود که عراق، آخرین مانع برای گسترش شیعه است و اگر این سد برداشته شود، بسیار زود تفکر شیعی گسترش مییابد. به خصوص آن که حافظ اسد و حزب حاکم سوریه و همینطور جنبش «امل» لبنان نیز به شیعیان تعلق دارند. هم چنین او ایران را مخالف تشکیل حکومت اسلامی سنی در افغانستان میدانست و سعی داشت که با کمرنگ نشان دادن و حتی انکار نقش ایران و حتی شیعیان افغانستان در جهاد ضد شوروی و پر رنگ کردن رفتارهای نادرست دولت ایران با مهاجرین افغانستان مقیم آن کشور، به تحریک اختلاف شیعه و اهل سنت بپردازد. به همین علت از کشورهای عربی میخواست که به جای برگزاری کنفرانسهای گوناگون برای بیان خطر شیعه و روس و غیره، به تقویت جبهههای جهاد افعانستان بپردازند تا با تشکیل حکومت اسلامی (سنی) در آن و گسترش جهاد به کشورهای دیگر، زمینه گسترش شیعه نیز از بین برود، اما در عین حال، او رویارویی مستقیم با شیعه، به خصوص ایران، را در توان اهل سنت نمیدانست. (92)حکم عملیات تروریستی و انتحاری
با وجود تأکید رهبران القاعده بر گسترش جهاد علیه کفار و بسیاری از مسلمانانی که مخالف تفکر آنان هستند، عبدالله عزّام در مواردی با استناد به برخی آیات و روایات، هر نوع عملیات تروریستی ضد مسلمانان و اقدام به کشتن فرد مسلمان و مؤمن را حرام قطعی دانسته و آن را پس از کفر، از گناهان بزرگ تلقی کرده است. (106) وی با استناد به روایاتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، تأکید میکند که ایمان با ترور نمیسازد، (107) کشتن مؤمن نزد خداوند از نابودی تمام دنیا بدتر است، (108) اگر آسمان و زمین در خون مؤمنی مشارکت داشته باشند، خداوند تمام آنها را وارد جهنم میکند، (109) هر کسی با حمل سلاح، مؤمنی را بترساند مسلمان نیست، خداوند هیچ عمل نیکی را از قاتل مؤمن نمیپذیرد، (110) هر گناهی بخشیده میشود، مگر گناه مشرک و یا کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند. (111) و خداوند لعنت میکند کسی را که با آهن به برادر خود اشاره کند. (112) هرگاه کسی چنین کند بر پرتگاه جهنم قرار میگیرد و اگر به قتل برادر مؤمن خود اقدام بکند، در آتش میافتد. (113) به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به اصحاب دستور میداد که نوکهای تیرهای کمان را در جمع با دست بگیرد تا به طرف کسی نشانه نرود، (114) اما در عین حال، وی عملیات انتحاری را در صورتی که به مصلحت اسلام باشد، از بهترین اعمال میداند و معتقد است که صحابه نیز گاهی در مبارزه با دشمن، در حالی که به کشته شدن یقین داشتند، تنها وارد میدان میشدند و طبق حدیث نبوی، فرشتگان به چنین فردی مباهات میکند. (115) هم چنین از او نقل شده است که در جملات حماسی خود در مورد «ارهاب» چنین گفته است:نقد، بررسی و نتیجهگیری
مهمترین معضل جهان اسلام، جریانهای جهادی تندرو است که در زمانهای مختلف، به خصوص در عصر حاضر، حضور فعال داشته و دارند در این میان، القاعده و رهبران آن از مهمترین جریانهای جهادی تندرو معاصرند که همگی از مسلمانان اهل سنت هستند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام دارند و تحت تأثیر سید قطب و ابن تیمیه، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر پرداختهاند. آنان از نظر خط مشی سیاسی با رفتار مسالمتآمیز موافق نیستند، بلکه جهاد و مبارزه را تنها راه دستیابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار میدانند. عامل اصلی تندرویهای آنها را میتوان در رویکرد نصگرایی افراطیشان پیگیری کرد که در افکار عبدالله عزّام ریشه دارد. برداشت نصگرایانه عزّام و همین طور سایر رهبران القاعده از نصوص جهادی اسلام، باعث شده است که پیروان آنان بدون توجه به هیچ نوع سازندگی و طرح جامع در این زمینه، همواره در حال اعتراض باشند. (117)چکیده
اعضای «القاعده» همگی، از مسلمانان اهل سنتاند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام و گرایشهای افراطی ضد شیعی با رگههای فکری وهابی و تفکر افراطی سلفی دارند که در مجموع، از افراد و جریانهای گوناگونی در مصر، عربستان، پاکستان و افغانستان تأثیر پذیرفتهاند. در این میان، «عبدالله عزّام» از رهبران جهادی مصر و فلسطین که در زمان جهاد مردم افغانستان ضد شوروی، در این منطقه فعالیت داشت، مهمترین فرد تأثیرگذار در شکلگیری تفکر رهبران و اعضای القاعده به شمار میآید. او که بیانِ گیرا و قلم روانی داشت، با نوشتن دهها عنوان کتاب و ارائه سخنرانیها و بیانیهها در وصف جهاد، نقش زیادی در جذب نیروهای جهادی از کشورهای اسلامی داشت که بعداً همین نیروها به عضویت القاعده درآمدند. پی بردن به نقش تفکر جهادی عبدالله عزّام در گسترش رفتارهای خشونتآمیز القاعده، مهمترین مسئلهای است که در این نوشتار تبیین میگردد.مقدمه
عبدالله عزّام فلسطینی تبار، (2) تئوریسین اصلی سلفیه جهادی و القاعده به شمار میآید و مهمترین فردی بود که با قلم روان و بیان شیوای خود، خط و مشی فکری نیروهای جهادی را تعیین میکرد. عزّام به جریان «اخوانالمسلمین مصر» (3) وابسته بود و بیشتر از افکار «سید قطب» و همینطور «ابن تیمیه» پیروی میکرد و بر همان اساس، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر میپرداخت، اما او از نظر خط مشی سیاسی به هیچ وجه با رفتار مسالمتآمیز اخوانیهای مصر موافق نبود، بلکه تحت تأثیر جریانهای افراطی مصر، جهاد و مبارزه را تنها راه دستیابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار میدانست. در همین راستا، او با همکاری افرادی در مصر و فلسطین برای ساماندهی جبهه مبارزه بر ضد اسرائیل فعالیت میکرد، اما به دلایل گوناگون، از جمله اختلافات سیاسی و فکری موجود میان رهبران مبارز در فلسطین و مصر، به انجام دادن این کار موفق نشد. هم زمان، آغاز جهاد در افغانستان بهانهای شد تا او بتواند به دور از اختلافات موجود در زادگاهش، از طریق این کشور اهداف خود را پی گیرد. (4) به همین جهت او در اوایل دهه شصت شمسی شخصاً در افغانستان و پاکستان حضور یافت و «پیشاور» را مرکز فرماندهی خود کرد. در آغاز، وی مؤسسه «مکتبة الخدمات» را با هدف ارائه خدمات بهتر به نیروهای اعزّامی از کشورهای دیگر و همین طور کمک مادی و معنوی به مجاهدان و مردم افغانستان تأسیس کرد. (5) سپس از برای اولین بار نام «سلفیه جهادی» را با اقتدا بر تفکر جهادی حاکم در مصر و فلسطین، بر مجموع این نیروها به کار برد. (6)سیر تاریخی و تطوّر فکری القاعده
پیشینه شکلگیری سازمانهای جهادی، اساساً به تحولات مصر در سالهای برمیگردد، رهبران اخوان المسلمین مصر برای مبارزه با «انورسادات» حاکم مصر، سازمانهای «الجهاد»، «جماعت اسلامی» و غیره را تشکیل دادند، (9) اما نامگذاری گروهی به نام «سلیفه جهادی» و «القاعده»، به طور مشخص به جریانی به نام «عرب- افغانها» در دوران جهاد افغانستان با ارتش سرخ شوروی در حدود سه دهه پیش (سال 1358- 1367 ش) مربوط میشود، (10) زیرا از آن جا که تسلط کمونیسم در مهمترین کشور مسلمان آسیایی برای مسلمانان جهان نگران کننده و برای کشورهای دیگر خطرساز بود، جهاد مردم افغانستان بسیار زود مورد حمایت مسلمانان و کشورهای جهان قرار گرفت. علمای اسلامی با صدور فتاوایی، مشروعیت جهاد ضد روسی مردم افغانستان را تأیید کردند و در پی آن، هزاران نفر از جوانان مسلمان کشورهای دیگر به نیروهای جهادی افغانستان پیوستند. کشورهای اسلامی و برخی کشورهای غیر اسلامی نیز حمایت مادی و نظامی از نیروهای مبارز افغانستان را در دستور کار خود قرار دارند واین امر باعث تقویت بیشتر گروههای جهادی شد.ضرورت جهاد از نگاه عبدالله عزّام
مهمترین تئوری عبدالله عزّام، گسترش فرهنگ جهاد و شهادت با هدف تشکیل حکومت اسلامی بود. تا جایی که او را مجدّدِ فرهنگ جهاد در عصر حاضر دانستهاند. (21)فلسفه جهاد
عبدالله عزّام با استناد به آیات و روایات، دلایل گوناگونی برای ضرورت تداوم جهاد ذکر میکند؛ از جمله جلوگیری از تسلط کفار و حاکم کردن اسلام؛ (41) کمبود مرد عمل (زیرا به تعبیر او افراد آگاه در جامعه اندکند و اهل عمل کمتر از آن و کسانی که به جهاد بپردازند، بسیار نادرند و آنهایی که در راه جهاد، صبر و مقاومت داشته باشند، گاهی اصلاً یافت نمیشوند.)؛ ترس از آتش جهنم و ضرورت نجات از آن؛ (42) لبیک به ندای الهی برای جهاد؛ (43) پیروی از سیره سلف صالح؛ تأسیس پایگاه محکم برای حفاظت از دارالاسلام؛ حمایت از مستضعفان؛ (44) آرزوی شهادت و رسیدن به بهشت؛ (45) حفظ عزت امت و از بین بردن زمینههای ذلت و خواری؛ (46) حفظ هیبت و ابهت امت و رد مکر دشمنان؛ (47) اصلاح زمین و جلوگیری از فساد آن؛ (48) حمایت از شعائر الهی؛ (49) حفظ امت از عذاب و مسخ شدن؛ (50) بینیاز کردن امت و افزایش ثروت آن؛ (51) تحقق بخشیدن برتری اسلام بر سایر ادیان؛ (52) بهترین عبادت بودن جهاد؛ (53) اجماعی بودن وجوب عینی جهاد. (54)شاخصهها، شرایط و اهداف جهاد
از نظر عزّام، جهاد تنها به معنای مبارزه با شمشیر است و خارج از آن فقط فتوای جهاد را از مصادیق جهاد میدانست؛ منتهی به شرط آن که افرا خبره و آگاه به مسائل اسلامی و شرایط و اوضاع جنگی و قادر به استنباط احکام شرعی، فتوای جهاد را صادر کنند و کسی دیگر غیر از آنان، صلاحیت صدور فتوای شرعی را ندارد. (59) وی با عبادت جمعی دانستن فریضه جهاد، معتقد است که تنها امیر جماعت، یعنی «امیرالمؤمنین» حق صدور فتوای جهاد دارد، زیرا او نایب رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) در حفظ دین و سیاست دنیاست، اما اگر خلیفه و امام در زمین وجود نداشته باشد، جهاد بر زمین نمیماند، بلکه علما و یا بزرگان مطاع قوم، به عنوان اولوالامر، دستور جهاد را صادر میکنند. زیرا عمل به فریضه جهاد در صورتی محقق میگردد که حداقل سالی یک بار سپاه مسلمانان برای جهاد گسیل شوند. (60)جهاد ابتدایی و شرایط کشتن کافر از نگاه عبدالله عزّام
از نظر عبدالله عزّام، جهاد ابتدایی با کفار چند حالت دارد:حکم جهاد با دشمن نزدیک و دور
از نگاه عبدالله عزّام، دشمنانی که باید با آنان مبارزه شود دو دستهاند: دشمنان نزدیک که عبارتند از نظامهای فاسد اسلامی که در این مرحله باید با حاکمان کنونی کشورهای عربی در لیبی و سوریه و عراق و غیره مبارزه کرد تا با ساقط کردن آنان؛ حکومت اسلامی را تشکیل داد. دسته دوم، دشمن دور است که در رأس آنها، آمریکا و اسرائیل قرار دارد. در این مرحله، دامنه جهاد به تمام جهان همهی کفار گسترش مییابد، زیرا اسلام دین جهانی و دین انسانیت است و حکومت اسلامی، به زمان و مکان خاصی محدود نیست، بلکه بر اساس وعده الهی، اسلام به زودی بر تمام دنیا مسلط میشود و آن زمان، پیروان تمام ادیان از حکومت واحد اسلامی پیروی خواهند کرد. (73)تکفیر و کشتن شیعیان
عبدالله عزّام، با اشاره به جنگ ایران و عراق، با وجود آن که تمام بعثیها را کافر میدانست و معتقد بود، تنها برخی از ایرانیها کافرند و عدهای دیگر مسلمان و یا فاسقند، اما در عین حال، حمایت از این علیه رژیم صدام را اجازه نمیداد، زیرا معتقد بود که عراق، آخرین مانع برای گسترش شیعه است و اگر این سد برداشته شود، بسیار زود تفکر شیعی گسترش مییابد. به خصوص آن که حافظ اسد و حزب حاکم سوریه و همینطور جنبش «امل» لبنان نیز به شیعیان تعلق دارند. هم چنین او ایران را مخالف تشکیل حکومت اسلامی سنی در افغانستان میدانست و سعی داشت که با کمرنگ نشان دادن و حتی انکار نقش ایران و حتی شیعیان افغانستان در جهاد ضد شوروی و پر رنگ کردن رفتارهای نادرست دولت ایران با مهاجرین افغانستان مقیم آن کشور، به تحریک اختلاف شیعه و اهل سنت بپردازد. به همین علت از کشورهای عربی میخواست که به جای برگزاری کنفرانسهای گوناگون برای بیان خطر شیعه و روس و غیره، به تقویت جبهههای جهاد افعانستان بپردازند تا با تشکیل حکومت اسلامی (سنی) در آن و گسترش جهاد به کشورهای دیگر، زمینه گسترش شیعه نیز از بین برود، اما در عین حال، او رویارویی مستقیم با شیعه، به خصوص ایران، را در توان اهل سنت نمیدانست. (92)حکم عملیات تروریستی و انتحاری
با وجود تأکید رهبران القاعده بر گسترش جهاد علیه کفار و بسیاری از مسلمانانی که مخالف تفکر آنان هستند، عبدالله عزّام در مواردی با استناد به برخی آیات و روایات، هر نوع عملیات تروریستی ضد مسلمانان و اقدام به کشتن فرد مسلمان و مؤمن را حرام قطعی دانسته و آن را پس از کفر، از گناهان بزرگ تلقی کرده است. (106) وی با استناد به روایاتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، تأکید میکند که ایمان با ترور نمیسازد، (107) کشتن مؤمن نزد خداوند از نابودی تمام دنیا بدتر است، (108) اگر آسمان و زمین در خون مؤمنی مشارکت داشته باشند، خداوند تمام آنها را وارد جهنم میکند، (109) هر کسی با حمل سلاح، مؤمنی را بترساند مسلمان نیست، خداوند هیچ عمل نیکی را از قاتل مؤمن نمیپذیرد، (110) هر گناهی بخشیده میشود، مگر گناه مشرک و یا کسی که مؤمنی را عمداً به قتل برساند. (111) و خداوند لعنت میکند کسی را که با آهن به برادر خود اشاره کند. (112) هرگاه کسی چنین کند بر پرتگاه جهنم قرار میگیرد و اگر به قتل برادر مؤمن خود اقدام بکند، در آتش میافتد. (113) به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به اصحاب دستور میداد که نوکهای تیرهای کمان را در جمع با دست بگیرد تا به طرف کسی نشانه نرود، (114) اما در عین حال، وی عملیات انتحاری را در صورتی که به مصلحت اسلام باشد، از بهترین اعمال میداند و معتقد است که صحابه نیز گاهی در مبارزه با دشمن، در حالی که به کشته شدن یقین داشتند، تنها وارد میدان میشدند و طبق حدیث نبوی، فرشتگان به چنین فردی مباهات میکند. (115) هم چنین از او نقل شده است که در جملات حماسی خود در مورد «ارهاب» چنین گفته است:نقد، بررسی و نتیجهگیری
مهمترین معضل جهان اسلام، جریانهای جهادی تندرو است که در زمانهای مختلف، به خصوص در عصر حاضر، حضور فعال داشته و دارند در این میان، القاعده و رهبران آن از مهمترین جریانهای جهادی تندرو معاصرند که همگی از مسلمانان اهل سنت هستند و قرائتی افراطی و متعصبانه از اسلام دارند و تحت تأثیر سید قطب و ابن تیمیه، به تعریف کفر و ایمان و جهاد و حکومت و مسائل کلامی دیگر پرداختهاند. آنان از نظر خط مشی سیاسی با رفتار مسالمتآمیز موافق نیستند، بلکه جهاد و مبارزه را تنها راه دستیابی به حکومت اسلامی و نابودی کفار میدانند. عامل اصلی تندرویهای آنها را میتوان در رویکرد نصگرایی افراطیشان پیگیری کرد که در افکار عبدالله عزّام ریشه دارد. برداشت نصگرایانه عزّام و همین طور سایر رهبران القاعده از نصوص جهادی اسلام، باعث شده است که پیروان آنان بدون توجه به هیچ نوع سازندگی و طرح جامع در این زمینه، همواره در حال اعتراض باشند. (117)